DESCRIPTION
2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 1 www.nuroddin.de www.nuroddin.de 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 2 درون خراسان سه واکنش تکاوران تیزپوی خرد )افغانستان امروزی…TRANSCRIPT
2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 1 www.nuroddin.de www.nuroddin.de 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 2 درون خراسان سه واکنش تکاوران تیزپوی خرد )افغانستان امروزی ( سلیمان راوش: آیند محلی سمسور در منطقه پانزده اصفهان نویسنده سر آغاز :ی حفظ هویتهاچگونگ یش خوی اندیشـه های نیـاکان فرهنگ گراسنگما گدایـان کور و لال کـه بر سر گنجینـهء « : کهمصداق این سخن، آیند محلی سمسور در منطقه پانزده اصفهان بـه آنکه اندیشـهء ما را سیراب سازد، بی خشکستانآنیم کـه ابری از اقصای مغرب فراز آید و ایم ، همواره درون آروزی نشسته و ادبی و برابری شعور خود با غرب و غربیـان باورمند باشیم ی علمـیپژوهشـهابه اصالت آزادی و آزادی اصیل درون قلمرو واپسین کتابی کـه مباحثخود بیگانـهء ایسم زده کـه همواره رگه های برجسته ء جهان بینی ما را روشنفکرانما ... آیند محلی سمسور در منطقه پانزده اصفهان ». آیند محلی سمسور در منطقه پانزده اصفهان خوانده ایم مـیسازد 1 ، وقعیتهای تاریخی ، اجتماعی های بیگانگان کـه هیچگونـه بستگیی با وا نوشتهیزچه بسا از این کتابها ، آثارو ون . نداردو نداشتهفرهنگی و آیینی جامعهء ما ،روشنایی تفکرات و جهانبینی های فلسفی ، اجتماعی دریشـه ها و بینش ها ی کشور خویش را اندیخ تاری وقت گنجینـه های زرین یرسیم کـه مـی نگریممسوگمندانـه بـه جایی ی مـیگریم،پین امروزسیـاسی و فرهنگی جامعه یران گردیده وبه خاک و یخ،تارراهزنان بی فرهنگ پر خاش کیش دستو گفتار و کردار هستی آفرین اشایی بـه پندار اند، بلسوگوارانـه تر آن که،نـه تنـها هستی مادی ومعنوی ما را دزدیده و به غارت وو خاکستر فرو افتیده هست 1 8ـ 2، ص 1380واصف باختری ، نردبان آسمان ، چاب آرش ، سال 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 3 ووجعل درون جهت بـه دام انداختن جهلله های طلسمات و جادوگری های ابلیسی، درون عوض کژاوه هایی را با زنگو .وگل ، برایمان سوغات آورده اند وآبی بی سبزه ازصحار، ) عبودیت(بنده ساختن وشکستن ه ، بـه چ دورماندی و فرهنگی و آیینی خویش ملیخ ، هو یت تاریی از جامعهی توان انکار کرد و ندانست کـه اگر نم .مـی آید گرفتارمصایبی و مدارک اسنادیخی درون لابلای تارطی قرون و اعصار رااست یک جامعه یـا یک ملت هویت ملی خود ممکن ظاهرهویت ملی ، فرهنگی و آیینی، بـه حفظاما اگر همـین جامعه درون پهلوی . منقول وغیر منقول حفظ نموده باشد نداشته باشد ، نمـی توان گفت راو از ماهیت ذاتی و گوهر پیراسته آن آگاهی لازم آگاهانـه با خودش نداشته باشد آنرا بزرگ آنرا سگالیده و یـا نا بخش. کرده هست ضمانت خودشکه این جامعه هویت خودش را دارد و یـا آنرا به منظور . ملت مـی باشد آنومـی ملت عبارت از آیین و فرهنگ تاریخی و ب هرزیرا جوهر ذاتی . سگالیده از دست داده هست غارت بـه دین و آیین ویـهود درون اثر تجاوز ،اجتماع دیگر را هریـا واجتماع هندو یـا بودیسم یـا زرتشتی اگرمثال ؛ بگونـه ین اجتماع رنگ ا)ملی( یم خم نماید، آیـا جوهر ذاتیتسلخود بکشاند، و آن اجتماع بـه هر نوعی کـه باشد بـه یـهود سر نوروز یـا نگارینـه نگاری از هویت ملی و آیین عنوان(سله را درون مقال جداگانـه درون همـین کتاب زیر نباخته است؟ این م . گرفتبه بررسی خواهیم ) عجمـیان نظریـات و کاربرد دریشمندان وسیـاستمداران صاحب تعقل اندپرتو این انگاره هست که پیغبران و پیغام آوران، درون یشـه ها و یـا جهان بینیـهای نوین یـا دین اندبرای جاگزین نمودن , ط خودشان جهان بینی های خویش درون اجتماع مربو یر بوده اند که تا به گونـه ناگز همارهبلکه . ی، نپرداخته اند قبلیینی اجتماع آنو، هیچگاه مطلقٌا بـه نفی هویت فرهنگی و .باشند گفتهچند ظاهرًا از جدید بودن آن سخن هرالتقاطی عمل نمایند وجود مـی آید، از سوی بههای رایج درون جامعه وسنتیین آفرهنگی و آیینی کـه از امتزاج فرهنگ و جدید عناصر ینی های کـه فراسویی و دارای هیچ زمـینـه ی تاریخی درون جامعه بیرا تر هست نسبت بـه آن اندیشـه ها و جهان پذجامعه تضادو آویزه های افکار بیگانـه ها شدن همـیشـه درون بیگانـه اندیشی . جامعه بیگانـه باشد روانمفروض نداشته باشد و با آن را نخواهد پذیرفت، مگر با تهدید و تخویف شمشیر و دسپوتیزم ، جامعه وهرگزوتخالف با جامعه قرار مـی گیرد مسله ی اساسی این هست که اما. ی بسیـارکه دیگر جامعه از روی ناگزیری بـه پذیرش آن تن درون دهدهاآنـهم درمدت ترک راجامعه اجبار،بوده باشد، درصورتی کـه گزنده های اگر هماندیشـه ها و آیین ها ولو اجباری رواجر و یـا استقرا اجتماعنماید و اصالتیب و گزند برسانند ، درون چنین یک شرایطی اسبه مرحله یی برسد کـه گزنده ها دیگر بـه روال پیشین نتوانند گسست تداوم وافراخت خواهندتاریخی دو باره اندک اندک سر بر -اعی های آیینی ، فرهنگی و سنتی و اجتم بنمایـه . بود خواهنداین برداشت مارا همنوا درکاسوا وغیره ویـای مـیانـه آسنمونـه های . خواهند زد برهمتاریخی را اصله اگر جامعه بـه واقعیت اینست ک. برداشتهای تکامل و بالندگی جامعه را نمـی توان به منظور همـیشـه از مـیان یگران که تا دزمانی شروع مـی شود کـه موقتٌا درون تغارهویت زدایی جبری آنتاریخ هویتش از مسلمًاخویش بر نگردد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 4 نو هویتی خود درون واقعیت نفی هویت قبلی . یتی هوین را مـی نامـیم نو ای ولحدودی خورد و خمـیر شده هست نیست ، مقاومت های خونین درون ازاسلام توانست درون عربستان، بعد چگونـه کهظه مـی نماییم بـه تاریخ نظر بیـاندازیم ملاح اگر پذیرش اسلام از سوی اعراب ، ناشی از بصیرت . کوتاه مدت ظرف مثلآ کمتر از نیم قرن مورد پذیرش قرار گرفت کل آنـها ، یک وپس از تش متشکلیخواهد قبایل وحشی و پراگنده ی عرب را ماو وقتی . محمد بن عبدالله بود یـاورد ، مـی بینیم کـه در اتکا بـه فرهنگ ، دین و سنت های رایج قبایل بعربی را بـه وجود دولتواحد ویک جامعهء کار بهینی و فرهنگی قبلی قبایل عرب نمـی پردازد ،بلکه دیچیک از عناصر هید و به نفی وتقابل نمااعراب رفتار مـی و اگر درون کار ویرایش و . مـی نماید اقدامن و فرهنگ و سنت های قبایل عرب ویراستن و آراستن عناصر رایج درون دی دین اسلام بـه منظور ایجاد یک دولت ساختنـهند و یونان و چین درون ،یـانا ارتجارب پیشوایـان و دانشمندان ازآرایش ازد، با این بصیرت هست که ان عناصر و تجربیـات را گرفته ، عرببیزه مـیس ماهرانـهعربی استفاده مـی برد، بگونـه بسیـار یش دارد خومـی آورد و پس از تجمع نیروی جنگی درون مرحله بعدی چون شناخت منطقی از روان جامعه جمعنیروی زیرا او . و دین تعین مـی نماید ، یعنی از آیـات مدنی بـه آیـات مکی مـی رسد حکومتیر را اصل استقرار و دوام شمش فقط درون اتکا بـه اعرابخصوصیـات ذاتی و روانی جامعه عرب بـه شمار مـی آید و یدانست کـه خشونت و شمشیر یکی ازم .نموده هست تتامـین معیشی کهشمشیر و راهگیری بوده هست }بآخا{ وقتی اسلام بـه سر زمـین ما اما دین و فرهنگ ی دهد کـه مردم ما درون دفاع از مپا مـی گذارد ، تاریخ شـهادت ) افغانستان ، خراسان، ایرانبلخ ،( شیوه و شکل بهمـیخورند هم شکستبعد از آنکه ومـی نمایند مقاومتنیـاکان خویش دوقرن علیـه اعراب مسلحانـه و علمآنـها بـه مقاومت ادامـه مـیدهند، یعنی از مـیدان جنگ مسلحانـه بـه آوردگاه فرهنگدیگری بر علیـه اعراب و دین و .انحا ادامـه مـی دهند ازیشـه بـه نحوی راهم نبرد ادب و فلسفه و تاریخ صف مـی بندد و این ی هاخواست بهقهرآ و جبرآ و مصلحتآ ماو اجتماع قبولاندند؟ بـه خاطر اینکه آنچه راکه اعراب بر جامعه ما چرا .سنت ها و عنعنات ملی و غیرت اجتماعی سرزمـین ما بیگانـه بود ،آیین، فرهنگ بااعراب گردن نـهاد، مانندبه ،زن یـا شان مرتکبی گناه شود اگرسر زمـین ما قبول نداشتند کـه مردمدر اسلام را های یـهودی سنت یگانـه بر سرو روی ناموس شان سنگ بزنند، اگر خطایی را جزا ببه مـیدان بیـاورند که تا یک حلقه از مردان را آنـهایـهودها را و در مجموع عمل سنگسار را سنگسارزن. ایندآنـها نمـی خواستند مانند یـهود عمل نم. دادندمـی دادند خود مـی ی م ملاحظهوقتی تاریخ . نفرت داشتند اعمالین یـهود مـی دانستند و از همچو د مربوطزشت مـی انگاشتند و آن را . ی پای آیین یـهود را درون سرزمـین خویش پیش ازاسلام نمـی یـابیم جاشود، درون سرزمـین ما همـه ادیـان جا داشت، اما یزو اسیر جنگی حلال کنیر نام زو زنا را با ناموس مردم پنداشتنگسار ، قصاص، طلاق ،عشق را زنا سن مانند یگر کـه همـه از پندار های دین یـهوداست، درون کشور ما پیش از دیم وعلاشمردن، ذبح ظالمانـه حیوانات، و صدها نشانـه مردم ما مستعربه شدند، و این رسوم درون کهاعراب و آنگاهی ،یکی از رسومـی کـه بعد از ایلغارمثلآ. نداشتاسلام رواج 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 5 کـه همـین امروز هم وقتی ی . استتا امروز هم ادامـه دارد، مسله بکارت ومـیان خانواده ها رواج یـافت ء عروس بـه خانـه داماد مـی روند ، که تا دستمال کـه نشانـه از خانوادهعروسی مـی نماید، صبح شب زفاف، چند زن از چغانـه ودر دستمال موجود باشد فامـیل عروس باچنگ ) نشانـه(اگر . یده مـی شود از داماد بگیرنددبکارت درآن چه بسا . وا بـه حال ،پیدا نیـاید نشانـهزنان بـه خانـه بر مـیگردند و اعلام سر فرازی مـی نمایند و در صورتیکه آن های شیطانی که تا عذابسوی شوهر و یـا فامـیل خویش کشته و یـا بـه هموطن ما کـه به همـین خاطر از مظلومان .اند آخر زندگی دچار شده .که این نشانـه را درون ان از بین مـی برد استحالیکه بسیـاری از عوامل جسمـی، بیولوزیکی و روانی درون راحل آغاز رشد جنینی ، درون م« : چنانکه مـی نویسند. استرا یک اسم بی مسما دانسته ) پرده بکارت ( امروز دانش را ) بابهشت( ی کـه در این مرحله کاملآ راه بافتآن لایـه از . ی ندارد طفل) مونثآلت ی ( اصلآ بابهشت بطور ناقصی تقسیم شده، پیوستگی و یکپارچگی خود راازدست مـی دهد تولدمسدود کرده ، تقریبآ کمـی قبل از انی هستند کـه . ی نسبت بـه دیگری فرق مـی کند هردر بکارتگی پرده و شکل گسست و پار اندازه. ی برخو بسیـاری از ان بالغ و نابالغ درون اثر ... ی این بافت را از دست مـیدهند ؛ کلحتی درون بطن مادر خود، بطور نازک نموده و یـا اصلآ بـه شدتحرکات فیزکی نظیر ورزش ، اسب دوانی ، دوچرخه سواری ، پرده بکارت خود را یـا بـه ی بکارت یک برایچ ملاک قابل اعتماد هبه خون اصلآ آغشتهبنا بر این این ملافه سفید ... کلی از دست مـی دهند . جوان نمـی باشد 2 ی و نگرش های طبی، بی نـهایت سخیفانـه و توهین بـه انسانین شخصیت زن کـه از لحاظ روابط تعاین ملاک به منظور اما .ناشی شده هست ؟ کجاشمار مـیرود از زن بـه یـهوه خدای موسی آن را جهت ارزیـابی زنان امر نموده است،و کهین ملاک یکی از قضاوتهای دین یـهود هست ، ا ها موارد صداین یـهودیگری را از مـیان .یل گردیدتحم ماسوی اعراب بر جامعه ی ازیلا اسلام استاین ملاک بعد از همـین چندی پیش خبر یـافتم کـه در گوشـه یکی از ولایـات کشور ما، تازه کهبررسی گرفته شد، دیگر به منظور آن بـه و پدر بـه مادرعروس جوان را فامـیل داماد درون حضور زفاف،شب صبحکه بـه خانـه شوهر بودند راعروسی کوبیده اند ولکدر او را با چوب ومشت یل داماد و عروس انقدفامجرم اینکه بکارت نداشته است،در درختی بسته اند، ی این فاجعه را آسمانحکم . خونش نمودند، تاهلاکش گردانیدند غرق. زد، فواره دامنشاز سرو صورت و خونکه :یخوانیم کـه م 22از سوی الله به منظور موسی درکتاب تورات ـ تثنیـه ـ باب بد اسماو ازداده، نسبتحرف بد بـه او و اسباب. مکرو داردی به منظور خود زنی گیرد و چون بدو درون آید، او رااگر « آن مادر آنگاه پدر و. یـافتم ناو را باکره شـهرت دهد و گوید این زن را گرفتم و چون بـه او نزدیکی نمودم ؛ را بـه زنی ودخ ( مشایخ بگوید؛ بهعلامت بکارت بر داشته، نزد مشایخ شـهر نزد دروازه بیـاورند، و پدر ترا باکره نیـافتم، و ید گوداده، مـی نسبتبه این مرد داده ام و از او کراهت دارد، و اینک اسباب حرف بد بدو 2 سایت انترنیتی فارسی ، زنان ggg. womancog. com 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 6 آن شـهر آن مرد را ) قاضی( یخ مشا بعد .بگستراند شـهرپس جامـه را پیش مشایخ ) علامت بکارت من این هست یدا نشود، آنگاه را نزد درون خانـه پ علامت بکارت آن واست باشد، لیکن اگر این سخن ر. گرفته، تنبیـه کنند »یرد بم که تا سنگسار نمایند سنگپدرش بیرون آورند، و اهل شـهرش او را با 3 های باوری مردم ما تبدیل یـافت ، کـه یکی از علت هایی هنجارین ناهجاریـها صد ها سال را درون بر گرفت، که تا به ا .و پراگندن آن بـه وسیله شیوخ بومـی مـیباشد مردماز زبان استفادهالبته ید شمشیر ها،تهدوی قبولاندن آن درون پهل علما ، شعراء ، فلاسفه و ودر نـهایت شکست مقاومت، اعرابازدوقرن مقاومت های مسلحانـه علیـه آیین بیگانـه بعد زنده نگهداشتن فرهنگ و آیین و سنت ما از بعد سده دوم هجری بـه بعد به منظور احیـاء و ورانتاریخنگاران و اندیشـه انـها درون پوشش . نماندندی خرد گرایـانـه و در یک کلمـه باز یـابی هویت ملی و فرهنگی و آیینی جامعه خاموش ها .و درون دفاع از دانش و فلسفه و عرفان بر آمدند پرداختندجانبدارانـه از دین عرب، هشیـارانـه بـه اشاعه و ترویج خرد ی بیگانگان هاهرگز دامن آویز فرهنگ و سنت کهاینست مایژگی های کار رادمردان سرزمـین یدگفت کـه یکی ازوبا سینا پورمثلآ . دیگران را با فرهنگ و بینش های جامعه یی خود درون امـیخته اند مقولاتاند ، بل دانش ها و نشده کند، بلکه با استفاده از نظریـات ارسطو و یـات ارسطو و افلاتون را پیـاده نمـینظروقتی کتاب قانون را مـینویسد، درون آن ، و از آنـها چیزیـهایی را بر مـی گزیند کـه با دانش و خرد جامعه ی کشدو فلسفه خود را بـه مـیان مـی دانش افلاتون بـه تا همـهبه همـین لحاظ هست که جز خرد ستیزان، دیگر . که تا به نتایج وحدت الوجودی مـی رسد داردخودش توافق ی کتاب التفهیم را مـی نویسد بـه بیـان استاد وقتیـا مثلآ ابوریحان بیرونی . ی گذارند مم والای سینا ارج امروز بـه مقا اصطلاحات علمـی، کـه در آن وی لغات بجای بـه سزا داشته، کـه تا مـیتواند کوشش ...«جلال الدین همایی از جمله و هم اسلوب از باشد، مفهومطوری کـه هم عبارات بـه عربی متداول بوده است، کلمات فارسی اصیل بگذارد، ب زمان یکی بیـان مطالب چند : این کتاب دو غرض عالی بوده هست نوشتنمقصود ابوریحان درون ...دشیوایی و بلاغت ادبی نیفت کتابیـات و نجوم، و دیگر احیـاء زبان فارسی و سرمشق و راه باز به منظور نوشتن هرشته از فنون ریـاضی و ». نوشتندبه فارسی بر خلاف معمول علمای آن زمان کـه کتب علمـی را بـه زبان عربی مـی علمـی 4 پیشترین . از خود بیگانگی را درون جامعه محکوم نمایند عناصرهمـین گونـه درون تمام عرصه ها سعی درون این بوده کـه به های طبیعی، اجتماعی ، فلسفی و ی شان از پدیده هامغز خود مـی اندیشیدند، وبرداشت با شعراءفلاسفه و عرفاء و ی داشته سازگاربا آب و هوای اجتماع کـه در آن مـیزسته اند است،ین جامعه خودشان بوده زمسیـاسی از محصولات فکری و مناسبات تاریخی جامعه خودشان، دستگاهاگر تجربیـات دیگران را هم بکار گرفته اند بعد از تطهیر درون . هست با فرهنگ ، آیین ، هویت اجتماعی کلتا زمانی کـه جامعه درون ،به همـین لحاطر. اندیشیده اندگرفته اند، و مستقلانـه یخی از خود بیگانـه نگردیده بودند، مضمون و محتوای اندیشـه های تاروملی خویش درون اثر اجبار ها و عوامل بی شمار برنخاسته اند آنـها هبه مقاومت علی مورد تایید شان بوده وهرگزهم انـهاوخردمند ی فیلسوففرهنگفلسفی، ایینی و 3 ، مکروه داشتن زن 22کتاب مقدس ، عهد عتیق ، باب تثنیـه ، شماره 4 497علی سامـی ، نقش ایران درون فرهنگ اسلامـی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 7 و دین عرب بیگانـه بود و هیچگونـه وجه فرهنگزیرا . خاستند بریـه فرهنگ و دین اعراب عل برعکسچنانکه گفتیم اقتباسات از آیین مجموعهین و فرهنگ عرب داگرگفته مـی شود کـه . مشترک و زمـینـه پذیرش درون جامعه ما نداشت حتما گفت کـه این ،و چرا درون جامعه عرب قبول شد است، یـهودیت، عیسویت، بودیسم ها و فرهنگ های زرتشتی درنظراما گفتیم کـه محمد با ،شده و یـا نقل بسیـار از سایر ادیـان دارد برگرفتهواقعیت مسلم هست که دین عرب . خور مردمان عرب داد بهو عربیزه نمود ی رایج درون آن جامعه آنچه را کـه از دیگران گرفت،پرستیین بت آ داشت شد کاملآ درون جهت اصلاح اعراب بود، به منظور گذاشتهبنیـان دین و فرهنگ کـه به وسیله محمد، پیغبر اعراب اساس کـه به فکر جهانگشایی نیفتاده موقعپیـام محمد که تا . یلی بود کـه دارای سنت های و حشیـانـه و زندگی بدوی بودندقبا ( بـه همـین خاطر مثلآ . بکشاندآنـهارا از وحشیگری بـه جاده مناسبات انسانی که تا بود، پیـام خاص به منظور اعراب بود سوره نحل کـه حکایت از قتل ان 98و 58یـا آیـه های }بأی ذنب قتلت { ) ان خود را زنده بـه گور نکنید ید بعاز حیوانات وحشی هم ید،این پیـام به منظور اعراب بود، و درکشور ما این حرکت را حتی نمانوزاد بـه وسیله اعراب مـی .مـی دانستند ، چه رسد بـه انسان . ستایش بودند موردبه مثابه فرشتگان ،ها را داشت فرشتهو منزلت مقامفرهنگ مردم آریـا زمـین، ویین آدر زن گرد آفرین، کابلی مـهرابشاهسیندخت زن ،رستم مادر رودابه.یتا کـه فرشتگان آبها و روشنایی ها بودنداناهمانند مـیترا و یت های ویژه درون شخصازهمـه بـه مثابه کهبسیـار دیگر ویژه منگردیـا،تهمـینـه ، سودابه، کتایون ، فرانک ، فرنگیس ، شده بود و توانست با استفاده اوذکر بـه عمل آمده هست یـا مثلآ، رکسانـه ی تخاری کـه اسکندر عاشق ازشاهنامـه .اینـها هزاران دیگر ماننداز کشور ما کوتاه نماید و حملات سکندر را شر ،از این عشق سوره النسا بر 22آیـه ازدر حالیکه . ید ترین عمل پنداشته مـی شدپلو دیگر محارم مادر، بایـا مثلآ ازدواج رهنگی محمد آگاه مـی شود کـه در هیچ دین و فحضرت و قتی . خویش ازدواج مـی نمودند مادرانمـی آید کـه اعراب با هیچ زن پدر خود را نگیرد و دامن « : درون آن نوشته شده بود کـه کهین فضیحت وجود ندارد، بـه تقلید ازتورات ا من النسا الا ما قد وکمولا تنکحواا ما نکحء ابا { : سورهء النسا را نوشت کـه 22، آیـه 8» منکشف نسازد راپدر خود تان ازدواج کرده اند، ازدواج نکنید، مگر آنچه درون پدرانبا زنانی کـه ( ی یعن} سلف انـه کان فاحشةو مقتاو سا سبیلآ ») این کار نا شایست و منفور و بی روشی هست کهگذشته رخ داده باشد ؛ چرا 5 کـه اعراب نـه تنـها با مادران خود بلکه با ان و تمام شودین سوره قرآن مستفاد مـی هم 22یـه آیـا مثلآ از ) لعنت ها( 42به نقل از باب تثنیـه آیـه نساءسوره 22در آیـه بنآ. ی مـی کرده اندهمخوابش هم نامحرمات خوی وجود بامنع نمود، اما را نامحرمات زاده و برادر زاده و غیره وتورات ، حضرت محمد همخوابگی با خود همخوابه شده برادرخود و برادر زاده و زن وبا ندحتی امـیرالمومنین ها از این قباحت صرف نظر ،منع :چنانکه ابوالفرج اصفهانی درون الاغانی مـی نویسد که. اند :کردیرالمومنین ولید از خود ازاله ء بکارت ام « 5 22کتاب مقدس ، عهد عتیق ، باب تثنیـه ، شماره 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 8 را دید کـه با پرستارش ایستاده انشدر این بین یکی از . ولید روزی از اطاقی بیرون آمد که تا به اطاق دیگر رود ». یزگی او را بر گرفتدوشو را بر زمـین افکنده و ُمـهر برجستوقتی او را دید . ودب 6 ی و فرهنگی اعراب درون جهت تشکیل یک جامعه توام با اجتماعکه صرف لازمـه حیـات بودندمواردی همـهینـها ا و خواست . چنین جامعه یی بر امددر صدد اعمار یک داشتو محمد با بصیرتی کـه . ی بـه شمار مـی آمدانسانزیست .، مادر بشنا سند راپلشتی و وحشیگریـها نجات بدهد کـه حداقل مادر ازمردم خود را این قباحت ها کاملآ ازی های رایج اعراب مسلمان را اینجا باز نویسی کنیم، زیرا بسیـاری پلشتقصد نداریم مفصل ما . عباسهید نسبت بـه ش اشکارا هست مثل عشق امـیرالمومنین هارون رش کـه بپذیرند بـه زیـارت کعبه روند و این فرض اعراب را قبول بودیـا یک مثال دیگر، مثًلا به منظور مردم ماغیر قابل قبول نیز مسلمانانآگاه بود کـه کعبه از نـهاد بتکده بوده ، و بت پرستان همـین رسم را کـه امروز به منظور مازیرا جامعهء . نمایند هر ساله بـه حج بت مـی آمدند و طواف مـینمودند، از جانب دیگر عقل نمـی پذیرد کـه وداشتند ،ه شدهفرض گردانید خانـه و یـا مرجع راز و داشتنو اگر خدا به منظور . فرمایش خانـه به منظور خود بدهد ،دیده باشد کـه در یک بتکده لازم خدا نیـاز فرمایش مـیداد، چرا حتما در یک منطقه راز و مرجعنیـاز ضرورت احساس مـینمود، حتما در تمام نقاط جهان یک درون طول زمانی کـه مردم ما وادار بـه قبول فرهنگ و دین عرب گردیده اند . نیست؟ جامگر خدا درون هر . جاهل نشین؟ ی جلال مولاناحضرت .روشنفکری را مـی یـابیم کـه به زیـارت حج رفته باشد جز عوام الناس بی خبر ازهمـه چیز کمتر :الناس مـی گوید عوامحج خطاب بـه ردگ درون الدین بلخی بزر ین جاست بیـایید بیـاییدهم معشوق کجایید کجایید رفتهی قوم بـه حج ا ی مردم فرض گردانیدند، تفصیل آن را خواننده عزیزمـیتواند درون کتاب براحال اساس این کـه چرا زیـارت کعبه را بهر .در جلد دوم آن دریـابد»افغانستانچهار صد ساله اعراب بر وسیطرهء هزار « یش خواجتماعی بالای شعورین ما کـه هنوز درون طلسمات جهالت درنیفتاده بودند بر اساس آیین خرد و سرزم مردم خدا را درون عکسبر . را نمـی توان درون مکان واحدی پرستید یـا با او درون مکان واحدی راز و نیـاز کرد خدامعتقد بودند کـه .و روان انسان هست قلبیـافت و نزدیک تراز هر جا همـه جا مـیتوان درون اعراب مسلمان، درون نظر مردم ما بـه گفتار قاضی مـی ماند کـه منکرهمـین خاطر بود کـه تمام امر بالمعروف و نـهی از بـه بالا هست و مـی آید پدر خویش را طهارت مـی دامنشو یـا بـه کودک چهار ساله کـه هنوز . بود الارضخود مفسد فی .وزاندآم های مسلحانـه ء مردم ما درون طی دو قرن علیـه اعراب ، سر مقاومتهمـه حال ، چون زور، منطق نمـی پذیرد با وجود بـه را دین مـیخواندند آنکه حداقل با استفاده از موازین عقلی رایج درون جامعه ازآنچه کـه اعراب شودانجام قرار بر این مـی یزی بـه نام دین چنداشتند اما بـه بهانـهء ان مـیلونـها انسان را بـه قتل مـیرساندند، یچگونـه اعتقادیـهو با آنکه خود بـه آن 6 22قرآن ، ترجمـه بهائالدین خرمشاهی، سوره النسا ، آیـه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 9 یرند ومورد قبول حداقل جامعه قرار بگیرد، بپذساخته شود کـه بتواند حداقل اگر خردمندان نمـی پذیرند، عوام الناس ین و هم آنـهایی کـه زمسان یشمندان خراانداساسی کـه باید بـه خاطر داشت این هست که حرفکه چنین هم د گرفته بودند، دین عرب قرارحال با وجود غیر عربی بودن شان درون خدمت اعراب و دین و فرهنگ آنـها مزدورانـه بهر کاری را کـه خردمندان د با کاری کـه مزدوران البته. یعنی اسلام را درون تبانی با باور های مردم شکل بخشیدند و ریشـه بودندو عرفای ما عناصر باوری مردم را کـه قبل از اسلام بـه آن معتقد ردمندانخ. داشت فرقعرب نمودند اسلام نمودند و این کار حتی درون صدر اسلام بـه وسیله محمد پیغمبر وارددر جامعه داشت با تغیرات نامحسوس دین زرتشتی بـه ازو غیره همـه پاداش و جزا ،وقت نماز، روزه، جنت ، دوزخ پنجیدانیم مچنانکه .بود گرفتهصورت وضاحت بهآیین مانی و بودیسم را نیز درون اسلام مـیتوان ازعناصری .اسلام راه یـافته هست دروسیله سلمان پارسی موثر بوده هماین ظریف کاری ها اعرابمشاهده نمود، تمام این باور ها درون جامعه ما رواج داشت و در پهلوی شمشیر و سعی مذهبیون درون این بود و است کـه پایـه های عقل را درون جوامع داشتن هم نبرد دین و عقل ادامـه با ای اما. هست .اندازنداسلامـی کاملآ بر عقل و دین نبرد و عارف وارسته دانشمند وین بوده هست و چه بسا فیلسوف خونطول تاریخ اسلامـی کشور، نبرد عقل با دین هماره درون ی رفاه جامعه، سلاحی جز گفتن و نوشتن و برایش را قربان کرده اند، زیرا خردمندان خو یـهانکه درون راه این جدال جا کـه در یک دست اسناد قتل خرد را از سوی خلیفه ، و در دست دیگر آورانقلم نداشتند، ونمـی توانستند با دین . را داشتند، کاری ند اللهنعره فقتله فی سبیل بایده از نیـام کششمشیر های نگهداشته مشتعل کشورمایشـه بعد از تجاوز اعراب درون همپی چنین سیر تاریخی بود کـه دوزخ وحشت از دین درون . اگر تسلیم هم شده اند ایمان بـه استدلال وخرد و تعقل را از دست نداده اند علمولی رادمردان دانش و . شده بود :حضرت حافظ بـه پاسخ شمشیر داران دین گفت چنانکه ان حکایت معقـول مـی کندیر مغپ ارمحال تو باور نمـی کنم معذورم ابعاد گسترده دارد کـه هیچگاه دین پناهان و متولیـان و چنانمبارزه فرهنگی خردمندان و دانشمندان خراسان زمـین یشـه مجبور شده اند کـه علیـه این خردمندان بـه هم آنـها. عرب را آرام نگذاشته اند فرهنگمزدوران بومـی دین و آفرین و غرورکشور ما درون اسلامکه مبارزه فرهنگی روشنفکران قرون بعد از گفتنمـی توان . شمشیر متوسل شوند اعراب مسلمان و متولیـان بومـی ان را فرهنگآفرین برعلیـه دین و غرورین مبارزه اگوشـه از .افتخار آمـیز نبوده هست مرتبط بـه موضوع این بحث هست چون آند کـه باز نویسی خوب مـینویس چهیرانی ا معاصریکی از نویسندگان .خواندنیست . 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 01 حلال درون رگهای خونمـی نماید کـه روشنفکرانی کـه خود باخته و خود فروخته نبوده اند و ثابتین فرزانـهء ایرانی ا و علیـه نبودندان ی تداوم مبارزه خویش عنوان مسلمان را گزیده بوده اند ، اما مسلمبراشان جریـان داشته با آنکه کـه دردکش رااصلی اینست کـه به کدام منطق مـیتوانانی سخن« : او مـی نویسد . دین بیگانـه اعراب مـی رزمـیدند نامـید ؟ آخر مثلآ ناصر خسرو کـه مـی ) هنرمندان و متفکران اسلامـی (و ) مسلمان ( اسلام و اسلام پناهان بوده اند :گوید شما نام هست مر آن بیـهده را سوی فقه همـی از جهل شب و روز بخایید کانرا :یـا حافظ کـه ندا مـیزند و به سیب بوستان و جوی شیرم یبی،فرتا کی ای زاهد چوطفلان :یـا رودکی کـه و دل بـه بخارا و بتان طراز ی بـه محراب چه سودرو :یـا دقیقی کـه و زند یکی زرتشت وارم آروزیست وانمکه پیشت زند را از بر بخ :یـا یغمایی جندقی و گر بدین کافر نمـی کردم ، چه مـی کردم مدارایخ شـهر جان بردم بـه تزویر مسلمانی زش :عبید زاکانی کـه در از دست رفتن مـیهنش سرود و بوستان سرای کـه آیین و رنگ و بوی کان آن بوستان گرفت رونقخلد برین ز سیـه دل آمد و بر او مکان گرقت زاغ بدان رسید کـه بر جای عندلیب اکنون :یـا فردوسی کـه متولیـان اسلام را چنین مـی بیند و گونـه سازند دام هربکوشش ز جشن نـه رامش نـه گوهر نـه نام نـه یشپبجویند و دین اندر آرند یـانان از پی سود خویش ز آراستهشود روزگار بد یزند خون از پی خواستهبر :ه بـه مفتی شـهر خطاب مـی کند یـا خیـام ک و ، کدام خونخوار تریم بدهانصاف خونان خوری و ما خون رزان تو 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 11 بت پرستم ، هستم گبرگر کافر و من زمـی مغانـه مستم ، هستم گر :بالاخره عطار نیشابوری کـه اعتراف دارد و نام آور کفر و ننگ ایمانیم گبر قدیم نا مسلمانیم ما خویش بدرانیم ؟ زکاراین پرده و کی کـه ناگهان ما ی باشد ک یک نقطه همرأی دراگر پژوهشگران معاصر ایرانی خوشبختانـهکدام زبان حتما بگویند، کـه مسلمان نیستند ؟ بـه ه ین بارااست و مجموعهء پژوهشـهایی کـه در اسلام،باشند ، درون همـین نامسلمانی متفکران و نام آوران هزاره اول تسلط عنوان نمونـه آنکه استاد پور داود، بهتنـها . صورت گرفته، منظره ای کاملآ متفاوت وغرور انگیز بنمایش مـی گذارد ، باستانی پاریزی ، فاش ساخت کـه شـهرت حافظ ، بدین بوده کـه ) نامـهمقدمـه پیژن ( زرتشتی بودن دقیقی را باز گفته زرتشتی ( یر فطروس نشان داده هست که فردوسی نیز مو یـا علی داشتهی ایرانی را از حفظ موسقدستگاههای شعر و ...بوده هست ) دو آتشـه بوده اند و هر ادعای نامسلمان، فرهنگ و تفکر ایرانی یکسره ادبین ترتیب آیـا واقعآ حتما پذیرفت، کـه پرچمداران بد ن حساب همـهء آنچه کـه در بارهء نام متکی هست ؟ بدی) جاهلانـهجعل جابرانـه و ( دیگر بـه قول مـیر فطروس بر یک کهیعه بودن فردوسی و یـا قرآن از حفظ داشتن حافظ گفته اند ــ گذشته از دو سه استثنا شآوران ایران از جمله آنـهم تایید بر این قاعده هست ــ یکسره جعل و تحریف بوده هست ؟ لمـی و تاریخی آن ــ هر چند هنوز درون ابتدا ی کار و اثبات ع آنی ، نـه تنـها حتما این را پذیرفت، کـه پا فشاری بر آر .یـافت هویت ملی ایرانی نموده اند زکه پژوهشگران ایرانی درون دوران معاصر بـه با استاست ــ مـهمترین خدمتی یـان اسلام بیرون آمده، مـیتوان بـه درونمایـهء واقعی تاریخ و تحول متولبه افشای آنچه از کار خانـه، جعل وتحریف تنـها یران دست یـافت و رازبسیـاری از اماعی درون اجت :از این دست نگاهی مـی افگنیم) چیستان(برای نمونـه بـه دو . را برگشود ها) چیستان( یـان نکرده اند ؟ببوده اند، بعد چرا این را بـه روشنی نامسلماناینکه اگر نام آوران ایرانی نخست نیز مورد توجه خاص) ظهار عقیدها(یت اینست کـه چنین کرده اند، اما درست همـین واقع نابود ساخته اند و آنجا کـه نتوانسته اند با جعل مطالبی مبنی بر آنراآنجا کـه توانسته اند . بوده هست ) تحریف گران ( گبر قدیم ( رامثلآ دیدیم کـه عطار نیشابوری بـه روشنی خود . چهره ای مخدوش و دوگانـه پرداخته اند ،مسلمانی آنـها : استدانسته و یـا حافظ نیز تردید ی درون این باره بجا نگذارده ) نا مسلمان نمرودکه لاله بر افروخت آتش کنون زرتشتی آیین دین کن تازه بباغ :یـا و 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 21 خدا را مپسند ستمـهاست،دلم گرد بر شود آینـه ء مـهر آ یینم مکدر کـه ... ) ضد فرهنگ اسلامـی ( دفاع از منش و فرهنگ ایرانی و در مخالفت با دری این بگذریم کـه موضوع متفکران ایران از گیرد، از قرارمنـهی با آنکه این جنبه روشن تر از آن بوده، کـه مورد تحریف . آنـهاستنیز دلیل کافی بر نا مسلمانی متولیـان ! شده هست ی آنان نسبت دادهپوشقابل چشم ) انحرافات ( و یـا ) ضعف اخلاقی ( سوی متولیـان اسلام بـه ) گناهکار ( اسلام کوشیده اند، چهره ای مستانی بی ( یران بدست دهند و بدین تحریف پیـام آنـها را بـه عنوان سخن امعان فرهنگ از) ضعیف ( و ) فاسد( .از جاذبه بی بهره سازند ) لاابالی ( ی خوشباشانو یـا ) شعور گمراهن جاهل ، شیخان پیرا را بـه مستی افسانـه د ما حافظ بلکه ) اسلامـی فرهنگ( درموجود )بد اخلاقی ( ی حیوانی و هاحالیکه مبارزهء نام آوران فرهنگ ما نـه با خشونت درون :یقآ انسانی و تعقلی صورت گرفته هست عم یـهمواره از موضعی استوار و پایـه یمابقی استخوان و ریشـه ا ی برادر تو همـه اندیشـه ای ا یمولو مستی ، ز تو هشیـار تریم همـهبا این ی مفتی شرع از تو پر کار تریم ا یـامخ واعظ از خرافات، ز غوغای عوام نتوانیم، ولیکن بـه دل انکار کنیم منع ی جام سیـه روی گشت صبح نخست دروغکه از کوش کـه خورشید زاید از نفست بصدق ید رسی چرخ زنانخورشتا بـه خلوتگه از ذره نـه ای ، پست مشو مـهر بورز کمتر حافظ بـه احکام شرع بر احمق گشتهحرام گشته بـه فتوای عقل بر دانا حلال سینا ابن استتا جنینی کار خون آشامـی گیری و تعصب خامـی هست سخت یمولو 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 31 منتظر حشر و قصهء عرصات تودل درون ترازوی محشر نشسته ای و هنوز تو چه دشت بـه بار آید وچه بهار آید خاک اندر خسبی مدهوش بـه چو خسرو ناصر ... بااین نام آوران فرهنگدیگر آنستکه، اگر چنین تضاد عمـیقی مـیان ) چیستان ( ، صفحاتی از گشتهچگونـه ممکن ) کتابت ( ، اصولآ با توجه بـه قدرت انحصاری متولیـان اسلام بر داشتهو جود ) اسلام ( بدست ما برسد ؟آثار آنان نیز آنچه از آنان بجا مانده تنـها بخش بسیـار کوچکی واقعآپاسخ بر این پرسش حتما به منطق تاریخی گفت، کـه در نیز بخش کوچکی هست از آنچه کـه فرهنگ پروران ایرانی درون صورت نبود حملات آناست از آنچه آفریده اند و ی ) زمانـهء خونریز( بهبرای درک این معنی کافیست . نستند بیـا فرینند نابود کنندهء متولیـان اسلام مـی توا وجانستان !که گریبانگیر ایران بوده ، بیـاندیشم گفتن نتوانم ، کـه وبال سر ماست ماستجهان چنانکه درون دفتر اسرار و اسرار زمانـه گفت مـی نتوانم ید بـه گل نـهفت مـی نتوانم خورش ی کـه ز بیم سفت مـی نتوانمدٌر بحر تفکرم بر آورد خرد از یـامخ سر ها کشیده درون گلیم عاقلان سرور ستند و ز بیم احمقان کـه نـهاده ، بهر مجلس وعظی دامـی زیرک بـه در خانقه اکنون نپرد مرغ همچو چشم صراحی زمانـه خون ریز هست که آستین مرقع پیـاله پنـهان کن درون خون بر درون و آستان مـی بین و مپرس درون خانـه از ما مطلب اسرار یمولو دیو طبعند و همـه ملک سلیمان طلبند شکلند و حدیث از خر عیسی رانند خوک کرمانی خواجو 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 41 ی استالعجببسوخت عقل زحیرت کـه این چه بو ناز وی نـهفته رخ و دیو درون کرشمـه پر زان هوا رود بر باد اگر رود سر ما یم ادر درون هوایی نـهفته ما حافظ کـه انـهم درون زیر آوار (اسلام بدست ما رسیده ، ) تسلط ( اولهزاره دراز آثار بزرگان ایران ) مشتی ( ی نیز اگربراست درون جامعهزیرکی خود این بزرگان و کوشش قطب ایرانی تنـها حتما نتیجهء) آسان نیست شناختشتحریف و دورغ .حفظ آنـها دانست .یـابیم ین لحاظ بیـانگر مـیبد، مقایسه ای مـیان حافظ و سعدی را عنوان نمونـه بـه که نـه تنـها . مزبور یک استثنا بزرگ بـه حساب آورد دورانپیش از این مقایسه، گفتنی هست که سعدی را حتما در داشته نقشی عظیم درون تخریب معنویت ایرانی وادب ایرانی کوشید دراسلامـی فرهنگبود، بلکه بـه رسوخ مسلمان اما با این . دوگانگی بود و مـیان دو فرهنگ متضاد نوسان نموده هست دچارهر چند کـه او نیز که تا حدی زیـادی . هست ادیب بزرگ ایرانی هست که مبلغ تنـهاهمـه چون داشته هست و درست بـه همـین قرارنیز بوده، مورد لطف متولیـان اسلام ) اسلامـیت ( همان ترتیبی کـه خودش درون زمان زندگی تنظیم کرده، بدون بهه چگونـه همـهء آثار او مـی توان تو ضیح داد ک) نکته ( این نکته زمانی روشن تر مـی شود، کـه بدانیم سعدی قرن هفتم یک قرن . یده استرسکوچکترین تصرفی بزمان حال !یسته هست زهشتم قرنیشتر از حافظ پ ، نـه احیآ بـه گشتهبسران عمامـهیوان حافظ مـیدان ترکتازی د یسه بالا کوچکترین شکی بجا نمـی گذارد، کـه اگرمقا از سوی دیگر اما . حد ممکن مخدوش گردد تاسبب سهل انگاری و بی مبالاتی، بلکه بـه عمد و به این ضرورت کـه زمان زندگی، پیـامش را چنان پخش نموده بود کـه پس از او دیگر درزیرکی و نفوذ معنوی حافظ نیز بوده هست که :گشت ممکنبودی کامل آن غیر نا سیـه چشمان کشمـیری و ترکان سمر قندی ــشعر حافظ شیراز مـی گویند و مـی ند بـه و خون آلودی سهمناکو مبارزهء عظیم، کشاکشبازتاب خودآثار و اندیشـه و ادب بزرگان ایرانی درون هزارء اول بعد رهنگی و منش مدنی تکیـه داشت و سوی دیگر آن قطب و بر خلاقیت ف جامعهاست کـه دریک سوی آن قطب ایرانی از دوحال خارج نیست، یـا بزرگان : روشن تر بگویم. و نکرده هست ندانستهتهاجم و کشتار و کتاب سوزی جزی اسلام یران ، مسلمان بوده اند، کـه نمـی بایست سخنی درون مخالفت با اسلام بر زبان رانند و یـا نا مسلمان بوده افرهنگ پرور مسلماناندر هر صورت نیز آثار شان نباید و نمـی تواند مورد توجه . شان هست کفرند و سخن شان نیز دلیل و شاهد ا .قرار گیرد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 51 اسلام زده تر شده، امکان تداوم و حتی استفاده از جامعهتاریخی به منظور استدلال اینکه،هر چه درون قرون اخیر شاهد ت ؛ البته هر مسلمانی ایرانی نیز بر بزرگی مقام حافظ ها و خیـام ها و گشته اس کمتراندیشـه های این بزرگان نیز »ی ها اعتراف دارد، امای نیست بپرسد، سخن و پیـام اصلی آنان چه بوده هست ؟ فردوس 7 یـار واضح بوده هست و بسو مبارزین عرصه فرهنگی سرزمـین ما خراسان یـا افغانستان امروزی رادمردانآنکه پیـام با جهل و تاریک اندیشی را مـی درید و آشکار مغربهریک مانند غریوتندر ابر های قیرگون بر خاسته از ندای :نـهیب مـی زد کـه ی امت بدبخت بدین زرق فروشان ا از خری و جهل چنین بنده چرایید جز را خردانکه بدانم ، کـه مر این بی خواهم زچه معنی و ز بهر چه نمایید طاعت خسرو یمگانی ناصر :حضرت شیخ فریدالدین عطار نیشابوری وقتی مـی گوید و بازار بنمایید درید اندر دین چنان کـه اندرون هستید مردی کار بر ناید ، اگر زدعو ی ؟ تاکزیر خرقهء تزویر، زنار مغان بـه ییدبنمازنار آن ،زیر خرقه گر مردیدز مـی شود کـه هیچیک از ملاحظهین گونـه بد. را بنمایـانند اعرابیخواهد درون و ذات متولیـان اسلام و دین م ایشان را قبول نکرده اند، یعنی ایمان نیـاورده اند، فرهنگروشنفکران و روشنگران کشور ما بعد از تسلط اعراب دین و .یم بودند و خود را مسلمان مـی گفتندتسلاگزیری اما از روی ن ی کـه اعراب تجاوز مـی نمودند و حتی درخود عربستان هم نقاطین روند تسلیم شدن و ایمان نیـاوردن تقریبآ درون همـه ا ا قل لم تومنوا و لکن قولو امناالاعراب قالت« : ین امر را قرآن هم تایید مـی نماید چنانکه نوشته شدها. داشتوجود یـاوردید، بگویید اسلام نایمان آورده ایم؛ بگو ایمان گفتنداعرابیـان { یعنی » .یدخل الایمان فی قلوبکم لماو اسلمنا ». آورده ایم 8 7 10ـ 95دلارام مشـهوری ، رگ تاک ، جلد اول ، ص 8 10قرآن ، سوره حجرات ، آیـه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 61 مسلمان ویم خود بگرداند تسلی کـه ،ی دیگری رابه معنی تسلیم است، مسلم اسم فاعل هست یعنی اسلام بـه همـین خاطر هست که همـیشـه اعراب خود را مسلم مـی دانند و غیر عرب . نده اسم مفعول هست یعنی تسلیم شو .یخواند مخود را مسلمان ، به منظور نجات نداشتندکه بـه هیچوجه هدف جز غارت اعرابیـار بسنیز درون اثر قتل و خونریزی ما جامعهء مردم گرفته باشند تسلیم مـی شوند ، یعنی اباعرخویش و ناموس خویش و برای آنکه بهانـه قتل و غارت را از دست نیستند ، این پروسه چندین قرن دوام مـی یـابد ، که تا سرانجام عادت بـه معتقداما ایمان نمـی آورند و قلبآ . مسلمان ایمان تبدیل مـی یـابد کـه این را مـیتوان گفت ایمان از روی عادت یـا ایمان درون ظاهر یعنی اقرار بـه بهاسلام عرب ین مـی ایر بکار گرفته شود مسلمآ شمشو اگر درون گرفتن اقرار بـه ارکان و حکام ، دم ، احکامارکان و از یک سری و عمل بـه ارکان دین لسانیمان همـین اقرار بـه اشرع و دین ، اهلنزد در. ، یعنی تسلیم شدن بـه زور مسلمانشود و قبول یک فهمایمان بـه چیزی ، بعد از . بایدگفت راین معو یـا احکام شئعقلی ، قبولیمان ایکه حال دراست .نـه بـه زور شمشیر . مـی آید وجودچیزی بر اساس جذب شدن درون یک حقیقت ، و به رضای عقل بـه به ویژه درون حوزه دین و . بار هست فاجعهاز روی جبر و یـا بنا بر مصلحت ها احکامـیمان و قبول یک شئ و یـا انکار ا ین نادیده گرفته مـی موازچه درون این صورت همـه اصول و . و این امر جامعه را بـه گمراهی و تباهی مـی کشاند . هاباور درون این جاست کـه مفسدین و . یدی ایمان ندارد جداصول و موازین قبلی مردود هست و بـه اصول و موازین . شود سازی و طریقه سازی و مسلک سازی و مکتب ها استفاده کرده بـه مذهب باورمغرضین ازعدم آگاهی ها و خلای بازی ها و شیخ و امامو هاخود و اقلیت های دور و بر خویش مـی پردازند و پیغمبر سازی منافعسازی ، درون جهت .ی بـه وجود مـی آید شـهوانشحنـه گریـهایی ز اندیشمندان بومـی دور ما را عربیزه بسازند و ا ملتو متولیـان بومـی دین عرب ، بسیـار سعی داشتند کـه اعراب که تا مردم بـه . ی د و سر مـی بد مبهانـه های مختلف نابود رابهدانشمندان کهنگهدارند ، بـه همـین خاطر بوده و شیعه ، دوازده امامـی شوند و اثنی عشریـه ، حنبلی شوند و حنفی شوندا و پیشوایـان عرب روی بیـاورند ، سنی که تا امروز ملاحظه مـیشود کـه خراسان یعنی افغانستان امروز بدبختانـه. ین کار هم موفق شدندادرو .ی مالکو شافعی و یعنی اسلام بـه وسیله ی دانش و بینشـهای علمای این کشور از ،به شمار مـیرود اسلامکه از یک نگاه معمار دین ین و ددیگر عرصه های وکلام ، و و با وجود داشتن هزار ها فقیـه و عالم الهیـات ،محالات بـه دین تبدیل یـافت کرده نمـی همـین هارادر علم اجای چند عربها را کـه شاگردی نتوانستندشریعت ، هیچیک از این نابغه گان بومـی را خواننده حتما در یـافته پرسشچرا ؟ پاسخ این . ، بگیرد ، وهمـه پیشوایـان جامعه را اعراب تشکیل مـی دهد توانستند .باشد ی دین و دین سالاران ، جامعه امکان مـی یـابد کـه در هاال بعد از قرنـها سکوت و زندگی درون جو خوف و حشت ح بهر ی ابعاد این درون طی یک قرن بررسو اگر از . حله ی دانش و تکامل و تغیرات جهانی راه بیـافتد کاروانپی ید کـه نام روشنفکر را با نمایروی درون جامعه رشد مـی ن اوایل هزاره سوم وپیش بگذریم ، سرانجام درون اواخر هزاره دوم 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 71 بخش از درس . درون تقابل با مذهبیون مـی اندیشند کهو این عنوان هم صرف بـه آنـهایی تعلق مـی یـابد . خود دارد اما . جامعه بدور این مدعیـان روشنگری و روشنفکری حلقه مـی زنند جوانخواندگان و به اصطلاح چیز فهم های یرش خویش تفنگ بر شانـه مـی اندازند و مانند پذحتی زمانی کـه برای ویـان را نمـی پذیرد مدعر کل این جامعه د با انـهم جامعه مانند . یر مـی گیرند و مـی ُکشند و زنده بگور مـی کنند شمشاعراب به منظور تحمـیل اندیشـه و تفکر خویش ی مشکل مـی گیرند و صف ) لامذهب ( طلاع دیگر یعنی مذهبیون علیـه این نوخاستگان بـه اص قطبموم درون دست یز هستند، جامعه نمـی پذیرد ؟ نچرا این نوخاستگان بـه اصطلاح روشنفکر را کـه مدعی اصلاحات و ترقی جامعه . اراید . ما بیگانـه بود جامعهبرای کهعلیـه دین و فرهنگ اعراب مسلحانـهچند سطر بالا تر اشاره شده کـه مردم ما دوقرن ، درون ی با آورده های اعراب مبارزه نمودند و فرهنگدند، و چندین قرن دیگر بعد از مقاومت های مسلحانـه درون عرصه جنگی مسلط بر جامعۀ ما اعرابیعنی مبارزه فرهنگی با آیین و فرهنگ بیگانۀ رونداین . جان های خویشرا قربان نمودند راهپیمای به منظور احیـای هویت ملی و فرهنگی و آیین خودی ، این جادهتا بـه امروز نیز ادامـه دارد ، هرچند درون کشور ما ی درون کشور های مانند ایران ، ولی جامعه و نبود عناصر نا مصلحت اندیش تنگ هست ، ذهنبنا بر عدم رشد غیره ، توجه بـه باز سازی استقلال و احیـای هویت ملی و فرهنگی و آیینی ، و وتاجیکستان ، و ازبکستان و آذربایجان ین کشور ها اامروز درون اکثر . نجات اندیشۀ خویش ازپوشش تفکرات بیگانـه اعراب درخشنده تر هست جهتلاش درون ت ی و عنعنات ملی و باستانی دیگر احیـا سورمثلآ بر علاوه نوروز ، جشن سده ، چشن مـهرگان ، شب یلدا ، چهارشنبه گردیده و پیـام .یژه ایرانیـان درون این زمـینـه پیکار شباروزی دارند وبه . استگوش ها طنین افگن درون زرتشتیغام آور خرد پ بـه دنبال فرهاد ... «: یف ناظمـی مـی نویسدلط،چنانکه هاین ماهم مثلآ واصف باختری بعد از چب اندیشی مدر سر ز و اساشت و و مزدک و زرت بودادر جستجوی ) برزخعبور از ( اساطیری هست تا تیشـه بر فرق پرویز تاجور بکوبد و در :طیر آریـایی چون سام و جاماسب هست بودا کو ومزدک کو وزردشت کجاست حال که تا بر سردیوان بزند مشت کجاست سام خرد مـهد کهن خرقهء دیرین جاماسب آن » کـه بر دفتر شیطان نـهد انگشت کجاست که تا 9 مـی پندارد ؛ کـه درفش خمـیده ء ین دهه مـی زید نسل یـاوهانسلی را کـه در « یـا بازهم بگفته ء ناظمـی ، باختری و :تسلیم را بر دوش مـی کشد 9 8112، مارچ 12ـ 12لطیف ناظمـی ، درون کاجستان شعر و شعور واصف باختری ، شماره مسلسل 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 81 شـهر شقاوت آهنگران یـا درون کورهء روح شما هنوزآ یـادی زکاوه هست ؟ یرق خمـیدهء تسلیمجزب » دگر بـه شانـهء این نسل یـاوه هست بار 01 :یش محتاطانـه پرداخته مـی گوید خوبه معرفی باور ) با حافظ( یـا خود ناظمـی درون غزل و باور پیمان دانی کی ام من ؟ ان خیـام و هم پیمان حافظ همباور ازل گویی گل ما را سرشتند روز کفر خیـام و از عرفان حافظ از :ی کـه رباع دریـا و ین خرقهء حرص و آز را حتما شستا ین سبحه و جانماز را حتما شستو شده بازار ریـا کاری و زرق مسجد »تین جایگهء نیـاز را حتما شــسا 11 :یـا داکتر رازق رویین از درخت کهن فرهنگ بـه تاراج رفته سر زمـینش بادریغ و درد مـی پرسد و چتر سبزینـه ات باز آنیغا کـه در یمنگه فرۀ ایزدی نیست نش یـاووشی ار نیست بینم دریغاس 01 همانجا 11 دفتر شعر » از سالهای توت و ابریشم « دکتر رازق رویین ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 91 گرسیوزان هست و افراسیـابی کـه کزان ریشۀ زنده ات ندانم دل خاک درون - ی دگر بر توان شد؟ نـهال : دردمندانـه مـی پرسد) برف (در شعر و ی زمـین یکبار دیگر باز خواهی دید ا یـا نـه فراز بام خورشید بر یـان خوش آهنگهمسرا پرستو های باران را - رای مانی باغ فروردین هانقش آتش زردشت را نوبهار ؟بلخ ، درون خوارزم درون : یـا بیرنگ کوهدامنی وقتی مـی گوید و پرنده رفت و دریغ از پیـام و پروازش « سود؟ چه بهار و گل و درخت و زباغ دگر برمکو ) بابک ( نمود ) رستم( آرش و نماد اوج و بلندا، عمـیق دریـا بود شکوه عربی رو بـه تف کـه ندادش مجال عرب 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 02 »فردا بود شکوهقله نشین عقاب 21 وضاحت بهاز کاذبه های اعراب جدای و آیینی و ملی فرهنگچند دهه اخیر استحاله و برگشت بـه هویت مستقل درون یخواهند مـهای ترانـه و ترنم را شاعرانـه سده ،آنـه های جدا از تابعیت اعراب بیـان مـی یـابد، و پاسداران فر و شکوه سد :و اینجاست کـه خالده فروغ مـیگوید . بیـاورند) یـاوه نسل( یباختربه یـادی بـه گفته واصف از ایوان با شکوه چهره های بزرگ « باغ بی ستاره و تنـها پناه بردیم بـه ینجا جوانان درختا بدل مـی شوندپیران جنگل م بـه ی ان کهی بداندب مدرسه های غمگین را چراغی درون راه نیست و » ترانـه و ترنم آن سوی سده هاست آبشار 31 یت ظلمت اندیشان سرباز مـی زند و بر مصلحت ها تابعیـا وقتی پرتوی نادری بر خلاف مصلحت های پارینیـان از و :این طور . علامت سوال مـی گذارد ...« بودید مصلحت آن شا بی هیچ دغدغه یی کـه را چنان شاقولی روی مـی آویختم سرم مـیرفتم و پشت هفت کوه بدنامـی درون ی را مـی بوسیدمدست عمریست حقیقت خورشید را کـه ی کرگسان ظلمت فشردهء قرونبرا 21 بیرنگ کوهدامنی ، گزینـه اشعار ، تلخ ترین فصل خدا 31 ، عبور از قرن قابیلخالده فروغ 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 12 کرده هست مثله هر روز و هر روز و هوای ماهیـان خالدار درون خانـه های بامدادرا رود هاآن سوی چشمـه درون آلود مـی کند گل ی منخدا ی من آخر چگونـه مـیتوانم بیعت کنمخدا ی را کـه بامدادانی کبوتران سپید بال نیـایشجا ی را بـه پرواز مـی آوردکلاغان )طوطیـان پسافو( درون آشیـان کـه ».شده اند بزرگ 41 هست از ناپیدایی گهر و دمـیدن شب درون شعر ومادرانـهکه نگاره گر احساسات زیبای زنانـه یـار راحلهیـا شاعره عزیز ما :مـی گوید) دریـا چرا ز گریـه ما دم نمـی زند ( ی شعرشکایت و در غزلی از مجموعه شب دمـیدو سحــــــــــر ناپدید شد یکباره قلم شکســـــــــــت و خبر ناپدید شد دست ی زهر طـــــــرفی رو بـه باغ کردبیچارگ بر ناپدید شد و بهار وشـــــــــاخه و برگ ی کـه شحنـه نعره بـه امر ســـکوت کردوقت 41 83پرتو نادری ، تصویر بزرگ آینـهء کوچک ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 22 و نوا شکست وهنــــــــــر ناپدید شد ساز زد بـه قلب زمـیـــــــن دانـه ی ستم تاریشـه عشق پرشــــــگــــــوفه اثر ناپدید شداز بود و جارچی و هیـاهوی مسگران مس همـهمـه زر ناپدید شد درگیــــــــــــرودار که تا سراسر بازار را گرفت مـهــــــره خر .صدف گرفت و گهـــــــر ناپدید شد قلب :و راست چب درون دوران جوش صورت استوارانـه گام بـه پیش ما،ویژه معاصران بهادبیـات، اگر عده ی از اندیشمندان و شاعران درون ) راست( بسوی رفتنیـافتند کـه اما سرانجام در.مـی رفتند ) چب( افتیده بودند و یـا) راست( نمـی گذاشتند یـا بـه جانب و دیگرانیکه مقابل چب حرکت دارند یعنی راست، هر دو نـه روندآنانکه چب مـی . خلاف پیشروی هست ) چب( و یـا ) گذشته(یدن راه خویش بـه جانب چب و یـا راست ، برآینده درون انحراف اند، بلکه با جادهی بسوتنـها کـه از راه مسقیم آینده. نمـی گردد بر راستیـا و چببه زمان تعلق دارد، و زمان بـه پیش مـیرود و هرگز بر گذشتها زیر. را نفی مـی دارند یر تکاملی س قطع راستیـا و چبو راه عوض نمودن از خط مستقیم زمان بـه سوی . هست ) گذشته( تداوم )پیش ( بخصوص کـه . ی و یـا بی هویتی تاریخی استیتهوو این همان نو . زمان و ب از ریشـه های گذشته بـه شمار مـی آید یده و یـا نا سگالیده، جبری و یـا خود سگالی از جاذبه های عناصر بیگانـه بـه گونـه ناشاین چرخش بـه چب و یـا بـه راست .خواسته باشد ین و فرهنگ دکردیم کـه چگونـه بعد از آنکه مشاهده راستاین بی هویتی و نفی هویت تاریخی را درون هیئت شاهد ی راستگرا امروزمنفعتآ قبول مـی نمایند و به جانب آنـها رو مـی گردانند و به اصطلاح وتازیـان را جبرآ و بعد عادتآ از آنچه درتاریخ و. بی هیچگونـه آزرمـی بـه نفی فرهنگ و هویت ملی و آیینی خویش مـی پردازند آنگاه ،مـی شوند یت و شخصیت اعراب بیگانـه جستجو مـی نمایند ، هویت هوا درون و هویت و شخیصیت خویش ر. مـی نمایند انکار بوده یت و شخصیت ملی و فرهنگی و آیینی هودر حالیکه تاریخ . کشور ما تاریخ دارد درو شخصیتی کـه کمتر از هزار سال .ما هزاران ساله هست نفی ) دینی( انند راست نیز م) لیننی( کـه که چب شودو قتی بـه هئیت چب نظر مـی اندازیم ، ملاحظه مـی همچنان ها توانستند فرهنگ و دین و سنت های عرب را درون جامعه ) دینی ( اگر. ید نماهویت ملی و فرهنگی تاریخی را مـی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 32 پی پیـاده نمودن فرهنگ و ایین و قوانین قلسفه و در) لیننی ( چب . و به جامعه هویت عربی بدهند کنندپیـاده ملاحظه مـی هاهیئت دینی دریگانـهو بیگانـه پرستی بهمان پیمانـه کـه از خود ، بـه اند بودهوتیوری های غربی هر دو . یننی ها هم مـیتوان ملاحظه نمودلهیئت دربیگانـهو بیگانـه پرستی را خودین از اگردد بـه همان پیمانـه ه مـهم و قابل تذکر هست اینست کـه چیزیکه ک) دامن آویزان دیگر اند( دواز گذشته و تاریخ ملت ما بریده اند، هر ی هرگکه . کـه امروز بگفته ی واصف باختری بـه نسل یـاوه تبدیل یـافته هست استبی همت بوده و نسل راست گرچه ، مـهم هست که گفته آید . باشند داشتهمقابله با اعراب بیگانـه تعلق دریش خویـاکان نخواهند بـه همت و غیرت هرزیرا کـه زایش و فرسایش . زمـینـه سازی های تاریخی پنداشت بدونـه گردیدن را نباید کـه این بی همتی و یـاو یش یک یدیده و حادثه مـی باشد فرسایش و زای و بیرونی محیط درونبه انگیزه ها و شرایط مربوطهپدیده و حادثه رهنگی و ملی خویش را ، بعد از و مبدأ هویت آیینی ، ف نمودهجامعه و اجتماعی کـه امروز پشت بـه گذشته خویش . دو سه قرن پیکار خونین و نبردی محصولآوردن خویش قرارمـی دهد، این اجتماع واسلامحمله اعراب مسلمان درون اثر عوامل معینی هم شکست خوردند، این اجتماع درون حقیقت شوربختانـهاست کـه پدران شان با اعراب نموده اند و ، سوختاندند نمودندکشتند، زدند، ُبردند، ویران و آمدند، اعراب دوقرنکه طی یـافته یی هست شکستنتیجه نبردی ، که تا آموختاندندفن نیرنگ و حیله ویـه د تربتا اسکان یـافتند، و چندین قرن دیگر مزدور گرفتند و مزدور ع غیر عربی را بـه افتخار یل و بر عاجتمازای را درون جامعه ملیت و کیش و فرهنگ هو ازتوانستند همت دفاع ی خویش را فراموش هابه مزدوری هویت، دین و فرهنگ عربی وادار سازند، که تا سرحدی کـه همـه بنیـاد وینـه ی سویحان بیرونی از این زمـینـه سازی خونین از ابورمثلآ . نمایند و بی خبر از گذشته وافتخارات خویش بمانند قتیبه بن مسلم هری را کـه خط خوارزمـی مـی دانست از دم شمشیر « :ی نویسد کهماعراب، درون خوارزم چنین یشان را نیز بـه ااخبار خوارزمـیان آگاه بودند و این اخبار و اطلاعات را مـیان خود تدریس مـی د ازگذرانید و آنانکه شود آنـها را بعد از اسلام نمـی کهی پیشین ملحق ساخت ، بدین سبب اخبار خوارزم طوری پوشیده ماند دسته ». دانست 51 ،یـا بـه عبارت دیگر چب. یگانـه داوطلبانـه و آگاهانـه وارد مـیدان شدندبدر اشاعهء فرهنگ و آیین ) ینینیل( چب اما محیط و اجتماعی کـه از . ی تربیـه یـافته انداجتماعای اند کـه با اندیشـه حاکم از سوی راست درون محیط جامعهفرزندان یزی چو بر گذشته خویش خط بطلان زده اند وهرگز گذشته را بیـاد ندارند و از گذشته نمودهقرنـها پیش راه عوض راست رقم زده شده و ثبت خطو اگر هم مـیدانند بر اساس آن یـاد داشت های مـیدانند کـه در آرشیف .نمـی دانند ی ملفلسفی و) عرفانی ( ی، آیینی و ویدایی فرهنگیت هوبدین لحاظ چب هم وانـه تاریخی . گردیده هست ی تشخیص مـی قتین لحاظ وبد. هست و نحس اعلام گردیده، بی خبر اند شدهقبلآ بـه وسیله راست گرایـان ملغی کـه بر راه، درون مقابل راست قد بر مـی افرازند، و استدهند کـه تفکرات راست عامل بازدارنده ی تکامل و سعادت بشری بنآ مـیدانیم کـه هر . چب مـی شود ،که این حرکت مقابل راست. یین مـی دارندعآن، مسیر حرکت خویش را تع از مبادی گذشته سیر حرکات اجتماعی، چبشود آغاز نقطهحرکتی مستلزم یک مبدآ هست که بایست از یک 51 85ابوریحان بیرونی ، اثارالباقیـه ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 42 اخته طی قرون متمادی درون زندان تاریخ اند راستیخی جامعه کـه به وسیلهء تاری فلسفسیـاسی، فرهنگی، عقیدتی و یگربنا بر عوامل عقب ماندهدو از طرف . و وجود آن را پنـهان نگهداشته شده بودند، بی خبر و نا آگاه هست شده تبدیل مستقلی شوند کـه خود را بـه مبدأ فکر و اندیشـه نمقادر ،یـه های فکری بنماهای ذهنی محیطی ونبود یـایی سرزمـین خود جغرافرا درون خارج از حوزه اجتماعی و ی خویشفکرنمایند ، بنآ درون اثر تنبلی ، مبدأ حرکت نصر فارابی ،ابوعلی ابن سینای ابوراوندی، محمد بن زکریـای رازی، ابنمثلآ درون فلسفه بجای . جستجو مـی نمایند دانشمند و فیلسوف دیگر کشور ما دههابلخی و یـا و، افاناسیف، و بسیـار دیگر دونلینن، ماهوتسه مبدأ اندیشـه و عمل خویش را، مارکس، انگلس، فیورباخ، ،)آخا( افلاتون و غیره قرار ،، کانت، روسو، و غیره دانشمندان اروپایی، و یـا متقدمـین مانند، سقراط، ارسطودکارتمثلآ .مـی آید بار) لیننی( مـیشود، چب ) دینی ( مـیدهند و بدین گونـه اگر راست زرتشت را داشته ایم و طرح های مـهم مسایل عقیدتی، ماتون ، درون بلخ حالیکه پیش از سقراط، ارسطو و افلا درون نصارایشتر از پیغمبر یـهود، و پعرصه عقیدتی درمثًلا کهی او بـه عنوان شخصیتی ومدنی، فرهنگی، اجتماعی فلسف و این امر از سوی .ایمخود داشته بابرگنامـه های زرین تاریخ مان در، بودهیزیسته و پیغام آور خرد مو مسلمان حتما ... { «:ویل دورانت مـی نویسد مثلآ راجع بـه تعلیمات اخلاقی حضرت زرتشت. یز تایید گردیده استناروپائیـان ین طرز تصور بـه ا. اخلاقی دین زرتشت عالی تر و شگفت انگیز تر از جنبه ء دینی و الهی آن هست جنبهءگفت کـه کهیمات زرتشت همچون پیـاده شطرنج نیست تعلانسان مطابق ... مـی مـی بخشدزندگی روزانـه ء آدمـی شرافت و مفهو ؛ چه اهورا مزدا چنان خواسته هست داردجنگ جهانگیر دایمـی بدون اراده خود درون حرکت باشد، بلکه آزادی اراده درون ریق روشنی یـا درون ط درشخصیت های مستقلی باشد و با فکر و اندیشـهء خود کار کنند و با کمال آزادی انسانـهاکه شمار بهی ودروغگو و فریبکار بنده و خدمتگذار هرطریق فروغ گام نـهند؛ چه اهریمن خود دروغ مجسم و جاندار، و مـی آمد کـه بر این قاعدهء طلایی وجوداز این طرز تصور کلی، قانون اخلاق مفصل و در عین حال ساده ای بـه . مـی رود : بـه گفتهء اوستا) خود روا نمـی دارد بر دیگران نیز روا ندارد برکه آنچه را تنـهای خوب است:( تکیـه داشت کـه نادان را آنکهدیگر وپلید را پا کیزه سازد آدمـیکی آنکه دشمن خود را دوست کند، دیگر انکه داردانسان سه وظیفه }.کردار و گفتار نیک هست ی دردرستدانا گرداند بزرگترین فضیلت خردمندی هست و بلافاصله بعد از آن شرف و 61 ای زرتشت اسپیتمان، تو نباید : گفتاهورا مزدا : ( یی از تعلیمات مادی و اجتماعی زرتشت، این گونـه هست نمونـه ی پرست بستی؛ راستیمان بشکنی، نـه آن عهد کـه تو با یک دروغ پرست بستی و نـه آن عهدی کـه تو با یک پعهد و ] 2مـهر یشت فقرهء ) [ درست هست خواه موحد و خواه مشرک چه معاهده با هر دو طرف و ی دچار . زرتشت اصلآ مردی سیـاستمداری بود{ : ی نویسدمزرتشت و جهان او بنامکتاب خود درتسفلد هر ماد بود و مـی خواست برزگران را از دراو از نظر سیـاسی ترقی وضع کشاورزان هدفتنـها . مشکلات بسیـار شد 61 115به نقل از داکتر شفق رضا زاده ، تاریخ تمدن ایران ، ص 191مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد اول ، بخش اول ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 52 وی درون . حاکمـه ، مالکان عمده، نجبا و روحانیون وارد مبارزه شد طبقاتبردگی نجات بخشد و بنا بر این با یوغ }. بـه منزله مردی انقلابی معرفی شد خودمسقط الرأس 71 درون انسانیت فراوانی بـه زندگی مادی انسان داده شده هست و بـه هیچ وجه سعادت و خوشی اهمآیین مزدیسنا درون ویبا و مفید طبیعت درون آسمان و زمـین مورد تقدیس زکلیـه ء مظاهر . عارضی با سعادت اخروی وی ندارد دنیـا ، ت . کننداحترام قرار گرفته و به مردم توصیـه شده کـه برای نابود بدیـها و زشتیـها کوشش یـافریده؛ ی کـه پنبه نراف اهورا مزدا اندک چیزی را به منظور اس: ( نوشته شده 60، فقرهء 8فر گرد ،وندیداد درون . )یی از آن تلف کند خطا ست ذره اگرمـی ریسد مغز آن گرفتهچنان نماید کـه سر دیگری درون کف باشد،چیزی خورد کـه از کار و کوشش خود بـه دست نیـاورده هر}م. استثمار فرد از فرد هست و توضیح شعار هربه قدر کارش مسلهاین همان { ) را مـیخورد ) ی را مـی ستاییم کـه جنگ و ستیز را درهم شکند سلامتما صلح و ( : مـی گوید 74سروش یشت، هادخت، کردهء درون مـی ستاییم آیین مزدیسنا را کـه طرفدار خلع سلاح و ضد جنگ و خونریزی ما( نوشته شده 24و 24و درون یسنای . )افتاد خواهدویـان آنکه نزاع جوینده تر هست بر درون مـیان نزاع ج( گفته شده 84اردیبهشت یشت درو نیز ) هست که حتما گفت به منظور دنیـای متمدن کنونی یکی از بهترین استتعالیم زرتشت بدانگونـه با علم و صنایع امروزی موافق ( )ادیـان هست ]سموئیل لنگ بـه نقل دینشاه[ ی فلسفی ژرفی بـه مـیان گذارده و در فلسفه نـهایی هستی ، رأ ذاتزرتشت توانست درون باره : (... نظر اقبال لاهوری بـه او بر نفوذهای عارف مشرب مسیحی از } کنوستیک{ ء باستان یونان از رأی او بهره برد و فلسفه. دوره بعد رخنـه کند )کنار نماندند و حتی آن نفوذ را بـه برخی از نظامـهای فلسفی مغرب رسانیدند 81 ی وجود دارد کـه نـه درون آیین مصریـان قدیم دیده مـی شود، نـه بزرگوم درون دین زرتشت مفه. ..«: لینگر مـی نویسد کرگ را بـه جهانوضع فعلی . جهان دارای تاریخ هست و از قانون تحول پیروی مـی کند. یـار عمـیق هندوبسدر اندیشـه های ز برنامـهء استمرار درون نظر زرتشت دنیـا ا. بروندمرحله ء نـهایی رهبری مـی کند، همـهء نیرو ها درون کار خود حتما به آن راه مبارزه ای پرشور نیرو ها را مقابل یک دیگر قرار داده هست ، و این امر . تاریخ پیروی مـی کند و مـیدان جنگ هست باید درون مبارزه مردمـهریک از افراد . . . مردم با تقوی و بهرمند از زندگی جاویدان هست املیجه آن تکنتواجب هست و ی پر معنی و بی نـهایت ارجمند هست انسانوجود هر . روزی نیکی درون جهان هست سهیم گردند کـه نتیجه آن پی 71 931ص 0، همچنان مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ،جلد 99ـ 59جهان او ، ص هرست ارتسفلد ، زرتشت و 81 891به بعد و تاریخ اجتماعی ایران ، ج ، اول ص 30محمد اقبال لاهوری ، سیر فلسفه درون ایران ، ترجمـه ء اـ ح اریـان ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 62 ی کند و طرفدار اسکان مردم و مـین زرتشت بـه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی توجه دارد ، با چادر نشین مبارزه د ». . . خانـه سازی هست 91 عرصه اقتصاد و امور اجتماعی درار سال پیش ی گردد کـه تمام آنچه را کـه حضرت زرتشت درون چند هزم ملاحظه یره دانشمندان غو انگلس و هگل و مارکسافلاتون و ارسطویـان مـی نماید، همان هست که بیدتی عقو فلسفی و یعنی افغانستان اوی این پیغام آور خرد را مردمان زادگاه خود ول. اروپایی درون چندین سده بعد ازاو مطرح مـی نمایند فیلسوفان و رهگشایـان مثلأو یـا . بجای او دامن آویز بیگانـه ها مـی گردند ونمـی شناسند و فراموش مـی کنند امروزی، احمد بن یحیی ابن راوندی ، ابو زید ابوالحسنابو نصر فارابی ، ،ی، بیرونی بلخپور سینای ،یرازیـای ذکرمانند درون شرق و غرب بـه شمار ،حقیقت استادان و دانشمندان قرون هر کدام درون کهاحمد بن سهل بلخی و دهها تن دیگر :در مورد پور سینا گفته مـیشود کـه مثلادر حالیکه . آمده اند نادیده گرفته شده اند جهان ، آشکارمـیزان علاقهء وی بـه شناخت علمـی دقیق و به توضیح ماتریـالیستی و برمقنعی بطوری و اظهارات « او را محدود ) قدرت مطلق { کند ، انکاروی ، بدون آنکه خدا را . جازه مـیداد گواهی مـیدهد که تا حدی کـه عصر وی ا یـا رازی . اراده الهی نمـی دانست بلکه نتیجه قوانین معینی مـی شمرد محصولتحولات و انقلابات طبیعی را . مـی نمود »به حقایق آشنا مـی کند گفته بود کـه تجربه بهتر و بیشتر از علم انسان را) بیکن( ازقرنـها پیش 02 بود و آن را اثبات گفتهپیش از تقـدم ماده بر روح سخن قرنـهای راز. قصد رازی از تجربه بـه اتکای علم هست البته از صانع عالمایجاد ... «:ی مـی گویدراز. مـیسازد راکرده اشت، چیزیکه اساس فلسفه ماتریـالیزم دیـالکتیک فلسفی اگر بـه طبع باشد لازم آید کـه ) خواست( بهو یـا ) طبع( ممکن هست صورت گرفته باشد یـا بـه حکیم بـه یکی از دو وجه زیرا مـیان موجود کـه به طبع موجد ایجاد شده باشد . خواهد بود محدثمطبوع محدث باشد و در این صورت صانع نیز اما اگر از . موجد فاصله متناهی خواهد بود با خواست که تا اف صانعد کـه صانع پیش از محدث موجود بوده باشد و برای آنکه صانع باشد لازم آی) خواست ( هست ) نفس ( بدین فعل بیـاورد و آن قدیم دیگر رابخواست آف آید مـیبایست قدیم دیگری باوی بوده باشد کـه او ر یعنی ابداع محال هست و یزی دیگچدر عالم چیزی پدید نمـی آید مگر از : گفتو درون رابطه بـه قدم هیولی مـی . . . ». ممکن نیست خالق چیزی را از معدوم بـه وجود آورد 12 :کتاب مدینـهء فاضله مـینویسد درتعاون وتعریف ودر رابطه بـه ساختارهای اجتماعی کهیـا مثلآ ابو نصر فارابی 91 191ـ 191، ص 0ومرتضی راوندی تاریخ اجتماعی ایران ، ج 002حبی ، ص فیلیبسین شاله ، تاریخ مختصر ادیـان بزرگ ، ترجمـه ء خدایـار م 02 108ـ 808تاریخ اجتماعی ایران ، جلد پنجم ، ص ، راوندی ، 12 280 - 080داکتر زبیح الله صفا ، تاریخ علوم عقلی درون تمدن اسلامـی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 72 و تفسیر مـیدارد کـه ... اقعی نایل شدیله ء آن مـیتوان بـه سعادت وبوسمراد از اجتماع تعاون افراد درون اموریست کـه ... « ی بدن اعضایـان اعضای بدن و اعضای جامعه مـیباشد درون آنست کـه اعمال اعضای بدن طبیعی لیکن اعمال متفاوتی کـه »اجتماع ارادی هست 22 «:کهراوندی مثلایـا . اراده ی مستقل را توصیـه مـیدارد صاحببر اراده انسان درون جامعه تاکید مـی گذارد و جامعهء و یعنی سده سوم هجری ( مـی دانست و در آن زمان مسخرهفلسفه آفرینش جهان بوسیله خدا را یک تیوری مردود و به تیوری تکامل انسان باور داشت و معتقد بود کـه انسان ) یره دانشمندان غربی غهزار سال پیش از هگل و فیورباخ و به شکل امروزی رسیده ) الله( یده و بدون هیچگونـه عامل خارجی گیـاه و حیوان ، یک دوره ء تکامل را گذارن مانندنیز ». هست 32 یـا و از آنجا بـه اروپا منتقل اسپاناین نظرات و تعلیمات بـه وسیله ابن رشد بـه کهیـا مثلآ نظرات و تعلیمات اخوان الصفا ی باتاسف همـه این ول. اختیشـه های فلسفی و اجتماعی و عقیدتی اروپائیـان را پسان ها ساندگردیده و بن مایـه ( زده شد، کنارها تکفیر گردید، و به ) دینی ( ی اسلامداشته های ما اگر بـه وسیله مزدوران عرب ومفتیـان شریعت بـه جانب چب از اینـها بسوی راخود راهها و مدعیـان روشنفکری و روشنگری هم بـه آنـها توجه ند و ) لیننی یخی ما ندارد تارهیچگونـه زمـینـه همسویی و همخوانی با مشخصات فرهنگی و یشـه ها و نظریـات غربیـان کهاند . نمودندو بـه گنجینـه های گراسنگ خویش آگاهانـه یـا ناآگانـه پشت . گشودند عدم درک و وآگاهی ونافروشی ها ناشی از بیمایگی خودبیشترین این خود نادیده گرفتن و خود باختگی و البته جامعه عقب نگهداشته شده ومذهب زده چون. از تاریخ جامعه ء کـه به آن تعلق دارد حتما باشد شناخت فرد یـا افراد . بود گرفتهامکان آگاه شدن و بیداری علمـی را از ملت علم و دانش سرحد نمـی :( یگانـه گردیده اند، مـی فرمایند کهبی ها درون استدلال خویش مبنی بر اینکه دامن آویز برخ درون تایید این استدلال .) هر کشوری کـه باشد، دانش او متعلق بـه همـه ی بشریت هست ازدی پذیرد و هر دانشمن یلیونی مـهای عرصهدانش . یچگونـه شکی نمـی تواند وجود داشته باشد اما پرسش اینست کـه کدام علم ودانش؟ه علومو این . یت تعلق دارد علوم مثبته ، علوم مادی ، این واقعآ بـه همـه ی بشر. شود صحبتاز چه مـیخواهید . دارد ، برخی از عرصه های علوم اجتماعی و فرهنگ نـه تنـها اینکه مرز برعکسدر حالیکه . ی را نمـی شناسد واحدمرز مـی شناسد و فرهنگ یک جامعه، خارج از مرز آن مرزفرهنگ . خط قرمز مشخص شده هست بایش هادارد، بلکه مرز همسان وبشری تنـها مـیتوانند موارد مشابه و همگون مختلفدر جوامع فرهنگها . جامعه قابل قبول نمـی تواند باشد .داشته باشند یینی داشته معاز فرهنگ تعریف نخستیم بهتراست بپردازیش از آنکه بـه ناهمگونی های فرهنگی درون جامعه بشری پ ی و گسترده و همـه جانبه و همـه لعافرهنگ مفهوم بسیـار ... «:داکتر علی سامـی درتعریف فرهنگ مـی نویسد. باشیم 22 392زبیح الله صفا ، تاریخ ادبیـات درون ایران ، جلد اول ، ص 32 سایت پیـام ما آزادگان ، ابن راوندی ، اندیشمند بزرگ سده سوم هجری 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 82 چیزی هایی کـه در آنانسان از هنگام بدنیـا آمدن که تا پدرود زندگی، بدان نیـاز و سر و کار دارد ، و همـه کهگیری دارد، ی وجود ندارد کـه با فرهنگ پیوستگی و سر و زندگی آن مـی باشد، هیچ چیز درون لپیرامونش قرار دارد، قسمت های اص .کار نداشته باشد و موسقی ، تیـاتر و انواع نمایش ها و هنر های مانند ادبگفتن ، نوشتن ، اندیشیدن، دین و آیین ، شعر و سخن یل وسای، خاتم کاری، کاشی سازی، معرق کاری، خانـه سازی، معماری، راه سازی، تهیـه بافنقاشی، پیکر تراشی، پارچه ی، و داد رسی، پزشکی و دارو قانونگذارت کشور داری و ارتباطی،کشاورزی و دامداری، آبیـاری و سدبندی، تشکیلا و ارکان و اجزای رئوس ،در محیط نشو نمای انسان وجود دارد کهسازی، علم اقتصاد و سیـاست ، وهمـه چیز های .فرهنگ آن قوم مـی باشد ای بشری، کـه ی و پیشبرد اندیشـه ها،و مجموع گوش هدگرگونین سازمانـهای اجتماعی، زندگی مادی و معنوی، همچن یگر، دی خود بکار و مـی برد، و از نسلی بـه نسلی دیگر، و از سده یی بـه سده یی هادر راه بر آوردن نیـازمندی .منتقل ساخته و مـی سازد، عناصر ترکیب دهنده تمدن و فرهنگ مـی باشد معلومات و موعهمجهای معنوی انسان بـه وسیلهء آزمون های اندیشـه ای، و به عبارت دیگر رشداستعداد یگردد، پدیده های فرهنگ هر قوم مـی مکه موجب رشد عقل و ذوق و احساس و اندیشـه و تمـیز آدمـی .مکتسباتی .باشد و روستا و خانـهبه ،زندگی غار نشینی و صحرا گردی ازین کام و تلاش و کوشش بشر درون راه فرهنگ، انتقال نخست اختراح خط ، . ء دیگر انتقال یـافت بهه اندیشـه ای از ای دومـین آن پیدایش زبان هست ک. شـهر نشینی بود آن توانست گفتار ها و اندیشـه ها و آزمونـها، و نظرات و اعتقادات و پرتوسومـین کامـی اساسی بشر مـی باشد کـه در .را ثبت، و نتیجه اش را به منظور آیندگان باقی گذارد خودادراکات یک ملت هست ، کـه معرف ادابپیشرفت اندیشـه و ذوق و استعداد و عواطف و ویش بر این فرهنگ، پرورش و پالا بنا پدید آوردن اندیشـه ها و دانش ها و ادبیـات و هنر ها و درفضایل و ظرافت اندیشـه، و پایـه زبر دستی و مـهارت آنـها .قوانین اجتماعی مـی باشد اند ، کـه مدنیت صورت مادی و خارجی پیشرفت انسان کردهبین فرهنگ و تمدن را پژوهندگان این سان تعریف فرق بررسی کمال فرهنگ. ی و درونی ارزش حقیقی اشیـاء و درک حقیقت استباطناست، درون حالیکه فرهنگ تحقق .استاست، و منشاء آن عشق بـه زیبای و راستی و نیکویی ی کشیدن هم معنـه بر معانی گوناگون بـه یشوند بـه معنی بالا و بیرون و هنگ کـه علاوپفر : فرهنگ از دو جز واژه یدن استعداد ها و لیـاقت های ذاتی نـهفته درون کشبه روی هم این واژه مرکب، بـه معنی بیرون کشیدن و یـا بالا . هست .نـهاد فرد و اجتماع هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 92 نش هنری صورت حیـاتی دارد، و آنجا کـه فرهنگ و بی افرادو فرهنگ و ادبیـات ، به منظور پیشرفت و سلامت ملت و هنر .یش هست پنیست، خطر انحطاط و سقوط درون مسایل اجتماعی بر انند کـه جامعه شناسی بررسی پژوهندگانیـاد تمدن هر جامعه ای، فرهنگ آن جامعه است، و بن بـه معنی کشت و پرورش بکار رفته، و منظور از آن کوشش های انسان درون ) کولتور( فرهنگواژه . فرهنگ ملت ها هست .مـی شود شاملو مقابله با طعبیت است، کـه کشت و پرورش روئیدنی ها و چهارپایـان را هم برابری راه کـه به کمک انسان وآنچههنر هااعم از رسمـی یـا فلکلوریک، ،سنن و آداب، اسطوره ها، شناخت ها، دانشـها مجموعه رش یـافت، و پرورش فکری و دانش ین واژه بعد ها گستامفهوم . خوانده مـی شود) کولتور( معنویتی پیدا کرده باشد ین ترتیب تمام امکانات و واقعیت های زندگی اجتماعی ، و معتقدات و رسوم و قوانین ابا . های بشر را هم درون بر گرفت دریـافت ها و ازوهنر و دانسته های علمـی و عقلی و نتیجه گیری هر قوم کـه درطی سده های متمادی فنونو .گ آن قوم قرار گرفت تجربیـات خود کرده، جز فرهن غنی و پر موجباتیکی از . های یک قوم مـی باشد استعدادبر این فرهنگ شیوه بهترین اندیشـه ها و سلیقه و بنا زیرا هرچه زمان بیشتر بر قوم یـا . ی باشدممایـهو سر شاری فرهنگ هر قوم ، پیشنـه ء کهن و درازی عمر آن قوم گونی های را پشت سر گذاشته باشد، ذخایر معنوی و تجربه دگرتبدلات و فرهنگ گذشته باشد، و تحولات و بر هر فرهنگ ارزنده و بارور شده ای، سده پس. پر مایـه تر و بارور تر، فراهم ساخته هست فرهنگاندوزیش بیشتر، و به انسان. ر کرده اندیلیونـها نفر درون کار نگهداری و بهتر ساختن آن تلاش و کوشش و صرف عا و هزاره گذشته، و با مردم پیرامون خود از هر جهت همرنگی و همآهنگی مـی . اجتماعی مـی گردد موجودوسیله فرهنگ جامعه خود، ، فرهنگ کارشناساناز این رو بسیـاری از پژوهندگان و . از مردم جامعه های دیگر متفاوت و مشخص مـی شود ویـابد، به. درون فراز و نشیب های زندگی اجتماعی دانسته اند اوو عامل مبین رفتار ی، انسانی هارا راهنمای همـه کارایی یعنی مجموعه شرایط و کیفیـات کـه . استموجب همـین اظهار نظر ها ، تظاهر جنبه های حیـات انسانی با فرهنگ وجود دارد، و فرهنگ تنـها درون اجتماع. ی حیوانی متمایز مـی کندزندگزندگی بشر را انسانی مـی گرداند، و آن را از آموخته های توانندحیوانات نـه ابزار مـی سازند، نـه قدرت یـاد گیری کافی دارند، و نـه مـی . ی باشدممنحصر بـه انسان درون حالیکه انسان بـه واسطهء . محرومند فرهنگدر نتیجه از مـیراث اجتماعی و . خود را بـه نسل بعد منتقل کنند هست قبول جامعه ِ دیگر یـا گسترشیراثی کـه همواره درون دگر گونی و م. بردفرهنگ، از مـیراث اسلاف خود بهره مـی ».مرز دیگر نمـی تواند باشد 42 و نمـی .یـان ملل مختلف این یک پدیده ی کاملآ نسبی هست مدر رابط بـه به همگونی ها و ناهمگونی های فرهنگی اما ی مشترک فرهنگی با سایر جوامع دیگر هاده درون یک جامعه پدی اگر. توصیف نمود عامتوان آن را درون جوامع بشری ویژگی های ملی،آیینی و ازدارد درون عین حال اختلافات فرهنگی هم موجود هست که این اختلافات ناشی وجود . مثلآ ساز و آواز یک پدیده ای مشترک همـه جوامع بشری بـه حساب مـی آید. محیط جغرافیـایی آن جامعه مـی باشد 42 80ـ 20علی سامـی ، نقش ایران درون فرهنگ اسلامـی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 03 با جامعه هند موسیقی افغانستانیقا قابل قبول هست ؟ یـا مثال دیگر مردم افررای مردم یقی اسیـا بموساما آیـا فرهنگی مارا درون مشترک وجهیقی هند قرار دارد کـه این خود موسمشترک دارند،و موسیقی جامعه ما درون تحت تاثیر درون فرهنگ مثلآریم، خاص عمـیقآ دا عرصهبخش موسیقی نشان مـیدهد، اما مگر با این وجه مشترک کـه در یک یرانی ها بر علاوه تاریخ مشتر ک و اهمچنان با . و یـا فرهنگ عروسی تفاوت وجود دارد؟ یـا درون بسیـار مسایل دیگر فاتحه ویت اختلافات و سلیقه های متفاوت فرهنگی نداریم؟ کـه داریم اشتراکزبان مشترک کـه با هم داریم، آیـا با وجود این وجودی کـه با باین اختلاف و سلیقه های مختلف را حتی درون درون یک کشور واحد، ا . بسیـار زیـاد هم داریم ی شود کـه مردم مبا وجود آنـهم ملاحظه ،ی یکسان دارندشادین واحد باهم زندگی مـی کنند و غم و قوان ومشترکات ین ااز . برندسر مـی بهیقه های مختلف و خاص فرهنگی خویش زندگی سلیک شـهر با مردم شـهری دیگری با یـا مـی شود کـه آباشد، عامسلیقه های متفاوت نمـی تواند ،یواحدفرهنگییـابیم کـه وقتی درون یک حوزه جغرافیـایی درم را تحمـیل نماید، با عالعمل های شدید یک جامعه روبرو خودبیگانـه آنـهم از مرز های دور وقتی بخواهد فرهنگ اهیم جدید فرهنگی یـا آیینی مـیخواهد وارد شود و جذب جامعه گردد اگر بر حالیکه اگراندیشـه و یـا مف درنگردد؟ این نکته . های شدید خواهد بود العمل، پذیرش آن به منظور مردم سهل و بدون عکندداشته های قبلی جامعه تکیـه گران تکامل فرهنگ بومـی خویش از کامله های فرهنگ دی وهم قابل پذیرش هست که مـیتوان بـه غنای فرهنگی حفظ مضمون و محتوای باواقعیت درون ،اما بـه شرطی کـه آن را با رنگ فرهنگ بومـی خویش درامـیخت.کرد استفاده یقی پاب غربی موسوسایل بامثلآ قابل قبول هست که . یرفتپذملی، ارزش های فرهنگی سایرملت ها را مـیتوان یقی پاب را بـه جای آهنگ قطغنی بالای موسد کـه آهنگ قطغنی را با شعر شاعران ملی کمپوز کرد، ولی نمـی شو ی شود کـه دامنی را کـه زنان نمـهای شیک مد روز اروپایی را پوشید، اما لباسیـا مثلآ مـیتوان . قبولاند مردم دامن های زنانـه پوشاندناگری بخواهد درون پی رواج و بپوشند، مردم ما قبول نماید و پوشندی ماسپانیـانوی .ین وضعیت درون تقابل کامل با فرهنگ ما قرار داردازیرا . آید مسلمآ کـه خود را رسوا نموده هست برانوی یـاسپان ی هست که نمـی توان با آنـها جهانی شدن را مطرح نمود و اجتماعهمـین گونـه هزار ها مسله و عنصر دیگر فرهنگی و به فرهنگ ها درون واقعیت تلاش به منظور بی هویتی کار درون این راستا یعنی یکدست . ساخت جوامعقابل قبول همـه . استجوامع مستقل و دارای فرهنگ های مستقل دربا جوامع دیگر فرق دارد، دموکراسی کـه جامعههای اجتماعی و اقتصادی یک رابط.در مسایل اجتماعی همچنان برداشت های . امعه غرب هست ی عناصر و پدیده های منحصر بـه فرد جاتکامل چند قرنـه محصولغرب وجود دارد جوامع بـه شمار مـیرود کـه درآن زندگی آنی نوابغ سایر کشور ها انعکاس از تاریخ تکامل وفلسفاجتماعی و اقتصادی ین نوابغ اگر از ااست اینست کـه مـهمچیزیکه . خصوصیـات ویژههای جوامع خود را مدنظر گرفته اند . کرده اند . اند، درون جهت تکمـیل نظرات و تیوریـهای خودشان بوده هست نمودهدیگر نیز استفاده داندانشمنو تجارب هادانش یـا فرانسه وآن بر آمده باشند کـه نظریـه قلاسفه یونانی یـا خراسانی را، مثلآ درون انگلستان درصددهرگز چنین نبوده کـه این ازاند، کردهی و سینا تنـها استفاده ارابفاز نظرات ارسطو افلاتون و یـا رازی و ابونصر . و یـا آلمان پیـاده نمایند محققان، خویشتن وو ادیبان فلاسفهیعنی درون دیگر کشور های جهان، . استفاده بر غنای نظرات خویش افزوده اند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 13 هسته این مبدأ را روان واند بودهتیوری و یـا دانش خود ،یدیـالوژی ابه مبدأ تبدیل نموده اند، خود مبدأ راخویش های مدنی و ویژهاجتماعی خاص جامعهء شان تشکیل رابطهعه خودشان، تاریخ، فرهنگ، مناسبات اقتصادی، جام .مـیداده هست رنسانس دورهپر عظمت سامانیـان وبعد از شکست این دوره دربدبختانـه درون افغانستان جز درون قرن رنسانس یعنی اما عرصه فلسفه، درو متکی بـه گذشته های تاریخی کشور، چه لمستقبدست مزدوران عرب از وجود مبادی اندیشـه تفسیر و تأویل مبادی ومنادی اعراب وآنچه هست بیشتر تحکیم . سیـاست و سایر علوم اجتماعی دیگر خبری نیست . هست رو های راست درون مقابله با نی اگرین روند بیگانـه پرستی و خود باختگی ها بوده کـه در پ سالها هم ادنباله درون د نینمارابطه خویش را با گذشته های تاریخی قایم ندنتوانست ،ندنیروی دیگری راه چپ نمود) دینی( و عرب اندیش با عناصر عرب اندیش و پیروان مقابلهبلکه برعدر . دنیشرونده تبدیل گردپبه نیروی ندو بـه همـین لحاظ نتوانست یدند ، و دست بـه دامن تفکر و تاریخ و فلسفه و ایدیـالوژی هایـانی گردرق ا عرب، خود پیرو ا غرب وش طرحها و تیوریـهایـان بیگانـه نظرات،از . یچگونـه پیوند و هم آهنگی با تفکر و تاریخ جامعه ما نداشتندهبردند کـه شدند، ) لیننی( یعنی . نمودنددهنده اندیشـه های بیگانـه ها تبدیل اشاعهبا جامعه خویش پیروی نمودند و خود را بـه در مقابل مثلآ وقتی مارو انگـلس . ویژه از جامعه خودشان بود انعکاسحالیکه، دانش آن دانشمندان در. ها)ینید( ینماید، او سیستم سرمایـه داری المان و انگلیس و در مجموع مـی سرمایـه داری را درون کاپیتال مطرح استثمارمناسبات ی اروپا را درون آثار خویش بـه بررسی مـی گیرد، کارفرماو کارگرمناسبات اقتصادی و اجتماعی، او. دارد اروپا را درون نظر با جامعه اروپا دارد نمـی آید بلکه جداگانـهیـا کـه رابطه های اجتماعی آسیشمندان اندهمچنین ماربه سراغ درون ) اسیتوارت مـیل جان( و ) اوین ( ،)ریکاردو( نند ما اروپاانسانگرایـانـه و انتقادی لبیرالهای از گرایشـهای{ ماردر آلمان ) لاس ( و) اشتیرنر ( ،)واتیلینگ(در فرانسه،)بلانکی ( ،)فوریـه( ،)بابوف( ،)بلان (، )یمونسسن ( ،انگلستان الیستی بـه سوی آرمانشـهری سوسی رفتنی چگونگی رهایی طبقه کارگر و برایی هاتحلیل های سنجشگرانـه و راهبرد سده درانقلابی فرانسه ] لوی آگوست بلانکی [ را از ] یـا پرولتاردیکتا توری [ مثلا مارهمـین اصطلاح } مـی دهد }اقتباس مـی نماید 94 درون جامعه ی رادهقانان استثمارینن و ماهو تسه دون از مناسبات فیودالی بین دهقان و ارباب و چگونگی لیـاوقتی های خود را مدنظر دارند، تحلیل مشخص از اوضاع سیـاسی و کشورماید، انـها دهقان و فیودال یودالی مطرح مـینف .جامعه خود را دارند مشخصیدتی عقاجتماعی و اقتصادی و از چنین ویژگی یی برخوردار بودند؟ یـا گاهی این سوال دیـا چپ هادر کشور ما کـه در برابر راستگرایـان راه جدا آ ی داشتیم کـه صنعتدر کشور خود کارگر مانند کارگر یک کشور ماخطور نموده بود یـا مـی نماید کـه مگر بـه ذهن شان . یر بیـاندازیم و به افغانستانش بیـاوریمزنجدر پی آن شدیم کـه شبحی را کـه در اروپا درون گشت وگذار بود بـه گردنش 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 23 بات فیمابین دهقان و ارباب درون کشور افغانستان یـه و چین با سیستم و مناسروسمگر شیوه زمـینداری و سیتم فیودالی گذشته .الگوی چین و یـا روسیـه را درون افغانستان عملی نمایند؟ کهآمدند برنمـی کند ؟ کـه چپها درون پی آن فرقبا آنان ی شرقی یکی هست ؟ مسلمآهای ما با تاریخ تکامل اروپا و بسیـاری از کشور جامعه اجتماعی تکاملاز این مگر تاریخ . کـه پاسخ ها منفی هست یگران، امری کاملآ بجا ست و بدون آن نمـی شود کـه به یک داین گذشته همانگونـه کـه گفتیم استفاده از تجربیـات از یـافت، اما مـهم اینست کـه این دانشـها و تکتیک ها را چگونـه بـه مقاصد مـهم دستسری از دانش ها و تکتیک ها درون زمـینـه بدون تردید مـیتوان . کشور سمت و سو داد و آنـها را بـه کار گرفتسیـاسی، فلسفی و فرهنگی واجتماعی جامعهدانش های دیگران درون جهت غنا بخشی دانش خود، اگرکه اقتباس مـی شود حتما با روان ازگفت کـه استفاده دربست اندیشـه و انتقال. گرددیم نمود کـه جامعه بپذیرد و با آن همآهنگ تنظباشد و یـا طوری آن را حتما همآهنگ یست بیگانـه نیگی و مزدوری مااگر ناتوانی و کم جامعهآن از سوی قبولفرهنگ و ایدیـالوژی های دیگران و تاکید بر یدیـالوژیـها ایژه ویم شدن بـه فرهنگ بیگانـه ها است، درخدمت فرهنگ و ایدیـالوژی بیگانـه بودن هست به تسلپرستی و در. بدهندر ساخت سیـاسی و اجتماعی و فرهنگی و تاریخی جامعه را بخواهند تغیر یوریـهایی کـه زیتو اندیشـه ها و حقیقت درون پی بی هویت درعناصرفرهنگی و اندیشـه های بیگانـه هستند انتقالچنین صورتانی کـه در پی و فرهنگ ریشـه درون یـاد های یک اندیشـه و تفکر و ایدیـالوژی بناما اگر . خود وفرهنگ جامعه ء خویش مـی باشند یرش و بیـان آن دشوار نخواهد بود و بر عجامعه را درون مورد رسالت های تاریخی کـه پذتاریخ جامعه داشته باشد از، درون هر عرصه ساختویـا دارند بـه اندیشـه و تفکر وا خواهد داشت و متوجه هویت تاریخی شان خواهد داشتند .معنویت کـه باشد روشنفکران وانی کـه . وجود دارد مانـه کـه گفته شد مـهره های تکامل درون تاریخ جامعهء همانگو خوشبختانـه خدمتی درون راه آزادی و بر قراری عدالت ورا از بند و زنجیر مزدوران تفکر عرب نجات بدهند جامعهبخواهند ، هیچ ضرورتی ندارد کـه خود را دنباشنـها مزدورو تامـین کننده منافع بیگانگان متعربهاجتماعی نمایند، اگر مانند یست ها کـه بجای اندیشمندان اسلامـیا مانند دموکرات های طرفدار غرب، یـا مانند . یند یـا ماویستبگومارکسیست سنی و شیعه، حنبلی، حنفی، شافعی و مالکی و دوازده امامـی و راخودی،صلوات گویـان چند عرب پا اند و خود ی خودشان نیز درون آن نـهفته است، بـه شخصپی منافع و مصالح آنان کـه منافع و مصالح درشانزده امامـی ساخته و عین .ی جامعهء خود پشت پا بزنند و غافل از خود و آگاه از دیگران باشندملتاریخ، فرهنگ، هویت و شخصیت مستقل .چب ها نیز مـیباشد حالمطلب شامل داریم کـه اندیشـه } ـ افغانستان خراسانآریـاناـ بلخ{)آخا ب( سرزمـین درون را رادمردان خرد و بنیـانگذاران بسیـاری ما برخی از این . پیشرفت جامعه و تامـین مساوت و عدالت اجتماعی بوده هست ویشان همـه درون جهت رفاه کردارهاها و . و جان خود را نیز باخته اند سر خودراه بر آوردن آرمان درون چراغداران .ور بامداد بیـاغازیم از مزدک پ 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 33 بخش اول مزدک پور بامداد چشمـه مردی،در مزرعه ء سبز اندیشـه و عمل 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 43 درون تاریخ حتما گفت کـه پس از توطئه انوشیروان کـه در آن مزدک را بـه قتل مـی رسانند ، اندیشـه و افکار وی، هم از سوی از سوی ) افغانستان امروزی ( هم بعد از تسلط اعراب بر فارس و خراسان روحانیون منحط و منحرف ساسانی ، و اعراب و مزدوران فرهنگی آن سخت مورد حمله و تاخت وتازقرارگرفته هست و به منظور بد نام این چشمـهء خرد خوشی زندگی کـه رود های پر بارش درون سراسر شرق و غرب باغهای سبز رفاه مـی آراست و عطر تداوم حیـات و لذت و از گلهای رنگین این باغ از هر سویی بـه مشام مـی رسید ،هرزه درایـان ساسانی و پسانتر، سنگ پرستان بادیـه و موذیـان صحرای ریگ که تا توانستند زهر نیش های خویش را بـه عمق این چشمـه فرو بردند که تا زلال این چشمـه شیرین حیـات بخشای آن محروم دارند، کـه بدبختانـه درون این کار خویش موفق را زهر آلود نمایند و مردمان را از نوشیدن آب .هم گردیدند بهر حال اینجا پیش از آن کـه خود بر این دریـای پر ترانـه کـه امروز نغمـه وآهنگ آن درون یـاد ها خشکیده ولی درون نبض گزینم و آنرا مـی نویسم، که تا زمان جاریست، چیزی بنویسم، نظرات موافق و مخالف و معتدل را از منابع مختلف بر مـی از یک سوی منبعی باشد به منظور تحقیق های بعدی و از سوی دیگربا استناد بـه این نظرات ، بتوان قضاوت کرد و بر آن .داوری نمود .قبادساسانی کـه به کمک پادشاه سر زمـین ما بـه شاهی مـیرسد :مادرانوشیروان زنی از خراسان بود قباد ، پسر فیروز پسر یزدگرد پسر بهرام گور بود و پیش از آنکه پادشاه شود نزد « :در تاریخ طبری مـیخوانیم کـه خاقان رفت و بر ضد برادر خود بلاش ، کمک خواست و در راه از حدود نیشابور تنی چند از یـاران خویش را کـه مـیزش درون قباد بجنبید و ناشناس با وی سفر مـی د همراه داشت کـه زرمـهر پسر سوخرا از آن جمله بود و شوق آ شوق خویش را با زرمـهر بگفت و خواست که تا زنی صاحب نسب به منظور وی بجوید و زر مـهر چنان کرد و سوی زن صاحبخانـهء خویش رفت کـه شوهرش یکی از چابکسواران بود و ی دوشیزه داشت کـه بسیـار زیبا بود و در باره ستد و زن قصه با شوهر بگفت و زرمـهر هچنان زن و شوهر را با وی سخن کرد و گفت کـه وی را پیش قباد فر 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 53 بود و قباد همانشب با وی درون آمـیخت و نیوندختترغیب کرد که تا چنان د و پیش قباد شد و نام وی .انوشیروان را بار گرفت و مغلوب شده و به قباد سوی خاقان رفت و چون بـه نزد وی رسید گفت کـه با برادر درون کار پادشاهی اختلاف کرده ».خاقان وعده نیک داد و قباد چهار سال پیش خاقان بود .طلب کمک آمده هست 52 قبل از آنکه گزارش طبری را درون باره مزدک ادامـه بدهیم لازم آمد جهت روشن شدن ذهن خواننده درون مورد خاقان مد علی کهزاد مورخ نامدار افغانستان درون این باره شادروان اح. وچگونگی پناه آوردن قباد بـه او، چیزی بیفزایم :مـینویسد :قباد درون حمایـهء آخشنور« و قتل فیروز } اریـانا ـ خراسان ـ افغانستان امروزی { بعد از شکست ساسانیـان بـه دست لشکریـان یفتلی های ، دولت یفتلی درون چنین دوره کـه برای ساسانیـان کمال بدبختی بار آورد. پراکندگی سختی فارس را فرا گرفته بود اداره ولایـاتی کـه از سلطه . آریـانا درون سایـه تدبیر و سیـاست و فتوحات آخشنور مراتب ترقی و عروج خود را مـی پیمود ژنرال های ساسانی همـین کـه از ) شاهپور( و ) زرمـهر( ساسانیـان رهایی یـافته بود دولت را بـه خود مشغول مـی داشت فیروز . آمدند) مداین )( اسیزفون ( ان را قطع و برای انتخاب شاه جدید بـه قتل فیروز خبر شدند جنک با ارمنست مخصوصآ دونفر اخیرالذکر مدعی تخت ) زاره ( و ) قباد( ، )بلاش ( چندین پسر داشت کـه از جمله سه نفر آن قباد . ی انتخاب شد برادر بزرگ قباد بـه شاه) بلاش ( درون اثر توصیـه و حمایت دو نفر ژنرال فوق الذکر . سلطنت بودند خود را ذیحق دانسته بـه سلطنت برادر تسلیم نشد و چون زمان . بود ) گلگرد( درون محبس) ری ( کـه در این وقت درون جوانی بعد از اولین شکست پدر خود فیروز درون مقابل آخشنور مدت دوسال را طور یرغمل درون دربار یفتلی آریـانا هء دولت یفتلی آگاهی داشت بـه کمک زن خود از محبس مذکور گریخته و به گذرانیده و از قوه و مروت و نیـات حسن آخشنور . دربار آخشنور پناه برد و خود را تحت حمایت او قرار داد و از او نسبت بـه استراد حق خویش کمک خواست سلطنت خلع و بعد از چهار سال بلاش از... بـه خوشی از او استقبال کرد و چندی حکمران تالقان غربی مقررش کرد و برای کاستن نفوذ نجبا و روحانیونی کـه به بلاش کمک قباد بـه کمک و حمایت آخنشور بر تخت فارس نشست نموده بودند نظرات مزدک را تقویت نمود و امتیـازات نجبا را برانداخت و مساوات و اشتراک عموم را درون زن و زمـین و ون زرتشتی از او بر گشته و او را عزل د و در محبس افگندند و در نتیجه مغان و روحانی. دارایی اعلام داشت »را عوضش بر تخت نشاندند ) زرمـیاسب( برادرش 62 52 388ـ 880محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، جلد دوم ، ص 62 211احمد علی کهزاد ، تاریخ افغانستان ، ج دوم ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 63 سیطره « درون باره اینکه دولت ساسانی اکثرآ باج گذار و تحت حمایـه شاهان سرزمـین ما بود اند بـه تفصیل درون کتاب اما طبری درون ادامـه . وم آن از این قلم تذکراتی بـه عمل آمده هست در جلد د» هزار چهارصد ساله اعراب بر افغانستان :رویداد دوران قباد مـی نویسد و چون مدت دراز شد ، قباد پیش زن خاقان فرستاد و خواست کـه وی را فرزند خویش شمارد و با شوهر سخن « اشت که تا وی سپاهی همراه قباد بفرستاد و کند و انجام وعده را بخواهد ، و زن چنان کرد و پیوسته با خاقان سخن د قباد با سپاه بیـامد و چون بـه حدود نیشابور از مردی کـه را پیش وی آورده بود از کار پرسید و خبر آورد .که پسری آورده هست مـی کشید ، و و او بیـامد و انوشیروان را همراه داشت کـه به دنبال خویش. قباد فرمان داد که تا را پیش وی آورند . چون پیش قباد شد از قصه پسر پرسید ، و گفت کـه پسر فرزند اوست ، و پسر بـه صورت و جمال همانند وی بود همانجا خبر مرگ بلاش بـه قباد رسید و پسر را مبارک گرفت و بگفت که تا وی و مادرش را بر مرکب زنان ملوک همراه وچون ده سال از پادشاهی قباد گذشت موبدان موبد و بزرگان .ار گرفت ببرند و به مداین رسید و کار پادشاهی بر او قر قوم همسخن شدند و وی را از پادشاهی بر داشتند و به زندان د کـه پیرو مردی بـه نام مزدک و یـاران وی شده بود ن با یکدیگر ستم خدا روزیـها را درون زمـین نـهاده که تا بندگان بـه مساوات تقسیم کنند و مردم درون کار آ: کـه مـی گفتند د و پنداشتند کـه از توانگران به منظور بینوایـان مـی گیرند و از دارا بـه نادار مـی دهد و هرکه مال و زن و خواسته بیش .از آن دارد کـه باید بیش از دیگران نسبت بـه آن حق ندارد ه معنای نقدینـه و دارایی بکار مـی درون زمان طبری مایـه ب. کـه البته منظور همان اقشار پایینی جامعه هست { فرومایگان این را پسندیدند و همدل مزدک و یـاران وی شدند و بلیـه مردم شدند و } )فرومایـه یعنی کم بضاعت . رفته هست قباد از پادشاهان خوب پارسیـان بود که تا وقتی مزدک وی را بـه کار ها واداشت ولایت اشفته شد . کارشان قوت گرفت و . پادشاهی بـه فرزند خودری داد. مدت پادشاهی قباد چهل سال بود و او بعد از مرگ. فتو کار مرز ها تباهی گر ایین مرد منافقی از اهل فسا را کـه زرادشت پسر خرگان نام داشت از . چون قباد مرد، شاهیری استقرار گرفت دند و مردی از اهل مذریـه بـه نام مـیان بر داشت کـه وی بدعتی درون دین مجوس آورده بود و مردم پیرو بدعت او شده بو مزدک پسر بامداد مردم را بدعوت وی مـیخواند و از جمله چیز ها کـه به مردم مـی گفت و رواج مـیدادو بدان ترغیب این کاری هست نیکو کـه خدا خوش دارد و بر آن ثواب نیک مـی دهد و ( مـی کرد مساوات درون مال و زن بود ، مـی گفت و فرو مایگان را بر ضد بزرگان تشویق کرد و به نزد وی سفله ) نبود جزو روشـها پسندیده بود اگر این کار ها جزو دین با شریف درون آمـیخت و راه غصب به منظور غاصب و راه ستم به منظور ستمگر باز شد و بدکاران فرصت اقناع هوس یـافتند و به یم افتاد کـه نظیر آن نشنیده بود و زنانی دست یـافتند کـه هرگز درون آنـها طمع نمـی توانست بست و مردم بـه بلیـه عظری مردم را از پیروی بدعت زرادشت پسر خرگان و مزدک پسر بامداد بازداشت و بدعت آنـها را از مـیان بر داشت و 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 73 از آن جماعت کـه بر این روش ثبات ورزیدند و به منعری اعتنا ند بسیـار بکشت و مانیـان را از مـیان بر داشت و ». کـه هنوز هم پارسیـان پیرو آنند استوار کردآیین مجوس را 72 ملاحظه مـی گردد کـه مزدک پور بامداد بر اصل تساوی و اشتراک و تقسیم عادلانـه زمـین و ثروتهای رایج آن روزگار مبارزه مـی نمود و مـیخواست با بر قراری سیستم اشتراکی و همگانی یـا ملی ساختن منابع تولیدی و ابزار تولید ، ) فرومایگان را بر ضد بزرگان تشویق مـی کرد :( وقتی طبری مـی گوید. تماعی را درون جامعه بر قرار نمایدعدالت اج معلوم هست که منظورش از بزرگان ، درون یک جامعه ارباب سالاری و زمـینداری و اشرافی کیـها استند و فرومایگان هم . مردم بـه شمول دهقانان و اهلبه بوده هست مسلمًا منظور توده های) این واژه امروزه بار منفی یـافته هست ( .انحراف روحانیـان ساسانی از دین و توطئه به منظور بدنام مزدک اما توطئه مـهمـی کـه از سوی روحانیون ساسانی درون پیش از اسلام و بعد از اسلام و به وسیله ا و شیخ ها و سلامـی به منظور بدنام مزدکی بـه گستردگی بسیـار مفتیـان و مفتخواران شریعت محمدی و مزدوران عرفان ا همانا سو تعبیر از . صورت گرفت که تا سر حدی کـه خواستند نیـات پاک و عدالت خواهی این را لکه دار نمایند و نظریـات مزدک درون رابط بـه زنان بود کـه حتا نویسندگانی هم کـه بهر حال از عمق مساله آگاه بودند، درون تحت تاثیر یـا شاید درون جهت کرنش بـه فرهنگ عرب ، نخواستند کـه هدف مزدک از حقوق زن و مساله قانون ازدواج با زنان را . بر عبر بهتانی کـه از سوی دشمنان عدالت اجتماعی درون جامعه مطرح گردیده بود صحه گذاشتند. مطرح نمایند چیزی دیگری هست و این شعار درون ) ن به منظور همـه و از همـهز( درون حالیکه واقعیت امر اینست کـه وقتی مزدک مـیگوید حقیقت بـه زنان نوع اعطای آزادی بود و جلوگیری از پرستی اربابان و شـهزادگان و اشراف متمول و روحانیون نی زردشتی ساسانی کـه زنان را فقط به منظور تامـین ، درون انحصار خویش گرفته بود ند ،به ویژه شاهان و روحانیو .که بـه نام دین درون اطراف شاهان متحد شده بودند و بنام دین ضد آیین زردشتی عمل مـی نمودند بـه صراحت مـیتوان گفت بعد از آنکه اردشیر بابکان دین و سیـاست را متمم و مکمل همدیگر ساخت و بنیـاد دولت آیین زرتشتی با همـه پاکی و را دین قرار داد، دین از ندای مقدس معنوی بـه شمشیر مادیـات تبدیل گشت، و قدسیت خویش بـه وسیله روحانیون درون سرزمـین پارس بـه انحطاط گرایید و درجهت منافع مادی آنـها تغییر ماهیت داد و بدین لحاظ مـیتوان گفت کـه یگانـه سبب انحطاط و تضعیف آیین مقدس زرتشتی ساسانیـان و به ویژه روحانیون صاحب جاه و مقام گردیده بود ند و به نفع خویش گوهر ذاتی و پاک آیین ایشان درون پارس هست که درون دولت درون همـین رابطه آقای محمد محمدی . زرتشتی را با رنگ های دروغ وریـا وخرافات آراستند و بر مردم تحمـیل نمودند :در کتاب فرهنگ ایرانی پیش از اسلام مـی نویسد کـه که این دین پیش از آنکه کـه پیرایـه ها بر آن بسته شود و از اصل خود دور محققان دین زرتشت را عقیده بر این بود« افتد ، درون زمـینـه ء زندگی راه و رسم روشن داشته و ظهور آن پیشرفت بزرگی درون فرهنگ و تمدن جهان آن روز بوده ا پیوسته بـه نبرد با این دین از آنجا کـه پایـه اش بر مبارزه ء دایم بین نیکی و بدی گذاشته شده بود انسان ر. هست 72 310 ـ 380،ص 2تاریخ طبری ، ج 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 83 بدیـها بر مـی انگیخت و جهان را مـیدان پهناوری به منظور کار و کوشش نشان مـی داد و چون درون این مبارزه سرانجام فتح و پیروزی نصیب نیکی بود از این رو محیطی با نشاط و پر از روح خوش بینی و امـید بـه وجود مـی آورد، و توانایی معلوم هست که چنین عقیده یی درون پیشرفت و سعادت . دگی یک بر چند مـی ساخت انسان را درون نبرد با سختیـهای زن .ملتهایی کـه به اصول آن ایمان داشته اند و به دستور های آن عمل مـی کرده اند موثر بوده هست دانیم کـه درست نمـی دانیم کـه زرتشتیـان که تا چه عصری توانسته اند این دین را دور از پیرایـه نگاه دارند، ولی این را مـی درون این دوره تعلیمات اساسی این . درون اواخر دورهء ساسانی اصول عقاید دین با خرافات و افسانـه ها آمـیخته شده بود دین جای خود را بـه شعایر ظاهری و بیـهوده داده بود کـه موبدان پیوسته به منظور تقویت مرکز خویش بر تشریقات ان مـی ز عقل بـه اندازه ای درون این دین راه یـافته بودکه حتی خود روحانیـان را هم کـه افسانـه های ساده و خرافات دورا. افزودند ».معمولآ آخرینانی هستند کـه به سستی این خرافات پی مـی برند، نگران مـی ساخت 82 آنچه را کـه روحانیون ساسانی بنام دین زرتشتی تحویل مـیداند نـه تنـها کـه بدایع خرافاتی بود بلکه درون بیـان هر بدعت مثلآ درون دین زرتشتی چند . ها منظور خاص ومنافع شخصی خود و اربابان خویش یعنی شاهان را درون نظر داشتندآن اما وقتی بـه تاریخ مراجعه مـی گردد معلوم مـی شود کـه . زن داشتن روا نیست، مگر درون صورت ضرورت های موجه چنانکه مـی نویسند یکی . مسلمان حتما باشندساسانیـان درون رانی و کنیز بازی، سرمشق پرستی اعراب درون حرم خود سه هزار زن داشت غیر از انی کـه خدمتکار یـا مغنی و مطرب « :از شاهان ساسانی بنام خسرو دوم سیر نمـی ) زنبارگی( ان شـهریـار هیچگاه از این مـیل « :او بوده اندو همچنان از قول کریستن سن نقل شد هست که هر زمان کـه مـیل . ، بیوگان و زنان صاحب اولاد را درون هر کـه جا نشانی مـی دادند ، بـه حرم خود مـی آورددوشیزگان. شد تجدید حرم مـی کرد نامـه ای چند بـه فرمانروایـان اطراف مـی فرستاد و در آن ، وصف زنان کامل عیـار را درج مـی کرد، ». مت مـی بردندسپس عمال او هر جا زنی را با وصف نامـه مناسب مـی دیدند بـه خد 92 بدون شک همـه . با این پیمانـه مـیتوان حرم وزرا و درباریـان و اربابان و سپه سالاران و روحانیون را نیز قیـاس نمود . ان و زنان درون تملک اشرافیت یـا بـه اصطلاح نجباء وقت بوده و مردم عادی از نعمت زن و خانواده بی بهره .ختر خویش را درون برابر ارادهء مـیل و شاه و ملا نداشته هست گذشته از این هیچاختیـار زن و د زن به منظور ( درون چنین احوالی، مزدک به منظور نجات زنان از کنیزی و بهرمند ساختن جامعه به منظور تشکیل خانواده شعار ید از تملک عده معنی این شعار آن هست که همـه حتما حق داشته باشند ازدواج نمایند، زنان با. را داد) همـه و از همـه زن حتما حق داشته باشد کـه برای تشکیل خانواده، شوهر دلخواه . ای از صاحبان قدرت و جاه و جلال بیرون آید نباید زن مانند متاع درون دست هر کی پول دارد قرار . خویش را مطابق بـه خواست، سن و سال خویش انتخاب نماید ی آزادی زنان اقدام د و مـیلیون ها زن را کـه در سراسر قلمرو ساسانیـان درون پی این شعار بود کـه توده ها برا. بگیرد بعید نیست کـه . درون اسارت و کنیزی مشتی از صاحبان جاه و مقام و روحانیون پرست اسیر بودند آزاد نمودند 82 002ـ 802محمد محمدی ، فرهنگ ایران پیش از اسلام ، ص 92 520ـ 020، ص 0تاریخ اجتماعی ایران ، ج مرتضی راوندی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 93 ین آزادی هست که هر زن و بسیـار از این آزادکنندگان، شوهر و یـا پسر و یـا پدر آن زنان اسیر نبوده باشند و پس از ا همـین امر باعث گردید کـه . مردی بـه دل خواه خود با هم دیگر ازدواج مـی نمایند و در پی تشکیل خانواده برمـی آیند روحانیونی کـه منابع غنی رفع خویش را از دست دادند، بر آن شدند مزدکیـان را متهم نمایند کـه گویـا بـه جامعه باورمند اند و ناروا های بسیـار بر او ببندند ، کـه بعد ها اعراب مسلمان و اندیشـه اشتراکی نمودن زنان درون .پیروان ایشان نیز چنین بهتان هایی را نسبت بـه مزدک رواداشتند .دانظرابن بلخی درون باره مزدک پور بامد و اباحت پدید آورد و آن را درون عهد قباد بن فیروز مزدک زندیق پدید آمد... «:مـی نویسد) فارسنامـه( ابن بلخی درون مذهب عدل نام نـهادند و عبادت ایزدی عز ذکره از مردم برداشت و گفت این بنی آدم همـه از یک پدر و از یک مادر اند و مال جهان مـیان ایشان مـیراث هست اما بـه فضل قوت و ظلم، قومـی بر مـیداند و دیگران را محروم مـی گذارند و آرم و از اینگونـه بدعتی نـهاد و زنان مردم را و فرزندان ایشان را مباح کرد بر یکدیگر ، و به من آمدم که تا به واجب باز »حکم آنک مردم جهان بیشترین درویش بودند و ناداشت و در عبادت کاهل او را تبع بسیـار جمع شد 03 :در تاریخ یعقوبی مـیخوانیم کـه مرگ قباد را به منظور مردم کشور نوشت آنگاه آنـها را وعده انوشیروان پسر قباد بعد از پدر پادشاهی یـافت و خبر« نیکی داد و با آنچه خیر شان درون آن هست امر فرمود و خیر خواهی و فرمان بری درون عهده آنـها نـهاد، مخالفین خود را بخشید و مزدک را کـه مـی گفت حتما زنان و اموال مردم مشترک باشند و نیز زردشت بن خٌرکان را کـه در کیش .وسی بدعت نـهاده بود و یـاران این دو را کشت مج ». مردمان بزرگ و با شخصیت را مقدم داشت 13 :پژوهش داکتر حسین زرین کوب درون بارهء مزدک مزدک مردی بوده هست علاقمند بـه اصلاحات نظری و « :داکتر حسین زرینکوب پژوهشی دارددر باره مزدک بدینگونـه . مخالفینش درون بیـان عقاید او بـه مبالغه گرائیده اند و زیـاده آن را تخطی کرده اندطالب بهبود احوال اجتماعی، اما مزدک البته مثل افلاتون فیلسوف نبوده هست که خواسته باشد به منظور اصلاح جامعه فقط درون روی کاغذ نقشـه یی طرح رنامـهء او بـه شیوه کار نماید، بلکه قصدش آن بوده هست که درون عمل بـه اصلاح احوال جامعه کامـیاب شود، و اگر ب هواخواهان عقاید سوسیـالیستی شباهت یـافته هست در حقیقت که تا بدان حد هم کـه مشـهور شده هست مبتنی بر آن مبادی نیست و بهر حال تفاوت عمده ء تعلیم مزدک با عقاید سوسیـالیستی امروز مخصوصآ درون این نکته هست که ریـاضت تکیـه داشته هست و درون حقیقت اجراء تعلیم خود را یگانـه تعلیم وی بر مذهب و علی الخصوص بر زهد و وسیله موثر و سودمند ی مـی دانسته هست که انسان مـی توانسته هست با آن بصورتی منطقی خیر را یـاری کند و با 03 13ابن بلخی ، فارسنامـه ابن بلخی ، ص 13 212، ص 0احمد بن ابی یعقوب ، تاریخ یعقوبی ، ج 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 04 ا قوای خیر بدینگونـه مزدک نیز ـ مثل ـ زرتشت ـ مردم را بـه مبارزه با قوای شر و معاضدت ب. قوای شر پیکار نماید دعوت مـی کرده هست و گویی بدین سخنان مـی خواسته هست ندای اصلاح آیین کهن را کـه به عقیدهء او بـه سبب . اغراض و مفاسد موبدان آلایش یـافته بود ه هست در دهد و آیین واقعی زرتشت را با بعضی اصلاحات باز زنده کند ویش ـ مثل یک موبد تمام عیـار زرتشتی ـ متشبث بـه صدایی بیـهوده نیست کـه به موجب روایـات به منظور اثبات دعوی خ موبدان زرتشتی و . شده هست که از درون آتش بر مـی آمده هست و نزد قباد بر صحت دعوی او گواهی داده هست در صورتیکه باطن این طریقت مبتنی بر زهد و . دشمنان مزدک آیین او را نوعی اباحه و پرستی جلوه دادند . نفس بوده هست و او خود از خوردن گوشت ابا داشته و از قتل نفس و خونریزی اجتناب تمام مـی ورزیده هست تزکیـه درون واقع مزدک هر چند مدعی آیین زرتشت بوده هست لیکن تعلیم او بیشتر صبغهء آیین مانی دارد و گویی وی بـه زه یی از عقاید بسازد کـه با مذاق مردم ـ خاصه بهانـهء اصلاح دین زرتشت کوشید ه هست تا مثل مانی مجموعۀ تاانی کـه از کوته بینی موبدان ناراضی بوده اند و آنـها را مسوول پریشانیـها و بیدادیـهای روزگار خویش مـی شمردند ، آنرا ترویج کند هم از مبادی } درست دین { پسندیده آید و در ترکیب این مجموعۀ تازه وی مـی خواسته هست بنام وی چیزهایی اخذ کرده هست و هم شاید بـه بعضی اقوال حکما ی یونان و آیین ها ی یـهودی نیز که تا حدی نظر مان ( درون هر حال مـیل بـه تجرد و ریـاضت نزد مزدک نیز ـ مثل مانی ـ دیده مـی شود و حتی ظاهرآ طبقۀ . داشته هست .اجتناب داشته اند مزدکیـان هم مثل صدیقین مانوی بـه نوعی از تملک و تأ هل ) خواص مطابق . بیـهوده نیست کـه نویسنگان سریـانی و یونانی هم مثل مسلمـین مزدکیـان را نیز مثل مانویـه زندیق شمرده اند روایت شـهرستانی، مزدک نیز مثل مانی بـه ثنویت قایل بوده و این جهان را نتیجهء امتزاج نور و ظلمت مـی دانسته ن و امتزاج را از روی تصادف و اتفاق مـی دانسته هست و درون واقع خیلی ـ نـهایت آنکه بر خلاف مانی ای. هست این رأی او نیز البته درون آن زمان بکلی بیسابقه نبوده هست . بیش از مانی بـه امکان پیروزی مجدد نور معتقد بوده هست بوندس مشـهور بوده درون رم بـه و دوقرن پیش از او ، یکی از پیروان مانی کـه ظاهرًآ زرتشت خرگان نام داشت و به منسوب بـه او کـه اساس تعلیم مزدک که تا حدی همانست ) درست دین ( اظهار این رأی پرداخته هست و بدین گونـه ( ظاهرًا با دیـانت مانی مربوط مـی شده هست و قباد پادشاه ساسانی را کـه یک چند بدین آیین گروید درون بعضی منابع و در حقیقت مزدک کـه طالب اصلاح و بهبود اوضاع روزگار خویش بوده هست کاری جز خوانده اند ) قباد درست دین اما قباد کـه یک چند دیـانت مزدک را . را، شاید با بعضی اصلاحات ـ نشر و ترویج نماید) دین درست ( این نکرده کـه غالب آنست کـه . ر مـی آیدپذیرفته هست آیـا فقط بـه جهت تمایلات دینی و اخلاقی بدان گرویده هست ؟ بعید بـه نظ .توجه او بـه این آیین به منظور درهم شکستن قدرت روحانیون و اشراف بوده هست این مزدک بامداد، ظاهرًا بر خلاف مشـهور اهل فسا یـا استخر فارس کـه در واقع مولد زرتشت خرگان هست نبوده بلکه قی دجله و در جای کوت العمارهء امروزست وی بر حسب روایت طبری درون محلی بـه نام مذار کـه گویـا درون ساحل شر ولادت یـافته و این سرزمـین از قدیم محل سفرقه های جالب بوده و هنوز از فرقهء گنوسی صبی درون آنجاانی باری بـه موجب روایـات، مزدک درون قحط سالی بـه درگاه قباد رفته او را بـه آیین خویش خوانده و شاه کـه از . هستند مزدک درون آن تنگی و قحطی کـه . روحانیون نا خرسند بود بدو گروید و ظاهرًا او را موبد موبدان کردغلبهء اشراف و 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 14 مردم نیز . مردم را بجان آورده بود بدستور شاه اعلام کرد کـه هر نان از مردم گرسنـه باز دارد سزایش مرگ باشد رای درهم شکستن غرور اشراف و موبدان درون ظهور قباد کـه در واقع ب. شود و انبار های توانگران را غارت د مزدک تمایلات زندیقی نشان داده بود چندی بعد با شورش عمومـی روبرو شد کـه موبدان و اشراف آن بر انگیخته اما چندی فباد بـه یـاری دوستان از زندان . شورشیـان قباد را خلع د و برادرش جاماسب را بر تخت نشاندند. بودند اما این بار درون ). مـیلادی 997یـا 597( رفت و به یـاری آنـها دو باره بـه سلطنت رسید ) یفتلیـان( زد هیطاله گریخت و ن مزدکیـه را البته از نشر عقاید خویش باز نداشت اما آنـها را نیز تقویت . پیروی از مزدک دیگر حرارتی بـه خرج نداد ندان گشته بود هر چند نخست بر کشید و عالترین مقام را حتی سیـاوش را کـه سابقًا موجب نجات او از ز. شدید نکرد لشکری بدو داد لیکن عاقبت درون حق او بد گمانی یـافته بـه حکم موبدان و اشراف کـه او را بـه بیدنی و خیـانت متهم .د بـه قتل او فرمان داد و چندی بعد رسمًا بـه تقویت موبدان پرداخته بنای تعرض بـه مزدکیـان را گذاشت ون مـی توان پرسید ارتباط قباد کـه او را پادشاه کمونیست خوانده اند ، با مزدک و مزدکیـان درون چه حد حدود و اکن اینکه قباد بـه تعلیم و . چگونـه بوده هست ؟ گفته اند کـه قباد بـه مزدک گروید و به اجراء قانون وتعلیم او همت گماشت لیکن این قوانین ظاهرًا آنقدر کـه در . نـهاده هست البته یقین هست اشارت مزدک درون باب توزیع ثروت قانونـها ی تازه احتمال مـی رود کـه آن قوانین عبارت بوده هست از وضع مالیـاتهای سنگین بر . روایـات آورده اند انقلابی نبوده هست چنانکه . نده اندتوانگران کـه برای اصلاح حال مستمندان از آنـها گرفته هست و این را، مخالفین، اشتراک اموال خوا داستان اشتراک زنان کـه نیز بـه تعلیم مزدک منسوب کرده اند که تا بدان حد کـه مبالغه کرده اند مبالغه نبوده هست و احتمال دارد کـه آن هم فقط قوانین تازه یی بوده هست که محدویت ازدواج درون بین طبقات را از مـیان مـی و شاید اما چون اجراء این قوانین سبب مـی شده هست که درون عمل مزیت . داشته استازدواجهای آزادتری را مقرر مـی کـه نزد آنـها ) چاکر زن ( و ) شاه زن ( اجتماعی طبقهء اشراف و روحانیون از بین برود یـاداشتن زنـهای متعدد از ان نتیجهء سوء آن مردان بی زن از بعضی از آنـها بر خوردار گردند درون بی نًامتداول بوده هست محدود گردد و احیـا بهر حال این هر دو اقدام قباد کـه به صوابدید مزدک و . مبالغه کرده اند و آن را همچون اشتراک زنان جلوه داده اند بـه پیروی از تعالیم او صورت گرفته هست اهتمامـی بوده هست برای فرو ریختن دیواری کـه طبقات اجتماعی را از هم ر طبقهء اشراف ومداخله جوی مـی شده هست و آن اباحه و فحشایی کـه مخالفان جدا مـی کرده و موجب مزیت و غرو مزدکیـه ـ مثل منابع اطلاعاتی کـه آگاثیـاس وابن الندیم ـ بـه آنـها منسوب داشته اند با مبانی دیگر مزدکیـان کـه امـه از پاره یی از آن با این همـه احتمال دارد کـه ع. طهارت و زهد و ریـاضت و اجتناب از خونریزی هست نمـی سازد قوانین اصلاحی سو ء استفاده کرده باشند و در این دو مورد مخصوصآ زیـاده روی هایی شده باشد و از اصلاحاتی کـه لیکن بـه . انوشیروان بعد ها درون این موارد انجام مـیداد مـیتوان بـه وجود این گونـه افراط کاریـها درون عهد قباد یقین داشت ان بدان گونـه کـه در نزد طبفات برگزیده آنـها بوده هست جنبه اخلاقی نسبتًا قوی داشته و هر حال مبادی مزدکی .ظاهرًا از تاثیر عقاید گنوستی و فلسفهء یونانی هم بر کنار نبوده هست اقدام قباد درون اجرای تعالیم مزدک کـه دورهء اول . باری ، آیین مزدک درون طی سلطنت قباد رفته رفته توسعه یـافت نت او را با شورش عمومـی مواجه کرد البته بـه یک معنی انقلابی محسوب مـی شد اما درون آن زمان و حتی درون دوره سلط 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 24 بدعت ها ی قباد هم . زتدانی شدن و تواری قباد ، عقاید مزدکیـان رواج چندانی نداشته و مزدکیـان فرقه قوی نبودند که تا حدی کـه در روایـات آورده اند ظاهرًاجدی و صریح نبوده کـه به تعلیم مزدک ، درون امر مالکیت و ازدواج نـهاده بود معذالک روحانیـانی کـه از آن اقدامات بوی زندقه و مانویت را مـی شنیدند بـه کمک اشراف کـه دلایل مختلف . هست عالیم به منظور ناراضیتی از قباد داشته اند موجبات شورش عامـه را فراهم آوردند و با خلع قباد یک چند از نشر عقاید و ت درون بازگشت قباد، مزدکیـان بازهمچنان یک چند بر جای خویش ماندند و قانون هایی کـه قباد بـه . مزدک جلو گرفتند اما بقاء آن قانون ها بدان سبب کـه قباد بعد از بازگشت بـه سلطنت دیگر ظاهرًا شور . توصیـه مزدک نـهاده بود لغو نشد خاصه کـه این دفعه . اد، درون جریـان امور هرج و مرج های پدید آوردو علاقه یی بـه اجرای واقعی آنـها نشان نمـی د . مزدکیـان خود چنان قوت یـافته بودند کـه در امر انتخاب ولی عهد بر خلاف مـیل شاه درون صدد مداخله علنی بودند ز غلبه قباد کـه در آغاز سلطنت خویش جهت رهایی از نفوذ موبدان و اشراف بـه آیین مزدک روی کرده بود این بار ا از این رو درون صدد بر آمد کـه دست مزدکیـان را از .نفوذ مزدکی ها خود را ناچار دید کـه باز روی بـه دو طبقه مزبور آورد پسرش . درون مجلس مناظر ه یی آنـها را گرد آورد و به اهتمام موبدان مزدک را مجاب و محکوم کرد. کار کوتاه کند ع برادرش کاووس و مورد تجاوز مزدکیـان مـی دید این آتش را تیز خسرو کـه حقوق ولیعهدی خویش را دستخوش طم عاقبت حکم قتل مزدک و تمام روسای مزدکیـان صادر شد همـهء برگزیدگان آیین مزدک هلاک، و . تر مـی کرد ) .مـیلادی 928( بروایتی زنده بـه گور شدند و بعد کار بـه قتل عام باقی رسید با آغاز سلطنت و افزایش قدرت خسرو مزدکیـه . ود مزدک و پیروانش هلاک شدندبدین گونـه با خشونت تمام، دیر یـا ز با این همـه همچنان . شد) زیر زمـینی( حکمـی فرقه سری یـافت و هر چند بکلی از بین نرفت اما بـه اصطلاح امروز ».دوام داشت و در قرنـهای اول اسلامـی نیز چندین بار فرصت خود نمایی را یـافت 23 ه روان شاد داکتر حسین زرین کوب بـه عمل آورده هست ، هم بر این واقعیت مـهر تایید گذاشته مـی از پژوهشی ک شود کـه اشراف و روحانیون منحط ساسانی درون پی تامـین منافع خویش درون آیین زرتشتی بدعت های بـه وجود آورده و روز بسوی پرتگاه نیستی نزدیک تر از اصول کلی آن منحرف شده بودند، کـه این وضع جامعه پارس را با گذشت هر مـی کرد و از طرف دیگر تداوم یک چنین وضعیت نمـی توانست از سوی صاحبان اندیشـه وانی کـه آیین زرتشتی را حضور و ظهور مزدک درون یک چنین احوال . راه کمال بشریت بسوی ترقی و تعالی مـی دانستند، نا دیده گرفته شود . ی باشد و ریشـه درون عمق مسایل جامعه شناسی و تاریخ تکامل جامعه نداشته باشدبدون شک نمـی تواند امر تصادف پارس ساسانی، نقش روحانیون، شاهان، اشراف و ارباب را بـه خوبی –مطالعه ظهور و زوال مزدکیـان درون جامعه آن روز . دیـالکتیک تاریخی باشد چنان بیـان مـی کند کـه نمـی تواند جدا از سیرتکامل جامعه بر اساس بینش های ماتریـالیزم مناسات و روابط مـیان مترقی و انقلابی و همچنان نقش ارباب قدرت درو جود قباد، و بیـان آشتی پذیری و آشتی ناپذیری نیرو های مافوق جامعه و توده ها ، سو استفاده از وجود نیروهای مترقی درون مراحل ویژه از هنگامـیکه ذات البینی خودشان درون خطر مـی افتد و باز گشت دوباره آنـها بعد از استفاده بردن از منافع قدرتمندان بر اساس تضاد 23 230ـ 880لام ، ص داکتر عبدالحسین زرینکوب ، تاریخ ایران بعد از اس 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 34 نیرو های پیشرو ، بـه حوزه طبقاتی شان ، تاکتیک های سر کوب نیرو های پیشرو و مخالف استبداد های طبقاتی ، .و فرهنگ کشور ما دارد کـه همـه ریشـه درون تاریخ. همـه و همـه را مـیتوان درون روند پیشروانـه مزدکیـان دریـافت :روایت ابن اثیر درون باره مزدک برخی از تاریخ نگاران به منظور اینکه خدمتی بـه دین و فرهنگ اعراب مسلمان نموده باشند، های مترقی را کـه ی پایـه و اساس آیین پاک خدا پرستانـه داشته ، یعنی بر پایـه یکتا پرستی و خرد اندیشی بر رفاه و عدالت اجتماع و فارس یـا ایران امروزی رواج داشته ،نام بد نمایند، از بهتان زنی } بآخا{ تاکید داشته و در سرزمـین غیر عرب مانند مثًلا ابن اثیر درون تاریخ کامل . های بسیـار ظریف استفاده نموده اند کـه با اندک دقت مـیتوان کذب آنـها را افشا نمود مزدک پدیدار گشت و ایینی تازه آورد و در پاره ای کار ها با ) قباد ( زگار او بـه رو... «:در مورد مزدک مـینویسد کـه گمان برد کـه مردم را بـه کیش . زرتشت همساز شد و برخی چیزی ها از آیین او کاست و چیزی های دیگر افزود نزدیک را روا شمرد زنا شویی با خویشان. ابراهیم خلیل مـی خواند چنان کـه زرتشت مردم روزگار خود را مـی خواند درون دارایی و زمـین و زنان و بردگان و کنیزان مـیان مردم برابری بر پا ساخت . و کار های حرام را بر مردم حلال ساخت پیروان او از توده های مردمان و فرودستان افزون گشتند و . چنان کـه هیچی را بر دیگری هیچ گونـه برتری نباشد مزدک زن این را مـی گرفت و به آن مـیداد و همـین کار را درون دارایی ها ، بردگان ، کنیزکان و . بـه ده ها هزار بر آمدند او بر کشور چیره گشت و کارش بالا گرفت و . دیگر خواسته ها مانند زمـین و کشتزار و باغ و بوستان و خانـه مـی کرد قباد زن خود را . ا زن تو مادر انوشیروان بخوابمامروز نوبت من هست که ب: او یک روز بـه قباد گفت . قباد پیرو او شد انوشیروان بر خاست و هر دو موزه از پای مزدک بـه در آورد و بر دو پای او بوسه زد و از او خواست بر دیگر . بدو سپرد اروا شمرد او سر ب جانداران را ن. مزدک او را رها ساخت . دارایی های وی دست یـازد ولی نرد مـهر با مادرش نبازد ) مانند تخم مرغ و شیر و پنیر و روغن و جز آن ( و گفت آنچه زمـین مـی رویـاند یـا آنچه جانداران پدید مـی آورند و چون ده سال از پادشاهی قباد گذشت ، موبدان موبد و بزرگان گرد آمدند و او را از پادشاهی ... به منظور مردم بس هست تو با پیروی از مزدک دست بـه گناه : اماسب را بر نشاندند و به قباد گفتند بر کنار ساختند و بجای او برادرش ج آلودی و در کنار یـاران مزدک و رفتار ایشان با مردم انباز گشتی و جز این تورا وا نرهاند کـه خود و زنانت را درون »... دسترس مردم گذاری 33 بدین گونـه کـه ابن . م ساختن مزدک بکار رفته هست در این روایت کـه ابن اثیر مـی نماید ترفند آشکاری جهت بد نا اثیر ادعا دارد کـه مزدک گویـا به منظور همخوابگی ، زن قباد را خواسته هست و انوشیروان بـه پا های مزدک مـی افتد کـه از ، از درون حالیکه قباد بعد از آنکه از طرف موبدان و اشراف خلع مـی شود و زندانی مـی گردد . این کار صرف نظر نماید افغانستان امروزی نزد شاه یفتلیـان مـی آید کـه در راه ) خراسان( زندان بـه وسیله خویش مـی گریزد و به آریـانا با ی از خراسان زمـین ازدواج مـی کند و مدتی هم نزد خاقان باقی مـی ماند وپسر او بزرگ مـی شود کـه در .خاقان دوباره بـه تیسفون آمده بـه قدرت مـی رسدبازگشت پسر و همسر خود را گرفته بـه کمک لشکریـان 33 031ـ 131، ص 2عزالدین ابن اثیر ، تاریخ کامل ، ج ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 44 درون اینجا ملاحظه مـی گردد کـه وقتی موبدان و اشراف ساسانی قباد را بـه جرم پیروی نمودن از اندیشـه های مزدک چنانچه کـه در . خلع و زندانی مـینمایند اصًلا هنوز قباد با مادر انوشیروان ازدواج نکرده و خبری از انوشیراون نیست چون قباد بـه زندان افگنده شد و « :یت دوم کـه طبری هم آن را نقل نموده هست ابن اثیر خود مـی نویسدروا بر } م . درون سایر منابع ش ذکر رفته طبری هم ش مـی گوید{ برادرش بر تخت نشست، یکی از انش چون از . را درون فرشی پیچید و ای او را بر داشت آنگاه او . وی درون آمد و چنان وانمود کـه مـیخواهد با اودیدار کند بستری هست که روز های خونریزی : گفت . زندان بیرون آمد ، زندانبان پرسید کـه چه همراه خویش دارد قباد را بیرون آورد و او گریخت و به . زندانبان دست بـه رخت خواب نزد. ماهانـهء خود را درون آن مـی گذارندم چون بـه نیشابور رسید، بر . ه هپتالیـان پیوست و از وی نیروی رزمـی خواست کـه پادشاهی خود را بـه چنگ آوردپادشا او را بـه همسری خویش درون آورد و او همان مادر . یکی از مردم آن فرود آمد کـه او را دوشیزهء زیبایی بود ...ت پادشاهی را از چنگش بیرون آوردوی بر برادرش جاماسب چیره گشت و تاج و تخ... انوشیروان بود :پاسخ ابن اثیر را مترجم کتاب الکامل داکتر محمد حسین روحانی درون پاورقی چنین مـی دهد او یزدان و اهریمن را بـه سان دو آغاز گاه خوبی و بدی و . ایین مزدکی آمـیخته ای از آموزش زرتشت و مانی بود« درون زمـینـهء شبکهء پیوند های اجتماعی و . بافتی از روشنایی و تاریکی مـی دانست ناسازگار با هم، باور داشت و جهان را زر و زیود و دارایی و : مـی گفت . اقتصادی بـه گونـه برابری و دادگری و برادری باور داشت و آن را سفارش مـی کرد د مـی آورد کـه باید جای خود زمـین و کشت و دام این جهان مایـهء ستیز مـیان مردم هست و نبرد مردم با مردم را پدی بسی ) کشاورزان روستایی و پیشـه وران شـهری ( کار او درون مـیان انبوه توده های مردم . را بـه نبرد مردم با سپهر بدهد دیری بر نیـامد کـه شاهزدگان، فرماندهان . بالا گرفت و جهانگیر شد و شاه را ناچار ساخت کـه پیروی او را بر گزیند زراندوزان، زمـین داران، درباریـان و موبدان بـه ستیز با او بر خاستند و در بار و ارتش را با خود بلند پایـهء ارتش، چون غرق درون خون گشت و ریشـه . همداستان ساختند و او را با پیروانش کشتار همگانی د و بر انداختند ، کار سیـاه سازی و دروغ پردازی و باور کن شد ، از راه آوازه گری سراسری و با سود جویی از عواطف دینی مردم بـه ویژه ( کـه آن تهمت های زشت و سیـاه را . سازی و دشنامباران آغاز گشت و از مزدک اهریمنی بدکار ساخته شد درون باره و اشتراک درون زنان بر او افزودند ، انبوهی مردم پلشت و پلید از لایـه های پیش گفته بودند کـه خود » بی ناموسی« درون مـیگساری و زن بارگی و شکم بارگی و چپاولگری و راهزنی و بهره کشی از مردم بودند و هیچ یک از ایشان غرق ». حتی یک شب را نمـی توانستند بی زن خواب نمایند 43 زنبارگی روحانیـان و اشراف پارس ساسانی شباهت تمام با زنبارگی روحانیـان اسلام و اشراف آن داشته هست خواص جماع و آثار و ( زیر عنوان ) قانون قوه ء باه ( ه محمد ابراهیم آوازه رضوی درون کتاب طب المومنین چنانچه ک آمد ، حضرت از او ) ع ( مردی خدمت امام باقر : فرمود) ع ( امام موسی کاضم {:مـی نویسد ) ثواب های معنوی آن 43 231ـ 031همانجا ،ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 54 دارم کـه تمامـی دنیـا از من باشد ولی یک شب بی زن دوست ن: آیـا همسر گرفته ای ؟ گفت نـه، امام فرمود: پرسید ، بهر حال مـی بینیم کـه برخی از تاریخنگاران کـه قصد غرض دارند ماهرانـه به منظور تخریب و یـا تعمـیر یک } بخوابم رویداد یـا حقایق تاریخی دست مـی برند و اذهان را بـه کژراهه ها مـی کشانند ، ولی با اندکی تعمق مـیتوان حقیقت را .از دروغ باز یـافت و به تناقض گویی ها پی برد :پژوهشـهای احسان طبری از مزدکیـان احسان طبری یکی از محققان مارکسیست ایرانی هست که از مزدکیـان درون تاریخ بررسی هایی بـه عمل آورده ه جامعه را موثر مـیدانند مفید هست که مـیتواند به منظور پژوهشگرانی کـه برای تکامل آینده جامعه سیر تکاملی گذشت مزدک { بررسی های احسان طبری را جناب سهیل آصفی یکی دیگر از محققین ایرانی زیر عنوان . واقع گردد :این گونـه بـه بررسی مـی گیرد } بامدادان ـ نگاه مارکسیسم ارتدایرانی بـه های اجتماعی باستان کند و عملش درون برابر عمل یخ خود، زمان و مکان بسیـار ناچیزى را اشغال مـیفرد انسان درون تاریخ طبیعت و در تار« .او زندانی محیط طبیعی و تاریخی است. طبیعت و عمل بشریت تاریخ درون مقیـاس کوچکی هست کند؟ بـه کدام زمره یـا طبقه تعلق دارد؟ سجایـا و مختصات جسمـی و او کیست؟ کجایی است؟ چه اندازه عمر مـی هاى مساعد یـا نامساعدى درون زندگی کوتاهش رخ گوید؟ چه رویداد ه است؟ بـه چه زبانی سخن مـیروحی او چگون بـه دست ) و چگونـه عملی(برد؟ چه مـیدانی براى عمل از سرگذشت جهان و بشر بـه سر مـی یدهد؟ درون چه دوران مـی کی گام داند و او درون تاری داند، وی نمـی کـه او نمـی... هاى بسیـار دیگر آورد و پرسش مـی ) طبرى(احسان(»....دارد برمـی هاى ایرانی از جمله سخنان فوق از احسان طبرى مارکسیست ارتدوایرانی هست که با همـین نگاه ها درباره برخی بررسی« طبرى درباره مزدك بامدادان و او درون کتاب . مزدك را تحلیل و بررسی کرده هست رجوع ... هاى مختلف ایرانی، عرب، سوریـایی، بیزانسی و به سرچشمـه» اجتماعی ایرانـهاى ها و بینی جهان او .قیمتی رابه دست آورد دهد و معتقد هست که با استفاده از این منابع مـیتوان پیرامون این مقوله اطلاعات ذى مـی » الدهر یتیمـه« ن جریر طبرى، ب نوشته مورخ معروف ابوجعفر محمد» تاریخ الرسل و الملوك«همچنین بـه آثار مشـهور بن عباس شـهرستانی، محمد نوشته ابوالفتح» ملل و نحل«مسعودى، » مروج المذهب«نوشته ابومنصور ثعالبی، زبان سرزمـینمان، حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ دری» شاهنامـه«الملك و سرانجام خواجه نظام» سیـاست نامـه« ه همگی این آثار، اطلاعات گرانبهایی را درباره محیط تاریخی مزدك و کند و معتقد هست ک طوسی اشاره مـی کند کـه منبع اولی شاهنامـه کتاب پهلوى نشان مـی او خاطر. دهند خود این مرد انقلابی و آئینش بـه دست مـی کـه » نامـه زدكم«نامـه کـه به احتمال قوى مطالب خود را درباره مزدك از کتاب پهلوى بوده و نیز سیـاست» خداینامـه« 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 64 کنند و متضمن نظریـات رسمـی اکنون از مـیان رفته اخذ کرده است، هر دو روایـات ایرانی راجع بـه مزدك را منعمـی .اند این طبقات حاکمـه ایران درباره هاى بـه هر روى، درون حول وحوش دیگر فعالیت) ۱۷۲ص -متن اصلاح و تکمـیل شده... ها درباره برخی بررسی( عرب و ایرانی روى این موضوع، چنان کـه طبرى نیز بـه آنـها اشاره کرده است، حتما از تی مورخین غیرتحقیقا اند و به گفته طبرى، نگار بیزانسی کـه معاصر بوده نگار سوریـایی و پرکپ قیصارى، واقعه یشوعاستلیت، واقعه ز و بلاش و قباد ساسانی و برخی وقایع مـهم این اطلاعات جالبی درباره روابط ایران و بیزانس درون دوران سلطنت پیرو . دهند، نامبرد ایـام بـه دست مـی » اى از تاریخ عقاید اجتماعی و سیـاسی شمـه« احسان طبرى، همچنین پیرامون مقوله مورد بحث، ما را بـه مجموعه ولوسکایـا، عضو پیوسته ، تحقیقات گرانبهاى بانو پیگ»اندیشـه برابرى درون آموزش مزدکیـان«درباره مزدك تحت عنوان و اما . دهد فرهنگستان علوم شوروى و نیز آثار پژوهندگانی چون پروفسور کریستن سن و دکتر کلیما ارجاع مـی شود و در چه مدت زمانی ادامـه،مـییـابد؟ مزدکیـان از چه سالی آغاز مـی ع و اقتدار را حتما در چه دامنـه نفوذ و گسترش این نـهضت اجتماعی که تا به کجا بوده است؟ راز بسط سری ما امروزیـان کـه هماره درون حول و حوش این نـهضت اجتماعی و . هاى بسیـار دیگر وجو کرد؟ و پرسش شرایطی جست لازم بـه ذکر است، هر آنچه درون این مقال و واکاوى این . کند بحث پیرامون آن بـه ذهنمان خطور کرده و مـی گونـه کـه پیش از این نیز اشاره شد با استفاده از منابع و استنادات احسان طبرى درون آید، همان اجتماعی درون اینجا مـی .هاى او راجع بـه مزدك و مزدکیـان گاه این باره هست و نظر این که تا .شود مـیلادى آغاز مـی ۴۹۴هاى موجود، از سال مزدکیـان بـه استناد اسناد و دستنوشته گونـه کـه گفته شده است، درون اثر عمق نفوذ و گسترش خویش، یـابد و آن دامـه مـیمـیلادى، یعنی سی سال ا ۴۱۴ راز بسط سریع و اقتدار را، احسان طبرى درون . دارد مـی پادشاه ساسانی، قباد را بـه سازش و مداراى با خود وا ویسندگان معاصر ما او معتقد هست در آثار برخی از ن. کند وجو مـی شرایط اجتماعی آن روزگاران سرزمـینمان جست ولی « شود کـه تصورى سطحی از سیر تاریخ دارند، توصیفات طلایی از جامعه ایرانی قبل از اسلام مشاهده مـی »!چناناست حقیقت نـه کار و اشرافی مبتنی بر نظامات و اى محافظه طبرى ما را متوجه ضروریـات و اقتضاات جامعه زمان ساسانی، جامعه د و معتقد هست که ویژگی این جامعه عبارت بوده هست از گذر تدریجی و دردناك آن از نظام کن مقررات جابرانـه مـی هاى اجتماعی ایران درون دل تاریخ درون واقع طبرى، بـه خالص نبودن صورت بندى. دودمانی و بردگی بـه نظام فئودال و تکامل خود را بـه شکل جنبی کند و معتقد هست که درون دوران بردگی کـه اصوًلا بسط پرفراز و نشیب خود اشاره مـی مناسبات ) درون عهد ساسانی(و فرعی و در بطن و متن نظامات دیگر طی کرده، نظامات پدرشاهی و دودمانی یـا دیرتر 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 74 درون دوران فئودالی بقایـاى نیرومند بردگی و نظامات «: کند او بـه سویـه دیگر ماجرا نیز اشاره مـی. فئودالی مسلط هست » ...دداردپدرشاهی و دودمانی وجو وجو درون مـیان اسناد مربوط بـه طبرى، درون مـیان تحقیقات مفصل و پردامنـه خود پیرامون این مقوله با واکاوى و جست هاى اجتماعی آن جامعه، بـه دوران سلطنت پیروز و قحطی بزرگی کـه در این روزگاران ساسانی و مختصات و ویژگی نگار سوریـایی یشوعاستلیت استناد او بـه تحقیقات واقعه! سال قحطی کند؛هفت گیرد، اشاره مـی دوران کشور را فرا مـی مالی دولت بسته بود، مردمـی را کـه هاى سنگینی کـه پیروز براى جبران وضع بد قحطی همراه با خراج«: کند مـی د با هاى متعد پناه شده بودند، بـه ستو ه آوردعلت خالی شدن خزانـه، علاوه بر غارتگرى دربار و اشراف، جنگ بی و این همـه شرح و بسط و مقدمـه چینی براى تصویر اوضاع و شرایط آن روزگاران ایران است، » ...هیـاطله و بیزانس بود بدین گونـه هست که درون آستانـه ظهور مزدکی درون . حکایت مردمانی مستأصل و به تنگ آمده از ستم و نابرابرى . ر و پوست انداختن از هر جهت فراهم بوده استسرزمـین ایران، شرایط عینی درون کشور ما براى انفجا کـه به قولی زادگاهش نیشابور و به قول طبرى مورخ از مدریـه، شـهرى بر ساحل دجله و شاید کوت » بامداد پور مزدك« گونـه کـه احسان طبرى آورده است، خود، نخستین موسس و بانی آئین مزدکی نیست و این العماره کنونی بوده، آن . هست او شارعین و واضعینی داشته پیش از آئین توان استنباط کرد، نخستینی کـه آغاز ایرانی مـی که تا آنجا کـه از مطابقه اقوال و روایـات مختلف ایرانی و غیر« نوینی درون عقاید مانی گذاشت و در نقش نور و ظلمت بدان نحو کـه مانی گفته و خود را ناتوان و مقهور ظلمت بحث زیسته و د شخصی بود بـه نام بوندس کـه در قرن سوم مـیلادى و در زمان دیوکلیسین مـیشمارده هست تردید کر »...حدس کـه نام وى صورت یونانی و یـا رومـی نام فارسی بوندك باشد او بـه مزدك کـه طبق تحقیقات مورخینی مانند آرتور کریستنسن مردى روحانی اندرزگو یـا واعظی از پیروان کیش او موفق شد درون دوران مصائب عظیم اجتماعی و ناخرسندى عمـیق «: گوید کند و مـی شاره مـیزرتشتگان بوده است، ا ها مردم بـه اتکاى صفات عالی انقلابی و بلاغت و فصاحت لسان و قدرت فکر و منطق خود تعالیم خویش را درون مغز ام مزدك و چگونگی بسط با همـه این اوصاف، جریـان دقیق قی» ...رسوخ دهد و سرمنشاء تکان یـا ی شگرف شود طلبانـه وى و همچنین علل ارتباطش با قباد، سیر آتی نـهضت و جریـان محاکمـه و امحاى مزدکیـان نـهضت مساوات روایـات موجوده درون اطراف آن متشتت و متناقض «گونـه کـه طبرى نیز عنوان کرده است، همـه و همـه مبهم و آن سان طبرى، مواعظ و سخنان شورانگیز مزدك درباره اصول کیش با این همـه، بـه باور اح)۱۷۲ص _ همانجا (» .است بـه قول خواجه «. پیوندند آورد و گروهی انبوه بـه وى مـی زرتشتگان، مردم مستعد و ناخرسند را بـه مـی اگر پیر / همـی گشت درویش با او یکی : الملك، مردمان پنـهان و آشکار درون مذهب مزدك شدند و به قول فردوسی نظام ».و اگر کودکی بود بـه گفته طبرى، درون این هنگامـه، قباد کـه از هر جهت دلی پر از روحانیون و اشراف داشته هست و از مداخلات آنـها درون 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 84 تعیین جانشین و حمایت آنـها از سوخرا و رفتار قبلی آنـها نسبت بـه پدر و برادرش، بلاش کـه به دست روحانیون و زنند، از دوران کودکی گرایشی مانوى درون ید هم، چنان کـه برخی حدس مـیخون بوده هست و شا اشراف کور شد، دل افکارش موجود بوده و نیز از موج عظیم مردمـی طاغی هراسیده و درصدد بازى با نـهضت و تظاهر بـه سازش و نرمش گفته شده .گیرد بوده، با کنار آمده و راه رفق و مدارا و حتی حمایت و دستیـارى را با مزدکیـان درون پیش مـی هست که درون این دوران، قباد بـه سخنان مزدك اندرزگو پیرامون لزوم گشودن درون انبارهاى دولتی غله بـه روى بـه هر . تن درون داده است» و شاید هم تغییر درون مناسبات زناشویی«چیزان زدگان و اجراى عدالت درون مورد بی قحطی گذرد کـه روحانیون و اشراف درون برابر جریـانی کـه به قول شود، دیرزمانی نمـی ترتیب، کار بـه همـین دامنـه ختم نمـی :دهند وجه با مطامع و مقاصد آنان سازگار نبوده است، واکنش شدیدى نشان مـی احسان طبرى، بـه هیچ . نشانند یعنی یك سال بعد از آغاز شورش، قباد را از سلطنت خلع و برادرش زاماسپ را بـه جایش مـی ۱۹۴در سال ، رود و با وى پیمان مـی) وار یـا اخشون(گریزد و به نزد خاقان هیـاطله خوشنواز با و دشمنان خود مـیقباد از چنگ رق اندازد و دوباره بر اریکه قباد با کمك هیـاطله، زاماسپ را برمـی. دهد بندد و خوشنواز ش را بـه زنی بـه او مـی مـی با این حال مزدکیـان کماکان بـه مثابه . گیرد ش مـیبار با مزدکیـان راه سردى درون پی ولی این. شود شاهی استوار مـی هستند، نـه فقط درون جامعه بلکه ) بـه قول دینکرت، نیوروزدها(گاهشان مستمندان شـهر و ده مسلك نیرومندى کـه تکیـه ...حتی درون دربار صاحب نفوذند اندن را بـه مزدکیـان اختلافات و فعل و انفعالات آن روزگاران، اما مجالی براى عرض اندام و به سرانجام رس با مزدکیـان، با کمك اشراف و به گفته طبرى، با استفاده از » خسرو کواتان«دهد، اختلافات بر سر جانشینی نمـی دهد آنان را بـه محاکمـه کشیده با حضور روحانیون بزرگ زرتشتی تناقضات درونی خود نـهضت، بـه قباد امکان مـی آنان را بـه ) گلوزانس، بازانس و غیره(و اساقفه مسیحیـان ایران ) آفرید، آذربد بغ، آذرمـهر، بخت دادهرمز، آذرفروغ( .مـیشود مامور اجراى حکم دادگاه» خسرو کواتان«بددینی محکوم ساخته و ترین وضع کارانـه ترین و قساوت مزدك و هزاران تن از پیروانش بـه فجیع) ژانویـه ۴۱به قولی ( ۴۱۴در زمستان سال « هاى اجتماعی این حکایت سرانجام و سرگذشت محتوم یکی از بزرگترین )۷۲۲ص _ همان (» .ندگرد نابود مـی . آمده ترین ارکان پیدایش آن بـه حساب مـی ترین و اساسی درون سرزمـین ماست کـه آموزش برابرى از مـهم گیرد بـه دست یکی برمـیمزدك، ی کـه از ششمـین سال سلطنت قباد آغاز و قریب سی سال از سلطنت قباد را درون شود و به قول احسان طبرى شیوه طبقات حاکمـه درون محو یك از اشراف و روحانیون زمانـه بـه حاشیـه رانده مـی این شیوه عبارت هست از فریب و جلب اعتماد کامل مزدك و سپس محو «. شود انقلابی بـه نمایش گذارده مـی الملك را از قول خسرو انوشیروان نظام کنیم نوشته خواجه مرور مـی» .دنرحمانـه یـاران او از طریق زنده بـه گور کر بی چون . مزدك را کشتن آسان است، لیکن تبع او بسیـارند«: کند هاى خود بـه آن اشاره مـی کـه احسان طبرى درون پژوهش و ما را و او را بکشم مزدکیـان بگریزند و پراکنده شوند و مردمان را دعوت کنند و جایگاهی محکم بـه دست آرند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 94 و اما پیرامون » ...بار کشته شوند و یك تن از ایشان زنده نمانند ما را تدبیرى حتما کرد چنانك یك. مملکت را کار دهند وجه روشن احسان طبرى، براین باور هست که بـه هیچ. آئین مزدکی، که تا به امروز حرف و حدیث فراوان بوده هست و دیگران هست و درون کجا محصول ) بوندك(است، که تا کجا نتیجه فکر بوندس نیست کـه آیـا تعالیمـی کـه به مزدك منسوب هاى فکرى بـه کلی مختلفی پیدایی این افکار را طبرى، سرمنشاء التقاطی مختلط و داراى سرچشمـه. تفکر مزدك .کند ولی بر این باور هست که از جهت روح انقلابی خود، یکپارچه و هماهنگ هست عنوان مـی کند کـه شـهرت عظیم این افکار بـه نام مبلغ برجسته و فصیح و دلاور آن، مزدك بامدادان مسلمًا فقط عقل حکم مـی« هاى احسان طبرى، درون پژوهش» ...اى هست بر تعلق آنـها بـه وى وسیله این مرد نیست، بلکه قرینـه نتیجه اشاعه آنـها بـه رسی و تحلیل و واکاوى قرار داده هست که ذکر خود درباره مزدك و مزدکیـان، اجزاى مختلف آموزش مزدك را مورد بر : کنیم ها اشاره مـی مایـه مـیسر نیست اما درون اینجا بـه سه محور عمده این پژوهش مفصل آن درون این تنگ : موزش،نوروظلمتآ نور هاى مانوى و كشف ارتباط آن با مزدكيان، آموزش مزدك درباره هاى اين پديده درون آموزش طبرى ضمن واكاوى ريشـه .كند جويانـه عنوان مى بينانـه وپيكار و ظلمت را تماماً يك آموزش خوش آموزش،عدالت،برابرى هاى اجتماعی و انتقاد از ئین، بـه توضیح پدیده هاى مزدك آنجایی هست که این آ بـه باور طبرى، ویژگی مـهم آموزش اى کـه نظر مسئله« . دهد وزانـه انطباق مـیشناسی خود را بر مسائل معیشت ر پردازد و به گفته او جهان آنـها مـی او درون این » ...هاى نابرابرى درون جامعه و راه حصول بـه عدالت و مساوات هست کند، نشان ریشـه مزدك را جلب مـی باش چون دور جهان یکسره بر منـهج عدل هست خوش.کند ارتباط سخنان لسان الغیب، حافظ شیرازى را واگویـه مـی ایست مـیان مردمان کـه مزدك گفت مال بخشیده «: نامـه الملك درون سیـاست بـه م و باز هم خواجه نظام کـه ظالم نبرد راه را گردند حتما که مال یکدیگر خرج کنند که تا هیچ مند همـه بندگان خدایند و فرزندان آدمند و به چه حاجت باره آورده هاى خود درون این وهشآنگونـه کـه احسان طبرى درون پژ».متساوى دلی باشد. برگی نباشد و درماندگی بی . اند نام نـهاده» کمونیسم ایرانی«یـا » کمونیسم مزدکی«است، آموزش مزدك درباره برابرى و عدالت را مورخین معاصر برنامـه مزدك کـه بحق آن را کمونیسم ایرانی «: نویسد کند و به نقل از او مـی وى بـه اظهارات گیرشمن استناد مـی درون مورد اظهارات گیرشمن، و تئوریسین مارکسیست ایرانی، ».رفت نقلابی حقیقی بـه شمار مـینامند یك برنامـه ا مـی معتقد هست که این نامگذارى بلامانع هست زیرا اشکال مختلف کمونیسم ابتدایی کـه با کمونیسم علمـی تفاوت اساسی تقسیم « مونیسم کـه شعار آن این ک« .جویی بوده هست دارد مبتنی بر خواست مساوات مطلق، هموارطلبی و برابرى بعد از (است با کمونیسم علمـی معاصر کـه به مثابه مرحله دوم جامعه کمونیستی » مساوى اموال موجود بین همگان است، تفاوت » از هر بـه اندازه استعدادش و به هر بـه اندازه نیـازش « و شعار آن ) مرحله سوسیـالیستی هست شود و کمونیسم معاصر متعلق بـه هاى رشد قواى مولده گفته مـی ونیسم متعلق بـه دورانبه باور او، کم» ...اساسی دارد از همـین روست کـه طبرى معتقد هست که نباید بین . هاى عالی رشد قواى مولده و تولید ماشینی هست دوران . کمونیسم مزدکی و آموزش سوسیـالیسم علمـی علامت تساوى گذاشت 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 05 کی فصلی از تاریخ تکامل اندیشـه کمونیستی بشرى هست و با اندیشـه معاصر کمونیستی با آنکه مسلمًا کمونیسم مزد« ».از این جهت پیوند باطنی دارد آزارى،ریـاضت آموزش،بی گفته شده هست که مزدك کشتن و . شود هاى مزدکی محسوب مـی دو اصل ریـاضت و آزار نرساندن از دیگر آموزش وع داشته هست و درون تعلیمات او آمده کـه حتی با دشمن حتما مـهربان بود و در زیـان رساندن بـه دیگران را اکیدًا ممن بـه باور طبرى، این آموزش کـه شبیـه بـه اصل . نوازى از هیچ چیز حتی از بذل جان خود نباید دریغ داشت مـهمان و در مقابل هاى انقلابی مزدك ناسازگار بوده زیـان نزدن، درون فلسفه جاینیسم هندیست با هدف) nhcmsa(آهیمسا دریغ خون مزدك و پیروانش را ریختند چنین آموزشی درون حکم خلع ها بی اى کـه بعد دشمنان طبقاتی قسی و سفله هر اندازه، این بخش از تعالیم مزدك نادرست «کند بـه هر روى او تاکید مـی... رود سلاح معنوى انقلابیون بـه شمار مـی ».ان و روشن این مرد بزرگستباشد، بـه هر صورت نشانـه روح سلیم و مـهرب درباره منابع فکرى آئین مزدك و نیز تجلیـات بعدى اندیشـه مزدك درون ایران، احسان طبرى درون پژوهش خود بـه تفصیل گیرد، مزدکی از این جهت کـه براى بندى کلی، نتیجه مـی درون یك جمع. سخنانی را بیـان کرده هست غییرات عمـیقی درون سیستم تملك اموال را بـه پرچم یك شورش وسیع طلبی و خواست ت بار شعار مساوات نخستین هاى او درون پژوهش. اجتماعی درون یك امپراتورى پهناور مبدل ساخت، مقام کامًلا ویژه و ممتازى درون تاریخ بشرى دارد د و او را بـه کن دوست و بیزار از ستم و آزار تصویر مـی دان، مـهربان، انسان خود، چهره مزدك را هوشیـار، سخنور، نکته اى را بـه شور آورد و حتی زورمندان شناساند کـه توانست با شراره سخنان خود جامعه امروزیـان بـه عنوان فردى مـی تردید یکی از احسان طبرى بر این باور هست که مزدك بامدادان و او، بی. جامعه را تحت سیطره و نفوذ بکشد »هاى فروغناك تاریخ هست چهره 53 .چب اندیشان و راستگرایـانانتقاداز برعلاوه احسان طبری ، درون ایران پژوهشگران دیگری نیز بودند کـه تحقیـات درون زمـینـه تاریخی مزدکیـان نموده اند ، اما متأسفانـه های چب ایران نیز درون راهکار های سیـاسی اجتماعی خویش مانند های چب معاصر ه های غنی سیـاسی، فلسفی و اجتماعی تاریخی خود نگردیدند، بلکه مانند کشور افغانستان متکی بـه داشت ها دست بدامن خارجی ها بردند و برای انتقال بریده های فکری آنـها چه دستوری و چه ) اسلامـیست ( راستگرایـان سی از حالات و نوع تفکر نا آگاهانـه بـه تلاش افتادند، که تا سیـاست ها و راهبرد های اجتماعی و فلسفی کـه بهر حال انعکا جوامع اروپایی بود دریک جامعه شرقی مانند افغانستان کـه هیچگونـه آشنایی و همپیوندی با آن جامعه نداشت ، پیـاده یعنی درون پی پیـاده نمودن شاخصه های فرهنگ و سیـاست خارجی بودند که تا داخلی بـه همـین خاطر بعد از فرو . نمایند 53 بـه نقل از یک سایت انترنیتی ایرانیـان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 15 ه شان و شکست های شان ملاحظه شد کـه چقدر بیگانـه شده بودند کـه یک باره بدون ریختن کاخ های اربابان اندیش آنکه بـه پیش حرکت نمایند ، دوباره برگشتند و رو بـه جانب جناح راست نمودند ، همان راست کـه قرنـهای قرن از عناصر بی ایمان کـه از نکته جالبی درون همـین رابطه یعنی سر شکستگی و واخوردگی این. مدنیت و دانش فاصله دارد داشته های فرهنگی و دانش تاریخ خود بیگانـه بودند و در خدمت خارجی ها قرار گرفته بودند ، یکی از نویسندگان علیرغم ) جناح راست(« :او مـی نویسد . ایرانی تحلیل خوشایندی دارد کـه خواندن آن خالی از عبرت نخواهد بود ) انـهم اسلام ( رود شیرازهء حیـات کشور را از هم بگسلد ، از ضرورت دین نقش طاغوتی حکومت مذهبی ، کـه مـی و باور های اسلامـی ) روحانیت ( سخن مـی گوید و دلواپس آنسکه مباد رفتار حکومتگران اسلامـی بـه حیثیت و احترام ) باور های سیـاسی (پس از آنکه نیم قرنی مبلغ استالینیسم بـه عنوان مجموعه ای از ) جناح چپ ( و ! لطمـه زند چون گروهی جدا افتاده ) هوادارانش ( بود اینک بکلی قافیـه را باخته ، ) اعتقادات توده ( بدون کوچکترین تضادی با های گذشته پایبند ند و از سوی دیگر ) سیـاست بافی( از یک سو بـه . درون درون و بیرون کشور پراکنده اند ) امت ( از »خوانی مـی گیرند ) روضه ( ازدواج نمـی کنند و برای مردگان شان ) خطبه عقد ( بدون درون اروپا و آمریکا نیز 63 ظهور مزدک، درون واقع موجد یک آیین مذهبی نبود ... « :همـین نویسنده درون رابطه بـه مزدک پور بامداد مـی نویسد تکامل و پیچیدگی . ت بلکه یک فلسفه اجتماعی و معنوی جامعه بسوی نوزایی فرهنگی و مدنیت نوین قرار داش فزاینده جامعه نیز باعث مـی گشت حکومت مرکزی از اداره ء کشور بـه شیوه های گذشته ناتوان شود و قدرت ها فزونی یـابد) ساتراپ ( حکومتهای منطقه ای ی ظهور و گسترش وسیع و عمـیق مزدکیـان نشانـهء کافی هست که جامعه ء ایرانی که تا چه حد به منظور چنین تحول روشن هست که نیروی ارتجاع مذهبی نیز درون مقابل این تحول بنیـان کن از مواضع قدرت و نفوذ خود دفاع . آماده بود قباد را مجبور ساخت یبانی مزدکیـان دست بر دارد و در مرحله ء ) روحانیت ( بالاخره نیز فشار . مـی نمود با . ، شکست مرحله ای بزرگی به منظور نیروی مترقی جامعه بود بعدی ، کودتای نوشیراوان بـه تشویق و حمایت مغان این همـه علی رغم کشتار رهبران مزدکی ، از نفوذ و گسترش این کاسته نشد و بحران فراگیر و و بهیچوجه چنان نبود کـه ... شتابنده، جامعه و دستگاه حکومت ، جناحهای دیگری از نیروی مترقی را بـه مـیدان آورد ش مزدکی با قتل عام سران آن نابود گشته باشد ، پیروان مزدک حتی بعد از حملهء اعراب درون همـه جای ایران جنب »یـافت مـی شدند پژوهشـهای پروفسور ادوارد براون :در باره مزدک 63 03و 18ـ 22،ص 0دل آرام مشـهوری ، رگ تاک ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 25 بدبختانـه اگردر ایران مدعیـان عدالت اجتماعی بخصوص چه درون هیأت چب و چه معتدل یعنی دموکرات های آن تکیـه بر پشتوانـه های تاریخی خود نداشتند و بیگانـه اندیش بودند ، پژوهشگران ایشان که تا آنجا کـه ممکن بوده سعی و که این امر درون افغانستان آنقدر کمرنگ هست که بـه صفر ضرب . تلاش نموده اند کـه تاریخ را نسلهای بعدی از یـاد نبرند ن یک خواب گرانی بیدار نشده اند، و دست از انتقال اندیشـه های و حتی امروز کـه امروز هست از چنی. مـیخورد ذهن . خارجیـان بر نداشته اند درون حالیکه همـین خارجیـان تلاش کرده اند کـه داشته های تاریخی ما را بیـاد ما بیـاورند وارد برون درون مثلآ از پرفیسور اد. و فکر مارا بـه داشته های سیـاسی، اجتماعی، فلسفی و فرهنگی ما معطوف دارند درون کتاب وی زیر عنوان ) ldlkmöN( کتاب تاریخ ادبی ایران کـه خود مولف آن هست در باره مزدک مقاله نولد کـه مدارکی کـه در بارهء این مرد عجیب بما رسیده از ... «:را مورد بررسی قرار داده مـی نویسد که)تاریخ ساسانیـان ( براون ضمن ادامـه بحث راجع بـه مزدک نخست درون باورقی منابع را کـه . هست طرف نولد کـه بدقت جمع آوری شده :نولد کـه از آن استفاده بدین گونـه مـی نویسد :ـ منابع اطلاعات پهلوی 4{ درون بارهء ( ، کلمات ذیل کـه از متن اوستا 97در ترجمـه وندیداد بـه زبان پهلوی فرگرد چهارم و پنجم آیـهء ) الف( :مـی باشد ) بامداد ( نقل مـیشود مورد شرح و تفسیر قرار گرفته و گفته شده هست که اشاره بـه مزدک پسر ) لید روح پ خدا نشناس کـه چیزی نمـی خورد ) روح پلید یـا شیطان یـا زندیق ( اینست مردی کـه مـیتواند بر ضد اشمئوغ [ بهمن یشت یکی از . رات دیگری شده هست اشا) مزدک ملعون ( و حتی آنکه درون بهمن یشت بـه ] مجاهدت کند بهمن یشت را بصورت فعلی مربوط بحدود قرن دوازدهم مـیلادی ) whlg( وست . متاخر ترین آثار پهلوی هست در زبان پهلوی مزدک نامـه کتابی بوده هست که از جمله آثار متعدد دیگر توسط ابن مقفع بـه عربی ترجمـه . مـیداند معذالک مندرجات آن که تا حدی درون آثار عربی نویسان دیگر . ین ترجمـه از بین رفته استشده است، لکن بدبختانـه ا .مظبوط هست منابع یونانیـ 2 و وثیو فانس) hrmcomouc( رجوع شود بـه آثار پرو کوپیوس . درون منابع یونانی نیز اشاراتی بـه مزدک شده است) ب ( . hnmnmnM asosو یو حناملاله ) hlanscolsw( سریـانیـ 2 چاب و ترجمـه رایت( wsmmCwr lsw nrshoJ so lmmmaousy lswدر سریـانی تاریخ حمله ایران بـه آسیـای صغیر ) ج ( ) فرقهء نفرت آورمجوسان ( پادشاه ایران و تأسیس مجدد ) کواد ( بند بیستم درون باره ء رفتار بد قباد ) wswmut( ... )دارد و از تعلیمات این جماعت آنست کـه زنان حتما مال همـه باشند فرقهء زراتشتکان نام( بحث مـی کند کـه عربیـ 7 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 35 انوشیراوان مزدک و : الیقوبی مـی گوید. الیعقوبی: این نویسنگان بزبان عربی از احوال مزدک سخن گفته اند) د ( تاب المعارف چاب وو هجری، ک 042ـ 644تاریخ وفات ( ( استادش زراتشت خرگان را بـه قتل رساند؛ ابن قتیبه lkچاب دوخویـه ) هجری 642تاریخ وفات ( دینوری ) 522مـیلادی صفحهء 6854سال kmlslwhrtستنفلد ( یوتی795ـ 295؛ 674ـ 774ترجمـه نولدکه صفحات 855ـ 055دوره اول جلد دوم صفحات lsloe مروج الذهب ؛ ابو ریحان بیرونی ، 894ـ 094 هجری ؛ مسعودی تاریخ وفات 522تاریخ وفات ) hrmsmCwrs هجری ، کتاب المل 578؛ شـهر ستانی ، تاریخ وفات 294هجری ترجمـه ترجمـه زاخو صفحه 677تاریخ وفات هجری، ابوافدا، تاریخ وفات 602ترجمـه هاربروکر،؛ ابن اثیر ، تاریخ وفات 794ـ 294والنحل چاپ کورتن صفحات .هجری 224 فارسی ـ 8 } درون زبان فارسی شایسته هست داستانـهای شاهنامـهء فردوسی، وسیـاست نامـهء نظام الملک مخصوصًا ذکر شود ) هه ( کـه شدیدًا با ) اعم از زرتشتی و مسیحی ( کـه این منابع متکی بـه اظهارات اشخاص هست : سپس براون مـی نویسد بی ضبط شده بود شاید جنبه های موافقی بـه نفع او مـی تعلیمات مزدک مخالف بودند و اگر درون دفاع او هم مطال اگر . یـافتیم یـا لااقل اوضاع و احوال و جهات مخففه ای پیدا مـی کردیم کـه اکنون از آن هیچگونـه اطلاعی نداریم درباری بخواهیم تنـها باینگونـه منابع متکی شویم و یـا بـه اقوال اروپائیـان ظاهرًا بیغرضی کـه اطلاعات خود را از دوایر گرفته اند منحصرًا اطمـینان کنیم داوری ما درون باره آنـها چه خواهد بود ؟ ضمنًا این نکته شایـان توجه هست که درون باره این اتهامات . ء کیفیت اشتراکی و بی بند باری و تناقض قوانین بخصوص درون موضوع روابط اتهاماتی زده اند .بیشتر از طرف مخالفین بوده هست : عقاید مزدک اصول اینکه خود مزدک منشأ عقایدی باشد کـه بنام او معروف شده هست این مساله محل تردید است، زیرا زراتشت نامـی از اهل خرگان فسا واقع درون ایـالت فارس درون بعض از منابع ذکر شده هست و او را مبتکر حقیقی آن اصول و عقاید دانسته عقاید مزدک از جنبهء نظری خیلی کمتر از نتیجه عملی آنست لکن نولد کـه اطلاعات ما درون باره اساس آرا و. اند : بیـان خوبی دارد آنجا کـه مـی گوید ما بـه الامتیـاز مذهب مزدک از مذهب جدید کمونیسم و سوسیـالیسم و چیزیکه بـه شدت وحدت مشخص فرق بین ( وسیـالیزم تخیلات افراد درون عالم رِویـا نیست بلکه مراد از کمونیزم و س( فرق مـی باشد جنبهء دینی آیین مزدک هست به عقیده مزدک همـه شرور را حتما منتسب بـه دیو های رشک و .) واقعیـاتی هست که بالفعل درون احزاب موجود هست و مزدک مـی گفت . خشم و آز دانست، زیرا این دیو ها مساوات بشر را کـه حکم خدا و مـیل خداست نابود ساخته اند زهد و پرهیزگاری بی نـهایت کـه از اوصاف ممـیزه مانویـان بود کـه . ین هست که مساوات را بار دیگر برقرار کند هدف او ا زرتشتیـان قویًا بر آن اعتراض داشتند و این صفات درون کیش مزدک هم بصورت منع خونریزی و گوشخواری جلوه گر 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 45 ملحدی هست که از خدا نمـی ترسد و ( ه کامل درون حقیقت مزدک درون نظر موبدان زرتشتی مثل اعلی یـا نمون. هست )چیزی نمـی خورد 73 :قباحت رواج قربانی گوشت خواری و روحانیون زرتشتی ساسانی کـه اصوًلا نباید آنـها را زرتشتی نامـید ،زیرا آنـها از آیین زرتشت انحراف نموده بودندو جز ، مانند مبلغین دین اسلام کـه برای دیگران مشتی منحرفینانی دیگری نبودند، این منحرفین از آیین زرتشت حلال را حرام ساخته و برای خود حرام را حلال گردانیده اند،در دوره ساسانی نیز بر خلاف اصول دین زرتشتی افراط درون خوردن و نوشیدن را بـه بهانـه اینکه آیین زرتشتی دین شادی و لذت بردن از دنیـا است، حلال و روا درون حالیکه مزدک خوردن . ند و بر مزدک اتهام وارد نمودند کـه چرا گوشت خوردن را منع نموده هست مـی دانست از مـیان همـه داران تنـها مطابق . گوشت را منع نکرده هست ، بلکه عمل شنیع قربانی را ناروا دانسته هست چنانچه کـه زرتشت . مشروط نموده هست ارشاد حضرت زرتشت، افراط درون کشتن نر را منع و خوردن گوشت آنرا :مـی گوید و یـا درون » مرد دهقان اگر درون دست صاحبش باشد مفید تر از آن نیست کـه در راه خدای بی نیـاز ذبح شود ؟ « نیرو به منظور حیوانات ، ذرود بـه حیوانات ، نوازش بـه حیوانات از به منظور « :نوشته شده هست 40آیـه 62بهرام یشت کردهء این همان دستوری . ».اک و پوشاک ، زراعت به منظور حیوانات ؛ از به منظور معاش خودمان حتما آنـها را پرورش دهیمخور مذهبی هست که بعد ها بودا نیز آن را وارد مذهب خویش نمود و امروز درون هند و جوامع بودایی از این حکم پیروی زیرا تمام ادیـان کـه متکی بـه خرد و عقل هست مـیدانند . د شده و احترام بـه یکی از واجبات دینی آنـها بـه شمار مـیرو کـه خدا بی نیـاز از قربانی هست و عمل کشتار حیوانات بـه بهانـه خدا عمل وحشیـانـه و ضد همـه پرنسیب ها و اصول کشتار اما مسلمًا ادیـان کـه کشتار انسانـها را درون راه الله فرض مـی دانند چگونـه مـیتوانند از قتل و . اخلاقی مـی باشد .حیوانات دریغ ورزند مخصوصًا کـه منافع شکم شان وابسته بـه قربانی ها باشد درون جامعه ای منحط ساسانی ، شاهان و روحانیون و اشراف ، به منظور آنکه بتوانند زنان بسیـاری را شکار نمایند و از آنـها رط داشتند مخصوصًا گوشت کـه خورش لذت ببرند ، بـه خوارک ها کـه بتواند قوه جماع خود را تقویت نماید علاقه مف کـه آن را هریسه ) حلیم (این نعمت افزا درون اسلام هم از دستورات آسمانی بـه شمار مـی آید ، مثًلا درون اسلام هم مـی گویند و از گوشت تهیـه مـی شود نعمتی کـه الله و تعالی به منظور پیغمبر خود جهت جماع بیشتر با زنان از آسمان :مـیخوانیم کـه ) قانون قوهء باه ( طب المونین کتاب در. فرستاده هست 73 252ـ 152، ص 0پروفسور ادواردبرون ، تاریخ ادبی ایران ، ترجمـه علی پادشاه صالح جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 55 خداوند بـه او فرمود کـه . بـه پروردگارش از درد پشت شکایت کرد) ص ( رسول خدا: فرمود ) ع ( امام صادق «ـ 4 یکی از پیغمبران از سستی بدن و کمـی جماع بـه خدا : فرمود) ع ( امام صادق . گوشت دانـه دار حلیم بخورد .خداوند بـه او فرمود کـه برای این کار و تقویت بدن، حلیم بخورد. کرد شکایت هدیـه کرد کـه دانـه های ) ص ( خداوند منان از بهشت یک ظرف حلیم بـه رسول خدا : فرمود) ع ( ـ امام صادق 2 را تناول رسول گرامـی اسلام آن. گندمش درون بستان های بهشت کشت شده بود و حورالعین آن را مالش داده بودند نمود و نیروی چهل و چند مرد بدو افزوده شد و این چیزی بود کـه خداوند تبارک وتعالی خواست که تا مایـه شادی نیروی مردی رسول خدا : عمر بن خطاب نزد حفصه ش رفت و گفت: فرمود) ع ( ـ امام باقر 2پیغمبرش باشد داوند آن را به منظور پیغمبرش نپسندید و یک قدح حلیم از مانند مردان دیگر، اما خ: چگونـه است؟ حفصه پاسخ داد .گلهای بهشتی برایش فرستاد و آن را خورد و قدرت چهل و چند مرد بـه او افزوده شد درون همـین هنگام . از نماز خواندن و جماع ضعیف و سست شده بود) ص ( رسول خدا : فرمود) ع ( ـ امام رضا 7 آنحضرت از غذای درون آن مـیل کرد و توان و نیروی چهل مرد درون مشت زدن و . ود آمددیگی از جانب آسمان بر او فر .جماع بر وی افزوده شد و آن خوارک حلیم بود 83». فرمود گوشت همراه با تخم مرغ ، نیروی جماع را افزایش دهد ) ع ( ـ امام صادق 8 ن جماع مومنین رادر اکثر کتب مقدسه ی اسلامـی این فرمایشات اسلامـی درون جهت بیشتر جماع و طول کشید مـیتوان پیدا نمود، چنانچه درون یکی از همـین کتابهای مذهبی خواندم کـه گفته شده کـه طول جماع مومنین درون جنت .برابر با چهل سال هست ز آن تمایل بـه اینگونـه خواهشات نفسانی همان دیو های رشک و خشم و آز هست که روحانیون ساسانی نی مرتضی راوندی بگونـه نمونـه از غذا های سفره شاهان . شده و بر آیین پاک و مقدس زرتشتی پشت نموده بودند تنـها زنان خوبرو و نوازندگان زبر « :ساسانی کـه به یعقین روحانیون و اشراف هم شریک آن بودند چنین مـی نویسد درون قصر شاهنشاه ، غذا های متبوع و گوارا : شتهء کریستن سن دست مورد علاقهء شاهنشان نبودند بلکه بنا بـه نو نام داشت کـه مرکب ) خورش شاهی ( از جمله طعامـهایی کـه برای پادشاه مـهیـا مـی د یکی . بسیـار مورد توجه بود ( بود از گوشت گرم و گوشت سرد و برنج فشرده، برگ معطر و مرغان سمن و خبیص و طبرزد؛ دیگر از طعامـها بود کـه از گوشت کباب شده بـه سیخ، و گوشت پخته درون دیگ و کره و عصارات ترکیب مـی یـافت ؛ ) ش خراسان خور بود کـه گاه با شیر و شکر و گاه با تخم و عسل ، و گاه با برنج و شکر و شیر ساخته مـی شد؛ ) خورش رومـی ( دیگر ) گوشتی کـه در رب انار بخوابنند( سود و نا سود بود کـه عبارت بود از گوشت نمک ) خورش دهقانی (دیگر ». و تخم پخته 93 83 90ـ 00محمدابراهیم آوازه رضوی ، طب المومنین ؛ رهنمود های چهارده معصوم ، قانون قوه ء باه ، ص 93 810ص 0راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ؛ جلد مرتضی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 65 تنـها چیزیکه درون خورش ساسانیـان با اعراب جهت قوت جماع فرق دارد اینست کـه الله و تعالی ضامن پر پشت و فرستاد کمر جماع ساسانیـان نبوده هست چنانکه این ضمانت رادر مورد اعراب بدوش گرفته و کاسه و دیگ حلیم مـی اکنون حتما حدس زد کـه در . بنا بر شواهد تاریخ درون سفره شاهان و اشراف ساسانی کمتر از صد نفر حضور نداشت . سه فصل غذا درون روز درون طی فرض مـیکنیم یک سال چه مقدار چارپایـان و پرندگان حتما مـی بود کـه کفایت سفره انـها لذیذ ترین غذا « : او مـی نویسد. ذا های سرد آنـها هم از گوشت بودکریستن سن مـی گوید کـه حتی غ. را مـی نمود از جمله غذا های . های سرد، آنـهایی هستند کـه از گوشت گور خر و شتر یکساله ومـیش و خوک ساخته باشند . سرد بسیـار مطبوع و لذیذ، خورشی هست که از گوشت گور خر اهلی، کـه پنجه و جو خورده باشد، ساخته مـی شود از غذا های مطبوع قیمـه های مختلف هست که با . این گوشت را درون ماست مـی خوابانند و انواع ادویـه برآن مـی پاشند گوشت خرگوش و ء اسب و سمسور و سر نذرو مـی سازند و بهترین نوع آن را از گوشت آهوی مادهء سترون پیـه ظروف و اوانی هم کامًلا شایسته ء غذا های لذیذ بوده پرواضع هست که .دار ، کـه منجمد شده باشد ، تهیـه مـی کنند ». هست که بر خوان شاهنشاه مـی نـهادند 04 درون چنین اوضاع بوده کـه مزدک به منظور جلوگری از کشتار پرندگان و چهار پایـان، افراط درون خورش آن را منع قرار داده ه نسلی از پرندگان و یـا داران نابود است، چیزیکه امروز هم درون بسیـار از نقاط جهان وقتی ملاحظه مـی گردد ک بـه ویژه درون آن زمان یکی از ابزار های مـهم تولید درون زراعت بـه شمار مـی رفت . مـی شود شکار آن را منع مـی نمایند ولی روحانیون و اشراف کـه به دنبال بزرگ قطر شکم و . وشیر آن سرچشمـه حیـات غذایی اکثر از خانواده بود مثل کـه امروز اگر . ر شکم خویش بودند ، منع کشتار حیوانات را تکفیر نموده و مزدکیـان را ملحد خواندند ارضای زیی بگوید کـه کشتن ملیونـها وه شتر درون یک روز عید جنایت هست و لطمـه بزرگ اقتصادی دارد ، بدون نـها وابسته هست و از صادرات گوشت قربانی شک از سوی اعراب کـه در این قربانی صدها فابریکه صابون سازی آ مـیلیونـها دالر عاید مـی برند ، فورًا بـه وسیله مزدوران خویش حکم تکفیر را بـه هر کی کـه منع قربانی نماید صادر .خواهند نمود آن بهرحال مرتضی راوندی پژوهشگر بنام ایرانی درون مورد مزدک و مزدکیـان تحقیق مشرح دارد ، کـه نقل کامل هرچند کـه بعضی از اقوال آن را کـه از دیگر منابع هست این قلم از اصل منابع درون بالا نوشته هست ، اما با تحمل تکرار مرتضی راوندی زیر . آن این بررسی بگونـه جداگانـه مـیتواند جوانبی را کـه تا هنوز روشن نشده باشد، روشن نماید :مـی نویسد) مزدکیـان(عنوان ء اجتماعی قیـام مزدکیـانریشـه« جامعه ایرانی درون عصر ساسانی بر دو رکن مالکیت خون استوار بود و حدود ومقرراتی معین، نجبا و اشراف را از عامـه زندگی اشراف از جهت لباس و خوراک و مسکن و مرکب و زن و خدمتکار ، با تودهء مردم، یعنی طبقه . جدا مـی کرد 04 همانجا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 75 قوانین و نظامات مملکتی . درون صد از سکنـه کشور را تشکیل مـی دادند، قابل قیـاس نبود 65عظیم کشاورزان، کـه تقزیبًا حافظ پاکی خون خاندانـها و حفظ اموال و حقوق نامشروع آنـها بود وی نمـی توانست از طبقه پایین بـه طبقه بالا درون مـیان طبقات مختلف . نمایدقدم گذارد و از پیشـه و حرفه خود عدول کند و راه رسم و شغل جدید ی اختیـار بـه گفتهء آمـیانوس، . جامعه، روستاییـان درون بدترین شرایط زندگی مـی د و از کلیـه حقوق بشری محروم بودند مردمان شـهری وضع نسبتًا : ( کریستن سن مـی نویسد. اشراف خود را صاحب اختیـار غلامان و رعایـا مـی دانستند اما ... ستاییـان مالیـات سرشماری مـی پرداختند، ولی گویـا از خدمات نظامـی معاف بودندآنـها هم مانند رو. بهتری داشتند )رعایـا مجبور بودند مادام العمر درون همان قریـه ساکن باشند و بیگاری انجام بدهند و در پیـاده نظام خدمت کنند تمگر صورت گرفته هست یـا درست معلوم نیست قبل از مزدکیـان درون ایران نـهضتها و قیـامـهایی علیـه طبقات س بعید نیست کـه مزدکی بیسابقه نباشد، و قبل از این جریـان درون گوشـه و کنار مملکت از طرف کشاورزان . خیر بی پناه علیـه فیودالها و اشراف و هیأت حاکمـه شورشـها و اعتصابهایی صورت گرفته باشد، ولی مورخان و وقایع نگاران .صر بودند، بـه حکم منافع طبقاتی خود، از این ها اعتراضی سخنی نگفته اند آن دوره کـه بیشتر موبدان ع اعتصاب . تعدی و جهل کـه مردم درون آن غوطه ور بودند آنان را بـه اعتصاب بر مـی انگیخت: ( دکتر گیرشمن مـی نویسد مزدکی کـه رنگی ... ودامری جدید درون جهان قدیم محسوب نمـی شد و حملات آن درون مصر، یونان و روم مشـهود شده ب مقارن . ) دیگری داشت، مبتنی بر مبنای اجتماعی و اقتصادی بود و به همـین دلیل هست که آن را کمونیزم نامـیده اند محتمًلا طبقات محروم کمابیش . مزدکیـان ، اختلاف طبقاتی شدیدی درون جامعه ایران حکومت مـی کرد شاید اگر مزدک زمام امور را بـه . پیشوایی بـه جنگ ستمگران بر خیزند متشکل و متحد و آماده بودند که تا زیر پرچم فردوسی اصول عقاید مزدکیـان را چنین . دست نمـی گرفت ، شخص دیگری رهبری خلق را بـه عهده مـی گرفت :توصیف مـی کند چو دین بهی را نخواهی زیـان زن و خواسته حتما اندر مـیان کـه با خشم و کین اندر آید بـه راز بدین دو بود رشک و آز و نیـاز بباید نـهاد این دو اندر مـیان همـی دیو پیچد سر بــــخردان :در جای دیگر مـی گوید تهیدست با او برابر بود همـی گفت هر کو توانگر بود توانگر بود تار و درویش پود نباید کـه باشد همـی بر فزود تهی دست با توانگر یکی هست زن و خانـه و چیز بخشیدنی هست خداوند ارزاق را : درون باره آیین مزدک مطالبی مـی نویسد کـه تقریبًا با گفته های فردوسی یکسان هست ) ابن بطریق ( درون روی زمـین آفرید کـه مردم آنـها را مـیان خود بطور برابر ی قسمت کنند وی از دیگری بیشتر نداشته باشد ، ولی ما مـیخواهیم درون این کار نظارت . ظلم مـی کنند و هرکسی نفس خودش را بـه برادرش ترجیح مـی دهد مردم بین خود 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 85 و وارسی کنیم و مال فقرا را از دولتمندان گرفته و از توانگران بـه تهیدستان بدهیم و از هرکه مال و خدم و .که احدی را بر دیگری امتیـاز نماندامتعه، زیـادی داشته باشد، گرفته و بین او و غیر او مساوات یم که تا آن :نظام الملک درون سیـاستنامـه مـی نویسد حتما مال یکدیگر را ... مال بخشیدنی هست مـیان مردمان، کـه همـه بندگان خدای تعالی و فرزندان آدمند : مزدک گفت انگاه . ل راضی شد خرج کنند که تا هیچ را بی برگی نباشد و در ماندگی ، و متساوی الحال باشند و به اباحت ما گفت زنان شما چون مال شماست حتما که زنان را چون مال یک دیگر شناسید که تا هیچاز لذت و دنیـا بی .نصیب نماند و در مراد بـه همـه خلق گشاده بود شخصیت مزدک ی بوده و به عقیدهء از پیروان مذهب مان) بوندس ( بنا بر بعضی روایـات پایـه گذار اصلی مزدکی شخصی بـه نام بعضی دیگر ، زردشت نام آورندهء اصلی این دین هست و برخی بوند س و زردشت را نام شخص واحدی مـیدانند و مـی گویند ، دعوت این شخص درون آغاز امر بیشتر جنبهء نظری داشته ولی بعد از آنکه اداره جمعیت بـه دست مزدک افتاد، .رو بـه فراموشی رفت و پیروان این راه بـه اسم فرقهء مزدکیـه معروف شدند رفته رفته نام موسس اصلی یعنی زردشت بسیـاری از معتقدات مزدکیـان با عقاید مانویـان درون باره خیر و شر و نور و ظلمت یکی هست و این جمعیت نیز مانند کی از شعب و فرق بعید نسیت کـه مزدکیـان خود ی. فرقهء مانویـان معتقد بـه پرهیزکاری و ترک علایق دنیوی بودند مانویـان باشند و شاید برگزیدگان این جمعیت نیز مانند برگزیدگان جامعه مانوی به منظور خود محدویتهای قایل بودند ، کـه مردمان عادی نمـی توانند از مـیل و رغبت بـه لذات و تمتعات مادی ( ولی پیشوایـان مزدکیـه درون عمل مشاهده د ن و یـا دست یـافتن بـه زن مخصوصی کـه مورد علاقه هست ، رهایی یـابند ؛ مگر اینکه ، از قبیل داشتن ثروت و تملک زنا بعد این قبیل افکار را مبنای عقاید و نظرات اجتماعی خود . بتوانند این امـیال خود را بـه آزادی و بلا مانع اقناع کنند قرار داده هست تا افراد بشر آن را بـه قرار دادند و گفتند کـه خداوند کلیـه وسایل معشیت را درون روی زمـین درمردمان نا برابری و عدم . تساوی بین خود قسمت کنند ؛ بـه قسمـی کهی بیش از دیگر همنوعان خود چیزی نداشته باشد هر مـیخواسته تمایل و رغبتهای خود را از کیسه برادر خود . مساوات درون دنیـا بـه جبر و قهر بـه وجود آمده هست پس حتما از . رحقیقت هیچحق داشتن خواسته و مال و زن بیش از سایر همنوعان خود ندارد اما د. اقناع کند زن و خواسته حتما مانند . توانگران گرفت و به تهیدستان داد، که تا بدین وسیله مساوات را دوباره درون جهان برقرار نمود د فرموده و نزد او اجر و پاداش عظیم دارد این عمل خیر هست که خداون. آب و آتش و مراتع درون دسترس همگان باشد خلاصه بر اثر افکار و . . . گذشته از تمام این ها دستگیری مردمان عملی هست قابل توصیـه و باعث خشنودی خداوند . اندیشـه های اخلاقی و نوعدوستی ، زردشت و مزدک بـه این نتیجه رسیدند کـه به تبلیغ یک انقلاب اجتماعی بپردازند و مزدک هر دو تاکید مـی د کـه انسان مکلف بـه عمل خیر هست و درون اصل شریعت آنـها ، نـه تنـها قـتل زردشت. از هر . درون مـهمان نوازی مـی گفتند کـه هیچ چیز را نباید از مـهمان دریغ داشت . بلکه اضرار بـه غیر هم ممنوع بود .ه مـهربانی و عطوفت رفتار کرد طایفه و هر ملتی مـیخواهد باشد حتی نسبت بـه دشمنان هم بایستی ب 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 95 نزدیکی قباد با مزدک بعضی مـی گویند کـه قباد از روی . راجع بـه چگونگی و علل نزدیکی قباد با مزدک ، مدارک موثقی درون دست نیست کـه از قول بعضی از ایرانیـان نوشته معتقد ) ابوریحان البیرونی ( اعتقاد تام از مزدک پیروی مـی کرد و برخی مانند گرویدن قباد بـه آیین مزدک از راه اضطرار بوده چه قدرت سلطنت درون مقابل نفوذ پیروان این آیین اثری ( ت اس :فردوسی گوید ) نداشت سخنگوی و با دانش ورای وکام بیـامد یکی مرد مزدک بـه نام قباد دلاور بدو داد گوش گرانمایـه مردی و دانش فروش نگهبان آن گنج و گنجور گشت بـه نزد شـهنشاه دستور گشت نلد کـه ، مستشرق معروف ، گرویدن قباد را کـه پادشاهی نیرومند و با اراده بود بـه آیین مزدک ، نتیجه ضعف و اضطرار او نمـی داند ، بلکه معتقد هست که گرویدن او بـه مذهب مزدکیـان فقط به منظور شکستن قدرت اشراف و روحانیون .زردشتی بوده هست است اگر مزدک بدون تکیـه بـه مردم ناراضی، افکار خود را با قباد درون مـیان مـی نـهاد، بیشک قباد با افکار انچه مسلم شخص مزدک با توجه بـه نفوذ روحانیون وبزرگان کـه در تمام شؤون اجتماعی و اقتصادی و نظامـی نفوذی عمـیق یـا او را از مزدک مرعوب ساخته هست مردمـی آنچه بـه قباد نیرو و شجاعت بخشید ه و. داشتند،ازدرمخالفت درون مـی آمد .بودند کـه از مزدک ونظریـات او پیروی مـی د :قیـام مزدکیـان :راجع بـه قباد و آشنایی او با مزدک چنین مـی نویسد) ثعالبی ( مزدک دیوی بود بـه صودت . این پادشاه که تا ظهور مزدک پسر بامداد، اهل نساء، با اسلوب پسندیده حکمرانی کرد قباد فریفتهء سخنان چرب وی شد وگمراه . ردی، با صورت زیبا و سیرتی زشت، کفتارش دلنشین و کردارش ناپسندم اگری را { : بهنگام خشکسالی بزرگ، کـه بسیـاری از مردمان از گرسنگی بمردند، مزدک از قباد پرسید. گردید دیگرروز قباد گدایـان و مستمندان را ). مرگ(د گفت قبا} تریـاق باشد و از مارگزیده ای دریغ دارد، سزای او چیست؟ { : سپس از قباد پرسید . برابر کاخ شاهی گرد آورد و به ایشان وعده داد کـه انچه برایشان لازم باشد فراهم آورد مزدک بـه ). مرگ:(فرمود} چیست سزایی کـه بیگناهی را درون خانـه محبوس و خوردنی از وی مضایقه کند؟ داد کـه انبار های غلات را غارت کنند و مـی پنداشتند کـه امر شاه را کـه بوسیلهء مزدک ابلاغ شده، دریوزگان دستور مزدک گفت شاه درون جوابی کـه به پرسش های . شاه از این کار متعجب شد و از مزدک توضیح خواست . اجرا مـی کنند چون پیغمبری گرامـی مـی داشتند و او طبقات پست مردم، مزدک را . وی داد خود تقسیم آذوقه را اجازت فرمود ند اختلاف . خدا وسایل زندگی را آفریده که تا همـه بـه تساوی از آن بهرور بشوند{: کار را بـه جای رسانده بود کـه مـی گفت قباد ازاین تجاوزات } ...بر اثر زور و بیداد پیدا شده است، هیچرا بر زن و خواسته بیشتر از دیگری حقی نیست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 06 ملاحظه . ، چه مزدک را گرامـی مـی داشت و هم وی را آن توانایی نبود کـه از بدکاران جلوگیری کندچشم مـی پوشید مـیشود کـه ثعالبی کـه از جمله محدثین اسلام بـه شمار مـیرود، تساوی انسان ها را درون دین اسلام تجاوز بر عدالت الهی .مـی داند کـه واقعیت هم چنین هست اد را با مزدک نـه مانند ثعالبی بیـان مـی کند؛ بلکه بگونـه دیگر بیـان نموده مـی فردوسی بزرگ نیز جریـان گفتگوی قب ای :( و در جواب اعتراض قباد مـی گوید.) بروید هر جا گندم پنـهان است،بیرون بیـاورید و بهای آن را زر بسپارید:( گوید . )شـهریـار؛ درون نزد مردم گرسنـه نان درون شمار زهر مار هست در انبار، گندم نیـاید بـه کار هریـاراگر داد گر باشی ای ش قباد از گفتار او تنگدل و آشفته شد، . بسیـاری از مردمان مردند کـه جان آنـها را انبار مردمان آسوده گرفته هست البته { : کریستن سین مـی نویسد . پرسشـهایی کرد و پاسخهایی شنید و مزدک را مردی روشندل و بیداردل یـافت پیرو حکمت عملی مزدکیـان نبوده هست ، چنانکه قسطنطین بزرگ هم کامًلا تابع اخلاقیـات دین این پادشاه کامًلا .}. مسیح نشد، لیکن از رفتار قباد نمایـان هست که که تا حدی اخلاق و انسان دوستی مزدکیـه درون او موثر گردیده هست روحانیـان با هر چیزی کـه بوی عقاید مانویـه . اقدامات قباد از جهات مختلف با منافع روحانیـان و بزرگان سازگار نبود سرانجام طبقهء اشراف و روحانیـان بـه کمک مزدوران خود قباد را خلع د، ولی همـه بزرگان . مـی داد، مخالف بودند دست درون این توطه نداشتند، چنانکه بعد از تشکیل شورای عالی تحت ریـاست پادشاه جدیدزاماسب، یکی پیشـهناد ( ا نمود، اما اکثر حضار این پیشنـهاد را رد د و به حبس قباد رأی دادند و وی را بـه قلعهءقتل شاه مخلوع ر ولی قباد بعد از چندی بـه کمک سیـاوش ، کـه از بزرگان و . کـه جایگاه متهمـین سیـاسی بود، روانـه د) فراموشی . اری آنـها بدون جنگ، بار دیگر بـه سلطنت رسیدپناه برد و به ی) یفتلیـان( متنفذین بود، فرار کرد و به دربار هیـاطله را ) کاوس پذشخوارگرشاه( ولی این بار، قباد نسبت بـه مزدکیـان روشی احتیـاط آمـیز پیش گرفت و فرزند بزرگ خود کـه علنًا پیرو کیش مزدک بود، از حق قانونی خود محروم وخسرو پسر کوچک خود را بـه ولیـهدی برگزید و برای خواهش نمود خسرو را بـه فرزندی بپذیرد ووی را ) ژوستین( دشاهی او ضمن پیشنـهاد صلح قطعی با تحکیم بنیـان پا درون موقع لزوم درون مقابل مدعیـان سلطنت یـاری کند، با وجود مذاکراتی کـه سیـاووش بزرگترین مرد سیـاسی ایران با اووش کـه متهم بـه دوستی با مزدکیـان مقامات رومـی بـه عمل آورد، بـه نتیجه قطعی و نـهایی نرسید و به همـین علت سی قباد کـه مدت ها با مزدکیـان سر وفاق ومدارا داشت، سر انجام تسلیم نظر روحانیـان زرتشتی شد و به . بود از نظر افتاد و حتی گرجیـان را کـه عیسوی }م. البته ایین کـه دیگر از اصل انحراف نموده بود{حمایت آیین زردتشت برخاست .ل دین زرتشتی کردبودند، مجبور بـه قبو این جریـانات نشان مـی دهد کـه قباد بعد از رهایی از زندان روشی تازه مبتنی بر تامـین منافع روحانین زرتشتی و :کریستن سن مـی نویسد. طبقه اشراف پیش گرفته هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 16 اه مـی شویم چون منایع موجود تاریخی را بدقت مطالعه کنیم و کیفیت دعوت مزدکیـه را تحقیق نماییم، تقریبًا آگ{ شریعت مزدکی بلاشک درون آغاز . کـه دامنـهء دعوت درون طول مدت سلطنت قباد که تا چه اندازه وسعت پیدا کرده هست و طالب بهبود احوال زندگی مردم ) اید ه آلیست( جنبهء دینی داشته و بانی آن شخصی بوده عاشق اصلاحات نظری جنبهء اجتماعی این دعوت از حیث اهمـیت درون درجهء . ستو بـه هیچ وجه افکار او مشوب بـه غرضی منفی نبوده ا دوم بوده و فرمانـهایی کـه قباد درون دوره اول پادشاهی خود به منظور اجرای مرام دنیوی مزدکیـان صادر کرده، هر چند درون زمان خلع . انقلابی محسوب مـی شده، ولی آنقدر ها کـه مبلغین خارجی مبالغه کرده اند، ظاهرًا تازگی نداشته هست معذالک افکار کمونیستی . قباد و عهد سلطنت زاماسب، مزدکیـه ظاهرًا چندان پیشرفتی نداشته اند و محدود بوده اند .این فرقه درون عامـه، رفته رفته رسوخی پیدا کردو درون آغاز بـه آهستگی و پس از چندی بـه سرعت انتشار گرفت ... نتایج اجتماعی قیـام مزدکیـان :به نظر محققان شوروی که تا . ت مزدکیـان بـه خاندانـهای قدیم و نیرومند و به وضع مالی و سنتهای ایشان ضربه های جبران ناپذیر وارد آورد نـهض .حدی ، این وضع با منافع شاه کـه از بسط قدرت و نفوذ آنان درون رنج بود ، مطابقت داشت ولی وی اعیـان قدیم را ، کـه . ودند سیـاست خسرو متوجه احیـای آن خاندانـهایی از بزرگان بود کـه ضعیف و فقیر شده ب فرمانبرداری ایشان درون برابر مقام شاهی ناچیز بود، احیـا نکرد ، بلکه از قشر تازه ای پشتیبانی نمود کـه مـیبایست تکیـه خسرو خاندان نجبا را از لحاظ مادی تامـین کرد ، ولی از . گاه وی گردد و مستقیمًا وابسته و گوش بـه فرمان شاه باشد بـه ان اعیـان جهزیـه مـی داد و زندگی جوانان خاندانـهایی را کـه فقیر و ناتوان . خواست کـه از دربار دور نشوند آنـها بدینطریق قشری از بزرگان خدمتگذار درباری و مالک زمـین پدید آمد مستقیمًا . شده بودند تامـین مـی نمود را بـه نمایندگان این دسته مـی داد و کارمندان خویش را وی مشاغل موجود . فرمانبردار و وابسته بـه شخص شاه بودند قشر مالیکن متوسط یـا خداوندان ده کـه از مولدین مستقیم مزروعات اراضی بهره { : از مـیان ایشان انتخاب مـی کرد بـه شاهنشاهی » نجبا « وابستگی فئودالی.کشی مـی کرد ، بعد از نـهضت مزدکیـان، نیز تکیـه گاه دولت ساسانیـان بود درون عین حال ، نـهضت مزدکیـان موجب تقویت نیرو های نوین اجتماعی شده بود کـه مورد .مراتب افزایش یـافت ب .استفاده ء دولت قرار گرفتند ... وضع اجتماعی ایران بعد از شکست مزدکیـان بـه احتمال . بعد از سر کوبی مزدکیـان هیأت حاکمـهء ایران آن دوره قدم موثری درون راه بهبود زندگی مردم بر نداشتند قوی اگر مزدکیـان خود زمام امور را درون دست مـی گرفتند یـا موفق مـی شدند کاوس پسر بزرگ قباد را، کـه تمایلات بشردوستانـه داشت ، بـه زمامداری برسانند، ممکن بود وضع دگرگون شود و قوانین و نظامات جدید ی بـه نفع 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 26 جبههء ارتجاعی و سر آمد محافظه کاران عصر بود، بعد از ولی انوشیران کـه نماینده. ستمکشان عملی و اجرا گردد قلع و قمع مزدکیـان بـه ریشـهء انقلاب و علت مزدکی توجه نکرد و در مقام اصلاح وضع اقتصادی هشتاد درون صد ن همانطوریکه کریستن س. سکنـهء ایران، یعنی کشاورزان بینوا، برنیـامد و باری دیگر نظام طبقاتی قدیم را احیـا کرد طبقهء عامـه ، مثل . اصلات خسرو درون امور مالیـه بی شبهه بـه نفع خزانـهء دولت بوده که تا به نفع رعیت {:متذکر مـی شود فیلسوفان رومـی کـه به ایران آمده بودند بیشتر از اصول طبقاتی . قرون گذشته با نادانی و تحمل مصائب مـی زیست صاحبان قدرت بـه زیر دستان ستم مـی . دستی عامـه منزجر شدند ایران و فاصله ای کـه مـیان طبقات موجود بود و تنگ }.د و اعمال دور از انصاف و انسانیت مرتکب مـی شدند حقایق اوضاع اجتماعی آن دوره را مـی توانیم از زبان یکی از بزرگترین مغز های متفکر آن دوره یعنی برزویـهء طبیب شمند با اینکه خود از طبقات متنعم و فرمانروا بود از فساد اجتماعی و این مرد دان. درون کتاب کلیله و دمنـه بخوانیم ظلم و بیداگری شدیدی کـه در آن دوران درون محیط اجتماعی ایران وجود داشته هست شکایت مـی کند و از جمله مـی قدیم حسنات درون این روزگار تیره ، کـه خیرات، بر اطلاق، روی بـه تراجع نـهاده هست و همت مردمان از ت... {:نویسد مـی بینیم کـه کار های زمانـه مـیل بـه ادبار دارد و چنانستی کـه خیرات مردمان را وداع کردستی و افعال ... قاصر گشته ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته و عدل نا پیدا و جور ظاهر و لؤم و دنائت مستولی و کرم و مروت متواری و ن رنجور و مستاصل و شریران فارغ و محترم و مکر و خدیعت بیدار و وفا دوستیـها ضعیف و عداوتها قوی و نیکمردا و حریت درون خواب و دروغ موثر و مثمر و راستی مـهجور و مردود و حق منـهزم و باطل مظفر و مظلوم محق ذلیل و حصول این ظالم مبطل عزیز و حرص غالب و قناعت مغلوب و عالم غدار و زاهد مکار بدین معانی ، شادمان و به »}...ابواب، تازه روی و خندان 14 ) انوشیروان عادل(با این قساوت وبی عدالتی های کـه انوشیروان داشت سوال اینست کـه چگونـه درون تواریخ او را بنام .توانستند جا بزنند فریدونآدمـیت درون زمان مزدک از قول ) اولین جمـهوری شورایی درون ایران( پروفسورشاپور رواسانی درون بررسی زیر عنوان :درباره مزدک چنین بیـان مـیکند درون تشریح آراء مـیرزاآقاخان کرمانی بعلاوه درون اواخر دورهء ساسانیـان هوشمندان و فیلسوفان دانا درون ایران بسیـار پیدا شدند کـه خواهان نظام اجتماعی « اند اغلب ه درباره وی گفتهو آنچ. بود" اعجوبهء افرینش"مزدک . بزرگترین آنان مزدک فریدونی بود. جدید بودند درون آن زمان " پاک"مزدک . است، و همـه از ان ناشی گردیده کـه قلم درون کف دشمن بوده است" بهتان و افترا" های کـه پس از قرون و هزار کشمکش اکنون درون اروپا تأسیس یـافته و از اندیشـه" حریت و مدنیتی"خواست همـین مـی اگالیته "مزدک آن حکیم فرزانـهء دانا برخاست که تا اصل . درون ایران برپا کندسرچشمـه گرفته است، ) ؟"(بورقاش"حکیم جنگ و ستیزهء "دانسته بود . درون ایران بنیـان گذارد" را کـه مساوات حقیقی هست و ریشـهء قوام ملت و شوکت دولت عیـال و " و" مال و بضاعت: "گردد ناشی از دو مسئله هست مـی" کـه سبب خرابی دولت و ملت... داخله و خارجه .افراد از همان دو معنی سرچشمـه مـیگیرند" تمام تزاحم حقوق و تصادم منافع و تضاد افکار"و نیز " مزاوجت 14 812ـ 082ص 0180سایت تاریخ ایران ، فریدون آدمـیت ؛ زندگانی و افکار مـیرزا آقاخان کرمانی ؛ تهران 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 36 دعوی "بر این اساس . بعد به تأسیس آئین عدلی روی نـهاد کـه عامل ظلم و ستم و ریشـهء خرابی و فقر ُامم را براندازد ". کفر و شرک"دار و بیجان ملک پروردگار هست و مالکیت آدمـی را نفی کرد چه معتقد بود همـه چیز ازجان" مالکیت بعلاوه خوردن . مساوات را درون اموال، و نظام اعتدال را درون زن گرفتن و عیـال داشتن اجراء فرماید" قانون"مـیخواست معتقد بود همنچنانکه همـهء افراد آدمـی درون . است" منافی حقوق حیـات و مساوات"گوشت را حرام مـیدانست چه اند بهمـین منوال از نعم و نوال خالق ذی الجلال برابر و مساوی سرشته گشته"آفرینش و حواس صوری و غرائز طبیعی ازآن ". درون طبیعت ظلمـی واقع شده است"و اگر غیر از این باشد ." ور گردند حتما کًلا بتساوی درون عالم زندگانی بهره ملکت درون دست یک نفر باشد، وحد وقیدی هم به منظور خمود گذشته اعتقاد داشت حکومت مطلقه کـه زمام ادارهء م بشورای "و ازینرو ادارهء مملکت بایستی" درون امر حکومت و سلطنت حقی دارد"و هر فردی . نشناسد مطلوب نیست » .سپرده شود" منتخبین و بزرگان قوم یت افکار و اعمال هست تا درون ترقی هر ملت بر ُحر«نمـیتوان منکر شد کـه : مـیرزا آقاخان درون رأی نـهایی خود مـیگوید طلب حقوق عامـه و «و درون ایران هیچوقتی جز مزدک به منظور . »سایـهء تجارب عدیده حقیقت را بدست بیـاورند تغییر وضع حکومت و طلب مساوات حقوق و «برنخاست و هیچ جز او هرگز بخیـال » ادعای مساوات مطلقه .بود»نت و تأسیس جمـهوریتابطال حق سلط«چکیدهء سخنان او . نیفتاد» آزادی درون یکهزار و پانصد سال پیش مزدک هاتف پیـامـی بود کـه امروزه اروپا بمعنی آن پی و مایـهء ترقی و شاخص اگر دری کـه مزدک بـه روی ایران گشود بسته نشده بود، و پیش رفته بود امروز هیچیک از ملل . مدنیت آنست . یدند و اطن ملت را درون منتها درجهء نقطهء ترقی و مدنیت مشاهده مـیدرس متمدنـهء دنیـا بپایـهء ترقی ایران نمـی های اروپا و امریکا تازه بمقام ها و کمونیست ها و نـهلیست ها و سوسیـالیست حتما دانسته شود کـه آنارشیست: مـیگوید بشر مـیخواهند، و ها مساوات مطلق را درون مـیان افراد همـهء این فرقه. اند رسیده" حکیم حکمت بنیـان"مزدک آن .شود معتقدند کـه با اجرای آن ریشـهء ظلم دولت و ستیزگی مردم از مـیان برداشته مـی اما . کـه این مایـه تاسف است. پژوهشگران افغانستان چیزی پیدا نکرد. درون باره مزدک این قلم درون آثار نویسندگان وی درون سایت . هم یکی امـیر حسین خنجی هست پژوهشگران ایرانی تحقیقات مفصل درون این باره نموده اند از جمله بررسی مفصلی دارد کـه از ) مزدک ـ نـهضت احیـای وتعالیم زرتشت( زیر عنوان ) تاریخ و فرهنگ ایران زمـین ( ما اینجا با اختصار بـه . بسیـاری جهات قرائت آن به منظور بیشتر شناختن شخصیت مزدک و مزدکیـان مفید هست به عمل آمده، بررسی آقای خنجی را باز نویسی مـی یکه قبًلا درون این نوشته از دیگران تذکرات ویژه بیشتر از آنچه :وی مـی نویسد. کنیم :مزدک ـ نـهضت احیـای و تعالیم زرتشت 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 46 مزدک از آن چهره های هست که حقیقت امرش بعد ها درون سایـه تبلیغات دوران انوشیروان گم شد و یک چهرهء « و منحرف و بی دین از او ساخته شد و به جامعه معرفی شد که تا اقتدار گرایـان متولی دستگاه مسخ شده و کج اندیش و چون دولت انوشیروان ـ بـه روال همـهء دولت های . دینی بتوانند عقیده و راه او را بـه آسانی سر کوفته و نابود کنند ، به منظور ما دشوار هست که بدانیم او پیش از آنکه توتالیتر ـ تمام مدارک دال بر حقانیت تعالیم مزدک را از مـیان برد کارش بالا بگیرد و قیـامش بـه آستانـه پیروزی کامل نزدیک شود چه مقامـی داشته، درون کجا مـیزیسته و از چه حیثیت اجتماعی برخوردار بوده هست ؟ بود و معلمـی بنام روایت های سنتی مبتنی بر تبلیغات رسمـی زمان مـیگویند کـه مزدک پور بامداد از اهالی فسا زرتشت خورگان داشت کـه یک مذهب اباحی و اشتراکی را تبلیغ مـی کرد،و گویـا مزدک از تعالیم او پیروی کرد و در همـین روایـات . زمان قباد توانست بسیـاری از مردم کشور را فریب داده بـه دنبال خود بکشاند و کشور را بـه آشوب بکشد نـهاد، و اساس دینش بر لغو بسیـاری از احکام مثل مالیکتهای ) درست دین ( ش را مـی گویند کـه او دینی آورد کـه نام . باشد) مشترک( بود و مـی گفت کـه زن و مال حتما در مـیان همگان ُمشاع ) تعددزوجات( بزرگ و چند همسر گزینی نـه های بزرگان کشور را گویـا او با این شعار کـه خوشایند عوام بود ، مردم را بـه شورش واداشت و حرمسراها و گنجخا .مورد دستبرد قرار داد و قباد نیز کارش را تجویز کرد، و در نتیجه مردم کشور را از خودش ناراضی ساخت تردیدی نیست کـه . این بود مختصری از روایت رسمـی کـه برای تاریخ بر جا ماند و در تألیفات تاریخی بعدی تکرار شد ک کشته و پیروانش قتل عام یـا زندانی شده بودند، تألیفات و کتابهایش از مـیان این روایت درزمانی ساخته شد کـه مزد مستوجب مجازات بـه شمار مـی رفت،اگری بـه مناسبتی مـیخواست بـه ) معصیت( شده بود، و بردن نام او نیز د کـه این زندیگ پلید یـاد مـی د و مخاطبان مـیدانست) منافق نجس )( زندیگ پلید(نام او اشاره کند از او باصفت .چهی هست ما کـه دوران سیـاه خفقان فکری را از سر مـی گذرانیم و شیوه های مختلف سرکوب اندیشـه ها و تحریف افکار و عقاید را از نزدیک دیده ایم و با شگرد های حکومتگران توتالیتر درون نابود سازی جریـان های فکری دگراندیش آشنایم ، و دینی با عقاید و افکار مخالف چه گونـه رفتار مـی کند و شخصیتهای مردمـی چه گونـه از نظر دیده ایم کـه تعصب جسمـی و فکری ترور مـی شوند ، قادریم کـه به خوبی درک کنیم کـه در آن زمان بر سر مزدک و افکار او چه آمده ره ءاو کنار بزنیم و او را بازشناسی ما بیش از دورانی قادریم درون باره مزدک قضاوت کنیم و پرده ها را از روی چه. هست .کنیم حتمًا مـیبایست کـه از یک . درون این گفته نمـی توان جدال کرد ، او یک موبد نیز بود. مزدک یک زردشتی تمام عیـار بود خواستگاه پر نفوذ بر آمده و از یک منصب بسیـاری بلندی نیز درون کشور برخوردار بوده باشد که تا ان همـه کامـیابی حاصل اما درون اثر تبلیغات بعد از مزدک ُکشی و مزد کی ُکشی ، پرده غلیظی از تحریف و ابهام و اتهام درون پیرامون . کند شخصیتش تنیده شد و حقیقت او را درون ورای آن بـه همان نقشی درون آوردند کـه ترسیم کننده اش دستگاه فقاهتی و .سیـاسی روز بود 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 56 با توجه بـه اینکه روایتهای او را بـه فسا و . نیشابور درون خراسان بود محل زندگی مزدک ، بنا بر روایـات سنتی، شـهر استخر منسوب کرده اند ، مـیتوان تصور کرد کـه محل پیدایش او استخر بوده، درون فسا تحصیل مـی کرده، و سپس درون یـار خراسان مقیم برود شـهر) اخشنواز ( قباد هم درون زمان پدرش ـ و پیش از آنکه بـه گروگان . نیشابور مـیزیسته هست سوالیکه به منظور ما مطرح مـی شود آنکه آیـا وقتی قباد درون خراسان حکومت مـی کرد، مزدک موبدان موبد . مرو بود قباد بود؟ آیـا او از آن زمان بـه قباد نزدیک بود و قباد افکار او را مـی شناخت ؟ ) معلم دربار ( خراسان یـا درون اندرزبد نواز مـیزیست مزدک بـه او نزدیک بود؟ از زندگی مزدک و فعالیتهای اصلاح طلبانـه اش که تا آیـا زمانی کـه قباد نزد اخشو موفقیـهای سریع بعدی او نشان مـی دهد کـه او قبًلا درون بسیـاری . قبل از سلطنت قباد هیچ اطلاعی به منظور ما نگذاشته اند او مـی بایست سالها روی . داشته استاز محافل دینی کشور بـه عنوان یک چهره بر جسته شناخته شده بوده و پیروانی نظریـهء عدالت طلبانـه و اصلاح دینی خودش کار و تبلیغ کرده باشد که تا در فرصت مناسب بعدی درون اندک مدتی بتواند .یک چنان همگانی با موفقیت عظیم درون کشور بـه راه اندازد یران چه اهل فسا چه استخر و چه نیشابور ـ آنچه مسلم هست آنست کـه مزدک از یک خاندان پر نفوذ و قدرتمند ـ ا این را از آن جهت مـیتوان پذیرفت کـه مزدک درون زمان سلطنت قباد به منظور مدتی بیش از چهل سال. بوده هست در این مدت نسبتًا دراز هیچ گروهبندی فعال و موثر روحانی نتوانست درون . درون کشور فعالیت مـی کرد) 928ـ 557( و مانع فعالیـهای نسبتًا انقلابی او شود ؛ حال آنکه اقدامات و فعالیتهایش تحریک کننده و برابر او قد علم کند ...برانگیزندهء اقتدار گرایـان و همچنین متولیـان دین رسمـی کشور بود ، و اصولا ًمـی بایست درون نقطه خفه مـیشد ن اینکه قباد هیچگاه حاکم جناب داکتر حسین خنجی درون یک مورد بـه نظر مـیرسد دچار سوتفاهم شده باشد و آ خراسان نبوده هست و مرو همـیشـه جز قلمرو کشور ما خراسان بوده و شاه خراسان یفتلی ها بود ند کـه قباد بـه ایشان پناه آورده و هنگامـی هم کـه فیروز شاه ساسانی درون جنگ با شاهان خراسان زمـین یعنی یفتلی ها شکست مـیخورد ، ان خراسان مـی گذارد، و شاه یفتلی هنگامـی کـه بار دیگر قباد از دست برادرش بـه قباد را طور یرغمل نزد خسرو . خراسان پناه مـی آورد از روی مروت ، قباد را مدتی که تا فراهم رسیدن موقع کمک حکومت طالقان غربی را بـه او مـیدهد ژوهشی از شادروان احمد بهر حال این موضوع را بعد تر بـه تفصیل درون پ. شاید منظور آقای خنجی همـین بوده باشد درون رابط بـه علتهایی کـه چرا همـیشـه کهنـه پرستان بـه دامن دین چنگ مـی اندازند و در . علی کهزاد بیـان خواهیم نمود جناب خنجی . مخالفت با نوآوریـها قرار مـی گیرند و از نو آوریـها و انتقاد مـیپرهیزند و سعی درون جلوگیری آن مـی نمایند :مـی نویسد ثات انتقاد آمـیز همـیشـه باعث تحول افکار دینی مـی شود و به نوبهء خود بر وجهء متولیـان سنتی دین آسیب مباح... مـیرساند و احیًا چهره های نوینی را درون جامع مطرح مـی کند کـه سبب بـه خطر افتادن امتیـازات متولیـان سنتی دین درون ) بدعت ( جا افتاده و مخالف نو آوری مدعیـان سر پرستی دین همـیشـه محافظ ارزشـهای کهنـه شده و. مـی شود بـه همـین . افکار دینی هستند و از نو آوری مـی هراسند ؛ زیرا هر گونـه نو آوری مـیتواند امتیـازات آنـها را سلب کند علت مدعیـان سر پرستی دین درون هر دینی و در هر زمانی همواره بـه مردم تلقین مـی کنند کـه احکام موجود کمال 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 66 این ها همواره بـه مردم تلقین مـی کنند . وهرکه درون دین خدا نوآوری کند گمراه و باطل گرا است. هست مطلق و ابدی ؛ و با این ) هر نو آوریی بدعت هست ، و هر بدعتی گمراهی هست ، و فرجام هر گمراهی ، آتش جهنم خواهد بود ( کـه مبارزه با بدعت و بی دینی ، بـه جان اصلاحگران مـی تلقین عوام را برضد اصلاحگران تحریک مـی کنند و با ابزار فتوا، )خنجی... (افگنند سپش داکتر حسین خنجی با تاکید بر این امر کـه اساس دین را درون زمان ساسانیـان دین زرتشتی تشکیل مـی داد، ن بـه انحراف اما قدسیت و خردورزی این دین بـه وسیله روحانیـان منحرف بنا با درنظر داشت منافع و مصالح خودشا :کشانده شد مـینویسد کافی هست همـین مقدار از متون اوستا کـه برای ما باقی ماند ه هست از نظر بگذرانیم، و مثًلا محتویـات بند هشن و ... وندیداد و بخشی از یشتها را مطالعه و آنـها را با گاتها مقایسه کنیم که تا متوجه شویم کـه چه مجموعهء عظیمـی از درون گاتا باده گساری تحریم شده ، . و احکام جابرانـه تحت نام زرتشت درون اوستا گنجانیده شده هست خرافات و اساطیر نوشابهء مقدسی هست که باعث پالایش روح مـی شود ؛ درون گاتا قربانی حیوان ممنوع ) هوم ( و در اوستای ساسانی اتا جمشید بـه خاطر ستمگریش نکوهش شده هست ، و در اوستای ساسانی قربانی وسیله تقرب بـه خدا هست ؛ درون گ شده و در اوستای ساسانی جمشید یک ذات والا هست ؛ فضایل الوهی اهورا مزدا کـه در گاتا مطرح شده، درون اوستای ساسانی بـه تعدادی تصمـیم گیرنده بدل شده اند؛ از همـه مـهمتر آنکه درون گاتا از تولیت دین خبری نیست و زرتشت سر ن تولیت دین هست و گرهما ها را بـه شدیترین نحوی کوبیده است؛ اما دین اوستای سخت ترین مخالف مدعیـا ساسانی را یک حوزه فقاهتی متشکل و مسلط و سازمان یـافته و برخوردار از همـهء امتیـازات اداره مـی کند کـه با .اد از اینگونـه مثالها درون اوستای ساسانی مـیتوان بسیـار بدست د. جمشید های روزگار همدستند ) چند همسری ( درون قوانین مدنی مدون درون اوستا و زند کـه بخش اعظم آن مـیراث دوران دور تاریخ بود، تعدد زوجات تجویز شده بود، و نکاح و طلاق را مجموعه ئی از احکام بـه صورتی درون آورده بود کـه هر مردی مـیتوانست با توجه بـه این احکام فقهی از . بـه خانـه اش ببرد و آنـها را درون خانـه نگاه دارد توانایی مالیش چندین و چند زن را بـه عنوان همسر زن خواسته بود کـه وار درون اختیـار شوهر باشد و او را که تا سرحد پرستش مورد احترام قرار دهد ، و تنـها مُسولیتی صرف اینکه مردی اراده طلاق هم بسیـار سهل و ساده بود و به . کـه مرد درون برابر زن داشت تأمـین هزینـهء زندگی او بود این قوانین چنان تنظیم شده بود کـه زنان از بسیـاری از . مـی کرد مـیتوانست زنش را از زندگی خویش خارج کند .حقوق انسانی خویش محروم مـی شدند و به صورت کالایی به منظور استفاده مردان درون مـی آمدند تر حوزه فقاهتی ـ مقر مـی تسانی ـ و به تعبیر درسنظام اجتماعی ایران ساسانی کـه احکام و مقرراتش را اوستای سا درون اوستای ساسانی جامعهء ایران بـه چند طبقه تقسیم شده بود یکی خاندان ...کرد، یک نظام صارم طبقاتی بود این طبقه بـه . نامـیده مـیشدند و به تعبیر امروزین، دقیقًا معادل سادات اهل بیت بودند ) خدایـان(سلطنت کـه اعضایش مـی بود نمـی توانست بـه این کـه نفوذ ناپذیر شمرده مـیشد ؛ چنانکه هیچ فرد از مردم کشور بـه هر بلند پایگی طور کلی سواره . دیگرش خاندان سپهسالاران. طبقه بپیوندد و اندیشـه ء شاه شدن یـا از خاندان سلطنتی شدن را درون سر بپروراند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 76 مـی نمایندند، و بعد از خاندان طبقه سلطنتی درون طبقه بندی ) نبزرگا(اعضای این طبقه را . از آنـها بودند)اسوران(نظام هیچ عنصری از خارج این بخش نمـی توانست بـه آن بپیوندد و در . قدرت سیـاسی درون درجهء دوم قرار مـی گرفت و طی این طبقه دستگاه دینی را درون انحصارش داشت .سوم طبقه نفوذ نا پذیر مغان بود...نتیجه نفوذ ناپذیر مانده بود انتساب بـه این . یک شبکهء بسیـار گستردهء تار عنکوتی درون تمامـی زوایـای کشور که تا ژرفای خانـه های مردم نفوذ داشت طبقه موروثی بود، و فقطی کـه پدرش موبد یـا هیربد بود مـیتوانست درون مدارس دینی تحصیل کرده هیربد و موبد ا بودند املاک وقفی وسیعی درون اختیـار داشتند کـه تصرفاتشان اعضای این طبقه بـه حکم آنکه متولیـان آتشکده ه. شود درون آنـها چون تصرف ملک شخصی تلقی مـی شد و روستائیـان برزگری کـه روی زمـینـهای وقفی آنـها کار مـی د حکم بندگان آتشکده را داشتند و به شدید ترین وجهی استثمار مـی شدند و در اثر تلقینات متولیـان دین بـه همـین دل چهارم دبیران یعنی کارمندان اداری کشور طبقهء نسبتًا نفوذ ناپذیر بود کـه . بودند کـه برای خدا کار مـی کنند خوش نفوذ ناپذیری این طبقه از انجا ناشی بود کـه اوستا و زند ساسانی مقرر . ادارات عمومـی را درون انحصار خود داشتند اما . پدران شان را بیـاموزند عالی تحصیل کنند و تخصص مـیداشت کـه فقط فرزندان دبیران حق دارند درون مدارس ...تحصیل به منظور رعایـا درون حد آموختن خواندن و نوشتن بود و راه رسیدن عموم بـه مراحل عالی بسته بود تلقی مـی شدو وضع آن را بـه زرتشت و از ) حکام فقهی( از انجا کـه قوانین و سنتهای اجتماعی ایران ساسانی قوانین بـه خدا نسبت مـیدادند، هر گونـه تردید درون بارهء عملکرد فقه رسمـی لامحاله تردید درون دین مزدایسنا را بـه دنبال راه او این امر ـ البته بـه نوبهء خود زمـینـهء . مـی آورد، و زیر سوال رفتن احکام فقهی بـه مثابهء زیر سوال رفتن تعالیم دین بود و تلاششان به منظور رفتن راهی نوین درون جهت متحول دین را دور شدن روشنفکران و درد شناسان از دین رسمـی انتقاداتی کـه مبلغان مسیحی از احکام و قوانین و حتی اساطیر ایرانیـان مـی د و شبهاتی کـه در باره ء . فراهم آورد پا گیر بودن بسیـاری بیـهود بودن و دست و . عقاید دینی ایرانیـان مـی پراکندند ، درون بسیـاری موارد دفاع ناپذیر مـینمود شاید بسیـار بودند درون محافل دینی . از احکام فرسوده شدهء فقهی بر روشن اندیشان کشور آشکار و قابل درک بود مزدک .انی کـه در اندیشـه ء تحول بخشیدن بـه دین و پالودنش از پیرایـه های غیر زرتشتی یـا کهنـه شدهء آن بودند مزدک از زمان فیروز بـه ... ارز ترین چهرهء اینگونـه عنا صر بـه شمار مـی رفت کـه بی تردید یک مغ برجسته بود، ب صورت یک جریـان مردمـی مطرح بوده و شخصیتش به منظور همگان شناخته شده بوده است؛ و شاید آن شخص منفور ز فعالین جریـان درون بزرگان و زورمندان کشور کـه از او با نام زرتشت خورگان یـاد کرده و او را معلم مزدک نام داده اند، ا دوران فیروز بوده هست ـ هر چندکه مـیتوان پنداشت کـه چون مزدک سخن از زرتشت مـی گفته ، چه بسا کـه نام مغ ( بـه یک . زرتشت خورگان از ابداعات مبلغان ضد مزدکی باشد که تا پیوند تعالیم مزدک با تعالیم زرتشت را نفی کند ».رتشت خورگان نسبت دهندروستایی اهل فسا بـه نام ز) اباحی مسلک مـیتوان پذیرفت کـه اقشارمردم از مغان واز آراء و عقاید . درون اینکه مزدک یک موبد اصلاح طلب بود جای جدال نیست درون تاریخ ایران از دیر باز که تا امروز هر گونـه اقدامات اصلاحی انجام . او حمایت مـی کرده و در پشت سرش بوده اند درون خارج این دو . ز اعضای خاندانـهای حاکم بوده یـا یکی از رهبران بلند پایـه ومتنفذ دینیگرفته یـا بـه رهبری یکی ا علت این امر نیز آن بوده کـه . محور هیچ حرکتی نتوانسته از حمایت شایسته بر خوردار شود و در جامعه مطرح گردد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 86 ت های پاک و مطاع بـه مردم معرفی این دو طبقه درون طول تاریخ ایران درون جامعه باتلقین های شان خود را تنـها ذا کرده اند و در وجدان جمعی توده ها چنین جا افتاده هست که هرکاری انجام بگیرد حتما به دستانی انجام شود بـه تاکید مـیتوان گفت کـه تمام حرکت های اصلاحی تاریخ ایران کـه توده های . باشد) ریشـه شان بـه جایی بند ( کـه ه اند تحت رهبری یـا با شرکت یک بخش از روحانیت روشن اندیش و انتقاد گر و تحول گرا و مردم درون آن شرکت داشت این همان بخش روشن اندیش و زمان شناس روحانیت هست که درون زمان خود بر . حتی عصیـان زده انجام گرفته هست علت اینکه . مان تکفیر شده استضد برخی از ارزشـهای دینی بپا خاسته وـ البته ـ درون آغاز کار بـه فتوای سنت گرایـان ز هیچکدام از نـهضت های اجتماعی ایران درون طول تاریخ نتوانسته هست به نتیجه برسد را نیز حتما در همـین امر جستجو روحانیت سنت گرا بـه حکم ماهیت خاصش و به حکم تجربه ء طویلش درون امر هدایت توده های عامـی بـه همان .کرد وقتی نـهضتی بـه . هست مـهارت بسیـار زیـادی درون سوار شدن بر موج اجتماعی دارد سمتی کـه بر آورندهء خواست او رهبری یـا پشتیبانی بخشی از روحانیت آگاه بـه راه مـی افتد، از آنجا کـه روحانیت قدرت بسیـار درون سازماندهی و هدایت انند روحانیت مردم خواه را از عوام نمـی تو. توده های عامـی دارد، خواه و نا خواه کل روحانیت تقدسی دوباره مـی یـابد وقتی این حرکت بـه صدد فرصت نشسته سکوت مـی کند که تا همانقدر از امتیـازات کـه برایش مانده . دیگران جداکنند او سپس درون شرایط مساعد دوباره بر موج سوار مـی شود و حرکت توده ها را بـه سویی سوق مـی دهد . هست حفظ کند بـه همـین علت هم بوده کـه تمام حرکت های اجتماعی ایران . را حفظ مـی کرده هست که خواست او بوده و امتیـازات او درون طول تاریخ بعد از یک پیروزی اولیـه بدست روحانیت سنت گرا مـی افتاده و دو باره بـه همان سمتی هدایت مـی .شده کـه برآورندهء خواست طبقات مسلط سنتی بوده و نتیجه یی از آن عاید توده نمـی شده هست بوده اند، تعالیم دین چنان روح و فکر توده ) دین چسپ(در جامعهء ایران کـه همـیشـه بخشی اعظم مردمش عامـی و هارا مـهار کرده بوده کـه مردم همـیشـه هر قدمـی کـه مـی خواسته اند بر دارند طبق یک حساب دقیقی بر مـی داشته اند . و زود گذر نام داده اند نکنند ) دنیـای فانی ( و) سپنجیسرای ( که تا به معصیت نیفتند و اخرت شان را فدای آنچه فقها این چیزی بود کـه فقها همـیشـه همـه روزه از فراز منبر ها بـه عوام مردم تلقین مـی د و عوام را از قربانی اضر عوام گرفتار چنین تلقین هایی ح. آخرت جاویدان بـه بهای خوشی زود گذر و فنا شونده ، بر حذر مـی داشتند و هر جا کـه قرار . بوده اند کـه همـه چیزی خود را بدهند و فرجام سعادتمند جاویدان را به منظور خود شان تامـین کنند درون جامعه یی . بوده مـیان دنیـا و آخرت یکی را برگزینند ، آخرت را بر دنیـا ترجیح مـی دادند و از خیردنیـا مـی گذشتند توده را بـه دنبال خود بکشانند کـه فریبا ترین وعده های اخروی را بـه آنـها کـه چنین بینش دارد فقط رهبرانی مـیتوانند بدهند و آنـها را با دلایل و براهین شرعی متقاعد سازد کـه راه ایشان تنـها راه هست که بسوی بهشت جاویدان رهنمون .جامعهء ایرانی دوران قباد و مزدک نیز نمـی توانست از این امر مستثنی باشد . مـی شود او یک فقیـه بود کـه سخن از خدا و زرتشت مـی گفت ، و هر چه مـی . زدک هیچ فکر تازه و ناشناخته یی نیـاورده بود م او تعالیم زرتشت را به منظور توده ها تفسیر مـی کرد ، راه رستگاری دنیوی و اخروی . گفت مبتنی بر متون رایج دینی بود یر سنتی دین رسمـی متفاوت بود ، و به گونـه یی بود کـه بخشی از را فرا روی مردم مـی نـهاد ، منتها تفسیر او با تقس .باری ستم ها را از دوش توده های محروم بر مـی داشت و نوعی عدالت اجتماعی را درون جامعه بر قرار مـی کرد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 96 نخست آنکه جهان از آن خدا هست و مردم: مزد ک بر روی دو نکته ء اساس انگشت نـهاد و نـهضتش را بر آن بنا کرد . بندگان خدایند، خدا نعمت هایش را بر جهان مـی فرستد که تا همـه ء بندگانش بدون امتیـازی از آن بر خوردار گردند خدا همانگونـه کـه باران را از آسمان مـی فرستد و بر کوه و دشت و دره و کشت زار و شوره زار مـی ریزد ، نعمت هایش مشان مـی فرستد و چنین مـی خواهد کـه همـه بـه طوری متساوی نیز به منظور همـه ء بندگانش بدون توجه بـه عقیده و مرا آب باران و رود خانـه و هوا و درخت و بته و دانـه ها و زمـین را خدا به منظور همـه آفریده . از این نعمت ها بهرمند شوند دیگران را اگرانی با اعمال زور و مردم فریبی ، برخی از این نعمت ها را بـه انحصاری خودشان درون آورده و . هست و بر بندگان نیک اندیش هست . ازآن محروم کرده اند ، کاری شان خلاف ارادهء خدا هست و حتما از آن جلو گیری شود کـه جلو زیـاده رویـها و زور گوی ها را بگیرند و نگذارند کـه زورمندان با ستمگری شان مردم را درون محرومـیت نگهدارند و جلوگیری از ستم آنـها کار بود کـه سودش هم بـه خود آنـها مـی رسید و هم بـه . رند هم خدا را از خود شان نا خشنود بدا توده های محروم ، زیرا از طرفی مانع ادامـهء گناهگاریـهای آنـها مـی شد و آنـها را مجبور مـی کرد کـه به نیکو کاری روی بیرون مـی آمدند و از نعمت های و هم مردم از زیر بار ستم . آورندتا خدا را خشنود سازند و فرجام شان نیکو گردد این اصل ستم ناپذیری و مبارزه با ستم ریشـه درون تعالیم زرتشت داشت و همان اصلی را . خدا دادی برخوردار مـی شدند .مـی نامـیم و با آن اشنا هستیم) امر معروف و نـهی منکر( تشکیل مـی داد کـه ما آن را دگان را هم مرد آفریده هست و هم زن، و این دو درون پیشگاه خدا دومـین اصل تعالیم مزدک آن بود کـه مـی گفت خدا بن آن روز بسیـار مترقی بود ، و یدر این جا بود کـه مزدک مساله یی را مطرح مـی کرد کـه برای تمام دنیـا. تفاوت ندارند توجه بـه فقه اوستایی ساسانی تعدد زوجات را مشروع مـی دانست و هر مردی مجاز بود با . آن موضوع حقوق زن بود اما چون شمار زنان درون جامعه محدود بود و بیش از مردان نبود ، طبیعی بود کـه در . قدرت مالی اش چندین زن بگیرد چنین وضعیت آنان کـه در آمد های ناچیزی داشتند از داشتن حتی یک زن نیز محروم بمانند و نخستین نیـاز فطری یگر زنان کـه در حرم سراهای مردان چند زنی مـی زیستند چون کـه از طرف د. شان کـه نیـاز بود بر آورده نشود شوهران شان نمـی توانستند بـه همـهء شان برسند ، کمتر زیبا ها و مسن تر ها عمًلا از دایرهء زناشوی خارج مـی شدند همسر مزدک کـه منادی زدودن محرومـیتها بود با رسم چند . و در بر آوردن نیـاز های شان محروم مـی ماندند گزینی بـه ستیز بر خاست و شعار همـه زنان به منظور همـه ء مردان کـه معنای دیگرش هر مردی فقط یک زن بود سر داد ، و اعلام کرد کـه حرمسرا داران حتما درب حرمسرا ها را بگشایند و زنان اسیر شدهء شان را آزاد سازند که تا همگان این نیز صورت دیگری از اجرای اصل امر . یت نماندبتوانند بر زن دسترسی داشته باشند وی درون محروم .معروف و نـهی منکر بود کـه در گاتا های زرتشت بر آن تاکید رفته بود محور تعالیم مزدک بر روی این دو نکته، یعنی مال به منظور همـه و زن به منظور همـه قرار داشت، و نـهضت او به منظور تحقق را تامـین کند و محرومـیت را از ) جنس و مال ( از زن و خواسته بخشیدن بـه عدالتی بود کـه بر خورداری همگان مزدک چنان کرد کـه همـهء مردم درون مال و ملک و همسر و بنده و کنیز یکسان و متساوی باشند و . ( جامعه برکند وید و و ذبح حیوان را تحریم کرد و گفت کـه برای تغذیـه بشر، آنچه از زمـین مـی ر...ی را بر دیگری برتری نباشد ).آنچه از جسم حیوان بیرون مـی آید ـ مثل تخم، شیر و کره و پنیر ـ کفایت مـی کند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 07 بر خلاف آنچه مخالفان مزدک ادعا د و بر خلاف آنچه برخی از تاریخ نگاران معاصر پنداشتند، مزدک نـه منادی او منادی عدالت اجتماعی مبتنی بر . مرام اباحی بود و نـه مذهب اشتراکی داشت و نـه قیـام او یک قیـام ضد دینی بود او دیندار خدا شناس و درد شناس بود کـه مـی کوشید اراده خدا را درون جهان بـه اجرا درون آورد و راه . تعالیم زرتشت بود موفقیتی کـه تعالیم مزدک درون جلب لایـه هایی از فقهای زرتشتی و روشنفکران . سعادت بندگان خدا را بگشاید مـی ) اراده ء خدا ( او بطور حتم گفتار و رفتارش را با مـیزان . ست آورد ناشی از همـین امر بود خاندانـهای اشرافی بد سنجید و بر آن بود کـه بندگان خدا را بـه همان راهی هدایت کند کـه خواست خدا را درون آن نـهفته مـی دید و معتقد .بود کـه در پیش گرفتن آن راه بـه سعادت دنیـایی و اخروی منـهتی مـی شود دف غایی حیـات بشر درون تفکر مزدک هم سعادت این جهانی بود و هم سعادت جاویدان اخروی بود کـه وسایلش را ه برخلاف مانی کـه مـی پنداشت با زهد و دنیـا ستیزی و دوری از لذتهای . انسان مـی توانست درون این جهان فراهم سازد توان بـه خدا رسید، درون تفکر مزدک بر آوردن مادی مـهار زدن بـه نیـاز های و سختی کشی و محرومـیت چشی مـی با . امـیال نفسانی و شاد زیستن و از نعمت ها بهرمند شدن و وسیلهء پیمودن طریق کمال روحی تلقی مـی شد درون باره ء عقاید مزدک مورد گفتگو قرار گرفته ، ) کلاسیک ( مطالعهء همـین مقدار از مسایل کـه در متون سنتی قیده داشت کـه فقر و محرومـیت انسان را بـه فساد مـی کشاند و برآوردن نیـاز های فطری متوجه مـی شویم کـه او ع سبب اصلاح او مـی گردد، لذا حتما وسایلی انگیخته شود که تا همـه ء مردم بتوانند نیـاز های فطری شان را بر آورده سازند، خود شان درون نیـاورند و دیگر ان را درون فقر و و درون عین حال حتما مانع زیـاده روی آزمندان شد که تا زن و مال را درون انحصار مزدک با جنگ و ستیز و کنیـه کشی مخالف بود وچون این ها بـه : ( شـهرستانی مـی نویسد کـه . محرومـیت نگذارند سبب زن و مال اتفاق مـی افتاد او زنان و اموال را مباح دانست، و این دو نعمت را چون آب و آتش و چراگاه به منظور ).کرد همگان اشتراکی مزدک معتقد بود کـه انسان ذاتًا خیر گرا و شر ستیز هست زیرا فطرت او مـیل بـه کمال دارد، و طریق کمال او خیر آنچه سبب مـی . ولی آز انسان را از فطرتش بیگانـه مـی سازد و به راه شر و بدی مـی کشاند . گرایی و نیک اندیشی هست اگر نیـاز مادی بشر بـه طوری . بفریبد، محرومـیت او از نعمت ها هست شود کـه آز درون کالبد انسان لانـه کند و او را حرص درون جمع آوری مال و دستیلبی بـه قدرت . معتدل بر آورده شود هیچگاه دیو آز نمـی تواند بـه انسان نزدیک شود ری، تجاوز دروغ، رشوه خوا. به منظور حصول مال بیشتر انسان را بـه فساد مـی کشاند و وادار بـه ارتکاب رذایل مـی کند ، گواهی ناحق، قضاوت ظالمانـه، و انواع ستم های ناشی از این ها را انسان به منظور حصول زن و مال مرتکب مـیانی کـه حرص بیشتری دارند مبتلا بـه دیو آز هستند و به خود شان و دیگران ستم مـی کنند،زیرا هم از خود . شود این آن علتی هست که تجاوزات آنـها امنیت و آرامش را از جامعه مـی شان و هم از دیگران شادی را سلب مـی کنند، و گیرد و سبب مـی شود کـه آزمندان ستمگر درون بیم از انتقام جویی محرومان، و محروان درون بیم از تجاوز ستمگران بزیند بـه شر و و هیچگاه آرامش نداشته باشند و شادی شان تحقق نپذیرد، و این امری هست که سبب گرایش هردو طرف از این نقطه نظر، هم آنـها کـه ستم مـی کنند و هم انـها کـه ستم مـی پذیرند . فساد شده مانع تکامل روحی مـی شود 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 17 هردو گناه کار اند و بر انسانـهای حقگرا هست که مانع این گناهکاری شوند، یعنی هم جلو تجاوز و ستم را بگیرند و هم .بکوشند کـه محرومـیت ها را از مـیان ببرند زدک مثل مولوی معتقد بود کـه راه تکامل انسان فقط از مـیان مادیـات دنیـایی مـی گذرد و تا انسان مورد آزمایش قرار م نگیرد و قدرت مقاومتش درون برابر جاذبه های ثروت و قدرت و لذت آزموده نشود، نمـی تواند مراحل کمال را بپیماید و ین نوع مطرح کرده هست که چون هر چیزی بـه ضد خودش شناخته این مساله را مولوی درون مثنوی بـه ا. بـه خدا برسد مـی شود ، تقوا نیز با پرهیز از زیـاده روی درون عین بر خورداری شناخته مـی گردد ـ درست بـه همانگونـه کـه صلح زمانی از لذایذ مفهوم پیدا مـی کند کـه دشمن و جنگی وجود داشته باشد ، ولی اگر انسان بـه زهد بگراید و از دنیـا بگریزد و چشم پوشی کند و در گوشـه یی بخزد و تمایلات فطریش را سرکوب کند چگونـه مـی توان فهمـید کـه در وسوسه های اگر انسان درون گرداب وسوسه ها قرار داشته باشد و مـیل و به مفاسد پیدا ! مادیـات مقاومت نشان داده و تقوا پیشـه هست از فساد اجتناب کند و به صلاح و نیکی گراید ، درون این صورت هست کند و قدرت انجام بدی هم داشته باشد و آنگاه کـه او پرهیز گار و نیکو کار شناخته مـی شود، و این هست آزمایش انسان به منظور شناختن او و در این صورت هست که :مولوی درون این باره مـی گوید . پاداش کیفر اخروی مفهوم مـی یـابد بر مکن پر را و دل برکن از او ه شرط این جهاد آمد عدوزانک چون عدو نبود ، جهاد آمد محال ت نبود ، نباشد امتثال صبر نبود ، چون نباشد مـیل تو خصم چون نبود چه باشد خیل تو هین مکن خود را خصی ، رهبان مشو زانکه عفت هست را گرو بی هوا نـهی از هوا ممکن نبود غازیی بر مردگان نتوان نمود ه هست ، پسبی انفقوا گفت زانکه نبود خرج بی دخل کهن گرچه آورد انفقوا را مطلق او 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 27 اکسبوا ثم انفقوا: تو بخوان کـه هچنان چون شاه فرمود اصبرو رغبتی حتما کزان یـابی تو رو بعد کلوا از بهر دام هست بعد از آن لاتسرفوا آن عفت هست ها های مادی متمتع گردند و در پی بر آوردن خواسته های نفسانی مزدک بـه پیروانش تعلیم داده بود کـه از لذت خویش باشند ، بخورند و بنوشند و با یک دیگر همکاری و رفت و آمد داشته باشند ، بهی بدی نکنند و در تلاش سی سلطه بری نباشند وهمچنان باشد کـه هر چه دارند هم از اموال و زنان درون مـیان شان مشترک باشد ، و ک درون کنار اینـها مزدک بـه پیروانش دستور داده بود کـه همـه حتما نیکو کار و . نباید دسترسی بـه اینـها را از دیگران باز دارد خیر اندیش باشند ، خون هیچ انسانی را بر زمـین نریزند ، بـه هیچآسیب نرسانند و درد و رنج بهی وارد همـه گانند و در هیچ ملتی بـه اندازه آنـها بـه مـهمان نوازی توجه نشان داده مزدکی ها درون مـهمان نوازی سر آمد. نیـاورند نمـی شود ، و چنان هست که وقتیی را مـهمان کنند هیچ چیزی را از او دریغ نمـیدارند و هرچه از آنان بخواهد بر .آورده مـی سازند گران را از نیـاز های اولیـه و فطری محروم بد ترین گناه نزد مزدک آن بود کهی سبب درد و رنج دیگران شود و دی از این رو حبس ثروت درون تعالیم مزدک از گناهان کبیره بـه شمار مـی آمد ، و مردم وظیفه داشتند با آن مبارزه . سازد روت ث. کنند و مانع زیـاده خواهی ثروت اندوزان شوند که تا جلو ادامـه گناهکاری آنـها را بگیرند و از بدکاریـها باز شان دارند و قدرت درون عقیده ء مزدک دو عامل هست برای رسیدن بـه سعادت دنیوی ، اما اگر یکی از اینـها از حد اعتدال فرا تر قدرت و ثروت اگر بـه درستی مورد . رود بـه شر و فساد و بدبختی مبدل مـی گردد و جامعه را بـه تباهی مـی گشاند وان ابزار ستم بر دیگران و محروم دیگران از نعمتهای خدا استفاده واقع شود مـیتواند فضیلت باشد ، و اگر بـه عن .دادی بکار گرفته شود رذیلت هست و ظیفهء انسانـها هست که با آن مبارزه کنند امر مسلم آنکه مزدک یک موبد زرتشتی بودکه درصدد برآمده بود که تا تعالیم زرتشت را از آلودگی های مذاهب کهن این کـه مزدک . ی مزدک از یک نظر باز آموزی تعالیمـی بود کـه در گاتا های زرتشت آمده بودآموزش ها. ایرانی بپالاید نتوانست شمار بسیـاری از روحانیون کشور را با خود همراه سازد ، دلیل آنست کـه در آن زمان هنوز درون برخی از گان صحت داشته باشد و اگر وجود شخصیت فسایی بـه نام زرتشت خور. مناطق کشور آیین اصلی زرتشت زنده بود مبلغان ضد مزدکی این نام را بـه منظور انحراف اذهان عمومـی نساخته باشند که تا چنین القا کنند کـه آن زرتشت کـه است ، حتما قبول کرد کـه نـهضت ) ملای کژ راهی اباحی مذهب فسایی( مزدک از او و تعالیمش سخن مـی گوید ر درون برخی از حوزه های دینی ایران بـه راه افتاده بود و حمایت قباد از بازگشت بـه آیین ناب زرتشتی از مدت ها پیشت .مزدک این نـهضت را بـه اوج رسانده بوده هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 37 نـه این سخن جای . نـهضت مزدک بـه یک تعبیر ی نـهضت روشنفکران و نخبگان کشور بود نـه یک شورش توده یی حوادث بعدی نشان مـی دهد، اقدامات مزدک چندان تاثیر بـه علاوه چنانکه.جدال دارد و نـه خلاف آن قابل اثبات هست منفی بر موقعیت طبقات ممتاز جامعه نداشته و در اوضاع اجتماعی آنـها خللی وارد نیـاورده بوده است، و این خود دلیل هست بر این کـه نـهضت او نـه یک اقدام انقلابی بلکه یک حرکت اصلاحی بوده کـه با برخی از مفاسد ستم خیز غیر خاندانی (بعد از مزدک بـه قصد لکه دار نـهضت او بسیـار سخن از تعدی و تجاوز مردم. زه مـی کرده استمبار ولی همـهء این سخنان کـه ساخته و پرداختهء طبقات صاحب . بـه مـیان آمد) بزرگان(به خانمان و) و بی اصل و نسب هر چند کـه این نـهضت درون مـیان توده ها از تقدس ویژه امتیـاز بوده نمـی تواند نشانگر توده یی بودن نـهضت بوده باشد ، .یی بر خوردار بوده هست بزرگترین شان کاووس بود کـه . قباد سه پسر داشت. سالگی قباد مسلهء جانشینی وی مطرح شد 64در آستانـه را داشت دوست کاووس کـه شـهریـاری تپورستان. مادرش درون فراری قباد از زندان با سیـاوش همدستی کرده بود اما تنـها . سیـاووش و از هواداران آیین مزدک بود، و طبق سنت دیرینـهء دربار ایران مـیبایست ولیعهد مـی شد کهترین پسر قباد خسرو بود کـه در آغاز دورهء دوم . شخصیتی ازسپهداران کـه از او حمایت مـی کرد سیـاووش بود موبدان موبد و حوزه فقه سنتی خواستار . اران خراسان بودسلطنتش بدنیـا آمده بود و مادرش یکی از سهپد ولایت عهدی خسرو بودند، و یکی از نیرو مند ترین سپهداران بنام ماهبود ـ کـه به احتمال زیـاد دایـه خسرو بوده ـ سر . سخترین مخالف کاووس و حامـی ولایت عهدی خسرو بود کی از چشمایش نا بینا بود فاقد شروط احراز مقام سلطنت زام سومـین پسر قباد بود کـه گویـا بـه سبب آنکه ی به منظور آنکه از بـه سلطنت رسیدن کاووس جلو گیری شود لازم بود کـه از نفوذ مزدکیـان درون مراکز . شناخته مـی شد .قدرت کاسته شود، و نیرومند ترین حامـی او سیـاووش از مـیان برود دستیـابی بـه صلح ابدی از قیصر تقاضا کرد کـه ولی عهدش خسرو شاه قباد درون جریـان مذاکره برای) 948سال ( اکنون درون این هنگام مذاکرات صلح کـه به . را بـه فرزندی قبول کند و در آینده از او درون برابر مدعیـان سلطنت حمایت نماید ووش سر پرستی سیـاووش و عضویت رقیب او ماهبود جریـان داشت با موانع برخورد کرد کـه نشانی از عدم تمایل سیـا ظاهرًا سیـاووش کـه مخالف ولایت عهدی خسرو بود به منظور آنکه درخواست فرزند خواندگی . بـه بر قراری این صلح مـیداد بـه دنبال توقف . خسرو بـه نتیجه نرسد شروط غیر مقبولی بـه رومـیان پیشـهناد کرد کـه باعث توقف مذاکرات شد م شد کـه با توسل بـه شیوه های خیـانت آمـیز باعث شده مذاکرات و بازگشت هیأت صلح ایران بـه پایتخت، سیـاووش مته . کـه امپراطور پیشنـهاد فرزند خواندگی خسرو را مشروط بـه شروط نامقبولی سازد و دولتین نتوانند بـه صلح دایم برسند این بـه مثابهء اتهام خیـانت عظمـی بـه وطن تلقی شد و قضیـه اش بـه دیوان عالی کشور ارجاع گردید کـه ریـاست آن بـه از اعضای دادگاه . این مـهمترین فرصت به منظور از مـیان بردن سیـاووش و برکندن پر و بال مزدک بود . موبدان موبد بود از جمله موارد اتهام او یکی آن بود . همـه تلاش خود را به منظور اثبات اتهاماتی کـه قتل سیـاووش را توجیـه کند بکار بردند ی وی آن بود کـه مـی گفتند جسد همسر متوفایش را بجای آنکه دلیل از دین دررفتگ. کـه از دین خارج شده هست این کار او کـه مخالفت . طمعه پرندگان لاشخوار سازد، طبق آیین مزدک و بر خلاف حکم فقه سنتی دفن کرده هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 47 شمرده مـی شد درون حکم ارتداد بود، و اگر اتهام خیـانت عظمـی قابل اثبات ) مسلمات دین( علنی و عملی با یکی از کوته سخن آنکه دادگاه حکم اعدام سیـاووش را . مـی بود اتهام ارتداد کافی بود کـه فتوای قتل او را مشروعیت بخشدن . صادر کرد و قباد نیز آن را تصویب نمود، و این یـاور وفادار کـه قباد را درون سختترین شرایط از انوش برد نجات داد .وتاج تخت را بر او برگرداند، بـه دار آویخته شد مسله ولیعهدی خسرو بـه جای کاووس و اعدام سیـاووش ،حساسیتهایی را درون محافل مزدکی بر انگیخت و این به منظور از مـیان بردن 528حوزه فقه سنتی و مخلفان مزدک درون دربار ایران درون سال . حساسیت چند سال ادامـه یـافت یم، دربار از مزدک و رهبران درست دینی بـه دنبال این تصم. نـهایی مزدک و مزدکیـان، مخفیـانـه اتخاذ تصمـیم د این جلسه با . دعوت کرد کـه برای بررسی مسلهء ولیعهدی درون جلسه یی کـه در دربار تشکیل خواهد شد شرکت ورزند . مـهارت خاصی بـه منظور نابود مزدک ترتیب داده شده بود و چه بسا کـه قباد از عواقب آن آگاهی نداشت سرو ـ وریـاست موبدان موبد و نظارت ماهبود و عضویت فقه های برجستهحضور ولیعهد خ جلسه با ، و همچینن عضویت )پور ماهداد، آزر فروغ بغ، آزر بد، بخت آفرید، نیوشاهپور، هرمز، گلو ناز، آزرمـهر، وداد هرمز ( زدک درون یک هیأت مسیحی بریـاست کشیش اعظم عراق، و شرکت مزدک و گروهی بزرگ از هیربدان حامـی آیین م دستور جلسه، برخلاف آنچه بـه مزدک و همراهانش اعلام شده بود، بحث و مناظره با . دربار تیسپون تشکیل شد مزدک متهم بـه ارتداد و بدعتگذاری درون دین و فریب اذهان . مزدک بر سر آیینش بود و نتیجهء آن نیز کامًلا معلوم بود استدلال های او درون دفاع از آیین درست دینی کار . ظام کشور شدعمومـی و گمراه عوام وتلاش به منظور برهم زدن ن . حکم اعدام درون همان جلسه بدستور ماهبود بـه اجرا درون آمد. گر نیفتاد و به فتوای فقهای بزرک محکوم بـه اعدام شد ر همانجا شمشیر داران کـه از پیش آماده شده بودند بعد از صدور حکم فقه بر سر مزدک و یـارانش ریختند و همـه را د .بازداشت د، و بزودی همـه شان بـه چوبه های اعدام سپرده شدند دستگاه سر کوب دولتی همت خود . از آن بعد تعقیب و سر کوب مزدکیـان درون غیـاب رهبران شان کاری مشکلی نبود ر تن مزدکی درون کرد، و در مدتی کوتاه قریب بـه هشتاد هزا) منا فقین/ زندیکان (را معطوف بـه نابود سازی مزدکیـان هزاران تن جوانان کشور بـه زندانـها افتادند و بقیـه . کشور قتل عام شدند، و هزاران جلد از کتابهای شان نذر آتش شد درون گوشـه کنار ها مخفی شدند ، بسیـاری از آنـها نیز درون فرصت های مناسب بـه خارج از کشور و از جمله بـه درون هیچ گزارش از پناهنده شدن هیچ . قضایی کشور بـه آنـها دسترسی نداشته باشدبیـابانـهای عربستان گریختند که تا دستگاه همکاری کشیشان مسیحی با روحانیت ایران درون سرکوب نـهضت مزدک . فراری مزدکی بـه دولت روم داده نشده هست خی از سپردن بر. از جمله پاداشـهایی کـه به مسیحان عراق داده شد. پاداشـهای چشمگیری به منظور آنـها درون پی داشت »تاسیسات دینی مزدکیـان بـه کشیشان و تبدیل شدن برخی از مزدا کده ها بـه کلیسا بود، 24 از ستمگری و کشتار بیرحمانـه ساسانیـان، مزدک و مزدکیـان را کـه بدون شک همانند آن را درون قرون بعدی فقها وامـیر ًا درون تمام تواریخ همان گونـه نوشته شده المومنین های جهان اسلام دردارالخلافه های اسلامـی انجام دادند، تقریب 24 سایت تاریخ ایران} مزدک ـ نـهضت احیـای تعالیم زرتشت { امـیر حسین خنجی ggg. sdunwanum.com 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 57 چنانچه کـه مثًلا پروفیسور ادوارد براون جلاد . هست که آقای داکتر حسین خنجی بـه نقل از منابع دیگر نوشته هست دعوت نامـه ای ... « : احکام و فقهای ساسانی درون مورد کشتار مزدکیـان را با یک اضافه اینطور نقل مـی کند درون یکی از باغهای سلطنتی ) انوشیروان ( یـان فرستاده شد کـه در ضیـافت بزرگی کـه شـهزاده به منظور مزدک ترتیب خواهد داد شرکت جویند، و به مجرد اینکه دسته دسته وارد باغ مـی شدند، سربازان کـه در کمـین بودند آنـها را چون همـه را بدین . حوی کـه پایشان از خاک بیرون بود مـی گرفتند و مـی کشتند و سر نگون بـه خاک مـی سپردند بن سان نابود ساختند انوشیراوان مزدک را کـه بطور خصوصی بار داده بود دعوت نمود کـه قبل از انعقاد جشن درون باغ با .وی گردش کند و محصولات باغ را مشاهده نماید اینست :( ک بیرون بر امده بود بوی نشان داد و گفتچون وارد باغ شدند شـهزاده پا های زنادقه و کشتگان را کـه از خا ) ثمری کـه عقاید سوء تو ببار آورده هست انگاه با اشاره دست فرمان داد و مزدک را فورًا دستگیر نمودند و دست و پای او را بستند و در تل عظیمـی از خاک کـه عامـی هست که درون همان زمان زندگانی راوی این قتل. مخصوص او فراهم کرده بودند سرنگون زنده بگور نمودند و یوحناملاله ) ثیوفانس( ایرانی و ناقل خبر ) تیموثیوس( نام او . مـی کرده و به چشم خود شاهد این واقعه بوده هست نام ) بزانس( ناظر دیگری کـه حضور داشته و این منظره هولناک را دیده هست یکنفر مطران مسیحی هست . مـی باشند ».ه بوده هست که طبیب شا 34 و هم نامـهای اشخاصی را کـه حسین خنجی هنگام محکمـه مزدک نام مـی برد، پروفیسور آرتور کریستین سن درون کتاب پسر ماهداد، ویـه شاپور، دادهرمزد، آُدر فرنبغ، آذر مـهر، «: ایران درون زمان ساسانیـان با اندکی تفاوت چنین یـاد مـی کند »بازانس اسقف مسیحیـان ایران موبدان موبد، گلونازس و. بخت آفرین 44 :رد ازدواج با محارم درون آیین مزدکی سایر گزارشـهای مزدکیـه را کـه از دانشمندان ایرانی معاصر بـه شمول داکتر حسین زرین کوب و مرتضی قلم از نقل کـه این. راوندی درون کتب مخلتف ارائه داشته اند تقریبآ بیشتر متکی بـه تهیـه گزارشـهای کریستن سن هست . کامل پژوهش کریستن سن، از آنجا کـه بخشـهای آن درون گزارشـهای سایر پژوهشگران نقل گردید، خودداری مـی نماید ولی یک موضوع را کـه دشمنان مزدک که تا به امروز همـیشـه تبلیغ مـی نمایند ناگزیر از قول کریستن سن اینجا حتما به غیر از استیلیس کاذب، کلیـه ... «: کریستن سن مـی نویسد . ست نوشت و آن عبارت هست از مسله اشتراک زنان ا و نیر منابع بعدی درون این نکته همداستان اند، کـه او قوانینی درون باب اشتراک زنان وضع ) قباد ( مولفان همعصر کواد آن بود کـه کلیـه زنان اما استیلیس کاذب گوید کـه او فرقه زردشتگان را دوباره برقرار کرد و این فرقه هوا خواه . کرد اما معلوم نیست قوانین جدید . حتما در دسترس همگان بالاشتراک قرار گیرد، و این با قول دیگران کمـی فرق دارد از . هیچ یک از منابع مدعی نیستند کـه قباد ازدواج را منسوخ کرده باشد. راجع بـه نکاح چگونـه بود است) قباد ( کواد 34 152ـ 852ص 0پروفسور براون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد 44 058پروفسور آرتور کریستین سن ، ایران درون زمان ساسانیـان ، ترجمـه رشید یـاسمـی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 67 شاید او با وضع قوانین جدید یک ازدواج آزاد تری برقرار کرده . ل غیر قابل اجرا استاین گذشته چنین تصمـیم درون عم چنین عملی کامًلا ساده و عبارت از توسعه و تأویل بعضی فصول فقه ساسانی درون باب زنا شویی و رفع بعضی .باشد ز زنان و حتی و زن ممتاز قیود آن مـی باشد و چنان کـه دیدیم طبق مقررات آن عصر مرد مـیتوانست زن یـا یکی ا .خود زا بـه مرد دیگری، کـه محتاج شده باشد ، بسپارد که تا این مرد از خدمات زن استفاده ببرد از طرف دیگر این نکته بسیـار شایـان توجه است، کـه در هیچ یک از منابع عصر قباد ذکری از قوانین او درون باب اشتراک نامگ از چنین اقدامات سخن رفته هست و ممکن هست تا اندازه یی فقط درون خودای . اموال بـه مـیان نیـامده هست شاید هم این . حقیقت داشته باشد، ولی این بدعت این قدر مـهم نبوده کـه نظر ناظران بیزانسی و سریـانی را جلب کند تهی دستان و یـا اقدامات عبارت بوده هست از وضع مالیـات های فوق العاده بر اغنیـا و توانگران به منظور بهبود وضع فقرا و ». اعمال نظیر این 54 از مجموعه همـه گزارشـهای پژوهشگران این نکته ثابت مـی شود کـه پارسیـان قدسیت و پاکی آیین زرتشتی را آلوده نموده اند وموبدان زرتشتی پارسیـان چه درون دوره هخا ها و چه درون دوره ساسانیـان زمانی کـه منافع شکم و زیر و بعد کـه متوجه این رسوایی مـی . ده حتی از هتک حرمت بـه ناموس هم دریغ نداشته اندشکم شان مطرح مـی بو گردند باری همـه گناهان خود را بـه پای مزدک ختم مـی نمایند، درون حالیکه مزدک یگانـه سدی درون برابر تمایلات درون رابط بـه ازدواج با محارم . ستموبدان و شاهان و نجبای گمراه ساسانی برطبق آنچه کـه از گزارشـها بر مـی آید، بوده ا کـه موبدان ساسانی بـه پای مزدکیـان ختم نموده اند، کریستن سن با پژوهش همـه جانبه خود افشا مـی نماید کـه رواج اصل ... «او مـی نویسد . ایران امروزی حتی پیشینـهء قبل از دوران ساسانیـان داشته است( ازدواج با محارم درون پارس درون عمل، عده زنانی کـه مرد مـیتوانست داشته باشد، بـه . اس تشکیل خانواده بـه شما ر مـی رفتتعدد زوجات از اس از حق ) کدخدا ( ظاهرًا مردمان کم بضاعت بطور کلی بیش از یک زن نداشتند رییس خانـه . نسبت استطاعت او بود کامله محسوب شده او را زن یکی از زنان سو گلی و صاحب حقوق . بهرمند بود) سردار دوده ( ریـاست دودمان زن (از او پست تر زنی بود کـه عنوان خدمتگاری داشت و او را . مـیخواندند ) زن ممتاز ( یـا ) پادشاه زن ( پادشاه ظاهرًا کنیزان زر خرید و زنان اسیر جز و طبقه چاکر . حقوق قانونی این دونوع زوج مختلف بود. مـی گفتند) خدمتکار م نیست کـه عده زنان ممتاز یک مرد محدود بوده هست یـا خیر، اما درون بحثی از مباحث حقوقی از معلو. زن بوده اند داشته ) کدبانو) ( بانوی خانـه ( هر زنی از این طبقه عنوان . مردی کـه دو زن ممتاز دارد سخن بـه مـیان آمده هست که مادام العمر زن ممتاز خود را نان دهد شوهر مکلف بود . هست و گویـا هر یک از آنـها دارای خانـه جداگانـه بوده هست .هر پسری که تا سن بلوغ و هر که تا زمان ازدواج دارای همـین حقوق بوده اند . و نگهداری نماید اهتمام درون پاکی نسب و خون خانواده یکی از صفات بارز جامعه ایرانی بـه شمار مـی رفت، که تا به حدیکه ازدواج با محارم .ین وصلتی را خویدودثه مـی خواندند را جایز مـی شمردند و چن 54 218ـ 018ص همانجا ؛ 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 77 این رسم از قدیم معمول بود، حتی درون عهد هخاان، اگر معنی لفظ خویدوه درون اوستای موجود معلوم نیست، ولی درون بغ نسک و ورشتمانسرنسک اشاره بـه اجرا این . درون نسک های مفقود مراد از آن بی شبهه مزاوجت با محرم بوده . ین کـه مزاوجت بین برادر و بـه وسیله فره ایزدی روشن مـی شود و دیوان را بدور مـی راندعمل رفته هست مثًلا ا درون زمان ساسانیـان نـه تنـها درون کتب معاصران مثل آگاثیـاس و کتاب منسوب بـه ابن دیصان ذکر این عمل رفته، بلکه .در وقایع آن دوره هم شواهد چند مـی بینیم اویراز، کـه هفت خود را بـه زنی گرفته بود، ممکن هست وجود خارجی نداشته یکی از اولیـای آن عهد ارد ی بنا بر عادت ( را گرفت و مـهران گشنسپ نیز از گرویدن بـه کیش نصاری ) گردیـه( باشد، اما وهرام چوبین خود بـه طریق ماربها . د کرده بود ش را عق) ناشایست و ناپاکی کـه این گمرا هان آن را قانونی و بر حق مـی پندارند عدالت خاصه پرستندگان اوهرمزد بـه : ( هم عصر انوشیراوان، درون کتاب حقوق سریـانی کـه راجع بـه ازدواج است، گوید و مثالهای آورده است، کـه ). نوعی جاری مـی شود، کـه مرد مجاز هست با مادر و و خود مزاوجت کند .این امر روایت مـی کرده اند زرتشتیـان به منظور تایید و تقدیس با وجود اسناد معتبری کـه در منابع زرتشتی و کتب بیگانگان معاصر عهد ساسانی دیده مـی شود کوششی کـه بعضی از مثًلا تاویلی کـه . پارسیـان جدید به منظور انکار این عمل، یعنی وصلت با اقارب مـی کنند، بی اساس و سبک سرانـه هست حصول رابطه هست بین خدا و بنده بـه وسیله زهد و ( ده و گفته هست معنی آن بلسارا از کلمـه خویدوده کر ( و نیز او گوید درون زمان تحریر کتب پهلوی معنی ازدواج نامشروع بـه این کلمـه تعلق گرفته است، ظاهرًا) پرهیزکاری لی حتما دانست کـه ازدواج ، و)مراد اعمالی بوده، کـه منحصرًا بـه حکمای مزدکی مذهب نسبت مـی داده اند نـه زرتشتیـان با اقارب بـه هیچ وجه زنا محسوب نمـی شده، بلکه عمل ثوابی بوده، کـه از لحاظ دینی اجری عظیم داشته هست و محتمل هست که قول هیون تسیـانگ چینی درون اوایل قرن هفتم مـیلادی، کـه گوید ازدواج ایرانیـان عصر او بسیـار آشفته ». ناظر بـه همـین رسم باشد] هست 64 قول کریستن سن و سایر پژوهشگران درون باره ازدواج پارسیـان بـه نظر مـی آید دور از حقیقت نباشد، زیرا چنانکه مـیدانیم پارسیـان بعد از آنکه درون اثر بی همتی وتجمل پرستی و خواب بودن درون بستر شـهوات از یک مشت اعراب بی ای خویش رادر خدمت اعراب قرار داده و با زرنگی سرو پا و بادیـه نشین شکست مـی خورند، تمام تجارب و داشته ه رسم و رواجهای ناشایستی را کـه به نام دین داشتند، درون دین اعراب داخل کرده و شریعت و دین اسلام را هم ایرانیـان مطابق « :علی دشتی دانشمند گرانمایـه عصر درون همـین رابطه مـی نویسد. مطابق مـیل خود تکمـیل مـی نمایند هوش و فکر و . ی خود درون مقام نزدیک شدن بـه قوم فاتح بر آمدند و از درون اطاعت و خدمت وارد شدندشیوه مل افتخار د کـه عرب شان را بگیرد و مباهات مـی ... معلومات خود را درون اختیـار ارباب جدید خود گذاشتند 64 828ـ 128همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 87 کلام و ادب عرب بکار افتاد و هفتاد درون صد فکر و معرفت آنان درون فقه و حدیث و. د کـه نام عربی بر خود گذارند ».معارف اسلامـی را ببار آورد 74 گرچه علی دشتی خودباختگی و خود فروختگی را یکی از شیوه های ملی مردم ایران مـیخواند ، اما این درست ی از مردم نیست مسلمًا همـه ی پارسیـان منظور توده های وسیع مردم پارس هست چنین نبوده اند، زیرا بخش بزرگ پارس یـا ایران امروزی چنانکه خواندیم درون کنار مزدک پور بامداد و مزدکیـان علیـه موبدان بدنام و منحرف ازانی کـه به اعراب گردن انقیـاد گذاشتند ، بدون شک . دین زرتشتی ایستاده بودند و جانـهای خود را فدا نمودند ول ملی و مردمـی و آیین و فرهنگ خویش نـه اینکه احترام و ارج نمـی همان هایی بوده اند کـه به هیچ اصل و اص باور آنـها تنـها چیز هایی بود کـه مـیبایست منافع شخصی و گروهی و طبقاتی آنـها را . گذاشتند بلکه باور هم نداشتند ن امر مسلم بـه همـین لحاظ ای. تامـین و تضمـین مـیکردو خواسته های مشروع و نامشروع آنـها را بر آورده مـی ساخت هست که طبقات بالایی درون یک جامعه طبقاتی کـه هنوز اصول بردگی و مناسبات بـه شدت زمـین سالاری و اشرافیت خاندانی برقرار باشد، نخبگان آن جامعه راانی تشکیل مـی دهد کـه از امکانات تحصیل برخوردار بوده اند یـا حداقل درون پارس دوره ساسانی چنان کـه تواریخ شـهادت مـی دهند همـه چیز . بـه فکر پیدا لقمـه نان شب و روز نیستند و همـین ها بوده اند کـه همـه دار . درون گرو موبدان و سپهبدان و اعضای خانواده سلطنتی و اربابان زمـین دار بوده هست ر خدمت ندار و معرفت خویش را بـه خاطر نزدیک شدن بـه قوم فاتح یعنی اعراب مسلمان وبرای حفظ منافع خویش د چیزیکه گفتنی هست اینست کـه مـهارتی کـه این سالوسیـان بکار بردند، آنست کـه با استفاده از . تازیـان قرار داده بودند جهالت اعراب، از شریعت خود شان دین اسلام راساختند و آنچه را کـه در گذشته داشتند عربیزه نموده و دین اسلام .ان به منظور اعراب از زمان آغاز کار محمد درون تاریخ مشـهود استاین دین سازی پارسی. راازان درست نمودند :سلمان فارسی یکی ازانی کـه برای اعراب درون امر دین سازی کمک نموده هست و یـاور نزدیک محمد بن عبدالله پیغمبر اعراب بوده خدمت اعراب قرار گرفته درون باره این مرد اصفهانی کـه قبًلا آیین زرتشتی داشته و بعد درون . است) سلمان پارسی( هست گزارشات زیـادی درون متون فارسی و عربی موجود است، کـه همـه حکایت از همکاری این مرد پارسی درون امر و حتی حدس گمان های وجود دارد کـه بیشترین آیـات قرآن کاپی از . تشکل دین و تدوین معنویـات اعراب مـی نماید درون شکل گیری قرآن، بـه احتمال . «:یرانی داکتر شجاع الدین شفا مـی نویسداوستا ساسانی هست مثًلا دانشمند ارجمندا بسیـار، با توجه بـه اطلاعات جامع سلمان درون ارتباط با آئین های مسیحی و زرتشتی و بخصوص مانوی، نقش وی نقشی اج داشته اساسی بوده است، بطوریکه حتی درون دوران خود محمد نیز این شایعه درون مـیان اعراب مکه و مدینـه رو »است 84 74 811ـ 211سال ، ص 82علی دشتی ، 84 سال 1110شجاع الدین شفا ، داستان سلمان فارسی ، سایت ggg. 1110hunlC. wuo 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 97 بهرام معصومـی یکی دیگر از نویسندگان ایران از قول طبری مـی نویسد کـه وقتی سلمان فارسی ولایتدار مداین مقرر هر درون صورتی کـه رو بـه جهت صحیح نماز بخواند، «:مـی شود درون رابطه بـه مقررات اسلامـی فرمان مـی دهد کـه خوریم، مسلمان ق اداب دینی ما ذبح شده باشد، چنان کـه ما مـیخوانیم و گوشتی بخورد کـه طب چنان کـه ما مـی ».است 94 از این فرمان بر مـی آید کـه رواجها و سنت های پارسیـان را اعراب قبول نموده بودند کـه اساس شریعت خویش قرار از حمله اعراب بدهند و این کار طوریکه ملاحظ مـی شود بـه وسیله پارسیـان از جمله اولین پارسیی کـه اسلام را پیش .به فارس، قبول نموده بود یعنی سلمان فارس درون زمان محمد صورت گرفته هست روایت دیگر را نقل مـی نماید دال بر اینکه نشان مـی ) بعد از هزار و چهارصد سال ( داکتر شجاع الدین شفا درون کتاب از « :قدر شجاع الدین شفا مـینویسددانشمند گران. دهد کـه قرآن بـه همکاری بـه ویژه سلمان پارسی نوشته شده هست همان زمان محمد، مخالفانش مدعی شدند کـه آیـات قرآن توسط دیگری بدو آموخته مـی شود و اشاره آنان درون : ( بدین جهت آیـه ای از خود قرآن بـه آنان پاسخ گفت. این مورد بـه چند شخصی معین، منجمله بـه سلمان فارسی بود بدانان کـه این تهمت را بـه تو زنند بگو کـه . هست } محمد { نا بشری هست که آموزنده مـیدانیم کـه اینان گویند هما 05»]. 264نحل، ) [ زبان آن کـه بدو اشاره دارند عجمـی هست و حال آنکه این قرآن بـه زبان رسای عربی آمده هست برخی از آیـه قرآن بـه وسیله جرجی زیدان ضمن گزارش از نژاد پرستی وبر تری طلبی اعراب ، بدون آنکه از تدوین عربها « : او مـینویسد. سلمان پارسی یـاد نماید فقط تذکر مـی دهد کـه سلمان درون مواردی اسلام را یـاری رسانده هست نمـی دادند و با اینکه پیغمبر اسلام آن را نـهی کرد بازهم بـه همان ) غیر عرب ( پیش از اسلام نیز بـه موالی سلمان فارسی از بزرگان صحابه پیغمبر بود، اسلام را درون موارد معتدد یـاری کرد و . ماندند عادت سابق خویش باقی بعد از آنکه عمر بـه خلافت رسید خلیفه را خواستگاری نمود، عمر کـه دستور پیغمبر را کامًلا اجرا مـی کرد ریـان خشمگین گشت و از عمرو عاص کـه مانعی درون آن ندید و به سلمان قول مساعد داد اما عبدالله پسر عمر از این ج ای ابا عبدالله : مردی با تدبیر بود چاره خواست، عمرو وعده داد کـه آن وصلت را بر هم بزند، لذا نزد سلمان امده گفت . شنیده ام خلیفه از نظر تواضع و فرو تنی نسبت بـه احکام الهی حاضر شده هست به تو بدهد) کنیـه سلمان( حال کـه مـیخواهند به منظور : ک باشد، سلمان کـه مردی مغرور و شرافتمندی بود از این حرف رنجیده گفتامـیدوارم مبار ».خدا بـه من بدهند از چنان عروسی چشم مـی پوشم 15 درون تذکر این وقایع و عادت پارسیـان منظور خاصی نـهفته نیست ، بلکه اینـها اشاره های هست دال بر اینکه موارد بسیـار اسلامـی و دین اسلام ساخته و پرداختهء پارسیـان مـی باشد و بیشتر آنچه اسلام مـی گوید ریشـه درون رواجها و از شریعت سنت های پارسیـان دارد، رواجها و سنت های کـه پارسیـان بعد از انحراف از دین زرتشتی و بنام این دین، این آیین انحرافات بنیـادی مغان و روحانیـان ساسانی از دین درون باره پلشتی ها و .مقدس را با بدعت های خویش آلوده نمودند 94 2380، اسفند ماه 92، 888هفته نامـه نیمروز چاب لندن شمارهء 05 110سال ، ص 1110شجاع الدین شفا ، بعد از 15 088جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 08 دین زرتشت و { درون کتاب ) فرشته عبدالهی( زرتشت زیر نام همـین دین را مـیتوان درون پژوهش بسیـاری از جمله آقای دراین پژوهش کارنامـه ضد آیین زرتشت . درون یـافت } 9024نقش آن درون جامعه ساسانی چاب انتشارات ققنوس، سال مثًلا از جمله مـی نویسد . غان و روحانیـان ساسانی زیر نام آیین زرتشتی تقریبًا مفصًلا بیـان گردیده هست به وسیله م :که اوستا و جود دارد، تمامًا ساخته و پرداخته ) وندیداد( دستورات پیچیده پادیـا بی کـه به صورت قانونی درون بخش ... « این دستورات بکلی با سخنان و پیـام اصیل زرتشت . کرده اند خود مغان است، کـه در طی زمان آن را نگاشته و و ضع »... تفاوت دارد 25 حتی احادیثی کـه از زبان محمد بن عبدالله پیغمبر مسلمانان روایت شده قسمًا همـه ریشـه درون رواجها و سنت های از ) فصل( د چند فرگر«:مثلآ مرتضی راوندی پژوهشگر نامـی ایران مـی نویسد. دینی زرتشتیـان ساسانی دارد بـه شوی خود دشنام داده اند، سخن (ارداویرافنامـه از کفیر زنان کـه به شوهر خود خیـانت کرده و یـا وی را رها کرده یـا پرسیدم کـه این تن چه گناه کرد کـه روان این گونـه ...دیدم روان زنی کـه به آویخته: 72فرگرد { :مـی گوید این روان آن بد کار زن هست که درون گیتی شوهر خود را رها کرد :زد آزر گفت کهبرد ؟ سروش پاک و ای) کفیر( باره }.و تن بـه مرد بیگانـه داد این روان از کی هست ؟ : دیدم روان زنی کـه زبان بر گردن همـی کشید و در هوا آویخته بود، پرسیدم {: 02فرگرد بـه کیتی شوی و سردار خود ، پست انگاشت و این روان آن بدکار زن هست که : سروش پاک و ایزد آذرگفتند کـه »... نفرین کرد و دشنام داد و پاسخگویی کرد 35 یک روز :روایت از امـیرالمومنین علیـه السلام کـه فرمود« :از محمد بن عبدالله پیغمبر اسلام هم روایت شده هست که ) ع( فاطمـه زهرا . را گریـان دیدیم ) ص( ، و رسول الله )ص ( وارد شدیم برحبیب خدا محمد ) ع(من و فاطمـه زهرا حضرت فرمود متذکر شدم آنچه را کـه در لیلته المعراج از عذاب زن ها نشانم دادند . از پدرش علت گریـه را سوال کرد بـه پدر عرض کرد مگر راجع بـه عذاب زنـها چه دیدید ؟) ع ( حضرت زهرا . را کـه به زبانش آویزان کرده بودند و در گلوی او از حمـیم دیدم زنی : خلاصهء روایت شریفه آنکه حضرت فرمود . جهنم مـی ریختند ، زنی را کـه به زبانش آویزان کرده بودند زنی هست که بـه شوهرش جسارت کرده بود و بی ادبی ع دیدم زنی را کـه به ش اویزان کرده بودند و این زن ، زنی هست که بدون علت شوهرش را از هم بستری خود مان ».و بهانـه بیـاورد .شود 45 . بـه همـین گونـه مـیتوان موارد بسیـاری را یـافت کـه از فقه ساسانی وارد فقه اسلامـی گردیده هست و کاپی آن مـی باشد بنًا نباید انکار کرد کـه بخشی از مردم پارس آلوده بـه گناه درون رابطه بـه زنای محارم نبوده اند و این شیوه غیر اخلاقی و 25 880فرشته الهی ، دین زرتشت و نقش آن ، ص 35 800ص 0راوندی ،تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 45 281شجاع الدین شفا ، توضیح المسایل ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 18 مثلآ ابوالفرج اصفهانی درون کتاب الاغانی مـی نویسد کـه امـیر . سلام هم بگونـه های مختلف تداخل داده اندقبیح را درون ا :ابوالفرج مـینگارد. المومنین ولید بن یزید با خویش جماع کرده هست ولید از خود ازاله بکارت کرد« بن همرو قرقاره از انیف بن هشام بن کلبی ، از پدرش احمد بن عبدالله بن عمار از یعقوب بن شریک ، از عمش علی درون این بین یکی از انش را دید کـه . ولید روزی از اطاقی بیرون آمد که تا به اطاقی دیگری رود : مرا روایت کرد کـه پرستار . ت وقتی او را دید برجست و را بر زمـین افکند ه و ُمـهر دوشیزگی او را بر گرف. با پرستارش ایستاده بود :ولید گفت ساکت باش و این بیت را گفت ! کاری کـه کردی عمل مجوسان هست : گفت من راقب الناس مات هما ــــ وفاز باللذی الجسور »}.هرپروای مردم را داشته باشد از غصه مـی مـیرد ،ی بـه لذت کامـیاب مـی شود کـه جسور باشد{ 55 ۀ هارون رشید با ش عباسه و یـا مثًلا از ازدواج محمد با زینب زن حارث کـه و درون همـین زمـینـه مـیتوان از رابط چنین موارد درون بین اعراب مسلمان بسیـار زیـاد .حارث پسر خوانده پیغمبر مـیشد و حیثیت فرزند او را داشت نام برد ه تاریخ طبری و مروج الذهب مراجعه ب. هست که زن یکی از دیگری را گرفته اند و یـا کنیزان مشترکی داشته اند مسعودی و الاغانی ابوالفرج اصفهانی و دیگر منابع اسناد بیشماری بدست مـی دهد کـه بیـانگر این واقعیت قبیح اما گفتنی هست که این عمل یعنی ازدواج با محارم و یـا زنا با محارم درون بین . فیمابین اعراب مسلمان مـیباشد چنانکه جناب رشید یـاسمـی . اصری یـا بخشی از اهالی پارس آلوده بـه این گناه بودندفارسیـان عام نبوده است، فقط عن درون حاشیـه کتاب مذکور بـه توضیح گزارش مولف درون ) ایران درون زمان ساسانیـان اثر آرتور کریستن سن ( مترجم کتاب :رابط بـه زنا یـا ازدواج با محارم پرداخته مـی نویسد ارج نیست یـا اصًلا درون شریعت زردشتی چنین رسمـی نبوده یـا بوده و اختصاص بـه فرقه این مسئاله از چهار وجه خ« معینی داشته هست ، یـا اگر درون اصل شریعت و جودش را ثابت بدانیم، نظری بوده واز فروع مباحث فقه بـه شمار مـی رامـی بعد از توضیح چهار مترجم گ{ . آمده هست و اگر هم بـه عمل آمده باشد آن را نادر الوقوع حتما محسوب داشت بر فرض مسلم بودن ازدواج با محارم درون عهد قدیم شرمـی دامنگیر زرتشیـان امروزی نتواند شد، ... }وجه مـی افزاید کـه زیرا کـه حسن و قبح امور ذاتی نیست و اعتباری هست ، مثل ذبح حیوان کـه جماعتی را مقبول و جماعتی را مکروه ی شده هست ، چنانکه پیشوایـان مقدس مذهب شیعه کـه ذکر شد آن را تثبیت و تقریر این امر زنا شمرده نم. مـی آید »کرده اند و عمل مجوس را جایز شمرده اند 65 معاشرت با محارم حتی امروز هم درون برخی از سایت های انترنیتی بـه ویژه درون سایت های ی ایرانی بـه وفور .ه ها و خواهشات تصادفی هست و ریشـه درون گذشته ها نداردملاحظه مـی شود کـه نمـی شود انکار کرد کـه این قص 55 888ص 0ابو الفرج اصفهانی ، الاغانی ، جلد 65 128ـ 828ص کریستین سن ، ایران درون زمان ساسانیـان ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 28 جالب اینست کـه طرفداران امروزی چنین یک عمل زشت هنوز هم دست از این جرم ننگین نکشیده اند و سعی دارند کـه با ارائه تحلیل ها و برداشت های ننگ آلود و منحصر بـه فرد خویش ، حتی نام بزرگان چون حافظ شیرازی را هم متأسفانـه درون این اواخر نوشتهء را درون یکی از سایت های انترنیتی . ده بـه خواهشات پست نفسانی خویش مـیسازندآلو ایرانیـان خواندم کـه واقعآ خجالت آور بود و نمـیدانم کـه چرا فرهیخگان ایرانی درون برابر این چنین ترفند هاو یـاوه سرایی پاسخ ارائه نمـی دارند، زیرا چنین یک اتهام درون حقانی مانند ها درون حق بزرگانی مانند حافظ خاموش مـی مانند و جهت . حافظ بزرگ دستآویز مـیتواند باشد به منظور آخندها بر علیـه همـه ی آنـهاییکه بـه فرهنگ و آیین خرد اتکا دارند رم درون شعر حافظ نویسنده ایرانی درون رابط بـه مـیل زنا با محا) عباس احمدی( آگاهی ناگزیر حتما متن بهتان نامـهء را کـه نوشته هست نقل شود که تا از فن وفنون عناصر ناباب کـه امروز درون پی بدنامـی فرهنگ وکژتعبیر های خرد و و اصول انسانی آستین بالا زده اند که تا جامعه را منحرف ساخته و جهل را با نیرنگ های شیـادانـه خویش بر عقل و خرد عباس . سداران فرهنگ و تاریخ ملی درون برابر این شیـادان فرهنگ عمل نمایندحاکم سازند ، جامعه آگاه باشد و پا : احمدی با وقاحت چنین مـی نویسد :یک اتهام وقیح مـیل زنا با محارم درون شعر حافظ { حافظ درون زندگی عاشقانـه. عشق دیوانـه وار حافظ بـه شاهد قدسی، نسخه ی برون افکنی شده ی عقده ی اودیپ هست بار اول، درون خردسالی، مجبور مـی شود کـه در برابر پدر سختگیرش، عقب نشینی کند : ی خود دوبار شکست مـی خورد بار دوم، درون بزرگسالی، مجبور مـی شود درون برابر رقیب . و مادرش را درون چنگال مردی بیرحم و مستبد رها سازد ...یرت، بعد بنشیند lk.unansm-anum.ggg: اخبار روز ۱۰۰۱آوریل ۱۱ - ۴٣٨۲اردیبهشت ۱ چهارشنبه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 38 معشوقه ای کـه با مردی دیگر مـی خوابد - خصیصه ی . ختی بررسی کنیم، نوع خاصی از عشق را درون غزلیـات او کشف مـی کنیماگر شعر حافظ را با نگاهی روانشنا بـه این معنا کـه زن . دارد" صاحب"اصلی ی این نوع عشق این هست که معشوقه یک زن آزاد نیست، بلکه زنی هست که ین مرغ بهشتی را، این محبوبه ی فریبا و ا. مورد علاقه ی شاعر، با دیگری غیر از عاشق دلسوخته، رابطه دارد بند نقاب این معشوقه ی زیبا و این شاهد قدسی را، مرد دیگری از صورت او مـی . مرد دیگری آب و دانـه مـی دهد این فکر جگر سوز و تجسم همخوابگی ی معشوقه . زنی کـه شاعر عاشق اوست، درون آغوش مرد دیگری مـی خوابد. کشد :ه، ربوده استبا مردی غریبه، خواب را از دیده ی عاشق بیچار ای شاهد قدسی، کـه کشد، بند نقابت؟ ای مرغ بهشتی، کـه دهد، دانـه و آبت؟ خوابم بشد از دیده، درون این فکر جگر سوز )64دیوان حافظ،ص(کاغوش کـه شد، منزل آسایش و خوابت؟ ت، جانانـه ی کیست؟ عاشق از خود مـی پرسد این معشوقه ی طناز و این شمع دل افروز، کـه جان عاشق را سوزانده اس این زن زیبا، کـه دل و دین از شاعر ربوده است، درون آغوش چه مـی خوابد و همخانـه ی چهی است؟ یـارب این شمع دل افروز، ز کاشانـه ی کیست؟ جان ما سوخت، بپرسید کـه جانانـه ی کیست؟ حالیـا، خانـه برانداز دل و دین من ست، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 48 کیست؟ که تا در آغوش کـه مـی خسبد و همخانـه ی باده ی لعل لبش، کزمن دور مباد، راح روح که، و پیمان ده پیمانـه ی کیست؟ دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو بازپرسید خدا را، کـه به پروانـه کیست؟ یـا رب، آن شاهوش ماه رخ زهره جبین )27دیوانحافظ،ص(در یکتای کـه و گوهر یک دانـه ی کیست؟ اربیوفایی معشوقه ی خیـانت ک–2 کـه در آغوش مرد دیگری مـی خوابد و همخانـه ی مرد دیگری است، بی وفایی " صاحب دار"خصیصه ی دیگر این زن :هرچه عاشق، ناله و فریـاد مـی کند، معشوقه ی بیوفا، نمـی شنود. وبی اعتنایی بـه عاشق بیچاره هست هر ناله و فریـاد کـه کردم، نشنیدی )4دیوان حافظ، ص ( پیداست نگارا، کـه بلند هست جنابت ندانم از چه سبب رنگ :این سهی قد سیـه چشم و این زیباروی ماه سیما، اهل آشنایی نیست وبا مـهر و وفا بیگانـه هست .آشنایی نیست سهی قدان سیـه چشم ماه سیما را جز این قدر نتوان گفت، درون جمال تو عیب این دلدار سنگدل و این یـار عهد شکن، با عاشق دلخسته، )2دیوان حافظ، ص (که وضع مـهر و وفا نیست، روی زیبا را دیدی کـه یـار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت:سر جور و ستم دارد بر من جفا ز بخت من آمد وگرنـه یـار سنگدل، امـید بـه علت بی وفایی و بی اعتنایی معشوقه )68دیوان حافظ، ص (حاشا کـه رسم لطف و طریق کرم نداشت شاعر مـی داند کـه تمنای وصل او آرزویی بیـهوده هست و تنـها مـی تواند منظردوست . شاعر بـه وصال او، تقریبا صفر هست .را درون خواب ببیند من گدا و تمنای وصل او، هیـهات رقیب دیو سیرت –)2دیوان حافظ، ص (مکر بـه خواب بینم، خیـال منظر دوست و عاشق دلسوخته ی نومـید از وصال، شخصیت سومـی درون شعر حافظ " صاحب دار"ی بـه غیر از معشوقه ی بیوفا نام مـی برد و از خدا مـی خواهد کـه شـهاب ثاقبی از " رقیب دیو سیرت"مشاهده مـی شود کـه شاعر از او بـه عنوان ز رقیب دیو سیرت، بـه خدای خود، پناهم:آسمان نازل شود و رقیب دیو سیرت را از بین ببرد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 58 بـه این ترتیب، درون شعر حافظ با یک مثلث عاشقانـه روبرو )7دیوانحافظ، ص(شـهاب ثاقب، مددی دهدخدامگر آن معشوقه . معشوقه ی صاحب دار، عاشق دلسوخته، و رقیب دیو سیرت: هستیم کـه از سه شخصیت درست شده هست عاشق دلسوخته کـه عشقی . ی صاحب دار، اعتنایی بـه عاشق دلسوخته ندارد و در آغوش رقیب دیو سیرت مـی خوابد بودن " صاحب دار"فرضیـه ی –. محال را درون دل مـی پروراند، از رقیب دیو سیرت نفرت دارد و آرزوی مرگ او را دارد زبرای درک این مثلث عاشقانـه، ابتدا حتما بدانیم کـه این معشوقه ی بیوفا کیست کـه در آغوش رقیب یرت عاشق بیچاره، با آن کـه مـی داند تمنای وصل یـار، هیـهات است، با این مـیخوابد و همخانـه ی مرد دیگری است؟چرا است؟از نظر روان شناسی، یکی از پیش شرط های عشق های دیوانـه وار آن " صاحب دار"همـه، دلبسته ی این زن یـه فرض. لایق عشق آتشین و مجنون وار نیست" بدون صاحب"زن آزاد و . داشته باشد" صاحب"است کـه معشوقه حتما lyoh so CwomosmCh بودن زن را، نخستین بار، فروید درون کتاب ت و روانشناسی عشق " صاحب دار"ی عاشق مورد نظر ما، هرگز زنی را کـه :"این کتاب مـی گوید 68فروید درون صفحه ی . مطرح کرد kan Cwmmnralr زنی ست کـه مرد دیگری، خواه بـه " حب دارصا"مقصود از زن . نباشد، بـه عنوان معشوقه انتخاب نمـی کند" صاحب دار" درون . عنوان شوهر یـا پدر یـا برادر و یـا رفیق، خود را صاحب زن بداند و نسبت بـه او به منظور خود حق تملک قایل باشد بی "بعضی از موارد این پیش شرط آن چنان شدید و غلیظ هست که عاشق مورد نظر ما، که تا هنگامـی کـه یک زن چ مردی ندارد، کوچک ترین علاقه ای بـه او نشان نمـی دهد، اما همـین کـه زن توسط مرد هست و تعلق بـه هی" صاحب دیگری مانند شوهر، پدر، برادر و یـا رفیق، مورد تملک قرار مـی گیرد، آتش عشق درون دل عاشق مورد نظر ما، شعله ور رط دومـی کـه فروید به منظور و ش)68ت و روانشناسی عشق، ص ." (مـی شود و او درون دریـای عشق غوطه ور مـی گردد . این عشق های مجنون وار قایل هست این هست که معشوقه حتما حتما بی وفا باشد و با رقیب سرو سری داشته باشد دومـین پیش شرط عشق های دیوانـه وار آن هست که عاشق مورد نظر ما هرگز عاشق :"فروید درون همان کتاب مـی گوید . اشد نمـی تواند بـه عنوان بت مورد علاقه ی عاشق مورد نظر ما، پرستیده شودزنی کـه وفادار ب. زنی وفادار نمـی شود عشق دیوانـه وارهمـیشـه معطوف بـه زنانی هست که ازنظروفاداری مورد شک و تردیدند و امکان این کـه با دیگران سر و و تحلیل فروید بعد از یک تجزیـه)68و 48ت و روانشناسی عشق، ص . " (سری داشته باشند، وجود دارد :طولانی نتیجه مـی گیرد کـه این واقعیت کـه مادر . شرط اول یعنی صاحب دار بودن زن از احساسات پسر نسبت بـه مادر سرچشمـه مـی گیرد" متعلق بـه پدر است، درون ذهن کودکی کـه در کانون خانوادگی بزرگ مـی شود، بـه صورت جزء لایتجزای شخصیت و ت ." (ی این چنینی، درون حقیقت، جایگزین مادر عاشق مورد نظر ما هست معشوقه... طبیعت مادر، نقش مـی شود دومـین پیش شرط عشق های دیوانـه وار، یعنی بی وفایی معشوقه، درون وهله ی اول با نظر )"28و روانشناسی عشق، ص یر خودآگاه مرد عاشق،در ضم. مـی رسد کـه با این فرضیـه کـه معشوقه درون حقیقت جایگزین مادر است، درون تناقض باشد اش، مادرش را مجسمـه ی تقوی و پاکدامنی و وفاداری فرض مـی کند و هر اشاره ای کـه به این تصویر ذهنی خدشـه اما اگر کودک درون کودکی ... ای وارد کند، اگر از بیرون باشد، بسیـار اهانت آمـیز و اگر از درون باشد، بسیـار دردناک هست رد، درون ضمـیر ناخودآگاه او، مادر بـه صورت زنی بی وفا درون مـی آید کـه به عشق بـه رابطه ی بین مادر و پدر پی بب با بکار گرفتن این )78تا 08ت و روانشناسی عشق، ص ( ”پسر خیـانت کرده هست و با پدرنرد عشق باخته هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 68 مثلث فرویدی ،"رقیب -عاشق -معشوقه " درون پشت مثلث عاشقانـه ی تحلیل فرویدی ، مـی توان، درون شعر حافظ ، رقیب دیو سیرت سمبول پدر، معشوقه ی صاحب دار، فرانمود مادر، و عاشق . را کشف کرد" پدر -پسر -مادر " بـه اعتقاد . موتور محرکه ی این مثلث اودیپی ، مـیل جماع با مادر است. دلسوخته، نشانـه ی پسربچه ی زناکار هست ، مـی خواهند با مادر خود mmmmns درون مرحله ی قضیبی یـا فالیک فروید، پسر بچه ها، درون سن سه که تا پنج سالگی، یعنی اما، مادر . پسر، درون این مرحله، دلبسته ی مادر است. جماِع کنند و از پدر خود کـه رقیب عشقی آن هاست، بیزارند د، کـه پسر زناکار، درون نـهان آرزو مـی کن. دارد و این صاحب سختگیر نمـی گذارد پسر بـه وصال مادرش برسد" صاحب" عشق بـه مادر و نفرت از پدر، اساس مثلث . ای کاش پدرش را مـی کشت که تا بدون رقیب، با مادرش مـی شد عشق بیمارگونـه ی حافظ بـه مادر باعث مـی شود کـه حافظ درون بزرگسالی بـه دنبال .است " پدر -مادر -پسر"اودیپی و واله و شیدای زنانی مـی شود کـه صاحبی یعنی حافظ ، درون بزرگسالی، عاشق . معشوقه های مخصوصی بگردد دراین نوع عشق های . یرت دارند و این مرد یرت نمـی گذارد کـه عاشق دلخسته بـه وصال معشوق برسد داشته باشد که تا شبیـه بـه ”صاحب"بیمارگونـه، اولین پیش شرط رابطه ی عاشقانـه، آن هست که معشوقه حتما حتما مـی تواند رقیبی ”صاحب“این . ن عاشق پیشـه درون طفولیت بـه او دلبسته ی بوده استشود کـه جوا" صاحب داری"مادر .یرت و یـا شوهری حسود و یـا پدری سختگیر باشد کـه راه رسیدن عاشق بـه معشوق را مسدود مـی کند ز معشوقه ای کـه صاحب نداشته باشد، خود بـه خود ا. هرگز شایسته ی عشق آتشین نیست ”بی صاحب“معشوقه ی هرچه این مانع شدیدتر باشد، شدت علاقه . گردونـه ی عشق های افسانـه ای و طاقت سوز و دیوانـه وار، خارج مـی شود بزرگترین سم به منظور این . اگر مانعی درون کار نباشد، عشقی نیز درون کار نیست. ی عاشق بـه معشوق نیز شدیدتر مـی باشد با عاشق شود، شباهت خود را با الگوی اصلی همـه معشوقه ای کـه . عشق های بیمارگونـه، وصال معشوقه هست چنین معشوقه ی سهل الوصولی . ی عشق های دیوانـه وار، یعنی شباهت خود را با مادر جفاکار، از دست مـی دهد این نوع عشق های آتشین، تنـها درون هجران هست که مانند آتشفشان، شعله ور مـی شود . شایسته ی عشق واقعی نیست اگر بر فرض محال، عاشق با معشوق ازدواج کند، این ازدواج چندان نمـی پاید و . تی عاشق را مـی سوزاندو خرمن هس عاشق دلخسته، بعد از مدتی، زنی را کـه آن چنان واله و شیدای او بوده هست رها خواهد کرد و باز بـه دنبال زنی عهد بشکند و از غم ما " زنی کـه . نداشته باشد" جز سر جور و ستم" زنی کـه . صاحب دار مـی افتد کـه به او راه ندهد .زنی کـه همخانـه ی رقیبی دیو سیرت باشد". تمنای وصل او هیـهات باشد " زنی کـه ". هیچ غم نداشته باشد رقیب، درون ادبیـات فارسی، علاوه بر آن کـه به معنای رقیب عشقی است، یک صفت دیگر نیز دارد کـه تحت تاثیر ادبیـات اقوام بادیـه نشین عرب کـه در خیمـه ها . نگاهبانی از معشوق هست و آن صفت، . فارسی شده هست عرب، وارد شعر بـه این نگهبانان . زندگی مـی د، به منظور آن کهی بـه زن آن ها نزدیک نشود، نگهبانان بر درون خیمـه ها مـی گماردند ار مشفت، وادی را مـی پیمود و خود را بـه عاشق، با هز. مـی گفتند کـه مانع از رسیدن عاشق بـه معشوقه بود" رقیب" نزدیکی حرم و خیمـه ی زن شوهر دار مـی رساند، اما بـه علت وجود رقیب و پرده دار، نمـی توانست وارد حرم و خیمـه هر راهرو کـه ره بـه حریم درش نبردمسکین برید وادی و ره درون حرم " :ره درون حرم نداشت" شود و به گفته ی حافظ ، این صفت رقیب کـه مانع از جماع عاشق با معشوقه مـی شود، بـه مفهوم فرویدی پدر، کـه )68حافظ، ص دیوان (نداشت " پدر سخت گیر " ر قیب یرت، درون ذهن عاشق جوان، یـادآور . مانع از جماع پسر با مادر است، نزدیک هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 78 پدری کـه با معشوقه ی ازلی و ابدی . پدری کـه مانع از جماع کودک زناکار با مادر بوده است: دوران کودکی او ست پدری کـه این محبوبه ی فریبا و این مرغ بهشتی را، آب و دانـه مـی . کودک جوان یعنی با مادر مـی شده هست تجسم همخوابگی ی . داده هست و بند نقاب این معشوقه ی زیبا و این شاهد قدسی را، از صورت او مـی کشیده هست به همـین . ، مانند فکری جگر سوز، خواب را از دیده ی پسرعاشق پیشـه، مـی ربوده استمادر بیوفا و پدر یرت علت هست که حافظ از خدا مـی خواهد کـه شـهاب ثاقبی از آسمان نازل شود و رقیب دیو سیرت را کـه فرانمود پدر نفرتی . ناکار از پدر استنفرت حافظ از رقیب یرت، یـاد آور نفرت پسر ز. دوران خردسالی حافظ است، از بین ببرد ز رقیب دیو سیرت، بـه خدای خود، پناهممگر :است lkmmmuwncکه موتور محرکه ی عقده ی پدرکشی یـا پاتری ساید )7دیوان حافظ، ص(آن شـهاب ثاقب، مددی دهد، خدا را ده دار کـه به پر" حافظ آرزوی باطنی خود را درون قالب یک پیشگویی بیـان مـی دارد و آرزو مـی کند کـه رقیب یـا چو پرده دار بـه شمشیر مـی زند همـه :، مانند او، خوار و ذلیل شود و از چشم معشوقه بیـافتد"شمشیر مـی زند همـه را راکسی مقیم حریم حرم، نخواهد ماندمن ار چه درون نظر یـار خاکسار شدم shmt، نوعی پیشگویی ی خاکسار شدن رقیب)244دیوان حافظ، ص (رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند اصلی شعر نیز، مانند رویـا، مـیل بـه برآورده شدن آرزوهای خمـیره ی. است" برآورده شدن آرزو"و یـا walcmmmsmrs .سرکوب شده ی دوران کودکی هست حس انزجار و اشاره بـه وجود مـیل زنای با محارم درون ضمـیر ناخودآگاه حافظ، ممکن هست در خواننده ی این مقاله، فروید اما بـه گفته ی . ار بـه وجود بیـاورد و باعث شود کـه این فرضیـه را انکار کرده و با آن شدیدا مخالفت کنداشمئز ":تفسیر رویـا"در کتاب شاید این سرنوشت همـه ی ماست کـه اولین خود را بـه سوی مادرمان و اولین حس نفرت خویش را " دیپ شـهریـار، کـه پدر خود، لائیوس، را بـه قتل رساند و با مادر خود، داستان او...به سوی پدرمان معطوف کنیم اما بخت با ما یـار بوده . جوکاستا، ازدواج کرد، صرفا برآورده شدن آرزوهای دوران کودکی ی ما را، بـه ما نشان مـی دهد یم و نفرت حسادت هست که توانسته ایم، برخلاف اودیپ، خود را از مادر بـه سوی زنان دیگر معطوف کن اودیپی هست که درون او، این آرزوهای دوران کودکی مان، برآورده شده . آمـیز از پدر را بـه دست فراموشی بسپاریم این احساس اشمئزار از همان نیروی سرکوبگری، سرچشمـه مـی . ما از مشاهده ی او دچار اشمئزاز مـی شویم. هست اما سوفوکل، سراینده ی داستان . ودکی را درون درون ما سرکوب کندگیرد کـه توانسته هست این آرزوهای دوران ک اودیپ شـهریـار، درون حالی کـه گذشته را مـی شکافد و گناه اودیپ را روشن مـی سازد، درون همان حال، ما را مجبور مـی فرت ها، کند با لایـه های درونی ی ذهن خود آشنا شویم و در یـابیم کـه در ذهن ما نیز، همـین آرزوها و ها و ن نمایشنامـه ی اودیپ شـهریـار، با این سرود گروه . هرچند بـه شکل سرکوب شده، هنوز بـه زندگی خود ادامـه مـی دهد :همسرایـان بـه پایـان مـی رسد بـه اودیپ چشم بدوزید،به این نجیب ترین پهلوان و خردمندترین شـهریـار،به او کـه راز معمای سر بـه مـهرابوالهول را گشود، اما، اکنون، درون روزگاری، ستاره ی اقبالش، چونان کوکبی درخشان درون اقصی نقاط عالم مـی درخشید،به مردی کـه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 88 .دریـایی از مصایب و در ورطه ی از اندوه و غم، غوطه ور گشته هست این سرود همسرایـان، هشداری ست بـه ما؛ مایی کـه دوره ی کودکی را پشت سر نـهاده ایم و اکنون خود را مایی کـه مانند اودیپ، درون جهل نسبت بـه این آرزوها، زندگی مـی . نجیب ترین پهلوان مـی پنداریمخردمندترین و آرزوهایی . آرزوهایی کـه توسط طبیعت بر ما تحمـیل شده است. آرزوهایی کـه از نظر اخلاقی، مشمئز کننده است. کنیم ) 092-492رویـا، صفحه های کتاب تعبیر . " (که چون بر ما آشکار شود، وجود آن ها را انکار مـی کنیم :اضافه کرده هست 492فروید درون چاپ های بعدی این کتاب، درون پانویس صفحه ی هیچ یک از کشفیـات علم روانکاوی، مانند فرضیـه ی بالا، کـه به وجود مـیل زنای با محارم درون ضمـیر ناخودآگاه آدمـی، " اما تحقیقات اخیر ... ه ی منتقدان، روبرو نشده استاشاره مـی کند، با چنین انکار لجوجانـه و چنین مخالفت دوآتش بـه آن اشاره شده " تفسیر رویـا"که به منظور اولین بار درون عبارت فوق درون کتاب ،"عقده ی اودیپ"نشان داده هست که کتاب تعبیر رویـا، صفحه های . " (در مطالعه ی تاریخ و سیر تکامل مذهب و اخلاق دارد است، اهمـیت فوق العاده ای )492 تفسیر فروید از داستان هاملت ، به منظور اولین بار، درون حقیقت، ایده ی عقده ی اودیپ و داستان اودیپ شـهریـار، و نیز [ ، hhlmms بـه فلیس مـیلادی، 4954اکتبر 84، بلکه درون نامـه ای کـه فروید درون تاریخ "تفسیر رویـا"نـه درون کتاب درون یکی ، بلکه "تفسیر رویـا "نیز به منظور اولین بار، نـه درون کتاب " اودیپعقده ی "اصطلاح . نوشته است، مطرح شده هست پدرکشی و شیخ کشی -8.]به کار رفته است" تاملاتی بر روانشناسی عشق"از نوشته های فروید بـه نام همان طور کـه در بالا نشان دادیم، عشق دیوانـه وار حافظ بـه شاهد قدسی، نسخه ی برون افکنی شده ی عقده ی مجبور مـی شود کـه در بار اول، درون خردسالی، : حافظ درون زندگی عاشقانـه ی خود دوبار شکست مـی خورد. دیپ استاو بار دوم، درون . برابر پدر سختگیرش، عقب نشینی کند و مادرش را درون چنگال مردی بیرحم و مستبد رها سازد حبوبه اش را درون چنگال مردی خودکامـه و مجبور مـی شود کـه در برابر رقیب دیو سیرت، بعد بنشیند و م بزرگسالی، حافظ گرچه درون هردوی این مبارزه های عاشقانـه درون خردسالی و بزرگسالی، شکست مـی خورد، . قسی القلب رها سازد اما نفرت اودیپی اوبه پدرکه مانع از جماع او با مادر شده هست و تنفر عمـیق او از رقیب یرت کـه مانع از ه اش شده است، درون اعماق وجودش شعله مـی کشد و راه خروج مـی طلبدی او با محبوب ، انرژی "والایش"در پدیده ی . است" والایش"یکی از راه های خروج نفرت اودیپی پسر از پدر،استفاده از مکانیسم ن ما، انرژی بـه عبارت دیگر، شاعر جوا. احساساتی کـه بر آورده نمـی شود، متوجه ی یک هدف بالاتر و والاتر مـی شود بهترین جایگزین به منظور پدر مستبد، محتسب هست که، . احساس نفرت از پدر را متوجه ی شخص دیگری مـی کند نفرت اودیپی از پدر مستبد، بـه صورت نفرت از محتسب و مبارزه ی عشقی با پدر . مانند پدر، مقتدر و سرکوبگر هست محتسب، با چشمان تیزبین خود، همـه جا را مـی پاید و نمـی .ظالم، بـه صورت مبارزه ی سیـاسی با محتسب درون مـی آید .گذارد حافظ ، باده ی فرح بخش را، درون نسیم گل ریز بهاری، بـه بانگ چنگ بخورد اگرچه باده، فرح بخش و باد، گل ریز هست به بانگ چنگ، مخورمـی کـه محتسب تیز هست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 98 .زمانـه خون ریز هست و ممکن هست خون او را بریزدحافظ حتما در آستین خود، پیـاله ی باده را پنـهان کند زیرا درون آستین مرقع پیـاله پنـهان کن ریز هست که، همچو چشم صراحی، زمانـه، خون مـیل بـه پیـاله نوِشی، از این نظر، . پیـاله با آن حالت مقعر و گودی اش، درون روانشناسی، سمبول آلت ی زنان هست در شعربالا، این هست که " پنـهان پیـاله"بنابراین، معنای . ماع مـی باشدمعنای دارد و به معنای مـیل بـه ج درون این جا . مـیل بـه همخوابگی را درون آستین ذهن ات پنـهان کن، زیرا ممکن هست زمانـه ی خون ریز، خونت را بریزد ت کـه طفل ، همان طور کـه پدر، نمـی گذاشته اس. محتسب، نقش پدر و پیـاله نقش آلت ی را بازی مـی کند آزادانـه، بـه پیـاله ی مادرش دست پیدا کند، محتسب نیز نمـی گذارد شاعر، آزادانـه، بـه پیـاله ی دسترسی داشته محتسب مانند پدر کـه به مادر دسترسی . شباهت بین محتسب و پدر، از یک نظر دیگر نیز تقویت مـی شود.باشد کـه خودش سبوی باده را بـه دوش مـی کشد، اما نمـی گذارد شاعر داشته است، بـه پیـاله ی دسترسی دارد و با آن محتسب کـه باده نوشان را از خوردن باده منع مـی کند، خودش پیوسته باده . بـه پیـاله ی باده دسترسی داشته باشد .مـی نوشد و در طلب عیش مدام هست صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست که تا دید محتسب کـه سبو مـیکشد بـه دوش محتسبم عیب مگویید کـه او نیز با پیوسته چو ما درون طلب عیش مدام هست پدر ریـاکار، خودش مدام با مادر مـی خوابد اما نمـی گذارد طفل عاشق پیشـه، . محتسب نیز مانند پدر، ریـاکار هست . مست شود محتسب نیز، خودش دایما مست هست ، اما نمـی گذارد حافظ از باده ی گلرنگ،. همان کار را با مادر د همـه این . یـا محتسب ریـایی، آشکار مـی شود. درون زاهد ریـایی و یـا صوفی ریـایی " ریـا"در این جاست کـه معنای شخصیت های منفی شعر حافظ ، سمبول و فرانمود و نشانـه ی پدر ریـاکار حافظ اند کـه چون بـه خلوت مـی رفته هست روند کنندچون بـه خلوت مـی این جلوه درون محراب و منبر مـیواعظان ک:با مادر حافظ ، آن کار دیگر را مـی کرده هست کنند کنندمشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرستوبه فرمایـان چرا خود توبه کمتر مـی مـی" آن کار دیگر" از یک نظر دیگر نیز بـه فرج زنان شباهت دارد و آن وجود سرخرنگ درون پیـاله ی ، علاوه بر شکل گودش، . دانیم کـه زنان هرماهه دچار خونریزی ماهیـانـه مـی شوند و از فرج آن ها خون سرخرنگی خارج مـی شودمـی . آن هست نکته ی دیگر کـه تشبیـه . این خون سرخرنگ معادل باده ی ارغوانی رنگی هست که از پیـاله ی جاری مـی شود ی بـه کار مـی رود و مـی گویند فلانی باده را بـه عمل جماع تقویت مـی کند، استعاره ی هست که بعد از عمل هم آغوش ، بار دارد و برای "مست شدن"و فعل " باده ی وصال"در این استعاره، اصطلاح . از باده ی وصالش سرمست شد . .نشان عمل هماغوشی و جماع بـه کار رفته هست کهن الگوی پهلوان اژدهاکش -0 گرفته است، درون حقیقت، نسخه ی دیگری از ارکئوتایپ یـا پدیده ی شیخ کشی کـه سرتاسر زندگی حافظ را درون خود درون این اسطوره، پهلوان داستان، بـه جنگ اژدهایی ستمگر مـی رود و در نبردی . است" پهلوان اژدها کش"کهن الگوی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 09 .سهمناک، اژدها را مـی کشد و دنیـا را از شرش نجات مـی دهد داستان فریدون و ضحاک ماردوش درون شاهنامـه، . تکرار شده استدر اساطیر ایرانی، این ارکئو تایپ، بارها و بارها درون این داستان، فریدون نقش پهلوان اژدهاکش و ضحاک نقش اژدها را . روایت ایرانیزه شده ی این ارکئوتایپ هست فریدون اژدها کش، درون حقیقت، همان پسر زناکار مثلث اودیپی فروید هست که پدر ستمگر را کـه به . بازی مـی کند بـه عبارت دیگر، اسطوره ی . صورت ضحاک ماردوش درون آمده است، مـی کشد و ایرانشـهر را ازچنگال او آزاد مـی سازد اصلی خمـیره ی. ، از نظر روانشناسی، نسخه ی والایش یـافته ی نفرت اودیپی پسر از پدر هست "پهلوان اژدها کش" بـه عبارت دیگر . سرکوب شده ی دوران کودکی هست ایـاسطوره نیز، مانند شعر و رویـا، مـیل بـه برآورده شدن آرزوه ، سرچشمـه گرفته "برآورده شدن آرزو"و یـا walcmmmsmrs shmtاسطوره ی پهلوان اژدها کش نیز از مکانیسم . گاهی ظهور این پهلوان اژدهاکش، نـه درون گذشته ی اساطیری، بلکه درون آینده ی آخرالزمانی، روی خواهد داد .است چنین ارکئوتایپی، داستان ظهور مـهدی موعود درون دوره ی آخرالزمان هست که با شمشیر حق جوی روایت مذهبی امام دجال کش، پهلوان . خود، خردجال و سایرکافران اژدهاصفت را مـی کشد و جهان را پر از عدل و داد مـی کند .هد اژدها کشی هست که با کشتن اژدهای کفر، مردم را از چنگال ظلم و ستم نجات مـی د درون آیین مارنیز جنگ اصلی بین . حتی مارنیز از چنبره ی اسطوره ی پهلوان اژدهاکش درون امان نمانده هست بنا بـه آرای مار، درون آخرزمان تاریخ، کارگر پهلوان، اژدهای سرمایـه . پرولتاریـای پهلوان و اژدهای بورژوازی هست در آیین زردشت نیز اسطوره ی پهلوان .تاریخ بـه پایـان مـی رسد داری را بـه قتل مـی رساند و با کشته شدن اژدها، درون این نبرد . درون این جا نیز نبرد اصلی بین اهورا ی پهلوان با اژدهای اهریمن است. اژدهاکش، اهمـیت مرکزی دارد اهرمن نبرد بین یـهوه ، خدای یـهودیـان، و شیطان ، . مذهبی نیز، سرانجام پهلوان، اهریمن را بـه قتل مـی رساند جنگ بین الله ، خدای عرب ها، و . نیز از روی الگوی پهلوان اژدهاکش بین النـهرینی اقتباس شده هست یـهودیـان، عرفان ایرانی نیز منحصرا بر . نیز نسخه ی عربیزه شده ی همـین کهن الگوی باستانی هست ابلیس، اهریمن اعراب، نقش اژدها و عارف نقش پهلوان را بازی مـی کند و عارف با درون این جا نفس اماره. پاشنـه ی همـین اسطوره مـی چرخد درایده ئولوژی بنیـادگران نیز مستضعفان نقش پهلوان و . کشتن اژدهای نفس اماره، بـه ملکوت آسمان راه مـی یـابد سلاح اصلی درون این جنگ مذهبی، ترور، ارعاب، خدعه، آدمکشی، چپاول، . استکبارجهانی نقش اژدها را بازی مـی کند و غارت هست که مـی خواهند بـه کمک آن ها، استکبار جهانی را از پای درون بیـاورند و حکومت جهانی اسلام را بر پا ، از نظر فرویدی ، نوعی برون افکنی آرزوها و امـیال باطنی هست که درون عالم "پهلوان اژدها کش"اسطوره ی .دارند مـی گویندکه درون لغت، بـه walcmmmsmrs shmgاین پدیده درون زبان علمـی بـه . خیـال جامـه ی عمل بـه خود پوشیده هست مـیل بـه کشتن پدر اژدها صفت کـه مادر را درون چنگ خود اسیر کرده است، . مـی باشد" برآورده آرزوها " معنای درون این افسانـه ها، بـه صورت کشتن ضحاک ماردوش یـا دیو سفید یـا دجال کافرکیش یـا شیطان رجیم یـا ابلیس منفور مردوک اژدهاکش -4.س اماره یـا استکبار جهانی ، جامـه ی عمل بـه خود پوشیده هست یـا نف حافظ شخ کش، فریدون ضحاک کش، رستم دیوکش، مـهدی دجال کش، اهورا ی اهریمن کش، یـهوه ی شیطان ن انا.کش، الله ابلیس کش، و عارف نفس اماره کش، پرولتاریـا ی بورژوا کش، مستضعف مستکبرکش، و سایر پهلو طبق اساطیر . نسخه برداری شده اند" مردوک اژدهاکش" اژدهاکش سراسر دنیـا، همـه و همـه، از الگوی بین النـهرینی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 19 براین دریـا، اژدهایی فرمانروایی مـی کرده هست . بین النـهرینی، درون ازل، هیچ نبوده هست به جز دریـایی بیکران و پهناور همـه ی خدایـان را مقهور و منکوب خود کرده بوده هست تا آن کـه تیـامت ). بر وزن قیـامت( wncn’miبه نام تیـامت تیـامت دهانش را باز مـی کند و مـی . مردوک بـه جنگ تیـامت مـی رود. ، خدای خدایـان، زاده مـی شود drkunMمردوک تور خواهد زبانـه های آتش را بـه سر وروی مردوک بباراند، اما مردوک از فرصت استفاده مـی کند و به خدای طوفان دس آنگاه، مردوک با نیزه ی صاعقه، تیـامت را از وسط بـه دو شقه مـی کند و از یک . مـی دهد که تا دهان اژدها را از باد پر کند .شقه ی آن آسمان و از شقه ی دیگر، زمـین را مـی آفریند ن پدر شیخی کـه جانشی. صفت رفته است" تیـامت " حافظ درون غزل های خود، مردوک دیگری هست که بـه جنگ شیخ مادری کـه حافظ خردسال، . پدری که، چونان اژدهایی، از گنج مادر نگاهبانی مـی کرده هست .دوران کودکی اوست این مقاله را با این پیش بینی بـه پایـان مـی برم .عاشقانـه، دوست مـی داشته است، اما تمنای وصال او، هیـهات بوده هست در ضمـیر ناخودآگاه حافظ ، اشاره مـی کند، با انکار لجوجانـه و مخالفت کـه فرضیـه بالا، کـه به وجود مـیل زنای با محارم اما عناد و مخالفت این منتقدان، از اهمـیت این فرضیـه درون بررسی و مطالعه ی . دوآتشـه منتقدان، روبرو خواهد شد .ادبیـات کلاسیک ایران نخواهد کاست منابع• .cc 222. duo glN, hdooi ulmmmoy. lyoh so CwomosmCh lsw kan Cwmmnralr. 2094. karcwmr, krlus* hrmhmp. hlcnJ, Clsmnuwr: uownmhanui kan uowmks. hcnlup so aomwnwluculwas. 6594. karcwmr, krlus* 2666466526: Nirs. cc 024. hdooi aoya. aomwmks تن کامل آن را درون وبکده ی زیر، بـه طور برایـانی کـه به نسخه ی چاپی این کتاب دسترسی ندارند، مـی توانند م :رایگان، مشاهده کنند mcws.alkam/hcnluk/aomwmmsaoa/wuo.ulyulhl.hdooa://cwws .خورشیدی 6424سال . تهران. انتشارات اقبال. چاپ نـهم. دیوان حافظ، بـه تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی * com.CwmymmnM@mkncsa.hnaaa }wug.lwn altllus.mkncsahnaaa://cwws برداشت و تحلیل عباس احمدی درون مورد حافظ بزرگوار ، بدون شک همان بهتان زنی های هست که مافیـایی فرهنگ و آیین درون زمان ساسانیـان هئیت موبدان و بعد همـین مافیـای دوره اسلام درون عبا و قبای آخند و مفتی و در باره این تحلیل منحصر بـه فرد ، . بامداد و مزدکیـان فتوی ها دادند قاضی درون باره اندیشـه و تفکرات مزدک پور اما درهمـین جا گفتنی هست که درون هنگامـیکه مزدک پور بامداد این ابر مرد خرد و . خواننده خود قضاوت خواهد نمود ی آنرا آلوده نموده عمل نیز فداکارانـه درون پی آن شد کـه آیین مقدس زرتشتی را از آنچه کـه مغان و روحانیـان ساسان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 29 عده اوباش و اراذل کـه به گمان اغلب از سوی مخالفین ) درست دین ( بودند پاک گرداند و دین را درست نماید و این کار عمدًا صورت گرفته . مزدک گماشته شده بودند بـه اعمالی دست زدند کـه خلاف اندیشـه مزدک بوده هست دک را بد نام نمایند ، همـین استفاده از وجود اوباش و اراذل و گماشتن آنـها بـه بود زیرا یگانـه امکان کـه ممکن بود مز چور و چپاول و تجاوز بوده هست ، کـه ماهیت این گونـه توطئه هارا کـه نظیر ان درون تاریخ کم نیست هر عاقلی مـی داند دور نیز که تا به امروز سعی کرده اند بـه ویژه کـه مزدوران فرهنگی دستگاه فساد ساسانیـان و بعد از آن عرب پرستان مز. کـه مانند آقای عباس احمدی ، برنامـه انسانی و اندیشـه های پیشروانـه و عدالت طلبانـه مزدکیـان را تفسیر ها و اما رادمردان فرهیخته با . توجیـهات مغرضانـه نمایند ، که تا توانسته باشند کـه شریک کاسه اربابان مزدبده خویش گردند خرد با شمشیر تهدید شان مـی نمود ، هرگز از گفتن حقایق باز ننشستند ، چنانکه اتهام وجود آنکه راهزنان جوهر انقلاب « : علامـه اقبال لاهوری مـی نویسد . اشتراک زنان درون آیین مزدکی را علامـه اقبال لاهوری هم رد نمود درون جنبه های تعالیم مذهبی وی نظر بـه علاوه چنانکه با دقت. مزدک ، بر مبنای اصل اشتراک مالیکت بوده هست کنیم ، ملاحظه خواهیم کرد ، کـه منبع ذبح حیوانات و خوردن گوشت یکی از دستور های اولیـه او بوده هست ، مضاف بر این کـه پیروانش درون سراسر زندگی جامـه های درشت و خشن بر تن داشته اند و پیوسته با سختی و پرهیز از لذات لذا با این گونـه . ت بـه گریبان بوده اند و همـیشـه بـه زهد و ریـاضت روزگار مـی گذاشته اند زندگانی دس دستورات اخلاقی چگونـه مـی توان باور داشت کـه مزدک و پیروان او بـه فسق و فجور و رانی علاقه داشته و به ». اشتراک زنان معتقد بوده باشند 75 و چون . مزدک مردم را از مباغضه و قتال و منازعه ، منع مـی کرد « : د شـهرستانی هم درون الملل و النحل مـی نویس بیشتر منازعت مردم را سبب مال و نسوان بود زنان اضافی و زنان اسیر درون حرمسرا ها را حلال گردانید و تمام مردم را تیـاج یک انسان داشته که تا هر یک زن و یک سهم مال و خواسته بـه قدر رفع اح. درون اموال و نسوان شریک گردانید ». باشد 85 درون رابطه بـه تفتین روحانیـان ساسانی و مزدبگیران فرهنگی دستگاه سلطنت ساسانی علیـه مزدکیـان ،پژوهشگر عزیز . کـه از دوستان اینجانب هم بـه شمار مـی ایند تحقیق جامع نموده اند کـه لازم مـیدانیم با وجودی کـه شاید برخی از . کرار مکررات هم باشد ، آن را نقل نمایم کـه پنداشته مـی شود خالی از فایده نخواهد بودنکات آن درون این کتاب ت :در کتاب آیین اوستا مـی نویسند ) اوستا ( جناب داکتر حسن عباسی همي گفت هرکو توانگر بود تهیدست با او برابر بود چنانچه اندیشـه مـیترا و زردشت باور بـه مزدك پیـامبر برابري« رسیدن ناجي داشت و پارسیـان کـه زیر سلطه جابرانـه ساسانیـان توانایي قد برافراشتن نداشتند، درون انتظار مـهدویت و .لحظه شماري مـید) مـهدي(» سوشیـانت«ظهور 75 512و فرشته الهی دین زرتشت و نقش آن ص 89ـ 29ابو الفضل قاسمـی ، سیر ایگارشی درون ایران ، ص 85 912و فرشته الهی دین زرتشت و نقش آن ص 900شـهرستانی ، ملل و نحل ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 39 را برمردم تحمـیل کرده بود و علیرغم اینکه ) موبدان(نظام طبقاتي ساسانیـان حکومت اشراف دربار و روحانیون ي بروز کرده بود و مستمندان نادار براي امرار معاش خویش شاهزاده ها و بازرگانان و شکافهاي عمـیق اقتصاد امنیت اجتماعي نیز بر سرزمـین حاکم نبود و ثروتهاي ملي و دسترنج توده ها و دهگانان کـه صرف .روحانیـان بودند شیزه پارسي نیز امنیت نداشت زیرا با عیـاشیـهاي دربار و فساد و مفتخوریـهاي روحانیت مـیشد بماند، کـه هیچ بانو و دو حرمسراهایي کـه درباریـان براي خویش ساخته بودند جدا از ثروت، زن این بازوي تواناي اجتماعي، یـاور و همسر مرد نیز درون اختیـار طبقه خویش درآورده بودند، چنانچه دوازده هزار و به قولي سه هزار تنـها زنان حرمسرا و خاص را سه هزار زن)ري(خسرو . ر شاهزاده و بزرگزاده اي نیز چیزي کمتر از این را درون اختیـار نداشتخسرو بودند کـه ه ابن بلخي . آورد درون حرم داشته هست و هرکجا دوشیزگان و بیوه زنان صاحب اولاد نشان مـیدادند بـه تصرف خود درون مي کـه ملکي را مانند او نبود و از جمله اسبابري بـه درختي رسید درون بزرگواري، جباري و فرماندهي «: نویسد نیز مي » .تا مطربه و خدمتکار) کنیز همخوابه شاه(» سریـه«از . تجمل او دوازده هزار کنیزك درون سراهاي او بودند ملوك ساساني تنـها کان طبقه خویش را اسیر و کنیزك دربار نمـید، بلکه حتي اگر تهیدست و دهقان ناتوان و چنانچه حکیم ابوالقاسم فردوسي مـیسراید، جناب . دلي را هم دختي بود درون تصرف خویش درون مـیآوردند یـا کارگر خسته :بهرام گور که تا چشمش بـه چهار روستایي آسیـابان مـیافتد هرچهار را از پدر مي طلبد زهرچار پرسید بهرام گور شـور کز ایشان دلش اندر افتـاد کـه اي گلرخان ان کـه اید تش افروختن بر چه اید؟وزین آ اي سرو بالا سوار: یکي گفت شـهریـار بـه هر چــیز ماننده اي پدرمـــــان یکي آسیـابان پیر درین دام کــهسار نخجیر گیر هم اندر زمان آسیـابان زکوه خودبا گروه بیـامد زنجیر بدو گفت بهرام کاین هرچهار بـه من ده وزین بیش مدار اهبفرمود که تا خادمان سپ برند آن بتان را بـه مشـــکوي شاه درون چنین زمان و شرایطي کـه قدرت سیـاسي و ثروتهاي ملي و بانوان ودوشیزگان ایراني درون خدمت دربار ساساني و موبدان روحاني بودند، سوشیـانتي دیگر درون پي زردشت و ماني ظهور کرد که تا پیـام آور شورش وتحول آفریني درون جامعه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 49 امـید هست که گرامي . پارسیـان اسیر ستم شاه و دربار شد مستمندان شود و شورش انگیزدرجهت رهایي و آزادي یـاران ملي ایران نسبت بـه این مسئله تاریخي و این قلم بویژه درون این مورد دلگیر از عشق شاهان کهن بـه بانوان مـیهن فته بود، پیـام برابري را درون فضاي تولد یـا) فسا(» پسا«از نجباي فارس کـه در شـهر » خرگان«زردشت دوم پسر. نشوند اي انقلابي و پرتوان ایران درافکند و بهترین باوفاترین، فداکارترین شاگردان و یـاران او مزدك پسر بامداد کـه روحیـه . پیشواي رهایي پارسیـان از قیود محدودیتهاي طبقاتي شود» زردشت دوم«داشت، توانست با فرمولـه اندیشـه و ( اما چنانچه طبري نقل کرده . را با مزدك یکي دانسته اند» خرگان«ن بـه اشتباه زردشت دوم پسر بسیـاري از مورخا مزدك درون پي زردشت دوم قیـام مردم را رهبري کرده هست و این دو نام هرگز یکي نبوده .) باشد درست ترین نظریـه مي . دان رهبر انقلاب بوده استاند و مـیتوان گفت کـه زردشت دوم پیـامبر و معلم انقلاب و مزدك بامدا مسئله دیگر کـه در قیـام مزدك توسط ذهنـهاي ناتوان درون طول تاریخ خوب درك نشده است، مسئله شعارها و اه، باشد، زیرا تنـها بر اثر اینکه او منادي برابري انسانـها بوده و بر این باور بوده هست که تمامي نظریـات انقلابي وي مي خود باشند و زنـها نیز درون خانـه تمامي مردان باشند نـه روتهاي خدادادي شریك، صاحب و مالك دسترنجانسانـها حتما درث را بجایي کشانده اند کـه مزدك را پیـامبر فساد اجتماعي ) تاریخ نویسان نادان(آنان . اینکه تنـها درون اختیـار درباریـان باشند اسانیـان با زن همچون کالا برخورد مـید و تمامي زنـهاي بخوانند ولي چنانچه درون سطور قبل آمد درون آن زمان س… و مـیهن را درون اختیـار خود گرفته بودند، چنانچه بهرام گور حتي از کان آن آسیـابان پیر کـه عصاي پیر و قوت .گذرد تنگدستي او هستند نمي ص حاکم بر آنزمان ایجاب شعار و اقدامي درست بوده کـه مزدك درشرایط خا» برابري درون ثروت و زن«پس شعار واقع» مدریـه«مزدك درون : چنانچه طبري مـینویسد. مـیکرده هست که مزدك آن اجتهادگر بزرگ آن سان عمل کند . تولد یـافت» کوت العماره«ساحل شرقي دجله محل کنوني از اهل بدعتي درون دین مجوس آورده بود و مردم پیرو دعوت او شده بودندو مردي » … خرگان«زردشت پسر بنام مزدك پسر بامداد مردم را بـه بدعت وي مـیخواند واز جمله چیزهاییکه بـه مردم مي گفت و رواج مـیداد و » مدریـه« . مساوات درون مال و زن بود: بدان ترغیب مـیکرد ل و بي گمان آنچه را کـه طبري از آن بعنوان بدعت درون دین یـاد مـیکند، چیزي جز اجتهاد و بهسازي دین براثر تکام کاري کـه رسالت تمامي پیـامبران و پیشوایـان راستین تاریخ بوده هست و مسلما درون اوستا زمـینـه . پیشرفت زمان نیست . هاي این نوپردازي هم وجود داشته هست . کـه خدا روزي درون جهان نـهاد که تا مردم مـیان خود بـه مساوات بخش کنند مزدك مي گفت« : مي نویسد» ثعالبي« .را بر دیگري فزوني نباشد ولي مردم بر یکدیگر ستم د وبرخي برتري جستندچنانکه هیچ.زورمندان ناتوانان را شکستند و روزي و مال را همـه خود برگرفتند .اینك لازم هست که از دولتمندان بگیرند وبه بینوایـان دهند که تا همـه درون مال یکسان شوند ».متاع هست حق او بدانـها بیشتر از دیگري نیستهررا فزوني درخواسته یـا زن یـا هایي براي این چنین براي صدور چنین حکم انقلابي مزدك نشانـه ویژه اي از آئین کهن دارد یعني درون اوستا نشانـه .اي موجود هست اجتهاد و نوپردازي 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 59 خواست، بایدي را کـه پول زن یـا پند –برادري یـا دوستي، پول –اگر همکیشي « : آمده است» وندیداد«در مـیخواهد پول داد و آن را کـه خواستار زن است، زني بـه کابین او سپرد و آنرا کـه خرد مـیجوید، کلام مقدس یـاد » .داد وي نخستین بود کـه به تاویل و باطن اعتقاد .. را تاویل مـیکرد) کتاب زردشت(مزدك، اوستا : مسعودي مـینویسد هست و بـه مانویـان و همانندان ایشان وبویژه » گزارنده«اصطلاحي نکوهش آمـیز و به معني ) یقزند(زندیك … داشت . فراهم کرده بودند، اطلاق مـیشود) گزارش(یـا » زند«پیروان مزدك کـه براي اوستا، د نسبت بـه مزدك هرگز مدعي دین جدیدي نشد بلکه او خودرا ابلاغگر راستین اوستا مـیدانست، ابلاغگري کـه توانا بو .شرایط زمان، اوستا را تفسیر و تشریح کند باشد بـه دانا و اندیشمند بودن مزدك اعتراف مـیکند و خواجه نظام الملك کـه از دشمنان تاریخي مزدك گرایي مي ه مزدك از علم نجوم برخوردار بوده و لذا درون شرایطي بنام خویش آغاز بـه دعوت کرده کـه همـه مردم چشم برا: مـینویسد . سوشیـانتي از تبار زردشت بوده اند :که زردشت دوم را مزدك اول خوانده درمورد عقایدش مي نویسد» ابن ندیم« اندرز مـیداد کـه از خوشیـهاي زندگي بهره جویید و از آنچه خوردني و نوشیدني هست به برابري و درستکاري « ».یـهمان نوازي هیچ فرو مگذاریدخویشتن را سیراب سازید از تسلط بر هم بپرهیزید واز م :محمد اقبال لاهوري درمورد قیـام مزدك مـینویسد مـیزیست درون برابر ) سده ششم مسیحي(که درعصر انوشیران ساساني ) کمونیست(مزدك پیـامبر مردم گراي «… ».عصر خود واکنشي کرد و نظري، دوگرایي آورد» زروانیـان«تکگرایي » شید«یکي از این دو اصل . شد کـه گوناگوني اشیـاء ناشي از دو اصل مستقل جاویدان هست مزدك مانند ماني برآن . نام گرفته است) تاریکي(» تار«ودیگري ) روشنایي( مزدك برخلاف پیشینیـان باور داشت کـه با جدایي نـهایي این دو بـه عمد و اختیـار مقرون نیست، بلکه .محصول تصادف هست تمـییز، : م فکري مزدك از احساس برخوردار هست و درون حضور سرمدي خودچهار نیروي اصلي داردخدا درون نظا نیروهاي چهارگانـه درچهار تن متجلي مـیشوند و این چهارتن بیـاري چهار تن دیگر بـه جهانداري . حافظه، فهم، سرور . آمـیزي نیروهاي چهارگانـه اندخصایص موجودات کـه باعث جدایي آنـها از یکدیگر مـیشوند، زاده نسبت . مـیپردازند ممتازترین جنبه تعالیم مزدك، مردمگرایي او هست و بي گمان گرایش مانویـان بـه جهانبیني مـیهني درون این با جعل مفهوم مالکیت انفرادي، مردم را بـه . همـه افراد انسان برابرند: مزدك مـیگفت کـه . مردمگرایي موثر بوده هست اما . بـه اعتقاد پیروان مزدك آتش مقدس بسخن درآمد و صحت رسالت مزدك را گواهي داد نامردمي مـیکشانند با آنکه کـه مخصوصا جنبه اجتماعي آئین اورا خوش نداشتند او و پیروان فراوانش را ) روحانیون زردشت(موبدان سریع توده اوضاع نابسامان سیـاسي اقتصادي اجتماعي و حاکمـیت چند ساله ساسانیـان موجب شد که تا خیلي».کشتند هاي زحمتکش و خردمندان دانا کـه در اندیشـه بیداري و رهایي مردم بودند بـه پیـام انقلابي مزدك پاسخ مثبت گویند و .در گرد او جمع آیند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 69 براثر آغاز یك حرکت رهایبخش انقلابي و تشکیلاتي درون سرتاسر ایران از سوي مزدکیـان، پیـام برابري طلبانـه زردشت بودند » ناجي«دك رهبري مـیشد توانست شور انقلابي درون مـیان مردم کـه همـیشـه چشم براه دوم کـه از سوي مز قباد پادشاه ساساني کـه از سلطه لرزان و ناپایدار . شوربیـافرید و هرروز کـه مـیگذشت بر پیروان مزدك افزوده مـیشد مجبور بـه » برابرطلب انقلابیون«خویش باخبر بود براي حفظ حاکمـیتش و جلوگیري از سقوط سلسله اش توسط درون پي این پذیرش، نیروهاي انقلابي برروي صحنـه سیـاست آمده و امتیـازات طبقاتي را لغو . پذیرش آئین مزدك شد . د و تهیدستان. همچنین درون پي این خیزش بزرگ انقلابي بنیـاد و ساختار نظام شاهنشاهي بکلي از هم پاشیده شد وانگران و روحانیون شوریده و بسیـاري از پاسدارهاي نظام طبقاتي کـه در برابر اقدامات دهگانان ستمدیده بر اشراف، ت . نابود شدند و تمامي اموال آنـها بـه نفع توده هاي تهیدست تقسیم شد انقلابي پیروان مزدك مقاومت مـید یـا دم از مخالفت زدند کـه در برابر درزمان مزدك، روحانیون از اقتدار افتاده و اکثرشان یـا بـه نـهضت جدید پیوستند و بدون شك آن عده کم و معدود روحانیوني کـه … یـاهم از ایران بـه سایر نقاط جهان گریختند. قهر انقلابي نابود شدند اصلي ترین عوامل خیـانت و سقوط . با اکراه و اجبار و براي حفظ جانشان بـه اندیشـه نوین گرویده بودند» قباد«چون بعد از اینکه مدتي از پیروي انقلاب گذشت، اشراف و شاهزادگان و . ان بدست انوشیروان بودندونابودي مزدکی روحانیوني کـه بکلي از سیـاست و مفتخوارگي کنار گذاشته شده بودند بـه توطئه علیـه آئین جدید مشغول شدند و برعلیـه مزدکیـان بشورانند، دست بـه وقتي درون پي تحریکات و تهدیدات بسیـار نتوانستند راي قباد را دیگر کنند واو را درون پي این کودتا عناصر انقلابي مزدکیـان برخي دستگیر و .کودتا زدند و جاماسب، برادر قباد را برتخت شاهي نشاندند پادشاهي جاماسب دیري نپایید و شاید هم .بسیـاري بـه شـهرهاي دیگر گریختند و خود مزدك درون آذربایجان مستقر شد . اي کـه توانگران، درباریـان و روحانیون بـه وي محول کرده بودند برآید ود بخوبي از عهده وظیفهکه وي نتوانسته ب . بدینسان نوبت بـه فرزند قباد، انوشیروان رسید و وي برکرسي شاه نشست بدزاده اردشیر مو. را درون پیش نـهاد و برآن شد کـه وصیتهاي او را بکار بندد» اردشیرپور بابك«خسرو انوشیروان عهود پایبند و درنتیجه درون شریعت او اشخاصي مانند ماني و امثال او زندیق » مزدیسني«بود و به مذهب ) فرزند روحاني( . محسوب مـیشدند هست و که تا از اینکار فارغ نیفتد بـه هیچ کار دیگر » مزدیسني«مدار دولت بر دین :خسرو چون بـه تخت نشست گفت -درباریـان –توانگران (اید کي درون این اعتقاد شبهتي نبود و مدیران را حاضر کرد التفات نتوان کرد و لشگر را ب بدانید کي این مزدك ملك مـیطلبد و پدرم از کار او غافل : بحضور بزرگمـهر ، کي وزیر او بود و ایشان را گفت) روحانیـان اکنون . ا فتنـه او از عالم فرونشستاورا بکشت ت» بهرام پور هرمز«است کي جد ما » ماني زندیق«بود و مثل او همان بینید؟ شما چه صواب مي. تدبیر این مردمي حتما کرد این مرد، تبع بسیـار و شوکت : ما بنده ایم و این اندیشـه کي کرده اي، بر ثبات ملك انوشیروان گفت« : همگان گفتند اکنون این سر را هفته داریدتا ما تدبیر کنیم . شودتمام دارد، و اورا جز بـه مکر هلاك نتوان کرد و گرنـه اینکار برما دراز اکنون حتما کي . مزدك را پیغام داد کي ما را معلوم هست کي تو بر حقي پدر ما متابعت توبه واجب مـیکرد و انوشیروان، دیك مزدك نز. بر عادت، نزدیك ما آیي و طریق راست معلوم ما گرداني و منزلت خویش نزدیك ما هر چه معمورتر داني 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 79 بیش از حد و خویشتن درون کفه او نـهاد، کي این مزدك پنداشت کي انوشیروان را . او آمد و انوشیروان اورا کرامتها فرمود از آنچه باطن حال . صید کرد و مدتي با هم بر این جمله مـیبودند، چنانکه جهانیـان انوشیروان را درون زبان گرفته بودند انوشیروان یك روز …و اتباع مزدك سربرآوردند و آشکارا دعوت مـید» هدعا«نمي دانستند و هرکجا یکي بود از بدانکه من از این حشم و خدمتکاران عمال و نواب خود سیرآمدم و مـیخواهم کـه به جاي هرکسي از ایشان : اوراگفت تواند که تا ایشان اکنون نسختي نویس بـه ذکر اعیـان و سپاهیـها و متصرفان و معروفان، کي از تبع. یکي از شما بگذارم هریك را بـه منصبي و شغلي بگمارم و نسختي طبقات سپاهي و رعیت کـه دربیعت تواند، که تا هررا نظري و نیکویي انوشیروان با این نیرنگ تمامي اعضاء و هواداران سازمان انقلابي مزدك را کـه اکثرشان مخفي و کارهایشان ».فرمایم ».امي را نابود کندمحرمانـه بود را خواست کـه بشناسد و تم مـهرجان :پس انوشیروان گفت. چنانکه افزون از یکصد و پنجاه هزار مرد برآمدند : مزدك دو نسخت بر این جمله کرد و مـیخواهم هرکي از داعیـان و سرهنگان و معروفان اتباع تواند، جمله را بخواني که تا این نزدیك آمده است) مـهرگان( ». همـه را بر هرکارها و شغلها گمارمو مـهرجان پدیدار ایشان کنم مزدك نامـه ها بنبشت که تا همگان روي بـه مدائن نـهادند و انوشیروان با لشگر خویش قاعده نـهاد بود، کي روز مـهرجان و من بر سر مزدك بایستم و سلاح درون دست . خواني عظیم خواهم نـهاد و مزدك و اتباع اورا اول برخوان نشانم ها سلاح پوشیده دارید پنـهان و چون من مزدك را بکشم، بـه اول زخم کي مگان حتما کي درون زیر جامـهگیرم و شما ه ، شما شمشیر درون نـهید و همگان را بر آن خوان پاره کنید و همگان بر این اتفاق همدست شدند و فرمانـها نبشت بـه آن ) جشن مـهرگان(روز مـهرجان و فرستاد تاهمـه شـهرها و ممالك و درمـیان هر فرماني نسختي از اتباع مزدك نـهاد . جماعت را بگیرند و محبوس کنند درآمد فرمود که تا بر شط دجله خواني عظیم برنـهادند و مزدك را درون بالش نشاند وخود ) جشن مـهرگان(چون مـهرجان د مرد سلاح درون زیر جامـه بر سر او ایستاد و دو هزار مرد از اعیـان و مقدمان و اتباع مزدکي بر آن خوان نشستند و ص پوشیده پیرامون انوشیروان مرتب بودند که تا اورا نگاهدارند و دیگر لشگرها دررویـه پیرامون مزدکیـان کي برخوان نشسته ناچخ از بهر این کار و اولي کـه تبرزین) و بعضي گویند ناچخي(درگرفتند و انوشیروان تبرزیني درون دست داشت م کند، شمشیر نمي توانست داشت و انوشیروان بـه یك زخم سرمزدك درکنارش افکند و ساخت که تا مزدك را بدان زخ و هم درون آن روز هرکي درون ممالكري . لشگر شمشیرها برآهیختند و در آن زندیقان بستند و جمله را هلاك د د که تا حبس د و آن گرفتار آمدند و آن را کـه کشتني بود فرمود که تا بکشتند و هرکي بازداشتي بود فرمو… بودند چنانچه از نگارش ابن بلخي برمي . و جهان از ایشان صافي ماند. بـه جاي آن بود کي توبه قبول شایست ، د لذا انوشیران را . آید،گویـا کـه جایگزین جاماسب کمکي بـه اشراف و دربار و موبدان نکرد که تا مزدکیـان را نابود کنند یکصد وپنجاه هزار مرد را دریك روز درون سراسر ایران قتل عام اي حدود ا با چنین نیرنگ خائنانـهرسانند ت بـه قدرت مي . کنند اشتباهي کـه در اکثر انقلابها پدید . ترین عامل قتل عام مزدکیـان گردید از سویي اعتماد نابجاي مزدك نیز خود اصلي . مـیآید و منافع مردم تهیدست را شدیدٌا تهدید مي کند –مزدك درون زمان قباد برآن نشد که تا ارتش دولتي را کـه از نظر تاریخ و نیز محتواي فکري پاسدار منافع درباریـان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 89 زیرا . روحانیون بود را منحل نموده و ارتشي از مردم تهیدست و دهگانان هوادار خودرا جایگزین آن گرداند -توانگران دانقلابیون، نیـازمند یك ارتش جدید و مردمي هست که توسط همان هر انقلابي براي بقا و جلوگیري از توطئه هاي ض -نظامي -عناصر هوادار انقلاب شکل گرفته باشد و اساسا هر انقلابي آنگاه پیروز خواهد ماند کـه قدرت سیـاسي . اقتصادي را تماما بـه مردم هوادار انقلاب منتقل کند و ) توانگران(و بازار ) شاه(توسط دربار » وسیـالیستهاي جهانس«بدینسان شورش و عصیـان انقلابي مزدکیـان اولین ولي شعله این انقلاب هرچند درون آن مقطع درون ایران خاموش مـیشود وبه انوشیروان . نابود مـیشود) موبدان(ملاها ان خردمندان قهرمان ایران لقب دادگر از سوي روحانی -دهگانان -بمناسبت قتل عام صدوپنجاه هزار نفر از تهیدستان هاي قدرت خودرا مستحکم و نظام طبقاتي را مستقر روحانیـان کرسي –توانگران –اعطا مـیشود و دوباره درباریـان مـیکنند، اما اندیشـه برابري طلبانـه مزدکیـان ضد دربار و توانگر و روحانیون چون آتشي زیر خاکستر براي همـیشـه باقي نامي کـه (» زندیق«کشید، گواه این سخن آنکه اکمان ميمـیماند و هرگاه کـه فرصتي مي یـافت چنگي بر صورت ح همچنان درون فضاي ایران مـیماند و حتي بعد از اسلام .) دشنام و اتهامي براي مانویـان و مزدکیـان و مـیهن دوستان بود م قتل عا) مفسران باطن اهل کتاب و نوپردازان اجتهادگر(» زنادقه«و » زندیق«هم بسیـاري از انقلابیون بـه اتهام . مـیشوند بدنبال قتل عام و تحت شکنجه قرار گرفتن مزدکیـان درون ایران بسیـاري بـه سرزمـینـهاي دیگر چون روم و شامات و شان وفادار و پایدار ماندند و آنطاکیـه پناه بردندو بي شك درهجرت و در غربت نیز بـه آرمانـهاي آزادي و برابري طلبانـه شاه و (و ایران را از ستم دربار ي برخیزد و بر حول او خیمـه زنند و سپاه آفرینندنوین» ناجي«ها را مـیشمردند که تا لحظه سرمایـه داران و تجاري کـه ضعیفان و ناتوانان را بـه بردگي مـیگرفتند که تا از (و توانگران ) تمامي کارگزاران و دبیران دولت کـه همواره دست درون دست شاه و ( و روحانیـان) هاي خویش را فزونتر سازند رنج و زحمت و مشقت آنان گنجینـه گداي شـهر نگه کن …سرمایـه داران بهترین پاسداران منافعشان بودند با فتواها و احکامي کـه صادر مـید، آزاد کنند دیري نپایید کـه مردي از صحراي خشك و سوزان عربستان برخاست و بهره جویي از شرایط ویژه !که مـیر مجلس شد را درون آتش قهر انقلابي جدید سوزاند و تاریخ را برگي دیگر بگشود و بگفته حافظ شیراز منطقه روم و ایران حاکم .گداي شـهر، مـیر مجلس شد ستاره اي بدرخشید و ماه مجلس شد رفیق و مونس شد دل رمـید ه ما را نگار من کـه به مکتب نرفت و خط ننوشت بـه غمزه مسئله آموز صد مدرس شد چوصبا بـه بوي اودل بیمار عاشقان فداي عارض نسرین و چشم نرگس شد ام مـینشاند اکنون دوست بـه صدر مصطبه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 99 گداي شـهر نگه کن کـه مـیر مجلس شد سکندراخیـال آب خصربست و جام بـه جرعه نوشي سلطان ابوالفوارس شد لطان س(آري آنچه از قریش سوزان برخاست و با خضري درون جام اسکندري درون جرعه نوشي شاه پارسیـان شد از محمدبن عبدالله گداي شـهر و یتیم تنـهاي عربستان و دین نویني کـه او آورده بود نشات و حیـات ) ابوالفوارس و کٌلا حافظ و مولوي و دهها فرهیخته دیگر ! گداي شـهر مـیر مجلس شد: گرفته بود و چه زیبا گفت حافظ شیراز کـه یك بهانـه مـهر وعشق و دلدادگي خود را درون آئین اوستا و دوري درون سروده هاي خود بهزار و ایراني درون طول تاریخ »جستن از افکار تازیـان نمایـان ساختند 95 اگر روحانیـان منحرف و دار ودستهء دستگاه سود جو و پرست ساسانی درکشور پارس پیـام و خرد زرتشت و بودند و نمـی خواستند کـه مشتی از سود پیروان راستین اورا کـه در پی تحقق اساسات زندگی بر مبنای خرد پرستان و حاکمان زر و زور با سرنوشت ملت بازی نمایند ، بـه نابودی کشاندند و سر بـه نیست د ، بر عدر خراسان زمـین یعنی درون کشور امروزی ما افغانستان ، آیین زرتشت همچنان آراسته بـه زیور پاکی و جوهر ذاتی خویش و اندیشـه مزدک پور بامداد کـه پروسه تکامل دهی خرد . آلودگی چون چراغ آفتاب مـی درخشید ، بدور از هرگونـه زرتشتی بـه شمار مـی آمد حتی که تا قرن های بعد از اسلام یعنی دوران حکومت ابرجهل بر آسمان عقل هر چند نـه .کامل ولی با مقاومت مـی درخشید ساسانی درون پارس از سوی خسروان اریـانا یـا خراسان کـه امروز بعید بـه نظر نمـی آید کـه مزدک درون کنار قباد شاه افغانستان شده، گماشته شده باشد، که تا آیین و فرهنگ زرتشتی را درون آن دیـار بـه کمک شاه قباد کـه به وسیله اخنشور اجتماع بـه قدرت گماشته شده بود، از آلودگی نجات دهد و عدالت و مساوات را در) افغانستان( سلطان یفتلی آریـانا .پارسیـان کـه از ستم روحانیـان و ارباب زاده ها رنج مـی کشیدند، تامـین نماید قباد بـه کمک خسروان یفتلی بـه قدرت رسید و او مدت چندین سال درون کشور ما خراسان بـه کار گماشته مـی شودو از پارس درون این مدت باجگذار . بودتربیت شاهان کشور ما و آرامش و رفاه مردم ما و قدسیت دین و فرهنگ اطلاع یـافته و حتی مردم ما درون لباس سربازی از . بود و همـیشـه پارسیـان را کمک مـی نمود) خراسان ـ افغانستان ( دولت آریـانا مثًلا چنانکه کریستن سن مـی نویسد پارسیـان . شرف و ناموس کشور پارس درون مقابل تجاوزات خارجی دفاع مـی د به منظور اینکه خراج موعود ) قباد ( کواد « :کریستن سن مـی نویسد. تلیـان کمک کرده استرا درون جنگ با روم عساکر یف را بـه خاقان هفتالیـان بپردازد ، از قیصر روم مبلغی وام خواست و قیصر بـه امـید این کـه عدم پرداخت خراج موجب لشکر بـه روم 268د درسال بعد قبا. سردی محبت خاقان هفتالیـان و شاه ایران خواهد شد ، خواهش قباد را رد کرد 95 آیین اوستا ، مزدک پیغمبر برابری) سیـاوش اوستا ( حسن عباسی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 001 واقعهء مـهم این . وبر خلاف انتظار سیـاستمداران بیزانس درون مـیان سپاه ایران افواجی ازهفتالیـان نیز دیده شدندکشید » لشکرکشی فتح بود 06 :قباد دست نشاندهء شاهان یفتلی :مـی نویسد ) افغانستان( اریـانا روانشاد علی احمد کهزاد درون رابطه بـه مناسبات قباد شاه ساسانی پارس با خسروان درون چنین دوره کـه برای . بعد از شکست فاحش ساسانیـان و قتل فیروز پراکندگی سختی فارس را فرا گرفته بود { . ساسانیـان کمال بدبختی بار آورد ، دولت یفتلی آریـانا درون سایـه تدبیر و سیـاست و فتوحات آخشنود مراتب ترقی و عروج ) زرمـهر.( ادارهء ولایـاتی کـه از سلطه ساسانیـان رهایی یـافته بود دولت را بـه خود مشغول مـی داشت. خود را مـی پیمود ژنرالهای ساسانی همـین کـه از قتل فیروز خبر شدند جنک با ارمنستان را قطع و برای انتخاب شاه جدید ) شاپور ( و ) زاره ( ، و ) قباد( ، ) بلاش ( له سه نفر آن فیروز چندین پسر داشت کـه از آن جم. آمدند) مداین ) ( اسیزفون ( بـه ( درون اثر توصیـه و حمایت دونفر جنرال فوق الذکر داخل . مخصوصًا دو نفر اخیرالذکر مدعی تخت سلطنت بودند درون محبس گلگرد بود ، خود را ذیحق ) ری( قباد کـه در این وقت درون . برادر بزرگ قباد بـه شاهی انتخاب شد ) بلاش لطنت برادر تسلیم نشد و چون درون زمان جوانی از اولین شکست پدر خود فیروز درون مقابل آخشنور مدت دانسته بـه س دوسال را طور یرغمل درون دربار یفتلی آریـانا گذارنیده و از قوه و مروت و نیـات حسنۀ دولت یفتلی آگاهی داشت ، بـه خود را تحت حمایت او قرار داد و از او نسبت کمک زن خود از محبس مذکور گریخته و به دربار آخشنور پناه برد و آخشنور بـه خوشی از او استقبال نموده و خویش را کـه زاده قباد . بـه استراد حق خویش کمک خواست چون بـه واسطه فقر مالی یک طرف . شود بـه او داد احضارش نمود و چندی حکمران ولایت تالقان غربی مقرر کرد خراج دولت یفتلی به منظور ساسانی ها مشکل شده بود ومردم هم چندان از بلاش خوش نبودند و موضوع پرداخت باج و تمایل دولت یفتلی هم بـه طرف قباد بود ، بعد از چهار سال بلاش از سلطنت خلع و فباد بـه کمک و حمایت آخشنور سیده بود توسط شاپور جنرال را کـه به اقتدار زیـاد ر) زرمـهر(قباد بعد از مراجعت بـه فارس . بـه تخت فارس نشست رقیبش بـه قتل رسانید و برای کاستن نفوذ نجبا و روحانیون کـه به بلاش کمک نموده بودند نظریـات مزدک را تقویت درون نتیجه مغان . نمود و امتیـازات نجبا را بر انداخت و مساوات و اشتراک عموم را درون زن و زمـین و دارایی اعلام داشت را عوضش بر تخت ) زرمـیاسپ (ز او بر گشته و او را عزل د و در محبس افگندند و برادرش و روحانیون زرتشتی ا .نشانیدند بعضی منابع دیگرپناه بردن قباد و استعانت اورا از دولت یفتلی اریـانا قدری بـه تاخیر افکنده واقعات را چنین شرح مـی بـه شاهی مـی رسد و بعد از چهار سال ) زرمـهر ( ه کمک ب) بلاش ( دهند کـه بعد از پراکندگی های اوضاع فارس اول 06 918ران درون زمان ساسانیـان ، کریستسن سن ، ای 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 101 بجایش مـی نشیند )زرمـیاسب( خلع و قباد انتخاب مـی گردد و او هم درون اثر قبول آیین و رفرم مزدکی عزل مـی شود و ج درون این فرصت قباد چاره را منحصر بـه این مـی بیند کـه در آریـانا نزد آخنشور پناهنده شده و براای استراد تخت و تا آخشنور بـه خوشی از او استقبال و حمایت مـی کند و در اثر کمک نظامـی دولت . خود از دولت یفتلی استعانت بخواهد جنگی واقع شود ، برادرش ) زرمـیاسب ( یفتلی قباد بـه زودی بـه مقصد خود کامـیاب مـی شود و بدون اینکه مـیان او و .فارس مـی نشیند مجدًا بـه تخت 997ـ 597تسلیم مـی گردد و قباد درون بهر حال تقدم و تاخیر واقعات هر طور باشد اساس گزارشـها همان هست که دولت ساسانی بعد از قتل فیروز محکوم »... صلاح و نظریـات دولت یفتلی آریـانا بود 16 ی اما انچه کـه اینجا گفتنی هست اینست کـه برخی از پژوهشگران توده یی و مردمـی بودن مزدک را انکار م طوریکه درون . نمایند چنانکه درون گزارش داکتر حسین خنجی مزدکیـه ، غیر توده یی وانمود شده هست نـهضت مزدک بـه یک تعبیر ی نـهضت روشنفکران و نخبگان کشور بود نـه یک شورش { : بالا خواندیم کـه مـی نویسد بـه نظر مـیرسد حتمًا جناب داکتر از . }است نـه این سخن جای جدال دارد و نـه خلاف آن قابل اثبات. توده یی توده یی تعریف دیگر داشته باشد ، درون غیر صورت هر کـه در آن مردم یـا توده ها وسیعًا بسیج شده باشند و مسلمًا رهبری هر و . دست بـه قیـام بزنند ، آن صرف نظر از ماهیت آن مـیتواند توده یی باشد درون مزدک توده های مردم بـه گونـه سراسری . های مترقی را روشنفکران و نخبگان بـه عهده دارندیـا نـهضت اشتراک داشت و از گزارشـهای تاریخی هم بر مـی آید کـه بعد از قتل عام رهبران توده ها اندیشـه و نظریـات مزدک را که تا .چندین قرن بعد هم حفظ نمودند :یحافظان آیین زرتشتی واصول مزدک تاریخ شـهادت مـی دهد کـه بسیـاری از . مرکز حفظ دیـانت زرتشتی و اندیشـه های مزدکیـان خراسان بوده هست . علیـه اعراب ، با محتوای دفاع از آیین و فرهنگ ملی بوده هست ) افغانستان امروزی ( ها و قیـام های مردم خراسان بوداز قیـام نیزک ، قیـام قارن هراتی، قیـام سنباد ، استادسیس چیزی راکه مزدک بر علیـه منحرفین ساسانی آغاز نموده ادوارد . ، بهافرید، بابک خرم دین و بسیـار دیگر همـه قیـام های با مضمون آیین زرتشتی و مزدکی نام شده هست ک قرن دیگر نیز درون بارۀ خرمـیان یـا خرمدینیـه کـه ظاهرًا دارای اصول عقاید نظیر مزدک بودند که تا ی« : برون مـی نویسد مـیلاددی 884تا 784( سخن از آنـها درون مـیان هست و شورشـهای کـه کمابیش بـه صورت جد از قبیل سنباد مجوس و 16 811ـ 211ص 2علی احمد کهزاد ،تاریخ افغانستان ،جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 201 مـیلادی و 654تا 444و یوسف البرم و المقنع پیفمبر نقاب دار خراسان ) مـیلادی 505تا 004( استادسیس ) و 26»/ 982بروان ص . مـیلادی روی داد 525تا 045( مـیلادی و بابک 225( علی مزدک چنانکه صاحب الفهرست گفته هست « : ودر جای دیگر همـین کتاب درون مورد بابک از قول مولف الفهرست مـی نویسد نیز دیده مـیشود کـه » سیـاست نامـه« 462؛ بابک به منظور بازگشت باصول عقاید مزدک قیـام نموده بود و در صفحه عمومًا بابک را خرمـی مـیخوانند و این عنوان را صاحب الفهرست به منظور . مزدک نام داشت یکی از سرداران وی فلی ملاحظه مـی کنیم کـه خرمـی و 254صفحه » سیـاست نامـه «جاویدان و رقیب وی ابوعمران قایل شده هست و درون »مزدکی صرفًا دو لفظ مترادف هست 36 س آمورتی از قول البیرونی درون بارۀ مقنع . دن سلجوقیـان، ب درون کتاب تاریخ ایران از فروپاشی دولت ساسانیـان که تا آم 80».روان خود را بـه اطاعت از قوانین و نـهاد هایی کـه مزدک تشریح کرده بود ، فرمان داد« : مـی نویسد کـه ا واجب المقنع و یوسف برم کلیـه قوانین و حکام مزدک ر« : ادوارد براون درون بارۀ المقنع و یوسف برم مـی نویسد کـه »شمرد و سپاهیـان المـهدی را پراگنده ساخت و چهاده سال حکو مت کرد 46 :اندیشـه مزدکیـان که تا قرنـها ادامـه یـافت علی مـیرفطروس پژوهشگر بنام ایرانی هم تایید مـینماید کـه مزدکیـان که تا قرنـها بعداز اسلام درون خراسان یعنی راجناب مـیرفطروس اشتباهًا مرتبط بـه ایران امروز یعنی فارس کشور ما ادامـه داشت و از سوی مردم خراسان کـه آن قیـام مزدک اگرچه بدست انوشیروان سرکوب « : علی مـیر فطروس مـی نویسد . دیروز نام مـیبرد، دفاع مـی شده هست یـام های شد و بسیـاری از مزدکیـان دستگیر شدند یـا گریختند، اما اندیشـهء مزدکی که تا قرنـها ادامـه یـافت و در شورشـها و ق .آینده ، پرچم عقیدتیـانی چون سنباد، مقنع، بابک خرمدین و دیگران گردید بـه ) پایتخت دولت ساسانی درون فرب ایرا ( بعد از سرکوب قیـام مزدکیـان، بازماندگان آنان از نواحی مداین یـا تیسفون گذار و روستاهای دور دست که تا حدود کوهستانـهای دشوار . نواحی آذر بایجان، همدان، اصفهان، ری و خراسان گریختند و وجود روحیـهء تعاون و اشتراک درون ) عشیره ای(زندگی جمعی . زیـادی دست یـابی بـه مزدکیـان را سخت تر مـی ساخت ازاین رو . مـیان دامداران و چادر نشینان این نواحی، عقاید اشتراکی مزدک را به منظور آنان دلخواه و پذیرفتنی مـی ساخت .امداری و چادر نشینی همواره پایگاه و پناهگاه مناسبی به منظور مزدکیـان بودنواحی کوهستانی و د 26 958ص 0پروفسور براون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد 36 831ـ 031همانجا ، ص 46 081تاریخ ایران ، پژوهش دانشگاه کیمبریج ، مترجم حسن انوشـه ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 301 ، )بر پایـهء منابع قدیمـی( بر اساس گزارش خواجه نظام الملک . از فعالیت مزدکیـان که تا سالها خبری درون دست نیست هانی مردم را بـه ، زن مزدک ، با دو تن از مزدکیـان بـه شـهر ری گریخت و در آنحا پن خرمـهپس از کشتار مزدکیـان، :کیش مزدکی مـیخواند کـه پس از مدتی لیکن پنـهان داشتندی این ... و مردمان، ایشان را خرم دین لقب نـهادند... باز خلق بسیـار درون مذهب او آمدند( ... این.) مذهب و آشکارنیـارستندی کرد و بهانـه ای مـی جستند بـه همـهء روزگار که تا خروج کنند و این مذهب آشکار کنند .گزارش اگر چه بر مبنای توضیح لغوی خاستگاه خرمدینان هست ، اما شاید واقعیت درون آن باشد تسلط اعراب بر ایران از آغاز با مقاومتها و پایداریـهای ایرانیـان همراه بود و، برخلاف نظر بعضی از پژوهندگان ، ایران مقاومتها و شورشـهای پیوستهء مردم ایران سالها توسط پایداریـها ، . آسان بـه اشغال یـا تصرف اعراب مسلمان درون نیـامد .فاتحان عرب بـه طرز خونینی سرکوب شد حکومتهای نخستین اسلامـی به منظور جلوگیری از بروز شورش های مردم کوشیدند که تا گروههایی از قبایل عرب را بـه شـهر براین .مردم نظارت داشته باشندبر زند) چشم و گوش خلیفه ( ها و روستا های ایران منتقل کنند که تا به عنوان :اساس اعراب فاتح درون صلحنامـه ها از جمله قید مـی د کـه مردم مغلوب بایستی کـه اعراب مسلمان را درون خانـه های خویش جای دهند و دارایی خویش را با آنان قسمت کنند ( هزار سپاهی عرب بـه همراه حانواده 68) 650 -600 \ 40ـ 47( ، درون ادامـه چنین سیـاستی ، مثًلا، درون زمان معاویـه ) درون خلافت عباسیـان . هایشان بـه نیشابور و بلخ و مرو و روستا های طخارستان و خراسان فرستاده و اسکان داده شدند نیز انتقال و اسکان قبایل عرب درون نواحی مختلف ایران ادامـه داشت ، چنانکه مثًلا، درون زمان منصور عباسی بـه سال .کروه هایی از قبایل یمنی از نواحی بصره بـه آزربایجان منتقل شدند 984& 474 مـهاجرت و اسکان قبایل عرب درون نواحی فتح شده و مجاورت آنان با ایرانیـان با دست اندازی بـه املاک دهقانان و جان ، همدان ، ری مثًلا، درون مـهاجرت و اسکان طوایف عرب درون نواحی آزربای. تصرف دارایی روستاییـان ایران همراه بود هر قبیله ای هر چه توانست تصرف کرد چنانکه مردم، ناچار اراضی و ) کـه از مراکز مـهم خرمدینان بودند ( و گرگان سران این طوایف مـهاجر بعد ها بـه . املاک خویش را از دست دادند و خود بـه کشاورزان اعراب مـهاجر تبدیل شدند علم مخالفت و استقلال طلبی درون برابر قدرت مرکزی خلافت بر افراشتند و باعث عنوان مالکان بزرگ و خرده مالکان ، درهر حال این مـهاجرت ها و دست اندازی ها سبس خشم ایرانیـان مغلوب بود، چنانکه درون . چندین شورش گردیدند ناحیت او را دشنام هرگاه عرب بانگ نماز گفتی ، دهقانان آن( تصرف اراضی مردم قم بدست دو تن از اعراب مـهاجر ، ).دادندی طبیعی هست که این ستم ها و سرکوب ها، واکنش های اجتماعی سیـاسی گوناگونی درون پی داشت و از جمله درون این دوران ، نوع همـیاری ملی باعث همبستگی و . گرایشـهای ملی و آزادی بخش ایرانیـان را تشدید مـی کرد شورش ها و قیـام های ایرانیـان بر ضد حاکمان عرب درون این دوران ، فصل مـهم . پایداری ایرانیـان درون برابر اعراب گردید 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 401 و درخشانی از مبارزات مردم ایران درون نخستین دهه های اسلامـی هست و روشن هست که درون چنان روزگار آشفته و ه هست ، اینکه عبدالحسین زرین کوب از دوقرن سکوت سخن گفت. پریشانی ، از علم و فلسفه و هنر اثری نباشد بنا براین، شاید بتوان عقیدهء خواجه . درون این دوران است) نـه سیـاسی و نظامـی ( گویـای همـین دوقرن سکوت فرهنگی از : نظام الملک،ابن حزم، عبدالقهار بغدادی ، ابن جوزی ، بیرونی ، مقریزی و دیگران را پذیرفت کـه تحقیق کرده اند شیوه های مختلف با اسلام بستیزند که تا بتوانند باری دیگر بـه تجدید آیین قدیم آغاز تسلط اعراب ، ایرانیـان کوشیدند با از جمله کوشش های ایرانیـان به منظور نابود اسلام و پایـان ... قیـام قرامطه، سنباد و بابک خرمدین و.خود بپردازند .به تسلط اعراب بوده هست به نظر مـی رسد کـه بعد از . حملهء اعراب اطلاع درون دست نیست از فعالیت های مزدکیـان جدید یـا خرمدینان بعد از کـه خود متهم بـه ( حمله اعراب و سقوط حکومت ساسانیـان و به ویژه درون روزگار حکومت سلمان فارسی درون مداین با این حال، بـه خاطری مجموعه . شرایط مناسب به منظور ظهور دوبارهء مزدکیـان فراهم شده بود) مزدکی بودن هست ا قتل عام ها و آشفتگیـهای اجتماعی بعد از حمله اعراب، درون نخستین سالهای حکومت اسلامـی درون ایران خبری جنگه بعضی از مورخان درون ذکر فعالیت دعوتگران عباسی به منظور سرنگون حکومت بنی امـیه و . از خرم دینان نداریم یحی نو مسلمان بـه نام عمار بن یزید یـا از فعالیت های یک مس) 524 -544به سال ( استقرار خلافت بنی عباس بـه اساس این روایـات ، خداش درون نواحی مرو بـه جای دعوت بـه سود خلافت عباسی آیین خرمـی . خداش یـاد کرده اند از اینرو امام عباسی ) . درون دین اسلام خدشـه آورده بود ( مـی گفتند کـه ) خداش( را تبلیغ مـی کرد و وی را از آن رو خداش ، شیعه را از راه ( مبلغان و دعوتگران خویش ، از خداش ابراز برائت و بیزاری کرد و نوشت کـه در نامـه ای بـه ).بدر هست از روایـات تاریخی بر مـی آید کـه خداش اقدامات درون جهت بهبود وضع کشاورزان و پیشـه وران انجام داد و به همـین قسری حاکم دست نشاندهء خلیفهء اموی درون خراسان رسید، وی جهت وقتی اخبار فعالیت های او بـه اسد بن عبدالله خداش بعد از مدتی دستگیر و به حاکم . ماموران و جاسوسان بسیـاری را به منظور دستگیری خداش بـه مرو فرستاد خراسان تسلیم شد و هنگام بر خورد با اسد بن عبدالله قسری با وی بـه درشتی و دشنام سخن گفت، چنانکه حاکم ) .زبانش را کندند، دست هایش را بد، چشمانش را کور د و جسدش را بـه دار آویختند ( تور داد خراسان دس قتل خداش اگرچه بـه خرم دینان درون نواحی خراسان آسیب رساند، اما باعث نابودی آن نگردید و هوادران با قتل ابو مسلم ) 884-424( عد سال ب62حدود . خداش سالها بنام خداشیـه بـه مبارزات خویش ادامـه دادند درون این سال وقتی خبر قتل ابو مسلم بـه . خراسانی بدست منصور عباس، نخستین قیـام متشکل خرمدینان آشکار شد سنباد یکی از خرمـیان ( بـه گزارش مسعودی،. خراسان و جبال رسید ، خرمـیان بر آشفتند و سر بـه شورش بر داشتند . )اهی ابو مسلم قیـام کرد بود کـه از نیشابور بـه خونخو همدان، ( مردم کوهستان و یـا جبال 884ـ 424خواجه نظام الملک درون ذکر قیـام سنباد تاکید مـی کند کـه در سال ).درصد رافضی و مزدکی بودند 68از درمـی نیم درم یعنی ) ( کرج، ری، اصفهان، نـهاوند و جز آنـها 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 501 و گروه های ) شیعیـان و زرتشتیـها ( اسانی، دسته های مبارز مذهبی بـه نظر مـی رسد کـه بعد از قتل ابو مسلم خر با یکدیگر متحد شده و این اتحاد یـا ائتلاف درون ) خرمدینان( و مزدکیـان جدید ) هواداران ابو مسلم خراسانی ) سیـاسی :شکل گرفته باشد 084 -524قیـام سنباد درون سال و ... مزدک، از رافضیـان و خرم دینان، خلقی بسیـار بر وی گرد آمدندچون رافضیـات نام مـهدی شنیدند و مزدکیـان نام ( و بهد از آن، درون سِر با یک دیگر مـی گفتندی که تا هرروزی . و تشیع آمـیخته شد) زرتشتی ( مذهب خرمدینی با گبری .).پرورده تر شد، که تا به جایگاه رسیدکه این گروه را مسلمانان و گبران، خرم دین مـی گفتند .از یک سردار و فرمانده بزرگی قیـام بنام حشوی خرمـی نام مـی برد ) 444 -984( ز درون ذکر قیـام مقنع نرشخی نی بدین ترتیب ، مـیتوان گفت کـه در طول سالیـان دراز ، عقاید خرمدینان یـا مزدکیـان جدید درون کنار دیگر عقاید تی ها با جذب عناصر تازه ای از باور دینی ززیست و در مسیر این هم زیس –سیـاسی و ایینـهای فلسفی –اجتماعی از اینرو ، عقاید خرم دینی درون سرخ جامگان نـه بـه عنوان یک آیین ناب مزدکی، . ها و اندیشـه ها تکامل یـافت اجتماعی ، –بلکه بـه عنوان افکار و عقایدی کـه در طول دوره های تاریخی و برحسب ضرورت ها و شرایط سیـاسی ». ید مطالعه و بررسی شود تحول یـافته هست با 56 درون باره های مردم افغانستان کـه با مضمون و محتوای آیین و فرهنگ نیـایی بر علیـه اعراب صورت گرفته معلومات ارائه داشته ام کـه » ساله اعراب بر افغانستان 6674سیطره « بود ، این قلم تقریبًا بـه گونـه مفصل درون کتاب .واند بـه آنجا رجوع نماید خواننده عزیز مـیت بعد از آنکه های مسلحانۀ سه قرنۀ مردم افغانستان درون برابر اعراب بـه شکست مـی انجامد و دین و فرهنگ عرب روشنفکران و خردمندان درون پی آن مـی شوند کـه تا با کار فرهنگی علیـه . با خون و شمشیر بر مردم تحمـیل مـی شود این امکان بـه . راغ آیین و فرهنگ و هویت ملی و اجتماعی خویش را روشن نگهدارند اعراب بـه ستیز بر خاسته و چ ولی با آنـهم از گزند عمال و حاملان . ویژه درون دورۀ پر عظمت سامانیـان بلخی بـه گونۀ گسترده تری مـیسرمـی گردد .دریغ گذشتاندندحماله دار بر کنار نماندند و اکثریت این رادمردان را بـه عنوان زندیق ازدم تیغ بی زندیقانی را مـی گفتند کـه پیروان اندیشـه مانی و مزدک مـی بوده اند، اما بسیـاری از آنـهاییکه زیر عنوان زندیق بـه :در بارۀ زندیق مـی نویسند . دار آویخته شدند و سر بریده شده اند ، اندیشـه های مزدکی داشته اند ران بسیـار دیده مـی شود و همراه با آن خاطره های تلخ، و ناگواری همچون کلمـه زندیق و زندقه درون تاریخ اسلام و ای« طرد و نابود دانشمندان، سوختن کتاب های علمـی و بستن مراکز دانش بـه یـاد مـی آید، درون بارهء اصل این کلمـه ر گفته اند معرب بعضی دیگ... است) ای دین المراة(برخی از لغت نویسان عرب نوشته اند ، زندیق معرب زن دین و برخی دیگر کتاب ) ابن اثیر(است و زند را برخی کتاب مانی ) زند(مـی باشد یعنیی کـه منسوب بـه ) زندی( درون تاریخ بـه مردان بسیـاری برخورد مـی کنیم کـه متهم بـه زندقه و الحاد بوده اند، از آنجمله ... دانسته اند) مزدک( 56 20ـ 55علی مـیر فطروس ، هفت گفتار ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 601 زویـه را از خود، بر کلیله و دمنـه افزود که تا خلق را با فکر فلسفی آشنا وعقیده عبدالله بن مقفع، کـه مـی نویسند باب بر . مردم را بـه اسلام سست کند از عده یی نام کـه به ظاهر مسلمان، ولی درون باطن زندیق بوده اند و در همانجا ) الفهرست(ابن ندیم درون کتاب اگر صفحات تاریخ را روق ... لد بن برمک از زنادقه بوده اندبرخی گفته اند کـه برمکیـان نیز بـه جز محمد بن خا: "گوید بزنیم موارد بسیـاری را مـی یـابیم کـه از فیلسوفان و اهل منطق بـه زشتی یـاد شده و به فلسفه و منطق، کفر و زندقه و فلسفه را و در آنجا منطق) القول المشرق فی تحریم الاشتغال بالمنطق(سیوطی رساله ای دارد بنام . اطلاق کرده اند کـه در شرح حال صوفیـان و نحویـان و لغویـان هست از ادیبانی کـه ) بغیة الوعاة(با زندقه برابر مـی داند و همو درون کتاب از ) من تمنطق تزندق(آشنا بـه فلسفه و منطق بوده اند بـه زشتی یـاد مـی کند، و شگفت نیست کـه مـی بینیم جملهء حتی اشکال هندسی و دوایر فلکی دایره های عروضی هم کفر و زندقه بـه .. .کثرت شیوع جز امثال سائره گردیده هست . شمار آمده هست مفهوم زندقه و زندیق یک امر ثابتی نبوده بلکه درون زمان ها و مکان های مختلف مفهوم آن تغییر مـی کرده، نـه تنـها ض و اهل اعتزال نیز از این نسبت بی مانویـان و مزدکیـان و فیلسوفان و منطقیـان زندیق خوانده شده اند بلکه رواف ».بهرده نمانده و گاه گاه چنین عنوان یـافته اند 66 این نکته قابل ذکر هست که بر مبنای خرد ستیزی دکانداران و سالوسان شریعت کـه در پناه شمشیر خون چکان « ادر مـی نمودند و جامعه را درون امـیرالمومنین ها فتوای بدار آویختن و یـا سرب هر خرد اندیش و نابودی خرد را ص ژرفای ضلالت مـی کشانیدند درون اثر همـین ظلم ضلالت بود کـه حتی امروز هم درون هزاره سوم دانایـان و فرزانگان عرصه بیـان حقیقت از سوی مضله های جامعه ما نـه تنـها زندیق بل درون پهلوی آن خنزیر علاوه مـی دارند کـه این امر موخذ باوجودیکه درون هر یک از دوره های تاریخ سعی بعمل . اندگی جامعه را آشکار مـی گرداندهزار و چهارصد سال عقب م ».آمده کـه جامعه از ضلالت و افلاس علم و دانش نجات یـافته بـه غنایی معنوی نایل آیند 76 آغاز مـی مقابله با پیروان خرد و عقل بعد از شکست ساسانیـان بگونـه وحشیـانـه تر با ظهور اسلام درون فارس و خراسان گرچه مزدکیـان و باورمندان راستین آیین زرتشتی هنگامـیکه از ستم روحانیـان و اربابان ساسانی بـه کشور های . یـابد عرب نشین کـه هنوز محمد بن عبدالله پیغمبر اعراب تولد نیـافت بود و از اسلام بازی خبری نبود ، پنا ه بودند و پس از اسلام علیـه زرتشتیـان راستین و مزدکیـان و مانوی ها مبارزه سخت آغاز کار و فعالیت داشتند ،نخست درون انجا درون رابطه مرتضی راوندی دانشمند ایرانی تحقیق جامع دارد کـه نقل آن اینجا ما را بـه وضعیت مزدکیـان . یـافته هست :راوندی مـی نویسد دانشمندمرتضی. درون دوران حکومت اعراب مسلمان بر خراسان و فارس کامًلا مطلع مـی گرداند :وضع ایرانیـان« 66 881ص 0پروفسور براون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد 76 822ساله اعراب بر افغانستان ، زکریـا ی رازی ص 1110سلیمان راوش ، سیطره 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 701 چنانکه مـیدانیم {.شادروان داکتر محمد معین از سرگذشت ایرانیـان بعد از ظهور نـهضت اسلامـی چنین یـاد مـی کند بعد از ظهور نـهضت اسلامـی ، پیشوایـان و زعمای اسلام ، کشور های همجوار را بـه زور شمشیر فتح و از ملل تابع گروهی از ایرانیـان کـه تحمل . یـا بـه دین اسلام نـهند و یـا جزیـه بپردازند : راه را برگزینند خواستند کـه یکی از دو .رقیت بیگانگان را نداشتند ، سر بـه کوه بیـابان نـهادند و بعضی تصمـیم بـه مـهاجرت گرفتند :مـهاجرت بـه چین و هند نٌتن مستقر شدند و گروه دیگری از ایرانیـان رهسپار بـه حکایت سالنامـه های چین عده یی از ایرانیـان مـهاجر درون شـهر کا شرح این مـهاجرت درون داستان منظومـی بنام قصه سنجان ذکر شده هست و سرایندهء آن ایرانی پاکنـهاد . دیـار هند شدند :است بنام بهمن کیقباد، اکنون بیت چند از این منظومـه دلنشین را ذکر مـی کنیم مقام و جای وباغ و کاخ و ایوان ه بگذاشتند از بهر دین شانـهم بـه کوهستان همـی ماندند صد سال چه ایشان را بدین گونـه شده حال :پس از چندی درون اثر مزاحمت دایمـی، از دریـا بسوی هندوستان رفتند زن وفرزند درون کشتی نـهادند بسوی هند ، کشتی تیز راندند :و سرانجام بعد از تحمل و مشکلات گونا گون بـه سنجان رسیدند نین حکم قضا شد هم از این پسچ سوی سنجان رسیدند آن همـه ایرانیـان . بعد از گفتگوی نماینده ایرانیـان با راجهء محل، موافقت شد زمـین سراسر جنگل بـه مـهاجران ایرانی اعطا کند درون این خطه با همت و پشتکار این سرزمـین را آبادان د و سنجان نام نـهادند و پارسیـان بعد از سه صد سال اقامت .به شـهر های دیگر گجرات روانـه شدند و پارسیـان امروز هندوستان از بازماندگان آن گروه اند گروهی دیگر از ایرانیـان کـه با حفظ آیین مزدیسنا درون مـهین خویش باقی ماندند، ناچار متحمل زندگی تلخی بودند ، سیستان مـی نویسد کـه پس از آمدن عبیدالله ابی بکره بـه در اجرای آداب و مراسم دینی آزادی نداشتند ، مولف تاریخ . وی همـهء پیشوایـان مذهبی را کشت و اتش ها ی گبرگان را بر افکند) 48اندر سنـه احدی و خمسین ـ ( سیستان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 801 چون شب فرا مـی رسید ، اعضای :( مـیشله مورخ نامـی فرانسه حال ایرانیـان این دوران را چنین توصیف مـی کند }... گرد هم مـی آمدند و روز های گذشتهء خود را با حسرت و سوگواری یـاد مـی دخانواده :وضع زرتشتیـان درون قرون نخستین اسلام که تا قرن پنجم، دین زرتشتی درون ایران هنوز بسیـار رواج داشت و عده پیروان آن کیش زیـاد { الممالک اصطخری، از کثرت مجوس درون در کتب جغرافی عربی و مخصوصًا درون احسن التقاسیم مقدسی مسا لک . بود بدیـهی هست . ولایت پارس و فراوانی آتشکده ها درون آن دیـار و هم چنین درون ولایت دیگر ایران مکرر سخن رفته هست که درون نتیجهء رسوخ کامل اسلام درون اقطار و اکناف کشور و رنج های بیشمار کـه به پیروان آیین مزدیسنا وارد مـی آمد، دهء آنان کاسته گردید، که تا بدین درجه رسید کـه امروز شاهد آنیم،امروز بخشی اعظم زرتشتیـان درون یزد و روز بـه روز از ع بر مـی آید کـه زرتشتیـان درون عصر او به منظور تشخیص از ) 457ـ 792( از این ابیـات ناصر خسرو . کرمان اقامت دارند :مسلمانان شاره ای بر دوش مـی افگندند درون بلخ ایمنند ز هر شری یخواره ودزدو لوطی زنبارهم و ر دوستان آل رسولی تو از خانمان کنندت آواره زیشان برسد گبر بشد یکسو بر دوخته رگو بـه کتف ساره رست او بدان رگو و نرستم من یک نکته بسیـار بااهمـیت از لحاظ تاریخی کـه از شعر ناصر خسرو استنباط مـی شود { ...بر سر نـهاده هیجده گز شاره کـه تا قرن پنجم هجری هنوز مردم بلخ مسلمان نشده بودند و به آیین مقدس زرتشی بوده اند ، و این امر اینست –آریـانا -باختر ، بلخ ) [بآخا( خلاف ادعا های برخی از تاریخنگاران را ثابت مـی کند کـه مدعی اند کـه مردم .} م . و مسلمان شده اند درون زمان عثمان از خداپرستی رو گرداندند] افغانستان –خراسان .مبارزه با مادیون وزندیقان درون عهد عباسیـان درون عهد مـهدی خلیفهء عباسی ، مـهدی هیچ فرصتی را به منظور قلع و قمع زندیقیـان از دست ( کار تفتیش عقاید و افکار و مبارزه با مادیون شدت گرفت ، که تا زندیقیـان شـهر بکشند و پیکر شان را قطعه قطعه نمـی داد ، گویند وقتی گزارش بر شـهر حلب افتاد ، فرمان داد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 901 مولف الاغانی مـی نویسد کـه وقتی مـهدی بـه بصره رفت ، بشار بن برد را بـه عهده دار زندیقیـان سپرد و فرمان . کنند ( : نویسنذه تاریخ یعقوبی، صحنـهء دیگر از زندیق کشی را توصیف مـی کند ... داد که تا چندان بزنندش که تا قالب تهی کند بـه وی خبر رسید کـه او صالح بن ابی عبدالله زندیق است، بعد او را فرا خواند، و چون درستی آنچه درون باره او از عقیدهء کـه دارم بر نمـی کردم و به جز آن : شنیده بود، نزد و ی بـه ثبوت رسید، از وی توبه خواست، بعد گفت ... خیزد و گردن پسرش را بزند، او هم بر خاست و شمشیر برگرفت نیـازی ندارم ، بعد مـهدی ابو عبدالله را فرمود که تا بر ای امـیرالمومنان من شنوا و فرمانپذیر بر خاستم ، اما همان : لیکن چون شمشیر را بلند کرد و بر گشت و گفت کـه هیجان و فلاقه کـه پدر را درون حق فرزند هست مرا فرا گرفت ، مـهدی وی را فرمود که تا بنشیند و سپس دستور داد دلبستگی مـهدی بـه تعقیب زندیقیـان چندان زیـاد بود کـه به فرزند خویش . . . ) . صالح را پیشروی پدرش گردن زدند پسرک من ، وقتی خلافت بـه تورسید ، به منظور قلع و قمع این گروه آماده باش کـه اینان { :چنین وصیت کرد ) هادی( یز از بد کاری ، و زهد و عمل آخرت ، ولی سرانجام آنـها را بـه خود داری از مردم را بـه ظاهر نیک خوانند ، مانند پره گوشت خواری و اجتناب از آلودن آب و کشتن حشرات کشانند ، آنگاه بـه پرستش دو خدا وادار کنند کـه یکی نور ن و شمشیر درون ایشان به منظور این فرقه دار ها بـه پا ک. . . هست و دیگری ظلمت ، و نکاح و را مباح شمارند نـه و با کشتار شان بـه خدا تقرب جوی کـه من جد تو عباس را بـه خواب دیدم کـه دو شمشیر بـه من داد و گفت دو . )خدایی ها را بکشم وقتی هادی بـه خلافت رسید ، همچنان کـه پدرش وصیت کرده بود ، با زندیقان سخت گرفت و گروه بسیـار از ایشان را اگر زنده بمانم همـه این گروه را بکشم ، که تا یکی از ایشان زنده نماند ، : د هزار دار آماده د و گفت فرمان دا. بکشت نام کـه گویـا درون حق طواف ) ار دیـادار ( یکی از کشته شدگان بدست هادی ، کاتبی بود . اما مرگ او را امان نداد ، شاعری درون باره اردیـا دار } ن خرمن گردش مـی کنند شبیـهان هستند کـه در پیرامو{ : کنندگان کعبه گفته بود چه مـی بینی حال آن مرد شاعر را کـه کعبه را بـه خرمن ، تشبیـه مـی کند ، و شاعری دیگر دشمنی خود : گفته هست :را با اردیـادار چنین درون قالب شعر ریخت .آشکار شده) اردیـا دار ( قرنـهاست کـه مانی مرده و اینک از بیم کشتن و یـا ننگ، حج گذارد، بـه خدا سوگند کـه ابو خالد دوست مـی داشت کـه خانـه ) ء اردیـادار کنیـه( ابو خالد خدا درون آتش باشد ، درون آیین او نـه ماران مـی کشتند ـ و نـه گنجشگ ها را درون سرای ، و نیز موش را درون آغلش نمـی ه یی ، اگر منکر مـی شد ، تکلیف مـی د بـه هر متهم بـه زندیق. کشتند و مـی گوید روح خداوند درون پیکر موش هست تا بـه تصویر مانی آب دهان بریزانند و یـا گوشت بخورد یـا یک پرنده کوچک را بـه دست خویش هلاک کند، البته گویند ... مانویـان با ایمان ومعتقد از انجام این کار ها سر باز مـی زدند، ولی اعتقادیون و غیر مانوی ها اباحیی نداشتند مان مامون ده تن را بـه اتهام زندیقه گرفتار د، دستگیر شدگان مانوی بودند، ومثل همـه مانویـان لباس پاکیزه درون ز و هیت آراسته داشتند، شکمباره یی کـه دستگیر شدگان آراسته را دید ، پنداشت کـه آنـها بـه مـیهمانی مـیروند ، خود اکمـه گردید، آن ده تن از آیین خود دل نکندند و گردن شان زده را درون مـیان آنـها جا داد اما بـه جای سور چرانی ، مح شد ، اما او ، آب دهان بـه تصویر مانی افکند و هم مرغی را کـه آورده بودند سر برید ، وقتی مامون از وی پرسید چه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 011 کنی ، زیرا کاره هست ؟ جواب داد کـه ای امـیرمومنان ، شمشیر ی را کـه به گردن آنان زده یی حتما در شکم من فرو .من بـه هوای سور رایگان همراه شان آمده ام مقاومت و جوانمردی کـه به امامتش اقرار کرده ) طالبی ( همچنین درون زمان مامون شخصی بنام محمد بن حسن ، از مردم به منظور . . . آن مرد نپذیرفت و به بود بیعت مـی گرفت ، معتضد از او خواست کـه طالبی را معرفی کند ، بعد از گفتگوی بسیـار بخدا اگر مرا بـه آتش کباب کنی بیش از آنچه از من شنیده یی نخوا هم گفت و بر ضدی کـه { : معتضد گفت : مردم را بـه اطاعت او خوانده و به امامتش اقرار کرده ام گواهی نخواهم داد ، هرچه مـیخواهی ، معتضد بـه او گفت نم ، گویند کـه او را بـه مـیله درازی کشیدند کـه از دبرش داخل و از دهانش بیرون ترا همانطور کـه گفتی شکنجه مـی ک آمد و در حضور معتضد دو سر مـیله را بلندکرده او را روی آتش بزرگی گرفتند و او همچنان معتضد را ناسزا مـی گفت . ق واجب القتل شمرده شده هست در فقه حنفی ، کفر و زندقه توبه پذیر نیست و زندی} . . . و دشنام مـی داد که تا بمرد زندیقان اکثرًا مردان مطلع و اهل بحث و مناظره بودند و در شاخه های مختلف علوم دوران خود نظیر فلسفه، . . تاریخ و منطق اطلاعاتی داشتند ومخالفان خود را درون تنگنا قرار مـی دادند و خواه و ناخواه گرفتار سختگیری های این جریـان فکری بـه علت عدم پیوند اصولی با توده ها ، درون اکثریت مردم کـه در منجلاب . د ناشی از تعصب مـی گشتن جاحظ از نویسندگان بنام این دوران درون باره زنادقه توصیفی . جهل و خرافات غوطه ور بودند اثر عمـیق باقی نگذاشت د کرده ، ازاو سخن ، عبارات شیرین رای کـه از مـیان نویسندگان سر بلن{:دارد کـه شایـان توجه و قابل نقل هست . . . ادب ابن مقفع را اخذ نموده و کتاب مزدک را معدن علم دانسته و کلیله و دمنـه را مایـه فضل شناخته . . . آموخته و ... و آنگاه بر قرآن ، رد و انتقاد کرده و آن را متناقض و متباین مـی داند ، سپس اخبار و احدایث را تکذیب مـی کند انچه را بـه چشم دیده نشود یـا عقل آن را نمـی پذیرد، تکذیب مـی کند و حاضر را بـه غایب ترجیح مـی دهد، و آنچه را »} چنینی زندیق هست . . . درون کتب وارد شده اگر مقرون بـه منطق باشد، قبول والا رد مـی کند 86 سلمان و مسلمان شدگان بومـی درون حق پیشروان با وجود تمام ستم و نامردمـی هایی کـه ساسانیـان و بعد ازآن اعراب م برع. جامعه ، روا داشتند ، که تا چندین قرن نتوانستند کـه خرد اندیشان را از الزام و تعهد بر دانش و عقل باز دارند هرچه ستم ستمکیشان ومعاد اندیشان افزوده مـی شد ، راهییـان جاده خرد و زندگی پر جوش و خروش تر مـی اجتماع را با زرینـه های گرانبهای علم ، فلسفه ، منطق، تاریخ ، ادب و شعر کـه همـه انعکاسی از وجدانیـات و. گردید :مثًلا ستاوند نشینان علوم فلسفی درون کشور ما خراسان اینـها بودند . جامعه بود غنی مـی گردانیدند :ستاوند نشینان فلسفه .هه 052بسال ـ ابولعباس احمد بن الطیب السرخسی درون گذشته 4 هه 822ـ ابوالحسن شـهید بلخی درون گذشته 2 86 58ـ 08، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 111 .3ابوشکور بلخی شاعر سدۀ چهارم هه هه 222ـ ابوزید احمد بن سهل بلخی درون گذشته بسال 2 هه 242ـ ابو بکر محمد بن زکریـای رازی درون گذشته بسال 7 هه 922ـ ابونصر محمد بن محمد فارابی درون گذشته بسال 8 702یحیی بن عدی المنطقی درون گذشته بسال ـ ابو زکریـا 0 هه 452ـ ابو اسحق محمد بن یوسف العتمـی درون گذشته بسال 4 هه 492ـ ابو سلیمان منطقی سیستانی درون گذشته بسال 5 )ابوالفرج علی بن حسین بن هندو ( هه 827یـا 647ـ ابن هندو درون گشته بسال 9 ـ ابوریحان بیرونی64 لخیـ ابوعلی سینا ب 44 ـ عیسی بن المسیحی درون گذشته اوایل سده پنجم هجری 24 ـ امام محمد غزالی 24 ـ ابو عبدالله ناتلی استاد ابو علی سینا و شاگرد ابوالفرج بن الطیب ، سده چهارم هجری 74 با آنکه جهان و بسیـار دیگر کـه هرکدام ازبنیـادگذاران فلسفه بـه شمار مـی ایند ، ) رسالات آنـها ( ـ اخوان الصفا 84 بینی های مختلف را ارائه داشته اند ، ولی اگر بـه دقت ملاحظه گردد و به اندیشـه های شان توجه بـه عمل آید ، کمتر مثًلا ماتریـالیزم دیـالکتیک . پیدا مـی گردد } ایدیـالیزم و ماتریـالیزم و دیگر ایسم های دانشمندان غرب { احتیـاج بـه ) چب ها ـ یـا لیننی( کـه بدبختانـه .یست های غرب درون فلسفۀ ابوبکر زکریـای رازی مـی یـابیم فلسفی را پیش از ماتریـال های ما اصًلا او را نمـی شناختند و اگر هم برخی مـی شناختند ، وی را چون تعلق بـه یک جامعه اسلامـی داشته رد .مـینمودند بی آنکه اثری از او را خوانده باشند ه یکی از مبارزان راستین بر علیـه جهل و اهریمن کیشی درون کشور بـه شمار مـی اید بر درون حالیکه زکریـای رازی ک علاوه ایکه طبیب تن بود جان را نیز با کلام خویش نوازش مـید اد و بر علاوه آن کـه جان و تن فرد را مداوی مـینمود خود را از طرفی از « زیست خویش زکریـای رازی درون دوران . با جهان بینی خویش درون پی مداوای روان جامعه نیز بود حکمای مشاء و پیرورن ارسطو، و از جانبی از متکلمان خاصه معتزله و اسماعیلیـه وباقی خادمان ادیـان ، برکنار مـی یعنی ( داشت ، وبا تعلیماتی کـه از ایرانشـهری پذیرفته بود و مطالعاتی کـه در کتاب و آثار ایرانی ، خاصه کتب مانی انجام داده بود ، گرایش خاصی بـه حکمت اصیل ایرانی ) دد آنـها کـه به زبان عربی وجود داشت ترجمـه ها ی متـع 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 211 داشته و از این روی عقاید خاصی درون باره مسایل مختلف ، از قبیل موضوع لذت و الم ، وهمچنین درون باره مسایل باره نبوت را درون فلسفه لازم نمـی مربوط بـه مبادی خلقت و امثال آنـها داشته ، و بر خلاف فلاسفه عصر خود بحث درون ». شمرد ، زیرا بدان اعتقادی نداشته ، و در باره معاد نیز عقیده ای نزدیک بـه تناسخ اظهار مـی نموده هست 96 اگر تحقیق بـه عمل مـی آمد گذشته از فراگیری موارد فلسفی آن ، امور وساختار های ) اخوان الصفا( مثًلا درون باره مبارزه درون شرایط مخفی و غیر مخفی یک حزب وسازمان سیـاسی را بدون آنکه ) تاکتیک( سازمانی و فن وفنون مراجعه بـه ساختار های احزاب اروپایی و یـا دستور های انان کـه هیچگونـه سازگاری با مناسبات اجتماعی و ساختار درون باره این گروه مـی . ی گردیدهای جامعهء مانداشت ، ، ازاین کـه کمتر تعارض ببار مـی آورد ، استفاده م :نویسند :اخوان الصفا و خلان الوفا گروهی بودند گمنام اما دانشمند و پژوهشگر و مولف و نویسنده، و کوشا درون روشن ساختن افکار و ذهن مردم ، و بر « ، کـه هیچگاه نام آنان آنان بـه اندازه ء درون مکتوم داشتن مرام و کردار خود مقید بودند . انداختن نفوذ خلفا و اعراب فاش نشد، درون حالیکه چندین کتاب علمـی و فلسفی سودمند و جالب انتشار دادند ، و به سهم خود درون پیشرفت .معارف کمک شایـان د یکی از علل پنـهان بودن آنـها مخالفت خلفا و حکومت بغداد با هر گونـه و نـهضتی بود، کـه در روشن ساختن آنان درون اواخر سده چهارم موفق شدند کـه از همـه علوم . وبا جهل و خرافات مبارزه نماید . شد ذهن مردم موثر با متداول زمان تالیفات و رسالات بسیـاری انتشار دهند کـه بسیـاری از آنـها موجود و تبحر و استادی نویسندگان . . .ناشناختۀ آنـها را مـی نمایـاند ردند، دانشمندان را بـه جرم قرمطی و اسماعیلی و زندقه بودن وامثال این چون درون آن قرن کـه انـها زندگی مـی ک درون نخستین رساله مردم را بـه کتمان سر و پنـهان داشتند رساله ها توصیـه مـی . اسناد، محکوم و از بین مـی بردند :در مقدمـه رساله نخستین چنین آمده . د و ازی کـه راغب آن نیست ، . ی نماید ، آنـها را بـه غیر اهل ندهد سزاوار هست که هر این رسالت را تحصیل م( مخفی دارد وجز بـه مستحق آن و طالب علمـی کـه پیوسته درون حکمت و ادب هست ، نشان ندهد ، و آنـها را با تمام قوا ». ) محافظت نماید 07 :سخن پایـانی ا و علومـی هست ، کـه هرکدام درون زمان ویژه توانسته بدینگونـه ملاحظه مـیشود کـه تاریخ ما لبالب از تجربیـات ، دانشـه .دانشـهای فلسفی،اجتماعی،منطق،کلام، الهیـات واخلاقیـات .است موثرات دیرپایی بر عقول و اذهان مردم ما بجا بگذارد 96 همانجا 07 200علی سامـی ، نقش ایران درون فرهنگ اسلامـی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 311 ا اکثردانشمندان کشور های اروپایی اگر بطور کل متاثر از تجربیـات خداوندان خرد سرزمـین ما نباشند ، از آنـه چنانکه مـیدانیم اکثریت آثار فلسفی ، اجتماعی و عقیدتی و اخلاقی نابغه های شرق بـه . استفادۀ اعظمـی را نموده اند ویژه خراسان ، بارها و بارها مورد پژوهش مستشرقین قرار گرفته و آثارشان بـه تمام زبان های جهان ترجمـه شده خراسان و یـا درون مجموع شرق از سوی مستشرقین غربی ، کار امروزو واین کار پژوهش درون تاریخ و فلسفه و ادب . هست دیروز هم نیست کار قرنـها پیش هست ، و این بـه خاطری بوده کـه آنان مسایل مورد تتبع ونیـاز خود شان را درون تمام رکشور ما ولی با تاسف بـه ویژه مدعیـان روشنگری د. عرصه هایی کـه مـی جسته اند، از چشمۀ فیـاض شرق یـافته اند از وجود چنین ذخایر عظیم معنوی بی خبر بودند ، درون اثر همـین بی خبری و ب از گذشته و فراموش نمودن هویت فرهنگی و ایینی خودشان ، بـه یک تن بیروح ، مانند شدند ، کـه در این تن بیروح ، هر روح دیگری توانست حرکت بـه سمت چب و حرکت بـه جانب راست ، چنانکه . د حلول نمایدو بـه خواست خویش آن رابه حرکت درون آور شبحی کـه در اروپا ( قرنـها ارواح خبیثه جامعه ما را بـه راست کشاندند ، یعنی جامعه را دینی ساختند ، و پس از قرنـها معه بـه بدینگونـه جا. ساخت ) لیننی ( واین تن های بیروح را،. بود مانیفست تن های بیروح ما گردید ) درون گشت وگذار کـه هم دینی ها و هم لیننی ها را مـیتوان .) عربی ها و غربی ها ( بـه عبارت دیگر . تقسیم گردید) دینی و لیننی ( زیرا چنانکه گفته شد گوهر ذاتی هر ملتی را ، تاریخ ، فرهنگ و آیین بومـی . دانست گوهر ذاتی ملیعناصر فاقد بـه زور شمشیر تحمـیل شده باشد ، بلکه جامعه با مـیل و رضای همان سرزمـین تشکیل مـی دهد کـه برجامعه نـه .خودش آنرا پذیرفته باشد و به نوعی از انحا ریشـه درون تاریخ سرزمـین شان داشته باشد بدین گونـه ، درمـییـابیم کـه نیـاکان ما گنجینـه های گوهرین زیـادی درتمام عرصه های زندگی اجتماعی ، سیـاسی ، ما « را بـه قیمت خون خویش بـه ما یـادگار گذاشته اند ولی بازهم بـه گفتهء جناب واصف باختری فلسفی و فرهنگی گدایـان کور و لال بر سر گنجینـه های گرانسنگ نشسته ایم و همواره درون آرزوی آنیم کـه ابری از اقصای مغرب فراز ادی اصیل درون قلمرو پژوهش های علمـی و آید و خشکستان اندیشـه ء ما را سیراب سازد بی آنکه بـه اصالت آزادی و آز آری ما نـه درون عرصه مبارزه با اهریمن اندیشان ، نـه از . » ادبی و شعوری خود با غرب و غربیـان باورمند باشیم زرتشت و مزدک خود چیزی مـیدانیم و نـه درون عرصه فلسفه و اخلاق و تاریخ از زکریـای رازی ، پورسینا و اخوان الصفا بر عبر سر این گنجینـه ها . فردوسی کـه تاریخ هویت ملی و آیین ما را تدوین نموده اند آگاه هستیم و دقیقی و زانو زده ایم و کالای فکری و اندیششوایـان عرب و غرب را درون تغاره های ذهن وروان ما بـه شستشو گرفته ایم .که مبدا چرک بر دارند مثًلا . یینی خود را نگهداشته ایم ، حتمًا رنگ دینی یـا لیننی بر آن زده ایم اگر هم عناصری از هویت ملی و آ نوروز کـه یکی ازنگارینـه های هویت ملی و آیینی ما بـه شمار مـی آید ، دینی ها آنرا بـه رنگ دینی عرب آلوده کرده و بر آورده و آنرا ) عرب زدگی( تیره دینی بـه خورد مردم داده اند کـه لازم آمد که تا چهرۀ این آفتاب را ابر های حالا بـه خوانندۀ آگاه هست تا خود باخرد وارستۀ خودش از نو بیـاندیشد و راه برون رفت این همـه . دوباره ببینیم . بدبختی و عقب ماندگی مادی و معنوی خود را درون بوتۀ خرد زنده ، راهگشا، بـه دور از تحجر و التقاط، بیـازماید 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 411 ن امـید ، سخن را درون بارۀ مزدک پور بامداد و مزدکیـان تاریخ کشور مان خاتمـه مـی دهیم که تا باشد چراغ یـاد با ای .آن سروران دگر اندیش سرزمـین نام آور ما ، درون خانـه خانـه مـیهن بزرگ وداغدیده ما بـه جاودانگی ، نور افشان باشد :از زبان بیدل همـه دل بگوییم کـه ؟ تو ای گل بـه سوی کی رو کرده ای وختست جهانی نظر بر رخت د پینوشتها 2ـ 2، ص 6524ـ واصف باختری ، نردبان آسمان ، چاب آرش ، سال 4 سایت انترنیتی فارسی ، زنان ggg. womancog. comـ 2 ، مکروه داشتن زن 22ـ کتاب مقدس ، عهد عتیق ، باب تثنیـه ، شماره 2 497نقش ایران درون فرهنگ اسلامـی ، ص ـ علی سامـی ، 7 22ـ کتاب مقدس ، عهد عتیق ، باب تثنیـه ، شماره 8 22ره النسا ، آیـه .ـ قرآن ، ترجمـه بهائالدین خرمشاهی، س 0 ساله اعراب بر افغانستان بـه نقل از الاغانی جلد دوم ، 6674ـ سلمـیان راوش ، دوقرن مقاومت ، جلد دوم سیطره 4 224ص 60ـ 98لارام مشـهوری ، رگ تاک ، جلد اول ، ص ـ د 5 74قرآن ، سوره حجرات ، آیـه 9 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 511 2662، مارچ 72ـ 72ـ لطیف ناظمـی ، درون کاجستان شعر و شعور واصف باختری ، شماره مسلسل 64 ـ همانجا 44 8662. دفتر شعر » از سالهای توت و ابریشم « ـ دکتر رازق رویین ، 24 دامنی ، گزینـه اشعار ، تلخ ترین فصل خداـ بیرنگ کوه 74 ـ خالده فروغ ، عبور از قرن قابیل 84 45ـ پرتو نادری ، تصویر بزرگ آینـهء کوچک ، ص 04 48ـ ابوریـان بیرونی ، اثارالباقیـه ، ص 44 رضا زاده ، تاریخ بـه نقل از داکتر شفق 697ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد اول ، بخش اول ، ص 54 678تمدن ایران ، ص 957، همچنان تاریخ اجتماعی ایران ، ص 99ـ 89ـ هرست ارتسفلد ، زرتشت و جهان او ، ص 94 بـه بعد و تاریخ اجتماعی ایران ، ج ، 54ـ محمد اقبال لاهوری ، سیر فلسفه درون ایران ، ترجمـه ء اـ ح اریـان ، ص 62 297اول ص و تاریخ اجتماعی ایرا ، ج ، ص 442له ، تاریخ مختصر ادیـان بزرگ ، ترجمـه ء خدایـار محبی ، ص ـ فیلیبسین شا 42 797ـ 697 704ـ 204ـ تاریخ اجتماعی ایران ، جلد پنجم ، ص ، 22 244« 444ـ داکتر زبیح الله صفا ، تاریخ علوم عقلی درون تمدن اسلامـی ، ص 22 592در ایران ، جلد اول ، ص ـ زبیح الله صفا ، تاریخ ادبیـات 72 ـ سایت پیـام ما آزادگان ، ابن راوندی ، اندیشمند بزرگ سده سوم هجری 82 24ـ 24ـ علی سامـی ، نقش ایران درون فرهنگ اسلامـی ، ص 02 522ـ 420ـ محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، جلد دوم ، ص 42 277، ص ـ احمد علی کهزاد ، تاریخ افغانستان ، ج دوم 52 570ـ 520،ص 2ـ تاریخ طبری ، ج 92 042ـ 242ـ محمد محمدی ، فرهنگ ایران پیش از اسلام ، ص 62 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 611 820ـ 420، ص 4ـ تاریخ اجتماعی ایران ، ج 42 75ـ ابن بلخی ، فارسنامـه ابن بلخی ، ص 22 262، ص 4ـ احمد بن ابی یعقوب ، تاریخ یعقوبی ، ج 22 254ـ 444سین زرینکوب ، تاریخ ایران بعد از اسلام ، ص ـ داکتر عبدالح 72 457ـ 657، ص 2ـ عزالدین ابن اثیر ، تاریخ کامل ، ج ، 82 257ـ 457ـ همانجا ،ص02 ـ بـه نقل از یک سایت انترنیتی ایرانیـان 42 05و 72ـ 22،ص 4ـ دل آرام مشـهوری ، رگ تاک ، جلد 52 282ـ 682، ص 4ریخ ادبی ایران ، ترجمـه علی پادشاه صالح جلد ـ پروفسور ادواردبرون ، که تا 92 90ـ 00ـ محمدابراهیم آوازه رضوی ، طب المومنین ؛ رهنمود های چهارده معصوم ، قانون قوه ء باه ، ص 67 470ص 4ـ راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ؛ جلد 47 ـ همانجا 27 600ـ 570ـ همانجا ، ص 27 272ـ 022ص 0724تاریخ ایران ، فریدون آدمـیت ؛ زندگانی و افکار مـیرزا آقاخان کرمانی ؛ تهران ـ سایت 77 سایت تاریخ ایران} مزدک ـ نـهضت احیـای تعالیم زرتشت { امـیر حسین خنجی ggg. sdunwanum.comـ 87 782ـ 282ص 4ـ پروفسور براون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد 07 082رتور کریستین سن ، ایران درون زمان ساسانیـان ، ترجمـه رشید یـاسمـی ، ص ـ پروفسور آ 47 272ـ 472ـ همانجا ؛ ص 57 222ـ 622ـ همانجا ، ص 97 267ـ 267سال ، ص 22ـ علی دشتی ، 68 سال 6674شجاع الدین شفا ، داستان سلمان فارسی ، سایت ggg. 6674hunlC. wuoـ 48 2524، اسفند ماه 92، 444روز چاب لندن شمارهء ـ هفته نامـه نیم28 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 711 764سال ، ص 6674ـ شجاع الدین شفا ، بعد از 28 424ـ جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام ، ص 78 444ـ فرشته الهی ، دین زرتشت و نقش آن ، ص 88 400ص 4ـ راوندی ،تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 08 227المسایل ، ص ـ شجاع الدین شفا ، توضیح 48 224ص 4ـ ابو الفرج اصفهانی ، الاغانی ، جلد 58 722ـ 222ـ کریستین سن ، ایران درون زمان ساسانیـان ، ص 98 512و فرشته الهی دین زرتشت و نقش آن ص 89ـ 29ـ ابو الفضل قاسمـی ، سیر ایگارشی درون ایران ، ص 10 962هی دین زرتشت و نقش آن ص و فرشته ال 904ـشـهرستانی ، ملل و نحل ، ص 40 آیین اوستا ، مزدک پیغمبر برابری) سیـاوش اوستا ( ـ حسن عباسی 20 972ـ کریستسن سن ، ایران درون زمان ساسانیـان ، 20 277ـ 277ص 2ـ علی احمد کهزاد ،تاریخ افغانستان ،جلد 70 982ص 4ـ پروفسور براون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد 80 457ـ 057انجا ، ص ـ هم 00 427ـ تاریخ ایران ، پژوهش دانشگاه کیمبریج ، مترجم حسن انوشـه ، ص 40 20ـ 88ـ علی مـیر فطروس ، هفت گفتار ، ص 50 247ص 4ـ پروفسور براون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد 90 222ساله اعراب بر افغانستان ، زکریـا ی رازی ص 6674ـ سلیمان راوش ، سیطره 64 82ـ 42، ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 44 ـ همانجا 24 204ـ علی سامـی ، نقش ایران درون فرهنگ اسلامـی ، ص 24 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 811 .پایـان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 911 بخش دوم سرشت و سرنوشت عرفان اسلامـی وعرفان ُخراسانی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 021 یـا دوبینش نا همگون بـه قامت بلند عرفان و سرشت و سر نوشت آن درون اثر آن پیچ و تاب هایی کـه درپیکر معانی آن درون طی پرداختن هرچند اگر بـه پیدایی . چندین قرن از سکر تراشان اندیشـه های مختلف دستکاری شده هست ، کاریست دشوار جامعه ، و بدور از خشک پنداری و جزم اندیشی آن با وجود پیچ درون پیچ بودن قامتش ، درون اتکا بـه سیر تحولات تاریخی . توجه ژرف نگرانـه بـه عمل آید ، مرمر این قامت بلند درون پهنـهء هستی معنوی جامعه ، بلورینـه قد مـیافرازد کـه ُبعد اجتماعی آن خراسانی و آنگاهست کـه سوگمندانـه درون مـییـابیم کـه تندراین سیمای مزامـیری وشکوهمندعرفان ده مـی شود ، گاهی بازتاب مظلومانـه ء اندیشوی عارفان محکوم بـه شـهادت درون برابر مظالم ستمگران جامعه تصوف نامـی پیش از . یـافته هست و گاه تکاور تیز پوی رخش مقاومت آفتاب درون آوردگاه نبرد با بیگانگان دزدی پیشـهء ظلمت کیش تاهی داشته باشیم ، نخست از کوچهء پر غوغا و پر چم وخم آنکه درون پهنای ناکرانمند عرفان خراسانی چشم انداز کو پیوستن بـه حقیقت درون این راه روانند ، بی آنکه عرفان و تصوف اسلامـی حتما گذشت ، کـه بیشترین رهجویـان ، به منظور سراغی درون دل ازپهنای اصالت عرفان خراسانی داشته باشند ، و از ینجاست کـه دیده مـی شود کـه اینان بر سر چند . راهیـهایی قرار گرفته اند : عرفان اسلامـی اسلامـی یعنی بیـان هنرمندانـه مذهب درون عرفان. عرفان اسلامـی جز هنرنمایی دینی و مذهبی چیزی دیگری نیست عبدالرزاق کاشانی و این تاکید را کمال الدین. وتاکید بر شـهود دارد. جهت پیروزی درامـهء دین درون تیـاتر جامعه هست العارف من اشـهد الله ذاته وصفاته و اسمائه و «: عارف مـی نویسد درون تعریف 764در کتاب اصطلاحات الصوفیـه صفحه پای { درون عرفان اسلامـی بـه گفتهء حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی » فالمعرفة حال تحدث عن شـهود. افعاله درون . } قفل استورهء ارستو را ـــ بر درون حسن الملل منـهید{ :و یـا بگفتهء خاقانی کـه مـی گوید }استدلالیـان چوبین بود ما . بر قرار و بر فراز هست ) وجود(ل و منطق عینیتحالیکه کاخ عرفان ُخراسانی بر پایـه های عقل وخرد و استدلا عرفان از « اما گفتنی هست که. دراینجاکاری بـه تشریح استدلالات و تعاریف اصطلاحات ویژه ءصوفیـان و عرفا نداریم سان مـی از باور بـه آنکه ان مـیستیک ـ یـا مـیستیسیزم ، کـه به معنای سری و غیبی مـی باشد عبارتست { واژه ی یونانی تواند انفرادًا از طریق تزکیـه نفس ، ریـاضت، نیـایش ، اوراد و اذکار ، خلسه و جذبه ، درون سیرو سلوک مراحلی را طی کند و با خدا و نیروی های ماوراءطبیعی دیگر وارد ارتباط شود و بدینسان قلبش مـهبط الهام و اشراقیـات الهی قرار گیرد و به »د حقایق بی خدشـه و قطعی دست یـاب 17 17 20طبری ، دین عرفان و جادو ، عناصر مـهم جحان بینی ایرانی ، ص احسان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 121 بیش نمـی وهمـی, کـه البته این تعریف هم درون مرحلهء کـه ذهن بشر موفق بـه کشف سیـارات سماوی گردیده هست ، اما لازم بـه یـاد آوری هست که معمولا ًپس از آنکه اعراب عده ء از کشور ها را مورد تجاوز قرار داد و دین . تواند باشد مفاهیم فلسفی ، تاریخی ، سیـاسی ، اجتماعی ، هنر و ادبیـات ، این کشور اسلام را بر انـها درون طی قرون تحمـیل نمود، چنانکه وقتی درون حوزه جغرافیـایی مستقل . ها هم درکتاب استعمار عرب و بنام عرب ثبت شد و عربیزه گردیده هست به عمل آورند ، چون خراسان یـا مثًلا فارس هند و دیگر کشور های آسیـایی ،پژوهشگران مـیخواهد تحقیق و پژوهش بدون درون نظر داشت فرهنگ و تمدن تاریخی بومـی مردمان این سرزمـینـها ، تمدن وفرهنگ بومـی شان را با پسوند اسلامـی پیوند مـیزنند ، کـه در واقعیت اینکار و یـا این پیوند زدن پسوند، تلاش درون جهت بی تمدن وفاقد فرهنگ وانمود اثر تجاوز بـه مستعمره فرهنگی و ایینی اعراب درون آمده اند درون حالیکه درون ذات ساختن آن جوامع هست که جبرًا و در گفتن مثًلا صنعت اسلامـی درون هرات . وجود خود این و یـا آن جامعه دارای فرهنگ و تمدن مستقل بود ه اند و هستند آسیـای مـیانـه ، همـه ء این ها اگر ، معماری اسلامـی درون نیشابور یـا درون هند یـا مثًلا تمدن اسلامـی درون خراسان یـا فارس یـا درحالیکه خراسان . سگالیده و عمدی نباشد ، بی مسوولیتی درون برابر تاریخ تمدن و فرهنگ یک جامعه بـه شمار مـی رود .یـا هند و یـا فارس تمدن و فرهنگ منحصر بـه فرد خویش راداشته و دارد ابن خلدون تمدن را عمران . ر وجود نداشته و نداردتمدن و فرهنگ مکمل و همزاد یکدیگر اند و بدون یکدیگ انسان دارای سرشت مدنی هست ، یعنی ناگزیر هست اجتماعی تشکیل بدهد کـه در اصطلاح ایشان « : نامـیده مـی گوید »گویند و معنی عمران همـین هست ) شـهر نشینی( آنرا مدنیت 27 د بیشتر از پنج هزار سال ، درون کشور ما تعین مـیدارند ، درون ، شـهری شدن را ، حدو) تمدن ( تاریخ عمران و یـا مدنیت تاریخ [ رجوع شود به{ .حالیکه برخی از تاریخ نگاران بـه روایت وندیدا و اوستا این تاریخ را که تا به هفت هزار سال مـیرساند درون . }الاحمد جاوید و کتاب ـ اوستا، نوشته دکتر عبد74اثر شادروان احمد علی کهزاد جلد اول صفحه ] افغانستان حالیکه عمران یـا مدنیت اعراب درون عربستان ، منظوراز عمران و مدنیت خاص عربی هست که که تا به امروز مشاهده نمـی بوده هست در تاریخ عرب درون رابطه بـه این ) شتر ( مدنیت خاص صحرانشینی هست ،و فرهنگ شان ، فرهنگ . شود بدون . از همـه حیوانات سودمند تر هست ) عربها ( شتر درون نظر صحرا نشینان بی گفتگو « : فرهنگ نوشته هست که مـهریـه عروس و خونبهای . شتر غذای بدوی و وسیله حمل و نقل و دادستد اوست . شتر سدر صحرا مـیسر نبود نمودار شخصیت و مادر شتر دوست با وفای صحرانشین و . افراد و برد قمار و ثروت شیخ قبیله را بـه شتر تعین مـی کنند شیرش را بجای آب کـه برای حیوان ذخیره مـیکنند ، مـینوشند ، گوشتش را مـیخورند ، از پوستش . مـهربان شیرده اوست پوشش درست مـی کنند ، از پشمش خیکه مـی سازند ، پشگلش را بجای سوخت بکار مـی برند و شاش شتر را به منظور مـهمتر و سودمند تر هست و موهبت خاص خدا ) کشتی صحرا ( راب شتر از تقویت مو و دوا مصرف مـی کنند ، بـه نظر اع ملاحظه مـی گردد کـه عناصر تشکیل دهنده فرهنگ کـه عبارت هست از خوردن غذا ، ) 5تا 8آیـه 04قرآن سوره ( هست 27 88، ترجمـهء پروین گنا بادی ص ، 0عبدالرحمن بن خلدون ، مقدمـهء ابن خلدون ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 221 ه و غیره همـه تهیـه غذا ، پوشیدن لباس و تهیـه آن ، خانـه و توع ساختمان آن ، ازدواج و درمانگری های بومـی و غیر »مجموعه یی از فرهنگ یک ملت بـه شمار مـیرود کـه از اعراب این مجموعه درون شتر خلاصه مـی شود 37 ) بدوی بـه طفیل شتر زندگی مـیکند ( اسپرنگر درون این باره عبارتی زیبا دارد کـه مـی گوید هنگام ضرورت یـا شتر پیری . د موزیل گوید درون قبیله روله کمتری هست که یکبار آب شکنبهء شتر را ننوشیده باش را مـی کشند یـا عصایی بـه حلق آن فرو مـی کنند که تا قی کند و اگر شتر یکی دو روز قبل آب خورده باشد ، مایعی کـه در اهمـیت شتر را درون زندگی اقتصادی عربان از آنجا مـیتوان یـافت کـه گویند درون زبان عرب . شکم اوست قابل خوردن هست شتر از جمله . تنـها به منظور شمشیر باین اندازه کلمات مترادف درون زبان عرب هست . شتر هست یک هزار کلمـه به منظور جایی کـه شتران عرب آسوده ( از عمر بن خطاب نقل مـی کنند کـه گفته بود. عواملی بود کـه فتوحات اسلام را آسان کرد ) .نباشد عرب آسوده نخواهد زیست خرما و مخلوط آرد یـا ذرت ) اعراب ( غذای روزانـه او « : اعراب مـی نویسد پوشاک و غارت . همـین مولف درون باره غذا چنانکه . لباس او نیز چون غذایش اندک هست ، یعنی یک پیراهن و کمربند و یک عباست . برشته با آب و شیر هست ند، بندرت کفش بپا شلوار نمـی پوش. هست که عقالی روی آن مـی پیچد ) کوفیـه( درون تصویرها دیده ایم سرپوش اوشالی وضع هرچه باشد . بزرگترین فضایلش ثبات و صبر هست که او را بـه زندگی درون آن شرایط سخت توانایی مـیدهد . دارند صبر و تسلیم را ترجیح مـیدهد و برای تغیر حال کوشش نمـی کند؛ و دیگر از صفات خاص بدوی اعتماد بـه نفس هست که بدوی هیچوقت بمقام انسان اجتماعی ، از نمونـه کـه در دنیـای ما هست ، کـه در او ریشـه ای عمـیق دارد که تا آنجا مگر آنکه امری مربوط . نرسیده هست و برایب فضایلی کـه هدف آن ترجیح مصلحت جماعت هست نکوشیده هست { دعا گفته بود عربی بـه هنگام . نظم و فرمانبری و تسلیم بـه قدرت درون زندگی صحرا اعتبار ندارد . بـه قبیلهء او باشد .} الهی مرا بیـامرز ، محمد را نیز بیـامرز و جز ما دیگری را مـیامرز غارت یـا غزوه کـه مـیتوان گفت یک قسم دزدی هست در شرایط اقتصادی و اجتماعی صحرا صورت رسم عمومـی یـافته ا غارت گری و هجوم بـه کار م: ( قطامـی شاعر عصر اول اموی ضمن شعری اصول غارتگری را توضیح داده گوید . هست ) همسایـه و دشمن هست ، و گاه هم اگر جز برادر خودی دیگر نیـابیم او را غارت مـی کنیم .غارت یک قسم تفریح قومـی بوده و طبق معمول درون اثنای آن خونریزی جز بـه هنگام ضرورت مجاز نبوده هست ما مردم صحرایی بودیم « : ب نقل شده هست که مـی گویداز ام المومنین عایشـه زن زیبا و خواستنی محمد پیشوای اعرا کـه عجمـیان دارند درون خانـه نداشتیم و آنرا نا خوشایند مـی دانستیم و به کنار مدینـه مـی رفتیم ) مستراح( و این ابریزگاه ».و زنان به منظور حاجت خویش برون مـی شدند 47 37 58ـ 18فیلیب خوری ِحتی ، تاریخ عرب ، ترجمـهء ابوالقاسم پاینده ، ص 47 5100رجمـهء ابوالقاسم پاینده ، ص ، ت 8محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 321 از پشم شتر خیمـه مـی ساختند و حقیرانـه زندگی شب و همـین اعراب صحرا نشین کـه آبریزگاه را نمـی شناختند، ، و پس از آنکه بـه سلاح اسلام مسلح شدند و فرمانـهای غارت گریـهای خویش را آسمانی وانمود . روز خود رامـی گذشتاندند ر حکایت این قص. اعمار نمودند ) قصر التاج ( د ، درون نتیجه آن دزدی و غارتگری دینی بجای رسیدند کـه برای خود امـیرالمومنین المقداربالله درون اول قرن چهارم هجری کاخ و باغ بسیـار زیبایی پدید آورد کـه آن را « : چنان هست که درون این کاخ درختی از زر و سیم ساخته بودند کـه مـیان دریـاچه ء بزرگی جلو . مـی خواندند ) سرای درخت ( دارالشجره بزرگ از زر و سیم داشت و بر هر شاخهء آن شاخه های کوچک ، مـیوه این درخت هشت شاخهء . ایوان کاخ قرار داشت بـه علاوه از پرندگان زرین و سمـین صدای سوت و آواز چهچه بر مـی . های گوناگونی از جواهر رنگا رنگ دیده مـی شد تند و خاست و در اطراف راست و چب دریـاچه مجسمـهء پانزده سوار بود کـه لباس حریر پوشیده و شمشیر درون کمر داش ».چنین بـه نظر مـی رسید کـه به جنگ یکد یگر مـی شتابند 57 عبدالرحمن بن سمره وقتی بـه کابل حمله کرد عده زیـاد از مردم کابل « : البلدان بلاذری نوشته شده هست که درون فتوح ».از مردان کابل را اسیر نمود و با خود برد کـه برای او قصر و کاخ بـه سبک ابنیـه کابل بسازند 67 اکنون حتما پرسیدکه تمدنی کـه بعد از اسلام درون عربستان بـه وجود آمد تمدن اسلامـی هست یـا تمدن خراسانی درون اسلام عربی کـه شعورش فقط درون حد ساختن خیمـه از پشم شتر بود ، مگر مـیتواند قصر التاج را بسازد ؟ قصر التاج حتما بدست . کی مـهندسی شده باشد ؟ بر و معابدو یـا بـه عبارت جامع تر عمران و تمدنی را کـه پس از استیلای اعراب مسلمان درون کشور قصر ها ، مساجد و منا افراد و نویسندگان و محققین مبین تمدن اسلامـی مـیدانند ، اینان سخت .های فارس و خراسان ساخته شده هست م نیست، اعراب مسلمان این تمدن را باخود انچه کـه در دوره استیلای اسلام ساخته شده هست تمدن اسلا. اشتباه اند نیـاورده اند، بهزاد عرب نبوده و هیچیک از معماران بنای های بزرگ درون خراسان بـه نام هیچ عرب رقم نخورده هست ، مـهندسین و نقاشان همـه بنا ها مردم خراسان بوده اند ، بدست مردم خراسان معماریـهای عظمـی تاریخی ساخته شده این تمدن خراسان . فکر و اندیشـه و خلاقیتهای مردم خراسان هست شـهکار های تاریخی را خلق نموده اند این . هست اعراب کـه آب شکنبهء شتر مـی نوشیدندو .زیرا . بوده کـه اعراب مسلمان بادیـه نشین را شـهر نشینی آموختانده هست آنجا بـه سوی کشور ما خراسان گشودند وآنگاه کـه قتی با شتران شان راه غارتگری و خونریزی را بـه سوی فارس و از همان عربهایی کـه با عقرب و سوسک و کرک شتر مخلوط با « : چشمان حریص شان با تمدن آشنا گردید، مـی نویسند درون . خون شتر زندگی مـی د بـه تقلید از ایرانیـان درون خوراک و پوشاک و فرش و تجمل راه تفنن پیش گرفتند عربهایی کـه کافور را از نمک تشخیص نمـی . سم ختنـه و مـهمانی از سنن و عادات ایرانیـان پیروی دعروسی و مرا دادند و برنج را خوارک مسموم و نان لواش را کاغذ مـی پنداشتند درون مـهمانی ابراهیم بن مـهدی از هرون ضمن اغذیـه شد کـه زبان ماهی هست و هزار درهم درون راه تهیـه آن گوناگون ، ظرفی بود کـه مقداری گوشت ریز درون آن بود بعد معلوم نتیجه این پر خوری و تفنن و تجمل درون تهیـه غذا آن شد کـه غالب بزرگان :( جرجی زیدان مـی نویسد. خرج شده هست 57 050ـ 150، ص 2مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 67 850احمد بن یحیی البلاذری ، فتوح البلدان ، ترجمـه دکتر آذرتاش اذرنوش ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 421 دچار سوء هاضمـه و قولنج و اسهال خونی و زخم معده مـی شدند و بواسطه افرلط درون گوشت !! دورهء تمدن اسلامـی تار روما تیزم ؛ نقرس و امثال آن مـی گشتند و تند خو و آتشین مزاج مـی بودند و زود زود فرمان زدن و خوردن گرف . بستن و کشتن مردم بیگناه را صادر مـی د و کفشی از پوست خرما داشتند ، بعد از غارت شـهر های فارس و : بـه تن نمـی د ) تنبان( و همـین عربی کـه شلوار چه های حریر گلدار و پرنقش و نگار لباس دوختند و در دوره عباسیـان پوشیدن لباسهای ابرشمـی و خراسان از پار خلفا صد ها و هزار ها جامـه . پشمـی و زربفت معمول گشت خزر از ابریشم و کرک خرگوش به منظور شان تهیـه مـی د جامـه های 66667لباس دوخته و بریده بعد از مرگ المکتفی ، . درون صندوقخانـه داشتند کـه کمتر مورد احتیـاج بود هزار جامـه های یمنی زربفت 24هزار ، ملافه و امثال آن ، هشت هزار عمامـه های مروی 20مروی و خراسانی و که درون : ( . . . درون رانی نیز چنانکه مسعودی درون مروج الذهب مـی نویسد . درون جامـه خانـهء وی یـافتند ... و 6654 باسی چهار هزار کنیز مـی زیست و متوکل با تمام آنـها نزدیکی کرده بود و امـیران کـه این شور و حرمسرای متوکل ع چنانکه این را بـه نقل از منابع تاریخ درون کتاب سیطره هزار و . شوق متوکل را دیدند از اطراف به منظور او کنیز مـی فرستاد نوجوان خراسانی را بـه بغداد بـه متوکل 667طاهر چهارصدساله اعراب بر افغانستان آورده ام کـه تنـها عبدالله بن درون حرمسرای هارون رشید ده هزار کنیز بود از آن جمله سیصد کنیز کـه فقط ساز مـی زدند و آواز مـی . فرستاده بود . ( بهای کنیزان بر حسب جمال و کمال فرق مـی کرد و از چند صد دینار ، که تا چند هزار دینار مـی رسید . خواندند را پر از طلا کرد یعنی بیش از یک مـیلیون دینار بـه ) فروشنده ( محمد بن امـین درون بهای کنیزی زیبایی ، قایق جعفر خلفا از پولهایی کـه به قیمت فلاکت و بدبختی ملل تابع اسلامـی گرد آوری مـی شد، بذل و بخششـهای نا .) وی پرداخت ». محدود مـی د 77 ز همان سرشت ذاتی اعراب یعنی دزدی و غارتگری بود کـه دین اسلام این سرشت ذاتی این همـه ثروت و مکنت ناشی ا درون خصوص دزدی و غارتگری اعراب مسلمان و نیت . اعراب را از سوی الله مسجل نمود و به امری آسمانی تبدیل کرد راسانی دارد، لازم مـی آید اندکی آنـها به منظور ثرومند شدن ازاین راه کـه ارتباط مستقیم بـه ظهور عرفان اسلامـی و عرفان خ . مفصل تر نوشت ، که تا بتوان چگونگی و علت پیدایی عرفان اسلامـی و خراسانی را عمـیق تر درک نمود .عایشـه زنی بر هودج حقیقت اسلام عیت گزارشات وجود دارد کـه خواندن آن پژوهشگران را کـه در پی علت و معلول واق) عایشـه ، بعد از پیغمبر ( درون کتاب اما قبل از باز نویسی . های تاریخی و فرهنگی جوامع ، بـه ویژه زایش و فرسایش پدیده ها ی اجتماعی کمک مـی کند ام المومنین عایشـه بنت مختصر بخشی از این کتاب کـه نتیجهء تحقیقات کورت فریشلر آلمانی هست ، حتما گفت کـه و درعین حال این بی بی . پایـه گذران دین اسلام بـه شمار مـیرود یکی از زنان برجسته عرب و در حقیقت یکی از ابوبکر تاریخ اسلام با کردار و گفتار های خویش ماهیت و سرشت اسلام و ترفند های اسلامـی را گاه سگالیده و گاه ناسگلیده ن نام آور تاریخ عرب بهر حال این بحث دیگریست کـه مختصرآ درون رابط بـه عارفه بودن این ز. بیباکانـه آشکار مـیسازد 77 050ـ 150، ص 2مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 521 اما اینجا گفتنی هست که حرفهای کورت فریشلر حرفهای متعصبانـه یک شیعه نیست . درون جایی دیگری بحث خواهد شد کـه در باره عایشـه روا مـیدارند ، گرچه مترجم آن شیعی گریـهای خود را کرده مثًلا وقتی مـینویسد فاطمـه ، پسوند زهرا و که ما درون نقل آن از . د ویـا از علی را اما وقتی عمر و اوبکر مـینویسد نـه ع هست نـه ص علیـه رحمـه را فراموش نمـی کن زیرا این بررسی یک محقق آلمانی هست که بـه هیچیک .شیعه وسنی ، پسوند های تشریفاتی و غیر موجه را بر داشته ایم مثًلا علی .اند از شخصیت او انکار کنددر مورد عایشـه گاهی حتی خود شیعه هم نمـی تو. از مذاهب اسلام تعلق ندارد « : اصغر امـیرانی مدیر مسوول مجله خواندینـها از بیـان حقیقت درون مورد شخصیت بزرگ عایشـه دریغ نداشته مـی نویسد و یکی از هوشمند ترین ان با عرضه و ) ص ( سر گذشت عایشـه کـه هرو هرچه باشد بالاخره همسر رسول آلله ،آنقدر آموزنده هست و درون لابلای قسمت های مختلف آن بقدری سر مشق های سودمند و زیـان بخش با تدبیر حوا ست و جنبه های عبرت آور و جود دارد کـه در صد ها سر گذشت دیگر، مفاهیم و نکات آموزنده دینی و تاریخی و سیـاسی و ».نظامـی و اقتصادی و اجتماعی و روانی نظیر آنرا نمـی توان پیدا کرد 87 : عایشـه، ابوبکر و علی : نوشته شده هست که ) گفتگوی علی و ابوبکر درون باره عایشـه( درون بحث ) عایشـه ، بعد از پیغمبر( درون کتاب راهزنان عربستان قبل از این کـه مسلمان شوند فقط به منظور تامـین معاش روزانـه راهزنی نمـی د، بلکه فکر آینده را ... « ها قسمتی از اموال غارت شده بعد انداز مـی شد که تا اینکه درون سنواتی کـه نمـی توانند راهزنی هم مـی نمودند و از طرف آن مـیدانی کـه در زمان رسول الله پیغمبر ما ، بعد از اینکه از ) ارطاة( تو ای پسر . کنند از حیث معاش درون مضیقه نباشند ن کـه مسلمان شدند بی کار نمـی ماندند و همواره با مکه بـه مدینـه مـهاجرت کرد تقریبًا پیوسته مـی جنگید و قبایل راهز بعد از رحلت پیغمبر . پیغمبر اسلام بـه جنگ مـی رفتند و غنایم جنگی بدست مـی آوردند و صرف معاش مـی نمودند راهزنانی کـه مسلمان شدند بی کار گردیدند چون دیگر بـه جنگ نمـی رفتند که تا اینکه غنایم جنگی بدست بیـاورند و صرف بیت المال هم بـه مناسبت اینکه بازرگانان عربستان ذکات حقه را نمـی پرداختند توانایی نداشت کـه . ود نمایند معاش خ . بـه تمام راهزنان سابق کـه مسلمان شده بودند و دیگر راهزنی نمـی د اما احتیـاج بـه کمک داشتند مساعدت نماید بانگ زد ای ) ابوبکر ( راهزن بود درون مسجد مدینـه خطاب بـه یک روز یکی از روسای جوان یکی از قبایل کـه در قدیم خلیفه چرا ما را بیکار گذاشته ای و چرا بـه جنگ نمـی فرستی که تا این کـه کافران را از بین ببریم و غنایم جنگی بدست . بیـاوریم کـه تو تصمـیم بـه جنگ زن ها و فرزندان ما احتیـاج بـه غذا و لباس دارند ولی ما دست روی دست گذاشته ایم به منظور این خلیفه ابوبکر بر اثر فشار آن دسته از اعراب کـه با عسرت زندگی مـی د و وسیله به منظور امرار معاش . نمـی گیری . نداشتند تصمـیم گرفت کـه شورای تشکیل بدهد کـه آن شورا برنامـه به منظور جنگ تدوین نماید عمرو ( و ) ابو عبیده ) ( خالد بن ولید ) ( بن خطاب عمر: (انیکه درون آن شورا شرکت داشتند عبارت بودند از شورای ما با استفاده از مقررات دین برنامـه به منظور جنگ با اقوام کفار تدوین کر د کـه مدت آن ده سال بود . و من ) عاص 87 عد از پیغمبر، ترجمـهء ذبیح اله منصوری ، موسسه انتشارات امـیر کبیر تهران ، ص بکورت فریشلر آلمانی، عایشـه ب 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 621 ای ما شور. و پس از آن مدت مسلمـین مـی توانستند با توجه بـه نتایج کـه گرفته شده، مدت جنگ را طولانی نمایند موافقت کرد کـه در تمام جنگ ها چهار پنجم از اموال کفار حربی کـه در جنگ نصیب مسلمـین مـی شود متعلق بـه جنگ . جویـان اسلام باشد ویک پنجم دیگر با اضافهء اراضی، بـه خلیفه تعلق بگیرد و خلیفه آنـها را بـه بیت المال منتقل کند مـی د فقط مـی توانستند از اموال منقول و غلمان و کنیزان و اغنام بنا بر این ، وقتی مسلیمن یک کشور را فتح احشام استفاده نمایند و زمـین آنکشور بـه بیت المال تعلق مـی گرفت و یک پنجم از اموال منقول و غلامان و کنیزان هم . بـه بیت المال منتقل مـی گردید جنگهای دوره خلافت ابوبکر و عمر بن خطاب . داشت ولی اختیـار بـه مصرف رساندیدن اموال بیت المال را خلیفه سلحشورانیم کـه در کشور های دیگر پیکار مـی د ، فقط به منظور پیشرفت اسلام نمـی جنگیدند بلکه جنگ ، درون زندگی قبل از اینکه تصمـیم شورای ما راجع بـه سهم سلحشوران مسلمان درون . عده یی از آنـها یگانـه وسیله تحصیل معاش بود ( یـا ابن : نزد من آمد و گفت ) عایشـه ام المومنین ( ها از غنایم کافران حربی علنی شود و به اطلاع مسلمان برسد جنگ به منظور چه به منظور سلحشوران از غنلیم جنگی، سهم معین کرده اید و خلیفه هم سهم خواهد برد ولی به منظور من ) هشام ) عایشـه . ( چی انتظار داشتی کـه برای تو سهم تعین مـی کردیمبرای ) ام المومنین ( گفتم یـا . سهم تعین ننموده اید ام ( گفتم یـا . گفت به منظور اینکه زوجه ء پیغمبر بودم و رسول الله مرا از سایر زن های خود بیشتر دوست مـی داشت تو هیچ بر زبان ما درون شورای خود ، بـه فکر تو نبودیم که تا اینکه سهم به منظور تو از غنایم جنگی تعین کنیم و اسم ) المومنین اکنون کـه تو مـی گویی چون زوجه پیغمبر بودی مـی حتما سهم از غنایم جنگی ببری فکری بـه خاطرم . آورده نشد رسیده و آن این هست که سایر زن های پیغمبر هم بعد از تو ، بـه خویش حق مـی دهند کـه سهم از غنایم جنگی را ی دانند کـه من برجسته ترین و محبوب ترین زن های پیغمبر بودم و گفت تمام مسلمانان م) عایشـه . ( دریـافت نمایند . بـه همـین جهت حق دارم کـه از غنایم جنگی بهرمند شوم گفتم این موضوع حتما در شورای ما مطرح شود و بعد و به تصویب خلیفه برسد و من بـه تنـهایی نمـی توانم درون این مـیدم کـه پس از نماز ظهر ، وقتی ابوبکر از مسجد مراجعت نمود ، عایشـه مرا ترک کرد بعد فه. خصوص تصمـیم بگیرم ابوبکر غلامـی را فرستاد و مرا . نزد او رفت که تا اینکه پدرش را وادار نماید کـه سهم از غنایم جنگی را بـه او تخصیص دهد .احضار کرد و بعد از اینکه بـه خانـه اش دفتم دیدم کـه عایشـه آنجا هست عایشـه . من تعجب مـی کنم کـه تو به منظور چه مـیخواهی از غنایم جنگی سهم ببری : بـه عایشـه گفت وقتی نشستم ابو بکر ابوبکر گفت ثروت را بایدی بخواهد کـه دارای شخصیت و احترام تو . جواب داد به منظور اینکه مـیخواهم ثروتمند شوم ب پیغمبر بوده ای و امروز هم کـه پیغمبر نباشد تو بین تمام مسلمانان احترام داری چون همـه مـیدانند تو زوجه محبو نیست تو درون موقع رسیدگی بـه کار های مسلمـین ، کنار من نشسته ای و من از حافظه ء نیرومند تو استمداد مـی کنم و .هر بار کـه احتیـاج بـه یکی از ایـات قران داشته باشم از تو مـی پرسم و تو بیدرنگ آن آیـه را به منظور من مـی خوانی ردای خود را بـه عایشـه نشان داد و گفت من با اینکه خلیفه هستم استطاعت ندارم کـه یک ردای نو خریداری بعد ابو بکر اگر بتو بگویم ! عایشـه گفت ای پدر. کنم و بپوشم و تو کـه من هستی نباید علاقه بـه جمع آوری پروت داشته باشی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 721 یستی بـه من خواهی گفت به منظور من نیز عنوان زوجه کـه برای تو عنوان و مرتبه خلافت کافی هست و محتاج ثروت ن ولی حقیقت اینست کـه من ثروت را دوست مـیدارم و . پیغمبر کافی مـی باشد و نباید درون صدد تحصیل ثروت برایم . مـیخواهم یک زن توانگر شوم کردم کـه شاید ولی بعد فکر . من درون ان روز نمـی فهمـیدم کـه ام المومنین به منظور چه مـیخواهد یک زن ثروتمند شود بر اثر اصرار عایشـه پدرش موافقت . منظور آن زن از تحصیل ثروت این بوده هست که بدان وسیله قدرت بدست بیـاورد کرد کـه قسمتی از اموال غیر منقول بیت المال کـه در زمان پیغمبراز یکی از کفار گرفته شده بود و هر سال دوازده هزار عایشـه واگزار گردد و او ، درون عوض ، از دریـافت سهم از غنایم جنگی صرف نظر درهم درون آمد داشت بـه شکل تیول بـه . ابو بکر بـه من گفت کـه فرمان مربوط بـه تیول مزبور را بنویسم که تا وی صحه بگذارد . نماید ه ام من درون حضور عایشـه ایرادی نگرفتم ولی بعد از رفتن عایشـه بـه ابو بکر گفتم این مستمری کـه شما مـی خواهید ب اول اینکه حتی اصحاب خاص پیغمبر دارای یک چنین مستمری . المومنین بدهید از دونظر مورد مخالفت من هست دیگر اینکه گفته خواهد شد کـه تو بیت المال را بـه ت بذل . نیستند و گفته خواهد شد کـه تو تعبیض روا مـیداری هستند و اگر گرسنـه نبودند از تو تقاضا نمـی د کـه آنـها مـی کنی درون صورتیکه عده از مسلمـین درون حال حاضر گرسنـه »را بـه جنگ بفرستی که تا اینکه غنیمت جنگی بدست بیـاورند 97 درون اینجا ملاحظه مـی شود کـه هدف غایی اعراب از پیش کشیدن بـه اصطلاح دین اسلام جنگ با سایر مردمان و بدست راهگیریب و کاری نداشتند و نمتوانستند ند مـی باشد آورد غنایم جنگی جهت تمویل اعراب بی بضاعت کـه جز ، درون پرتو یک چنین مشی راهزانـه یی بنام دین اسلام هست که استراتیژیـهای دینی خود را وضع مـینمایند و برنامـه های : از این برنامـه کورت فریشلر چنین پرده بر مـیدارد. غارتگرانـه خود را تنظیم مـی نمایند ما بـه دو منظور این برنامـه را . یـا علی ما برنامـه تهیـه کردیم با یک جنگ ده ساله با کفار: ر بـه علی گفتروزی ابوبک« یکی توسعه اسلام و دیگر بکار گماشتن عده ای از مسلمـین کـه در گذشته . تدوین کرده ایم و قصد داریم اجرا کنیم . زه نمـی توانند معاش زن ها و فرزندان خود را تامـین کنند کار آنـها جنگ بود و کاری دیگر از آنـها ساخته نیست و امرو علی پرسید شما چه مـیخواهید با کی بجنگید ؟ ابوبکر گقت درون درجه اول قصد داریم کـه با بیزان تیون و ایران »بجنگیم 08 : عایشـه و عمر بن خطاب اسلام مـیباشد و این پلانـها را که تا قاف عایشـه کـه زن پیغمبر است، از همـه پلانـها و پروگرامـهای شوهرش کـه بنیـانگذار .قیـامت به منظور اعراب از سوی الله مسجل ساخته، کامًلا باخبر هست و خودرا شریک منافع آن پلانـها مـی شمارد 97 882ـ 182همانجا ، ص ، 08 982همانجا ، ص ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 821 وقتی مـی بیند کـه جانیشنان شوهرش درون حصه او اندکی بی غوری مـی کنند و انچه را کـه در زمان شوهرش نصیب مـی مـینـه معیشیت او را از بدست آوردن غنایم جنگی فراهم نمـی کنند ، نزد عمر بن خطاب شده برایش نمـی دهند ، و ز : رفته فورًا دعوا بـه راه انداخته مـی گوید من که تا چه موقع حتما در این خانـه محقر کـه متصل بـه مسجد هست زندگی نمایم و صدای مسجد مانع از این شود کـه « من با اینکه مادر تمام مسلمـین هستم بیش از یک خدمتکار ندارم و . ستراحت کنم من نتوانم درون بعضی از ساعات روز ا من اگر دارای چندین خدمت کار باشم بهتر زندگی خواهم کرد چون هریک از . او همـین بود کـه برای شما شربت آورد من . روز مرتب خواهد گردید آنـها را مامور یک قسمت از کار های خود خواهم نمود و امور خانـه ء من خیلی بیش از ام با اینکه ام المومنین هستم مجبورم کـه در سرتاسر تابستان درون مدینـه بـه سر ببرم و نمـی توانم مثل ارباب بضاعت از این اگر من بضاعت مـی داشتم درون ییلاق خانـهء به منظور خود مـی ساختم و فصل تابستان از . شـهر خارج شوم و به ییلاق بروم . درون جایی زندگی مـی کردم کـه هوا خنک باشد این شـهر مـی رفتم و عایشـه گفت . یـا ام المومنین من هم درون فصل تابستان درون این شـهر مـی مانم و به ییلاق نمـی روم : عمر بن خطاب گفت ولی . ای خلیفه تو یک مرد استثنایی هستی کـه به عشق دین اسلام تمام لذات حلال زندگی را بر خود ممنوع کرده ای من مـیل دارم درون خانـه ء . ر نیستم کـه از روش تو پیروی کنم و خود را از لذات حلال زندگی محروم نمایم من مجبو وسیع و زیبا زندگی کنم و در فصل تابستان از مدینـه بـه ییلاق بروم و غذا های لذیذ تناول نمایم و البسه قشنگ و چرا من نباید با گوهر های قیمتی سر و گردن . شوند گرانبها بپوشم و خدمـه متعدد درون خانـه من عهده دار کار های من و گوش های خود را مزین کنم درون صورتیکه درون قوانین پیغمبر ، زینت و آرایش بر زن حرام نیست آیـا من کـه زوجه . هستم نباید لز یک پنجم از غنایم جنگی کـه نصیب مسلمـین مـی شود بهرمند شوم ( ام المومنین (پیغمبر بودم و اینک گر نباید از غنایم جنگی بر خوردار شوم دلیل بر این هست که شما مرا ام المومنین نمـیدانید زیرا زنی کـه زوجه پیغمبر ا اگر ام المومنین هستم مرا از غنائمـی کـه در . بوده و ام المومنین هست حق دارد کـه از غنایم جنگی بر خوردار گردد نیستم بچه مناسبت مرا مادر مرد های مسلمان ) ام المومنین ( گر جنگ ها نصیب مسلمـین مـیشود مستفید کنید وا . مـیخوانید و عقیده دارید زنی کـه همسر پیغمبر بوده نباید همسر اختیـار کند گفت مستمری سالیـانـه من کـه ) عایشـه (عمر گفت تو چه مـیخواهی و بیت امال هر سال چه مبلغ حتما بتو بپردازد ؟ چه مـی گویی ؟ ) ام المومنین ( عمر بن خطاب پرسید یـا . ر درهم هست مـی حتما پانزده برابر شود اینک سالی دوازده هزا . عایشـه گفت مـیگویم مستمری من حتما پانزده برابر شود و بیت المل هر سال یکصد و هشاد هزار درهم بـه من بپردازد گفت من مـیخواهم با این همـه پول ) عایشـه( تو این همـه پول را مـیخواهی چه کنی ؟ ) ام المومنین ( عمر گفت یـا بخوشی زندگی نمایم و خود را از تمام چیز هایی کـه مطابق قوانین اسلام حلال هست بهرمند کنم و این درون خواست اول گفت آیـا درون خواست دیگری هم داری ؟ عایشـه گفت بلی درون خواست دوم من این هست که تمام ) عمر . ( من هست آنـها را ) سعد وقاص ( پادشاه ساسانی بـه غنیمت بدست آورده اند و ) یزد جرد ( سربازان اسلام درون کاخ گوهر هایی کـه .از مداین بـه مدینـه فرستاده بـه من واگزار شود 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 921 خلیفه دوم گفت یـا ام المومنین آن گوهر ها مال بیت المال هست یعنی تعلق بـه عموم مسلمـین دارد و نمـی توان آن را ایـا من حق دارم کـه از غنایم جنگی مسلمـین سودمند شوم یـا نـه ؟ اگر : ام المومنین گفت . از مسلمانان داد بیک نفر حق دارم حتما گوهر هایی را کـه غنایم جنگی هست و از مداین و به مدینـه فرستاده شده بـه من بدهید یـا لااقل آن . گذارید قسمت از گوهر ها را کـه جزو زیور زنـها بوده و به من وا اگر من فقط گوهر هایی را کـه زنـها به منظور زینت بکار مـی اند بتو واگذارم تو حتما دو صندوق را پر از گوهر : عمر گفت منظورم این : عمر گفت . ایـا بیم داری کـه من به منظور جا گوهر ها ، صندوق نداشته باشم ؟ : عایشـه گفت . ( کنی هر چه گوهر زنانـه : ام المومنین گفت . ه از مداین بـه مدینـه فرستاده شده زیـاد استاست کـه حتی گوهر های زنانـه ک . بین غنایم جنگی هست بـه من بده ای پسر هشام درون دفتر بیت المال بنویس کـه هر سال یکصد وهشتاد هزار درهم بـه ام المومنین : عمر ،به من گفت ه از مداین بـه اینجا فرستاده شده جستجو کن و هر گوهر را کـه به علاوه بر این درون گوهر هایی ک. مستمری بپردازند عایشـه گفت ابن هشام مردی هست دقیق و عهدی و . مصرف زینت مـی رسد کنار بگذار و برای ام المومنین بفرست . مـیداند گوهر های کـه برای زینت زن ها ساخته شده کدام هست ا هست که مخصوص زن ها مـی باشد و همچنین نزدیک یکصد طوق و دیـهیم درون بین گوهر ه44گفتم یـا ام المومنین گوشوار مخصوص زینت زن ها بین گوهر ها وجود دارد کـه بعضی از آنـها از الماس و مروارید هست و بعضی از جواهر تبند های گفتم علاوه بر دیـهیم ها و طوقها و گردنبند ها، مقداری دس. عایشـه گفت تمام آنـها را به منظور من بفرست. دیگر »عایشـه گفت من مـیل دارم کـه آنـها را نیز به منظور من بفرستی . زنانـه و خلخال بین گوهر ها وجود دارد عایشـه تنـها زنی هست در اسلام کـه سرشت ذاتی اسلام را پنـهان نمـی کند چنانکه از گفتگوی او با پدرش ابوبکر و بعد با نـه اشاعه خدا پرستی بوده هست و نـه فنا فی الله شدن به منظور الله ، عمر بن خطاب معلوم گردید ، اساس و ماهیت اسلام آنچه بوده استب غنایم جنگی و کار یـابی به منظور اعراب کـه جز شغل دزدی و راهزنی بـه امری دیگری تن درون نمـی پیشرفت اسلام سلحشوران مسلمان کـه در کشور های دیگر پیکار مـی د ، فقط به منظور { چنانکه خواندیم کـه . دادند عمر بن خطاب کـه مردی فداکار درون راه } نمـی جنگیدند بلکه جنگ درون زندگی آنـها یگانـه وسیله تحصیل معاش بود تشکیل یک دولت عربی بـه بهایی خون مـیلیونـها انسان بود اه اسلام را به منظور اعراب ضمن توصیـه چنین بیـان مـی : کند بـه زراعت دارید و نـه صنعت و نـه بـه تجارت ، یرای اینکه اگر از صراط مستقیم شما ای فرزندان عربستان نـه احتیـاج « شما به منظور اینکه بتوانید . دین خارج نشوید تمام دنیـا مال شما خواهد شد و ملل دنیـا به منظور شما تجارت خواهند نمود که تا این کـه ملل دنیـا پیوسته همواره ملل جهان را تحت سلط خود داشته باشید حتما شغل اصلی خود را سربازی کنید 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 031 محال هست ملتی بتواند بدون شمشیر بر ملل حهان فرمانروایی . از شما بیم داشته باشند و اوامر شما را اطاعت کنند کند و قوم عرب حتما فرزندان خود را از کودکی با شمشیر زدن و فنون حرب آشنا نماید که تا در بزرگی سربازانی دلیر ید این باشد کـه با شمشیر ، دین اسلام را درون سراسر جهان رواج بدهد ، بدون آن کـه برای مسلمان وظیفه قوم با. شوند ». دیگران شمشیر خود را فرود بیـاورد 18 با این حال مـیبینیم کـه اصل تقوا کـه مـیخواهند درون دین اسلام آن را پایـه واساس تبلیغ نمایند؛ عبارت هست از طفیلیگری های قتل و کشتار دیگران و غارت اموال و فرزندان شان بـه مثابه کنیز و غلام ، و اختصاص آن به منظور و زیست نمودن بـه ب . این همان امریست کـه خوشبختانـه عایشـه آن را پنـهان نمـی کند . بعد از فقتله فی سبیل الله ) یعنی مومنین ( خود از چهره اسلام ) ن بـه خلوت مـیرود آن کار دیگر مـی کندچو( او بـه مثابه یک زن آگاه پرده های کذب و ریـا را کـه اسلام گذشته از این ملاحظه مـی گردد ، وقتی علی ابن ابی طالب کـه ایشان رامولای متقیـان نام نـهاده اند و . بر مـی اندازد توت مظهر ف{ :شیعه درون هر صفتی او را امام مـی شمارد، چنانکه علامـه شمس الدین محمد بن محمود آملی مـی گوید ابراهیم بود و بعد از او یوسف و بعد او از پیغمبران بـه محمد رسید و از او بـه علی علیـه السلام بعد جوان مردان علی و حتی از روایت عطار نیشابوری درون کتاب تذکرةالاولیـا } باشند و هرچه یـابند از متابعت او یـابند و از علی بـه فرزندان او .کی از مشایخ عرفان اسلامـی بـه شمار مـیرود ، خرقه از علی بن ابی طالب گرفته استبر مـی آید کـه حسن بصری کـه ی 28 کـه این نشان مـیدهد کـه در نزد شیعه و سنی و در مجموع درون متون اسلامـی علی عارف معرفی گردیده و عارف مـیباشد ، د را نزد ابوبکر مـیرساند و دعوی اما همـین عارف وقتی از ازدیـاد مستمری عایشـه اطلاع پیدا مـی نماید سراپا کنده خو من مـیخواهم حرفی ب کـه شاید تو تصور « : چنانکه مـینویسند بـه ابوبکر مـی گوید. مستمری زن خویش را مـی نماید کنی کـه ناشی از حسد هست ولی منی نیستم کـه به دیگران حسد بورزم و خدا مـی داند کـه از این عیب مبرا مـی بگویم یک ایراد اصولی هست و ایرادم اینست کـه آیـا زوجه پیغمبر به منظور دریـافت مستمری انچه من مـیخواهم. باشم سزاوار تر هست یـا او کـه از گوشت و خون پیغمبر مـی باشد و نوه های رسول الله کـه آنـها هم از گو شت و خون ی کنی و مال مسلمـین را بـه او مـی تو به منظور زوجه پیغمبر دوازده هزار درهم مستمری تعین م. پیغمبر مـیراث اند ابوبکر گفت یـا علی این موضوع ناشی . بخشی ولی به منظور پیغمبر و نوه های او یک درهم مقرری تعین نمـی نمایی از سوء نیت نبوده بلکه علت آن فراموشی هست و من بیـاد زوجه تو فاطمـه و فرزندانش نبودم و از این ببعد ،هرسال چهل ». از انبار بیت المال بـه فاطمـه بـه عنوان مستمری رامـی دهم وهشت بار گندم 38 بدون آنکه توجه نماید کـه خود یکی از مـیراث خواران غنایم جنگی بـه شمار آمده و مستمری خویش اخذ مـی نماید و محمد هست باید اما وقتی پای منافع بـه وجود مـی اید مـیخواهد بنام اینکه او . شوهر فاطمـه هست و پدر دو پسر او درون حالیکه عایشـه بـه مثابه بیوهء پیغمبر و گذشته از آن بـه . از انصاف چشم مـی پوشد . مستمری جداگانـه هم داشته باشد عایشـه . فاطمـه با عایشـه هرگز برابر نیست . مثابه زن کـه مقام رهبری اسلام را دارد مستحق ادعای مستمری مـی باشد 18 288ـ 188همانجا ، 28 شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا ، تصحیح ، داکتر محمد استعلامـی 38 882غمبر ، ص کورا فریشلر ،عایشـه بعد از پی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 131 درون تعین پدر خود . شینان شوهرش نقش تعین کننده درون تداوم اسلام داشته هست زنی هست که حتی درون تعین جان عایشـه یکی از مفسرین و حافظ و قراء ( بر علاوه او . ابوبکر و عمر و عثمان و رد خلافت علی و پشتیبانی از معاویـه درون حالیکه فاطمـه یک زن عادی بوده هست . قرآن و احدایث بـه شمار مـیرفته درون واقع عرفان اسلامـی ـ درون آغاز خویش و در طی تکامل خود ـ پدید آمده « : عرفان اسلامـی مـی خوانیم کـه در تعریف . از قرآن هست که دایمًا مـی خواندندش و در باره آن بـه تفکر مـی پرداختند و در زندگی دستوراتش را بـه کار مـی بستند بوده و ویژگیـها و جوانب خاص خویش را از آنجا مأخوذ عرفان اسلامـی مبتنی بر قرائت و نقل دایم متن کلام مقدس ». داشته 48 : عارفه بودن عایشـه و بهتان زنی علی بر او بنا بر این توصیف از عرفان ، بسیـار بـه .یکی از اوصافی کـه در اسلام ،عارف را بدان موصوف مـیسازند ، الله شناسی هست رفای اسلام بـه شمار مـی اید و خواست های اوبیـانگر نیـازمندی وضاحت مـیتوان گفت کـه عایشـه یکی از صدیق ترین ع عایشـه خود اعتراف صادقانـه درون اظهار نیـازمندی های خود و اینکه یکی از الله . های همـه عرفای صدر اسلام مـی باشد وسته درون فکر یکی از دلایل غیر قابل تردید کـه ثابت مـی کند من پی« : اوست، مـی گوید ) عارفه ( شناس های واقعی الله هستم این هست که ام المومنین مـی باشم و مردان مسلمان پسر من هستند و هیچ یک از آنـها نمـی توانند شوهر من خواهی گفت کـه سایر زن های پیغمبر هم ام المومنین مـی باشند و نمـی توانند یکی از مردان مسلمان را بـه . بشوند بین یک زن چون من کـه هنوز جوان هست و سایر زن های پیغمبر کـه همـه شوهری انتخاب نمایند ولی فرق هست آنـها چه بخواهد و چه نخواهند نمـی توانند شوهر اختیـار نمایند ، ولی یک زن جوان چون من . سالخورده مـی باشند ی باشد کـه پیغمبر بـه پاس احترام نسبت بـه قوانین ممـیتواند شوهر اختیـار کند و خود داری او ، از اختیـار شوهر، و من که تا زنده هستم نمـی توانم همسر شوهر ، بعد از پیغمبر بر من حرام است. ما از طرف الله وضع کرده هست بلکه از زندگی بهتر برخوردار شدن بر من حرام نیست و حال کـه من نمـی توانم شوهر کنم، چرا از . انتخاب کنم »زندگی بهتر بر خور دار نشوم 58 گرچه علی بن ابیطالب ادعا نموده بود کـه عایشـه شوهر دارد و شوهرش هم طلحه مـی باشد، چنانکه کورت فریشلر مـی و ازواجه ( یـا علی عملی کـه عایشـه کرده و تو آن را رد مـی کنی چیست ؟ علی گفت خداوند گفته : ابوبکر گفت« :نویسد و عنوان رسمـی هر یک از زن های پیغمبر ام المومنین هست } د یعنی زنـهای پیغمبر مادران شما هستن{ ) امـها تکم چون اگر با یکی از مسلمـین ازدواج کند مثل این هست . زوجهء پیغمبر بعد از رحلت رسول الله نباید شوهر اختیـار کند با مادر خود ازدواج کـه با پسر خود ازدواج کرده و هرگاه یکی از مردان مسلمان با او تزویج کند بدان مـی ماند کـه آن مرد . نموده هست 48 188ایلیـاپاولویچ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، نرجمـه کریم کشاورز ، 58 228کورت فریشلر ،عایشـه بعد از پیغمبر ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 231 ابو بکر از شنیدن آن سخن حیرت کرد و گفت یـا علی از گفته تو پیدا هست که مـیخواهی بگویی کـه عایشـه بر خلاف این ابوبکر گفت آیـا تو مـیخواهی بگویی کـه ام المومنین شوهر اختیـار کرده . علی جواب مثبت داد . دستور عمل کرده هست یـا ابو بکر من مردی نیستم کـه غیبت کنم و مردی نیستم کـه عامل اشا عه رسوایی باشم و به همـین هست ؟ علی گفت را احضار کن و از او بپرس کـه آیـا این موضوع حقیقت دارد یـا نـه ؟) طلحه ( اکتفا مـی نمایم کـه بگویم ز این گفته، علی از ابوبکرخدا من درون این خصوص تحقیق مـی کنم بعد ا: ابو بکر سکوت کرد و بعد سر بر داشت و گفت من از آن روز بـه بعد مواظب بودم کـه بفهمم کـه آیـا ابوبکر از ش عایشـه یـا از . حافظی کرد و از مسجد خارج شد درون . طلحه راجع بـه آن موضوع پرسش مـی نماید یـا نـه ؟ ولی ابوبکر ، از هیچ یک از آنـها راجع بـه این مسله تحقیق نکرد عایشـه گفت ای پدر مگر آن رسوایی را کـه نام . فت بهتر آن هست که با علی بن ابی طالب آشتی نماید عوض بـه عایشـه گ »در ان شده فراموش کرده ای؟ )صفوان بن معطل سهمـی ( 68 ولی این یـا بهتان هست که از سوی شیعه های متعصب از نام علی عنوان شده هست و یـا درست اگرهم باشد کـه علی کـه به یقین از . فته باشد ، اول اینکه ناشی از عقده هایی هست که بنا بر تحریکات فاطمـه حتما اظهار نموده باشد چنین گ ولی بهرحال عایشـه شوهر عقدی بـه غیر ازمحمد نداشته و نکرده هست ، و این مساله را درون . این دوحالت بعید نیست درجاییکه آیـه های قران را قانونی مـیخواند کـه محمد از سوی الله گفتگوی خود با عمر بن خطاب خود تصریح مـیدارد ، وضع کرده هست ، بـه این معنی کـه الله نگفته اما محمد شوهرش ، این قانون را کـه هیچ منطقی جز حسادت درون آن ه درون جالب اینست کـه عایش. نـهفته نیست وضع نموده هست و شریک این حسادت خویش الله را قلمداد نموده هست سوره احزاب بخصوص قسمت اخیر آن 68یکبار درون نزول ایـه . موارد بسیـاری بـه شوهر خود محمد و الله او تاخته هست این تاختن او را علی دشتی وقتی ا زنانی کـه خود را بـه محمد بنا بر . بـه محمد و الله ء او شیرین و زنانـه تاخته بود ملاحظاتی هبه ام شریک « . : چنین بیـان مـیدارد) ام شریک دوسیـه( رابط بـه بیستمـین زن محمد یعنیمـی کنند درون ) بخشیدن( چه غیر از زنان عقدی کـه ازدواج با آنان . دوسیـه ؛ او یکی از چهار زن هست که خویشتن را بـه پیغمبر بخشیده بودند صورت داشتن شوهر کافر یـا مستلزم تشریفاتی چون مـهر ، حضور گواه و رضایت ولی هست و غیر از کنیزان کـه در درون حرمسرای پیغمبر طبقه دیگری نیز از زنان وجود داشت و آنان زنانی بودند کـه . مشرک بر مسلمان حلال هستند سه زن دیگر مـیمونـه ، زینب و خوله ( او نیز خود را بـه پیغمبر هبه کرده بود . خویشتن را بـه پیغمبر هبه مـی د )اند ن بـه پیغمبر ، عایشـه را بر آشفته ساخت، زیرا ام شریک زیبا بود و حضرت بی درنگ این تقدیمـی را هبه خویشت نمـی دانم زنی کـه خویشتن را بـه مردی تقدیم کند چه ارزش : مـی گویند از فرط غیظ و رشگ گفته است.پذیرفته بود تصویب عمل ام شریک و قبول پیغمبر هست از سوره احزاب نازل شد کـه تایید و 68دارد ؟ و از این رو قسمت اخیر آیـه و امراة مومنة ان و هبت نفسها للنبی ان اراد النبی ان یستنکحها { : چنین هست 68قسمت اخیر آیـه . طرف حضرت حق 68 032همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 331 ، پیغمبر اگر بخواهد مـی ]ببخشد[ هرگاه زنی مومنـه خویشتن را بـه پیغمبر ( یعنی } خالصة للک من دون المومنین } . بـه نکاح خود درون آورد و این امتیـاز مخصوص پیغمبر هست نـه مومنین تواند او را مـی بینم کـه خدایت بـه انجام [ یعنی } انی اری ربک یسارع فی هواک { : عایشـه چون چنین دید بـه حضرت گفت »] خواهشـهای نفسانی تو مـی شتابد 78 م بـه شمار مـی آید او نمـی تواند گاهی کـه بی بی عایشـه ، هماطوریکه گفتیم یکی از افشاگران چهره واقعی اسلا بـه ویژه کـه شکست یـا پیروزی . احساسات زنانـه اش بـه جوش مـی آید عارفانـه چیزی های را نگوید کـه همـه واقعیت اند یکی از مسایل کـه احساسات ظریف زنانـه او را جریحه دار مـی کرد ، زن دوستی و زنبارگی محمد . خودش مطرح باشد درون جای دیگر چنانکه محمد بن جریر طبری نقل مـی کند بـه شوهر خود محمد سخت طعن زنبارگی را . شوهرش بود وای : رسول الله از بقیع بازگشت و مرادید کـه سر درد داشتم و مـی گفتم : عایشـه گوید« : طبری مـی نویسد. مـی دهد سرم دازم و کفنت کنم و بر تو نماز کنم و به خاکت ترا چه زیـان اگر پیش از من بمـیری و به کار تو پر: رسول الله گفت . سپارم . بخدا مـی بینم کـه اگر چنین کنی بـه خانـهء من باز گردی و با یکی از زنان خود خلوت مـی کنی : گفتم ». . . رسول الله لبخند زد و به نوبت پیش زنان خود بود 88 ن عرفان و عایشـه وجود دارد کـه چنین مفصل درون بارهء او شاید خواننده این سطور بـه این اندیشـه افتد کـه چه رابطه بی اول اینکه حتما گفت کـه حضرت عطار نیشابوری مـی فرماید کـه عایشـه دو ثلث دین اسلام را . بحث بـه عمل آمده هست ه و اینکه مـی آموزاند یعنی دوثلث دین درون بیـان و کردار عایشـه نـهفته هست ، چنانکه درتذکرةالاولیـا درون ذکر رابعه عدوی اگر رواست : چرا کردی ؟ گویم ) رابعه ـ م ( اگری گوید کـه ذکر او « : چرا زن رادر جمله عرفا آورده هست مـینویسد گذشته از این بـه نظر » . ُثلثان دین از عایشـه صدیقه ـ رضی الله عنـها گرفتن ، هم رواست از کنیزکان او فایده گرفتن اکتر شفیعی کدکنی پژوهشگر ایرانی عالمانـه داده هست جاییکه درون مقدمـه کتاب منطق مـیرسد پاسخ بـه این پرسش را د بدینگونـه درون تمام . تصوف و عرفان چیزی نیست جز یک برخوردهنری با مذهب « : الطیر عطار نیشابوری مـینویسد درون دایره ی یک مذهب و ادیـان و مذهب ، عرفان خاص آن دین و مذهب وجود دارد و امری هست اجتناب ناپذیر ، اما یک دین خاص نیز بـه تناسب تعداد بر خورد های هنریی کـه با آن دین و مذهب وجود دارد ، ما دارای مجموعه ء بی شمار تصوف و عرفان هستیم ، بـه همـین دلیل بـه تعدادانی کـه توانسته اند درون اسلام با این آیین برخورد هنری داشته اگر ما ، از سر ناگزیری ، جریـان های عرفانی را درون اسلام درون دایرهء چند حرکت یـا چند . داریم باشند ، ما تصوف و عرفان چهره محدود مـی کنیم، علت آن اینست کـه این حرکت ها یـا افراد توانستنـه اند درون برخورد هنری خود با اسلام ، آن مایـه هنری ایشان ، نسبت بـه برخورد هنری دیگران ، از بینش هنری و تخیل و زبان خلاق خود مایـه بگذارند کـه بر خورد 78 102سال رسالت ، ص 82علی دشتی ، 88 5080ص 1محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 431 دارای تمایزی آشکار باشد و گرنـه درون صورتیکه با چشم مسلح بـه تاریخ تصوف و چهره های آن بنگریم ، همـهء دست اندر ت ها اس) رمز( و ) تخیل ( هنر مجموعه ای از . کاران این تجربه ء روحی ، بـه نوع ، با اسلام بر خورد هنری داشته اند درون نقاشی و . کـه خود را درون گونـهء مجموعه ای از صورت های جمال شناسانـه و به عنوان نظام از نشانـه ها عرضه مـی کند ـ زبان خاص آن هنر و در داخل زبان خاص آن هنر ، زبان ) زبان ( و ) رمز ( و ) تخیل ( موسقی و شعر و همـه هنر ها با سبک ) زبان ( و) رمز( و ) تخیل ( ها هست ، درون تصوف نیز مـی بینیم کـه ویژهء آن هنرمند معین ـ عناصر اصلی هنر ها و گونـه های مختلف از سادگی بـه طرف پیچیدگی حرکت مـی کنند و بدین گونـه تصوف ساده ء عصر نخستین ، ». تبدیل بـه عرفان پیچیده ء ابن عربی و جیلی و امثال آنـها مـی شود 98 چیزیکه . ست کـه در برخورد هنری خود با اسلام ، از خویش مایـه ها گذاشته هست عایشـه هم یکی از همان چهره ها عایشـه را بالاتر از سایر هنرمندان دین یعنی عرفای اسلامـی مافوق مـیگرداند اینست کـه او بـه زبان ساده رمز هارا بیـان و از . سیرت اسلام را هویدا مـی گرداندحتی مـی شود گفت کـه گاهی بدون رمز اشکارا . مـیدارد و بر سادگی اتکا دارد او نـه تنـها عارف کـه پیشوا و . مـیباشد ) عارفة العرفا ( سوی دیگر حتما پذیرفت کـه عایشـه جز عرفای صدر اسلام هست تعین کننده خلفا که تا به عصر معاویـه بوده و خرقه خلافت را او بـه تن سزاوار های خلافت مـینموده هست ، و اگر برخلاف او .دعوی مـی کرد ، او بود کـه سپه سالاری جنگ رابه عهده مـیگرفت مانند درون جنگ جملی عایشـه درون کار های تجارتی شوهرش نیز مددکار خوبی بوده هست ودر تجارت بعد از سال هجرت محمد از مدینـه بـه رف اعتماد محمد مـی باشد ، و زید بن حارث کـه یکی از های سر سپرده و ط. مکه سمت معاونت او را داشته هست شده ، حتی زن خویش را بـه ) زینب( ایـاز وار گوش بـه فرمان ، وقتی خبر مـیشود کـه اربابش محمد عاشق زن نکاحی او پاس اینکه محمد بتواند بـه گفته قرآن بـه کام خویش برسد، طلاق مـی دهد ، همـین غلام سر سپرده بخش از کار های وی از هنر های عایشـه و جانبازی های خود و خدمتگذاریـهای مردمان پارس . بـه عهده داشت مـهم تجارتی محمد را نیز من بر حسب دستور پیغمبر اسلام بعد از اینکه بـه ایران رسیدم . . . « : به منظور اعراب نقل مـی کند کـه ) ایران امروزی ( من بـه راهنمایی استاد کمان ساز مقداری از . ودمچهار استاد اسلحه سازی را به منظور اینکه درون مدینـه کار کنند استخدام نم آن چوب را درون ایران خریداری کردم و نیز مقداری آهن خ و با چهار اسلحه ساز راه حجاز را پیش گرفتم که تا اینکه من مـیدانستم کـه برای ساختن اسلحه آنچه ضرورت دارد غیر از آهن ، استاد اسلحه ساز هست و ما. بـه مدینـه رسیدیم زیرا عده ای از مسلمـین زیر دست . اگر درون مدینـه استاد و آهن داشته باشیم مـیتوانیم بـه مقداری زیـاد اسلحه بسازیم بعد از آنکه ما وارد مدینـه شدیم استادان . استادان ایرانی ، فن ساختن اسلحه را فرامـی گرفتند و استاد مـیشدند استادان ایرانی . . . ن را درون کوره گداختند و شروع بـه ساختن اسلحه د ایرانی کوره ساختند و آتش افروختند و آه بعد از اینکه چندی درون مدینـه ماندند زبان عربی را فرا گرفتند و هر وقت کـه رسول الله بکارگاه آنـها مـیرفت با پیغمبر ما انستیم کـه از ایران و سوریـه بهر نسبت کـه بضاعت مسلمـین بیشتر مـی شد و ما مـیتو. بزبان عربی صحبت مـی د بیشتر آهن وارد کنیم و زیـاد تر چوب بادامشک به منظور ساختمان کمان از ایران وارد نماییم کار اسلحه سازی توسعه بهم 98 9ی ، منطق الطیر ، تصحیح و تعلیقات محمد رضا شفیعی کدکنی ، ص شیخ فریدالدین عطار نیشابور 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 531 جمعی از مسلمـین طرز ساختن اسلحه را از ایرانیـان آموختند و خود کار گاه های جدید بوجود آوردند و . مـیرسانید ». اسلحه د شروع بـه ساختن 09 درون این قسمت از گزارشـهایی کـه زید بن حارث مـی دهد معلوم مـیشود کـه هیچگونـه روحانیت کـه عرفا و اولیـا مدعی آن هستند ، درون شکل گیری اسلام بـه مثابه دین وجود ندارد و این نکته اشکار مـی گردد کـه اسلام نـه رابطه بـه پیـامـهای همـه چیز دنیوی هست و بر اساس . ابی بـه پیغمبری از سوی الله مطرح استجبرئیل دارد و نـه مسله وحی و انتص شخص محمد بـه مثابه فردی صاحب بصیرت ، درون پی تشکیل یک دولت . رابطه های فی مابین انسانـها صورت مـی گیرد درون پی او هم مانند هر شاه و رهبر مستبد و جهان گشایی دیگر. عربی هست و خواهان خدمت بـه هموطنان خویش غارت و تجاوز بـه کشور های دگر مـی افتد و، لشکر تهیـه مـیدارد، فابریکه اسلحه سازی مـی سازد و بنیـه مالی ، نظامـی او مـیخواهد صاحب یک دولت عربی شود تاعربها را نیز شامل . خویش را بـه انواع و اقسام تاکیتک ها تمویل مـیدارد درون کار های ساختاری و شخصی . س دیگر درون تاریخ ملاحظه نمـی شود حوزه تمدن بشری گرداند، بیش از این هیچ ک و تجارتی محمد، زن آگاه و هوشیـار او همراه هست ، یـاور اوست ، او همراه با شوهرش مانند زن یک سرمایـه دار از ) عایشـه(ام المومنین مایـه های سودمند از خویش بجا مـی گذارد کار گرفته ) هنر دین ( کارگاهها و مراکز مـهم تجارتی دیدن مـی کند و و از یک روز عایشـه از رسول الله درون خواست کرد کـه او را بـه کار گاههای اسلحه سازی « : چنانکه زید بن حارث مـی گوید . ر را پذیرفت و او را با خود بکا) عایشـه ( پیغمبر ما درخواست . ببرد که تا اینکه طرز کار استادان ایرانی را درون آنجا ببیند از چیره دستی استادان اسلحه ساز حیرت کرد و با آنـها شروع بـه صحبت ) ام المومنین( گاههای اسلحه سازی برد و عایشـه از آنـها پرسید آیـا شما از . تکلم کنند ) عایشـه ( نمود و چون ایرانیـان زبان عربی را فرا گرفته بودند توانستند با شما درون این شـهر خوش مـی گذرد یـا نـه ؟ استادی کـه مشغول ساختن زره بود توقف خود درون این شـهر راضی هستید و به و چند شاگرد مسلمان زیر دستش کار مـی کرد گفت مسلمـین مردانی با محبت هستند و از روزی کـه ما درون این شـهر را با محبت مـی عایشـه گفت شما کـه از سخود راضی هستید و مسلمـین . سداریم نگذاشتند بما بد بگذرد عایشـه . [ اگر دین پیغمبر ما را بپذیرد مـیتوانید از مسلمانان زن بگیرید . دانید چرا دین پیفمبر ما را نمـی پذیرید مـیداند کـه پارسیـان مدتی زیـاد را گذشتانده اند و یگانـه چیزی کـه آنـها را مـیتواند جذب کند زن هست و هنرمندانـه پای من مـیل دارم کـه دین پیغمبر شما را بپذیرم ولی قبل از پذیرفتن حتما با : ه ساز گفت زر] زن را پیش مـی کشد گفت احتیـاج بـه م ندارد ، دین ما را بپذیر که تا اینکه مسلمـین ) ام المومنین ( همکاران ایرانی خود م کنم وثر افتاد و از رسول الله کـه حضور داشت پرسید سخن عایشـه درون استاد زره ساز م. تو را از خود بدانند و بتو زن بدهند شـهادتین را بر زبان جاری کن و دردم مسلمان مـی : گفت ) رسول الله ( به منظور اینکه من مسلمان شوم چه حتما م ؟ »خواهی شد 19 09 520ـ 120کورت فریشلر ،عایشـه بعد از پیغمبر ، ص 19 520همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 631 ع علایق و در این بحث معلوم مـیشود کـه بر خلاف ادعای اینکه اسلام و عرفان اسلامـی متکی بر تذکیـه نفس وقط دلبستگی از دنیـا و امور دنیوی و لذایذ دنیوی و تو جه بـه امور اخروی و اتکا بـه روحانیت و معنویت مـیباشد، منتفی بلکه یگانـه چیزی کـه پشت خشکیده فرد را پر آب مـیسازد ، جاری لعاب شـهادتین بر زبان و انـهم نـه از . هست چنانکه. شـهود عنصر اصلی تصوف و عرفان اسلامـی را تشکیل مـی دهد .طریق استدلال و برهان و فکر مـیباشد و »فالمعرفة حال تحدث عن شـهود. العارف من اشـهد الله ذاته وصفاته و اسمائه و افعاله«: گوید عبدالرزاق کاشانی مـی اله الاالله واشـهد ان اشـهدان لا اله الا الله و شـهادتین تثنیـه اشـهد ان لا [ شـهادت کلمـه ، . شـهود جمع شـهادت هست جاری ساختن . درون عرفان و تصوف اسلامـی کـه مبنای آن را شـهود تشکیل مـی دهد . مـیباشد] محمدًا رسول الله اشـهد ان لا اله الاالله . [ زیرا اگر پای عقل و استدلال پیش آید. شـهادتین عقل و منطق و استدلال و فکررا نمـی پذیرد چرا کـه شـهادت گواهی بـه چیزی هست که بـه . ه دروغ و کذب تبدیل مـی یـابد ب] واشـهد ان محمدًا رسول الله شـهادت بر چیزی کـه نامشـهود هست یعنی غایب .چشم دیده شود، بیـان آنچه کـه به چشم دیده شده باشد یـا دیده شود محمدًا رسول الله اشـهد ان[ وقتی استاد زره ساز شـهادتین راجاری ساخت و گفت . هست ، شـهاد ت ناقص و کذب هست بنا بر کدام استدلال این شـهادت را بر زبان جاری ساخت ؟ این شاهد ، چه مشـهود را درون نظر داشت و بر اساس کدام ] . او الله را درون دم از کجا شناخت و چگونـه شناخت ؟ ] اشـهد ان لا اله الا الله : [ یـا مثًلا وقتی گفت . مشـهود شـهادت داد ما نمـیدانیم . اتیـه به منظور اینکه محمد رسول الله هست ، داشت ، و نـه موجویت الله برایش مشـهود بود استاد زره ساز نـه اثب کـه استاد زره ساز پارسی چه دین داشته است، اما مـیدانیم کـه در این دوران دین زرتشتی آیین پارسیـان بوده هست ، ت بـه خدای گانـه ء کـه زرتشت بزرگ پیـام آور آن بود ، اگر او زرتشتی بوده هست ، کدام برتری و بهتری الله عرب را نسب بعد این استاد وقتی شـهادتین رابر زبان جاری مـیسازد، نخست . درون دم تشخیص داد و انکار خدا کرد و به الله پیوست و اینکه ریـا نموده هست و دوم اینکه انگیزه این ریـاکاری را یک مسله مادی مـیدانسته هست ، یعنی دست یـافتن بـه هدف اصلی قرائت شـهادتین یعنی خواندن . گرفتن زن بوده هست و تاثیر حرف و وعدهء عایشـه درون راه این دستیـابی کلمـه را محمد درون نخستین روز هایی کـه تازه مـیخواست به منظور تشکیل یک دولت عربی بـه رهبری خودش آغاز نماید ، ابوطلب کاکایش وی را احضار مـی کند که تا در جمع بزرگان قوم یعنی پیش از هجرت ، درون هنگامـیکه بر اثر شکایت قریش مـی خواهم کلمـه ای « : محمد درون توضیح خویش خطاب بـه ابوطالب کاکایش مـی گوید. هدف خویش را توضیح بدارد » بگویند کـه عربان مطیعشان شوند و عجمان باجگذار شان باشند 29 عرفای بعد از محمد عین . عارف اول اسلام محمد بن عبدالله اینست اساس و مبنای معنی توسل بـه شـهود از زبان سیـاست را تعقیب مـی د کـه در پرده عرفان مقاصد معین خویش و یـا ملت و قبیله خاص خود را مدنظر داشتندو . ند منظم تشیکل دادند ، و به کارهای تجارتی خویش هم مشغول بوده ا} مریدان { به منظور تامـین این مقاصد ارتشـهای چنانکه ازگزارش زید بن حارث بر مـی آید کـه پیغمبر اسلام درون پهلوی تحقق ایده تشکیل یک دولت عربی بـه :کارهای تجاتی خویش نیز مصروف بوده هست او درون ادامـه حکایت خود مـی افزاید 29 183، ص 8تاریخ طبری ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 731 از او سه استاد دیگر مسلمان مرد زره ساز براهنمایی محمد شـهادتین را بر زبان جاری کرد و مسلمان شد و بعد « این گفتم که تا بدانی به منظور چه مسلمـین درون مدینـه طوری قوی شدند کـه قبل . شدند و سپس از مسلمـین مدینـه زن گرفتند از ارتحال پیغمبر اسلام توانستند ارتشـهای بزرگ را بسیج نمایند و به مـیدان جنگ بفرستند زیرا درون مدینـه اسلحه مسلمان چهار صعنتگر خارجی . نگی مسلمانـها بتدریج رو بـه افزایش مـی گذاشت ساخته مـی شد و ساز برگ ج بعد از . بدین اسلام نبود بلکه بسیـاری از اعراب را مسلمان ساخته وارد امت اسلامـی مـی نمود ) عایشـه( یگانـه خدمت طوری اوقات او را گرفت کـه ) اد جنگ و جه( اینکه رسول الله از مکه بـه مدینـه هجرت کرد کار های مربوط بـه مسلمـین از آن بعد من به منظور . نمـی توانست بامور بازرگانی رسیدگی کند و تمام کاریـهای بازرگانی پیغمبر بـه من محول شد بعد از هر سفر و جه آن را تمام و . پیغمبر اسلام تجارت مـی کردم و از خارج کالا وارد مـینمودم و بفروش مـیرساندم رسول الله قسمتی از آن وجوه را بـه عنوان سرمایـه تجارت کنار مـی گذاشت کـه . لیم مـی نمودم کمال بـه رسول الله تس من بتوانم باز تجارت نمایم و قسمت دیگر را بـه عنوان حق الزحمـه بـه من مـیداد و قسمت دیگر خرچ امور مسلمـین مـی ». کرد 39 کام آن از سوی الله تاکتیکی به منظور رسیدن بـه قدرت و بدینگونـه ملاحظه مـی گردد کـه اساس ایده اسلام تجارت بوده و اح . تشکیل یک امپراتوری عربی یـا حد اقل تشکیل یک دولت عربی : پیدایش عرفان اسلامـی . از مذاهب مختلف هم سراغی نمـی توان یـافت . درون صدر اسلام از کلمـه عارف خبری نیست ، هر چه هست دین هست اما بعد از آنکه اختلافات علی بن ابیطالب با . یـار و عشرهء مبشره خلاصه مـی شود هرچه هست در وجود محمد و چهار معاویـه بر سرگرفتن قدرت بالا مـی گیرد و به تحریک عایشـه کـه خواهان تکامل جامعه از سیستم انحصاری قبیلوی و یـه علی ابیطالب ، ام المومنین بردگی بـه نیمـه بردگی و فیودالی هست ، جنگ جمل بـه راه مـی افتدو فرمانده جنگ هم عل بعد از یک دوران از جنگ و گریز ها بین معاویـه و علی، نخستین مذاهب درون . همسر دوست داشنی پیغمبر، عایشـه هست طرفداران ادامـه خلافت خاندانی و قبیله یی را گروهی بنام شیعه تشکیل مـی دهد کـه . اسلام بـه وجود مـی آید اران عایشـه و معاویـه و انبوهی از بیطرف ها را اهل سنت و جماعت تشکیل مـی دهد و طرفد. طرفدارعلی مـی باشند مخالفین هردو گروه اهل سنت و جماعت . کـه دلایل و براهین خاص خود را مانند شیعه متکی بـه قرآن و حدیث دارند ًا هر کدام از این سه گروه بـه که بعد. مـی نامندخوارج و شیعه راگروه دیگری کـه به اصول جمـهور معتقد هستند بنام همـه این گروهها درون طی تکامل زمان به منظور اثبات . صد ها و حتی هزاروچند دستهء مخالف باهم تقسیم مـی گردند حقانیت خود درون جستجوی دلایل و براهین دینی مـی برآیند و معرفت دینی خاص خویش را مـی سازند ، استدلال یـات قرآن و احادیث پیغمبر است، ولی هرچه زمان تکامل مـی یـابد و تضاد های سازی های انـها درون آغاز متکی بـه آ فیمابین گروه ها تشدید مـی گردد، درون مـی یـابند کـه آیـات قرآن و احادیث نمـی تواند پاسخ های منطقی باشد، بنًا برخی حوزه دین اسلام بـه حوزه از این گروه ها به منظور شکست رقبای مذهبی خویش بـه دانش و فلسفه و منطق خارج از روی مـی آورند ،مثًلا بـه ارسطو و افلاتون و فلسفهء نو ) افغانستان امروزی ( فلسفه، دانش و منطق یونان، هند و آریـانا 39 2020ـ 520کورت فریشلر ، عایشـه بعد از پیغمبر ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 831 افلاطونی درون یونان، بـه بودیزم و دیگرمکاتب مختلف مذهبی مانند مذهب ودانتاسرا درون هند و زرتشتی و مانی درون .آریـانا عه بـه این مراجع و اخذ دستورات استدلالی آنـهاست کـه در دوسه قرن بعد عرفان اسلامـی را درون چندین گتگوری مراج بدین معنی کـه عرفای اسلامـی دانش های برگرفته شده را بـه رنگ اسلامـی درون مـی آورند و اسلامـی مـی . مـی سازد هدف اینحا مقاصد و نیت عرفان . اص این گروها نداریم اما اینجا کاری بـه کار تشریح و توضیح دیدگاههای خ. دهند درون درون دین اسلام مـی باشد ) خراسانی ( اسلامـی و غیر اسلامـی یـا : بعد از انشعاب دین بـه مذاهب مختلف، از اولین افراد کـه به عنوان عرفای اسلامـی نام مـی شود، اینـها هستند و در این مـیان اولین ایرانی کـه عرب . ارسی، جابر بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلبعمار بن یـاسر، اباذرغفاری، سلمان ف . شد و مورد تایید همـه مذاهب اسلامـی بـه مثابه یک عارف نام مـی شود، سلمان فارسی مـی باشد :سلمان فارسی هست که درون زمره ء پیشقدمان صوفیـان بنا بر مشـهور اولین ایرانی کـه اسلام پذیرفته بود سلمان فارسی یـا سلمان پاک« اهل سنت . . . نخستین قرار دارد و یکی از چند تنی هست که پیـام باطنی اسلام را مستقیمًا از پیـامبر دریـافت کرده بود صوفیـان عالم سنت وی را بـه عنوان یکی از مشایخ اولیـه صوفیـه بزرگ . و شیعیـان سلمان را بـه یک اندازه حرمت نـهادند جدا از نقش عمدهء سلمان درون شیعه ء امامـیه و اسماعیلیـه و نیز درون شماری فرق مختلف از نصیریـه که تا ... ارندمـی د جالب توجه هست که درون جامعه اسلامـی اولیـه، گذشته از . مشعشعیـه، وی حلقهء اصلی مـیان ایران و تصوف نیز مـی باشد بلال حبشی نیز وجود داشتند کـه حضور آنـها کنایـه ای اعراب یک ایرانی و یک سیـاه افریقایی ، یعنی سلمان فارسی و از این گذشته ، وظیفهء باطنی سلمان و نقش خطیرش درون تصوف اولیـه نیز . بود از نشر آیندهء اسلام درون مـیان این مردم بعد . یـهنمادی بود از انتشار آیندهء تصوف درون مـیان ایرانیـان و نقش بزرگ آنـها درون تشریح و هماهنگ تعالیم صوف از دیگر رجال نخستین کـه صوفیـان و شیعیـان . از سلمان ، زهاد تعالیمـی را ترویج مـی د کـه بعدها نام تصوف گرفت ابو ذرغفاری با وجود شرکت درون نـهضت های . بود) ع(به یکسان وی را بزرگ مـی دارند، ابوذرغفاری از یـاران نزدیک علی ا امویـان بـه دلایل دینی مع ذلک زندگی سخت و بی تکلف داشت کـه سیـاسی بـه خاطر عدالت اجتماعی و مخالفت ب معاصر وی حذیفه . امـیخته با زهد و تقوای بسیـار بود و بر پاکی و خلوصی کـه جوهر تعالیم صوفیـه هست تاکید مـی ورزید ». اما از هیچ گونـه شورشی حمایت نمـی کرد. بن یمان بود 49 ند محمد و یـاران او تنـها پیغمبر و پیشوای اسلام نیست بلکه مرد جنگی و سلمان این متصوف و عارف اسلامـی ، مان همچنانکه حذیفه بن یمان نیز حاکم . حاکم نیز مـی باشد، چیزیکه هدف غایی تصوف و عرفان اسلام را تشکیل مـی دهد : درون رابط بـه سلمان و حذیفه بن یمان درون منابع اسلامـی نوشته شده هست که. بوده هست 49 1یرانیـان ، ، تاریخ ایران از فرو پاشی ساسانیـان که تا آمدن سلجوقیـان پژوهش دانشگاه کمبریج ، جلد سید حسن نصر مصری ، انتشار تصوف درون مـیان ا 338ـ 838ترجمـه حسن انوشـه ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 931 مرد جنگ و کارزار بود و در بسیـارى از جنگ ها حضور فعالانـه , علم و عبادت, تقوا, ان فارسی علاوه بر زهدسلم« .طراح عملیـات بود کـه سپاه اسلام با اجراى طرح هاى وى بـه پیروزى رسید, وى درون دو جنگ احزاب و طائف. داشت :طرح خندق. 4 اسلام با فرماندهان خود م کرد و ) ص(پیـامبر. بـه حرکت درآمد سپاه ده هزار نفره ابوسفیـان بـه سوى مدینـه الرسول درون اطراف مدینـه کوه هاى بلندى . سپاه اسلام حدود هفتصد نفر بودند. قرار شد درون خارج از مدینـه با دشمن نبرد کنند ی بودند کـه همگان بـه دنبال چاره و طرح مناسب. وجود داشت مگر یك منطقه کـه دشمن از همان محل قصد نفوذ داشت طرح سلمان موجب شد که تا سپاه ده هزار . ارائه دا د و به تصویب آن حضرت رسید) ص(سلمان طرح خندق را بـه پیـامبر هرگز عرب خندق ندیده بودند و چون بیـامدند و خندق دیدند کـه در . (نفرى قریش درون پشت خندق زمـین گیر شود .)ن کیدى هست که هرگز عرب نمـی دانستتعجب د و گفتند کـه ای, حوالی مدینـه کنده بودند 59 :طرح منجنیق. 2 درگیرى بـه قلعه بزرگ و محکم طائف کشیده شد کـه استقامت . درون سال هشتم هجرى راهی طائف شد) ص(رسول خدا , درون این هنگام. دستور عقب نشینی داد که تا چاره اندیشی کند) ص(آنان از درون قلعه بسیـار زیـاد بود که تا حدى کـه پیـامبر منجنیق ها ساخته شد و به . ان طرح ساختن منجنیق را ارائه کرد که تا بدون نزدیك شدن بـه قلعه آن را فتح کنندسلم گلوله هاى آتشین و سنگ هاى بزرگ را بـه درون قلعه باد کـه رعب و وحشت وجود آنان را فرا گرفت و , وسیله آن تخریب و قلعه فتح شد و سپاه اسلام بـه , مروز را داشتبخش زیـادى از قلعه بـه وسیله منجنیق کـه کارایی توپ خانـه ا .پیروزى رسید پاسخ سلمان بـه نامـه خلیفه دوم فرمانرواى , بود) ص(به دست مسلمانان فتح شد و حذیفه بن یمان کـه از صحابه پیـامبر, مدائن کـه پایتخت ساسانیـان بود شاید این . سلمان را بـه عنوان حاکم مدائن منصوب کرد) ع(خلیفه دوم با م امـیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب. آن شد نام . حاکم مناسبی خواهد بود, زبان بودند یبود و براى مردم مدائن کـه فارس یفارس, انتصاب بدین خاطر بود کـه سلمان ی نامـه کـه سلمان بـه پاسخ نامـه خلیفه عمر خطاب درون مورد بررسی کار های هاسلمان نیز براى مردم مدائن آشنا بود . :حذیفه بن یمان کـه از جمله صوفیـان صدر هست به این شرح مـی باشد از جانب تو نامـه اى بـه دستم رسید کـه به سرزنش و , اى عمر. بـه عمر بن خطاب) ص(از سلمان آزاد کرده رسول خدا( حذیفه را بررسی دستور دادى کـه کار. توبیخ من پرداخته اى و خاطرنشان کردى کـه مرا بـه عنوان حاکم مدائن برگزیدى بدان کـه خداوند مرا از این کار نـهی کرده , اى عمر. سپس زشتی هاى او را بـه تو بنمایـانم. و روش کار او را تحقیق کنم ..)من براى اطاعت از تو درون پی گیرى کار حذیفه از فرمان الهی سرپیچی نخواهم کرد. هست 69 59 988، ص 2سیرت رسول الله ، جلد 69 31حسین مجیب مصری ، سلمان فارسی درون ترازوی ادب و تحقیق، ترجمـهء حسین یوسفی آملی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 041 پی قدرت بودند ، و آنجا کـه از ایشان مردان قانع و متواضع مـی بدین گونـه دیده مـی شود، صوفیـان و عرفای صدر همـه درون ورنـه خواندیم کـه یک صوفی را خلیفه . سازند درون حقیقت چهره سازی و شخصیت تراشی کاذبانـه چیزی دیگری نیست به منظور بررسی جنایت صوفی دیگر موظف مـی گرداند ، کـه با ین توظیف وظایف صوفی و عارف اسلامـی را مـیتوان مشخصًا .در یـافت بهر حال آنگونـه کـه گفته شد مبداء تصوف و عرفان اسلامـی درون نخست همان اشاعه دین و مذهب برپایـه منافع ومصالح و اولین انشعاب درون اسلام ازسوی طرفداران علی بن ابیطالب درون خصوص بـه قدرت . سیـاسی و اقتصادی بوده هست چنانکه حضرت فردوسی مـی . اسلام از سوی الله حتما بیـان گردد چون همـه امور در. رساندن او صورت پذیرفت .} زیـانان از پی سود خویش ـــــ بجویند و دین اندر آرند پیش{ : فرماید . این منشعبین نیز فرقه ای مذهبی را بـه وجود آوردند بنام شیعه :شیعه این فرقه به منظور اثبات ادعای خویش نسبت بـه مخالفین درون طی . شیعه اولین فرقه مذهبی درون تاریخ اسلام بـه شمار مـیرود درون بارهء علت تشکیل اولین .زمان مجبور بـه توسل بـه عرفان مـی شوند که تا بتواند با منطق و استدلال برخورد نمایند ز باب بعد از رحلت حضرت رسول خبر انتخاب ابوبکر ا«: گروهی مذهبی شیعه درتاریخ ادبیـات ایرانی مـیخوانیم کـه انتساب بـه قبیلهء قریش و نسبت با رسول و تقدم درون پذیرفتن دین منتشر شد ، عده یی با این امر از درون مخالفت درون از جملهء این معترضین نخست علی بن ابی . آمدند زیرا شرایط مذکور را درون علی بن ابیطالب بیشتر جمع مـیدانستند سر، ابوذرغفاری، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلب، طالب بود و جماعتی از صحابه مانند عمار بن یـا ابی بن کعب، حذیفه و جز آنـها با او موافقت د و بدین طریق درست درون اوان رحلت حضرت رسول یکدستهء کوچک ظهور این . ند از سایر مسلمـین درون امر جانشینی جدا شدند و هستهء ایجاد یک فرقه بزرگ از مسلمـین بنام شیعه گردید »فرقه با همـین اعتراض ساده شروع شد ولی بعدًا درون تعلیمات این فرقه توسعه حاصل گشت 79 این فرقه . یعنی کـه این فرقه درون پی تدوین استدلالات خویش بر آمدند و معرفت شیعه ای اسلامـی را بـه وجود آوردند خاص خود را ساختند ، کـه یکی آن غلات شیعه هست در ابتدای تشکیل خویش درون دوسته بزرگ تقسیم شدند و نظرات دسته یی هستند کـه بالئهیت علی رای داده و نسبت بامام و اعمال و اقوال و افکار او غلو و مبالغهء شدید پیش « : کـه غلات شیعه مـی گویند کـه جزء الهی درون علی حلول کرد و با جسد ش متحد شد و بدین علت هست که از . گرفتند . ... عالم بـه غیب بود ، با کفار مـی جنگید و ظفر مـی یـافت و در خیبر را از جا مـی کند: رت خوارق عادات سر مـیزد آنحض »موسس این فرقه را غالبًا عبدالله بن سبا مـیداند 89 دیگر پا بپای زمان و جنگ قدرت مـیان قبایل اعراب بـه ویژه قبیله قریش و بنی امـیه و عباسیـان، قدرتمندان یـابه عبارت قدرت طلبان این قبایل و طوایف ، خویش را ناگزیر دیدند که تا در پهلوی نظامـیگری یعنی جنگ و ستیز، این جنگ و 79 81ـ 01یح الله صفا ، تاریخ ادبیـات درون ایران ، جلد اول ، ص داکتر ذب 89 همانجا ـ 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 141 } بجویند و دین اندر آرند پیش{ستیز خود را بر بنیـاد های دینی استوار گردانند یعنی باز هم بـه گفته فردوسی بزرگ کر دینی بر مـیآیند که تا از قرآن کـه مجموعه از احکام متناقض را اینجا ست کـه در پی استخدام زهاد و صاحبان تف درون پروسه این جنگ و ستیز قدرت . تشکیل مـی دهد تاویل و تفاسیری بیرون بکشند کـه منافع آنـها را تامـین نماید ر مـی طلبانـه مـیان قبایل اعراب هست که از دین کـه سر چشمـهء منافع اعراب و قدرت طلبان و پرستان بـه شما به منظور انکه خوانندگان بـه تشتت « :به گفتهء مرتضی راوندی. آید ، دریـایـهای از مذاهب و فرقه های مذهبی جدا مـی گردد و اختلاف عظیمـی کـه در مذاهب عالم موجود هست و اقف گردند، بـه عنوان نمونـه فرقه هایی را کـه از اسلام منشعب شده . اند بـه ترتیب حروف ذکر مـیکنیم : های مذهبی درون دین اسلام فرقه احمدیـه، اسحاقیـه ، اسماعیلیـه ، پیروان اصحاباء ، امامـیه ، امریـه، اهل افراط، اهل ایمان، ) امامـی 24( اثنی عشریـه اهل تفریط ، اهل فترت ، اهل رویت ، اهل سنت و جماعت ، باطنیـه، باقریـه ، تبریـه ، بدعیـه ، بزبغیـه ، بشریـه، بلالیـه ، بو مـیه ، ُبنانیـه ، تعلیمـیه ، تو منیـه ، ثعالبه ، ثوبانیـه ، جاحظیـه ، جارودیـه ، جبریـه ، جبانیـه ، جریریـه ، جعفریـه ، مسیل جناحیـه ، جهمـیه ، جوالیقیـه ، حارثیـه ، حازمـیه ، حربیـه، حسینیـه، حلولیـه ، حمزویـه ، خرمـیه ، خشبیـه ، خطابیـه ، خلفیـه ، ذکیـه ، ذبابیـه ، ذمـیه ، رافضیـه، راوندیـه ، رجعیـه ، ) شیدیـه ، صفریـه ، خیـاطیـه ازراقه ، نجدیـه ، رزامـیه ، ر( ، خوارج رزامـیه، رشیدیـه ، زیـادیـه، زیدیـه ، سبائیـه ، سعبیـه ، سرحونیـه ، سرخابیـه ، سلمانیـه ، سمـیطیـه ، سنبادیـه ، شریعیـه ، ه ، صالحیـه ، صفانیـه ، صفریـه ، صلتیـه، شریکیـه ، شعیبیـه ، شلمغانیـه ، شیبانیـه ، شیخیـه ، شیطانیـه ، صائدیـه ، صباحی ضراریـه ، طیـاریـه ، عابدیـه ، عباسیـه ، عبیدیـه ، عجارده ، علیـاویـه ، عمـیریـه ، عینیـه ، غالیـه ، غرابیـه ، غسانیـه ، غمامـیه ، عنیـه ، فاطمـیه ، فحطیـه ، قاسمـیه ، قرامطه، قطعیـه ، کاملیـه ، کرامـیه ، کربیـه،فیـه، کیـالیـه ، کیسانیـه ، کودیـه ، لا ». مبارکیـه ، م ، متصوفه 99 طایفه تقسیم شده اند از این 4بعضی از فرق نامبرده خود بـه چندین فرقه تقسیم شده اند چنانکه اهل تصوف بـه « حلولیـه، اتحادیـه، واصلیـه، عشاقیـه ، تناسخیـه ، وحدیـه ، رزاقیـه و هریک از شعب نامبرده نیز خود بـه دسته ها و شعب : قرار ».دی تقسیم شده هست چن 001 درون اینجا قابل ذکر هست که استاد مرتضی راوندی، اهل تصوف را بـه هفت طایفه تقسیم مـی کند، کـه موجه نمـی تواند اگر عرفان .باشد، زیرا چناکه مـیدانیم طائفه عبارت هست از یک جمعیتی کـه دارای دین و اخلاق و آداب معین باشند ایتهای متنوع از دین و مذهب هست ، تمام مذاهب اسلامـی کـه شمار آن بـه هزار ها اسلامـی و تصوف چنانکه گفتیم رو چیز دیگری کـه قابل یـاد آوری هست اینست کـه فرقه های را کـه استاد راوندی . مـیرسد شامل درون عرفان اسلامـی هست م ندارد ، مانند خرمـیه ، نام، برخی بـه هیچوجه مبین دین و مذاهب اسلامـی نیست و هیچگونـه تعلقی هم بـه اسلا اینـها اصوًلا با طایفه ء مذهبی و عرفان و تصوف اسلامـی کـه انعکاسی از دین اسلام . سنبادیـه ، راوندیـه ، قرامطه و غیره 99 98، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 001 همانجا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 241 بـه شمار مـیرود تعلقی ندارد ، و همچنان بسیـاری دیگر از مذاهب بودند کـه در پوشش اسلام بـه نوع از انحا با دین اسلام درون بیـان این تخالف و تقبیع آنـها بـه روایت حدیثی از سوی . با آنکه ظاهرًا نامـی از دین مـی بردند . شتند مخالفت دا ستفرق امتی ( ملت محمدی ، بـه حکم حدیث « : محمد پیغمبر اسلام ، حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده مـی نویسد یعنی امت من هفتاد وسه فرقه تقسیم خواهند شد ) [ حابیعلی ثلاث و سبعین فرقه ، الناجیة منـهم واحدة انا علیـه و اص »که یکی از ایشان کـه من وا صحابم درون آنیم رستگاراست 101 : خواجه نصیر طوسی مـی گوید هریک بــرهان مخـتلف مـی جویند هفتاد سه قوم درجهان مـی پویند دباقی بـه خوش آمدی سخن مـی گوی سر رشتهء حق بـه دست یک طایفه هست ازگفتار حمدالله مستوفی بر مـی آید کـه خود پیغمبر هم مـی دانست کـه دین کـه وی ساخته هست آنقدر متشدد و ارتجاعی هست که نمـی تواند بـه چندین صد فرقه تقسیم نشود و او تصادفًا از هفتاد و سه فرقه نام مـیبرد کـه بعدها بـه و این ناشی از آن بوده کـه منطق و استدلالی متکی بـه . د چند صد فرقه ، خلاف پیشبینی تصادفی او تقسیم مـی گرد عقل درون دین وی وجود نداشته و اوامر و احکام عام دین هم مملو از تناقض گویی هایی هست که هری مـی تواند او بر .اما امام غزالی عارف مشـهور اهل سنت حدیث پیغمبر اسلام را رد مـی نماید. ازآن بـه نفع خویش استفاده برد خلاف پیغمبر اسلام کـه مـی گوید از مـیان هفتاد وسه فرقه فقط یکی آن رستگار هست که درون آن من و اصحابم هستیم و ، »کلها فی الجنة الاالزنادقة « : ملت نقل مـی شود کـه گفته هست 24از امام غزالی درون کتاب . دیگران را باطل مـیخواند » یعنی همـه فرقه ها درون بهشتند جز زندیقان 201 چند سطر بالا گفتیم کـه همـه مذاهب درون جهت استقرار دین و تعمـیق منافع دین سالاران متوسل بـه هنرنمایی ولی برخی بودند کـه در پوشش مذهب، عرفان و تصوف غیر دینی ببار . مذهبی بنام عرفان و تصوف اسلامـی شده اند کـه البته این درون . و مذهب اسلامـی ، اینـها واجب الدوزخ مـیباشند آوردند ، کـه از دیدگاه عرفای اسلامـی و ا دین کـه بعدًا روی ) افغانستان امروزی ( پوشش گفتن ها و تقیـه بیشتر بر مـی گردد بـه عرفان و تصوف درون کشور ما خراسان مبارزه صورت گرفته و از اما درون حوزه اقتدار اعراب مسلمان نیز درون پرده دین و مذهب ، علیـه آن . آن بحث خواهیم نمود بدان : ( درون کشف الحایق مـی نویسد نسفی« : سوی داران دین و مذهب واجب الدوزخ شناخته شده اند و چنانکه مذهب ، انـها کـه اهل 24که رئیس اهل سنت شیخ ابو منصور ماتردیدی و حجة الاسلام محمد غزالی مـی گویند کـه از اهل تشبیـه خدای را بـه صفات ناسزا } نصب { و } رفض { و } قدر { و} جبر{ و } ه تشبی{ آتشند ، شش مذهب هست ، ، وصف ناسزا د و به مخلوقات مانند د ؛ و اهل تعطیل صفات خدا را منکرند و بندگی خود را بـه خداوند اضافت طرف نخواهد شد ؛ و اهل قدر خدایی د ؛ و اهل جبر ، بودن عالم را قدیم مـیدانند و بر این اعتقادند کـه هرگز بر 101 30حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، باهتمام داکتر عبدالحسین نوایی ، ص 201 8تم ، ص ملت ، از آثار قرن هش 88داکتر جواد مشکور، مقدمـه ء 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 341 خدای را بـه خود اضافت د و خود را خالق افعال خود گفتند ؛ و اهل رفض درون دوستی امـیر المومنین غلو د و »در حق صدیق و فاروق طعن د و اهل نصب درون دوستی صدیق و فاروق غلو د و در حق علی طعن د 301 ریـها و غارتگریـهای امـیر المومنینـها و شریعتمداران درون اتکا بـه دین و مذهب بیشتر مـی گردید بـه هر چه استبداد ، بیدادگ .همان پیمانـه فرقه های مذهبی جدید بـه وجود مـی آمد کـه باید این فرقه ها را بدوسته تقسیم نمود : دسته اول :طرفداران حاکمـیت دینی شریک منافع خلفا و امـیران و حاکمان اند کـه به نام دین حکومت مـی این دسته مشمول زهاد و فقها و عرفایی هست که وظیفه این گروه هنرنمایی های دینی هست بنام عرفان و . مـی شمارند ظل اللهنمایند و خود را مطابق روایت دینی ا بلند شده از حفره ها و ائمـه مفسده رظل الله این دسته سعی بر آن دارند کـه ظلم و بیداد و منارهء غارتگریـهای .تصوف و این . گرچه کـه اینـها تکیـه بر واقعیت دارند زیرا بطور یقین اسلام با رهبانیت درون تضاد هست . قرآن بـه اثبات برسانند درون بیـان خواسته های خویش با پدرش ابوبکر و خلیفه دوم عمر بن ) عایشـه ( مطلب را عارفه ء بزرگ اسلام ام المومنین هم چنان زندگی و کار کرد های پیغمبر و ثروت اندوزیـهای خلفای صدر و عشره . یسازد خطاب بـه صراحت واضح م بطور کلی « : مرتضی راوندی درون تحقیقی پیرامون اسلام و تصوف مـینویسد . مبشره ، همـه بیـانگر همـین واقعیت هست ریـاضت و گوشـه گیری درون ) لاسلام لا رهبانیـه فی ا( اسلام درون عمل نشان داد کـه با رهبانیت و ریـاضت سازگاری ندارد قل من حرم زینـه الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق قل هی للذین امنوا فی : ( اسلام نیست و یـا دراین آیت بگو کی حرام کرده هست زینت های مجاز خدایی را و خوراکهای نیکو را، بگو : یعنی{ ) الحیـاة الدنیـا خالصه یوم القیـامة »}.کسانی هست که ایمان آورده اند بـه روز قیـامت اینـها به منظور 401 زندگی پیغمبر و اصحاب و اعقاب او از صدر اسلام که تا به امروز نشان مـیدهد کـه واقعیت عرفان و تصوف اسلامـی .تاکتیک هنرمندانـه دین هست که ضامن منافع اقلیتهای قدرت طلب و مدعیـان ظل الهی مـی باشد : دسته دوم این . مشمول زهاد و عرفایی مـی شود کـه وجدان پاک دارند و از ترفند های دین و دینداران رنج مـی برند ایندسته گروه شریک جرم ائمـه نیستند و یـا بـه عبارت دیگر ائمـه این ها را بر هر ملحوظ کـه بوده یـا از خود رانده اند و یـا اینـها دشمن این این گروه عمومًا فقیـهان است، . ز ائمـه جدا شده اندخود بنا بر اخلاق انسانی و اتکا بر عقل خویشتن ا :پطروشفسکی درون این رابطه مـی نویسد روحیـه ضد زهد بـه ویژه درون نخستین قرون . اکثریت فقیـهان با زهد و عرفان سخت دشمنی و مخالفت مـی ورزیدند« از ثروتهای کلانی کـه لامنس.کائتانی و آ.و، ل گولد تسیـهر .ای.اسلامـی درون مـیان گردانندگان دستگاه امویـان رواج داشته 301 21، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 401 818ـ 218همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 441 فتوحات بزرگ وب غنایم جنگی . پدید آمده بوده سخن گفته اند ) جهاد بـه خاطرایمان (بر اثر شرکت اعراب درون بدیـهی . پیش آورد) جهاد ( کلان اندیشـه لزوم تبرئه ء ثروت اندوزی را از لحاظ اخلاقیـات و به عنوان پاداش شرکت درون که فکر تو جیـه ثروت از نظرگاه دینی، درون درجه اول، از طرف بزرگان عرب کـه اندک اندک بـه فئودال تبدیل مـی هست یـافتند دفاع و حمایت مـیشد ، ولی حتی درون مـیان مجاهدان عادی راه وصفی دین نیز امـید بهب ثروت از طریق .تحصیل غنایم جنگی کـه مورد تقدیس و تصدیق قرآن نیز مـی باشد ».باعث شد کـه عده ای از ایشان روحیـات ضد زهد را تقویت و تایید کنند ) سوره هشتم ( 501 .گفتنی هست که مخالفت فقیـهان تنـها با دسته دوم اززهاد و عرفا بوده هست .دسته دوم را نیز مـیتوان بـه دوگروه تقسیم کرد رانش بـه قدرت برسند و به ثروت دست یـابند و از سوی گروهی کـه با اتکا بـه آیـاتی ازقرآن پیش از آنکه محمد و یـا :الف الله بـه منظور جلب و جذب لشکر ساخته شده بودند ، و ایـات را بـه مثابه سند محکومـیت انـهایی کـه در پی جایز شمردن بیداد و ثروت و غارت سعی داشتند، بـه رخ آنـها مـی کشیدند ، وامـیدوار بودند کـه شاید از این طریق بتوانند جلو ظلم و چنین آیـات تهیجی درون قرآن . ستمگریـهای مسلمـینی را کـه در اول چنان مـی گفتند و اکنون چنین مـی کنند ، بگیرند یـا ایـها الذین ء آمنو الا تلهکم امولکم ولااولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذالک فاو لئک { : یـافت مـیشود مثل این آیـات ای مومنان اموال و اولاد تان شما را از یـاد الله باز ندارد [ کـه ترجمـه ان اینست ) 9سوره منافقون ، آیـه ( } هم الخسرون ».] ، وانی کـه چنین کنند، آنانند کـه زیـانکارند 601 این قماش ایت ها درون قران بر مـیگردد بـه مراحل نطفه بندی اسلام کـه هنوز محمد بـه حیث یک سلطان مقتدرب اما وقتی تکیـه بـه قدرت مـیزند و رسیدن بـه کاخهای طلا . یک روحانی و مصلح قرار داشت قدرت نکرده بود و در موضع را از طریق جاری نمودن جوی خون ممکن مـی شمارد وخفتن درون آغوش زنان را درون قتل شوهر شان درون مـی یـابد، مـی پرهیزد و به سرایش آیـات آنگاهست کـه شمشیر را اصل استقرار رژیم خود قرار مـی دهد و دیگر از این گونـه آیـات با گذشت ) ا امت( ، ائمـه و پیروانش ) یعنی دو ٌخسر، و دو دامادش ( بعد از محمد و چهار یـار او .مـی پردازد قتال هرروز بـه شدت ستمگریـها و غارتگری های خود مـی افزایند ، درون این مرحله هست که برخی از عناصر با درد جامعه درون پی بنًا .. ، که تا به هر وسیله ء ممکن هم کـه شده ، حداقل از شدت ستمگریـها داران اسلام درون جامعه بکاهندآن مـی شوند که تا در استناد بر روایـات دوران دریوزه . چنانکه گفتیم بـه جستجوی روایـات متون اسلامـی از جمله قرآن رجوع مـی کنند صوفیـان بـه صورت غیر « : چنانکه مـی نویسند . بپردازند گریـهای آنـها بـه محکوم تجمل و ثروت اندوزی شان جدی هم کـه شده ، ثروت و تجمل را محکوم مـی د و این عمل خود که تا حدی انعکاسی از روحیـه ء لایـه های پایین »اجتماع بود 701 501 888پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ،ص 601 9قرآن ، ترجمـه ء بهائالدین خرمشاهی ، سوره منافقون ، آیـه 701 888پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 541 : هست که هم درون رابطه بـه این دسته از عرفا و متصوفین نوشته شده ) تصوف و ادبیـات تصوف( درون کتاب این از محافلی سرچشمـه مـی گرفت کـه نظم نوین اجتماعی دوران بنی امـیه آنـها را بی حقوق و بی خانمان « شالودهء این شالوده ئ اقتصادی بود و طبق شرایط زمان مـی . ساخته بود و ی بود مخالف این نظم ». توانست تنـها ظاهر مذهبی داشته باشد 801 نامـید زیرا کار این گروه با وجود مخالفت های خویش ، اتکا بـه )دین خوی( روه الف را مـیتوان گروهی بدین گونـه گ همـین دین خویی و اتکا بـه اصول دینی بود کـه . ازکردار و گفتار شان پیدا بود) دین خویی( احکام و اوامر دینی داشتندو . ین گروه را بـه خویش ملحق نموده ، خریداری نمایندعباسیـان کـه در امور سیـاسی وارد بودند زود توانستند ا :گروه ب نحله ء فکری . گروهی هست که با مـهارت و فهم درون پی افشای دین و نا کار امدی های اوامر دینی هستند) ب ( گروه نفائس درون کتاب مشـهور خود علامـه شمس الدین محمد بن محمود آملیفتوت را . تشکیل مـی دهد فتوتاین گروه را فتوت عبارت هست از معرفت و کیفیت ظهور نور فطرت انسانی و « : چنین بیـان مـیدارد کـه الفنون فی عرائس العیون فتوت بـه حقیقت اتصافست بـه صفات حمـیده و تخلق باخلاق پسندیده و منفعت آن ... استیلای آن بر ظلمت نفسانی ». ناصح خلق خدا درون مصالح این دنیـاآنست کـه جوانمرد پیوسته شادمان و خوشدل باشد و 901 زیرا دین و عرفان و تصوف به منظور . چنانکه ملاحظه شد این اصول فتوت مغایر اصول دین و عرفان و تصوف آن هست « : و چنانکه مـی نویسند} الفرار من الدنیـا{ اند، نـه به منظور خودکه ترک دنیـا را موعظه مـی نمایند)عوام الناس ( دیگران و قبول ) دست از دنیـا شستن ( ویژگی های صوفیـان زهد پیشـه دوران نخستین تصوف، همانا تبلیغ اصلیکی از »اختیـاری فقر بوده هست 011 .اما به منظور خود چنانکه درون پیش اشاره نمودیم دعوی ثروت مـی د و تجملات زندگی وفا، صدق، امن، سخا، تواضع ، نصیحت ، «: سانیدر حالیکه اصول فتوت عمومًا استوار هست بر هشت اصل کامًلا ان هدایت ، توبه ، و حاصل و نتیجه آن اتصاف بـه فضایل اخلاق و اجتناب از رزایل اوصاف هست ، و تمامت فضایل درون چهار مردی ؛ بلوغ ، : چیز منحصر اند عفت و شجاعت و حکمت و عدالت ، شرط استعداد فتوت داشتن هفت صفت آست « . صحت بنیـه ، مروت ، حیـا ٌعقل ، دین، 111 اما گفتنی هست که علامـه شمس .که هیچکدام ازاین عناصر را بـه طور عام درون وجود مفتیـان دین نمـی توان ملاحظه کرد دین هست و درون اثر این ) دین خوی(الدین محمد بن محمود آملی دانشمند معروف قرن هشتم نیز از جمله دانشمندان 801 20ات تصوف ، ترجمـهء سیروس ایزدی ، ص یوگنی ادواردویچبرتلس فتصوف و ادبی 901 218، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 011 088پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 111 830، ص 8ذبیح الله صفا ، تاریخ ابیـات ایران ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 641 درون حالیکه اصول فتوت کامًلادر تضاد با دین اوصاف فتوت رااز پیشوایـان دین مثال ندهد نمـی تواند موصوف خویی مظهر فتوت ابراهیم بود و بعد از او یوسف و بعد او از « :مـینویسد کـه آملیمثًلا . پیشگان و داران دین قرار دارد مردان علی باشند و هرچه یـابند از متابعت او یـابند و از پیغمبران بـه محمد رسید و از او بـه علی علیـه السلام بعد جوان »علی بـه فرزندان او و به سلمان و صفوان رسید 211 اینجا جای به منظور تبصره باقی نمـی ماند زیرا نیت و موضعگیری مذهبی و عرفانی علامـه شمس آملی بسیـار روشن هست یک از پیمبران یـهود جز مال اندیشی و قدرت طلبی و حتی خود دین پیشگان هم مـیدانند کـه نـه ابراهیم و نـه هیچ. ازمـیان آنـها فقط مـیتوان عیسی بنت مریم را مستثنی نمودو . تابع بودن بـه شـهوات پست انسانی مسلک دیگر نداشتند ن اما راجع بهان دیگر کـه نام هست در این مقال از ایشان درون بحث عایشـه سخن رفت و اگر خواننده خواها. بس اما . از این قلم مراجع نماید ) ساله اعراب بر افغانستان 6674سیطره (تفصیل شناخت ایشان باشد مـیتواند بـه کتاب انـهاییکه بـه فتوت متصف اند عمومًا نحلهء فکری ضد دینی داشتند یـا بـه نوعی درون شکل اسلامـی مضمون ضد دینی ابن عربی هست که مـی گوید « :یکی از ستیغ نشینان عرفان غیر مذهبی مثًلا درون همـین کارزار . خود را بیـان نموده اند خود را یکسره پایبند عقیده معین مکن که تا دیگران را تکفیر کنی ؟ این جمله پر مغز ابن عربی اعلام جنگ صریحی (« : اب مـی پرستند، انـها کـه خدا را درون آفت{ : هست علیـه جمود و تعصب و خود بینی ، این فیلسوف روشن ضمـیر مـی گوید آفتاب را مـی بینند، و آنـها کـه در جانوری مـی پرستندش جانوری ، و انـها کـه در سنگ مـی پرستندش سنگی، و آنـها کـه خود را یکسره پایبند عقیدهء ).. . مختار اند(او را بـه عنوان وجود صمدانی، کـه هیچ چیز همانند او نیست، مـی پرستند خدا ... ی، کـه چون پایبند عقیده مشخصی شدی ، خیری کثری را از دست داده ای معین مکن که تا دیگران را تکفیر کن از این رو . درون هر زمان و مکان موجود هست و بر هر چیز قادر ، چنین خدایی را یک عقیده ء واحد محدود نخواهد کرد : ست کـه جلال الدین بلخی مـی گوید کعبه درون عین خطاست رفتن بـه طواف درون بتکده که تا خیـال معشوقه ماست ًً »با بوی وصال او ، کنش کعبهء ماست گر کعبه از او بوی ندارد کنش هست 311 اما پیش از آنکه از منصور حلاج یـا این ستاوند نشین . ابن عربی را حتما یکی از پیروان منصور حلاج بـه شمار آورد اسلامـی گفته شدمکثی نمایم و آنگاه بر گردیم بـه حلاج و عرفان خراسانی یـاد نماییم، مـیباید بر آنچه از عارفان درون زمـینـهء پیدایش تصوف و عرفان اسلامـی مجتبی مـینوی دانشمند ایران نظراتی دارد کـه با اختصار . عرفان خراسان : او مـی نویسد. آن را اینجا نقل مـی نمایم يد کـه رفتار خلافای اموی با رفتار چهار خليفه ئ اول ، تفاوت کلی بـه مجردی کـه خلافت بـه آل اميه رسيد مشـهود مسلمانان گرد« دارد ، و احکام شريعت بر خلاف عصر پيغمبر و جانيشنان اوليه او مجری متبع نيست ، خلافت بدل بـه پادشاهی شده هست و دری مسلمين و عدالت حکومت بـه صورت جباری درون آمده هست و قدرت دنيايی بدست صاحبان ثروت دنيايی افتاده هست و برا يا : تکليف مردم کـه اوضاع و احوال را منافع متابعت راه راست مـی دانند چيست ؟ يکی از چهار . اسلامـی درون کار زايل شدن هست اينکه آنـها هم همرنگ ارباب قدرت و ثروت شوند و از نعمت آن نصيبی ببرند و به جا و مال و مقامـی برسند ، يا اينکه با جماعت و احبان اقتدار بجنگند و چنانکه غالباً اتفاق مـی افتد مغلوب و مقهور شوند ، يا اينکه خود را بـه جنون و کم عقلی بزنند و يا ص 211 830همانجا ، ص 311 902، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 741 مسخرگی پيشـه کنند ، و يا اينکه جماعت و ارباب قدرت را بـه حال خود گذاشته از ايشان کناره گيری کنند و به شغل و فکر خود اريخی هر ملتی ، اوضاع و احوال خرابی مملکت و بی نظمـی و بی قاعدگی اهل ديوان و اوليا درون همـه ء ادوار ت. مشغول شوند حکومت ، منجر بـه چنين حال و روزی مـی شود ، آنـها نمـی توانند با خرابی اوضاع و با اعمال زشت دنيا دران بسازند و در امر بـه باری . . . دنيوی و گوشـه گيری از جماعت را اختيار مـی کنند معر وف و نـهی از منکر فايده ای نمـی بينند ، ناچار ترک علايق . . . بعضی از مردم با هوش و پاک و درست و شريف درون ممالک کـه در عصر معاويه و يزيد و جانشينان ايشان جز بلاد اسلام بود هم از پهلوی و هندی و سريانی بـه دنيا را بـه اهل دنيا واگذاشتند ، درون اين ضمن کتاب های زهد و پند و اندرز و حکمت و فلسفه عربی ترجمـه شد و افکار فلسفی سقراط و افلا تون و ارسطو بـه نوعی کـه در اسکندريهء مصر ، نشو نما يافته و تغير حالت داده و ظهور زهد و در مدتی دويست ساله ء بين هشتاد هجری کـه تقريبا ًمبدأ. . . جنبهء عرفانی پيدا کرده بود درون ميان مسلمين شايع شد هجری کـه تخمينا ًآغاز حلاج بـه رشته تصوف بود ، بـه تدريج خيالات و انديشـه های اين صوفيان 652افکار صوفيانـه بود و ظهور د . . . دچار تحولات و تبدلات کلی شده بود و بزرگان مثل معروف کرخی و عبدک صوفی و ُبشر خوافی و حاتم اصم ق و معرفت و استغناء و توحيد و حيرت داخل شده بودند و به مرحله ای رسيده بودند کـه در کليه آثار خلقت و از طريق طلب و عش اما اين متصوفين و عارفين عموماً بـه . ، جز خدای چيزی نمـی ديدند و فنا ی درون ذات خدا را غايت مطلوب صوفی مـی دانستند . سخنان خود را بـه لسانی مـی گفتند کـه مردم مبدی نمـی فهميدند . . . دند احکام شرع عمل مـی د و ظاهر اسلام را حفظ مـی کر انصافا ًبرخی از تعليمات صوفيه و اقوالی کـه از آنـها روايت شده هست کاملا ًمنطقی و به جا بـه نظر مـی رسد ، و مثل اين قول از . . ر دوزخ ريزم که تا اين هر دو حجاب رهروان ، از ميان بر ميروم آتش درون بهشت و آب د( رابعه عدويه نقل کرده اند کـه مـی گفت 411».خيزد و مقصد معين شود و بندگان خدا ، خدا را بی غرض رجا و علت خوف خدمت کنند تصوف وعرفان درون خراسان یـا تصوف و عرفان خراسانی . لسفه و همـهء علوم عقلی هست وقتی از عرفان خراسانی سخن مـیرود منظور از تکامل عرفان بـه مثابه دانش، خرد ، ف عرفان . عرفان خراسانی بیـان عقلی معنویت هست عرفان ُبعد فرهنگی جامعهء عارف و تصوف ُبعد اجتماعی آنست مثًلا وقتی رابعه عدویـه جایی . خراسانی بازتاب ستیزشگرانـهء عقل درون برابر دین درون صنعت کلام بـه وسیله هنر بیـان هست ا را کـه مزدوران دین به منظور فریب مردم تبلیغ مـینمایند که تا مردم را باشلاق قرائت صبر و رضا درون ظلم کـه مـیخواهد نفی دنی و ستم بـه صحرایی معاد بکشانند ، بـه تمسخر گرفته و با بکار بردن صنعت کلام و هنربیـان جهان ستیزی قلابی دین را . } چگونـه ؟ { گفتند . } افسوس مـیخورم { : گفت ) رابعه .( گفتند بدین جهان چه مـی کنی ؟ «: چنین رد مـی نماید درهمـین مضمون ضرب المثل ). تذکرةالاولیـا ـ رابعه عدویـه . ( }نان این جهان مـیخورم و کار آن جهان مـیکنم { : گفت : عمـیق عامـیانـه ی هم داریم کـه مـیگویند و این ضرب : شتو نیزداریم کـه مـی گوید و یـا عین همـین ضرب المثل رادر پ» دستش بـه کاسه ام و مشتش بـه پشانیم« المثل همان معنی کلام رابعه را بـه خوبی مـیرساند کـه خطاب بـه آنـهاییکه نان این جهان مـیخورند و مدح آن جهان را مـی ، نـه بر عاست ولی نباید پنداشت کـه در خراسان عرفان مذهبی یـا اسلامـی کم رنگ بوده. کنند، مـی باشد اگر پیدایش مذاهب . بـه معنی وسیع آن چه اسلامـی وچه غیر اسلامـی، سرزمـین خراسان را حتما نام برد خاستگاه عرفان درون مکه و مدینـه و شام و بغداد صورت پذیرفته هست ، مرکز پیدایش عرفان بـه انواع و اشکال متفاوت آن، خراسان هست سلامـی همـه اعراب هستند ، رهبران طرق عرفانی درون ، چه تاریخ عرفان بـه وضاحت نشان مـیدهد کـه اگر رهبران مذاهب ا از چهارده طبقه صوفیـه کـه پطروشفسکی اسلام . همـه اشکال خود همـه خراسانی و یـا تربیـه شده درون خراسان مـی باشند : شناس مشـهور نام مـی برد، معلوم مـی گردد کـه همـه آنـها خراسانی هستند مانند اینـها 411 208ـ 008همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 841 چون شیخ سنی حنبلی بوده ، با شیعیـان . لقادر گیلانی کـه اصًلا از گیلان بوده استبه پیشوایی شیخ عبدا: قادریـه« خصومت مـی ورزید و در عصر صوفیـه پیروان آن کـه در ایران نفود داشته از ایران خارج شده هست ، طریقت قادریـه .وحدت وجودی هست .ـ کـه موسس آن مولانا جلال الدین محمد بلخی هست مولویـه کـه توسط شیخ نجم الدین کبرای خوارزمـی تایسس یـافته هست : کبرویـه مرکز این طریقه هرات بوده هست وبعد بـه هندوستان . آن بـه معین الدین چشتی مـی رسد ) سلسله خلافت( که: چشتیـه .انتقال یـافته هست که امـیر خسرو دهلوی بـه این طریقت تعلق دارد لدین محمد نقشبند هست که از مردم واحهء بخارا بوده هست موسس این سلسله شیخ بهاء ا: نقشبندیـه کـه موسس آن شخصی بنام بکتاش بوده و در آسیـا ی مـیانـه این سلسله را اساس گذاشته هست : بکتاشیـه .موسس آن شیخ حیدر هست و این طریقه از خراسان درون سراسر ایران انتشار یـافته هست : حیدریـه کـه در سمرقند و هرات بـه سر مـیبرده هست . اه نعمت الله کرمانی هست که موسس آن ش: نعمت اللهیـه »که سر سلسله آن سر سلسله آن شیخ جلال الدین بخاری هست : جلالیـه 511 و به همـین گونـه درون طی قرون که تا به همـه امروز بـه فرقه ها ی صفویـه افزوده شده هست که پیشوایـان آن همـه غیر عرب اند : ء بحث روی طبقات صوفیـه مـی نویسد پطروشفسکی درون ادامـه ولی این موضوع هنوز چنانکه حتما و شاید مورد مطالعه . برخی از طرائق صوفیـه با اصناف پیشـه وران مربوط بوده اند « از آنجایی کـه در فاصلهء قرنـهای ششم و نـهم هجری ، تصوف از لحاظ معتقدات واجد وحدت نبوده ، . قرار نگرفته هست محیط اجتماعی کـه ازطرائق گوناگون تصوف ، پیروان . وحدت مبنای اجتماعی آن درون آن دوران سخن گفت نمـیتوان از ضمنًا ممکن بود طریقتی واحد درون ادوار مختلفه نقشـهای . خود را بدست مـی آوردند بـه ههیچوجه یکدست نبوده هست و اگر . ان صوفیـان اختلاف اجتماعی مشـهود هست در دوره مورد نظر ، درون مـی. متفاوت ایفا کند ، درون هر دوره یی بـه طوری برخی از سلسله ها و طرئق و یـا شاخه های آنـها کمابیش اعتراضی بی حرکت ، و ندرتًا متحرک ، علیـه مظالم اجتماعی بـه عمل مـی آوردند ، بعضی دیگر ، بر ع، بـه تبلیغ زندگی متفکرانـه و غیر فعال و در خویشتن فرو رفتن و احتراز از گذشته از . هرگونـه فعالیت درون اجتماع پرداخته و بدین طریق قدرت طبقهء فئودال را بر عامـهء مردم استوار تر مـیساختند . این درون دوره مزبور گرایش و کوشش به منظور تبدیل تصوف بـه آلت دفاع از منافع طبقات حاکمـهء فئودال مشـهود هست به صورت قناعت بـه قسمت و نصیب انسان شکیبایی و فرمانبرداری و تعالیم صوفیـه را درون باره تحقیر ثروت و فقر بیشتر اما اصل تصوف را درون بارهء فقر چنین تعبیر د کـه صوفی مـی تواند . عدم مقاومت درون برابر ظلم و احجاف درون آوردند . تجاوز توسل جوید ثروتمند باشد فقط نباید روحًا بـه ثروت دلبستگی پیدا نماید و برایب مال نباید بـه گناه و . ضمنًا شخص ثروتمند حتما خویشتن را مالک مال نشمرد و فقط مدیر ثروتی کـه خداوند بـه وی سپرده محسوب دارد مفروض چنین بود کـه این صوفی ثروتمند فقط سهم نا چیزی را صرف خویشتن کند و باقی نقود و اموال خود را خرج چنانکه از زبن حارث بن . یوه ایست کـه محمد پیغبمر اسلام بنیـاد نـهاده بود این همان ش{. امور دینی و خیریـه نماید بعد از اینکه رسول الله از مکه بـه مدینـه هجرت کرد کار های مربوط بـه مسلمـین جنگ و جهاد : (زید نقل شد کـه ی پیغمبر بـه من محول شد طوری اوقات او را گرفت کـه نمـی توانست بامور بازرگانی رسیدگی کند و تمام کارهای بازرگان بعد از هر سفر و . از آن بعد من به منظور پیغمبر اسلام تجارت مـی کردم و از خارج کالا وارد مـینمودم و بفروش مـیرساندم . رسول الله قسمتی از آن وجوه را بـه عنوان سرمایـه تجارت کنار . جه آن را تمام و کمال بـه رسول الله تسلیم مـی نمودم توانم باز تجارت نمایم و قسمت دیگر را بـه عنوان حق الزحمـه بـه من مـیداد و قسمت دیگر را خرچ مـی گذاشت کـه من ب 511 108پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 941 ولی چون هیچی نظارتی بر صوفی ثروتمند نداشت، عمًلا این قواعد اخلاقی وی را } م ) امور مسلمـین مـی کرد ها پیدا مـی د و خود بـه فئودالهای طبیعی هست که این گونـه صوفیـان حامـیانی درون محیط فئودال. مقید نمـی ساخت . کلان روحانی مبدل مـی گشتند شیخ بزرگ سلسلهء نقشبندیـه کـه ) هه 093تا 013( من باب مثال مـی توان از عبیدالله ملقب بـه خواجه احرار درون آسیـای تقریبًا درون مدت چهل سال نقش بسیـار مـهمـی کـه از لحاظ سیـاسی ارتجاعی بود درون دوران سلطنت تیموریـان شیخ مزبور کـه مولف کتابی مشـهور درون تصوف هست از طرف بزرگ دارندگانش جز اولیـا ء الله . مـیانـه بازی کرده ، یـاد کرد شرح کـه زندگی کـه علی بن واعظ کاشفی سبزواری درون پایـان قرن نـهم هجری درون باره ء خواجه احرار . قلمداد شده هست ) سرگذشت ولی( لی خود کاشفی اطلاعاتی بدست مـیدهد کـه جانب دیگر زندگی نوشته وی را از اولیـا مـی خواند و وفقط درون یکی از . ملک متصرفی شخصی بوده 1180به این معنی کـه خواجه احرار دارای . مزبور را نیک معلوم مـیدارد ود داشته و برای وج» جفت هست «این اصطلاح معادل و مترادف{ )زمـین مزروع(آن املاک سه هزار جفت عوامل مولف } .مرد بـه کار گماشته مـی شده 1118مرمت و تنقیـه نـهر های آبیـاری سالیـانـه از هر جفت زمـین یک مرد و جمعًا را مشاهده ) خواست خدا ( این سر گذشت با ساده لوحی تمام بـه تحسین مـی پردازد و در گردآمدن این همـهء ثروت رت ایشان و اراضی و مزارع و مستغلات و گله ها و رمـه ها و دیگر تملکات مـی کند و مـی گوید کـه اموال و املاک حض گذشته از این ، ولی مزبور بازرگانی ترانزیتی کاروانی طریق مروـ . منقول و غیر منقول فوق العاده بسیـار و بی شمار بوده . بخاراـ سمرقند را درون بست درون دست گرفته بوده ر حدود یک صد هزار دینار کبکی به منظور مصارف عادی روز مرهء خویش صرف مـی عبدالرحمن جامـی ، شاعر سالیـانـه د و از سلطان حسین بایقرا فرمانفرمای تیموری خراسان خواهش کرده بوده کـه املاک وی را از پرداخت هر گونـه . کرده ». مالیـاتی بـه خزانـه معاف دارد 611 ر اندازه ای کـه انشعابات درون دین اسلام بـه وسیله مذاهب بر علاوه این ، چیزیکه ذکر آن ضروری هست اینست کـه به ه مردم درون انبوه مذاهب و خدا ناپیدا تر مـی گردید بیشتر مـی شد و مذاهب گوناگون بـه وجود مـی آمد ، بـه همان اندازه بوه یکی از هنرمندی های تصوف و عرفان دینی هم همـین هست که خدارا با وارد نمودن ان .خدا را کم کرده بودند ازقرائت و سفسطه ها کم مـیسازند که تا توده های مردم به منظور پیدا خدا درون وادی مسالک و مراحل آنـها سرگردان و اساسًا هدف عرفان و یـا بـه عبارت دیگر تعریفی کـه از عرفان مـی . بوده و دست نیـاز بسوی آنـها دراز داشته باشند و صفات و اسماء ثیح از سبحان حق حضرت بـه علم از هست عبارت عرفان« :نمایند هم همـین هست چنانکه مـی گویند ذات همان کهی واحد قتیحق بـه قیحقا آن بازگشتی چگونگ و عالم قیحقا بـه و معاد و مبدأ احوال بـه علم و مظاهرش » استی تعال حقی احد 711 و مراحل دیگر رسیدن بـه زفاف الله مذهبیون و عرفان مذهبی درون دنیـا مکان نزدیک شدن بـه الله را پیش از انجام فنون و بیشترین مذهبیون البته نـه از سر باور و عقیده بـه درستی .فرض مـی کنند ) کعبه ( ، رفتن و چله نشستن درون بیت الله آن بلکه جهت تفنن و تشویق عوام الناس بـه انجام این مراسم خود پیشکام گردیده اند و اوصاف این عمل را مانند عرفان توجه داشته باشید کـه سفر حج،سفر « :یدن بـه الله شمرده اند چنانکه یکی از عرفای قرن بیست مـی گوید خویش رسب نیست ،سفر تحصیل دنیـا نیست ، ســفر الي الله هست شما دارید بـه طرف خانـه خدا مـیروید ؛ تمام اموري کـه 611 908ـ 308همانجا ، ص 711 hncshlansul.ggg 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 051 حتما . شود سفر بسوي خداي تــبارك وتعالي هست سفرتان اینجا کـه شروع مـی. انجام مـیدهـید بطور الهیت حتما باشد مانند انبیـاء علیـهم السلام و بزرگان دین ما کـه در تـــمام زمـان حیـاتشان مسافرتشان الي الله بوده هست و از آنچه کـه یروید درون برنامـه وصول الي الله بوده یك قدم تخلف نمي د ، شما هم وفود الي الله داشته باشید و درمـیقات کـه م مــبادا عملـــي انجام دهید کـه خداي تبارك و تعالي بفرماید . لبیك بـه خدا گویید ، یعني تو دعوت کردي و ما اجابت مبادا این سفر را سفر تجارت قرار بدهیـد و امور . کـه خیر، شما را من قــبول ندارم براي اینکه شما اسلامي نیستید » .امام خمـیني . ر الهي را آلوده بـه دنیـا نکنیداین سف.. تجاری درون این سفر مطرح باشد 811 . اما این بیت الله درون عرفان خراسانی مورد تسخر قرار گرفته و رفتن بـه خانـه کعبه بـه شدت نکوهش گردیده هست و مردم را بـه راستی و درستی درون شناخت خدا دعوت نموده . وزاهدان دین را درون انجام اوامر شرعی سرزنش کرده اند :چنانکه عارف نامـی خراسان مولانا جلال الدین محمد بلخی فریـاد مـیزند که. ند ا ای قوم بـه حج رفته کجایید کجایید معشوق همـینجاست بیـایید بیـایید معشوق تو همسایـه دیوار بدیوار درون بادیـه سر گشته شما درون چه هوایید گر صورت بی صورت معشوق ببینید ه شماییدهم خواجه و هم خانـه و هم کعب ده بار از آن راه بدان خانـه برفتید یکبار از آن خانـه برین بام بر آیید آن خانـه لطیفست ، نشانـهاش بگفتید از خواجه آن خانـه نشانی بنمایید ؟ یک دستهء گل، کو ، اگر آن باغ بدیدید یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید با این همـه آن رنج شما گنج شما باد بر گنج شما ، پرده شماییسوس کـه 811 سایت مذهبی مفاد حج 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 151 شاعر و عارف بزرگ خراسان چنان از کعبه وترفند ) ظهیر الدین ابوالفضل طاهر بن محمد فاریـابی ( وظهیر فاریـابی های اعراب بـه خشم وستوه مـی آید کـه به یکباره ازعلاء الدین تکش پدر محمد خوارزمشاه کـه از دشمنان امـیر و خطاب بـه . د مـیخواهد کـه برای استقرار عجم درون مکه و مدینـه این دوشـهر فتنـه را نیز بکوبدالمومنین ها ی اعراب بو : علاء الدین تکش مـی گوید شاها ؛ عجم چو گشت مسلم بـه تیغ تو لشکر بـه سوی خوابگهء مصطفی فرست بعد کعبه را خراب کن و ناودان بیـار خاک حرم چو ذره بـه سوی هوا فرست مـی چه کند درون خزانـه نـه درون کعبه جامـه وز بهر روضه را دو سه گز بوریـا فرست که تا کافر تمام شوی سوی کرخ تاز وانگه سر خلیفه بـه سوی ختا فرست ] 48ـ 08بر گرفته شده از نردبان آسمان ـ واصف باختری ، ص ـ [ : حضرت عطار نیشابوری قبل ازظهیر و مولانا فرموده بود کـه ین ؛ دلی بیدار بنماییدالا ای زهدان د همـه مستید درون پندار ، یک هشیـار بنمایید ز دعوی هیچ نگشاید اگر مردید اندر دین چنان کز اندرون هستید درون بازار بنماید هزاران مرد دعوی دار بنماییم از مسجد شما یک مرد دعوی داراز خّمار بنمایید من اندر یک زمان صد مست از خّمار بنمودم ی اگر دارید از اسرار بنمایید شما مست من این رندان مفلس را همـه عاشق همـی بینم شما یک عاشق صادق چنین بیدار بنمایید 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 251 بزیر خرقهء تزویر ُزنار مغان تاکی ز زیر خرقه گر مردید آن ُزنار بنمایید زنام وننگ و زرق فن نخیزد جز نگونساری یکی بی زرق و فن خود را قلندروار بنمایید شما عمری درون این وادی بتک رفتید ، روز وشب ز گرد کوی او آخر مرا آثار بنمایید درین رهبا دلی پر خون، بصد حیرت فرو ماندم .درین اندیشـه، یک سرگشته،چون عطار بنمایید و پیش از حضرت عطار نیشابوری ، عارف بزرگ دیگر خراسانی ، حضرت سنایی غزنوی با درک مقامات دین و پی : بردن بـه ترفند های آن، تمام وسایل و مسالک دینداری رابه کنار گذاشته مـی گوید الا ای پیر زرتشتی بـه من بر بند ُزناری »که من تسبیح و سجاده زدست و دوش بنـهادم 911 ک گوناگون ، واقعیت اینست کـه صوفیـان و عرفای دینی ، به منظور پیدا نمودن آدرس و مکان خدا منازل و مراحل و مسال و اساس . ساختند که تا طی این مراحل و منازل و قبول مسالک بتوانند عوام الناس را بـه زفاف خدا درون عرش معلی برسانند و مومنان فئودال و شـهریـان ، پول و ) عوام الناس ( « :نردبان را هم درون خانقاه های خویش گذاشتند ، و اینجا بود کـه ت و گله ها و اراضی موقوفه نثار خانقاههامـی دو سلاطین و خوانین زمـین وقفی و کالا و چیز های بهادار و غلا درویشان خانـه بدوش کـه از لحاظ وضع اجتماعی ) م .ودر این مـیان.( فرامـین معافیت از مالیـات تقدیم مـی داشتند ه تدریج و به نحوی دایم التزاید بـه و ب) م . درون این خانقاهها جمع مـی آمدند( خویش تفاوتی با اوباش و عیـاران نداشتند توده ای از گدایـان حرفه ای کـه هیچ رابطه و نسبتی با افکار تصوف نداشتند فالبًا فاقد هرگونـه دین و ایمانی بودند ) یـا شاخه های آن طرائق ( یکی دیگر از اشکال انحطاط و فساد تصوف این بود کـه برخی از طرائق آن . مبدل مـی شدند { )ب کمال روحانی ( ی از سلسله های لشکری و شوالیـه گری تبدیل یـافتند و به جای افکار صوفیـانـهء بـه گونـه ا مقصد پطروشفسکی اینجا ازب کمال روحانی عبارت از خدا پرستی درون تکیـه بـه عقل و بدور از نیرنگ های مذهبی دند و به همـین بهانـه لشکر کشی های غارتگرانـه پیش کشی» جهاد درون راه ایمان را « اندیشـه های تعصب آمـیز } م . هست 911 188محمد رضاشفیعی کدکنی زبور پارسی ، تعلیقات ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 351 بـه ] کالمـیک و هندوستان و غیره [ گرجستان و شمال قفقاز و روسیـه و سرزمـین قوم قلمون ) [ سر زمـینـهای کفار ( بـه »راه انداختند ، کـه واقعًا و عمًلا جز تحصیل غنایم جنگی فراوان و گرفتن عده ای اسیر ـ بنده مقصودی نداشتند 021 درون جهت فریب ودر غلتاندن بـه گودال بدبختی و بیچارگی عوام ،این هنرمندان دین و مذهب انواع مسالک وضع و برخی به منظور مجذوب عوام الناس کـه ستم و بیداد فقر و دشواریـها زندگی . مـینمودندو تاکتیک ها طرح مـی د حرام زاده اینجا بـه سیـاق ( و عارف حرام زاده ء اسلامـی خورد و خمـیرشان نموده بود و بیچاره شان کرده بود ، صوفی زندگی « : عوام الناس را بـه این متقاعد مـی گردانید کـه ) م . ضرب المثل عوام بـه معنی هوشیـار و رند و چالاک هست »تهی از زیبایی و سرور هست و حتما به صبر و رضا تسلیم گردید 121 . برداشته درون پی آن گردیدند کـه بایست مردم راهمـیشـه درون حال گریـه نگهدارند و عدهء دیگر گامـی از این هم جلو تر با شیونـهای دایمـی خود و قرائت قرآن درون برابر انظار ابراز توبه ) گریـه کنندگان ( فرقهء باکون . . . « : برتلس مـی نویسد اچار که تا اندازه یی از آن پیروی مـی این گرایش چنان نیرومند بود کـه حتی محافل حاکمـه نیز ن. و ندامت مـی د چنانچه کـه در قصر زبیده همسر هارون الرشید کنیزکی جزو خدام بود و وظیفه داشت شب و روز قرآن تلاوت . د یکی از مولفان سدهء نـهم هجری مـی گوید درون آن زمانی کـه از کوچه های بغداد مـی گذشت، از هر سو صدای . کند 2.شنیدتلاوت قرآن و ندبه مـی این شیوه باکون حتی که تا به امروز درون کشور ما افغانستان بـه شدت رواج دارد، شیندن قرآن درون صبح یـا بـه وسیله اعضای . خانواده و یـا بلند شدن این صدا از منابر مساجد، تلاوت گریـه آور درون آغاز هر محفل و مجلسی، محافل نعت خوانی ها ایجاد حلقه های گریـه و به و سیله خواندن با سوز و گداز قرآن و یـا نعت و حمد ها حضور تکایـا، تجمع درون زیـارتگاهها و و بسیـار دیگر از این گونـه شیوه های گریـه آور و اندوهبار درجهت بـه انزوا کشاندن مردم از وادی ) .حلقه های ذکر( } عارفان نکتایی دار{ یون بنام عارف ونشاط و کار این جهان و سرکوب اراده ء شان درون تداوم زندگی ، از سوی مذهب چنانکه درون کشور های عرب زده ، به منظور مغلوب نوازشـهای زندگی و وروانـهای شاد . امروزی بسیـار رایج مـیباشد ، مـیلیونـها دالر بـه مصرف رسانده مـی شود که تا در قرائت قرآن سوزناکی بیشتر آورده شود که تا نغمات شادی زندگی را نواندن قرائت جانگداز قرآن و نعت ها و شیونـها نابود و مردم را وادارند کـه به گورستانـها ، قبور خویش را حفر باش .نمایند با وجود این هم ، صوفیـان و شیوخ و عرفای دین تشخیص مـی دهند کـه دیگر قرائت قرآن و کلام عربی بـه چند ملحوظ اول بـه لحاظ اینکه عوام بـه زبان عربی آشنا شده . یـاندن مردم ندارد آن کارایی های چند قرن پیش را درون جهت گر مثًلا . و مـیدانند کـه پی بردن بـه معنی قرآن از تاثیر قرائت مـی کاهد . هست و معنی آنچه کـه قرائت مـی گردد مـی فهمند ذبوک فقد کذبت رُسل من قبلک وان یک« قاریی کـه با تمام کر وفر و سوز و گداز مثل برکت الله سلیم اگر بخواند کـه یعنی و اگر ترا دروغزن شمردند بدان کـه پیـامبران پیش از تو هم با تکذیب روبه رو شدند و کار [ » والی الله ترجع الامور 021 188ـ 908پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 121 80برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 451 خوب آدمـی کـه اندکی صاحب اندیشـه باشد این آیـه بجای ]. 7آیـه سوره فاطر آیـه . ها بسوی الله باز گردانده مـی شود ش ، بـه تأمل وامـیداردش ، وبا خود مـی گوید کـه مردم حق داشتند کـه همـه پیغمبر ها انرا تکذیب اشک درون چشمان کنند ، زیرا الله خود بـه تکذیب پیغمبران خویش پرداخته و یکی پیغمبر را بـه وسیله دیگرش نفی کرده هست ، اگر آنـها و امت یکی دشمن امت دیگری خوانده شده حق مـی بودند چرا اوامر و احکام شان بـه وسیله دیگران نفی شده هست است و حکم قتل یک امت بـه وسیله امت پیغمبر دیگر از سوی خود الله داده شده هست وقتی خود الله تکذیب کرده و پیفمبرانش یکی دیگری را تکذیب کرده و امت ها باهم دشمن هستند ، دیگر گناه مردم چیست و چرا حتما تکذیب یـا یـها الذین آمنوالا تتخذواالیـهود و النصاری « .امت ها وپیغمران از سوی خود الله امر شده هست دشمنی بین. نکنند ای مومنان یـهودیـان و : یعنی [ » .اولیـاء بعضهم اولیـاء بعض و من یتولهم منکم فانـه ومنـهم ان الله لا یـهدی القوم الظلمـین هر از شما با آنـها دوستی کند او هم از آنـهاست کـه . ند نصاری را بدوستی مگیرید و بعض آنـها دوستان بعضی دیگر نساوکم حرث لکم فاتوا حرثکم « و یـا مثًلا خوانده شود کـه ] سوره مائده 48آیـه . الله ستمکاران را هدایت نمـی کند 222ه ، آیـه سوره بقر. یعنی زنان شما کشت شما شمایند و در هر جای کشت خود مـی توانید وارد شوید[ » انی شئتم مسلمًا بجای گریـه تحرکات بـه عمل » ید زنان تان را از بعد و پیش : یعنی « کـه در زبان ساده عوام الناس ] مـی آورد و همـه اهل خانقاه بـه جای ماندن و شنیدن وعظ فرار را بر قرار ترجیع مـی دهند و راهی خانـه های خود نزد تن زن مـی برایند ، وترجیع مـی دهند کـه موقتًا از رسیدن بـه عرش زفاف الله صرف زنان شان مـی شوند و یـا درون پی یـاف و این گونـه آیت بسیـار زیـاد هست که حتی خشم بار مـی آورد و کذبهای مسلمـین را اشکارا ناسگالیده بیـان . نظر نمایند و پس از چهل شبانـه . پیدا کنند بنًا صوفیـان و مشایخ و عرفای دین ، درون پی آن شدند کـه وسیله دیگری. مـی نماید یـایـها المدثر، قم « :روز چله نشینی شاید مثلی اینکه به منظور کدام یک از ایشان بجای وحی کـه به پیغمبر آمده بود کـه ای مرد جامـه بر وحی آمد باشد کـه } ای مردجامـه برخود پیچیده بر خیز و بترسان{] سوره المدثر 2ـ 4ایـه [ » فانذر زیرا با قرائت . و اینجاست کـه در حوزه تصوف و عرفان مذهبی سماع را خلق مـی کنند . برخیز و بچرخان خود پیچیده درون این حال هست برای انجام و تدویر سماع بـه شعر نیـاز مـی افتد ، درون اثر این ضرورت . قرآن نمـی شود کـه اند که تا این وسیله نشاط و . موسیقی و باز مـی نماید هست که تصوف و عرفان مذهبی راه خویش را بـه وادی شعر و با حفظ . روانپروری را نیز درون ابری سیـاه بارانی غم و اندوه ،تیره وتار ساخته و سیل اشکها را از دیدگان جاری نمایند . مردم ویژه دارد اینکه هنوز قرائت قرآن منتفی نیست و در برخی حالات نوع قرائت تاثیر ویژه ء خود را همچنان بالای امام غزالیـانی را کـه معنی . و این مردمان ویژه از قرائت بـه شورو حال مـی ایند با آنکه بـه معنی ایـات پی نمـی برند قرآن نمـی فهمند ولی بـه وجد مـی ایند بـه شتری تشبیـه مـی کند کـه تازی نمـی داند اما بـه صدای مالک تازی خویش هه و 487همـهء این موارد امام ابو حامد محمد ابن محمد غزالی خراسانی متولد درون . دشت هارا مـی پیماید برتلس درون کتاب . را نیز فراهم نماید دین خویـانـهه تحلیل بزرگ و همـه جانبه دارد کـه مـیتواند قناعت 868متوفی صوفیـه به منظور نیل . . . « : نویسد تصوف و ادبیـات تصوف درون رابط بـه نظرات امام غزالی و شکل گیریی ادبیـات تصوفی مـی از این رو شگفت آورنیست کـه در محافل صوفیـه . بـه حال کـه آن را نزول رحمت الهی مـی شمردند ، اهمـیت قایل بودند بزودی . از همان آغاز ، با شدت هر چه تمامتر درون جستجوی وسایلی بودند کـه مـی توانست انگیزهء پیدایی حال باشد ین وسایل بسیـار سودمند هست و این وسیله همانا موسیقی با آلات نوا و بویژه با لحن و آواز بود کـه ثابت شد کـه یکی از ا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 551 شنیدن نوا و نغمـه را عده یی از مشایخ از آداب و رسوم ساختند و نام فنی آن سماع . با واژه های بدیع درون آمـیخته باشد درون بین اهل تصوف نیز بودندانی کـه روا بودن سماع را با وجودی کـه حتی )... از واژهء عربی سمع ــ شنیدن ( شد بخش بزرگی از . نمـی پذیرفتند ، بیشتر آنان و از جمله صوفی مـیانـه رو ی چون غزالی آن را مغایر با سنت نمـی دانستند . هست کتاب احیـاء علوم الدین متنی هست معتبر و طرفدار سماع و این بخش بـه شکل کوتاهی درون کیمـیای سعادت آمده درون این بخش بـه ویژه آن فصل درون خور توجه هست که درون آن اثبات مـی شود کـه سماع نمـی تواند جای خود را بـه تلاوت : بخشی از نوشته غزالی را این نقل مـی کنیم . قرآن بدهد و از سماع نتایج بزرگی بر مـی آید بسیـار باشد کـه از سماع قرآن بیـهوش شوند و بسیـار سماع از آیـات قرآن بسیـار باشد و و جد از آن بسیـار پدید آید و{ اما سبب آنکه . بوده کـه در آن جان داده اند و حکایت آوردن آن دراز هست و درون کتاب احیـاء بـه تفضیل گفته ایم کـه اول آنکه آیـات قرآن همـه با حال عاشقان مناسبت ندارد. بدل مقری قوال نشانند و بدل قرآن سرود گویند پنج هست . درون آن قصهء کافران و حکم معاملات اهل دنیـا و چیزی دیگر بسیـار هست که قرآن شفای همـهء اصناف خلق راست زنی را شوی ( یـا این کـه ) مادر را از مـیراث شش یک بود و را نیمـه بود ( چون مقری بـه مثل این آیت خواند کـه امثال اینـها ، آتش عشق را تیز نگرداند ، مگری کـه بغایت عاشق بود و و ) بمـیرد ، چهار ماه و ده روز عدت حتما داشت سبب دوم آن کـه قران بیشتر یـاد دارند و بسیـار . از چیز وی را سماع بود ، اگر چه مقصود دور بود و آنچنان نادر بود پیشین بار بشنود و بر آن حال خوانند و هر چه بسیـار شنیده آید آگاهی بدل ندهد و در بیشتر احوال ، یـا بیتی کهی و چون عرب مـی آمدند درون . بار دوم بدان حال حاضر نیـاید و سرود نو بر توان گفت و قرآن نو بر توان خواند . کند روزگار رسول علیـه والسلام و قرآن تازه مـی شنیدند و مـی گریستند و احوال بر ایشان پدید مـی آمد ، ابو بکر گفت رضی اکنون دل ما سخت شد کـه با قرآن قرار گرفت . ا کنتم ثم قست قلوبنا ، گفت ما نیز همچون شما بودیم کناکم: الله عنـه بعد هر چه تازه بود اثر آن بیش بود و برای این بود کـه عمر رضی الله عنـه حاج را فرمودی که تا زودتر بـه شـهر . و خو کرد . حرمت آن از دل ایشان بر خیزد ترسم کـه چون خو کنند با کعبه آنگاه: گفت . های خود روند سبب سوم آن کـه بیشتر دلها حرکت نکتد که تا وی را بـه وزنی و الحانی نجنبانی و برای این هست که بر حدیث سماع کم چون موزون بود و به الحان بود و انگاه هر دستانی و راهی اثری دیگر دارد و قرآن . کم افتد، بلکه بر آواز خوش افتد الحان افکند و بر آن دستان راست کنند و در وی تصرف کنند و چون بی الحان بود سخن مجرد نماید مگر نشاید کـه به .آتشی گرم بود کـه بدان بر افروزد و طبل و دف و ] نی[ سبب چهارم آن کـه الحان را نیز مدد حتما داد بـه آواز های دیگر که تا بیشتر اثر کند ، چون قصب د و قرآن عین جدست وی را سیـانت حتما کرد کـه با چیزی یـار کنند کـه در چشم عوام آن شاهین و این صورت هزل دار .صورت هزل دارد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 651 چون موافق نبود . سبب پنجم آن کـه هررا حالتی باشد کـه حریص بود بر آن کـه بیتی شنود موافق حال خویش ن را درون معرض آوردن کـه از آن کراهت آید و باشد این مگوی و دیگر گوی و نشاید قرآ: آن را کاره باشد و باشد کـه گوید ». کـه همـه آیتها موافق حال هرنباشد 221 غزالی درون جای دیگر مـی گوید کهانی کـه عربی نمـی دانند و بدون آنکه معنی بیتهای عربی یـا قرآن را بفهمند بـه ن را بر بیتهای تازی سماع افتد و ابلهان مـیانی کـه تازی ندانند ایشا« : وجد مـی ایند درون باره چنینان مـی گوید آواز ( خندند کـه وی این را نداند سماع چرا مـی کند ؟ و این ابله نداند کـه شتر نیز تازی نداند و باشد کـه به سبب حداء ع عرب بر ماندگی چنان بدود بـه قوت سماع و نشاط با آن بار گران ، کـه چون بـه منزل برسد و از سما) مخصوص ساربان حتما این ابله با شتر جنگ و منظره کند ، کـه تو تازی نمـی دانی این چه نشاط . دست بدارند درون حال بیفتد و هلاک شود »است کـه در تو پیدا مـی آید ؟ 321 بدین گونـه ملاحظه مـی شود کـه مذهبیون و متصوفین مذهبی به منظور آنکه بتوانند بازار خویش را همـیشـه پر زرق و برق و اتکارات کـه توانستند بـه وسیله آن عوام الناس را درون بند . متاع نگهدارند درون پی ابتکارات بنیـادی بر آمدند بـه ظاهر پر از و زنجیر اندیشـه های بـه ظاهر پرهیزگرایـانـهء خویش بپیچنند، ابتکارات کـه مبین حالات روحی و مانع عزم و جزم عوام تقدیر و رضا الهی، مـیباشد؛ , ، و سوق عوام بـه وادی تسلیم درون جهت طغیـان علیـه استبداد و بیداد گریـهای اجتماعی هرکسی را حالتی باشد کـه حریص {: غزالی درست فرمود که. و به مثابه خلع سلاح ارادهء مسقل انسانی بـه شما مـی آید }بود بر آن کـه بیتی شنود موافق حال خویش درون : حکایت از این قرار هست که. یش خود شاهد آن بودمدر اینجا حکایتی را مـیخواهم بیـاورم کـه همـین چند سال پ گوشـهء نشستم، پهلویم مردی نشسته بود ، کـه . یکی از روز های ماه محرم درون یکی از تکایـای اهل تشیعه سر زدم حسین { :دامنش از اشک تر شده بود و اشک مانند آب باران از ناوه گونـه هاش مـیرخت و گاهی آهسته مـی گفت با شنیدن این حرف ، نتوانستم از او نپرسم کـه مگر امام حسین حزبی بود . } ی گپم نکردی و حزبی شدی جان بخچ معلوم شد کـه پسر او سرباز . وتو علی ابن ابیطالب پدرش هستی ؟ سرانجام بـه نوع باب سخن باز نمودم و ازش پرسیدم . ، و تصادفًا نام او هم حسین بود و نام پدرش هم علی دفاع انقلاب بود و بدست مجاهدین راه اسلام سر بریده شده بود و در بالای منبر آخند هم حسین مـی گفت و از سرب و خون و ظلم و استبداد قاتلین حسین با سوز و گداز نعره مـی با این حال معلوم شد کـه آن مرد به منظور گریـه امام حسین و به خاطر غم شریکی با خاندان اهل بیت. کشید نیـامده بود ، او به منظور حسین خود آمده بود ،برای ماتم فرزند خود آمده بود ، او مـیخواست با ریختن اشک یـاد حسین او خود درد داشت و او از مرگ عزیزش رنج مـی برد و . خویش نماید و با ریختن اشک ،غم درون خویش را برون بکشد بیـاد دارم کـه آخند درون منبر قرآن نمـی خواند، او شعر درون همـین محفل درست . بـه مرگ حسین خود مـی اندیشید او اگر قرآن مـیخواند آن کـه ازاو یـاد شد گریـه نمـی کرد ، وقتی نام حسین . مـیخواند مرثیـه ، مرثیـه مرگ حسین 221 95ـ 25اثر ژوکوفسکی ، ص ) حالات و سخنان شیخ ابوسعید ابوالخیر ( همانجا بـه نقل از کتاب 321 همانجا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 751 . نمـی شد و قتل حسین عنوان نمـی گردید و تنـها بـه خواندن قرآن اکتفا مـی شد، پسر شـهید او بیـادش نمـی آمد انند او صد ها دیگر کـه درد های مختلف دیگر داشتند و باید کـه کلمات گریـه آور به منظور شان خوانده مـیشد ، و م اگر چنین نمـی بود مسلمًا دیگر امروز تکایـا سقوط مـی . آمده بودند کـه غم درون خویش را با ریختن اشک برون نمایند بان تازی مردمان رابی حال نمـی کند و به حال دیگر نمـی آورد امام غزالی بجا تشخیص داد بود کـه دیگر قرآن و ز.کرد حتما وسیله پیدا کرد کـه موثر باشد، وآن وسیله سماع است، شعریکه کـه بیـانگر حالات روحی مردم باشد، و تنـها شعر هم نی را { ن کرد حتما کهکافی نیست، به منظور اینکه مردمان را بکلی از این دنیـا ناامـید گردانید و و بـه معاد قلاج و پرتاب شا زیرا موسیقی جادویی روان انسان بـه شمار مـی آید و این جادو مـیتواند بـه انسان کاخهای زندگی و شادی . } بـه نوا آورد این تاکتیک صوفیـان بـه ویژه بر گرفته شده .های آن را ببخشد و اگر بخواهد مـیتواند این جادو انسان را بـه تابوت بخواباند نمونـه این شیوه .از آنجا ست کـه متصوفین اسلامـی آن را بـه کشور ما انتقال داده هست . مـی باشد) وداییب(از تصوف هند روانفرسا را امروز هم درون هند بسیـار مـیتوان مشاهده نمود ، بـه ویژه درون قوالی ها و نعت های بزرگترین استادان موسیقی راعات خاطر بینوایـان کـه جز بـه دامن مرده ها پناه بردن ، کـه تحت تاثیر موسیقی تصوفی هند هستند ، و یـا به منظور م تصور دیگری درون خاطر ندارند واز زندگی و زنده ها مایوس اند ، درون معابد و مقابر و محافل مذهبی بـه قوالیگری و نعت . خوانی ، و مرده خوانی ها مـی پردازند همان اندازه کـه در اشتقاق لفظ صوفی « :ن کـه مـی نویسدبر علاوه این حتما گفت کـه بر خلاف نظر پروفیسور ادواردبروا فرضیـه اول اینکه تصوف درون واقع همان عقیدهء . اختلاف هست در کیفیت و اصل و منشأ عقیدهء تصوف نیز گفتگو هست ...باطنیـه پیغمبر هست این عقیده ایست کـه مـیان خود صوفیـه و مسلمـینی کـه با صوفیـه کم و بیش دمسازند شایع هست فریضه دوم اینکه تصوف عالعمل داغ آریـایی درون مقابل مذهبی هست که نژاد سامـی بـه زور بـه نژاد آریـایی تحمـیل صورت هندی فرضیـه آنست کـه بین . این فرضیـه را اجماًلا دو صورت هست ، یکی هندی و دیگری ایرانی . کرده هست مشابهتی ) ودانتاسرا (بعض از مذاهب هند مخصوصًا عقاید صوفیـه یعنی مسالکی کـه پیشرفتهای بیشتری کرده و آشکار و عیـان موجود هست و این مشابهت خود دلیل بر آنست کـه اصل و منشأ هردو یکیست و در هندوستان حتما در این مشابهت کـه صوری و سطحی هست مبالغه شده و شباهت اساسی ) براون ( بـه عقیدهء نگارنده { جسجو شود قویترین اشکالی کـه به این نظر وارد هست این حقیقت تاریخی هست که درون زمان ساسانیـان علی الخصوص ) وجود ندارد درون قرن ششم مـیلادی و سلطنت انوشیروان با اینکه بین هندوستان و ایران یک نوع تبادل افکار وجود داشته هست یـا ( همچنان درون این سرزمـین درون ایران و معذالک نمـی توان ثابت نمود کـه در عصر اسلام نفوذی از طرف هندوستان اعمال شده باشد و هندوستان همچنان درون این سرزمـین نفوذی نداشت که تا اینکه مسلک تصوف ) دیگر ممالک اسلامـی مراحل تکامل را بکمال پیمود و ابوریحان بیرونی از نخستین دانشمندان اسلامـی هست که زبان سانسکریت و جغرافیـا و ت و عقاید و افکار هندوستان را بیـاموخت خاطرات معروف خود را درون موضوعات مزبور بـه رشتهء تحریر آورد تاریخ و ادبیـا ». 421 421 200ـ 000پروفیسور ادوارد برون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد اول ، ترجمـه علی پاشا صالح ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 851 درون فارس شاید . جناب پروفیسور براون یک نکته را فراموش نموده هست که افغانستان یـا خراسان دیروز فارس نیست ظ جغرافیـایی مقرب سرزمـین های سامـی بودند و به همـین عرفان و تصوف هندی نفوذ نداشته هست ، به منظور اینکه از لحا سبب هم اکثریتی از اهالی سرزمـین فارس را سامـیان تشکیل مـیداده و از لحاظ دینی هم تحت تاثیر مذاهب سامـی مانند یـهودیت و نصاری قرار داشتند، اما بخشی از آریـایی های شان کـه از سرزمـین کشور ما بلخ کوچ نموده بودند مربوط آریـانا و خراسان ( اما درون افغانستان تاریخ نشان مـی دهد کـه مردم این کشور . مـیشده بـه آیین مـیترایی و زرتشتی خود آیین بودایی داشتند درون پهلوی آیین زرتشتی و از لحاظ دین و فرهنگ و ملیت مربوط مـی شدند بـه ) دیروزی غانستان بـه ایین و فرهنگ پر بار و مقدس و در عین حال تصوف و یعنی اینکه بخش بزرگی از مردم اف. اقوام هند وآریـایی عرفان زاهدانـهء مذاهب مختلف هندی تعلق داشتند کـه امروزه هم نسلهای کوچکی از آن پیشینـه های بزرگ درون فه و عرفان بر علاوه و تاثیرات عرفان وفلسفه یونانی را درون تاریخ فلس. افغانستان بـه یـادگار مانده هست و زندگی مـی کنند کـه از انشای نامـهاشان بـه نسبت اطاله . فلاسفه و عرفای مشایی درون خراسان بوده اند . افغانستان هم مـیتوان مشاهده نمود و اما درون مورد این کـه تصوف و عرفان هند و خراسان و یـا افغانستان امروزی مشترکات انکار نا .کلام درون مـی گذریم نوشته شادروان عبدالحی حبیبی کـه از وجود تصوف و عرفان هندی درون زمان کـه پذیری دارد نظری مـی انداریم بـه در وقتی کـه اسلام انتشار مـی «: اعراب تازه بـه تجاوزات خویش درون سرزمـین ما شروع نموده بودند خبر داده مـی نویسد کـه قسمت بارز آن ترک دنیـا درون شرق افکار و عقاید بودایی. دو جریـان مـهم فکری درون شرق و غرب آن موجود بود . یـافت و تزهد و تقشف بود وجود داشت ، و مخصوصًاقسمت شرقی خراسان یعنی گندهارا و کابلستان و صفحات شمال این مردم عقاید تناسخ و حلول و وحدت . هندوکش که تا بلخ از بودائیـان تارک دنیـا و متقشفان مغاره نشین مملو بود بودا شـهزاده نیپال بود، کـه از کاخ شاهی بدرویشی و فنای ... آزاری نمـی رساندند وجود و غیره داشتند و به جانداران خود گروید، درون صوفیـان خراسانی داستان ابراهیم بن ادهم شـهزادهء بلخ کـه از شاهی بلخ دست شست و درویش ، کـه تصوف خراسانی را با صاحب حال گردید ، با قصه ء بودا شباهت تمام دارد و از تمام این دلایل فهمـیده مـی شود برخی از علمای غربی کـه در تاریخ فکری شرق مطالعه کرده اند، از ... برخی از افکار هندی و بودایی آشنایی باشد ملاحظه این اوضاع بدین نتیجه رسیده اند، کـه تصوف اسلامـی مرکبی است، از عناصر بودایی و افکار مدرسه ء نو هه بـه بعد صوفیـان اسلامـی درون کنج و کنار خانقاهها و منازل خاص از مردم دور درون 684افلاتونی اسکندیـه ؛ زیرا هم از فرقه بیکشو هندی آمده هست و ) صوف ( حالت زهد و اعتکاف دیده مـی شوند ، و حتی رسم خرقه پوشی ولی تصوف اسلامـی . . . استعمال سبحه هم از قرن نـهم مـیلادی ببعد درون اسلام رواج یـافته کـه آنـهم اصلی هندی دارد عنصر غالب بسیـار قوی داخلی اسلامـی هم دارد و تصوفی کـه در بین مسلمانان از اواسط قرن دوم هجری رواج یـافت، از ». ناحیـه ء فکری و عملی با تصوف هندی و نوا فلاتونی ، موارد اختلاف و امتیـاز فراوان داشت 521 به منظور اینکه خوانندگان . ونان را هم مـیتوان درون افغانستان مشاهده نمود بر علاوه ء عرفان هندی ، مظاهر عرفان چین و ی از مضمون عرفان هند و چین و یونان مختصری آگاهی داشته باشند ، یـادداشت را کـه از یکی از آثاری جناب علی م مـیدارم کـه امـیدوارم شیروانی محقق ایرانی بر داشته بودم و نام کتاب شان را فراموش نموده ام بـه خواننگان عزیز تقدی 521 119ـ 218ستان بعد از اسلام ، ص عبدالحی حبیبی ، افغان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 951 چنانکه بررسیـهاى تاریخی پژوهشگران درون تاریخ ادیـان و ... «:جناب علی شیروانی مـی نویسند. خالی از مفاد نباشد پرهیز از لذایذ دنیوى، کشف وشـهود، وحدت وجود، اتحاد باحقیقت و فناى درون روح : دهد، عناصرى چون نشان مـی مذاهب اى دیرینـه است، هزاران سال از پیدایش آن سابقه دهد، داراى و عرفان را تشکیل مـی عناصر عمده و ارکان تصوف کلی کـه . گذرد مـی فلسفی هند با تمام اختلافات فکرى و عقیدتی کـه در مـیان مذاهب و مکاتب: هاى تصوف درون مذاهب هندى ریشـه: الف سرزمـین صالتا. دهد تشکیل مـی عرفان و تصوف را آنـهاوجود دارد، همگی داراى عناصر مشترکی هستند کـه اصول هندوستان درون پرورش افکار صوفیـانـه بـه قدرى روشن هست که با مختصرمراجعه بـه عقاید و مذاهب هندى جاى تردیدى نخستین تصوف بوده و افکار صوفیـانـه از آنجا بـه تا آنجا کـه برخی معتقدند هند زادگاه; ماند مدعا باقی نمـی درون صحت این . هست کرده هانفوذ دیگر سرزمـین اند کـه پایـه واساس سعادت و نجات، همانا فرار از دنیـا و ترك تمامـی لذات هاى گوناگون هندى درون این اصل مشترك آیین روى این اصل، حتما نفس را با . باشد ریـاضت کشی مـی ومشتهیـات جسمانی، همراه با تعذیب و شکنجه بدنی و تداوم . بدین وسیله علاقه او از دنیـاو خوشیـهاى جسمانی از ریشـه قطع گرددریـاضتهاى طاقت فرسا عادت داد، که تا انواع معتقدند سعادت انسان تنـها درون صورتی ) سه هزارساله هست پیروان آیین برهمایی کـه داراى قدمت(» برهمائیـان« ا براساس اصل زیر. مادى را درون خود از مـیان ببرد خواهدبودکه آدمـی جمـیع علایق مادى را ترك گوید، تمنیـات و مشتهیـات دنیـا هرگز بـه خواستهاى مادى خویش گردد، انسان درون این بعد از مرگ دوباره بـه زندگی دنیوى باز مـی تناسخ، آدمـی و آدمـی تنـها . با انسان خواهدبود خواستها و تمنیـات مادى درون انسان هست، رنج و تعب نیز ملازم نخواهدرسید، ولذا که تا این . کن سازد خواهدیـافت کـه بالمرة این امـیال رادر وجود خود ریشـه بـه سعادت دست درون صورتی درون آرامش بسرخواهدبرد، است، پیروان خود را بـه زهد و خود فراموشی و کف نفس کـه داراى سابقه تاریخی دوهزار و پانصدساله» جین«آیین العاده داده مـیت فوقچون روزه گرفتن و برهنگی اه درون این آیین بـه امورى. کند ونوعی رهبانیت افراطی دعوت مـی رنجهااست، و لذا حتما این هوسها را از خود عقیده جینی، زندگی جز رنج نیست، هوسهاى نفسانی منشا همـه به. شود مـی . دور ساخت، خود رابه ریـاضت عادت داد ضتهاى اند، انقطاع از جهان مادى بـه وسیله ریـا معروف» جوکیـان«که پیروان آن بـه نام » یوگ«همچنین درون مذهب و نیل بـه مقام اتصال و اتحاد با روح ) تناسخ(جانفرساو تمرینات شاق و ترك همـه چیز، تنـها راه رهایی از تجدیدزندگی آیین . شود اصل مسلم و اجتناب ناپذیر دیده مـی موضوع ترك دنیـا و ریـاضت کشی درون آیین بودا نیز بـه عنوان یك.کلی هست . خلاصه کرد» فرار از زندگی دنیوى« توان همـه آن را درون همان یك اصل مـی بودا داراى چهاراصل اساسی زیر هست که رنجهاى مداوم کنونی عذابهایی درون . ازلوازم وجوداست جهان سراسر رنج و عذاب است، و الم زندگی: اصل اول . بارى نیز درون آینده دارد داشت، چنانکه زجر و شکنجه محنت گذشته 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 061 مندى از لذات دنیوى ها است، و تمناى بقاء و بهره ها همان آرزوها وخواهش رنجریشـه و منشا تمام این : اصل دوم . شود خود با آنـها مواجه مـی هایی هست که انسان درون زندگی دوباره ها و شکنجه تنـهاعامل رنج است، )ختناس(به زندگی مادى تنـها وسیله سعادت، نجات از بازگشت رهایی از علایق مادى و تمنیـات و شـهوات: اصل سوم توان از الم، نجات یـافته و به هاى آن وکشتن هواهاى نفسانی مـی و تنـها درون صورت دورى جستن از دنیـا و بهره . نائل آمد) فنا(نیروانا مرتبه انسان حتما همواره براى رهایی از شـهوات وتمنیـات مادى نـهایت کوشش را از خود ابراز دارد و عقبات وموانعی :اصل چهارم آیین .دارد، از مـیان ببرد هاى تمایلات و علایق باز مـی گونـه رهایی حایل است، و او را ازفرونشاندن آتش او و این را کـه مـیان پازدن بـه بردارى از مظاهر دنیوى و اعتزال و تحقیر جسم و پشت بهره بودایی براساس این چهاراصل، انقطاع از دنیـا و ترك . دهد لذات و خواهشـهاى نفسانی راتعلیم مـی بـه سانکسریت درون لغت» نیروانا«. است» نیروانا«به آخرین مرحله ریـاضت و سلوك از نظر عقاید هندى، وصول بعد از خاموش ساختن شمع وجود خود واز هست و درون اصطلاح برهمائیـان و بودائیـان حالتی هست که» بردن ازمـیان«معناى . دهد خویشتن، بـه انسان دست مـی مـیان بردن ترتیب سیر و سلوك و مقامات سالك را از یکی از منابع بعد از آنکه» ...ماللهند من مقوله « درکتاب ابوریحان بیرونی است، عبارت از طبق این منبع و مدرك هندى، خلاص،که نتیجه طی مراحل ذکر شده«: نویسد کند، مـی نقل مـی هندى . »باشد اتحاد با خدا واتصال بـه او مـی بدان عقیده دارند، آن را آخرین مرحله کمال و سلوك کـه صوفیـه اسلام» فنایی«به این عقیده شباهت فراوانی دارد . دانند مـی بـه نیروانا، سیر و سلوکی لازم است، کـه سالك درون ضمن آن درون عقاید هندى براى رسیدن بـه سعادت نـهایی، یعنی وصول : هست آمده» اوپانیشادها«در کتاب . دواصل گرد»نیروانا«بایداز مراحل و مقامات متعددى بگذرد، و سرانجام بـه کشند، و اعتقاد دارند درصحراها بـه ریـاضت مشغول، وزن و فرزند ندارند و ترك آنـها کـه سلوك دارند و ریـاضت مـی« . »رسند مرگ و زوال مـی بی اند، آنـها بعد از مرگ از مـیان آفتاب گذشته،به جاى دنیـااختیـار کرده : ضرورى است»فنا«زیر براى رسیدن بـه برهمائیـان معتقدند چهار مرحله جاآورد وتابع صرف مرشد و برهمن بـه است شرط طلب مرحله طلب و مریدى کـه سالك حتما در این مرتبه آنچه کـه -4 . گردد . بعد از مدتی اقدام بـه زناشویی کند -2 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 161 ور زاهدانـه زندگی کند، بـه ریـاضت ها بـه ط خانـه و کاشانـه را ترك گفته و دور از شـهر و اجتماع، درون بیـابانـهاو جنگل -2 . پردازد رسد و مانند دوره گردان خانـه مرحله بـه مقام برهمنی مـی مرحله نیروانا و از خود بیخود شدن است، کـه سالك درون این -7 . گمارد دوش بـه ارشاد و هدایت مردم همت مـی بـه لك حتما آنـها را یکی بعد از دیگرى طی کند، شده کـه سا مراحل و مقاماتی بیـان» یوگی«و نیز آیین » بودا«در مذهب . تاسرانجام بـه سر منزل مقصود بار یـابد آید کـه ریشـه از تفسیرهایی کـه درکتب مربوط بـه تاریخ ادیـان ومذاهب هنددرباره عقاید هندیـان نقل شده چنین برمـی نی، حکماى هندى از آن عقیده نیز درون عقاید هندى وجود داشته و قبل ازفلاسفه نوافلاطو» وحدت وجودى« عقیده بـه . اند پیروى کرده باشد کـه و آن علت نخستین مـی; موجود،حقیقت واحد است: گویند هندیـان مـی«: کند ابوریحان بیرونی نقل مـی کـه به حالت متباینی کـه ظاهرا موجب تغایر، واقعا یك هاى گوناگون درون صحنـه وجود پدیدار گشته، قوه اوست صورت بـه هر: بـه من گفت) هندیـان(کند کـه یکی از آنان مـی زا و افراد وجود و صور آن حلول کرده، آنگاه اضافهچیزاست، درون اج هستی خود، بـه علت اول تشبه یـابد، سرانجام با او متحدخواهدشد، این وقتی هست که وسایط علایق خود راترك بـه تمامـی . کند زیرا این، ; فایده هست از راه عقل بی) جهان یـا ذات مطلق خالق(» برهمن«به عقیده برهمایی، کوشش براى شناختن . اعتقاد بـه دو چیز است، درون صورتی کـه دوئیتی درمـیان نیست مستلزم گذارى کتاب مقدس برهمائیـان عقیده وحدت وجود راپایـه» اوپانیشادها«:به طورى کـه درترجمـه الملل و نحل آمده هست دهد کـه باپیروى از زیرا یك نوع روشی را درون زندگی تعلیم مـی; نماید مـی بی تلقیکند، و آن را بـه عنوان یك عقیده مذه مـی . بقا یـافت توان بـه برهما اتصال یـافته و با ابدیت آن مـی توان درون همـه جا و همـه چیز مشاهده کرد، و معتقد خدا رامـی: گوید کـه شارع فلسفه ودانته است، مـی» شنکار را چاریـه« !همـه چیز خداست بود کـه گذارده نشده، برهما بـه عنوان یك روح متصل و بدون اصولا درون آیین ودانته و برهمایی فرقی مـیان علت و معلول . هست امتیـازسارى درون همـه اشیـاء معرفی شده هاى مادى، بـه وسیله ریـاضت، دهدکه هرقدر از غلظت جنبه آیین هندى چنین تعلیم مـی)تادانانیـاتوام(این عقیده طبق یکی خواهد ) معلول(باکارایـا ) علت(و قشر جسم تلطیف گردد، مرحله اتحاد با برهما نزدیك ترشده و کارانا شود کاسته . شد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 261 نامـیده » دیـانا«در مذاهب هند، موضوع حصر فکر و تمرکز قواى دماغی وبه خود فرو رفتن، کـه به اصطلاح بودائیـان اند، اصولا تفکر و همچنین مراقبت، کـه هر معتقد بوده تایج مـهمـیبسزایی داشته و هندیـان براى آن آثار و ن شود،اهمـیت مـی آیین بودا است، براى بوداییـان بـه منزله عبادت سایر رود، مـهمترین اعمال مذهبی دو ازمسائل مـهم تصوف بـه شمار مـی . شود محسوب مـی ادیـان همـه فکر خویش را درون یگانگی خدا بـه کار اى برسد کـه درجه بـه عقیده هندیـان اگری به«: نویسد ابوریحان بیرونی مـی : شود برد،فکر و اندیشـه خود را از غیر خدا باز دارد، هشت چیز بـه اوبخشیده مـی . لطافت جسمـی، بـه طورى کـه از چشمـها پنـهان تواندبود -4 . تخفیف و تحقیر بدن -2 . بزرگ داشتن روح -2 . دهد اى د، انجام مـی هر اراده -7 . داند ، مـیهرچه بخواهد -8 . رسد اى کـه بخواهد مـی بـه ریـاست هر فرقه -0 . شوند آنـهایی کـه تحت ریـاست اویند، کاملا مطیع مـی -4 . الارض خواهدبود قادر بـه طی -5 رسد، و در پایـان سلوك از زمان مجرد گشته و نیـاز شده، متدرجابه مطلوب مـی وقتی سالك براین امور تواناشد، از آنـها بی » .گردد قل و معقول و عقل یك چیز مـیدراینجا عا است، نیز دانند،ازآداب قدیمـی هندیـان ارشاداست،آن رارمز درویشی مـی پوشی کـه در مـیان صوفیـه از علائم ونیز خرقه چنانکه . رود برهمایی و بودایی و جوکی بـه شمار مـی دوشی و فقراز عادات مرتاضان بـه گردى و سیـاحت و خانـه دوره گیرد،ونیز اذکار قلبی رانیزبایدازمراسم واعمال هندیـان جمعی،که باهیـات مخصوص انجام مـی اذکارمخصوص دسته . نمود محسوب پردازیم کـه امروزه هاى شایع درون چین مـی بررسی یکی از آیین درون اینجا تنـها به: هاى تصوف درون مذاهب چینی ریشـه: ب کتابی ) قبل از مـیلاد 428-760(» لائوتسه«مکتب نیـانگذار ایناز ب. نیزطرفداران فراوانی دارد، و آن آیین تائوئیزم هست از اصطلاحات و مطالب مبهم و غامض عرفانی این کتاب آکنده. بـه جاى مانده است» تائوته کینك«به نام حاوى دوقسمت بـه » تائو«، اند کـه محققان گفته چنان. رود شمار مـی حال دشوارترین کتاب مذهبی جهان بـه ترین و در عین است،کوچك . باشد مـی» فرماست حقیقت و اصل نـهایی کـه بر همـه چیز حکم« معناى 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 361 را درون وارستگی کامل از همـه تعلقات دنیوى و زمـینی » تائو« تنـهاراه تحصیل معرفت و شناخت ماهیت روح آیین تائوئیزم نفسانی هستند، فقط شکلانی کـه گرفتار مشتهیـات داند ومعتقداست وپشت پازدن بـه شـهوات و لذائذ دنیوى مـی . تواند بـه حقیقت تائوپی ببرد بینند،یك چنین آدمـی هرگی تائو رامـی ظاهرى کشی و دورى ازدنیـا وانزوا بازگشت نیز همانا ریـاضت حتما سعی کرد که تا دوباره بـه جاى اصلی و وطن مالوف رسید و راه . هست طلبی هیچ کار مکن، با اراده بی پایـان متحد و هماهنگ شو که تا «:ویدگ از جمله تعلیمات معروف این حکیم آن هست که مـی . »سامان پذیرد کارهایت همـه یـابی بـه مقام وحدت حتما از علوم ودانشـها روگردان شد،به زندگی پشت پازد، وعقل راطرد نمود و دراین آیین،براى دست محض بودوبه سادگی تفاوت اعتناوبی وهرحادثه،بی هرچیزوهردرمقابل.پرداخت،ودرخودفرو رفت مکاشفه قلبی بـه . برطبق این آیین هدف یك انسان واقعی اتحاد با تائو هست ووصول فرد بـه تائو شرط نجات او از مرگ و نابودى هست فرماست، و جهان محصول اساسی برکثرت حکم اصل درون این آیین، وحدت، سرالاسرار جهان هستی است، و این همـه چیز از . تائو خود، هم علت هست و هم معلول.ها ظواهرى بیش نیستند تمام پدیده.شدبا هستی بانیستی مـی آمـیختگی . گردد برد، و به او باز مـی آید، با او بسر مـی وجودمـی او بـه . انجامد شده، کـه ذکرش بـه طول مـی هاى خاصی براى ریـاضت و سلوك بیـان درون این آیین روش عملی کشف و شـهود، وحدت حقیقت، اعتنا بـه تهذیب نفس و سلوك مساله: هاى عرفان درون مکاتب فلسفی یونان ریشـه: ج . هست است کـه از دیرباز درون مکاتب یونانی مطرح بوده یگانـه و امورى از این قبیل امورى براى وصول بـه حقیقت بـه .سرشارى برخورداراست معنوى و روحانی از اهمـیت مساله عشق و اشراقات) م.ق 472-427(در مکتب افلاطون تواند بـه کمال دانش ومعرفت نایل آید کـه راه کشف و شـهود و تصفیـه باطن را افلاطون، انسان تنـها درصورتی مـی عقیده درون نظر افلاطون، کمال و هدف . که تا اشعه و اشراقات علوم از عالم غیب و مبادى عالیـه بر قلب وروان او بتابد کند.پی گیرد مادامـی کـه انسان بـه این . اصل نـهفته هست و حقیقت دانش درون همـین. ه اوستهمانا وصول بـه حق و مشاهد نـهایی آدمـی معرفت، کشف و شـهود و وصول بـه حق بـه عقیده افلاطون تنـها راه. دانش و معرفت را نیـافته هست مقام نرسیده، کمال . گردد عالم و معلوم و عاقل و معقول متحد مـی جاست کـه در این. هست آنـها . عقاید و شیوه زندگی کلبیون حیرت آوراست. هست صوفیـانـه دارد، مکتب کلبیون هاى مکتب دیگرى کـه گرایش تمنیـات جسمانی و روحانی بوده، زندگی کلیـه پا زدن بـه معتقدبودند کـه سعادت و فضیلت درون ترك تمام لذات و پشت . باشد دستی و مشقت و ریـاضت کشی مـی زندگی با فقر وتهی حقیقی،همان 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 461 اصل حاکم برزندگی پیروان این مکتب، . هستی قائل هست ه نوعی وحدت وجود درون کلیـه عوالممکتب رواقی نیز ب ایشان فقر و آوارگی را بر . هست توجهی بـه آداب ورسوم رایج درون جامعه بوده ، زهد، ترك لذایذ و بی»فرار از دنیـا«اصل همان » .ادامـه دارد.دادند هاى زندگی ترجیح مـی خوشی انواع ی مکاتب عرفانی و صوفیگری های دنیـا ستیزانـه هندی و اسلامـی درون هند ، درآن سرزمـین ، ما شاهد یک مکتب درون پهلو. موسس این این مکتب عرفانی جلال الدین . یـاد مـی گردد ) الهیـه ( عرفانی دیگری درون تاریخ مـی باشیم کـه بنام مکتب پر اقندار خویش برآن مـی شود کـه بنیـاد اسلام را درون هند اکبر جلال الدین اکبر درون زمان سلطنت. اکبر پادشاه هست ریشـه کن ساخته و همچنان مسالک و مذاهب دینی هندی را کـه برپایـه ء اصول و مبانی شقاوت و بیرحمـی های زهدانـه بنا نسبت بـه ارزشـهای دنیوی بوده و هرگونـه تمایل و خواستهای نفس انسانی را محکوم مـی نموده بـه مبارزه بر خیزد « :در باره این مکتب عرفانی نوشته اند که. را تاسیس مـی نماید) الهیـه ( بـه کمک دانشمندان و شیوخ آگاه مکتب محیط هند درون ظهور آرای بوقلمون آنقدر مساعد بود کـه حتی جلال الدین اکبرپادشاه مسلمان هندوستان خود چون شیخ تاج الدین ولد شیخ زکریـای جو دهنی ، شیخ و دانشمندان رندی .گردید)الهیـه(موجدمذهب مخصوصی بنام ابوالفضل مشـهور ، اردشیر زرتشتی ، غازی خان بدخشانی ، شاه فتح اله شیرازی ، خواجه عبدالطیف ماورالنـهری ، و مستحق سجده ) انسان کامل ( خلیفه زمان را ( سلطان خواجه و غیره بـه این پندار او کمک مـید، درون نتیجه اکبر لااله الا الله اکبر خلیفة الله : [ پیروان مذهب الهیـه چنین کلمـه را مـی خواندند. مردم دانست، این مسجود هم خودش بود ترک مال ، ترک ناموس ، ترک دین و ترک جان درون راه خلیفه : و هم گفتند کـه اخلاص بـه خلیفه الله چهار درجه دارد ] ل عمر نموده بود ، خاتمـه یـافته پنداشته بودند ، و تاریخ هجری را بتاریخ آلهی این ها احکام دین اسلام را چون هزار سا. آلهیـان خواندن تفسیر و وفقه را طرد . گرفته شده بود ) 8884ـ 209( تبدیل د کـه آغاز آن از سال جلوس اکبر زادی ادیـان و اعمار عبادتگاههای آنـها آ. د و جایش را بـه قرائت کتب نجوم و حکمت و حساب و تاریخ و شعر دادند و اکراه از هم کاسهبا قصاب را) سوزاندن زن زنده با شوهر مرده اش ( هر مذهبی و الغای ستی جبری »اعلام د 621 طریقه آلهیـه جلال الدین اکبر هرچه بوده ، مبین یک واقعیت نیز مـی باشد و آن بیـان نا کار آمد ی و فرسودگی دین و معاد اندیش و دنیـا ستیز اسلام و بودیزم، از سو ی دیگر مبارزه با فرهنگ عرب و استیلا پیشوایـان عرب بر مذاهب و هم چنان با شقاوت و ستمگری زهدانـه ء مذاهب هندو درون حق و . تفکرات و معنویت جامعه ئ غیر عربی ، مـیباشد . . سرنوشت انسانـها بـه ویژه زن 621 800مـیر غلام محمد غبار ، افغانستان درون مسیر تاریخ ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 561 یم بـه اصل گفتار خویش، مطلب این بود کـه بکار گرفتن موسیقی و سماع درون خراسان درون حقیقت بهر حال اگر باز گرد متاثر از عرفان و تصوف هندی هست که درون سرزمـین ما نیز بـه کثرت رواج داشته و دارد کـه معموًلا درون عرس ها و مقابر را و و افرادی کـه اراده ء مقاومت را درون تکیـه بر بیشترین سماعیـان رااهل بازار و فق. بـه اصطلاح اولیـاء بر گزار مـی گردد عقل درون برابر سختی ها و مظالم و مشکلات زندگی از دست داده و مظلوم شده اند و در اثر این مظلومـیت و بیچارگی ، ناچار اراده و حل مشکل خویش را وابسته بـه یک نیروی خیـالی و موهوم خارج اراده و عقل خویش مـی دارند ، یعنی ناهنده مـی شوند، و پناهنده شدن خود یگانـه امکان هست برایی زندگی دیگر برایش درون زمان و مکان معین ممکن پ این پناهندگان حتی به منظور بیـان رنج های خویش، خود زبان نمـی گشایند ، منتظر هستند کهی دیگر این رنج . نیست کننده وقتی عقل هارا درون چنین زنجیری اسیر مـی بیند و و این بیـان. و مصایب شان را درون مکان مخصوصی بیـان دارند خود را شفیع مظلومان مـی یـابد ، درون بیـان شفاعت چنان هنرمندی بـه خرچ مـی دهد کـه هرکی هرچی بز و و . و مرغ و مال دارد بپای او برریزد درون عرفان وتصوف خراسانی این شیوه ها ولی حتما گفت کـه بر عکسی عرفان و تصوف زاهدانـهء بودایزم و اسلامـیزم عرفان خراسانی ، بجای پرتاب عوام از گمان دین و مذهب بـه عرش زفاف الله و یـا آن دنیـا ، . سرشت دیگری دارد مردم را بـه زندگی و عشق فرامـیخواند ؛ بـه نظر مـی اید اولین صوفی خراسانی ابوسعید ابوالخیر بلخی هست که با حفظ و این . عات یک سری از مصلحت اندیشی ها ، مایـه های گرانسنگ به منظور بیـان سرشت عرفان خراسانی گذاشته هست مرا صوفی گرانمایـهء بلخی اولین شخصیت عرفان خراسانی هست که درون مجالس خویش از نظم کار گرفته هست و عاشقانـه زندگی شیخ ابو سعید ابوالخیر نشان مـی « : نویسد بر تلس مـی. های دلبستگی بـه زندگی را بـه نغمـه و نوا آورده هست دهد کـه این نماینده بر جستهء صوفیـه خراسان درون موعظه های خود بـه طور گسترده یی از رباعی ، یعنی آن شکل نظم دهه اول سده چهارم ( هنگامـی کـه شیخ موقتًا بـه نیشابور نقل مکان کرده بود . کار مـی گرفت کـه منشأیی خلقی داشت درون این مجالس بسیـاری از مردم ابراز تمایل مـی . پیوسته مجالس بر پای مـی کرد کـه موفقیتهای زیـادی داشت ) جری ه شیخ درون مجالس همواره بالای . د کـه در زمره ء مریدان او باشند و حاضران هدایـای پر ارزش نثارش مـی د دشمنانش این آیین وی را نکوهش مـی . سماع و حال مـی آورد منبر اشعاری ترنم مـی کرد و عده بسیـاری را با شعر بـه او قرآن را تفسیر نمـی کند و بیـانات پیـامبر را { : آنـها مـی گفتند . د و آن را مغایر با جدی بودن شیخ مـی دانستند شایـان تو جه درک کرد چگونگی این اشعار را مـیتوان با ذکر این روایت } . شاهد نمـی آورد و تنـها اشعار را ترنم مـی کند ، کـه در نیشابود زنی پارسا و پرهیزکار از خانواده یی بنام ایشی نیلی مـی زیست کـه پارسایی و پرهیز کاری او چنان بود هنگامـی کـه او خبر مجالس شیخ را شنید تصمـیم گرفت . کـه چهل سال از خانـه بیرون نشده و حتی گرمابه نرفته بود کنیزک پیر درون آنجا رفت و از مواعظ شیخ تنـها . که تا وی هر چه درون آنجا شنود بـه او باز گوید کنیز ش را بـه آنجا بفرستد : یک رباعی بـه این مضمون درون خاطرش ماند من دانگی سیم داشتم حبه کم دو کوزهء مـی خریده ام پاره ء کم 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 661 بر بربط من نـه زیر ماندست و نـه بم که تا کی گویی قلندری و غم و غم ». یشـه درون چنین حالی نیز خاطر مکدر نمـی کند و به همـه چیز خرسند هست یعنی عیـاش پ 721 غزالی بـه روشنی خاطر نشان مـی سازد کـه برای نیل بـه اه سماع ترانـه های عاشقانـه « :و بـه همـین خاطر هست که ». ضرورت دارد 821 . ت عقلی و خرد گرایی سیر مـی نماید با ورود عرفای پاک سرشت درون عرصهء عرفان، عرفان خراسانی درون جهت معرفی کـه اشعار عاشقانـه و عشق بـه زندگی و . کـه در عرصه شعر و نظم مـیتوان آغاز گر آن ابو سعید ابوالخیر را نام برد این روند بعد از ابوسعید ابوالخیر همچنان . زیبایی ها و لذایذ آن را بر خلاف شریعت خانقاه بـه سمع مریدان مـیرساند راسان سیر صعودی دارد کـه پله های نردبان آن با اندیشـه و و فکر سه خداوندگار سخن و معانی ؛ سنایی غزنوی درون خ ( استاد محمد رضا شفیعی کدکنی درون کتاب. ، عطار نیشابوری ، و مولانا جلال الدین بلخی تابه عرش بر فراز مـی رود بـه لحاظ « : او مـی نویسد . خدوندگار کـه نمـی شود آن را نقل نکرد سخن دل انگیز دارد درون باره این سه ) زبور فارسی تاریخی ، شعر عطار بعد از شعر سنایی دومـین اوج شعر عرفانی فارسی هست و بعد از عطار بلند ترین قلهء شعر عرفانی ل سنایی و دوم عطار او. ، درین دریـا وجود دارد سه موج بزرگ ، سه خیزاب بلند حیرت آور . ، جلال الدین مولوی هست این سه اقلیم پهناور ، سه کهکشان مستقل اند کـه فضای بیکرانـهء شعر عرفانی فارسی ، و بی . و سوم جلالدین مولوی اغراق شعر جهان را احاطه مـی کنند و در ضمن کمال استقلال سخت بـه یکدیگر وابسته اند و یکدیگر را تکمـیل مـی . کنند . ویژه عطار و مولانا ، بالا ترین مـیراث معنوی تبار انسان درون عرصه ء جهان بینی عرفان هست مـیراث اندیشگی اینان بـه شعر سنایی زیباست و آمـیخته بـه لحظه هایی از عوالم دیگر کـه گاه با جهان بینی عرفان درون ستیز هست و اما شعر عطار جهان بینی عرفانی ایرانی هست که نخستین و مولوی پالوده از هر شائبه ای ، درون خدمت یک جهان بینی هست و آن تجربه های آن با شطح ها و شـهر های منصور بایزید بسطامـی و حلاج و ابوالحسن خرقانی و ابو سعید ابوالخیر و احمد غزالی و عین اقضات همدانی آغاز مـی شود و رود خانـه ای هست که از کوهسار های بلند وجود این گونـه عارفان شط « گیرد و در بستر اندیشـه ها بـه هم مـی آمـیزد و در عرصهء هنر سنایی و عطار و مولوی بـه گونـهسرچشمـه مـی ». شیرین و پر شوکتی تشنگی روحی انسان را، درون طول قرون و اعصار سیراب مـی کند 921 مزدور حکمایی شعر و نثر عرفای خراسانی نبرد دل آویزی هست بر ضد سماع نظم و نثر دلخراش و دنیـا ستیز عارفان کـه در پناه دین بر مردم ستم مـی د، این عارفان را به منظور سرکوب معنویت مردم اجیر نموده بودند کـه نظم و نثر بـه باید . وجود آورند کـه مردم دیوانـه و حلقه حلقه و دسته دسته جمع آیند سر بـه سرهم کوفته و الله گویـان جان بدهند 721 95برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص 821 همانجا 921 11محمد رضا شفیعی کدکنی ، زبور پارسی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 761 نثر و سماع دنیـاستیزانـه ء عرفان مذهبی درون برابر شکوه و عظمت موسیقی و شعر و با قاطعیت اظهار داشت کـه نظم و نثر عرفان خراسانی درون جامعه همـیشـه شکست خورده هست مگر درون حوزه های خورد و تاریک جمعیت های مغرض و .یـا نا فهم . خراسان را تشکیل نمـی دهد نکته یی کـه باید افزود اینست کـه صوفیگری و درویشیگری کـه مضمون عرفان . علی مـیرفطروس دانشمند ایرانی درون . بیشترین مضمون عرفان خراسانی را شطحیـات و معارف عقلی تشکیل مـی دهد عرفان را با درویشي و صوفي گري « : این مورد یعنی عرفان و صوفیگری و درویشی روشنی خوبی انداخته مـی گوید رفاِن انسان گرا، اجتماعي، ستم ستیز و فعال با تصوف مردم گریز و تسلیم طلب و براي اینکه ع. نباید یکي گرفت اجتماعی است، -مي دانیم کـه درویشي و صوفي گري، محصول شرایط بسیـار دشوار سیـاسی. ضداجتماعي فرق دارد بي جهت . هست محصول حملات و هجوم ها و سرکوب ها و قتل عام ها و غارت ها و بي ساماني هاي تاریخي و اجتماعي اوج ) با آنـهمـه کشتارها و قتل عام هایي کـه این دو دوره تاریخي را مشخص مي کنند(نیست کـه دوره اموي و مغول ینده درون آن شرایط بسیـار دشوار، گرایش بـه فقر و درویشي و تصوف، از یکطرف نما. تصوف و درویشي بشمار مي رود و از طرف دیگر، . لم حکومت ها و قشریت و تعّصب مذهبي حاکم بوداعتراض طبقات محروم جامعه بـه اشرافیت و مظا اگر درویشي و . گرایش بـه صبر و رضا و تسلیم و تصوف، نماینده شکست جامعه درون حل تناقضات اجتماعي موجود بود بهمـین جهت هست که . تصوف نوعي حکمت عملي شمرده شود، عرفان ـ برعـ نوعي حکمت نظري بشمار مي رود ). از مولانا بگیرید که تا حلاج و سهروردي و عین القضات همداني و دیگران(ر عرفاي ما، فیلسوف و حکیم هم بوده اند بیشت اگر تصوف و . و تحرک است" فراشدن"نوعي -برعکس-و تأمل است، عرفان " فروشدن"اگر درویشي و تصوف نوعي با تعصبات " درآویختن"است، عرفان نوعي " شدنـهمرنگ جماعت "با باورهاي رایج زمانـه و " درآمـیختن"درویشي، دین و (غالبًا درون برابر شریعت ) عرفان(مذهبي زمان است، بي جهت نیست کـه در طول تاریخ ایران و اسلام، طریقت . قرار مي گیرد) مذهب نظر از فلسفه صرف. با اینحال حتما دانست کـه در طول تاریخ، عرفان و تصوف فلسفه اي یکدست و یکپارچه نبوده هست از نظر اجتماعي، وجود آزادگي و مدارا، مبارزه با قشریت و تعّصب )که عمـیقًا ارتجاعي و ضدتجدد است(در عرفان" فنا" پیش ما سوختگان :"مذهبي، نفي برتري هاي مذهبي و مسلکي و نژادي، تأکید بر برادري و برابري انسان ها و اینکه جنبه هاي مثبتي هستند کـه امروزه مي توانند درون "ي، کعبه و بتخانـه یکي استمسجد و مـیخانـه یکي استحرم و دیر یک : خدمت فرهنگ دموکراتیک جامعه ما براي ایجاد روحیـه تفاهم وتعاون اجتماعي باشند ! آتشي از عشق درون جان برفروز !سربسر ذکر و عبادت را بسوز چونکه بي رنگي اسیر رنگ شد موسئي با موسئي درون جنگ شد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 861 روزي شیخ ابوسعید ابوالخیر درون گورستان نیشابور : مي خوانیم که) بـه تصحیح استاد شفیعي کدکني" (اسرارالتوحید"در یـاران شیخ از گستاخي جمع برآشفتند و . جمعي را بر سر مزار مشایخ، درون حال مستي و باده گساري و نواختن دید خدا همچنین کـه در این : "یک باده خواران رسید بـه ایشان گفتشیخ اجازت نداد و چون بـه نزد. خواستند آنان را بزنند !" جهان خوش دلتان مي دارد، درون آن جهان نیز خوش دلتان بداراد ابوسعید او را از این . مردي یـهودي نزد شیخ ابوسعید آمد و خواست که تا مسلمان شود: و یـا درون جاي دیگري مي خوانیم کـه از مسلمان شدِن مرد یـهودي ) ابوسعید(عواِم مردم برآشفتند کـه شیخ !" ان شويلازم نیست مسلم: "کار منع کرد و گفت آیـا از مال و جان خویش بري و بیزار : ابوسعید وقتي اصرار آن مرد و دیگران را دید، از یـهودي پرسید. ممانعت مي کند لا، او را نزد امام ابوحامد حا. اسلام از دیدگاه من همـین هست و بس: شیخ ابوسعید گفت! آري: شده اي؟ یـهودي گفت .گفتن بود" لااله الاالله"همان " لالاي منافقین"اسفرایني ببرید که تا لالاي منافقین را بـه وي بیـاموزد و منظورش از 031 پیش از انکه بـه ادامـه بحث بپردازیم لازم هست شطحیـات را باز گویم کـه این مقوله درون عرفان خراسانی چیست مرتضی : شطحیـات مـی نویسدراوندی درون بیـان ) شطحیـات(سخنان ضد شریعت بـه طور ی کلی شطحیـات عبارت از سخنانی هست که ظاهر آن خلاف شرع باشد ، گاه عرفای کامل درون شدت و جد « و حال ، آن عبارت را بر زبان مـی رانند ، مانند اناالحق گفتن حسین بن منصور حلاج و گفتار بایزید بسطامـی کـه مـی شطحیـات درون . (فی جبتی سوی الله درون دایرةالمعارف فارسی درون پیرامون شطحیـات چنین آمده هست : گفت اصطلاح صوفیـه کلام مجذوبانـه یی هست که بـه سبب غلبه وجد و جاذبه از زبان عارف بیرون مـی اید و ظاهر آن غالبًا کـه بایزید ) سبحانی ما اعظم شأنی ( عبارت مانند خلاف ادب و یـا خلاف شریعت بـه نظر مـی رسد ، از این گونـه هست بسطامـی مـی گفته هست ، نظیر این اقوال را غیر از بایزید و حلاج ، سایر صوفیـه هم مثل شبلی ، ابو الحسن نوری ، عین وفیـه القضات همدانی ، احمد غزالی ، ابن سبعین و دیگران گفته اند و فقها و متکلمـین بـه سبب این گونـه اقوال ، بر ص دانسته اند ، چنانکه ابو نصر سراج درون ) تاویل (طعن بسیـار کرده اند ، خود صوفیـه نیز غالبًا این گونـه سخنان را محتاج فصل جداگانـه بـه ذکر و تاویل این گونـه اقوال کـه از بعضی مشایخ نقل کرده اند ، اختصاص داده هست و ) اللمع( کتاب . ات بایزید پرداخته هست قبل از او جنید بغدادی بـه تاویل شطحی درون کلیـه « : عرفان و تصوف اسلامـی . بسیـاری از نظرات عرفای خراسان با مذهبیون درون تضاد و تفاوت هست صورتبندی های خود کـه در سراسر تاریخش به منظور بیـان حقایق پایدار پیدا کرده هست ریشـه درون قرآن و سنت و حدیث م عمـیق عقیده ء توحیدی کـه در قرآن آمده و زندگی بر اساس نمونـه ء زندگی صوفی شدن فه. پیـامبر اسلام دارد ». پیـامبر هست 131 031 علی مـیر فطروس ، سایت انترنیتی علی مـیرفطروس 131 008ـ 918، ص 9ی ایران ، جلد مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماع 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 961 درون حالیکه شناخت را کـه عرفای خراسان از جهان و جهان آفرین مـی دهند ، با بیـانات دین خویـان و مذهبیون مانند ان کـه متکی بـه عقل و خرد اند چنین نظرات ارائه مثًلا عرفان خراس. سیـاه و سپید درون رنگ و ماهیت خویش فرق دارد :. مـی دهد نمـی گویم بهشت و دوزخ موجود نیستند ولی مـی گویم نزد من ارزش ندارند، زیرا خداوند : ابوالحسن خرقانی مـی گوید ادیـان از اینجاست کـه جمـیع اشکال . آنـها را خلق فرمود ، هر جا کـه من هستم به منظور مخلوق مکان و منزلت نیست ... متساوی اند عبادت مـی کنند، شمس را مـی بینند ـ انـها ) خورشید( ابن عربی این طور مـی بیند و مـی گوید آنـها کـه خدا را درون شمس کـه در بین زندگان عبادتش مـی کنند زندگانی را مـی بینند و آنان کـه در جمادات عبادتش مـی کنند ، جماد مـی بینند ، و وجود صمدانی کـه چیزی مثل او نیست عبادت مـی نمایند چیزی را مـی بینند کـه مثل و مانند و انان کـه او را درون شکل کـه اگر خود را بند ساختی ، نـه فقط خیر کثیری را از دست داده ... ندارد بعد به هیچ عقیده خود را بـه تمامـه بند مکن ، درون هر زمان و مکان موجود و بهر چیزی قادر یی بلکه، نمـی توانی حق را اشکار درون اعمال و افکار خود بیـابی ، و خدا 111سوره بقره آیـه ) هست ، محدود درون هیچ عقیدت نمـی شود چه خود مـی گوید هرمعتقد خود را تمجید مـی کند بعد خدای او مخلوق خود اوست وتمجید او تمجید نفس خود مـی باشد و به ( اف دهد خواهد دید عیب جویی او مبتنی بر جهل اوست و این جهت سایرین را عیب جویی مـی کند ، کـه چون انص ، هرگز دخالت درون عقاید مردم نمـی کند » رنگ آب همان رنگ ظرف اوست « هرکی اگر قول جنید را بفهمد مـی گوید وخدا را درون هر معتقدی مـی یـابد ، حافظ کـه صوفی متفکر آزاد اندیش هست مـی گوید کـه عشق آنست کـه پردهء خود همـه جا ( ورتت بر گیرد کـه بالای دیوار های دیر یـا هر جا کـه آتش مقدس مـی درخشد ، همـه جا یکی هست ستایی از ص صوفیـان بدون شک همـه کار ... ( درون اکثر موارد تصوف موید آزادی فکر است)... خانـهء عشقست چه مسجد چه کنشت رفته و اصرار به منظور تحصیل مغز آن دارند، بعضی های ذی قیمتی به منظور اسلام انجام داده اند ، فقط قشر های دین را نپذی ». مستشرقین گفته اند کـه صوفیـان دوکان مقابل دین اسلام ساخته اند 231 دون هیچگونـه تردید حتما گفت و قبول نبود کـه تصوف و عرفان خراسانی با تصوف و عرفان دینی و مذهبی بهر حال ب یـان کیفیت و اصل و منشأ عقیده ء تصوف ، ضمن باز گویی سه فرضیـه ، پروفیسور ادوارد برون درون ب. درون تضاد هست فرضیـه ی دوم آنست کـه تصوف عالعمل دماغ آریـایی درون مقابل مذهبی هست که نژاد « : درون فریضه دوم مـی گوید ». سامـی بزور بـه نژاد آریـایی تحمـیل نموده هست 331 خوب بود اگر گفته مـی شد کـه نوع عالعمل مردمان خراسان بر اما چه . نوع ارائه این فرضیـه ، نژادگرایـانـه هست از نیمـه قرن سوم هجری بـه بعد خراسان . علیـه دین و مذهب هست که اعراب مسلمان بـه آنـها تحمـیل نموده هست 231 همانجا 331 000ادوارد برون ، تاریخ ادبی ایران ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 071 ابراهیم گرچه کـه در قرن دوم هجری عارف و صوفی بزرگ مانند . خاستگاه عرفان وتصوف منحصر بـه خویش هست ذکر ابراهیم ادهم بـه خاطری ضروری هست که برخلاف ادعای مذهبیون درون مورد . را درون دامن خویش پرورده هست دهما یکی از ویژگی عرفان خراسانی اینست کـه حقایق . تعلق داشته هست مانیو آیین ثنویتاو ، ابراهیم نـه مسلمان بلکه بـه مثًلا عارف بزرگ . خویش ، درون رمز و تمثیل و حکایـه بیـان مـیدارد را بـه نسبت موجویت شرایط ستمگرانـه دینی روزگار کشور ما خراسان ، عطار نیشابوری درون تذکرةالاولیـا ابراهیم ادهم را با مـهارت شگرف ضمن نقل یک روایت معرفی نقل هست که « : د عطار بزرگ مـی نویس. بر مـی آورد ) ابراهیم ادهم ( مـیدارد و اعتراف زندیق بودنش را از زبان خودش بـه . پیران حرم خبر یـافتند . همـهء این راه درون نماز تضرع بود که تا به مکه رسید . چهارده سال بایست که تا بادیـه را قطع کند تای او را ] یعنی از قافله پیش رفت [ خویشتن را درون پیش قافله انداخت ) ابراهیم ادهم ( او . استقبال او آمدند { : از او پرسیدند که. مردی را دیدند کـه در پیش قافله مـی آمد. از پیران آمدند و مـی رفتندخادمان پیش. نشناسد } چه مـیخواهند از آن پیر زندیق ؟ { : ابراهیم گفت } ابراهیم نزدیک رسیده هست ؟ کـه مشایخ حرم نزدیک آمده اند ، . }؟ زندیق تویی ! ی را زندیق مـیخوانی تو چنین{ :ایشان دست بر آوردند و سیلی درون گردن او درون پیوستند کـه }من هم این مـی گویم { :گفت 431 پروسه زنادقه درون کشور ما نیز یکی از مراحل عرفانی درون پیش از اسلام . زندیق بشیتر پیروان مانی و مزدک را مـی گویند بـه بازی گویی حقایق اما هدف این بود کـه ملاحظه مـی گردد چگونـه عرفای ما. بـه شمار مـیرود کـه بحث دیگریست .مـی پرداختند و تاکیدات روی واقعیت های هویت های فرهنگی و آیینی خود داشته اند درون باره ابراهیم ادهم کوتاه . از عرفای نامـی خراسان درون قرن دوم هجری مـیتوان از ابراهیم ادهم و شقیق بلخی نام برد الاولیـاء روایت مـیدارد، شقیق بلخی طریقت و یـا خرقه از ابراهیم اما چنانکه حضرت عطار نیشابوری درون تذکرة. گفته شد این بزرگ مرد عرفان خراسان چنانکه از نقل گفتار و کردارش بـه وسیله حضرت عطار درون تذکرة . ادهم گرفته هست . ذهبی پرهیزگارالاولیـاء بر مـی آید ، عارف متکی بر معارف عقلی هست و از زاهدی ودریوزه گری های کاذبانـه دینی و م گفته آمدیم کـه عرفای خراسان بـه نسبت ستم مذهبیون و اسلام گرایـان و عقل ستیزان ، حقایق و واقعیت ها را درون پرده های رمز و راز بیـان مـی نمودند ، و پس از ذکر و نقل چند بیـان بـه اصطلاح مذهبی کـه هدف از آن از کژ راهه رفتن ها چنانکه این کاررا حضرت عطار نیشابوری درون . ده هست ، بـه ترسیم حقیقت مـی پرداخته اند بـه جاده حقیقت رسیدن بو حضرت عطار ضمن یک سلسله گفتار ها درون باره شقیق بلخی واضح مـی سازد کـه . آثار نظم و نثر خویش نموده هست در پی معاد اندیشی و توکل نبوده و. شقیق بـه دنیـا علاقمند بوده و مـیخواسته با کار و کوشش زندگی را رونق بدهد گرچه کـه بسیـاری از محقیقن عرصه عرفان و تصوف شقیق بلخی را از صوفیـان مـی شمارند کـه توکل را حال > هست در حالیکه شقیق خود بـه تجارت پرداخته و از دستمزد خویش امرار زندگی مـی نموده و سخت مخالف . مـیدانسته هست نخست بوده ، بعد درون اثر دریـافت حقیقت زندگی بر خلاف توکل شده هست و بگفته حضرت توکل بوده هست یـا اگر درون سخن او بیشتر درون « : گرچه کـه حضرت عطار هم مـیفرماید کـه . شده هست و از توکل توبه کرده هست )بیدار ( عطار مورد نظر ، نـه عطار هست ) نا فی الله بی اراد همطلق و خود را مرده انداختن ـ ف( ولی توکل بـه معنی » توکل بود 431 09عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 171 بلکه توکل بـه خدا درون انجام کاری منظور ایشان هست نـه توکل مطلق و اندیشدن بـه اینکه همـه کار ها درون . و نـه شقیق چانکه از سرنوشت شقیق بر مـی آید، او کار تجارت داشت و . ست خداست و او روزی رسان هست و نباید حرکت کرد نفعتی درون جنگ هم اشتراک ورزیده هست و این خود نشان مـی دهد کـه او دلبسته دنیـا بوده و به حتی شاید به منظور م و سبب توبهء « :چنانچه حضرت عطار نیشابوری از وی درون باره مـی نویسد. زندگی پر سعادت درون دنیـا مـی اندیشده هست پرستی را دید کـه بت را مـی پرستید و زاری بت. و به نظاره ء بتخانـه یی رفت . او آن بود کـه به ترکستان شد بـه تجارت اورا پرست و شرم دار و بت مپرست ، کـه از او هیچ . تو را آفریدگاری هست زنده و عالم و قادر{ : شقیق گفت . مـی کرد } نیـاید شقیق از } اگر چنین هست که تو مـیگویی ، قادر نیست کـه تو را درون شـهر تو روزی دهد ؟ کـه تو را اینجا نباید آمد { گفت .این سخن بیدار شد و روی بـه بلخ نـهاد اینجا جستن روزی جهل هست و کار از بهر { : شقیق بـه مکه رفت و از آنجا مردمان بر وی جمع آمدند و گفت ی اگر چیز{ : گفت } ای ابراهیم ؛ چه مـیکنی درون کار معاش ؟ { : شقیق گفت . ابراهیم ادهم بـه وی افتاد } روزی حرام سگان بلخ هم این کنند ، کـه چون یـابند مراعات کنند و دنبال { : شقیق گفت } . رسد ، شکر کنم و اگر نرسد صبر کنم }. جنبا نند و اگر نیـابند صبر کنند 531 درون این دوره هست که بایزید . قرن سوم هجری از لحاظ مسایل عرفانی نقطه عطف درون تاریخ کشور ما بـه شمار مـی آید حسین بن منصور حلاج سکاندار کشتی عرفان درون دریـای پرتلاطم اوضاع و احوال روزگار خویش مـی شوند و بسطامـی و شـهرت بایزید بسطامـی و تعالیم او بـه ویژه درون خراسان نشانـهء نبرد اندیشگی مـیان دو بینش نا همگون . ظهور مـی کنند این نبرد گفتگویی درفش ویژه اندیشـه و تفکرات خویش را بایزید بسطامـی درون . درون یک عنوان واحد بنام عرفان مـیباشد از شدت خشم او را با نام قاتل حسین ) دین خویـان ( او چنان بیدریغانـه مـی گفت و مـی نوشت کـه دشمنانش . داشت بایزید کـه گه گاهش ابویزید مـی « : استاد سید حسین نصر مصری ، مـی نویسد . بن علی ابو یزیدش مـی خواندند زئر کـه آخرین نفری هست که این مساله را . س . ر . وانند بار ها بـه در آمـیختن تعالیم بودایی با تصوف متهم گردیدخ فریب و عالم a aM (مایـا کـه بایزد بکارش و خدعهمطرح مـی کرده هست به چندین عنصر ، نظیر شبهت مـیان » بر من سر بندگی فرود ارید « نی و سخن معروف بایزید یعنی سبحا) جسمانی ـ زرین کوب او با » انت ذاک « براهاتسا نیـاسای اوپانیشاد و نیز شباهت ) MaN a s Ma MaM MaMaNg( یده بود اشاره مـی ودایی و این امر کـه معلم روحانیش ابوعلی سندی کـه از آیین هندو بـه اسلام گرو wnw mhn ayni »کند 631 اما بیشتر تفکرات . دراین مورد کـه عرفان بایزید متاثر از شاخه های عرفان و تصوف هند هست ، جای تامل مـیباشد زیرا او درون یک خانواده زرتشتی تعلق داشته هست و از پدر و مادر . بایزید را مـیتوان ناشی از معارف زرتشتی دانست 531 512ـ 112همانجا ، ص 631 908پژوهش دانشگاه کمبریج ،تاریخ ایران از فروپاشی ساسانیـان که تا آمدن سلجوقیـان ، ترجمـه حسن انوشـه ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 271 و هم حتما اندیشـه مانی را درون تفکرات بایزید . ، کـه اندرین باب چند سطر بعد سخن خواهیم گفت زرتشتی بدنیـا آمده . نباید فراموش نمود کـه شاید محقیقین تفکرات مانی را با بودایسم دربرسی اندیشـه های بایزید او اشتباه گرفته باشند .این مساله پژوهش جداگانـه ء را درون خور هست ف درون کلام و معنی ، مقصد خویش را بیـان مـی داشت کـه بدون شبه این ناشی از ضرورت اوضاع و احوال بایزید با تکل او مانند عارف بزرگ همروزگار خویش حسین بن منصور حلاج نمـی . ستمگرانـه دینداران درون آن روزگار بوده هست همان مطالب را کـه حسین بن منصور بعد ها بلکه بایزید. خواسته کـه زود سر بـه دار حق گویی سپارد و انالحق گوید کـه را مـی { : وی گفت . مـی گویند کـه یکی بدر خانـه ء بایزید رفت و بر درون کوفت « : گفت، با این شیوه بیـان مـیدارد بایزید سی سال هست تا بایزید را مـی طلبد و نام ونشانش نمـی یـابد ، { بایزید پاسخ داد کـه } بایزید را { : گفت } طلبی؟ } . بار خدایـا تو آیینـهء من و من آیینـهء تو گشته ام { :باز گفته هست که } تو چگونـه مـیتوانی کـه او را ببینی ؟ از بایزید « : مـی نویسد . حضرت عطار نیشابوری نقل جالبی از بایزید مـی آورد مبنی بر عقل گرایی و مادی نگری او گفتند اگر . دلی دانا : گفت . گفتند اگر نباشد } دولت مادر زاد { :ت گف} مرد را درون این راه چه بـه ؟ { : پرسیدند کـه . گفتند اگر نبود ؟ گفت مرگ مفاجا . گفتند اگر نبود ؟ گفت گوش شنوا . چشم بینا : گفت . نبود ؟ شیخ ابوسعید « .: حضرت عطار از قول ابو سعید بن ابی الخیر مـینوسد کـه بایزید از یک خانواده ء زرتشتی بوده هست یعنی آنچه بایزید } هژده هزار عالم از بایزید پر مـی بینم و بایزید درون مـیان نـه { بن ابی الخیر ـ رحمـه الله ـ گفت کـه »بود و از بزرگان بسطام یکی پدر او بود ) زرتشتی ( جد او گبر: هست ، درون حق محو هست ـ و مـی آید کـه 731 تاکید ورزیده ) دولت مادر زاد ( بـه همـین خاطر هست که او بر . زرتشتی بوده هست از این بر مـی آید کـه مادر او هم درون این مختصر نمـی توان بـه تفسیر و تاویل کلام همـهء عارفین خرد گرایی خراسان پرداخت و از ایشان نام برد، . هست وآگاه . مادر کـه زرتشتی هست . ندو از جانب دیگر او یعنی بایزید مقام روحانیت خویش را مرهون دعای مادر مـی دا هستیم کـه مثًلا سگ درون نزد زرتشیـان بـه خاطری وفاداری و پاسداریش و دیگر خواص برجسته اش نسبت بـه دیگر این احترام را درون تذکرةالاولیـااز سوی بایزید نسبت بـه سگ درون چند نقل گفتار مـیخوانیم از . حیوانات مورد احترام هست شیخ باز . درون تنگنایی سگی مـی آمد . نقل هست که روزی مـی رفت با اصحاب خود « : ینویسد جمله حضرت عطار م بر طریق انکار درون خاطر مریدی بگذشت کـه حق تعالی ـ آدمـی را مکرم گردانیده هست ، . گشت و راه بـه سگ ایثار کرد این چگونـه باشد ؟ . ر ایشان ایثار کند وشیخ سلطان العارفین هست با این همـه پایگاه و جمعی مریدان صادق ، سگی را ب ای عزیزان ؛ سگ بـه زبان حال بایزید گفت کـه در سبق السبق از من چه تقصیر و از تو چه تو فیر آمد { : شیخ گفت کـه پوستین سگ درون من پوشاندیند و خلعت سلطان العارفین درون بر تو افگندند ؟ این اندیشـه بـه سر ما درون آمد و بر وی } م ایثار کردی اگر خشکم مـیان ما و تو { : سگ گفت. سگی با او همراه شد وشیخ از او دامن درون کشید. نقل هست که روزی مـی رفت اما تو دامن بـه خود باز زنی ، اگر بـه هفت دریـا غسل . خللی نیست، و اگر ترم، هفت آب و خاک مـیان ما صلح مـی اندازد 731 980ابوری ، تذکرةالاولیـا ، ص عطاری نیش 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 371 بیـا که تا هر دو راجمع کنیم که تا به سبب . اهری داری و من پلیدی باطنتو پلیدی ظ{ : بایزید گفت } کنی ، پاک نشوی هر کـه به . تو همراهیی مرا نشایی کـه مردود خلقم و تو مقبول « : سگ گفت. جمعیت باشد کـه از مـیان ما پاکی سر زند من هرگز استخوان و . من رسد ، سنگی بر پهلوی من زند و هر کـه به تو رسد ، السلام علیک یـا سلطان العارفین گوید »بایزید گفت همراهی سگی را نشایم همراهی لم یزل و لایزال را چون شایم » فردا را ننـهاده ام و تو ُخمـی کندم داری چنین پندار و گفتار و کرداری بیـانگر آنست کـه حضرت بایزید را اندیشـه دیگری درون سر بوده هست که نمـی توانسته مگر . درون رمز و راز بیـان نماید چنانکه دریک گزارشی .از برخی منابع اسلامـی هم دلالت های بر زرتشتی بودن حضرت بایزید را مـیتوان استخراج نمود بـه ظاهر درون نیمـه اول " سلطان العارفین"ملقب بـه -پسرعیسي پسرسروشان بسطامي -" ابویزید طیفور"« :مـیخوانیم کـه در محله ) قومس(ن درون شـهر بسطام از ایـالت کومش ي حکومت امویـا قرن دوم هجري یعني درون سال آخر دوره . درون خانداني زاهد و متقي چشم بـه جهان گشود) زرتشتیـان(موبدان هجري ثبت کرده و نوشته هست که جد او سروشان، والي ولایت قومس 424فصیح احمد خوافي تولد او را درون سال . بوده هست در رابطه بـه دین اسلام درون آمدن جد او { دین اسلام درآمده هست به دانند کـه سپس جد بایزید را، سروشان زرتشتي مي یک ازمشایخ تصوف ماند کـه بایزید درون تصوف استاد نداشته و خرقه ارادت از دست هیچ چنین مي. } ـ الله اعلم ـ م دانست؛ خود نميشد و اند کـه بسیـاري از حقایق بر او کشف مي گروهي او را امي دانسته و نقل کرده. نپوشیده هست . استاد دیده هست 262یـا 244اند کـه گروهي دیگر نقل کرده مردمان علم از مردگان "که استاد او درون تصوف معلوم نیست کـه کیست و خود چنین گفته هست که قدر مسلم این " زني پیره: "گفت و باز پرسیدند کـه پیر تو درون تصوف کـه بود؟". اي علم گرفتیم کـه هرگز نمـیرد گرفتند و ما از زنده هرحال جهت زندگاني این عارف بزرگ ایراني مبهم هست و خلط و مزج فراوان درون آن راه یـافته هست و اطلاع ما درون به هیچ وجه ناقص و چه از تعلیم و عرفان او باقي مانده است، بـه باره بسیـار محدود و ناقص است، ولي با این همـه آن این . شود کـه وي مردي بزرگ بوده هست مي روشني معلوم مبهم نیست و به گنجید؛ حاصل، هفت بارش از بسطام بیرون چون کار او بلند شد سخن او درون حوصله اهل ظاهر نمي: اند بـه نقل آورده خوشا بـه حال : گفت. تو کافري: د، پرسید جرم من چیست؟ پاسخ دادند کـه وي را از شـهر بیرون مي وقتي. د . رش من باشممردم شـهري کـه کاف امام محمد . "قولي بـه شاعري پرداخت درون مـیان عارفان ایراني، بایزید از نخستیناني هست که بـه نویسندگي و به درون قرن پنجم هجري از آثار قلمي او استفاده کرده است، ولي درون حال حاضر چیزي از آثار قلمي وي درون دست " غزالي سخنان حکیمانـه درون (یک اثر بسیـار جالب ادبي بنام شطحیـات . ا رسیده استاي از وي بـه م تنـها سخنان حکیمانـه. نیست رود کـه همـین تصور مي. با نام بایزید وابستگي دارد کـه در معرض شدیدترین حملات دین یـاران قرار گرفته بود) وجد کامل که تا زمان ما نرسیده طور این اثر به. بوده هست شاي از کفر براي مولف خود سخنان حکیمانـه، انگیزه پیدا شدن هاله ها مطلبي مغایر با کـه تلاش کرده اثبات کند کـه در آن" جنید"چه درون دست داریم، قطعاتي هست پراکنده با تفسیر و آن 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 471 . اسلام نیست بایزید درون اوایل عمر خود بـه اقصا نقاط ایران، عراق، عربستان و شام سفر کرد و در هرجایي با دیده تیزبین خود چیزي . تآموخ و 722هجري بـه سن هفتاد و سه ثبت کرده، سلمي و قشیري و خواندمـیر نیز سال 722سهلکي، وفات وي را درون سال تر درست را هجري 402هاي طبقات سال اند؛ خواجه عبدالله انصاري یـا کاتبان بعضي نسخه ذکر کرده 402سال . اند پنداشته طور نزدیک بـه یقین تولد تلفیق قول مورخان و نویسندگان صوفیـه، بـه ولي با درون نظر گرفتن تطابیق تاریخي، وقایع و . سالگي درون بسطام اتفاق افتاده هست 264هجري درون 722هجري و وفاتش درون سال 424بایزید بسطامي درون سال ترش بزرگ موجب روایت سهلکي، بایزید دو برادر و دو نیز داشت کـه از جمله آنـها وي برادر مـیانـه بود، برادر بـه که پسر آدم بود، بـه " ابوموسي"اش بعدها برادرزاده. شد نامـیده مي" علي"تر بود کـه از بایزید کوچک نام داشت و آن" آدم" بایزید نسبت بـه ابوموسي علاقه و محبت پدرانـه داشت و ابوموسي نیز درون . خدمت بایزید درآمد و شاگرد و خادم او شد بـه روایت سهلکي بایزید از احوال و . کوشید بست و در تکریم بایزید بسیـار مي کار مي بـه مواظبت احوال بایزید دقت تمام گویند ابوموسي درون وقت مي. کرد داشت، پیش این برادرزاده خویش آشکار مي چه را از دیگران پنـهان مي اسرار خود آن راستي هیچ فکر " ن ندیدم کـه با وي گویمرا اهل آ برم کـه هیچ گور مي چهارصد سخن را از بایزید بهمرگ گفته بود اید کـه سخنان مورد بحث چه بوده و درجه اهمـیت آن که تا چه حد بوده هست که برادرزاده بایزید درون تمام مدت عمر کرده هنگام وفات بایزید ". ها را با خود بـه گور هست ها را با او درمـیان بگذارد و ناگزیر آن را نیـافته کـه آن خود هیچ . ها بعد از بایزید نیز زیست سال داشت و سال 22ابوموسي کـه هنگام وفات خویش وصیت کرد او را چنان. جاي آورد ابوموسي نسبت بـه عموي خویش حرمت و تکریم بسیـار بـه . نزدیک بایزید دفن کنند، اما قبر او را از قبر بایزید گودتر کنند که تا گور او با گور بایزید برابر نباشد هست که گفت مردي درون راه حج پیشم آمد، گفت، نقل «: نویسد مي" تذکرةالاولیـاء"ریدالدین عطار نیشابوري درون شیخ ف من ده کـه صاحب عیـالم و هفت بار گرد من چه داري؛ گفتم دویست درم، گفت بیـا به: گفت. گفتم بـه حج. روي کجا مي ت از نماز جز ایستادگي تن ندیدم و از روزه جز گرسنگي و گف. گفت چنان کردم و بازگشتم. هست در گرد کـه حج تو این ».چه مراست، فضل اوست؛ نـه از فعل من، و گفت کمال درجه عارف سوزش او بود درون محبت ندیدم؛ آن 831 مقبره این عارف فاقد هرگونـه تزیین هست و . زاده محمد هست مقبره این عارف شـهیر درون شـهر بسطام و شمال مقبره امام گاه ساختماني مشابه مقبره دیگر بزرگان روي آن بنا نشده باشد و در حقیقت بي اعتنایي بـه مادیـات سد هیچر نظر مي بـه نیـازي بایزید بسطامي حتا بعد از مرگ وي و وارستگي و بي. آید وضوح بـه چشم مي و گریز از تجمل درون این آرامگاه بـه روي قبر یک . مي داراي یک پنجره مسقف آهني استمقبره بایزید بسطا. گذشت یـازده قرن، درون مرقدش مشـهود هست رود باشد کـه احتمال مي آید متعلق بـه شخصي بـه نام قاضي ملک مي طور کـه از این سنگ بر مي سنگ مرمر قرار دارد آن . داند جا سر درآوردهي چیزي نمي کـه چگونـه ازاین حاکم قومس بوده باشد، ولي این سبحان مراست، سبحان مراست، وه چه بزرگ جایگاهي " (ما اعظم شأني سبحان سبحاني، سبحاني،" نداي بایزید 831 910ـ 310همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 571 گویـا بیش از هر چه مایـه برانگیخته شدن خشم علیـه بایزید شده باشد و براي درک علت این خشم حتما در ) هست مرا ده بود کـه بایزید ادعاي از این ندا چنین استنباط ش. کار رود تواند درون مورد خدا بـه نظر داشت کـه واژه سبحان تنـها مي سري بـه است کـه بنا بـه نوشته کتاب آسماني درون ازاي چنین ادعا و خیره پایـه فرعون شده الوهیت کرده و در نتیجه هم یـابد و در ها موردي کـه مغایر با دین باشد، نمي ن جنید هنگام تفسیر این سخنان حکیمانـه، درون آ. عذابي صعب دچار شد شود کـه بایزید غرق درون ستایش توحید، وجود خود را از یـاد و ن تنـها یک مطلب استنباط ميتفسیر او از این سخنا . نداي سبحاني او را نباید بـه شخص وي، بلکه بـه خدا منسوب داشت، کـه کلماتش را بایزید بدون اختیـار ادا کرده هست » ابن خلکان" وفیـات الاعیـان: "منبع مورد استفاده 931 فته گذاشت و با خط درشت حتما یـادداشت کرد اینست کـه عرفای خراسانی همپایگی خدا را مدعی اند چیزیکه نباید ناگ وفات درون ( چنانکه ابو زید بسطامـی . ، و مقام پیغمبری و خلافت و امامت را مقام پست ، و سزاوار خویش نمـیشمرده اند حمد بزرگتر هست ، لوای من از نوری هست که بـه خدا سوگند کـه لوای من از لوای م{ «: مـی گوید ) هه 602سال اگر یکبار مرا بینی ، ترا بهتر از آن هست که هزار بار پرورگارت را بینی } { همـهء جن و انس و پیـامبران درون زیر آن باشند . »} پروردگارا؛ اطاعت تو مرا بزرگتراست از اطاعت من تو را } { . و این خوداخباریست کـه باید تفسیر و تاویل گردد . گویند} انالحق{ ه آری عرفای ما جز دعوی این نکرده اند ک اما انچه کـه مـهم هست اینست کـه برخی از مـیان صد ها عارف ضد مذهبی درون تاریخ کشور ما کـه جانبازانـه علیـه زهد و یش و چه درون همـهء زمانـه ریـای منافقین دین با سلاح معرفت و عقل جنگیده اند ، هستندانی کـه چه درون روزگار خو ها که تا به امروز پندار و گفتار و کردار ایشان بـه نسبت صراحت ، شجاعت ، و جانبازی شان الگوی رهگشایـانـه آنـهای هست که از این مـیان . کـه به خرد متکی اند و مـیخواهند جهان و جهان آفرین را با تکیـه بر خرد و عقل بشناسند و بشناسانند .عارف بزرگ خراسان حضرت حسین منصور بن حلاج هست صد ها تن یکی هم : حسین بن منصور حلاج واین از سوی دوکانداران . نام این بزرگ مرد خرد و عرفان بـه غلط درون ادبیـات کشور مابه منصور حلاج شایع شده هست آنـها را کـه به نام حسین بن دین و مذهب عمدًا صورت گرفته هست زیرا خریداران نام حسین بن منصور ، متاع دکان .بنًا منصور به منظور او برگزیده اند . علی بود از ارزش و قیمت مـی انداخت 931 سایت اینترنتی خبرگزاری دانشجویـان ایران ، سرویس فرهنگ و ادب 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 671 کـه از یکی دهات بیضای ] 962ـ 772[ حسین بن منصور حلاج ( ماسینیون محقق بر جسته فرانسوی از او بنام ابوالمغیث حسین بن منصور ملقب بـه : یسد کـه پطروشفسکی اسلام شناس روس مـی نو. یـاد مـینماید ) فارس بوده هست که از مردم فارس و نوادهء مردی زرتشتی و شاگرد جنید بوده مقبولیت و ) این لقب معرف حرفه نخست اوست ( حلاج معتزله وی را بـه ارتداد متهم نمودند و ظاهریـان و امامـیه لعنش د و دو بار . محبوبیتی بسیـار درون مـیان صوفیـان دارد هه رسمًا مرتدش شناختند و سیـاستی بیرحمانـه درون حقش درون 642از طرف عباسیـان بازداشت شد و سر انجام درون سال 041»هه 722در سال . بغداد مجری ساختند . منصور نام پدر ش مـی باشد .بدین ترتیب ملاحظه مـی شود کـه نام وی حسین هست نـه منصور درون کتاب تاریخ فلسفه ایران نوشته هست که نقل آن خالی از مفاد درون باره حسین حلاج مرتضی راوندی شرح جامع حلاج معاصر جعفر مقتدر، هجدمـین خلیفه « : او نخست درون زمان تحلیلی از دستگاه خلافت داده مـی نویسد . نیست ن، درون منجلاب مقتدر مانند دیگر خلفا و سلاطی. هست که بعد از علی مکتفی بـه خلافت رسید) 622ـ 892( ء عباسی هندو شاه درون تجارب السلف و ابن طقطقی درون تاریخ فخری بـه انحطاط و از هم . فساد و رشوه خواری غوطه ور بود کـه خود را جانشین خلفای [ درون سرای مقتدر (...بنا بـه نوشتهء هندوشاه. پاشیدگی حکومت عباسیـان اشاره کرده اند و خزاین او از جواهر نفیس ... بودند کهاز روم و سودان آورده بودند] خته ا[ یـازده هزار خادم خصی ] راشدین مـی شمرد ساله بود و در 24همو درون شرح حال مقتدر مـی نویسد کـه چون مقتدر بـه خلافت رسید ... ) و احجار ثمـین مملو بود ت او بر تدبیر این جماعت کار های دول[ دوران صغر سن زنان و مادر و خادمان و خواجه سرایـان بر او مستولی بودند و مقتدر و همکاران او به منظور تحصیل ... ] مـی رفت و او بـه لذت مشغول بود و مملکت خراب مـی شد و خزاین تهی مـی گشت پول و جبرانر بودجه، بـه دزدی و احتکار و رشوه خواری مـی پرداختند و حکومت ولایـات را بـه مزایده مـی درون یک [ اد درون دوران حکومت او کافی هست یـاد آورشویم کـه خاقانی وزیر خلیفه به منظور نشان درجهء فس. گذاشتند را صادر کرد و هر یک از آنـها وقتی بـه کوفه » فرمانداری کوفه « نفر رشوه گرفت و برای همـهء آنـها حکم 94روز از درون عین آلودگی و فساد خود را درون چنین شرایطی کـه که المقتدر بالله] رسیدند ، خود را فرماندار آنجا تصور مـی د منظور حسین هست ـ [ حلاج ( ! ) خلیفه رسول الله و جانشین پیغمبر مـی شمرد ، مردی شجاع و مبارز، چون منصور . قدم درون مـیدان سیـاست نـهاد و علیـه دین و دولت عباسی بـه مبارزه بر خاست و فریـاد انا الحق سر داد ] م و عرفان گرایش داشت و با بعضی از سران این مکتب بـه بحث و گفتگو مـی نشست ولی حلاج درون آغاز جوانی بـه تصوف دستاویز چپاولگری و غارت تودهء مردم شده و همـهء این مظالم و » خدا « و » دین « درون جریـان زندگی چون دید متهورانـه ، قلم نسخ، روی بیدادگریـها محصول جهل و بی خبری مردم ، و مـیوه ء دستگاه فاسد خلافت عباسی است، کلیـه مذاهب وادیـان منحرف آن دوران کشیدودر راه بیداری وآگاهی مردم قدعلم کردو بـه نبردی شجاعانـهدست یـازید و حلاج به منظور ... »محمدی« ، تو » موسایی« ، تو » نوحی« تو:بهانی کـه در انتظار منجیـان آسمانی بودند، آشکارا گفت : انسان ارزش واعتبار فراوان قایل بود ، چنانکه خود مـی گویدعقل و اندیشـه و ارادهء 041 518پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 771 مراد و مقصود حلاج از اعلام اناالحق ، هرگز ادعای خدایی و دعوی حکومت و } آنچه مـیگویم با دیدهء عقل بنگر{ شمانیست و فرمانروایی بر ابنای بشر نبود ، بلکه مـی خواست بـه بشریت نا آگاه و ستمکش دوران خود بگوید خدایی جز با تخیلات . همـهء شما مظهر و بندهء خدایید و خدای منجی و رهایی بخش ساخته و پرداخته فکر و اندیشـه شماست خدا بـه ما گوهر عقل . سپری نکنید ) فریـاد رس( وپندار های بی اساس ، عمر گرانبها را درون جستجوی منجی و مغیث . کلات زندگی قیـام و اقدام نماییم عنایت فرموده که تا در پناه آن بـه حل مسایل و مش حلاج کامًلا بـه عظمت کار خود واقف بود وی بعد از سالها مطالعه و تحقیق و گفتگو با صاحب نظران و متفکرین عصر و را از نیت و بر نامـه، متهورانـهء خویش آگاه » شبلی « سیر و سیـاحت درون هندوستان و دیگر کشور ها ، یـار دیرین خود یـا ابابکر دست بر نـه،که ما قصد کاری عظیم کرده ایم ، چنان کاری کـه خود را بـه ُکشتن درون « : گفت ساخت و به او » . . .پیش داریم : حلاج با توجه بـه محیط فاسدو ارتجاعی عصر خویش و نا آگاهی اکثریت مردم مرگ خود را امری حتمـی مـی شمرد شوند ، انگاه درون لجهء ) باد های تند ( و مرا بر گیرند ، صافیـات من ذاریـات مرا بکشند و مرا بیـاویزند و مرا بسوزانند ... { حلاج عاشق بی قرار }) . . . کوههای بلند ( جاریـات اندازند ، هر زده ای کـه از آن بیرون آید عظیم تر باشد از راسیـات سالگی هیچ دین و 68خود او که تا . نداشت و در این راه از ایثار خون خود ابایی. آزادی بشر از قید اوهام و خرافات بود وی سرانجام ماده گرا و ملحد شد و شیداوار بـه » هنوز هیچ مذهبی نگرفته ام « . مذهبی را اختیـار نکرد و گفته بود امروز بینی و فردا بینی و پس : درون آخرین ساعات زندگی از او پرسیدند عشق چیست ؟ گفت . استقبال مرگ رفت درون الفهرست ابن . روز بکشتند ، دیگر روز بسوختند و سوم روز خاکستر بـه باد دادند ، یعنی عشق این هست آن . فردا حلاج نسبت بـه پادشـهان جسور و در واژگون حکومتها از ارتکاب هیچ گناهی بزرگ روی ... {ندیم مـی خوانیم گردانی نداشت »} . . . 141 و هیچ هم بعید نیست کـه . اما منابع فکری او را حتما خراسان دانست , داد بود با آنکه مرکز فعالیتهای حسین حلاج بغ علی مـیر . یکی از توابع بیضا مـی دانند طوربرخی از پژوهشگران ایرانی او را از . حلاج از تبار خراسانیـان نبوده باشد حسین بن مصور حلاج { اینست کـه آنچه کـه از منابع تاریخی بدست مـی آید،« : فطروس دانشمند ایرانی مـی نویسد کـه مـی ) ابو ایوب شـهاب ( او از نواده یک ایرانی زرتشتی بنام . تولد یـافته هست ) طور ( درون ) م 585( هجری 772در سال ». باشد 241 141 958، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 241 550علی مـیر فطروس ، حلاج ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 871 نامش حسین بن منصور ، و در باره شـهر و محل نشو نمایش اختلاف هست ، : اما ابن ندیم درون الفهرست مـی نویسد کـه ی او را از خراسان ، و بعضی از نیشابور ، و بعضی از مرو ، و بعضی از طالقان ، و بعضی از اصحابش او را از ری ، و بعض ». دسته دیگر او را از کوهستان دانسته اند 341 چیزیکه درون بیـان ابن ندیم قابل مکث هست اینست کـه ، تمام شـهر های را کـه نام هست مجموعًا بنام کشورخراسان یـاد مـی گردیده هست و شـهری بنام خراسان درون آن زمان وجود نداشت ، خراسان کشور بود ،که بخش بزرگ آن را امروز بنام افغانستان یـاد مـیمایند و بخش های دیگر از این کشوربزرگ درون طی معاملات سیـاسی استعماری ،به فارس و روسیـه بنًا ابن ندیم مـیبایست مـی . نامش بـه افغانستان تبدیل یـافت و هند برتیـانوی تعلق گرفته هست و خراسان تجزیـه شد و پروفسور ادوارد برون هم نظر ابن الندیم را مـی آورد ، تنـها با این پرسش کـه . گفت از یکی از شـهر های خراسان ب الفهرست صاح« : او مـی نویسد . صاحب الفهرست نگفته هست که این خراسان زاده از کدام یک از شـهر ها بوده هست »حلاج را ایرانی مـیداند ولی معلوم نیست از اهل نیشابور یـا مرو یـا طالقان یـا ری یـا کوهستان 441 یکی دیگر از دلایلی کـه مـیتواند دال بر خراسانی بودن حلاج باشد اینست کـه وقتی او را بـه جرم عشق بـه خرد و عقل و بعد از آنکه « : ادوارد برون مـی نویسد . ارک را بـه خراسان مـی فرستند مخالفت با جهل و ریـا ، گردن مـیزنند ، سر آن مب اصحاب وی درون خراسان مدعی . سرش را مدت کوتاهی روی پل دجله بـه معرض نمایش گذاشتند بـه خراسان فرستادند کـه تغیر شکل شدند کـه شخصی را کـه مثله کرده و به قتل رساندند حلاج نبوده بلکه یکی از دشمنان حلاج بوده هست عین دعوی را دسته ای از عرفای عیسوی و بعد از آنـها مسلمـین درون باره عیسی ( و ) و سپر بلای او شده هست ( یـافته ») داشته اند 541 چیزیکه حتما مدنظر هم باشد . از جانب دیگر چنانکه بیـان شد منابع فکری حضرت حلاج را خراسان تشکیل مـی دهد حضرت عطار درون تذکرةالاولیـا مـی . بـه مطابق فرهنگ آیینی خویش او را القابی داده بودند اینست کـه مردم خراسان :نویسد اهل هند او را ابوالمغیث نوشتندی ، و اهل چین ، ابو المعین ، و اهل خراسان . از اقصای عالم بدو نامـه نوشتندی... « ، حلاج الاسرار و در بغداد ، مصطلم خواندند و در بصره مخبر ابوالمـهر ، و اهل فارس ، ابو عبدالله الزاهد و اهل خوزستان ». . . . 641 و سوی دیگر از منابع . لقب مـهر بـه حلاج بیـانگر عشق مردم کشور ما درون آن زمان بـه این مرد بزرگ بوده مـیتواند ینکه او با ستاوند نشین خرد تاریخی بر مـی آید کـه سفر های بسیـار بـه زادگاه خویش خراسان داشته هست و مـهم تر ا حضرت زکریـای رازی نشست و گفتگویـهای داشته هست و زکریـای رازی درون دربار سامانیـان بلخی بود و در همان دوره درون « : مرتضی راوندی مـینویسد. مـیزیسته هست و این دوره یکی از فصول درخشان کشور ما درون تاریخ بـه حساب مـی آید 341 558ابن ندیم ، الفهرست ، ترجمـه محمد رضا تحدد ، ص محمد بن اسحق 441 820ادوارد برون ، تاریخ ادبی ایران ، ص 541 080همانجا ، ص 641 عطار نیشابوری ،تذکرة الاولیـا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 971 زشک عالیقدر زکریـای رازی ، مادی و منطقی فکر مـی کرد و اهل مشاهده و تجربه و با این دوره دانشمند و پ آزمـیشگاه و قرع و انبیق سر و کار داشت و با افکار غیر علمـی و اندیشـه های خرافی بـه سختی مبارزه مـی کرد و کتابی شنایی و گفتگو داشت و به کمک او با فلسفهء حلاج با این نابغهء بزرگ آ. بـه رشته تحریر کشید مخاریق الانبیـاءبه نام ». یونان و اندیشـه های مادی آن دوران آشنا شد 741 بـه ویژه مطالعه ء کتاب مخاریق الانبیـا حتما تاثیر ژرف درون نحله فکری حلاج نموده باشد کـه او را بر ضد همـه ریـاکاریـهای دای انالحق را سر داد و با وجود آن مردم بـه او بـه حیث یک اما درون مورد اینکه چرا حلاج ن. مذهبی استوار داشته هست منجی مـی نگریستند و تا اکنون مـی نگرند و آیـا این دعوی خدایی از سوی او ، واقعیت دعوی فرعون را آشکار مـی : سازد و یـا چیزی دیگریست درون رابطه مرتضی راوندی چنین نظر ارائه داشته مـی نویسد حلاج بـه معنی دعوی خدایی بـه شمار مـی رفت توده ء متعصب پیش از هر از گستاخی ) گویی اناالحق ( اگر « لیکن ، درون بین تمام گزارشـها منعاست کـه خلیفه ، حلاج را درون زندان مـی کند و . مذهبی او درون خشم فرو مـی رفت جامعه شناسانـهء توطئه خلافت بغداد و بازهم خلق ، همچنان بـه دیدن او مـیروند و از او مسایل مـی پرسند ، و تحلیل ) وبا( اصرار بر فتوی گیری از فقها ، علیـه حلاج و روی آوردن مردمان بـه وی توجه بـه وضع آشفته ، قحط ، گرسنگی ، حلاج علیـه : و پریشانی جهان اسلامـی آن روزگار ، چیزی دیگر عرضه مـیدارند و آن اینکه ) بغداد عصر مقتدر (زدگی خلافت . . . و نظام خلافت را باطل مـی شمرده هست ) حق ( حلاج نـهضت خود را . ت قیـام کرده بوده هست نظام خلاف او ، بر چسب خود ) اناالحق گویی ( بغداد بسیـار کوشیده هست تا ذهن ها را نسبت بـه حلاج گمراه گرداند ، و با استناد بـه د متهم سازد ، کوتا سخن ، وی رای معرفی کند کـه خدای اسلام ، خدا بینی را بر حلاج بر زند ، او را بـه شرک و الحا »را انکار کرده هست ، خود را خداوند پنداشته هست و مردمان را بـه زندیقی گری سوق داد ه هست 841 معادله یـا فورمول ریـاضی عرفان مذهبی . اما دعوی خدایی از سوی عرفای خراسانی منطق خاص خویش را دارد از این نظر وقتی حضرت . دارد ) بقا( درون حالیکه عرفان خراسانی تاکید بر) فنا ( ریـافت الله ، مساوی مـیشود بـه برای د : عطار مـی گوید ای درون مـیان جانم و جان از تو بی خبر « »وزتو جهان پر هست و جهان از تو بی خبر 941 چونکه خدا را درون مـیان . ج دعوی انالحق مـی نماید بدین گونـه ملاحظه مـی شود کـه حضرت عطار نیز، مانند حسین حلا جان خود مـی یـابد و جهان را پر از خدا مـی نگرد ، بدین معنی کـه هر چه هست خدا هست و خدا درون همـه اشیأ و این بـه چه معنی هست ؟ این بدان معنی هست که جهان جاودانـه بوده و است ، زیرا خدا جاودانـه . موجودات وجود دارد :است بوده و 741 800مرتضی راوندی ، تاریخ فلسفه درون ایران ، ص 841 128ـ 908،ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 941 905ـ 915یشابوری ، تذکرةالاولیـا ، ص عطار ن 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 081 چون پی برد بـه تو دل و جانم کـه جاودان درون جان و در دلی ، دل و جان از تو بی خبر ما درون بالا از ادعای عرفای خراسانی مبنی براینکه انسان و به نمایندگی از انسان خود را خدا گفتن نمونـه های چند ذکر ه عبارت دیگر عرفای خراسانی سعی بر این داشتند کـه همـه دال بر نقش انسان درون هستی اجتماعی هست و یـا ب. کردیم کـه سازنده هستی اجتماعی را انسان نشان بدهند و بگویند کـه انسانست کـه خالق جهان انسانی هست ، اگر انسان نمـی بعد در این صورت اگر کـه خالق جهان انسانی و هستی اجتماعی انسان بـه . بود جهان به منظور انسان وجود نمـی داشت و انکار از جهان و از انسان . رود ، نفی جهان و خویش را فنا نمودن ، درون حقیقت انکار از جهان و از انسان هست شمار مـی و انسان خداست . درون این حال باور بـه جهان و به خویش بـه مثابه انسان درون واقعیت باور بـه خداست . ، انکار از خدا هست گاشتن معنی خود شناسی است، درون حالیکه فنا فی الله شدن معنی با ُبعد فلسفی این موضوع یعنی خود را خدا ان. بـه پنداشت « : را استاد واصف باختری از نظر فلسفی چنین بیـان مـیدارد)با خود بیگانگی ( خود بیگانگی را مـی دهد این انسانی خویش دور بسیـاری از فلسفه پژوهان ، با خود بیگانگی حالت و هنجار کیسست کـه از هستی خویش، از نـهاد شده باشد، این دوری مـیتواند علت ها و انگیزه های بسیـاری داشته باشد ، اما پیشترینـه بـه گسستن پیوند آدمـی با محیط طبیعی یـا اجتماعی او وابستهدارد و سست شدن این پیوند نیز مـیتواند با آرندهء با خود بیگانـهباشد این واژه .لمرو فلسفه شده و از آن آوان که تا کنون برانگیزنده ء گفتگو ها و بحثهای بیشماری بوده هست در روزگار هگل وارد ق گاه گاهی انگاره های انسان و فر آورده های کار او چنان دامنـه و نیرویی مـییـابند کـه از عرصهء اختیـار او بدر مـیشود و فویر باخ سازمان مذهبی را سر . آدمـی با خویشتن هست و این آغاز بیگانگی. مستقل از اراده ء وی بر او فرمان مـیرانند هانریش کـه این مفهوم را از هگل و فویرباخ گرفته بود آنرا درون معنای . چشمـه ء با خود بیگانگی انسان مـی انگاشت ر عوامل گونـه بر پایـه ء اندیشـهء او با خود بیگانگی حالت و هنجاریست کـه بنا بر تاثی. گسترده تر و ژرفتر بـه کار برد زیرا دیگر بر خود اختیـار ندارد و بی آنکه آگاه باشد بـه شئ . گون محیط پیرامون خویش نمـی تواند از خود فرمان ببرد ) داشتن ( را درون آستانـهء ) بودن ( اوء اشیـاست ، بـه ویژه و هر آن مفهوم ارجناک و برین . مبدل شده هست اید گفت کـه مثًلا جنت با داشتن درون ختان طلا و الماس و کنیزان و غلامان خویش درون حوزه درون اینجا ب{ قربانی مـی کند دین همان پول هست که از سوی الله پرداخته مـی شود ، با وعدهء این رشوه و یـا مزد هست که همـه را بنده، مـی سازد و } ـ م . مقربان او نیز برایش درون همـین مورد تبلیغ مـی دارند هست او درون کتاب هستی و نیستی ) نگاه دیگری ( ر آنست کـه یکی از سر چشمـه های با خود بیگانگی انسان سارتر ب که تا موقعی کـه دیگری درون برابر دیگان من بـه حیـات خود ادامـه مـی دهد و به حضور من توجه ندارد، من : [ مـی نویسد بـه یک ) دیگری ( زیرا درون این حال. ی درون من استبنامم و این حالت من متضمن نوعی احساس برتر)شئ(مـیتوانم او را . گردد که تا ناگهان وضع معشود) من ( اما کافی هست او متوجه حضور . مشت حرکات بدن و قیـافه مبدل مـی شود و . تلقی کند) شئ ( درون مـییـابم و این اوست کـه مـیتواند بـه نوبهء خود مرا ) نفس مدرک ( یعنی این بار من او را چون عادی بـه او دارم ما هر دو بـه نوبهء خود احساس ناراحتی مـی کنیم و پریشان ,ناگهان متوجه شود کـه من توجهی غیر اگر 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 181 سرمایـهء (اما حتی موقعی کـه نگاه شخص دیگری حاکی از هیچ نوع نیت پرخاشجویـانـه و عتاب آلوده نیست. مـی شویم . هستم به منظور دیگری نیز هستم ) من (مرا از من مـی گیرد و من درون عین حال کـه برای خود ) معنوی بـه پنداشت هگل یکی از ویژگی های شناخت انسانی چنین هست که بـه پدیده ها شکل ملموس و معدود مـی دهد و آنـها این ویژگی را درون مورد مفهومـهای مجرد مـیتوانیم آشکار تر بنگریم و بررسی کنیم مثًلا . را جدا از همـه دیگر مـی پندارد . ماشین درون گردش هست ، یـا آب جریـان ندارد : اده جدا مـیپنداریم و مـی گویم پویش را از م هگل بر آنست کـه شناخت انسان عادی خواستار آنست کـه پدیده ها را جاودانـه و دگرگونی نا پذیر بینگارد هر چیز خود ه و به هیمـه مبدل درخت درخت هست تا هنگامـی کـه نخشکید. آنست مگر هنگامـیکه چیزی دیگری جا گزین آن شود ». نشده هست دریـا همـیشـه دریـا هست گوانیکه اجزای آن لحظه بـه لحظه دگرگونی مـی پذیرد 051 بدین گونـه فنا فی درخت ، درخت نمـی شود ، چونان کـه فنا فی الله مانند الله بـه فی بقا تبدیل نمـی یـابد ، مگر اینکه خدا بسازد و بگوید انالحق ، درون این صورت هست که خدا هم متوجه بـه گفته سارتر و پیشتر ازاو بـه گفته حلاج خود را گرچه این مفاهیم و مقولات درون عرفان خراسانی قرنـها پیش از هگل و سارترمطرح گردیده کـه ما . حضور او مـی شود کور و لال بر سر ما گدایـان « نمونـه های از این گفتار نقل کردیم ، اما بدبختانـه باز هم بگفته حود جناب واصف باختری ( و همواره چشم بـه مسخرجات اندشیوی دیگران » گنجینـه های گراسنگ اندیشـه های نیـاکان فرهنگی خود نشسته ایم . .تکیـه مـی داریم ) بیگانگان بهر حال ما نمـی خواهیم چنانکه قبًلا گفته شد ، وارد مباحث درون ذاتی عرفان شویم و این نوشته هم حوصله آنرا درون . بحث ما درون این هست که عرفان خراسانی را با عرفان مذهبی یـا دینی تفاوت بسیـار هست . نمـی بیند خود ملاحظه کنید کـه ، امـیر المومنین و فقها و همـه عرفای مذهبی حکم قتل . عرفان حسین حلاج عرفان خراسانی هست جسد مبارکش را مـی سوزانند و به خاکسترش حلاج را مـی دهند و حلاجرا بر دار مـی آویزند و از شدت خشم و غضب را عرفای خراسانی چگونـه ) آدم زندیق و کافر ( اما بینید کـه همـین بـه اصطلاح عرفای مسلمـین . را بـه دجله مـی افگنند آن قتیل الله ، فی سبیل الله ، شیر بیشـهء تحقیق ، شجاع « : وصف مـی نمایند از جمله درون تذکرةالاولیـا مـی خوانیم کـه . . . حسین بن منصور حلاج , صفدر صدیق ، آن غرقهء دریـای مواج حال چیست :( ، پای بر نردبان نـهاد و گفتند باب الطاقچون بـه زیر طاقش بردند بـه : وبعد درون باره سرنوشت او مـینویسد : گفت)؟ حسین بن منصور . تموافقت را گلی انداخ شبلیپس هرکسی سنگی مـی انداخت )... معراج مردان سر دار هست ( از آن کـه آنـها نمـی : ( گفت ) از این همـه سنگ چرا آه نکردی ؟ از گلی آه چه سر هست ؟ : ( گفتند . آهی کرد . بعد دستش را جدا ، خنده یی بزد) نمـی حتما انداخت : از او سختم مـی آید کـه مـی داند که. دانند ، معذورند ت از آدمـی بسته جدا آسان هست مرد آن هست که دست صفات ـ کـه کلاه دس: ( گفت )خنده چیست؟ : (گفتند 051 980ـ 880واصف باختری ، نردبان آسمان ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 281 بدین پای سفر خاک مـی : ) تبسمـی کرد و گفت . بعد پایش را ببد ) . همت از تارک عرش درون مـی کشد قطع کند آلود بر روی درون پس دو دست خون) . قدمـی دیگری دارم کـه هم اکنون سفر دو عالم کند ؛ توانید آن قدم ببرید . کردم دانم کـه رویم زرد .خون بسیـار از من رفت: ( گفت ) چرا کردی ؟ : ( گفتند . مالید و روی و ساعد را خون آلود کرد خون درون روی مالیدم که تا در چشم شما سرخ روی باشم کـه . شما پندارید کـه زردی روی من از ترس هست . شده باشد وضو : ( گفت ) اگر روی را بـه خون سرخ کردی، ساعد را باری چرا آلودی ؟ :( ندگفت). گلگونـهء مردان خون ایشان هست پس چشم ) درون عشق دو رکعت هست که وضوء آن درست نیـاید الا بـه خون : ( گفت ) چه وضو ؟ : ( گفتند ) . مـیسازم خواستند زبانش پس. قیـامتی از خلق بر خاست و بعضی مـی گریستند و بعضی سنگ مـی انداختند . هایش بر کندند الهی بر این رنج کـه از بهر تو مـی : ( روی سوی آسمان کرد و گفت) چندان صبر کن کـه سخنی بگویم ( گفت . ببرند الحمدالله کـه دست و پای من بد درون راه تو، و اگر سر . دارند محرومشان مگردان، و از این دولتشان بی نصیب مکن روز . . . . بعد گوش و بینی بد و سنگ روانـه د } بر سر دار مـی کنند { تو از تن باز کنند ، درون مشاهدهء جلال مـی انالحق و از خاکستر او آواز . بعد او را بسو ختند . این فتنـه بیش از آن خواهد بود کـه در حال حیـات ( دیگر گفتند ...گشت آمد ، و در وقت قتل هر خون کـه از وی بر زمـین مـی آمد ، نقش الله ظاهر مـی او جام بـه دست سر :(گفت} » این چیست ؟ « :گفت{ .بزرگی بـه خوابش دید ایستاده، جامـی درون دست و سر بر تن نـهاده ».) بریدگان مـیدهد 151 عرفان حسین حلاج درون حقیقت ستیز و برخاش فرهنگی مـیان جهان بینی عرفای خراسان و دینداران اسلامـی هست ، اع از هویت فرهنگی درون مقابل تجاوزات هست که اعراب مسلمان درون اثر آن دین و فرهنگ نبرد بین دین و عقل هست ، دف و حسین حلاج بـه حیث الگو و سمبول مقاومت درون عرفان ، شعر و نثر و ادب و . خویش را بر مردم ما تحمـیل نمودند ویش مـی اندیشیدند و مـی فرهنگ آنـهایی کـه شرافتمندانـه نسبت بـه هویت ملی ، آیینی ، فرهنگی و اجتماعی خ از مرگ حسین بن منصور بـه بعد که تا به امروز کمتر شاعر و یـا نویسنده ایست کـه نام نامـی این . اندیشند باقی مانده هست مردم بـه ) تالقان ( همزمان با قتل جلاج درون کشور ما درون شـهر . رادمرد آورگاه عرصه مقاومت فرهنگی را نبرده باشد دوست و همرزم حلاج بعد از ] شاکر [ « : ابن مسکویـه درون کتاب تجاب الامم مـی نویسد. د خونخواهی حلاج قیـام قیـام کرد و برای سازمان بـه تشکیلات مخفی و مبارزاتی ، ) تالقان ( آنکه قیـام مردم و داد خواهی مردم را دید ، درون ». عی بـه قتل رسید بـه بغداد بازگشت ، اما بزودی دستگیر شد و مانند حلاج بطرز فجی 251 از مردم ) [ فارس دینوری ( عده از یـاران و پیروان حلاج نیز بـه دور « : داکتر غنی درون کتاب تاریخ تصوف مـی نویسد »را بوجود آوردند ) فارسیـه(جمع شدند و فرقه ) خراسان 351 ( اهی بیـابند توصیـه مـیدارم بـه کتاب بهر آنـهاییکه مـیخواهند از زندگی و اندیشـه و تاثیر افکار حلاج درون روند تاریخ آگ .از مولف گرانقدر علی مـیر فطروس محقق ایرانی را مراجعه نمایند ) حلاج 151 عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا 251 122، حلاج ، ص 98ص 0ابن مسکویـه ، تجارب الامم ، جلد 351 13، حلاج ، ص 351داکتر غنی ، تاریخ تصوف ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 381 . بدینگونـه حتما گفت کـه عرفان خراسانی بعد از مرگ حلاج ، درون نور اندیشـه های او سیر مـینمود ، که تا رسید بـه اشراق کمتر عارف . ملی و استحاله ی روند بس خونین داشته هست اما این سیرتکا. یعنی بازگشت بـه معرفت حضرت زرتشت و فیلسوف ،شاعر و محقق و متفکری با اصالت را مـی یـابیم کـه رسالت آزادی انسان داشته ، و از سوی دینداران بنده . کیش بـه قتل نرسیده ، و یـا تکفیر و تبعید نشده باشند ه دوره رنسانس یـا روشنگری یـا عصر طلایی تاریخ افغانستان بر ستیغ بلند اگر یک دوره کوتاه سامانیـان بلخی را بـه مثاب بعد از این دوره ،عرفا ، شعراء و متفکرین کشور ما همچنان دوره های استیلا و حاکمـیت . افتخار حفظ نماییم نیز با دشواریـهای مستقیم اعراب بنی امـیه و بنی عباس ،اینبار با متعربه ها و مزدوران عرب پرست همتبار خویش دین خویی ستمگرانـهء غزنویـان ، سلجوقیـان ، غوریـان ، خوارزمشاهیـان که تا به تجاوز انتقام جویـانـه و . جانستان روبرو بودند بیشترین انگیزه . ویرانگر چنگیزیـان مجال تفکر و آزادی اندیشی را از مردم ما و به ویژه دانشمندان ما سلب نمود هست ا و دانشمندان هم ، این بوده کـه عرفان و تصوف اسلامـی ، مـی بیند کـه در مقابل عرفان و تصوف سکوت عرفا و شعر خراسانی شکست مـیخورد ، بنًا دوباره درون مقابله با عرفان خراسانی بـه امر دین متکی مـی گردند ، یعنی شمشیررا اصل قاتلوا الذین لا { ام غیر مومن خوانده آتش دین را تحمـیل خویش قرار داده و بنام زندیق و ملحد وقرمطی و همـه را بن و بار دیگر نبرد عقل و دین . با دو دست پکه مـی گیرند] 92سورهء توبه آیـه [ }یو منون با لله و لا بالیوم الاخر مندان خراسان کـه بیشترین عرفا ، فلاسفه و شعراء و دانش. آغاز مـی گردد و تفتیش عقاید بـه شدت رواج پیدا مـی کند قربانی تیغ ظلم و استبداد دین خویـان و متعربه های عرب پرست مـی گردند و ابتذال تصوف اسلامـی بـه اوج خود مـیرسد و در مقابل مبارزه عرفای خراسانی نیز علیـه ابتذال هرگز قطع نگردیده و از یک نسل بـه نسل دیگر انتقال مـی . یـابد دانسته شد کـه متنی را اینجا نقل کنیم کـه بدون شک طشت رسوایی متصوفین دین درون رابط بـه ابتذال تصوف بهتر صوفیـان و شیخان کـه که خود غرق درون منجلاب پرستی و دنیـا دوست اند و لی عوام . خوی را از بام بر مـی اندازد آنـها سود هایی کمای مـی را فریبکارانـه دعوت بـه صبر و رضا و تسلیم و خود کشی مـینمایند و از بندگی و شدن . نمایند کـه ما درون آغاز این نوشته درون این بات نشانـه های آوردیم : ابتذال تصوف اوحدی مراغه ای ، از ابتذال تصوف و فساد و انحراف پیران و مشایخ صوفیـه درون عهد ایلخانان } جام جم { درون مثنوی« : بـه تفصیل سخن رفته هست پیر شیـاد دانـه پاشیده رد او چند نا تراشیدهِگ ریش را شانـه کرده َپره زده سرکه بر روی نان وَتره زده 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 481 پنج ، شش جا نشانده حلقهء ذکر سر خود را فرو کشیده بـه فکر خوانیتا ، که، مـی آورد زدر یـا ، کـه ، سازد برنج بریـانی 4کم َبری زر ، ززرق نپذیرد ُپر بری ، زود درون بغل گیرد ..... رق ــ ریـاکاری ـ زز 4 *** از برون خرقه های صابونی وزدرون صد هزار مأبونی چون بیـابند نو ارادت را کار بندند عرف و عادت را جامـه زرق بر نورد کنند بر دلش حب مال سرد کنند 4ببرندش بـه دعوتی دو سه گرم که تا در افتد زنان خلق بـه شرم بعد به رمزش درون آورند از خواب مـیرود دریـاب کای پسر وقت سفرهء آش،کجاست مریدیگر ور نداری درون این مـیانـه مباش ـ صمـیمانـه 4 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 581 *** فقر اگر خوردن هست و ن هرزه ای چند پرورانیدن همـه را بهتر از تو هست این حال بر سر جاه و حسن و شوکت و مال برو ای خواجه ، چارهء خود کن رقعه بر دلق پارهء خود کن : دی درون جای دیگری پرده از روی زرق و تلبیس این جماعت بر مـی دارد اوح گشت کار طریقت اشفته شد جهان از مجردان ُرفته و کچل ، سری چندند 1این کچکول کـه به ریش جهان همـی خندند رند ورقاص و مارگیر، همـه پذیر همـه 2زرق ساز و زنخ درم اندر کلاه خود دوزند آموزندخلق را ترک همت ـ مردان بی بند و بار 4 ) بچه باز ( ـ امرد باز 2 بـه طور کلی اوحدی مراغه ای کـه مردی حقیقت خواه و حقیقت جوست بـه انحرافات اخلاقی نسل جوان و فقدان تعلیم مـی دهد و تربیت صحیح درون عهد خود اشاره مـی کند و با دسایس و ریـا کاری های رندان و قلندران ، روی موافق نشان ن : و با استادی تمام دورویی و بی ایمانی این جماعت را بر ملا مـی کند تو اگر واصلی ، وسیلت چیست وگرت حالتی هست ، حیلت چیست 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 681 دف قوال را دریدی تو زچه بر مـی جهی ؟ چه دیدی تو ؟ با چنین آش و شربت و بریـان چیست آن چشم خیرهء گریـان ؟ چشم بر هم نـهی فرو مالی بر هوا مـی جهی و مـی نالی شمع و قندیل و نای دف حتما لوت بریـان ، چهار صفت حتما بر نـهالی ، نـهاده بالش را که تا تو یـاد آوری جمالش را زین سماعت چه چیز نظم شود ؟ بـه جز این لوت ها کـه هضم شود این سماعی کـه عرف و عادات هست پیش ما مانع سعادات هست وآزتا نمـیری ز حرص و نشود گوش آن سماعت باز عارفی راست این سماع حلال کـه بود واقف از حقیقت حال اوحدی مراغه ای درون مواردی دیگری نیز زبان بـه طعن صوفیـان ریـایی گشوده و پرده از روی نـهانکاری ها و دسایس آنان : بر داشته هست ای صوفی پیر و نارسیده چون پیر شدی ؟ جهان ندیده 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 781 ی کـه مرید پرورم من گفت آه از سخن نپروریده تو عام خری و عامـیان خر ویشان زتو خرخری خریده پشتت بـه نماز اگر شود خم آن هم بـه ریـا شود خمـیده گفتی کـه شوم باشد وان کـه را مزیده این خود گویی، ولی بـه خلوت هم درد خوری و هم چکیده فلان چنان گفت: که تا کی گویی اخبار زدیده کن ، زدیده درون خانـهء مردمان ز هم چشمت وهم دهان چریده بر خلاف آن دسته از صوفیـان ، کـه تنبلی و تن آسایی را پیشـه خود ) قمری 6864متوفا بـه سال ( مـیر فندرسکی مند مـی شود حتما خود نیز ساخته و تن بـه سعی و تلاش نمـی دهند ، معتقد هست که عر از ثمره ء کار دیگران بهر جماعتی خود را بر صوفیـان بندند و به توکل گویند و معنی این دانند کـه { : او مـی نویسد . بـه حال اجتماع مفید باشد مـیر } . . . نظام کل ، معطل حتما بود که تا آنچه خورند و پوشند همـه حرام باشد کـه معاونت نکنند و معاونت یـابند چون عاقبت دنیـا فناست ، عمل به منظور غرض { : را محکوم مـی کند و عقیده آنـها را کـه مـی گویند فندرسکی افکار براهمـه ناصواب مـیخواند ومـی گوید درون این دنیـا نیز حتما در راهب روزی و } فانی نباید کرد و به باقی مشغول حتما شدن تامـین ضروریـات زندگی راواجب مـی شمرد بلکه راحله و توشـه بکوشیم و از تنبلی و مفتخوری پرهیز کنیم ؛ او نـه تنـها نیز اظهار علاقه مـی کند و حتی درک موسیقی نظری را به منظور همـه ) مضحکه و ملعبه ( بـه امور فرعی و تفریحی و } . . . ضروری مـی شمارد او نوشته شده درون باره . یکی دیگر از بزرگان عرفان وتصوف حلاج وبایزید بسطامـی خراسانی مـهربابا درون هندوستان هست :است 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 881 و از زبان خود مـهر بابا ... مـهربابا کـه در هندوستان از صوفیـان بنام هست ، یکی از پیروانش کتابی درون بارهء او نوشته روزی شخصی از مـهربابا بر حسب کاوش و فهم حقیقت مـی پرسید کـه ای قبلهء عالمـیان؛از { :داستانی چنین مـی نویسد و حقانیت تو،تکان وسکتهء سختی بـه مخلوق وارد آمده و از شنیدن این کلمـه و جمله، دعوی خدایی و نبوت و پیغمبری همـه رم مـی نمایند، تکلیف چیست؟ مـهربابا جواب داد کـه از قول من بـه مدعیـان و مخالفان من بگو ، من نمـی گویم کـه شما خدائید ، ایشان خدایند ، من خدایم ، بلکه فریـاد مـی کـه من خدایم ، تو خدایی ، او خداست ، ما خدائیم ، دوستان خدایند دشمنان و مخالفین هم خدایند ، من هم از گفتار آنـها ، رم مـی نمایم و در شگفتم و تعجبم بـه شنیدن اینکه آنـها خود را بنده و مخلوق دانسته و مـی خوانند و خود را همـین جسم یک ذرع یـا دو ذرعی مـی دانند و من نـه فقط انده و خدا مـی بینم ، بلکه سایرین هم هریک بالانفراد خدایند و خدا هم خود آنـهایند ، حرفی مـیانـه ئ خود را خدا خو } من و انـها نیست 548ابن جبیر کـه در سال [ بد آموزیـهای صوفیـان و خراباتیـان و باطنیـان بـه همـهء دلها راه یـافته بود { : بـه نظرروی عراق ، سوریـه و دیگر جا ها سفر کرده هست مـی نویسد کـه صوفیـان درون وضع هجری از اندلس بـه سوی مصر ، مکه ، خوبی زندگی مـی د و در نتیجه تعالیم آنـها درویشی ، پارسایی و چشم پوشی از جهان ، بـه مغز ها راه یـافته بود ؛ درون د و وجد و مانند اینـها مـی رفته همـه جا واعظان ، مردم را بـه گریستن وا مـی داشتند ، درون همـه جا سخن از عشق بـه خداون ، درون کتاب او هرگز سخن از نگهداری کشور و مقاومت و مردانگی بـه مـیان نیـامده و در همـه جا مسلمانان از این اندیشـه }. . . ها بسیـار دور بودند ایرانیـان تحقیق پیترو دلاواله ، کـه در عهد شاه عباس ، سالی چند درون ایران زندگی کرده و در جزئیـات زندگی اجتماعی صوفیگری ، یکی از فرقه های مذهبی ایران هست و صوفی ها فقر و { : کرده هست در باره اهل تصوف چنین مـی نویسد تنگدستی را مایـه ء مباهات مـی دانند ؛ آنان اگرچه از لحاظ لباس با سایرین تفاوتی ندارند ولی همـیشـه تاجی برروی زندگی مـی کنند و رئیس آنان بـه خود جنبهء تقدس مـی دهد کـه بهتر هست آن را صوفیـان همـه با هم. . سرمـی گذارند صوفیـان درون باطن از همـه ء مردم بد ترند ، همـه درون واقع شیـادانی بیش نیستند ، هر چه باشد و به هر . عوام فریبی خواند . } حال مردم به منظور آنان احترام قائل هستند گناهکار مـی دانند و در مقابل رئیس صوفیـان بـه زمـین مـی افتند و در خواست بعضی ها خود را { : پیترو مـی نویسد مجازات مـی کنند که تا گناهشان پاک شود، رئیس با قیـافهء جدی، چوبی را کـه در دست دارد چهار که تا شش بار، محکم یـا } شان آمرزیده مـی شود آهسته بر آن گناهکار مـی نوازدو این ابلهان تصور مـی کنند با همـین مجازات سبک، تمام گناهاروی با آن قسمت از تعالیم صوفیـان کـه مردم را از کار و کوشش باز مـی دارد ، یـا موجب رواج موهومات و خرافات و در این هزار و { : اشاعهء بد آموزی های دیگر مـی شود بـه سختی مخالف هست و درون کتاب خود صوفیگری مـی نویسد ذرد ، چند چیز کـه در زندگی ایرانیـان و توده های همسایـه کارگر بوده و مایـه بدبختی سیصد سال کـه از آغاز اسلام مـی گ صوفیگری با هر بخشی از . . . آنـها همـین صوفیگری بوده هست ) مو ثر ترین (این مردمان گردیده ، یکی هناینده ترین دگی ، خدا شناسی و پرورش روان ، خرد کار های زندگی برخورده زهر خود را بـه یکایک آنـها آلوده ، شناختن جهان و زن و پیروی از آن ، درس خواندن و دانش پژوهی ، خیمـها و خویـها ، کار و پیشـه ، آبادی شـهر ها و زمـینـها ، خانـه داری ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 981 بیکاری و خانقاه نشینی کـه صوفیـان برگزیده اند گناه بزرگی از ایشان هست ؛ . . . زناشویی همـه را زهر آلود گردانیدهی مـیداند کـه در این زندگی کوششـهایی مـی حتما تا خوراوشاک و پوشاک و دیگر نیـازمندی های زندگی هر بسیجیده شود ، و هری حتما به نوبت خود از راه کاری یـا پیشـه ای بـه کوشش پردازد و با دیگران همدستی کند و بیکاری زیـانـهای دیگری درون پی داشته و آن اینکه این...ی کـه نکوشد و مفت خورد، ناراستی با توده کرده هست : صوفیـان بنشیند و بیـهوده اندیشی و پندار بافی کنند، بنشیند و مفت خورند و گزاف بافی کنند قدوس وار از همـه الواث بر تریم ما ذات ذوالجلال خداوند اکبریم : بنشیند و مفت خورند و به مردم زبان درازی کنند لـــعنة الله علیـهم اجــمعین از مـهین و از کهین اهل دنیـا مردی کـه زن ...زن نگرفتن صوفیـان گناه بزرگ دیگر از ایشان بوده ، خدا زنان را به منظور مردان و مردان را به منظور زنان آفریده این ...ج مـی داشتهکه از زشت ترین گناه هاست درون خانقاهها روا) بچه بازی ( شاهد بازی ...نگرفته مایـهء بدبختی زنی شده سر فرودنیآوردن ( مثًلا بیکاری را ... شیوه صوفیـان مـی بوده کـه به هر کاری از خود شان عنوان نیکی درست مـی د ( و خود خواهی مـی شمردند ، زن نگرفتن را ) منی ( به منظور کشتن ) ریـاضتی( مـی نامـیدند ، گدایی را ) بـه دنیـا دون . مـی خواندند) چشم پوشی از لذات صوفیـان کـه . نکوهش از جهان و خوار داشتن زندگی کـه شیوهء صوفیـان و پایـه کارشان بوده گناه دیگری از ایشان هست را مانندء سگ شناخته اند و در بسیـارجا ها آنرا سگ نامـیده اند بهتر بودی بـه یـاد آورند کـه سگ را از گدایی ) نفس ( آیـا بیکار زیستن و . . . آدمـی پاک روان هست که بـه گدایی نتواند گذاشت باکی نباشد ، بلکه گدایی پیشـهء اوست ، آن . . چشم بـه دست دیگران دوختن و بگدایی و دریوزه بر خاستن ، سرچشمـه ای جز ناپاکی و سستی روان توانستی داشت پیران و بزرگان خود یـاد مـی از) کرامات ( شما اگر کتابهای صوفیـان را بخوانید ، خواهید دید پیـاپی کار های نتوانستنی چیره بودند و مـی توانستند آن را بهم زنند و به کار های ) آیین سپهر ( کنند و چنین مـی رسانند کـه پیران صوفی بـه بیرون از آن آیین ـ از راه رفتن برروی آب ، سخن گفتن با جانوران و گیـاهانو آگاهی از ناپیدا، زرگردانیدن خاک ، »} دن سنگ، بهبود بـه بیماران ، زنده گردانیدن مرده و مانند اینـها ـ بر خیزند گوهر گردانی 451 بخش هایی را کـه مرتضی راوندی محقق گرانمایـه ایرانی از کتاب صوفیگری احمدروی بر گرفته هست ، حتما اسلامـی هست و صوفی و عارف اضافه نمود کـه شاد روان احمدروی تفریق مـیان صوفی مذهبی کـه متکی بـه عرفان کـه با خرد و معرفت خراسانی درون تاریخ بعد از هزار چهارصد سال نفوذ اعراب مسلمان درون فارس و خراسان کار نامـه و با نفرت و بیزاری کـه از بد آموزیـها و ترفند ها و نیرنگ های . های شگرف از خود بیـادگار گذاشته اند ، نکرده هست تر و خشک را و یـا بـه ) کـه البته حق بجانب هم است( رف و صوفیـان شیـاد داربازاسلام کیش داشته ،زاهدان دین بنام عا مجبوریت ها . عبارت دیگر هر کـه شـهادت بـه زبان جاری نموده درون آتش غضب خویش سزاوار سوختاندن دانسته هست 451 ، احمد 81، رساله صناعیـه ، مـیر فندرسکی ، ص 318ص ) اوحدی ( ، جام جم 151ـ 511، ص 9، جلد مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران 30کسروی ، صوفیگری ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 091 عید ابوالخیر ، عطار ، ، حافظ، مولانا ، خیـام و را درون شرایطی کـه عرفا و صوفیـان مانند خرقانی ، بسطامـی ، حلاج ، ابو س درون حالیکه همـین عرفا و شعرا درون سایـه تهدید بیدریغ شمشیر خون . صد های دیگر مـیزیسته اند مدنظر نگرفته هست چکان مسلمـین با نبوغ و استعداد شگرفی کـه داشتند بنیـاد های کذب و ریـا دین و دکان داران دین و اسلام را بی بنیـاد دانیده اند ، کاری کـه شادروان احمدروی درون قرن بیست و شرایط مساعد دوره رضا شاه پهلوی جرئت نمـی کرد گر و اندکی کـه هم نمود و آثار گرانبهایی شیعه گری ، صوفیگری و بهایگری را نوشت ، دیدیم کـه جانستانان . کـه د . چگونـه جانش را گرفتند عرفان سرزمـین خویش عجولانـه و یکسویی قضاوت نمود ، دستآورد های عرفان خراسانی و به نظر مـی آید نباید درون باره سال 22شاد روان علی دشتی نویسنده کتاب . عرفای خراسانی مبین هویت ملی ، فرهنگی و آیینی این مرز بوم هست « : ه پرداخته مـی نویسد درون مجله اطلاعات ، طی مقاله مبسوطی بـه این مسال 7824رسالت درون اردیبهشت ماه سال تصوف چون هر مذهب دیگر و طریقه ء دیگری آغاز ساده ای داشته و به مرور زمان و رنگ پذیرفتن از افکار و آراء دیگران ، دگرگون و منبسط شده هست و چون پیوستی مستقیم با روح عاطفی متصوفان دارد ، دشوار مـی نماید کـه آن لات عقلی درون تحت نظم و طبقه بندی خاصی درون آورد ، از همـین روی شخصیت های را چون منظومـه های فلسفی یـا مقو هم مردمان تاریک اندیش و کوته نظر درون آن طبقه مـی بینیم، هم افراد روشن > گونا گون و متفاوت را درون بر مـی گیرد یـان کودن بازاری، هم بین و آزاد اندیش، هم اسیران عقاید تعبدی، هم مردمان با مشرب فلسفی و انسانی ، هم عام خلاصه هم سیمای نورانی و امـید بخش مولوی درون مـیان آنـها هست و هم چهرهء تاریک ... عالمان متشخص و خوش قریحه و عبوس و یـاس انگیز شیخ نجم الدین دایـه ، هم شریعتمدار موحد و گشاده رویی چون شیخ ابو سعید ابوالخیر درون مـیان ب انگیز زنباره و شکم خواره ای چون شیخ احمد جام، هم فکر جوینده و پویندهء آن هویدا مـی شود و هم هیکل رع درون مـیان صوفیـان هست و هم شطحیـات زنده و کرامات بی ) شیخ اشراق ( زاهد وارسته چون یحیی ابن مـیرک سهروردی .پایـه وبنیـاد روزبهان و صوفی کوته فکر متعصب و سختگیری چون خواجه عبدالله انصاری ظر از این اختلافات و تعدد اصناف و جنبه های گوناگون کـه طبعًا نمـی توان آنـها را از یک طایفه و فرقه فرض قطع ن کرد، تصوف بر دو اصل استوار هست نظریـه وحدت الوجود کـه قابل بحث هست و چون فرضیـه های دیگر فرضیـه یی بیش ال اجتماع و نظم زندگانی سودمند هست و از این جهت نیست ، و اصل سلوک کـه بر پایـه ء ملکات فاضله گذاشته و به ح .مـیتوان اساس متین ، و روشن ترین منطقهء تصوفش نامـید سختگیری های فقیـهان و محدثان قشری ، کـه شریعت را دکانب مال و جاه ساخته ، هر نوع آزاد اندیشی و تمایل ندای را کـه مطابق معتقدات آنـها نبود ، انحراف از شریعت بـه مقولات عقلی را زندقه مـی گفتند و استقلال راه و رأی و .مـی دانستند ، مردم را بسوی متصوفه کشانیدند زیرا اینـها با همـهء ورع و تقوا ، اصل تسامح و گذشت وسعهء صدر را پذیرفته بودند ، صوفیـان بزرگ همـه مردم را بنده از این روی تفاوت فاحش مـیان اقوام و ملل و حتی . ی شودخدا دانسته و معتقد بودند همـهء راهها بسوی خدا منتهی م 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 191 مـیان ادیـان و مذاهب قایل نبودند، زیرا بـه عقیده آنـها اگر آدمـی بـه خدا روی آورد و از روی ایمان بـه ستایش پروردگار . پرداخت از شر و بدی رسته هست ، خواه ستایش او درون مسجد صورت گیرد یـا کلیسا، درون دیر باشد یـا درون صومعه صوفیـان خود را جوانمرد مـی گویند یعنی اصل فتوت ورادی را پذیرفته و حمایت از ضعف و دستگیری از مستمند ، زیرا پایـهء شرایع و حکمت بحث رسل . درون صدر مرام و مقصد آنان قرار گرفته هست ) از هر کیش و ملتی ( یـاری ناتوانان .بهیمـی و ددی دور شده و به مرتبه انسانیت برسد درون این راز سترگ نـهفته هست که آدمـی ذات از خوی خود ستایی ، خود بینی ، خود خواهی ، خود پرستی مصدر شرور و آفات این جهان هست ، بعد برای صوفی اجتناب از .این مراحل ، اول قدم سلوک هست حوایج ضروری چشم اصل فنای از خویشتن کـه در گفتهء بزرگان عرفا آمده هست ، بدین معنی نیست کـه شخص از پوشد بلکه بدین مقصد شریف هست که آدمـی خود را محور زندگی ندانسته از خودی خود بیرون آمده از هر عملی کـه به ». دیگران زیـان رساند ، پرهیز کند 551 ستگاه حرفی کـه باید گفت اینست کـه نـه درون ایران و نـه درون افغانستان بـه ویژه درون افغانستان با وجود انکه این کشور خا عرفان وتصوف خراسانی بـه شمار مـی آید اما درون اثر جهل مرکب بصورت قطع درون گشودن راز و رمز و مضمون و مقصد انچه هست ابعاد اسلامـی آن مورد بحث وفحص هست نـه جوهر ذاتی آن . عرفان از دیدگاه خرد کار صورت نگرفته هست . کـه مبین آزادی و آزادگی همان گونـه کـه در معادن . رید گفت کـه عرفان وتصوف خراسانی مثل یک معدن یـا کان بزرگی هست باید بدون هر گونـه ت درون . احجار و فلزات قیمتی و غیر قیمتی مانند مس و طلا و سنگ و یـاقوت درون زیر و یـا روی زمـین انباشته مـی شود معدن مس بر مـیدارد و مس عرضه مـیدارد و اما مسگر از این. معدن عرفان خراسان نیز مـیتوان طلا و مس را یکجا یـافت با تاسف حتما گفت کـه در کشور ما درون اثر تسلط جابرانـه اعراب درون طی هزار و چند سال . زرگر زر را و زیور مـی آفریند کمتر زر شناس داشته ایم کـه یـاقوت را از دل سنگ و طلا را از مس جدا نموده و جامعه را با زر و یـاقوت خرد آراسته همـیشـه سعی بر این بوده کـه مردم را درون جزایر ریگ نالان کنند که تا با بوسه زدن بر سنگ سیـاه ، مراد . بخشد. خویش حاصل کنند و یـا با آفتابه لکن ِگلین بـه دریوزه گری و درویشی پرداخته و خویش را فنا الله سازند ن را امروز بـه مثابه مرحله تکامل این پندار درون وجودکه بدبختانـه نتیجهء این بد آموزی ها را یعنی فنا فی الله شد . ها ملاحظه مـینمایم ) انتحار( بهر حال نباید کـه عرفان و تصوف خراسانی و عرفای خراسان رابا عرفان و تصوف دینی و و عرفای مذهبی یکی دانست ، بسیـاری هست که کشف آن مستلزم هدایت خداوندان عرفان خراسانی را رمز های. با آنکه انباشته درون یک معدن هستند . خرد و بیـان آن مستلزم شـهامت وا یمان بـه حقیقت هست 551 19010شماره 15، پرده پندار درون دیـار صوفیـان ، علی دشتی مجله اطلاعات سال 008ـ 508همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 291 چنانکه از قرنـها که تا به امروز از سوی اهل دین و بعد ها هم از سوی مستشرقین کـه سعی درون بیراهه کشاندن ، بیسواد دم رافقط بـه استخراج مس از معدن ماندن ، و متحجر ساختن اذهان جامعه شرق دارند ، کوشش شده هست که مر وادار سازند ، کـه موفق هم بودند ، بدبختانـه امروز هم کاری همان عمامـه داران دین و داران مذهب را عده ای از با استفاده از شرایط جانکاه جنگ ، فقر ، بی خانمانی و بی پناهی درون داخل و ) عارفان و عارف پروران نکتایی دار( ی از وطن ودر غربت بـه غریبی آمدن عده ءدیگر درون خارج ، بـه منظور بهره برداری و سود شخصی خویش با دور استفاده از شیوه های چندین قرنـهء زاهدان و صوفیـان دار باز، شیـادانـه ازبیچارهو مایوسیت های مردم اسفاده و وبا برپایی عرس ها و مجالس مذهبی گونـه ، . گرفته اند وخانقاه های خویش را مرجع ارامش آلام مـی ساختند ، پیش برپایی محافل موسیقی ناشاد و خواندن وسرودن اشعار ناشاد و نوشتن درون باره آنچه کـه نمـیدانند بنام عرفان به منظور منحرف ساختن تفکرات بالندهو سازندگی انسانی بـه سوی جمودیت های مذهبی و مجهولات مواعید معاد اند و عجب کـه مدعی از خانقاه بـه اروپا مـی شوند و در خانقایی بحث ها و جدل هایی علمـی و عقلی سعی بـه عمل مـی :و تلاش دارند که تا به گفتهء مرتضی راوندی . اورند کیش جهان پرستی و یـا اونیور سالیسم کـه موجد پهناوری افق دید و مـیدان جولان روح و منجر بـه از مـیان بردن... « عصبیت و قشریت و ظاهر بینی و عدم تسامح نسبت بـه عقاید و نظریـات مختلف و تجلیل مقام انسان بـه مثابه عالی ترین از ملک پران شود و آنچه اندر وهم ناید آن ( مظهر تکامل ، و تجهیز قدرت روحی و معنوی و تصدیق امکانش به منظور آنکه ر دوستی و احتراز از خشکی ها و سالوسی زاهدانـه و ستایش زیبایی ها و را کـه بش) مـهر و زیبایی ( را، و یـا کیش ) شود لذت های حیـات را پند مـی دهد ، و ثنای و پسند موسیقی و و تعلق شگرف بـه شعر و ترانـه را روا مـی دارد و ان عصر و بیم نداشتن را کـه منجر بـه استغنای معنوی و سرخم ن درون برابر زورمند) وارستگی و بی نیـازی ( یـا کیش از مرگ و نیستی و تلقین مقاومت روحی درون مقابل مصائب ، و نشاط منطقی و خوش بینی بـه آینده هست بباد فنا ین عارفان و عارف پروران نکتایی دار با تکیـه بـه عرفان ( بدهند و غم و اندوه و گریز از زندگی را جاگزین گردانند بـه مثابه یک آموزش متناقض دارای جهات انحطاطی و خرافی بسیـار هست ، : یی کهعرفان قرون وسطا) اسلامـی یـا ارواح ضعیف را بـه جاده جادوگری ، جوکیگری، ریـاضت و غیب گویی و کرامات پرستی و طامات بافی و انواع مفاسد .اخلاقی افکنده هست مـیخواهند سوق بدهند ن خراسان، با ارثیـهء سخیف عرفان و صوفیگری سالوسانـه و انحطاطی عدم درک این تناقض و در آمـیختن ارثیـهء عرفا وجدا ن مغز از پوست ، سزا از نا سزا ، و سره از ناسره درون این مـهمترین و قویترین و شاملترین جریـان تفکر ایرانی ، عرفانی ، طی قرون زیرا شگفتی این هست که تفکر. کاری هست نادرست و نوعی نفی مطلق خلاقیت فکری مردم مـهین طولانی و حتی از عهد ساسانی درون اذهان و عقول بهترین متفکران ایرانی پیوسته تسلطی آشکار یـا پنـهانی داشته هست ؛ راز این تسلط را حتما در عناصر منطقی و عدالت آمـیز این آموزش دانست و در این کـه این آموزش از جهت فکری و وده کـه زندگی و طبیعت درون هر گام درون برابر انسان زنده و متفکر مـی گذاشت ؛ و روحی بیشتر قادر بـه حل معضلاتی ب اگر مطلب را بدین نحو درک . مـی خواست پاسخ آنـها را به منظور همـیشـه مسکوت گذارد ) تعبد ( مذهب ، تنـها با توسل بـه 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 391 هالت ، و انحراف نکنیم ، درون آن صورت بخش عمدهء حیـات فکری ومعنوی کشور خود را بـه گم کشتگی درون ظلمات ج . عمـیق از شاهراه معرفت محکوم ساخته ایم ، امری کـه نـه عادلانـه هست و نـه موافق با حقیقت عرفان ایرانی بـه سبب سرشت متناقض خود، از همان آغاز منشعب شد و هراز این تعالیم، بهره ای را کـه مطلوبش قریبًا همـیشـه درون مجموع، بصورت تفکر مخالفین اجتماعی بود، گرفت و باقی فروگذشت؛ با این حال عرفان ایرانی، ت »در مقابل مذاهب رسمـی، ایستادگی کرد)ایدیـالوژی اپوزیسون( 651 واقغیت اینست کـه عرفان و منابع و مراکز خرد درون افغانستان کـه پیشینـه چندین هزار ساله دارد ، همـیشـه بـه وسیله یکی از تاراجگریـها و تحریف حقایق . و یـا تحریف قرار گرفته هست خارجیـان مـهاجم و مزدوران داخلی شان مورد تاراج عرفان خراسانی است،برای تحریف واژگان این مفسدین فی فرهنگ و فی الادب تعریفات بـه عمل آورده اند ، که تا نسیم خویش ساخته روانپرور و شادی آفرین و زندگی بخش مفاهیم و مقولات شعر و ادب خراسان را تابع شطحیـات مذهبی کـه جز بی سوادان اگری اندکی از شعر و ادب چیزی بداند ، هرگز حاضر نمـی شود کـه لاطائلات این مضلات . باشند مثًلا مـیدانیم کـه مـیخانـه ، مکانی هست که مردم به منظور خوردن آنجا گرد مـی آیند واین مکان . را قبول نماید درون اروپا درون هر دو قدمـی مـیتوان یک مـیخانـه دید ودر بلغاریـهم اکنون این واژه با همـیشـه درون همـه جهان وجود داشته مثًلا همـین معنی و طرز تلفظ مورد کاربرد هست ، درون آسیـا هم از زمانـه های قدیم موجود بوده هست و خوردن مـیان بعد از آنکه از آذربایجان « : سد چنانکه ناصر خسرو درون سفر نامـه خود مـی نوی. زنان و مردان حتی بی تحاشی بوده هست به خاک عثمانی وارد شدم و از آنجا بـه بوان و دسطان رسیدم ، درون بازار زنان و مردان ایشان بر دکانـها نشسته ») یکجا ( مـیخوردند، بی تحاشی 751 پیوسته شدم قریب یکماه ببودم و ) جوزجانان(پس از آنکه از مرورود بـه « هم درهمـین کتاب مـی نویسد چند خواهی خوردن از این ، کـه خرد از مردم زایل کند : خوردمـی؛ شبی درون خواب دیدم کـه یکی مرا گفتی ». کـه حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت کـه اندوه دنیـا کم کنند : اگر بـه هوش باشی بهتر، من درون جواب گفتم 851 فردوسی نیز « . این نوشابه فرحت بخش از سرزمـین ما برخاسته هست . تکاشف مـی یـا جمشید، شاه بلخ بوده اس : جمشید را نخستینی معرفی مـینماید کـه به باده گساری دست زده هست نشسته بر آن تخت جمشید، کی بـه چنگ اندرون خسروی جام مـی گوید کـه درون عهد او پدید آمد مـی ) جمشید ( عوفی درون جوامع الحکایـات باب چهارم از قسم اول درون ذکر پادشاهی مـی گفتند و سبب ظهور آن بود کـه انگور ، کـه لطیف ترین فواکه هست ، بـه سبب تغیر هوا و ) شاه دارو ( و آن را هجوم لشکر زمستان ، باطل مـی شد و در ایـام شتا و فصل بهار از وی تمتع حاصل نمـی شد ، بعد خواست که تا آب گیرد که تا 651 128ـ 028همانجا ، ص 751 0، سفر نامـه ناصر خسرو ، ص 852ص 8ریخ اجتماعی ایران ، جلد مرتضی راوندی ، که تا 851 8، ص 852همانجا ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 491 همـه وقت انتفاع تواند گرفت ؛ آن را درون آوندی د و جمشید همـه روز بیـامد و حال آن مشاهده کردی ، مگر از آب او او بـه قوت خود بجوشیدی و ترک بینداخت و بعد از آن ساکن شد و هر روز جمشید آن را مـی چشیدی و عیـار آن را بر ت آن نماند ، جمشید گمان برد کـه مگر زهر محک مذاق عرضه کردی ؛ و چون از جوش باز ماندی ، تلخ شد و حلاو قاتل شد بـه سبب تلخی و تغیر مزاج ، بعد آن را سر بستند و بگذاشتند بر ظن آنک زهری جانگداز هست ، و جمشید را کنیزکی بود کـه خورشید ، دایگی جمال او کرده بود و ماه ، راتبه از کمال او گرفته ، وقتی ، این کنیزک را علن صواب آنست کـه از آن قدری بخورد ، : حادث شد و از درد بی طاقت شد و به مرگ راضی گشت و با خود گفت شقیقه چون بخورد اهتزاز درون وی پدید آمد و درد سر کمتر شد ، بـه خانـه آمد طیب النفس گشته و خواب بروی غلبه آورد ، یک شبانـه روز بخفت و چون بیدار شد . نیـامده بود بعد از آنکه چند روزی گذشته شد کـه خواب بـه زیـارت برگ چشم او از آن زحمت خلاص یـافته بود و آن حال بـه جمشید تقریر د و جمشید از آن بخورد و لذتی یـافت و در بیشتر علل . .نام د ) شاه دارو ( بعد آن را . و سبب شفا مـی شد . . . و امراض آن را بـه کار مـی بردند 951 تازیـان درون کشور ما رواج داشته هست و نوشا نوش مـی نـه ) آدم و حوا( کـه مـی و مـیخانـه قبل از تولد ملاحظه مـی گردد تنـها بـه منظور دست یـابی بـه شادیـها و رفعالت زحمات روز بوده ، بلکه به منظور درمان جان و تن، نوشیده مـیشده هست ل پیش بـه رشته تحریر درون آمده هست در پیرامون خمر درون کتاب الابنیـه عن حقایق الادویـه ، اثر کـه پیش از هزار سا. یکی خرمـی دل و دوم منفعت تن : کـه فرض اندر خمر خوردن دوچیز هست : جالنوس گوید { : چنین نوشته شده هست و خمر موافق تر هست از همـه چیز ها بـه تندرستی نگاه داشتن ، چون استعمالش بـه مقداری معتدل کنند کـه که وی ی را قوی گرداند و بیفزلید و اندر همـهء اندامـها بپراکند و تن را قوی کند و خرمـی و نشاط انگیزد و مردی حرارت غریز آرد و خلط های مراری را موافق بود و به بول شان بیـاورد و به عرق ، و تن را گرم کند و تری دهدش و طبیعت را نرم د و این همـه آن وقت کند کـه به اعتدال خورند و مستی نکنند کـه باد ها بران. . . اندر طعام بیفزاید . . . دارد ». مستی اندر اندام بسیـار مضرت آورد 061 بیشترین عرفا و علما و شعرائ خراسان کـه معتقد بـه لذت بردن از زندگی بودند و به زندگی مـی اندیشیدند نـه بـه مرگ و ، خود و مردم را بـه شادی و خرسندی و کار و کوشش و مواعید نسیـه یی دین آنـهم بعد از قتل و کشتار های بسیـار آبادی دعوت مـی د ، انـها هرگز نمـی خواستند کـه کفر نعمت نمایند و آنچه را کـه خداوند به منظور شان درون این دنیـا علما این مساله نزد عرفا و. فراهم گردانید ازآن بپرهیزند ، این پرهیزگاری درون حقیقت مخالفت با نعمات خداوندی هست ابو عبید جوزجانی کـه از یـاران شیخ الرئیس ابو علی سینا بود درون ضمن « مـی نویسند کـه . و شعرای خراسان واضح بود همـین کـه از درس فارغ مـی شدیم، رامشگران مـی آمدندو { : توصیف حالات و مساعی علمـی و عملی شیخ مـی نویسد »}.ی شد و به باده پیمایی مشغول مـی شدیممحفل بزم مـی آراستند، مجلس درس بـه محفل انس مبدل م 161 951 881ص 2محمد معین ، مزدیسنا و ادب پارسی ، جلد 061 بـه بعد 102سید حسن نصر ، علم و تمدن درون اسلام ، ترجمـه ء احمد آرام ، ص 161 ، بوعلی سینا ، دانشنامـهء علایی ، بـه اهتمام احمد خراسانی ، از مقدمـهء مصحح 052، ص 8مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 591 با اینکه مـیدانی نزدیکی زنان ترا زیـان دارد و از عمرت مـی کاهد ، چرا « :مـی نویسند کـه از شیخ ابو سینا پرسیدند کـه از ایشان دوری نمـی کنی ؟ گفت من کیفیت زندگی را طالبم نـه کمـیت آن راو بـه عبارت دیگر من عرض زندگی را »... نـه طول آن راخواهانم 261 ملاحظه مـی گردد کـه معنی و لذت و معشوق درون ادبیـات خراسانی جز وجود خود مـی و معشوق معنی و یـا : ابو شکور بلخی مـی گوید . تعریف دیگری ندارد کـه غم من بدو گسارده شد ساقیـا مر ، مرا از آن مـی ده : و دقیقی بلخی مـی فرماید کـه هنگام مـی و ایـام شادی هست خوریم و شاد باشیم بیـا که تا مـی : و رودکی خراسانی سمرقندی مـی سراید د زی با سیـاه چشمان شاد شا کـه جهان نیست جز فسانـه و باد ز آمده شادمان بباید بود وز گذشته نکرد حتما یـاد من وآن جعدموی غالیـه بوی من و آن ما روی حور نژاد کـه داد و بخورد نیک بخت آنی شور بخت آنکه او نخورد و نداد باد و ابر هست این جهان فسوس باده پیش آر، هر چه بادا باد : منوچهری ، شاعرمستانـهء درون بار غزنویـان موسیقی و باده و چنگ را لازم و ملزوم هم مـی شمارد،و مـی گوید آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست نچه مرا داروی خوابستای دوست بیـار آ من خواب ز دیده بـه مـی ناب ربایم 261 همانجا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 691 آری عدوی خواب جوانان ، مـی نابست سختم عجب آید کـه چگونـه بردش خواب آن را کـه به کاخ اندر یک شیشـه ست وین نیز عجبتر کـه خورد باده ء بی چنگ بی نغمـهء چنگش بـه مـی ناب شتابست اسبی کـه صفیرش نزنی مـی نخورد آب رد کم از اسب و نـه مـی کمتر از آبست نی م با این وصف درمـیابیم کـه فضلای خراسان مردم را بر عمذهبیون و دین خویـان بـه جهاد و قتل و کشتار درون دنیـا ترغیب نمـی کنند ، بلکه بـه زیبایی های دنیـا و لذت و عشق واقعی دعوت مـیدارند ، ولی دین خویـان و مزدوران شان اندیشـه و معنی واژه های زندگی آفرین ادبیـات و عرفان و تصوف خراسانی را بـه لهو لعب مذهبی به منظور اینکه مسیر . خویش معنی نموده باشند از هر واژه تعریفات مسخره ای بـه عمل آورده اند ا نمایم مـی مثًلا درون اینجا از بازگویی و باز نویسی همـه اش اگر بگذریم تنـها درون رابطه بـه مـی و مـیخانـه و معشوق اکتف : نویسند : مـی« .تجلیـات الهی را گویند اعم از آنکه آثاری باشد یـا افعالی یـا صفاتی یـا ذاتی بـه قدر وسع مشرب بود : مـیخانـه مقام لاهوت و حضرت وحدت ذاتیـه را گویند کـه ساغر و جام تمام اعیـان وجودی از بادهء آماده آن مـیخانـه مالا مال »ستان آن مـیخانـه مست و خراب درون خاک فقر افتاده اند لایزال هست و مـی پر 361 : درون تعریف مـیخانـه از غزل حافظ مثال آورده شده هست .درمـیخانـه چو بستند خدایـا مپسند ــــ کـه در خانـه ء تزویر و ریـا بکشایند رگ همـه زمانـه ها حافظ با سراپای این غزل بیـانگر تنفر حافظ بزرگ از زاهد و احکام زهد هست و درون این غزل شاعر بز حافظ کـه نگارگر بی بیدیل معنی درون کلام . کلام آسمانی خویش ،مرحله از تاریخ را کـه در آن مـیزیسته بیـان مـیدارد هست روشن مـی گوید کـه چگونـه درون آن روزگار دره بدستان مذهب و شحنـه های شمشیر زن شریعت ، مردمان را از یکده های عیش منع مـی د و در عوض مـیخواستند کـه در زیر سقف گنبد تعبد ، شادی و نشاط باز داشته ، از م 361 082ـ 182برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 791 کـه حافظ بزرگ آن را خانـه ) مسجد ( اظهار بندگی و بردگی و نیـایشگاه مرگ و معاد و وتعلیمگاه قتل و جهاد یعنی ت مذهبیون مزور را با نفرت ستاوند نشین عرش سخن ، حافظ ، این گوشـهء از شقاو. تزویر و ریـا مـی نامد، گرد آورند : ژرف از سیـاهکاریـها و امـید بـه روشنایی ها چنین بیـان مـیدارد گره از کار فرو بستهء ما بگشایند بود آیـا کـه در مـیکده ها بگشایند دل قوی دارکه ازبهر خدا بگشایند اگر از بهر دل زاهد خود بین بستند درون بسته بـه مفــتاح دعا بگشایندبس بصفای دل رندان و صبوحی زدگان کـه درخانـه تزویر و ریـا بگشایــند درون مـیخانـه ببستند خدایـا مپسند که تا همـه مغبچگان زلف دوتا بگشایند گیسوی چنگ ببرید بمرگ مـی ناب نامـهء تعزیت رز برخوانید که تا حریفان همـه خون از مژه ها بگشایند ی فرداحافظ این خرقه کـه داری تو ببین کـه چه زنار ز زیرش بـه دغا بگشایند ملاحظه مـی شود کـه در اینجا حافظ بزرگ بـه هیچ وجه مست و خراب درون خاک فقر نیفتاده ، بلکه درون توضیح شرایط . همت گماشته و بسیـار هم با شـهامت مذهبیون را ریـاکار و دغل خوانده واز ایشان اظهار نفرت بـه عمل آورده هست : هء خوش زیستی و با نشاط گردانیدن زندگی ، درون شعر حافظ ، مانند آفتاب درخشان هست زیرا اندیش بی باده بهار خوش نــباشد گل بی رخ یـارخوش نباشد بی لاله عذار خوش نــباشد طرف چمن و طواف بستان بی بوس و کنار خوش نباشد با یـار شکرخوش اندام ست حافظ جان نقد محقر ا از بهر نــــثار خوش نباشد مـیبینیم کـه در تمام غزلیـات حافظ از لاهوت و علم لاهوت خبری نیست ، زندگی و پرده هایی از نشاط زندگی و افشای . دار بازان ذغالین اندیش اهریمن کیش مطرح هست خویش صحبت مـی نماید و مـیخواهد بگوید کـه گل حافظ از چهره یـار . درون غزل بالا . یـار ) رخ ( اما مثًلا همـین کلمـه کـه مظهری از زیبایی طبیعت هست در نظر ش بدون یـار کیفیت ندارد و بدینگونـه یـار خود را زیبا تر از گل توصیف مـی ولی دنیـا ستیزان کـه نمـی خواهد چشم و گوش مردم . نماید وصحبت معشوق را باعث شادی و نشاط خویش مـیداند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 891 یـا آشنا و ترانـه های نشاط بخش زندگی را بشنوند و به دنیـا دلبستگی پیدا کنند و جهاد و جنگ را فراموش بازیبایی دن بدین لحاظ هست که . نماییند ، تلاش نمودند کـه عناصر مثبت را با منفی جمع بزند کـه حاصل آن جبرًا منفی باشد . ری و تایید دنیـا درون مقابل عقبا هست تحریف نمایند خواسته اند اشعار و نوشته های عرفا و فضلا را کـه مبین روشنگ بدان کـه رخ اشارت بـه ذات الهی هست ، بـه « : چنانکه مثًلا شیخ محمد لاهیجی درون کتاب شرح گلشن راز مـی نویسد اعتبار ظهور کثرت اسمایی و صفاتی از وی و خط اشارت بـه تعینات درون هویت درون تجرد و بی نشانی عالم ارواح هست که »اقرب مراتب و جود هست به غیب هویت درون تجرد و بی نشانی 461 :اما بر عمثًلا حضرت مولانا بـه تصدیق معنی غزل حافظ مـی گوید با یـار بـه گلزار شدم رهگذری بر گل نظری فگندم از بی خبری دلدار بـه من گفت کـه شرمت بادا رخسار من اینجا و تو بر گل نگری به منظور گمراهی ذهن خواننده از واقعیت شعر حضرت حافظ و سوق معنی ) رخ ( جی درون تعریف مـی بینیم کـه لاهی شعر درون کژراهه و دینی گرداندن آن از بازی با کلمات استفاده نموده هست که خواننده شعر اگر کم سواد باشد درون برابر ید شعر معنی بلندی دارد و من از درک آن این لفظ بازی ها مجبور بـه تایید دظر لاهیجی گردد و راضی شود کـه بگو ها ، و نا فهمـیده ها وامـیدارد و در وادی فهم ) نادیده ( عاجزم و نمـیدانم ، و همـین نمـیدانم هست که او را بـه قبول کـه این تحیر یکی از مراحل سلوک هست که شخص درون آن مرحله سر گردان ) تحیر(بجای اینکه بـه عقل پناه بیـاورد ، بـه گشته و پاسخ درون برابرچنین مفاهیم را بالاتر از فهم خویش مـی شمارد و بنا بر دین خویی کـه برایش تلقین شده و ، بـه مـیراث مانده نمـی تواند از عقل خود استمداد جوید ، ناگزیر درون حوزه احکام دین باقی مـیماند و بر قلب خویش فشار و شـهادت بدهد بـه هستی آنچه کـه نیست ، واین هست معنی شـهود درون مـی آورد کـه آنچه کـه نیست ، بگوید هست . عرفان دینی ما درون اینجا همانگونـه کـه قبًلا گفته شد قصد بررسی کامل عرفان و تفسیر و توضیح اصطلاحات تصوف را نداریم و از از واژه و مقولات و مفاهیم اشعار بـه ویژه بیـان تعریف های کـه بگونـهء تحریف آمـیز . حوصله این نوشته هم خارج هست مثًلا ازین قبیل این گونـه . عرفانی خراسانی ، از سوی عرفا و یـا مفسرین مذهبی از عرفان خراسانی بـه عمل آمده هست : تعریف های تحریفی : خال 461 998محمد لاهیجی ، شرح گلشن راز ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 991 ای دل آدم وحدت ذاتیـه را گویند کـه برزخ هست مـیان احدیت جمال وجه حق و مـیان واحدیت تعین اما نقطه سوید } یـا جل الخالق { کـه مرکز دور فلک وجود هست مجلی و مظهر این خال بود : خمار سالک صاحب شـهود را گویند کـه مقارن تجلیـات و جذبات بود .برغلبهء عشق اطلاق کنند و بر باده ء تجلیـات کـه مقارن انواع ملامت و توبیخ بود هم اطلاق کنند : خمر .ی را گویند بـه سبب ظهور حکم محبت و حضور معنی مودت درون دل محب قفت قابض: دلبر . اطلاع معشوق را گویند بر جمـیع حالات عاشق از هر مقتضی خیرست و شر و مودی بـه نفع و ضر: دیده مقام جمعین را گویند و آن کمال سعت و احاطه دل هست بر جمـیع مراتب تجلیـات بر وجهی کـه وحدت قادح: دلکشایی کثرت و کثرت ساتر وحدت نباشد .عالم ناسوت را و هیکل انسانی را گویند :دیر : راهب هارب را نامند کـه از باطل بـه حق و از کثرت بـه وحدت درون گریزد : زلف صفات جلالی و تجلیـات جمالی را گویند کـه موجب استتار وحدت جمال مطلق شود : ساقی ات وجود را از بادهء هستی اضافی سر خوش نمودهمبدأ فیـاض را گویند کـه همگی ذر : ساق دو قوس ظاهر و باطن وجود را گویند کـه در مقام احدیت الجمع با هم منطبق بودند و چون از آن مرتبه منزل شده قوس ظاهر از انطباق منصرف شده و چون روی بیطون آورده و با حدیث جمعیت خود راجع گردد و دیگر مـیل بالتفات .انطباق نـهد و التفت الساق بالساق الی ربک یومئإ المساق و : بیچاره شاعر نفهمـیده بودکه ساق بر این معنی هست ورنـه کی خطاب بـه معشوق مـیکردکه غمزه ای سرو قامتت با نفس بهار ناز 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 002 ساق و سرین ساعدت سوال من، جواب تو : ی تجلی ذاتی اطلاق نمایند کـه مقتضای آن اختفا ء آثار و فنای سالک گاهی بر ذوق اطلاق نمایند و گاهی دیگر بر مجلا »است 561 کـه مسلمًا خواننده از چند . این چنین تحریفات مفاهیم و مقولات و اسما و صفات کامًلا عینی و ساده و رایج بسیـارند هم صرف نظر نمودیم زیرا بـه قدری ما از توضیح معنی این واژگان. نمونـه ء کـه آورده شد آن واقعیت را دریـافته هست و اگرکسی مـیخواهد ازهمـه این تحاریف . بی معنی بودن آنـها واضح هست که آدم بـه مکتب نرفته یی هم آن را مـیداند اثر یوگنی ادوارد ویچ برتلس ؛ فرهنگ . خویش را آگاه نمایند ، مراجعه نمایند بـه کتاب تصوف و ادبیـات تصوف .وفه تالیف جعفر سجادی مصطلحات عرفا و متص بهر حال درون مورد این بدعت درون معانی مصطلحات و واژگان ادب و عرفان خراسانی جانب احتیـاط را مـیبایست درون نظر . داشت زیرا این بدع مـیتواند دو ُبعدی باشد آگاهانـه ؛ به منظور زبون ساختن و تحریف مضمون عرفان و ادب خراسان: یک ای فریب حلقات مذهبی و دین خوی هشیـارانـه ؛ بر: دو مطالعه این ابعاد و تشخیص آن مستلزم بررسی اوضاع تاریخی و شرایط حاکم بر جامعه درون زمانی کـه این اصطلاحات زیرا چنانکه درون پیش گفته شد آثار . یعنی حتما علت ترویج معانی را از نظر دور نداشت. نزول یـافته هست مـی باشد معادن هست که درون خویش طلا و مس را جمع نموده اند و روی یـاقوت و زمرد های معنی را با عرفای خراسان مانند ریگ پوشانیده اند که تا از دست برد دزدان درون امان باشد و این احجار قیمتی را بـه بهای ارزان درون راه جهاد خویش به منظور زگاری آید کـه زرگر ملت زر خویش بردارد و تا مگر رو.ب قدرت بـه بیگانگان نفروشند و ملت را بی سرمایـه نسازند حتما سره را از ناسره جدا نمود و آنجایی کـه عرفا و شعراء خراسان مجبور . جامعه خویش را بـه زیورحقیقت بیـاراید و امکان نداد کـه در هزاره سوم . بودندمغز را درون پوست های دین بگنجانند ، مغز را مـیبایست از پوست بیرون آورد . انگل ها جهت سیر شدن شکم و زیر شکم خویش پسته های خندان کوهساران ادب و عرفان ما را بی مغز سازند هم آری ؛ آبروی ادب و عرفان خراسان را حفظ حتما نمود وعروس معانی و مفاهیم آن را نگذاشت کـه در روسپی خانـهء . مـین ، کنیز وار کشانده شود دلالان ، ناموس هویت فرهنگی و ادب و ادبیـات ملی این سرز تاریخ شـهادت مـی دهد کـه در طی قرون و اعصار رخش سواران نرینـه و مادینـه این سرزمـین رستم وار ابلیس :رادرهرخوانی با گرز خرد و شـهامت تارک کوبیده اند و چون ناصر خسرو بلخی ندا بر آورده اند کـه ای شعر فروشان خراسان بشناسید 561 382ـ 510برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 102 ن های مرا ، گر شعرایید این ژرف سخ بر حکمت ، مـیری ز چه یـابید چو از حرص فتنـه غزل و عاشق مدح امرایید یکتا نشود حکمت ، مر طبع شما را که تا در طمع مال ، شما پشت دوتایید آب ار بشودتان بـه طمع باک ندارید مانند ستوران ز بعد آب و گیـاهید گر راست بخواهید چو امروز فقیـهان انند و شما اهل ریـاییدتزویر گر خواهم کـه بدانم کـه مرین بیخردان را طاعت بـه چه معنی وز بهر چه نمایید ای حیلت سازان جهلاء علما نام کز حیله مر ابلیس لعین را وزرایید چون خصم سر کیسهء رشوت بگشاید درون وقت ، شما بند شریعت بگشایید هرگز نکنید و ندهید از حسد و مکر بگویید و نـه هرچ آن بنماییدنـه آنچ آن را کـه ببایدش ستودن بنکوهید و آن را کـه نکوهیدن شاید بستایید *** : یـا چون مولانا جلال الدین بلخی کـه پیر خرابات را ، بین کـه چه خوش با صفاست ترک مناجات گیر ، رو بـه خرابات آر 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 202 زرق و فسون و ریـاستزانکه همـه کارشان رو ز مناجاتیـان ، بگسل اگر عاشقی راجع بـه مزدوران دین خوی کـه در پی ) تعریفات( و هرگز هم نباید کـه اشعار حضرت عبید زاکانی را کـه در رسالهء : محکوم مردم بـه معرفت جهنمـی خویش اند فراموش نمود کـه مـینوسد ابلیس: الشیخ کلماتی کـه درباب دنیـا گوید : التلبیس اب آخرت گوید آنچه درب: الوسوسه کلماتی کـه در معرفت راند: المـهملات اتباع او : الشیـاطین : کـه به گفتهء حافظ شیرازی کـه صد بت باشدش درون آستینی خدا زین خرقه بیزارست صد بار : و هم حتما به یـاد داشت کـه انگونـه کـه بایزید عارف . قعیت استخدا درون عرفان خراسانی حقیقت هست و انسان واقعیت ، و حقیقت انعکاسی از وا و بدین سان حتما رابطه حقیقت و » بار خدایـا ؛ تو آیینـهء من و من آیینـهء تو گشته ام « : بزرگ کشورما مـی گوید واقعیت را باز یـافت و به آنـهاییکه دروغ را حقیقت پنداشته اند ، واقعیت را باز گفت ؛ و در اینجاست کـه به محتوای .پی خواهند برد و از نقش انسان درون تکامل هستی و وصل انسان با اصل حقیقت آگاه خواهند شدراستین زندگی و من الخرد التوفیق 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 302 پینوشت ها 24ـ احسان طبری ، دین عرفان و جادو ، عناصر مـهم جحان بینی ایرانی ، ص 4 44، ترجمـهء پروین گنا بادی ص ، 4لد ـ عبدالرحمن بن خلدون ، مقدمـهء ابن خلدون ، ج 2 82ـ 62ـ فیلیب خوری ِحتی ، تاریخ عرب ، ترجمـهء ابوالقاسم پاینده ، ص 2 8644، ترجمـهء ابوالقاسم پاینده ، ص 2ـ محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، جلد 7 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 402 484ـ 684، ص 2ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 8 284بن یحیی البلاذری ، فتوح البلدان ، ترجمـه دکتر آذرتاش اذرنوش ، ص ـ احمد 0 484ـ 684، ص 2ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 4 ـ کورت فریشلر آلمانی، عایشـه بعد از پیغمبر، ترجمـهء ذبیح اله منصوری ، موسسه انتشارات امـیر کبیر تهران ، ص ب 5 442 ـ 742ـ همانجا ، ص ، 9 942ـ همانجا ، ص ، 64 722ـ 422ـ همانجا ، 44 222ـ 622ـ همانجا ، 24 ـ شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا ، تصحیح ، داکتر محمد استعلامـی 24 442ـ کورا فریشلر ،عایشـه بعد از پیغمبر ، ص 74 722ه کریم کشاورز ، ایلیـاپاولویچ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، نرجم 84 222ـ کورت فریشلر ،عایشـه بعد از پیغمبر ، 04 452ـ همانجا ، ص 44 702سال رسالت ، ص 22ـ علی دشتی ، 54 8424ص 7ـ محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، جلد 94 9دکنی ، ص ـ شیخ فریدالدین عطار نیشابوری ، منطق الطیر ، تصحیح و تعلیقات محمد رضا شفیعی ک 62 824ـ 724ـ کورت فریشلر ،عایشـه بعد از پیغمبر ، ص 42 824ـ همانجا ، ص 22 645، ص 2ـ تاریخ طبری ، جلد 22 2024ـ 824ـ کورت فریشلر ، عایشـه بعد از پیغمبر ، ص 72 انیـان که تا آمدن سلجوقیـان ـ سید حسن نصر مصری ، انتشار تصوف درون مـیان ایرانیـان ، ، تاریخ ایران از فرو پاشی ساس 82 552ـ 452ترجمـه حسن انوشـه ، ص 7پژوهش دانشگاه کمبریج ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 502 924، ص 2ـ سیرت رسول الله ، جلد 02 57ـ حسین مجیب مصری ، سلمان فارسی درون ترازوی ادب و تحقیق، ترجمـهء حسین یوسفی آملی ، ص 42 47ـ 07یران ، جلد اول ، ص ـ داکتر ذبیح الله صفا ، تاریخ ادبیـات درون ا 52 ـ همانجا ـ 92 92، ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 62 ـ همانجا ، 42 54ـ حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، باهتمام داکتر عبدالحسین نوایی ، ص 22 4ملت ، از آثار قرن هشتم ، ص 24ـ داکتر جواد مشکور، مقدمـه ء 22 27، ص 9مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد ـ 72 262ـ 262ـ همانجا ، ص 72 422ـ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ،ص 82 9ـ قرآن ، ترجمـه ء بهائالدین خرمشاهی ، سوره منافقون ، آیـه 02 422ـ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 42 24دبیـات تصوف ، ترجمـهء سیروس ایزدی ، ص ـ یوگنی ادواردویچبرتلس فتصوف و ا 52 262، ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 92 022ـ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 67 254، ص 2ـذبیح الله صفا ، تاریخ ابیـات ایران ، جلد 47 254ـ همانجا ، ص 27 942، ص 9د ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جل 27 242ـ 442ـ همانجا ، ص 77 702ـ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ص 87 902ـ 502ـ همانجا ، ص 07 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 602 ـ 47 hncshlansul.ggg ـ سایت مذهبی مفاد حج 57. 642ـ محمد رضاشفیعی کدکنی زبور پارسی ، تعلیقات ، ص 97 642ـ 902شفسکی ، اسلام درون ایران ، ص ـ پطرو 68 44ـ برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص 48 42ـ همانجا ـ ص 28 98ـ 28اثر ژوکوفسکی ، ص ) حالات و سخنان شیخ ابوسعید ابوالخیر ( ـ همانجا بـه نقل از کتاب 28 ـ همانجا 78 240ـ 440ل ، ترجمـه علی پاشا صالح ، ص ـ پروفیسور ادوارد برون ، تاریخ ادبی ایران ، جلد او 88 769ـ 262ـ عبدالحی حبیبی ، افغانستان بعد از اسلام ، ص 08 404ـ مـیر غلام محمد غبار ، افغانستان درون مسیر تاریخ ، ص 48 98ـ برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص58 ـ همانجا 98 77ـ محمد رضا شفیعی کدکنی ، زبور پارسی ، ص 60 ـ علی مـیر فطروس ، سایت انترنیتی علی مـیرفطروس 40 442ـ 962، ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 20 ـ همانجا 20 440ـ ادوارد برون ، تاریخ ادبی ایران ، ص 70 49ـ عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا ، ص 80 862ـ 762ـ همانجا ، ص 00 902بریج ،تاریخ ایران از فروپاشی ساسانیـان که تا آمدن سلجوقیـان ، ترجمـه حسن انوشـه ، صـ پژوهش دانشگاه کم 40 924ـ عطاری نیشابوری ، تذکرةالاولیـا ، ص 50 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 702 974ـ 574ـ همانجا ، ص 90 ـ سایت اینترنتی خبرگزاری دانشجویـان ایران ، سرویس فرهنگ و ادب 64 872ـ پطروشفسکی ، اسلام درون ایران ، ، ص 44 982، ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 24 884ـ علی مـیر فطروس ، حلاج ، ص 24 882ـ محمد بن اسحق ابن ندیم ، الفهرست ، ترجمـه محمد رضا تحدد ، ص 74 420ـ ادوارد برون ، تاریخ ادبی ایران ، ص 84 420ـ همانجا ، ص 04 ـ عطار نیشابوری ،تذکرة الاولیـا 44 204ـ مرتضی راوندی ، تاریخ فلسفه درون ایران ، ص 54 622ـ 942،ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 94 948ـ 968ـ عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا ، ص 65 924ـ 424ـ واصف باختری ، نردبان آسمان ، ص 45 ـ عطار نیشابوری ، تذکرةالاولیـا 25 722، حلاج ، ص 94ص 4ویـه ، تجارب الامم ، جلد ـ ابن مسک 25 65، حلاج ، ص 587ـ داکتر غنی ، تاریخ تصوف ، ص 75 ، رساله صناعیـه 562ص ) اوحدی ( ، جام جم 787ـ 877، ص 9ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 85 54، احمدروی ، صوفیگری ، ص 27، مـیر فندرسکی ، ص 79074شماره 78، پرده پندار درون دیـار صوفیـان ، علی دشتی مجله اطلاعات سال 002ـ 802مانجا ، ص ـ ه 05 722ـ 422ـ همانجا ، ص 45 0، سفر نامـه ناصر خسرو ، ص 482ص 4ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 55 2، ص 482ـ همانجا ، ص 95 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 802 227ص 2ادب پارسی ، جلد ـ محمد معین ، مزدیسنا و 69 بـه بعد 742ـ سید حسن نصر ، علم و تمدن درون اسلام ، ترجمـه ء احمد آرام ، ص 49 ، بوعلی سینا ، دانشنامـهء علایی ، بـه اهتمام احمد 082، ص 4ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 29 خراسانی ، از مقدمـهء مصحح ـ همانجا 29 422ـ 622صوف و ادبیـات تصوف ، ص ـ برتلس ، ت 79 992ـ محمد لاهیجی ، شرح گلشن راز ، ص 89 . 522ـ 874ـ برتلس ، تصوف و ادبیـات تصوف ، ص 09 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 902 نوروز یـا نگارینـه نگاری از هویت ملی و فرهنگی عجمـیان ندبر گــوهــر افشـاند بجمشـــــید ـــــواند ندروز را روز نو خـ مران سال نـــــــو هرمز فرو دین ســــر آســـــود از رنـج روی زمــین بــر بــیـارستندبشــــــادی بـــزرگان ندـــی و جام ورامشـــگران خواستم 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 012 نده از آن روزگارــــجشن فرخـ چنین مــانـــد از آن خسروان یـاد گار بما فردوسی شاهنامـه 661 بر افروخت آتش نمرود لالهکنون کـه یــتازه کن آئین دین زرتشت بباغ شیرازی حافظ ( از مردمان سر زمـین آریـانا یـا ظورمنعجم اینجا بـه روال بیـان عرب . آئین و فرهنگ عجمـیان هست نگارینـه نگار نوروز ترک و پارسی و اروپایی را عجم مـیخواند ند، اما بیشتر منظور انـها شمولتازی ها، غیر اعراب ، بـه . هست ) ایریـانا ویجه ، چون با نبودندواز نوروز عجم هم آگاه هاعراب نوروز نداشت. خراسان و پارس که تا به رود سند بود حوزهاز مردمان اینست کـه وقت . تازیـان مـیتواند باشد جهالتحکایت معروف کـه دال بر . و آئین و تمدن جهان بیگانـه بودندفرهنگ صول جزیـه مـهرگان رسیده بود ، مردم بلخ بر حبر انـها مقرر نمودند ، هنگام و جزیـه تازیـان خراسان را اشغال د حاکم . اوردند عرببرای حاکم و دینار و درهم و جامـههدیـه هایی از ظروف طلا و نقره « معینـه جزیـه مقدارعلاوه ایم؟این جزو چیِزیست کـه بر سر آن با شما صلح کرده : گفت .آریم رأفتاین چیزیست کـه در این روز بـه حاکم خود مـی دهیم کـه او را بر سر : گفتند این چه روزیست؟ گفت مـهرگان گفتند »مـی گیرم آنراشاید جزو حق من است، آنرا رد کنمنمـیدانم این چیست ، اما خوش ندارم گفت 761 بن علی درون روایتی کـه آنرا بـه جد عبدالصمد« : مـی نویسد کـه 82در صفحه بیرونی درون کتاب اثار الباقیـه ابوریحان جامـی سمـین پر از حلوا به منظور پیغمبر هدیـه آورد ند و آنحضرت ،نوروزخود ابن عباس مـیرساند نقل مـی کند کـه در » .پرسید کـه نوروز چیست ؟ گفتند عید بزرگ ایرانیـان است. روز نوروز هست امروز گفتندید کـه این چیست ؟ پرس 661 80شاهنامـه فردوسی ، متن کامل ، چاپ قطره ، ص 761 1802،ص 5محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 112 کـه تعداد انـها بـه مـیلیون ها نفر عراق واز اکمال تجاوز اعراب بر خراسان و کوچ آنـها از مکه ومدینـه و بصره و شام بعد . ه خلفای خویش درون جزیرةالعرب نیز گزارش دب انرامـیرسید ، اعراب بـه معنی نوروز پی بردند و یحتی روایت. حدیثی و جود دارد نـهدر پی تحریم نوروز نشد ند، درون نـهی و منع نوروز نـه درون قرآن آیتی هست و اعراب کتابخانـه ها را آتش ،اینجاست کـه چرا اعراب مسلمان سوالاما . دال بر منع نوروز از خلفای عرب هم موجود نیست زرتشتی ، بودایی ، و کلیسا هاي عیسویـان را ویران نمودند و دانشمندان و اهل معابد، کتابها را سوختاندند و زدند پرستانـه ی بـه ویژه خدارا سر بد و به دار اویختند ، جشن سده و یلدا ودیگر اعیـاد و ایـام مبارک و اندیشـه . ی نوروز را نخواستند جزء از منکرات عربی سازندول. نید ندرا مشمول نـهی از منکر خویش گردا زرتشتیـان یکتا پرست و اگر نبا شد واقعیت این . تاریخ را بـه خوانش گرفته باشند پاسخ روشن هست ازبه نظر مـی آید به منظور انـهاییکه سطری آیین یـامسلمان درون تجاوز بر فارس و خراسان وهمـه ء کشور های دیگر هدف ترویج اندیشـه و تازیـاناست کـه برای اینکه درون کشور های د،خراسان تجاوز نمـی ،خداپرستی را نداشتند ، کـه اگر مـی داشتند هرگز بـه فارس پیش از اسلام دین یکتا پرستی رواج داشت و خدا پرست سال هزاران) ایران( و فارس ) خراسان( مانند افغانستان مسلماناما بر عکس، تازیـان حتی از . قاله بحث خواهیم کرد درون جایی دیگر این م خداگرایـانـهکه ما از این آیین . بودند . شان بپیوندند اسلامدر هراس بودند و نمـی خواستند کـه مردم بـه شان شدن یعنی از گرویدن مردم بـه دین خود تالیف جرجی زیدان نوشته شده هست که درزمان اسلامحکایت جالبی کـه این ادعا را ثابت مـی نماید، درون تاریخ تمدن جراح بن عبداللهی از ظلم بود حال نسبت بـه دیگر خلفای عرب عادل بهرعمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی کـه عمر نامـه . بپردازند جزیـهباید اسلام را مـی پذیرند با آنـهم شکایت نمود کـه مردم خراسان با وجود انکه خراسانوالی این فرمان عادلانـه »از پرداخت جزیـه معاف هست مـیخواندنماز هر کـه با تو « : ( ی بـه جراح نوشته مـی گوید والی یـاد آور شدند کـه اسلام اینان به منظور نپرداختن جزیـه ه و حاشیـه نشینان ب آورند،سبب شد کـه گروه انبوهی اسلام سلام اینان مقدار ا با کهاضافه کرد جراح این را به منظور خلیفه فرستاده. بهتر کـه آنـها را با ختنـه آزمایش کنی چه هست پس چه بهتر ،شوند و جزیـه از این هم کمتر گردد مسلمانجزیـه رو بـه کمـی گزارده و بیم آن مـیرود کـه بازهم جمعی . )عملی سازیم را هکه موضوع ختن 861 نداشته و بر عازاسلام مردماین وضع ملاحظه مـیگردد کـه اعراب مسلمان هیچگونـه علاقه یی بـه مسلمان شدن با بودند کـه شرایطی بـه وجود آورند کـه منافع آنان را اندن مردم وحشت مـی نمودند ، اعراب مسلمان فقط درون پی آور سود بر مي اورد هرگز درون پی نابودی آن نمـی گردیدند، بر عبرای شان یمناسبتحفظ نماید و اگر وضعیت و یـا .مـی نمودند همان را حفظ مـی دادند و رسم بوده کـه برای هار زمـین ما بود کـه مردم به منظور یکد یگر هدیـه مقدس مردم س از جمله اعیـاد نوروز ، نیزحتی شاهان کشور های دیگر.و مـهرگان تهیـه مـی دیدند نوروزدر روز حاکمان و شاهان، رعایـا تحایف گرانبهای انـه و مـهر ورزانـه مردم این رسم مـهر دوستت ءاعراب با ملاحظه. تحایف بزرگ مـی فرستادند مابرای شاهان سر زمـین مـی "مـهر، بلکه جبرا با شدند و مردم بناچار هدایـا را نـهمـیاز مردم خواستار هدایـا جابرانـه خراسان ینسرزم 861 582جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلا م ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 212 درون فارس مـیوه ء باغ ها را ببهای زیـاد از ی امـیهبنعاملان «: درون تاریخ تمدن اسلام نوشته شده هست که . بپرداختند دیگر از بیدادگریـهای آنان به منظور .ی ظالمانـهء خود از آنان مالیـات مـی گرفتند ارزیـابمطابق معمول تخمـین مـیزدند و عید نوروز مالیـاتی بنام عیدی سالدر آمد ، انکه بر زمـین های بایر نیز مالیـات وضع د، و از ایرانیـان هر افزایش ».هم مـیشد درو درون زمان معاویـه این عیدی ده مـیلیون مـی گرفتند 961 ناچار شدند دست از برگزاری نوروز بر مردماز مردم اخذ مـی گردید که تا اینکه " اجبارا زمان امویـها هدایـای نوروزی درون این مسله . یله شانـه های خویش را از پرداخت جزیـه نوروزی سبک سازندوسدارند و خود را مسلمان بگویند ، که تا بدین کـه عبدا شدهگفته درون تاریخ تمدن اسلامـی بیـانن موضوع دقیق تربرای آنکه ای. پیش امده هست موارددر بسیـاری مبلغی را از مردم اخذ ندارد" تمامالملک بن مروان بـه حجاج بن یوسف ثقفی حاکم خراسان دستور داد کـه جزیـه را :که چندی حجاج بـه عبدالملک نامـه نوشت کـه اجازه بدهد ازپس . به منظور زمـین داران نیر بگزارد کـه صرف نمایند ی ظالمانـه بود کـه عبدالملک آنر رد بقدرولی این پیشنـهاد . مختصر مساعدهء باقی مانده را از زمـین داران بستاند« :کرده نوشت و استخوانی باقی بگذار که تا اطراف گوشتبا آنچه گرفته ای قانع باش و به باقی مانده چشم مدوز ، به منظور این بینوایـان [ .]آن چربی جمع شود 071 را بر آن داشت کـه اسلام روستاییـانـهمـین فشار پاره یی از زمـین داران و " ظاهرا« : جرجی زیدان مـینویسد سپس این . کار هم آنان را از پرداخت جزیـه و خراج آزاد نساخت اینآورند و در پناه دین از بیداد گری رها شوند ولی آن ازو دیگران درون بلاد ماوراءالنـهر نیز چنان و بدتر جراح درون خراسان. انجام نمـی گرفت حجاجبیدادگریـها تنـها بدست دیدند اسلامشان سودی ندارد و چونمـی د که تا آنجا کـه مردم سمرقند به منظور گریز از پرداخت جزیـه اسلام آوردند و ».بر گشتند خودنمـی شود دوباره بـه دین پیشین جزیـه آنان بعد گرفته 171 و معتضد دو خلیفه عبدالعزیزعمر بن " تازیـان مثلا حتی مـی گویند کهنوشت نوروز هم بـه همـین منوال بود، سر ، روی تخت مـی نشستند و سپس یک تن ، خوش پوشیدندلباس زربفت مـی ) آریـایی( عباسی با تقلید از سنت شاهان .، پروای ورود مـی خواست و شاد باش مـی گفت)مـیمنت (ی یـانوروزصدا و خوش قدم ، بـه نام مـیر 271 از نوروز حتی درون زمان طاهریـان گشایندکه مردم خراسان باب مقاومت ها را علیـه لشکریـان متجاوز اعراب مـی از آن بعد نان روزگاران پیش از تجاوز وی یقین نوروز تجلیل مـی شده اما نـه چبطوردر تاریخ کشور ما خبری نیست ، و صفاریـان از وحشتبوده و بسیـار خاموشانـه و توام با ترس و اگر تجلیل مـیشده درون بین اعضای خانواده. اعراب جزیـه ستان بـه آیئن نوروز بـه انزوا و حتی کهو درون طی این چندین قرن هست . حاکمان اعراب و تحصیلداران مستعربه های آنان 961 282همانجا ، ص 071 182همانجا ، ص 171 182همانجا ، ص 271 همانجا 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 312 درون دوران امویـان و " ازنوروز قسما )افغانستان( خراسان عکسبر ) ایران امروزه ( درون فارس . فراموشی سپرده مـی شود هست و این بـه علتی هست که مردمان فارس بسیـار زود مقاومت را علیـه اعراب رها امدهعباسیـان تجلیل بـه عمل مـی ایرانیـان « : مـینویسدسال 22در کتاب و به پرداخت جزیـه تن درون دادند، و رفته رفته چنانکه علی دشتی نمودند هوش و فکر و . درون اطاعت و خدمت وارد شدند ازدند و مطابق شیوه ملی خود درون مقام نزدیک شدن بـه قوم فاتح بر آم زبان آنـها را آموختند و آداب انـها را فرا گرفتند ، لغات قوم فاتح گذاشتند خودمعلومات خود را درون اختیـار ارباب جدید ار انقیـاد و فرو اظه هیچگونـهو صرف و نحو آن را درست د و برای اینکه فاتحان انان را بـه بازی بگیرند از تدوینرا و حتی درون مقام تحقیر دین و عادات گذشته خود بر گرفتنددر مسلمانی از خود عربها پیشی . تنی خود داری ند شأن عرب و بزرگان عرب تلاش د و اصل شرف و جوانمردی و مایـه سیـادت بردنآمدند و به همان نسبت درون بالا عر بدوی و هر مثل جاهلانـه و هر جمله بی سر و ته اعراب جاهلیت نمونـه ش هر. ی را همـه درون عرب یـافتندبزرگوارو سفره فلان امـیر لیسبه این کـه مولای فلان قبیله و کاسه . و چکیده معرفت و اصل زندگانی شناخته شد حکمت فکر . د گذارند مـی د کـه نام عربی بر خو مباهاتافتخار د کـه عرب شان را بگیرد و . باشند اکتفا د ». و ادب عرب بکار افتاد و هفتاد درون صد معارف اسلامـی را بـه بار آورد کلامو معرفت انان درون فقه و حدیث و 371 نبرد مـی پرداختند و با شمشیر از بهجانبازانـه علیـه اعراب مسلمان متجاوز ،حالیکه مردم خراسان بر عفارسیـان درون شوند تسلیمـی خواستند کـه آیئن و فرهنگ خویش دفاع نموده و نم . آیین اسلامـی تبدیل نمودند یکرا نیز فارسیـان بعد از آنکه بگفتهء علی دشتی عرب تر از عرب شدند بـه نوروز دوباره درون پی احیـاي آئین درون دوره با شکوه سامانیـان سرانجامپس از یک سکوت چند قرنـه چنانکه گفتیم خراسانیـان زیرا حتما دانست کـه خدای نامـه بـه معنی شاهنامـه است( ران و خدای نامـه نویسان شاع .و فرهنگ خویش بر آمدند قلم بر دست گرفتند که تا فر .)گفتندمـی » بخار خداه « بود چنانکه ملوک بخارا را » پادشاه« ی از معنی کلمـه خدای یک این یـاد آوریـها و ترسیم یند ، درون راستایو آنرا پاسداری نما بیـاورندو شکوه آیئن و فرهنگ نیـاکان را دو باره بـه یـاد ها غزل نوروزی در، ماد ینـه عقاب عرشینـه پرواز خرد و شعر، رابعه بلخی هست که ، پیشتر از مردان فرهنگهای آئین و : صداي اذر و مانی را بلند مـی نماید و مـی گوید یـا بهاري خویش از سوسن و گل سیم و زر باد فشاند مـــت بــاد بــر بادی بــادی کـه رحزه از نقــــش آذر صــتد نـــشان آب بداد از ســــحر مــانی صــــد اثر باد نمود 811ـ 211سال رسالت ، ص 82علی دشتی ، 371 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 412 ویـا گل کـه در باغ ماوی گرفت زبس رنگ ارژنگ مانی گرفــت چمن نـــرگس تازه از زر و ســیم سر سر تاجـــری گرفــت نشان اشعار او را منکران عقل و بیشترینند خرد درون بلخ ، کـه سوگمندانـه شاهدخت ستیغ نشین قله های بلرابع بعداز و ی از مفتیـان قصاب سرشت جهل ، فراز مـی آید چنانکه هراسکه بی هیچ دقیقی بلخی هست خرد از بین اند، :گویدمـی درون باره او فردوسی ی زجایی فـراز آمــــــــدیدقیق آن جام مـی داستان ها زدی بر وسی آواز دادی کـه مـیفرد بـه جز بـه آئین کاووس کی مخور ملی مردم ما را کـه به وسیله وی اولین شاعری هست که خواست بنای فرو ریخته شده ی هویت آیئنی و فرهنگی دقیق شاهنامـه را آغاز نمود و چراغ درون آتشکدهء آیئن زرتشتی کهاو بود . اعراب متجاوز صورت گرفته بود ، تعمـیر نماید :گفتو . ذاشتگ ی چهار خصلت برگزیده ستدقیق گیتی از همـه خوبی و زشـــتی بـه چــنـــگ ءیـاقوت رنگ و ناله لـــب 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 512 یی خوشرنگ و دین زردهشـــتم دست بکار تدوین و تالیف اعرابآیئنی و فرهنگی هان استقلال و آزادی از استعماراپیش از دقیقی هواخو گرچه بلخی و منظومـه مسعودی مروزی و شاهنامـه ی کـه به ابوالمویده از جمله مـیتوان از شاهنامـه ء شاهنامـه ها زده بودند ک ی فردوسبه ظن قوی ، : کـه بنا بگفته مرتضی راوندی طوسی نوشته شده نام برد عبدالرزاقفرمان ابومنصور بن .طوسی همـین شاهنامـه را از نثر بـه نظم درون آورده هست 471 را ساخت وحماسه ء جاویدانـه مردمانجام ، تاریخ هویت ملی ، آیئنی ، فرهنگی و اجتماعی حال فردوسی بزرگ سر بهر . از قرنـها بدین طرف درون نور آن نی تواند باز شود» خاکستر ونسل یـاوه « یی بـه یـادگار گذاشت کـه شوربختانـه چشمان ،بازگویی شکوه یگر بـه باز خوانی واند و پس از آن شاعران و پژوهشگران بسیـار د نمودهاز بس کـه بتاریکها عادت هست هم یگفتار نیکوی کهزاداز شاد روان علی احمد . آوردن مردم ما پرداخته اند جلال، فر و خرد پیش از اسلام : مـی نویسد اندرین باب کـه در کتاب تاریخ افغا نستان ملی وتقویت روحیـات قومـی از تذکار تربیتدر که تا افتاد ند دانشمندان آریـانا یـا خراسان این وقت بار دیگر بـه فکر « این مرام از مدتی درون دلها نـهفته بود که تا دورهء علم پروری .کار بگیرند مملکتکارنامـه های پادشاهان و پهلوانان باستانی و محیط موافق حکومتپادشاه ، وزیر ، . ی رسید و زمـینـه به منظور پرورش چنین امـید از هر حیث مستعد شد سامانمنور 982ـ 272که روی همرفته سالهای بین نصردربار احمد بن اسماعیل و نصر بن احمد و نوح بن " فتاد و مخصوصاا یک عده فضلا و دانشمندان و گویندگان بزرگ از نقاط .ها بود زمانـههجری درون بر مـی گیرد ، مساعد ترین همـه ء باز مرکز این بزرگ و کانون تجدید و در این زمـینـه قلم بر داشتند ،ولی نمودهمخطلف خراسان قدعلم بـه جامعهء آریـایی تقدیم رابود کـه وید و اوستا یباستانی و مبدأ تقویـهء روحیـات ملی ، باختر یعنی سرزمـین خاطرات از دانشمندان بلخی مانند ابی منصور محمد جمعبه تعقیب ریشی های ویدی و گویندگان اوستایی . نموده بود بلخی ،ابوشکور بلخی و یک عده فضلای دیگر بلخ مصمم شدند که تا خاطرات ،ابوالمویدو علی سینا بلخیدقیقی بلخی ، اب ی دیگر ی هم شعرااین کار با دقیقی بلخی شروع شد و .پادشاهان قدیم کشور خود را تجدید نمایند جلالعظمت و پادشاهانی را کـه . تکمـیل رسید پایـهءدر آن دست زدند و با شاهنامـه و گرشاسب نامـهء فردوسی و اسدی طوسی بـه نامـه های خسروان و غیره نام مـی برند ، همـه بلا استثنا همان ،شاهنامـه ها ، گشتاسب نامـه ها ، گرشاسب نامـه ها ها با پاره ء شاهنامـهکه بار اول وید و بعد از آن اوستا از آنـها تذکار نموده و آریـانا هستند قدیمپادشاهان و پهلوانان کـه بعد از عصر اوستا ظهور کرده اند همان دیگردد و یـاد آوری از بعضی پهلوانان عمت رفات وتشکیل صحنـه هایتص آریـانا را روی صحنـه های حقیقی آن بلخ ، زابل ، کابل ،قندار ، سیستان ، قدیمخاطرات ، واقعات و گزارشات تاریخی ».ترسیم د غیرههرات و 571 471 080، ص 3مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 571 390ـ 890، ص ، 0مد علی کهزاد ، تاریخ افغانستان ، جلد اح 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 612 ی خویش بر امده بودند ، پارسیـا ن فرهنگافغانستان درون پی باز سازی هویت ملی و آئینی و چنین اوضاعی کـه مردم درون هر جمله بی سر و ته عرب را چکیده معرفت قلمداد مـی ی دشتیعلکه دل درون گروهء اعراب داده بودند و بگفتهء ی ها بافبه مسخره ترین ترفند خویش را اسمانی مردم جابزند ، ی دروغ ها،شیوه اعراب بهد و سعی داشتند کـه ی معروف بـه ملا محسن مرتضمحمد بن شاه " مثلا بـه نفع فرهنگ عرب و مسخ فرهنگ و آئین عجم دست بکار شدند دوباره درون اثر شکست حاکیمت سیـاسی اعراب مردمو غزنویـان بعد از آنکه درون دوره سامانیـان) 4964ـ 4664( فیض جمله نوروز ، سده ، مـهرگان و بسیـار دیگر رو مـی آورند، درون بین پارسیـان ازخویش ، بـه برگزاری اعیـاد مبارک نیـایی و خنده دار مسخرهجعفر صادق از نوروز تبلغ مـی گردید ، پیش از آنکه بـه رد این تعبیر ها کـه بسیـار امامتعبیر هاي دین شیعه رواج معتق ویژهحرفهای امام جعفر صادق را کـه تا امروز درون بین بـه است پرداخته شود :مـینویسم دارد ، فشرده 4964ـ 4664یض فمرتضی معروف بـه ملا محسن رساله ی نوروز و سی روز ماه تالیف محمد بن شاه از« روز نزد منبع حقایق و دقایق ، امام جعفر صادق نونقل مـی شود ، چنین روایت شده کـه معلی بن خنیس کـه در روز ی هست که عجمان تعظیم آن مـی روزآیـا مـیدانی امروز چه روز هست ؟ گفتم فداي تو شوم ، : ود رفتم، فرم) ع( فرمود بـه خانـه ی کعبه سوگند کـه با عث آن تعظیم امری قدیم هست ، بیـان . نمایند و هدیـه بـه یک دیگر مـی فرستند وتر دارم از آنکه مرده ی من زنده شود دانستن این را دوست! ای سید من : گفتم . ی بفهممـی کنم آن را به منظور تو که تا ارواح بندگان خود گرفته ازای معلی ، نوروز روزی هست که خدای تعالی عهد نامـه : بعد فرمود. دشمنان من بمـیرند بیـاورند بـه فرستاده ها و حجت های او وائمـه معصومـین ایمانکه او را بندگی نمایند و دیگری را با او شریک نسازند و طلوع کرده و باد ی کـه درختان را بارور مـی سازد وزیده ، و خرمـی زمـین آفریده آفتابو اول روزی هست که ) .ص( ٌ گردانید جماعتی را کـه زندهو روزی هست که کشتی نوح ، بر زمـین قرار گرفته ، و روزی هست که خدای تعالی . شده حق تعالی حکم کرد ایشان را " بعد اولا. بودند زارهاز بیم مرگ از شـهر و دیـار خود بیرون رفته بودند و چند ین و روزی . بر حضرت رسالت ص نازل شد بـه وحی ) ع(و روز ی هست که جبرئیل . گردانیدکه بمـیرند ، بعد از آن زنده و روزی شکستو همچنین حضرت ابراهیم ع درون این روز بت های کفار . آنحضرت بت های کفار را شکست کهاست و روزی هست . امارات نمایند بیعتامر فرمود یـاران خود را با حضرت امـیر المومنین ع ضرت رسالت صاست کـه ح روزی هست که بار دوم اهل اسلام .بیعت ازایشان بگیرند کهرا مـیان جنیـان فرستاد کـه آن حضرت ، امـیر المومنین کردهتح کرد و به قتل رسانید ذ والثد یـه را کـه سر جنگ نـهروان ف و روزی هست که. دبا امـیر المومومنین بیعت کـه آنحضرت بر دجال ظفر استو روزی . و قایم ال محمد ، یعنی حضرت صاحب الامر ع ظاهر مـی شود . خوارج بود و هیچ نوروزی نیست کـه ما توقع . گلو مـی کشد ازمـی یـابد و آن ملعون را درون کناسه کـه محله ای هست در کوفه حفظ کرده اند و شماضایع راعجمان آن ، داردبه ماو شیعیـان ما نسبت روزم نداشت باشیم زیرا کـه این از غ خلاصی ». کرده اید 671 671 238ـ 038هاشم رضی ، حکمت خسروانی ، ص ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 712 مسله این نیست کـه امام جعفر غلط اما .لازم هست که درون برابر هر جمله ء امام جعفر حتما سکوت کرد و بس اینجا غیر عربی و مطلق بـه یک " کـه هویت یک پدیدهء کاملا ستامسله اینست کـه چگونـه سعی بـه عمل آمده . مـی گوید بـه هویت خویش یتا مردم نتوانند از هیچ مجاری. ایند، هویت ناسوتی انرا انکار نم نمودهآئین و فرهنگ دیگر را مسخ بـه ی داشته باشد و اسلامسعی کردهمـه چیزی حتما رنگ اعراب. ی ببرند ودر پی حفظ فرخندهناسوتی آن باشندپ فرهنگ و دین اعراب مـیبایست فاقد هویت سیـادتکشور های مفتوحه بدست اعراب بخاطر حفظ . اسلام تعلق بگیرد و یـا حتما آن را اسلامـی مـی داشتند فراموش مـی د اسلامملی و فرهنگی مـی گشت، حتما هر چه پیش از و این . ذبح اسلامـی مـی شد که تا حلال مـی گردید بـه حفظ آن داشتند با ید مثل مـیلنوروز را نیز اگر .ساختند چنانکه گفته سامانیـاندر دوران . این مجبوریت بـه ویژه بعد از سقوط سامانیـان ناگزیر گردید .به عمل آمد ذبح زیرا با آنکه. اهورایی بود اسلام دارای فر و شکوه ازکه پیش یـامدیم نوروز دو باره رواج پیدا کرد، اما نـه بـه آن شکل حاکمـیتبودند و مجال رشد و آزادی آیئن های نیـایی را فراهم نموده بودند ، اما زرتشتیـانخود از تبار سامانیـان و بخارا را اعراب مـهاجر بلخدینی و فرهنگی اعراب همچنان بر جامعه مسلط بود ، زیرا بیشترین نفوس بـه ویژه کـه ی مانند قاضی و مفتی ، و حاکم، ملا، و شیخ و امامبوم تشکیل مـی داد و در پهلوی اینان مستعربه های ومـهاجم درون نفی فرهنگ ، سنت ها و تمام مـی د ، اصول اسلامـی جستجو حاکمـیت حفظو مصالح خویش را درون منافع مـی نیکپست انسانی آنـها را محدود مـی نمود و برعجامعه را بسوی وادی ازادی ، خرد و شـهواتآثاری کـه و از سوی دیگر .ی نمایندگیرجلو و از ان شاند با استفاده از جو تهدید و توحش اسلامـی سعی وتلاش مـی نمودند ک گردیده بود ، مـهم تر ازهمـه زنان کـه عامل تعین ویرانتمام نیـایشگاهها و معابد خدا پرستی از سوی اعراب مسلمان درون طی قرون زیبایی ها و آزادی ها بـه شمار مـی آیند ها و مظهر شکوه و وجشنکننده و سازمان دهندهء مراسم ، گیر اعراب درون نیـافتند کنیزچنان قربانی دادند و ستم کشیدند کـه برای انکه بـه دام ،و تسلط اعراب مسلمان تجاوز و خنده و در روز نوروز زمـینـهء شادی همـین زنان بود کـه اسلامدر حالیکه پیش از .سر از خانـه بیرون نمـی د مـیتواناین مورد را درون اشعار شرفنامـهء نظامـی گنجوی بخوبی .را فراهم مـی آوردند یآرایشوخی و زیباي و مجلس :دریـافت کـه مـی گوید عادت آن بود کـه آتش پرست دگر ساله با نو عروسان نشست همـه جــمشـید و جشن سـده بـنـوروز نو گشـــتی آئـــین آتـــــشکده کـه و عروسان نادیده شــویس زهر خانـه برون تاختـــندی بـه کوی ز 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 812 آراســـته دســـتها پـــر نگار رخ ی دوید ندی از هـــر کــناربشاد مـی لعــــل بــــرداشـــــته مغــانـه مغان گــــردن افراشــــته بــــیـاد برزین دهقان و افســـون زنــد ز آورده دودی بـه چرخ بـــلـــند بر ر شان، شوخی و دلــبریکا همـه افسانـه گویی ،گه افسونگری گه افسون چراغی نیـافروختــند جز افسانـه ، چیزی نیـاموختـــند جز گیسو، درون فروهشته ی پایکوب و یکی دســــت زنیک سرو سهی ، دسته گل بدست چو ی سرو زیبا بود گل پرســــتسه سال، کـــز گنـــبــد تـــــیز رو سر ی جهان را شــــدی روز نو شمار ی روز شان بود،از کوی و کاخ یک دل خویش، مــیــدان فــــراخ بکام هریــکی بــــــزمـی آراســتـــی جدا زآنجا بسی فتـــنـه بـــــر خاسـتی و گنجوی شرفنامـهءنظامـی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 912 ء افشره)هوم(و همچنان ) زن(ی یعنر ذاتی نوروز بعد از تسلط جابرانـهء حاکمـیت دینی و فرهنگی اعراب این گوه اما و یـا مستعربه ها رئیس فامـیل ی کـه اعرابهااما درون خانـه و خانواده .شادی بخش خاص نوروز از حضور منع گردید از این . ی و آرایش های دل انگیز رواج دو باره خویش را پیدا نموده بود نوروزچنگ و چغانـهء شادی و سرور نبودند ، چنانچه . آنرا بگیرند جلوو مجریـان امربالمعروف و نـهی از منکر بی خبر نماند ند و تا توانستند خواستند ،امامحوال ا مـی نماید کـه دوکانـها درون ایـام نوروز پر از نقل و مشاهده هجری 667محمدغزالی درون اواخر سالهای کـه وقتی امام ) منکرات بازار ها(دست بـه فتوا مـی برد و زیر عنوان " ست فورای و شادیبخش اتفریحمـیوه های رنگ رنگ و وسایل راست ندارند، و در گزآنکه بخرنده دروغ گویند ، و عیب کا لا پنـهان دارند ، و تراز و سنگ و چوب « : مـیگوید ی کودکان درون عید ، و شمشیر و سپر براکالاعش درون کنند و چنگ و چغانـه فروشند ، و صورت حیوانات فروشند و کلاه و قبای ابریشمـین فروشند به منظور جامـهء مردان ، و جامـه سدهبرای وبین فروشند به منظور نوروز ، و بوق سفالینچ و کوزهو فرا نمایند کـه نو هست ، و هم چنین هر چه درون آن تلبیسی باشد ، و مجمره و فروشندرفوکرده و گاز رشته صورت حیوان حرام است، و آنچه به منظور سده و نوروز فروشند چون اما و. دیوان و اوانی سیم و زر فروشند و امثال این کـه مخالف استچوبین و بوق سفالین ، این درون نفس خود حرام نییست ، ولیکن اظهار شعار گبران شمشیرسپر و و تکلف های ن و قطایف بسیـار نوروزشرع هست و از این جهت نشاید بلکه افراط درون آراستن بازار بـه سبب که تا گروهی از سلف گفته اند : کـه مند رس شود وی نام آن نبرد بایدساختن به منظور نوروز نشاید ، بلکه نوروز و سده ، و نبیندآتش " ، که تا از آن طعام ها خوردن نیـاید ، و شب سده چراغ فرا نباید گرفت که تا اصلا داشتکه روزه حتما روز برند بـه هیچوجه، بلکه با روز ها، اینروز بود ، و نشاید کـه نام محققان گفته اند روزه داشتن این روز هم ذکر این ».چنانکه از او خود نام و نشان نماند ،دیگر برابر حتما داشت ، و شب سده همچنین 771 ه ناگزیر مـی شود کـه ب ما جامعهء از صدور مجموعه از این قبیل فتوی ها درون جهت منع هویت آئینی و فرهنگی بعد " مثلا. شان بـه شمار مـی آید راه و چاره دریـابند عظمتکه مبین شکوه و جلال تاریخ پر یظ مـیراث هایدر حف ینوع داکتر فرهنگ .آریـایی را بدینگونـه بـه عناصر سامـی و یـا اسلامـی پیوند دادند یـها واقعیت )ایران امروزی( درون فارس کـه پس از مکنی اشارهز دیدگاه تاریخی هست باید چون بحث ا« : ارجمند ایرانی درون این باره مـی نویسد محققمـهر این نبوغ ایرانی بود کـه برای پایداری جشن . دادنداسلام نسبت های تاریخی دیگری بـه نوروز ـ روز اورمزد فروردین ـ از . اساطیر ایرانی و سامـی محاسن و معایبی داشت این. سامـی داد وهای ملی بـه آنـها رنگ مذهبی اسلامـی یسامایرانی و ملی حفظ شدند و از معایب آن اینکه امروز تفکیک بسیـاری از سنن ایرانی و سنناسن آن اینکه مح و ) ام النسا( کورش آن را قبر آرامگاهبرای نمونـه درون سه سده بلافاصله بعد از تسلط اعراب ، به منظور حفظ . مشکل هست در . تخت سلیمان و تخت جمشید را تخت سلیمان نامـید ند را ازگشسبیـا مقبره مادر سلیمان خواندند و یـا آتشکده روی شده بود کـه در قرن چهارم نویسندگان چون ابن حوقل درون کتاب صورت الارض و زیـادهتغیر نامـها آنگونـه و ابن بلخی درون الخالیـهالقرون ی درون مسالک و الممالک و در قرن پنجم ابو ریحان بیرونی درون آثارالباقیـه عناستخر 771 981 ـ 381امام محمد غزالی ، کمـیای سعادت ، تصیح احمد آرام ، جلد اول ، ص ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 022 و غرایب الوجود ، خود را مجبور دیدند کـه المخلوقاتنامـه محمد بن محمود بن احمد طوسی درون کتاب عجایب فارس ». کنند تکذیبانتساب تخت جمشید را بـه سلیمان 871 درون زادگاه آن یعنی بلخ حفظ رابرای آنکه مراسم نوروز " افغانستان نیزچنین واقعهء رخ داده است، مثلا درون جانب به منظور حفظ بزرگ یکرت زرتشت را بـه قبر علی ابن ابی طالب تبدیل نمودند ، کـه این از حض آرامگاهءنمایند گذشت سالها همان پدیدهء شد کـه امام از پسضروری بوده اما عیب آن درون این شد کـه نوروز " داشت نوروز حتما بـه مرقد علی تبدیل یـافته ، داکتر درون باره اینکه آرامگاه حضرت زرتشت . جعفر صادق از آن تفسیر بـه عمل اورده بود گرمبنا بر سنت زرتشتي اشو زرتشت درون بلخ هنگامـیکه سر « : فلسفه ء زرتشت مـی نویسد کتابفرهنگ مـهر درون پیش درون یکی یسالها. داشت سال 44بنا بـه سنت ، زرتشت . کشته شد )تورابراتور( پرستش اهورا مزدا بود ، بدست از یک نفر شنیدم کـه مـی گفت مزار ) مزار علی هست بهکه مشـهور ( ن درون مزار شریف از مسافرت هایم بـه افغانستا اسلام بوده هست و بعد از تسلط اسلام ، به منظور جلو گیری از تخریب ، آن را مزار ازشریف ، مزار یکی از بزرگان پیش ». اند ، درون حالیکه مسلم هست که آرامگاه علی درون نجف هست خواندهعلی 971 چندی نگذ « : سد کـه یی نومداکتر صادق کیـا ین وحیدی درون کتاب شـهر روشن زرتشت بـه نقل از پژوهشحس داکتر کـه مزار شریف درون ( بردند، صادق کیـا مـینویسد) بزرگارامگاه ( شت کـه یـاران زرتشت پیکر او را بر گرفتند و به .» )افغانستان آرامگاه زرتشت هست 081 بهر حال واقعیت . همـین عقیده بودند بهد پور داود نیز خوانده بودم کـه ایشان نیز قلم درون منبع دیگری از قول استا این اما آنچه گفته آمدیم چه درون .دروغ سرنوشت جزرسوایی ندارد ویژهها حتی بعد از قرنـها هم پنـهان نمـی ماند بـه جعفره و آنرا انچه امام هرچه بوده سرانجام مردم ماهیت اصلی نوروز را فراموش نمود اغواءجهت صلاح و چه درون اما جزئیـات سنتی برگزاری آن از سوی زنان جامعه ی ما درون خانواده ها بـه نوع از . صادق تعبیر کرد همان پنداشتند اما پیش از آن بر مـی گر دیم بـه تاریخ و . خواهیم نمود بحثانحا باقی ماند ، کـه در جای دیکری از این مقال روی آن . پیش از اسلام و خاستگاه آن دربارک بزرگ داشت این روز م نوروز آئین زرتشتی هست ؟ آیـا درون حالیکه . آئین زرتشتی شمرده اند راد چار اشتباه شده اند و نوروز ی از محقیقن و پژوهشگران درون این موردبسیـار یعنی بقول همـه نوروز درون عصر جمشید آغاز یـافت ، . زرتشتنوروز بر مـی گردد بـه قرن ها پیش از تولد حضرت :گذار نوروز جمشید هست چنانکه حضرت فردوسی مـی فرماید بنیـادمورخان و محققان عرب و عجم بر گوهر افشــــــاند ند بجمشید 871 030داکتر فرهنگ مـهر ، فلسفه زرتشت ، ص ، 971 320همانجا ، ص ، 081 008ـ 108، شـهر روشن زرتشت ، ص ، داکتر حسین وحیدی 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 122 آن روز را نوروز خواند ند مر جشن فرخنده ز آن روز گار چنین ماند از آن خســـروان یـا د گار بما نوروز بزرگ از آغاز فروردین یـامراسم جشن نوروز جمشید «:ان مـی نویسدی درون جلد ششم تاریخ اجتماعی ایرراوند ». مـی دهند نسبتوضع و انتخاب این روز را بـه جمشید ماه شروع مـیشود ، 181 بـه ) ی کـه در ماههای پارسیـان استاعیـاددر باره ( بیرونی درون کتاب آثارا لباقیـه درون فصل نـهم زیر عنوان ابوریحان . تشریح نموده است" از مراسم این ا عیـاد را مفصلا یبسیـارروز با جمشید سخن گفته و تفصیل از رابطه نو آئین خداپرستانـهء) افغانستانخراسان، (در آریـانا نوروز یـادگار عصر جمشید هست ، بعد در عصر جمشید اگر بزرگ درون از دقیقیحضرت فردوسی بـه نقل ، بودهمـیترایی رواج داشت و جمشید هم معتقد بـه آئین مـیترایی :مـی فرماید درون مورد لهراسب هنگام سپردن تخت بـه گشتاسب چنانکه ،دارد بیـان واضح شاهنامـه این مورد گشتاسب را داد لهراسب تخت چو آمد از تخت و بر بست رخت فرود گزین شد بر آن نـــوبــهار بـــــبلخ یزدان پرستان بدان روزگــــار کـه را داشـتـندی چـنانجای مـــرآن مر مکه را تازیـان این زمان کـه خانـه شد شاه یزدان پرست بدان آمد از جایگاه نشســـــــت فرود آن درون آفرین خانـه را ببســـــــت اندرو خویش و بیگانـه را نماند جامـهء پرســـتش بلاس بپوشید 181 595ـ 195، ص ، 0مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 222 را چنان کرد حتما ســــپاس خرد یـاره فروهــــــشت موی بیفگند ی روشن داد گــر کرد رویسو ی بود سی سال پیشش بپایـهم ینسان پرســـــتید حتما خدای بر همـی کرد خورشـــید را نیـایش .بد راه جمــشید را بوده چنان 281 پیش از آئین زرتشتی خداوند ذاتگونـه ملاحظه مـی گردد کـه آئین مـیترایی یـا نیـایش خورشید بـه مثابهء تجلی بدین بـه وسیله شیخ بخصوصاست کـه پس از سده ها دوباره یآئینان رواج داشته هست ، آئین مـیترایی همان درون افغانست سیم یـا نیـایش 7اما قبل از آن مـیترای .بینش اشراقی درون عرفان را تشکیل داد واشراق سهروردی پایـه هایی حکمت ی بلخی هم دقیقحضرت .بر خوردار بود آئین زرتشتی هم مورد ستایش قرار گرفت و از جایگاه والایی درون خورشید :از آن یـاد کرد یم لادر شاهنامـه فردوسی نیـایش خورشید را نیـایش خرد خوانده هست ، کـه در با جامـهء پرستش پلاس بپوشید را چنان کرد حتما سپاس خرد : نین استچ شودبا اختصار تقدیم مـی آن اوستا نیـایش خورشید کـه اینک ترجمـهء متن اوستایی درون .اسبو فرخنده باد خورشید درخشان ، خورشید بی مرگ؛ و خورشید تیز پیروز مزدا ، خورشید درخشان تیز اهوراای . اندیشـه و گفتار و کردار نیک، بـه سوی خورشید روی کرده و مـی ستایمش با .اسب را مـی ستایم کـه آفریدهء تست 281 010شاهنامـه فردوسی ، ص ، 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 322 رهرو راه اهوراه مزدا ، . هستید شکوهمندکه بـه سان خورشید ) هافرشته ( ستایش بر شما باد همگان امشاسپندان و این هست راه پارسایـان، راهی ) اهریمن( انگره مـینو و کنندهء خوارکه درخشش روشنایی خورشید فروغ اوست، و منم .نیک ، و کردار نیک را مـی آموزد گفتارکه اندیشـهء نیک ، گریزنده بد اند یشی و بد منم .نیک کرداری با همـهء جان و روان ستایندهء نیک اندیشی و نیک گفتاری، و منم .روانگفتاری و بد کرداری با همـهء جان و که دارنده دشت های فراخ است، و راامشاسپندان و مـهر ایزد را و ستایش مـی کنم) خداوند( ی پرستم اهورا مزدا م . . .خورشید تیز اسب درخشان 381 پیشدادی اریـانا درون بلخ مـیزیسته سلطنتبنیـاد گذار زیرا جمشید. بلخ بوده هست شـهادت تاریخ نوروز بنا بـه خاستگاه اولین پادشاه بزرگ " یـاما اصلا «: نویسد یـا یما درون بلخ مـی جمشیددر مورد مکان شادروان احمد علی کهزاد. هست ویدی سرود رااسم پدر او . یشدایـان بلخی مـی باشد یعنی پ یـا موسس سلاله پاراداتا ی باختریآریـایو نیرومند کتلهء . یـاد کرده هست ) ویوانگا نا( و اوستا ، اندترجمـه کرده ) آفتاب طالع( خوانده و این کلمـه را بعضی ها ) ویواسوات( همان نمودیـا قصری کـه به این نام تعمـیر ) ورا( مقصود از . نام داشت) آریـا( و کلان او ) یـامـی( خورد او درون اطراف آن بـه کهو با آبادی هایی بیرق سلطنت آریـایی فراز آن بلند شد هست که بار اول) ارگ شاهی ( قلعه یـا سرود ویدی ، یشت های اوستا، شاهنامـه . . .عمل آمد شـهر زیبای بخدی اولین پایتخت قدیم آریـانا عرض وجود کرد . . . از موسس سلطنت پاراداتا یـا پیشدایـان بلخی تذکر داده اند استثنا بلامـه ها و دیگر ماخذ ادبی و تاریخی جدید ه هست و از جمله درخشانرا کـه به معنی شید( ساخته اند و ) جم( و یما از یما و منابع دوره اسلامـی هاشاهنامـه ».ساخته اند ) جمشید( واحد اسمو از اسم و صفت ، صفات یـاما مـی باشد ، بـه اسم او پیوست نموده 481 درون معبد نوبهار درون هنگام مردمـهمانا گرد آمدن . دیگر کـه ذکر آن درون این مقال ضروری پنداشته مـی شود مسلهء کـه اعراب متجاوز. درون سال جدید از بارگاه یزدان بود نعماتو استدعای وفور ) خداوند( نوروز به منظور نیـایش اهرا مزدا وت و خرد اندیش ما را نیز مانند خویش بـه جهالت و بت پرستی منتهی ساخته باشد پرس یکتامردم به منظور انکه تاریخ افغانستان را قبل از اسلام مردمانبرای پنـهان سازی تجاوز و جنایـات خویش درون سر زمـین افغانستان دستآویز بسازند، .اند گفتهو معبد نوبهار را نیز بتکده بت پرست شمرده اند بگفته نیـایش نوروزی مـی پرداختند ، بهمردم درون روز نوروز درون معبد نوبهار بلخ جمع مـی آمدند و گفته آمدیم چنانچه ).زمانمر مکه را تازیـان این ( فردوسی بزرگ کـه ابلیس را خانـه درون خراسان هست « : کتاب فضایل بلخ از قول ابن شوذ ب کـه از محد ثان ثقه بوده نقل مـی کند کـه در چون سال شمسی نوگشتی ، . . . و حج آن خانـه بگذارند ندگیرمـی خوانند، و هر سال احرام کـه آنرا نوبهار بلخ 381 831اوستا ، ترجمـه و پژوهش هاشم رضی ، ص ، 481 002ـ 812، ص ، 0کهزاد ، تاریخ افغانستان ، جلد 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 422 هفتو از بلاد عراق و شام و شامات ، اکابر و اشراف آن بلاد بدین شـهر امدندی و ترکستانازتخارستان و هندوستان و »... روز عید دی بـه موضع نوبهار 581 جمشیدی و زرتشتی هست نـه آئینز نوروز هست ، و چنانکه گفته امدیم نوروز شوذب از سال نوشمسی عبارت ا منظور .از بت پرستان و اعراب خانـه از بتخانـه هاست کـه به دیبا و حریر بزرگترین... «:ی هم درون آثارالبلاد و اخبار العباد راجع بـه نوبهار مـی گویدقزوین و نصب شده بود، و فارس و ترک بر آن احترام مـی گذاشتند اطراف آن بتها درو هرات گرانبها تزیئن یـافتهاو جو از صد ذراع، بیشترذرع و عر ض آن نیز صد ذرع بوده و ارتفاع آن نیز قرار مـی دادند و طول این بنا صد برحج بر آن نوبهار برمک را مـی بوسیدند و برمک بر دستو چین و هند بـه آنجا مـی آمدند و بر بتها سجده مـی د و ملوک ».سدانت داشت 681 حتی تاریخ نگاران عرب نیز این ،آئین زردشتی داشتند تمام تواریخ شـهادت مـی دهند کـه برمکیـان پیش از اسلام مـی نویسد کـه برمکیـان پیش از اسلام تولیت خانـه نوبهار ، الذهبمسعودی درون کتاب مروج . واقعیت را انکارنمـی کنند . داشتنداتشکده ء بلخ را 781 از بیـان مسعودی بر مـی آید چنانکه. مـی گوید سعودی یگانـه مورخی هست که بر خلاف دیگران نوبهار را اتشکدهم نـه بتکده فضل بن یحیی برمک وقتی . هم آتشکده بوده هست بهاربرامکه پیش از اسلام آئین زرتشتی داشتند و نو تحقیر و توهین آئین و کیش نیـایی خویش بر مـی بـه د و در جهت رضای خلیفه عرب بندکمر بـه خدمت اعراب مـی کـه جد من بدین هست فرمودهفضل بن یحیی ، علمای بلخ را بر دروازه نوبهار طلب کرده ، و « : مـی گوید ایستد، ».مرا کاری فرمایید کـه از آن عار بیرون بیـایم ،مشـهور هست که نوبهار کـه قبله مغان هست ، بنا کردهء اوست 881 ی از نظریـات بتاسروان عبدالحی حبیبی هم نوبهار بلخ را شاد زرتشتی هست آیینمذهبی مربوط بـه مغان مقولهء بلخ ) نوبهار= نواویـهاره ( این عصر نواسنگهارامـه معروفاز ابنیـهء بسیـار « : او مـی نویسد. معرفی مـی دارد اعراب بتکده مرصع بـه جواهر ن جنب آن لگن و دندان و جاروب بوداو درون دالا اعمار کرده بود آنراویکی از سلاطین سابق هست »...موجود بودند گرانبها 981 هست که درون این معبد ، عبادگاه بودایـان بوده .معرفی داشته هست نوبهاربجای حبیبی معبد نواسنگهارامـه را مرحوم ی نویسد م اریخ اجتماعی ایرانمحمد جواد مشکور درون ت. ی پرستشگاه زرتشتیـان قرار داشته هست یعنجنب نوبهار بلخ نا ـ فو ـ کیـا ـ لان ، یـا زبان چینی بهاین معبد معبد نواسنگها رامـه درون خارج شـهر درون جنوب شرقی واقع بوده« : کـه ی کـه با طرز با شکوهی آراسته شده بود ، تند یسی از بودا دیده مـی بزرگدر تالار . ناپو سنگ کیـالان خوانده مـی شد 581 89مفتاح ، ص الهامـهافیـایی تاریخی بلخ و جیحون تالیف و جغر 01واعظ بلخی ، فضایل بلخ ، ص 681 19همانجا ، ص 781 838ابو الحسین علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب ، جلد دوم ، ص 881 09و جغرافیـایی تاریخی بلخ ، ص 12واعظ بلخی ، فضایل بلخ ، ص 981 000عبدالحی حبیبی ، تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 522 ی بود کـه در کوچکطشت مـیان تالار جنوبی )نواسنگهارامـه( درون معبد .گرانبها ساخته بودند احجاربا شد کـه آن را ».قرار داشت بودا دندانو نیز آن بودا خود را شستشو مـی داد ، درون این معبد جاروب بودا 091 عقل و خرد نشان بدهد و تجاوز را قبل از اسلام فاقد افغانستاناین نبوده کـه مردم حال قصد مرحوم حبیبی بهر ، این وظیفه اعراب بود کـه همـه کشور های مفتوحه خویش را کـه از فرهنگ و تمدن بسازداعراب رابر کشور موجه همـین لحاظ بود به. جلوه داده و سعی کنند کـه شریک جهالت خویش بسازند برخوردار بودند مـیبایست پست عصر .داشتندی را بتکده معرفی کـه هر معبد بودایی و آتشکده زرتشت بـه قرار . بلخ بوده هست نوروز درون چند هزار سال پیش از مـیلاد خاستگاهاین ملاحظات بـه بطور قطع مـیتوان گفت کـه با جشن مـی گرفتند ) سامانـه( این روز فر خنده را بنام مرم ما یـا بلخ ی، درون قسمت های شرقی آریـاناتاریخملاحظات این کلمـه درون « سامانـه چنین مـی نویسد کـه عنوانتاریخ افغانستان تحت ی کهزاد درون جلد اولشاد روان احمد عل. درون این مـیله . اجرا مـی شد نوع مـیله یی بود کـه در مـیدان ها ی آزاد یکسرود ریگ وید زیـاد ذکر شده و عبارت از مـی شدند و در شامل، ورزشکاران همـه ) روحانیون و دانایـان( مرد، زن ، پیر، جوان، ریشی ها جامعهتمام طبقات ها اقسام جوان. خود را مـی خواندند سرودریشی ها پارچه های شعر و . و هنر نمایی مـی د آن ابراز لیـاقت ان و زن ها . و مسابقه مبادرت مـی ورزیدند بـه اسب دوانی کارانمظاهرات و رزشی بـه عمل مـی آوردند و سورا شاملانواع بازی ها و اتن و از طرف . . . درون این مـیله شرکت مـی د ی انتخاب همسرحت به منظور ساعت تیری و و حاضرین را مسرور خویشو خواندن ندگان با نوای موزیکنقی نوازان و خوایو موس اجرا مـی گردید شوندگان مختلف افغانستان تشکیل مـی شود بـه بهار درون نقاط اوایلدر " های ملی کـه امروز معمولا مـیله. مشغول مـی ساختند .باشداز قرار این تحقیق امکان دارد کـه این همان مـیله نوروز بوده ». داردعصر ویدی شباهت ) سامانـه( مـیله نوروز باقی ماند ، و اعراب بنا بر آنچه بر شمردیم نتوانستند کـه روحگفتیم بعد از تسلط اعراب تن بی کـه ما آنگونـه بپوشانند و ماهیت انرا آنی را نابود کنند ، تنـها کاری کـه توانستند این بود کـه عبا و قبای اسلامـی بـه رایـاهو این پیکر . آلوده بسازند هست ؟ بودهی هایی برگزاری نوروز درون پیش از اسلام چه ویژگ :شنبه سوریرچاـ 4 مردم ما انرا ) اسفند ماه( حوت یـا کـه در چارشنبه آخر ماه استشنبه سوری یکی از مراسم باشکوه نوروزی چهار نشانـهء این بزرگ روز بـه اتهام اینکه افروختن آتش از تجاوز اعراب برنوامـیس فرهنگی ما پسبرگزار مـی د ، کـه در تاریخ بخارا تالیف ابو « . گردید تجلیلاز اتش پرستی هست ، این جشن را منع نمودند اما درون زمان سامانیـان دوباره هجری از عربی بـه فارسی ترجمـه شده ، درون باره چهارشنبه 248 سالرشخی کـه توست ابو نصر القیـادی درون جعفر ن یـها اجوی مولیـان فرمود که تا سره ب 682امـیر منصور بن نوح بملک بنشست اندر ماه شوال چون: سوری چنین مـی گوید 091 13ی تاریخی بلخ ص جغرافیـایو 588مد جواد مشکور ، تاریخ اجتماعی ایران درون عهد باستان ص مح 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 622 ی نشست هنوز سال تمام بسراانگاه امـیر ، بار عمارت د و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن د دیگر ». . . افروختند عظیمنشده بود ، کـه چون شب سوری ، چنانکه عادت قدیم هست ، آتش 191 تاریخ بخارا بر مـی آید درون زمان سامانیـان این جشن را بـه نام ازو چنانکه « : ی راوندی نیز مـی نویسد کـه مرتض : مـی گویند آتشب بـه در هنگام جشن خطا. مـی گرفتند) سوری( ». . . تو ازی وگرمـی تو از من ـــــ زردی و رنجوری من سرخ 291 .نیستاین سنت نوروز امروز درون افغانستان خبری از با آغاز سال « : ابو ریحان بیرونی مـینویسد . هدیـه تقدیم مـی د خانوادهبزرگان نوروز سنت بر آن بوده کـه صبح مـی گذارد و خانوادهو قاشقی عسل یـا قطعه قندی بر دهان یکا یک واده بـه پا مـی خاستترین فرد خان سالمندجدید یـا لیمو قرار داده شده بود ، آمدن نوروز وکه داخل یک سیب با هدیـه و یک برگ سبز و یـا یک سکه ضرب سال بجا مـی آورده و از هورا مزدا د یر مـی خاست و نماز سپاس و تن درستی پابعد تمام خانواده بـه . را شاد باش مـی گفت ی بکوی و شاد کامـی آرزو مـی د، بعد از این مراسم خانوادگی زن و مرد، کوچک بزرگ ، روززیستن و فراخی هم اکنون درون اصفهان و قسمتی شانگلاب پا ( راه خود مـی دیدند بدو آب مـی پاشید ند برزن برفتند و هر کی را سر ») . از چین مرسوم مـی باشند 391 خانواده داماد تحفه نوروزی باقی مانده هست که به منظور عروسان انـهماین سنت امروز درون افغانستان تنـها رسم هدیـه از .مـیدهدعروس را : سین هفت بـه هفت سین و فلسفه و حکمت هدر افغانستان درون رابط شوربختانـهدر نوروز فلسفه و معنی خاصی دارد ، سین هفت گرفتهاز هر جهت بـه پژوهش " این مسله را دقیقا ولی پارسیـان. ی بـه عمل نیـامده هست حقیقاتتآن بررسی علمـی و زیرا درون . مـیتواند باشد ) افغانستانایران و ( از رابطه های مشتر ک پارس و خراسان یـاند، کـه این پژوهشـها انعکاس قلمرو آریـانا کـه مرکز آن بلخ بوده بـه پارس همـیشـه جز از وروزگاران بسیـار این دوکشور مرز های مشترک داشته تفاوت آئینی و فرهنگی درون طول تاریخ بین مردمان مان مشاهده نشده هست ، بهر وهیچگونـهحساب مـی امده هست ، .این بحث دیگریست حال ریخ ، که تا و تکامل درون امر حفظ ، احیـا و بیـان پارساز این واقعیت نمـی توان انکار کرد کـه دانشمندان وخردمندان ی سلطنت پهلوی بیشترین سعی و تلاش را نموده اند، کـه نمـی توان مرهون سالهانیـایی و آریـایی درون فرهنگ وآئین سی ها یکی آنرارهمـین ها اند کـه در موردهفت سین نوروزی تحقیقات نموده اند کـه مااز جمله این بر. نبودایشان 191 19چاپ آلمان ، ص رحیم عزیزی ، بررسی های تاریخی و مذهبی آئین نوروزی 291 095، ص 0مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 391 300بررسی های تاریخی و مذهبی آئین نوروزی ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 722 قابهای منقوش ، زیبا و در روزگار ساسانیـان «:مـی نویسد سندهنوی) چرا هفت سین؟(اینجا نقل مـی نمایم زیر عنوان ی شد و ملین بـه ایران آورده مـی شد کـه بعد ها بـه نام کشوری کـه از آن مـی آمد چینی نامـیده کائواز جنس گرانبها سلسله چین یـا سین نام.کردصینی رواج پیدا و نیز درون حالت معرب بـه صورت صورت سینی بـه یر گویشیدر تغ آن کـه از جنس فلز بود سین چین آورده مـی شد ازدر ایران به منظور تمایز ظرفهای مختلفی کـه .پادشاهی چین هست از همـین به منظور چید ن خوان نوروزی درون این دوران. مـی نمامـیدند را چینی بودیـا سینی و انکه از جنس کائولین و قند و شرینی نقلو این ظرفها را پر از درون ایران مرسوم هست که نوع مرغی آن هنوز بهره مـی بردند منقشظروف ( ، امرداد ، شـهریور ، بهمن و اسیندارمذ خرداداردیبهشت ، و به عد د هفت امشاسیند کـه عبارت اند از مـی د ت سینی نام گرفت ی نوروزی مـی گذاشتند و از این رو خوان نوروزی بـه نام هفخوانـهابر سر و خود اهورا مزدا) زمـین ی عدد د مقد ایرانـهفت درون فرهنگ و ادبیـات " اصولا.امروزین شد نسبت همان هفت سین) ی (ها با حذف بعدکه ... و عشق، هفت اختر، هفت اقلیم مرحلهسی ا ست و کار برد آن درون هفت خوان رستم، هفت طبقه آسمان، هفت . . . ز شدهمچون هفت اورنگ و یـا هفت گنج و هفت آغا باو درون ادبیـات هم آثار زیـادی مشـهود هست :ها نماد شمع های فروزان ، نان ، " هفت سین ، آینـه و شمعدان و طبعا ازبر سر خوان نوروزی گذارده مـی شود بـه غیر آنچه سمبلآب ، شرینی ، سرکه ، سبزی، تخم مرغ رنگ کرده ، ماهی قرمز ، اسفند ، و گلد ان درون ، نارنج غوطه ور .بر اهریمن مزداشش نشانـه هست از برتری اهورا ابتدا بپردازیم بـه هفت سین کـه گفته اند .است .استنماد زایندگی و عشق : ـ سیب 4 و عطر آن درون فضا مـی پیچد تحریک کنندهء قوای مـی شود بارورـ سنجد مـیوه درخت کنار هست که وقتی 2 شق انسانـها بـه یکدیگر مـی شود ، بـه همـین دلیل سنجد هم سمبل ند کـه موجب ع معتقدو احساسی انسان هست .استعشق استنماد صبر و شکیبایی : ـ سرکه 2 نماد تندرستی هست : ـ سیر 7 استباروری و نوزایی مادن: ـ سبزی 8 درون حال طلوع هست و مظهر طلوع و آغاز دو باره هست خورشیدگفته شده بـه رنگ ) سمارق(ـ درون باره سماق 0 استنقل قولهای مختلف )سمنک(ـ درون باره سمنو 4 اناهیتا بزرگ مـی باشد کـه مقام بسیـار والا درون ی نیرومند ابهابانودل مـی باشد کـه مظهر ایزد ـ آب سمبل روشنی 5 .استاناهیتا ایزد بانوی عشق ، باوری ، آب ، برکت بخشی و پیروزگری . دارد باستانایزدان ایران 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 822 آنچیز ی کـه در لحظه سال نو توصیـه " دقیقا. نظاره هست درونماد از بـه خویشتن نگریستن و به ـ آینـه ن 9 .که گذشته و آینده بهم پیوند مـی خورد با ید نظری کرد بر خویشتن خویش همتاشده و در آن لحظه بی .است تکاپوـ ماهی نماد زایش ، تازگی ، شادابی و 64 .وشنایی هست ـ شمع مظهر فروغ و ر 44 استـ سکه نشان ثروت و دارند24 . بد هست چشمـ اسپند بـه معنای مقدس و نماد دور کنندهء 24 هست خانوادهشگی افراد یرین کامـی همـیـ شکر و شرینی به منظور ش 74 .است آبنماد زمـین بروی ـ نارنج شناور درون مـیان آب 84 استـ تخم مرغ نماد آفرینش ، نطفه و باروری 04 .ـ نان نشان برکت و رونق روزی هست 44 ها نماد ی از صداقت ، عدالت و انصاف، رفتار و کردار و سینباره سفره هفت سین همچنین گفته شده هست که درون .ی ، پرهیز گاری و تقوا ، اد بیت و بخشش هستند کامـیارگفتار نیک ، کامـیابی و شده هست و آنچه درون طبیعت از زیبایی ها وجود دارد مظهر ی خلاصه کن کـه طبیعت ناب درون این سفره نوروزی نگاه سفره هفت سین مملو از آرمان ها و آرزو های یک ملت به منظور بهروزی و سعادتمندی هست . درون سفره هفت سین دارد حال و و بـه گذشته و نیستندواقع نـه تنـها یک ملت بلکه درون معنای عام بشریت ، چرا کـه این ها مفاهیم محلی درو ». آینده انسان و رستگاری ابدی او وابسته اند 491 نیست هفت سین درون افغانستان بـه هفت مـیوه تبدیل یـافته هست ، ما باشد،این سفره درون ا فغانستان آنگونـه کـه باید از از شریف مزاررفتن بـه .بهر حال سنت نیکو یی شمرده مـیشود . پیدایش آن درون چه و در کجاست ریشـهنمـیدانیم کـه ی و بودایی داشتند از نقاط مختلف زرتشتدر پیش از اسلام مردمان کـه آئین قرنـها پیش از اسلام رواج بوده هست ، نوبهار ( شد بـه بلخ مـی آمدند ِزیرا دو معبد بزرگ هردو آئین یعنی گفتهجهان چنانکه از قول ابن شوذب و قزوینی ی عبادت خدا بـه این معبد براروز اول نوروز را مردمان. درون بلخ واقع بود بودائیـان) نواسنگهارامـه( و زرتشتیـان) بلخ ، مـیبائست بعد از آنکه حضرت زرتشت بـه قتل مـی رسد و آیدمـی امدند، اما همانگونـه کـه از بررسی های تاریخ بر مـی ن جهت ادای احترام و بخاک مـی سپارند ، بـه یقین کـه پس از آنست کـه زرتشتیـا) آبادخیر ( جسد مبارکش را درون تپهء . بلخ بـه نوبهار مـی رفتند بهاز آنکه بـه نوبهار بلخ بروند بـه زیـارت مرقد آن مبارک جمع مـی آمدند و بعد از آن پیشدعا 491 انترنیت ، سایت پیوند 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 922 شکل اسلامـی یـافته هست با ،از بزرگترین خجسته روز اهورایی استقبالامروز آن همـه شیوه های پرستش خدا و اما مردم باامروز هم مردم بـه مزار شریف مـیروند ، اما بنام زیـارت علی کـه هیچ رابطه . ی استیـاهوراآنکه مبدأ حرکت آن را درون بالا اما واقعیت این جمع آمدن. ندارد و از جمله اعراب هست که نوروز را هم نمـی شناخته سرزمـین ما و نوروز اما اکنون از نوبهار بلخ دیگر . وان مـی شوند علی مردم بسوی بلخ ر بعد از ختم مراسم بـه اصطلاح .بر شمردیم . بلخ قرار داد حاکمخراسان را فتح کرد ، قیس بن هیثم را هنگامـی کـه عبدالله بن کریز« : بلخ نوبهار. نشان نیست 591»هجری 67در سال انجام گردید صائبقیس بـه بلخ رفت و نوبهار را ویران کرد ِاین کار بدست عطا بن بود مردم بـه بالای گور خواجه عکاشـه بن محصن الاسدی ، وبعد بـه پرستانجای نوبهار کـه عباد تگاه یکتا امروز ب اما قرار سنت تو غیره کـه همـه از جمله متشرعین ادب و فرهنگ عرب و مشوق اس بـه برهان الد ین ملقب خواجه پارسا و عربی مـی گویند وشمار مـی آیند ، مـی روند ها ی عربی بجای آئین و فرهنگ پر جلال و پر شکوه مردم خراسان بـه ، چیزیکه اتفاق افتاده هست مضمون تغیر بودشکل حرکت همان هست که اینجا حتما گفت که. مـی خوانند و عربی .یـافته هست در زمان غزنویـان درون دربار ها تجلیل مـی گردید، " ی گردید ، مثلاماگر درون دوره بعد از سامانیـان هم تجلیل نوروز ماکه مقٌصود عمده هم اخذ تحایف نوروزی وشنیدن خوشآمد گویی های شاعران بود ، کـه د،شاهان تجلیل مـی از نوروز چندان غزنویـاندر زمان های بعد از سلطنت . از جهت اطاله کلام از نمونـه های آن صرف نظر مـی کنیم .و یـا درون شعر شاعران است،و اگر باشد هم درون بارگاه شاهان .خبری درون افغانستان نیست زرتشت ، بنام روضه علی تعمـیر مـی گردد، و این امر درون اثر حضرتمرقد ) بایقرا( سلطان حسین مـیرزا زمان درون ین محمد کـه مـیخواسته آرمگاه حضرت زرتشت بـه هر نام و نشان کـه باشد حتما تازمان الدهشیـاری مردی بنام شمس کتاب افغا نستان درون درمـیر غلام محمد غبار . ر گردد، صورت پذیرفته استو باز گویی واقعیت ها تعمـی فرارسیدن درون عهد سلطان حسین مرزا 6574است کـه در سال بلخدر ولایت ) مقبره مزارشریف. . .( « : مسیر تاریخ مـی نو یسد منتسب محمد کـه خودش را بـه شیخ بایزید بسطامـی صوفی معروف لدینمردی بنام شمس ا . اعمار گردیده هست تالیف گردیده و به سلطان حسین نشان داد و گفت کـه در عهد سلطان سنجر سلجوقی موثقکتابی غیر مـینمود چون . بلخ بوده باشد ) خیرانخواجه ( تذکر این کتاب بایستی مزار امـیرا لمومـینین علی بن ابی طالب درون قریـه طبق ی از هرات بـه بلخ رفت قریـه خواجه را مورد تفحص وقتن صحت این روایت از نظر تاریخی مشکوک بود ، سلطان حسی رسول هذا قبر اسداله اخ.ی دید ، درون این لوحه سنگ عبارت ذیل را نوشته بودند سنگقرار داد و گنبد و قبری با لوحه مارت که تا بالای قبر ع کردمعذا سلطان حسین امر گرچه تاریخ چنین چیزی را تصدیق نمـی کرد. علی ولی الله الله ».موجود را بساختند و بازار و ی بنیـاد نـهادند 691 591 59الهامـه مفتاح ، جغرافیـایی بلخ و جیحون ، ص 691 132مـیر غلام محمد غبار ، افغانستان درون مسیر تاریخ ، ص 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 032 مـیشود کـه مردم بـه مزار شریف جهت بالا یی بـه مساعدزمـینـه بـه اصطلاح قبر علی هست از کشف بعد این .امام جعفر صادق گویـا کـه در این روز بـه خلافت منسوب شده بود،اشتراک نمایند بگفتهخلافت رسیدن علی ، کهی نخست مراسمدرسالها. فرصت امکان برگزاری نوروزرا نیز البته با مضمون ومحتوای اسلامـی مساعد نمود ناظر بودم کـه وقتی مردم " نگذاشتانده بودم شخصا رابرداریی خلافت علی کـه این قلم بانکه از عمر هفت هشت سالی بـه شیوه اسلامـی جای " بود خبری نبود ، بلکه کاملا شادی کـه لازمـه نوروز وبه مزار شریف مـی آمدند ، از خوشی بسیـاری درون بدستمداحان تبرچه ی ها نوروز را ماتم و گریـه گرفته بود ، از ده روز قبل از نوروزشادخوشی ها و به ی درون باره قتل علی و حسن و حسین خلق را خواناطراف روضه کـه بنام چار باغ یـاد مـی گردید ، و با اه و ناله و زجر درون روز " ، بعدا. ها بدور انـها حلقه مـیزدند و گریـه و ناله مـی د درون مـیدان بسیـارو عوام ماتم و گریـه مـی اوردند بیرون ) ایشانـهای روضه( گنبدرااز درون درون مراسمبالا گرد مـی امد ند و همـین کـه توغ علی خلق بسیـار نوروز برسانند و انرا ببوسند، و یـا دستمالی بـه آن ببندند و یـا توغدست خویش را بـه مـی اوردند ، مردم هجوم مـی آوردند کـه ی که تا دور علیـا صدای یـا علی هنگام افراشتن توغ غوغایی از مردم بلند مـی شد بر گیرند، گویـادستمالی از آن تبرک بعد از چشمـها جاری مـیشد ، بارانسر صورت ها زخمـی مـی شد و اشکها بود کـه مثل دانـه های ها درون فضا مـی پیچد هر شکل کـه شده خود را بـه توغ برسانند و آنرا ببوسند ، اما بهسعی داشتند از افراشتنتا پایـان روز زایرین و گفتندرا بالا مـی نمودند و آن قسمت را نظرگاه مـی لحظه آن بود کـه در مکان کهینجالب ترین و خونین تر هر ساله دو . نظر علی بـه آنـها بیفتد مگرمعلولین نابینایـان ، شل ها و سایر مفالیج جمع مـی آمدند،تا عده از مـی گویند مـی شدند و به مقام شاه ولایت مأب از پیش معرفی مـی کردید کاندیدو یـاسه تن کـه از قبل از سوی ایشانـهای روضه بالا،چنان بود کـه در روز نوروز درون هنگامقضیـه. کور مـیشد ند و در روز نوروز جور پیشند درون دو یـا سه روز با شیندن این صدا بود .شد بیناکور بینا شد کور ! ناگهان درون مـیان همـهمـهء مردمـی صدا مـیزد کـه های مسلمانان چون گرگ گرسنـه بینا شده بجان جور کور گشته یی مردمقیـامت کبرا آغاز مـی گردید، و سیلی خروشان از کـه تا تکهء از جامـه ی تن او را بدست بیـاورند، چونکه ان مرد مبارک بود و علی نمودندمـی اوردند وسعی مـی حمله کمک کنید این این مسلمانـهای مردم : درون پهلوی ان مرد دو سه دیگر صدا مـیزد کـه .نظر انداخته بود بسویش آن کور بینا شده) بادیگارد( ول درون مـی آورد و بهی پهرکسو همان بود کـه ! مرد را که، نظر کرده یی شاه مردان هست مرد نظر کرده ء علی را روی دست ها موظف) باد یگارد (خلق الله آن چند هجوممـی پرداختند، سپس درون مـیان روز مردم بـه دیدار چندایشان های روضه وبعد بـه خانـه و یـا دوکانی انتقال مـی داند و تا ی یکی از حجره ها بهگرفته غنایم "که بعدا .وی را مـی بوسیدند صورتو و دست نظر کرده سخی مـی امدند و نقد و جنس مـی پرداختندآن از خویشاوندان کاندید مقام دریـافت نظر مـی بود " ها کـه معمولا بادیگاردناشی از نظر علی بین ایشانـهای روضه و که درون اثر هجوم افتادقبل تعین شده ، اتفاق مـی اما گاهی درون اثر غفلت و یـا ناتوانی محافظین از. گردیدتقسیم مـی که تا چهل روز یعنی از اول حمل که تا ده ماه ثور . ببازدخلق الله آن نظر کرده سخی قربانی لکد و فشار مردم شود و جان ی کـه هر کدام بـه رنگ اطراف روضه درون این چهل روز فاتحه ، پر از ها بود .بودمراسم ماتم درون مزار شرف حاکم نـه از ساز خبری بود و ،دیگ های شوله و برنج مـی اوردند و نذر مـیداند و کجکول داشتند ، از هر طرف مردم سوته 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 132 رسیدن علی، چه بجا فرموده عارف فرزانـه شیخ فرید الدین خلافتبنام روز بـه . نـه از خوشی و نـه از نوروز،اما نوروز بود : کـه اسرارنامـهدر عطار نیشابوری مـکر ی دلی پرزرق و پرزنادان بـــوبکرعلی مانــــدی و گرفتار عمر اندرین محنت نشستی همـه یســــتتا خــدا را کی پر ندانـــم درون خراسان یـا افغانستان امروز علی دشتی عرب تر از عرب شدند، بقولکه درون بالا اشاره شد کـه پارسیـان همآنگونـه از یکسو اعرابو زجر فشار فقر سر ها بریده شد ، هم کوبیده مـیشود،قرن ، مقاومت ها درون چندینوقتی بعد از کنیز گیری ، غارت و چپاول مال و جهاد،جزیـه ستانی ، بدست آوردن غنایم از جنگ و ( ورونق بازار دین عرب یعنی هء باقی نمـی ماند کـه هیچ چار" مردم را درون تنگنا قرار مـی دهد، بنا دیگر،از سوی )منال مردم ، دروغ ، قتل ، دزدی وسیلهاز سوی دیگر نیرو های مقاومت مادی و معنوی بـه . ماندن بـه عرب و آئین عرب نپیوست زندهبرای حداقل "بود از بین شده بود، مثلا مامبین گذشته تاریخی و افتخار ملت دیگر نابود شده بود، و نشانـه هائیکه اعراب « : کـه در باره خوارزم مـی نویسد . بـه اثبات مـیرسد" کاملا الباقیـهن بیرونی درون آثار این واقعیت از گزارش ابو ریحا و بودنداگاه را کـه خط خوارزمـی دانست از دم شمشیر گذرانید و آنان کـه از اخبار خوارزمـیانقتیبة بن مسلم هر ملحق ساخت بدین سبب اخبار ینپیشاین اخبار و اطلاعات را مـیان خود تدریس مـی د ایشان را نیز بدسته ی 48ابوریحان بیرونی ، آثارالباقیـه ص» .را دانست آنـهاخوارزم طوری پوشیده ماند کـه پس از اسلام نمـی شد کـه یـافت با گذ شت روزگاران و عواملی کـه بر شمردیم سرانجام تحققعین واقعیت درون افغانستان نیز از سوی اعراب و دیندر مقام تحقیر ( اینان عرب شدند، اگر پارسیـان) عرب تر از عرب شده بودند( ، نپارسیـاکشید کـه اگر یکاربجای هوش و فکر و معلومات خود را درون ( پارسیـاناگر . اینان درون مقام انکار و نابودی آن شدند) عادات گذاشته خود برآمدند مباهات مـی (اگر پارسیـان .تیـار نمودند هوش و فکر معلومات عرب را اخ اینان) اختیـار ارباب جدید خود قرار دادند ی ونو کر بودن غلاماینا ن درون پی آن شدند کـه نامـی بر خویش گذارند کـه اظهار ) عربی بر خود گذارند نامد کـه علی ، خادم حسین ، عثمان قل، و غیره کـه خادم غلام عمر ، غلام محمد ، عبد الخالد،: مثل عرب را نشان بدهد ( زبونی بخاطری بود کـه بازهم بگفته علی دشتی و این. را نشان مـی دهد اعرابارادت بـه غلامـی و بندگی همـه بیـانگر اینان درس فقه ،سیـارت دیگر مشغول اند یو امروز هم درون روزگاران کـه جهان بـه تسخیر). نصیبی ببرند یغمااز خوان موضع گرفته اند ، حتی مکه و مدینـه از اعرابو فرهنگ و تفسیر تدریس مـی کنند ، و آنگونـه کـه اینان درون دفاع از دین لحاظ همـین موضعگریی بیگانـه پرستانـه هست که حتی درون نوروز هم سعی به. اندمواضع اغوا گرانـه بیرون بر امده این ت دنیـا و از نعما آنـهاو بیزار را جا گزین نشاط و خنده نمایند که تا در اثر بـه ماتم کشاندن مردم ،ماتمداشتند .اختصاص بدهند بخود کشاندن شان بـه آخرت ، خود سودی ببرند یعنی لذایذ دنیـا را 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 232 یدر آئین زرتشتی جای" یت تام با ذات و سرشت نوروز بود ، اصولا ضدگریـه و ماتم آنـهم درون روز نوروز درون حقیقت درون و ماتمخوشبختی بود ، آئین زرتشتی با گریـه و زندگی شادی و ، ارمان ، درون آئین زرتشتی نداشتبرای ماتم وجود اسلام نوروز روز شادی و نشاط ازپیش درون طول تاریخ. مخالف بود و است" ترک دنیـا و ریـاضت های سالوسانـه کاملا تمام مظاهر شادی را حرام گردانید ، اما اسلام. آوردیمکه ما تصویر ان را درون اشعار نظامـی گنجوی . بوده هست که درون پیش از اسلام مردم ما بدون زمزمـه و جان هست ،حرام گردید، جسمکه عنصر اساسی تقویت قی یموس عشقکه مظهر بلا شک و تردید همـه زیبایی ها و خلاصه لذت زندگی و خدای ی خوردند ، زننمموسیقی حتی غذا آزادی ها محروم گشت و صفت وادگی زندانی شد و از آز و ارایش و اراستگی بـه شمار مـی اید، بعد از استقرار اسلام نماد از سعادت و خوشی کلمـه خنده بـه مثابهء یککنیز یـافت و به ماشین ارضای مرد تبدیل گشت، و در درون روز نوروز بجای آنکه بـه باغها و گلگشت ها بروند بـه قبرستانـها انـهم قبور مردماین، درون اثر. زندگی حرام اعلام شد و شـهدا کـه قبر ابو رفاعه بـه در کابل مردم" دران و مادر شان بـه حساب مـی اید روی آوردند ، مثلاکه قاتل پ اعراب رستان خواجه ها وابو اسحاق کـه آنجا را گ قبر شاشـهیدشاه دوشمشیره کـه با دود ست مردم کابل را مـی کشت و یـا نش شمشیر هم خورده بود اما با آنـهم بر علیـه اسلام بـه کابل درون حالیکه بر گرد تجاوزاسحاق درون زمان وگویند کـه اب و یـا . ومـی نمایند نمودندزن و مرد جمع مـی آیند و نوحه و زاری مـی . مـی جنگید و آدم مـی کشت ) کفار(کابل مردم . کـه بنام زیـارت علی معروف گردانده شد ه هست بودهدر منطقه کـه بنام سخی مشـهور هست که معلوم نیست، آنجا چه .یی اتشکدهنیز بتکدهء بوده یـا انجا" حتما از زندان تکفیر قی درون افغانستانیو موس ی زمانی کـه ساز و نوایعن حال بعد از چند قرن و در پ سالها بهر پشت ازو چون آفتاب بیرون آورد و اندکی بعد زن نیز چهره پرده بندو اسارت شدمحتسب و ملا ازاد های علم و دانش گشوده روزنـه لت مطلق جامعهیو درون جو جاه رون، نور درون اجتماع افشاند ،ابر های تیرگی های ق : کـه گرفتبه گوشـها جا گشت و نداي خرمندانـه ی نا صر خسرو بلخی فروشانی امت بد بخت ، بدین زرق ا چرائیداز خری وجهل چنین بنده جز راکه بدانم کـه مر این بی خردان خواهم ئیدمعنی و ز بهر چه نما ز چه طاعت :بگفته ای حضرت جامـی کهاز خرافات و دروغ این وصف درون های انکار با ولیکن بـه دل انکار کنِیم نتوانیم،واعظ ز خرافات ، زغوغای عوام ــــــــ منع ای معنی جای بر زمزمـه و ی گردید ، و این بیت حضرت سنائیمدر بین قشری کوچک از مرد م باز آهسته آهسته :خویش مـی یـافت کـه گفته بود 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 332 گروهی کـه نورسید ستند وین جا و زرخرید ستـــند عشوهء هــوشاننـــــدرویـان تیره ماه جویـان د ین فرو شاننـــد جاه گویـاز بغض یک د یگر گشته فلان ملحد آن فلان کافر کین فتوا بـخون اهل زمـین داده سر جهل وهم از سر کین از تلبــیــسیـانــت و نفاق و خ درون گذشته بـه صد درک زابلیس درون در علم سا مــــری وار ند همـه برون موسی از درون مارند از بـه ویژه درون مزار و کابل از ، بابا نوروز گیسو سپید تاریخ ما صحنـهاواخر دهه سی که تا به ظهور اسلا مـیست ها درون گوشغایب مـی گردد و اگر صدا های شان از گوشـه وکناری درون مزار شریف مداحان . مـی شود خلاصمراسم عزا داری و بر ع. ندارند سالهای پیش وجان را مـی خراشید ، موثر نم افتد و مشتری به منظور به دام گریـه انداختن مانند قرنـها ند یدبخش و محافل حضور پیدا نموده و شبها که تا پگاه نشاط مـی هاو استادان موسیقی درون کافه بجای انـها، سازند گان خنده بر گلآوردند ، حلال بـه بازار حلوایـات و انچه را کـه امام محمد غزالی حرام گفته بود انواع، دکاکین از اقسام و های زیبایی و عشق وپاکیزگی فرشتهلب ها شگفت و سرها و مسخره گان بـه بازی و دار بازی پرداختند و و ارایش یـافت بی نوروز دو باره. ، شعر و خنده حضور یـافتند سرودمحافل یعنی زنان بـه شوخی و دلبری آمد ند ، و در و چگونگی زایش آنرا بیـاد داشته باشد تولدآنکهی روز روی خورشید .مـی شود توفانابر های تیره از قبله بر مـیخیزد و سخت بعد از چند سال محدود، دوباره ناگهان بخش چنگ و چغانـه را رعد و برق قتل و کشتار مـی رواند ، جای سرود های را ابر های تیره مـی پوشان آزادی زن گوش های جان را بـه هلاکت مـی خراشد، نوروز عزیز دو باره بـه توغ ماتم و عزا کهو صدای دره و تازیـانـه هست .گیرد شکل مجاهد ین بر متکاملتریناسلام یعنی طالبان بـه مثابهء که تا اینکه نیروی اجرائویی منسجم. مـیشود بستهداری شریعت ناب محمدی را ناروا دانسته و به اجرایی دقیق برابراریکه قدرت تکیـه زده ، هر گونـه مصالحه ومسا محه درون 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 432 مثابهءحضور زن درون اجتماع ، صدایی چنگ و چغانـه حرام، و نوروز بـه " بنا .مـی پردازند منکرامرباالمعروف و نـهی از اسلامـی دستور داده بودند درون عمل فقهاو و منکرات را کـه امام غزالی و دیگر ا .عید مجوس ، منع قرار مـی گیرد بعد از منع قرار طالبان نو روز را .ی سیـاسی وارد مـی نمایندهااینجاست کـه نوروز را درون بازی . تطبیق مـی نمایند باالمعروف، و منع موسیقی ، اداره امر درون بیرنگ ساختند نوروز ، و به چادر انداختن زن نخست، آنان کـه خود درون شاعران درون این روزگار هست که ی کنند ،مونـهی از منکر را ایجاد نموده بودند ، یکباره صدای دفاع از نوروز را بلند از منابع " بسازند ، بنا یی مـی نمایند کـه نوروز را یک پدیده ی اسلامسعونویسندگان و قلم بدستان بسیج مـی شوند ، ابن فلان و فلان نمودفلان خلیفه نوروز را تجلیل مـی نقل قول آورده مـی شد کـه در زمان عباسیـان مختلفأخذ و م سروده و این فلان مجلس درون یی چنین قصیده نوروزشاعر درون زمان فلان ابن فلان خلیفه و یـا امـیرالمومنین درون باره با این گونـه روایـات ، آگاهانـه و یـا نا آگانـه درون پی . زار گردید مجلل برگ چنینخلافت فلان امـیراسلام بـه مناسبت نوروز بازی سیـاسی بود کـه از اینو . کـه نوروزرا درون اسلام تبرئه نمایند و طالبان را عناصر ضد اسلام نشان بدهند بودندآن یعت ناب محمدی عمل مخالف اصول و موازین شر هیچلبان بکار انداخته شده بود ، درون حالیکه طالبان اطرف رقبای ط ، چه درون مورد ساز و موسیقی و چه درون مورد نوروز و چه درون مورد بت بودهچه درون مورد زنان . را مرتکب نشده بودند ما بـه کشوردرخشان از یک فصل تمدن و فرهنگ درون تاریخ وقتی بت های بامـیان کـه مظهر مثال بگونـه. های بامـیان شمول این قلم همـه یکصدا آواز بهویران گردید، موازین شرعی اسلام حساب مـی آمد بدست طالبان مطابق اصول و سوال اینست کـه چرا درون هزار و چند صد سال بعد از ان اما. دادیم کـه جنایت ، جنایت ، طالبان جنایت عظیم د ی ویران را درون پهلوی صد ها آتشکده ومعابد بودایی و عیسو کـه نوبهار بلخ صائبکه قیس بن هیثم و عطای بن برمکی درون دوران خالددر زمان ولایت داری فضل بن ابراهیم بن جبرئیل کـه بقول یعقوبی درون البلدان یـا ونمودند را بـه غنیمت گرفته و بت بزرگ را سوزاند آنویران و تمام جواهرات را )شاه بهار کابل( خلافت رشید عباسی ، 791 شاه بهار درون کابلستان« زایر چینی کـه هیون تسنگ بـه نقل از بیی حبیعبدالحکه بقول نـه تنـها یک شاه بهار »ی بودهدمتعد های 891 ران نمونـه از آین ویرانگریـها درون اکه صد ها و هز ،به یغما بردند راویران و ثروت های آنـها کـه همـه را اعراب درون اثر تجاوز گرفته هست ، یک نرینـه ی پیدا نشد کـه ورتبدست مسلمانان عرب ص چنگیزتاریخ موجود هست وهمـه پیش از هجوم شکل مجاهد متکاملترین؟ مگر طالبان بـه مثابهء . بـه بدی نام ببرد و جنایـات شان را محکوم بدارند جنایتکاراناز آن درون کدام دوره " بـه شمار نمـی آمد ند ؟یـا مثلا اعرابین اسلا مـی تد وام همان اصول و موازین حاکمـیت دین وفرهنگ که تا سلطنت شاه امان الله خان البته بـه مدت ی را بگونـه نسبی درون نظر نگیریمبلخاگر دوره سامانیـان اسلامـیتاریخ بالفعل داشته هست ؟ حضور، زن از کدام حقوق و آزادی بر خوردار بوده و در جامعه 62و که تا دهه اواخر دههء ماهچند تحریم نمـی کنیم؟ راچرا ما آن روزگاران 791 55احمد بن ابی یعقوب ، البلدان ، ترجمـه داکتر ابراهیم آیتی ، ص 891 00ـ 50ص عبدالحی حبیبی ، تاریخ افغانستان بعد از اسلام 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 532 حافظین مواریث شکوهمند تاریخ و ما) افغانستان امروزی( نکته را نباید انکار کرد کـه زنان خراسان حال این بهر با آنکه درون بند بوده اند، هرگز رسوم و سرزمـین ما بودند کـه زنانزیرا این راد .سنت های نیـایی ما بـه شمار مـی آیند سپاسر ظریف و زنانـه مردان را وادار بـه برگزاری و ی خویش را فراموش نکرده و بسیـااجدادعنعنات خدا پسندانـه بیداد مذهبیون ، درون حالات یناین زنان بودند کـه در بدتر. یـادگارها ی نیـایی وادشته اند کـه یکی هم نوروز هست و هفت مـیوه مـی خواستند و هفت مـیوه تر مـی پختنددر شب نوروز سبزی مـی خواستند و سبزی چلو مـی خانواده دخل و خرچ شوهران شان به منظور کودکان درون نوروز جامـهء نو مـی دوختند و داشتین زنان بودند کـه با درون نظر د ، ا با همدیگری نشستند و خوان نوروز ی مـی گستردند، و این زنان بودند کـه در صبح نوروز بالای مخود بـه آرایش بیرونی درون کتاب آثار الباقیـه از ابوریحانرا رسومـیکه همـهء آن شوخی و خنده آب مـی پاشیند و و گلاب مـی افشاند، و . نموده هست که بخاطر اطالهء کلام از ذ کر آن مـی گذریم توضیحترجمـه اکبر دانا سرشت 742تا 822صفحه بـه تادر روز نوروز بـه نقل از یک شاهد عینی درون روز نوروز با عطر خوشایند از خانـه برآمد کهسرانجام این زن بود زانو مـی نشاند و به جرم آرایش بهمي رسد و زن را درون کنار جاده کـه بوی عطر بـه دماغ طالب پدر برود دست بوسی . ولی زن نوروز را تجلیل کرده بود. مـی گذرند خاموشانـهنرینـه از کنار او درون نوروز دره مـیزند ورهگذران هاپینوشت 24ـ شاهنامـه فردوسی ، متن کامل ، چاپ قطره ، ص 4 6442،ص 8محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری ، جلد ـ 2 822ـ جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلا م ، ص 2 222ـ همانجا ، ص 7 622ـ همانجا ، ص 8 622ـ همانجا ، ص 0 267ـ 267سال رسالت ، ص 22ـ علی دشتی ، 4 424، ص 5ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 5 594ـ 494، ص ، 4کهزاد ، تاریخ افغانستان ، جلد ـ احمد علی 9 252ـ 452ـ هاشم رضی ، حکمت خسروانی ، ص ، 64 947 ـ 547ـ امام محمد غزالی ، کمـیای سعادت ، تصیح احمد آرام ، جلد اول ، ص ، 44 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 632 054ـ داکتر فرهنگ مـهر ، فلسفه زرتشت ، ص ، 24 524ـ همانجا ، ص ، 4 2 402ـ 602وحیدی ، شـهر روشن زرتشت ، ص ، ـ داکتر حسین 47 898ـ 798، ص ، 0ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 84 070ـ شاهنامـه فردوسی ، ص ، 04 457ـ اوستا ، ترجمـه و پژوهش هاشم رضی ، ص ، 44 442ـ 462، ص ، 4ـ کهزاد ، تاریخ افغانستان ، جلد 54 49مفتاح ، ص الهامـهو جغرافیـایی تاریخی بلخ و جیحون تالیف 07لخ ، ص ـ واعظ بلخی ، فضایل ب 49 79ـ همانجا ، ص 62 452ـ ابو الحسین علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب ، جلد دوم ، ص 42 09و جغرافیـایی تاریخی بلخ ، ص 62ـ واعظ بلخی ، فضایل بلخ ، ص 22 000از اسلام ، ص ـ عبدالحی حبیبی ، تاریخ افغانستان بعد 22 75ی تاریخی بلخ ص جغرافیـایو 822ـ محمد جواد مشکور ، تاریخ اجتماعی ایران درون عهد باستان ص 72 79چاپ آلمان ، ص ـ رحیم عزیزی ، بررسی های تاریخی و مذهبی آئین نوروزی 82 098، ص 0ـ مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد 02 544یخی و مذهبی آئین نوروزی ، ص ـ بررسی های تار 42 ـ انترنیت ، سایت پیوند 52 89ـ الهامـه مفتاح ، جغرافیـایی بلخ و جیحون ، ص 92 652ـ مـیر غلام محمد غبار ، افغانستان درون مسیر تاریخ ، ص 62 88ـ احمد بن ابی یعقوب ، البلدان ، ترجمـه داکتر ابراهیم آیتی ، ص 42 04ـ 84ص تاریخ افغانستان بعد از اسلامـ عبدالحی حبیبی ، 22 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 732 گفتار فهرست ـ 2ـ سرآغاز ـ ص 4 2ـ چگونگی حفظ هویتها ـ ص 2 4کرد ـ ص بکارتـ امـیرالمومنین از خود ازالهء 2 5ـ نبرد عقل و دین ـ ص 7 94ـ چب و راست ـ ص 8 92 صدر مزرعه سبز اندیشـه و عمل درون تاریخ یمردمزدک پور بامداد یـا چشمـه :اول بخشـ 0 92ص . . .ـ مادر انوشیروان زنی از خراسان بود 4 62محمد بن جریر طبری ، ص . یفتلی پادشاهـ قباد درون حمایـه آخنشور 5 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 832 42ی و توطئه بدنام مزدک ، ص زرتشتـ انحراف روحانیـان ساسانی از آیین 9 22زدک ، ص ـ نظر ابن بلخی درون باره م 64 22، ص مزدکـ پژوهش داکتر حسین زرین کوب درون باره 44 72باره مزدک ، ص درـ روایت ابن اثیر 24 02 ،صـ پژوهش احسان طبری از مزدکیـان 24 52آموزش نور و ظلمت، ص : الف 52آموزش عدالت و برابری ص: ب 92ص ،آموزش بی آزاری و ریـاضت : ت 67یـان ، ص راستگراچب اندیشان و ـ انتقادی از 74 67باره مزدک ص درون براونـ پژوهش های پروفسور ادوارد 84 27 صـ گوشت خواری و قباحت رواج قربانی ، 04 27مرتضی راوندی ، ص | ـ مزدکیـان 44 27ریشـهء اجتماعی قیـام مزدکیـان ص : الف 77شخصیت مزدک ص : ب 77نزدیکی قباد با مزدک ص : ت 87قیـام مزدکیـان ص : د 07محققان شوروی ص نظرنتایج اجتماعی قیـام مزدکیـان ، بـه : ر 47یـان ص مزدکوضع اجتماعی ایران بعد از شکست : ژ 47مـیرزا خان کرمانی درون باره مزدک از قول فریدون آدمـیت ص آراءتشریح | ـ پروفسور شاپور رواسانی 54 57شت ، ص مزدک ـ نـهضت احیـای و تعالیم زرت94 88با محارم درون آیین مزدکی ،ص ازدواجـ رد 62 48ـ سلمان فارسی ، ص 42 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 932 98ـ یک اتهام و قیح ، مـیل زنا با محارم درون شعر حافظ ، ص 22 40ـ مزدک پیـامبر برابری ،ص 22 24یفتلی ، ص شاهانـ قباد ساسانی ، دست نشانده 72 24، ص یـانمزدکـ حافظان آیین زرتشتی و اصول 82 24، ص داشتـ اندیشـه مزدکیـان که تا قرنـها ادامـه 02 04ـ نظریـات داکتر محمد معین؛ 42 04وضع ایرانیـان : الف 04مـهاجرت بـه چین : ب 44وضع زرتشتیـان : ج 44یـان ص عباسمبارزه با مادیون و زندیقان درون عهد : خ 44ـ مقاومت و جوانمردی ، چ 54خراسان ، ص ـ ستاوند نشینان فلسفه درون 52 94ـ اخوان الصفا و خلان الوفا ،ص 92 . ـ سخن پایـانی 62 45ـ بخش دوم ص 42 45ـ عرفان اسلامـی ٌ 22 85ـ عایشـه زنی بر هودج حقیقت اسلام ، ص 22 05ـ عایشـه ، ابوبکر و علی ص 72 55ـ عایشـه و عمر خطاب ص 82 49او ص برـ عارفه بودن عایشـه و بهتان زنی علی 02 09ـ پیدایش عرفان اسلامـی ص 42 49 صـ سلمان فارسی 52 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 042 59ـ پاسخ سلمان بـه نامـه ء خلیفه دوم ص 92 99ـ شیعه ص 67 99 صـ فرقه های مذهبی درون دین اسلام 47 464ـ طرفداران حاکمـیت دینی ص 27 864 صخراسانی عرفانـ تصوف و عرفان درون خراسان یـا تصوف و 27 224شریعت شطحیـات ص ـ سخنان ضد 77 924ـ حسین ین منصور حلاج ص 87 024ـ ابتذال تصوف ص 47 ـ بخش سوم ، نو روز یـا نگارینـه نگاری از هویت ملی و فرهنگی عجمـیان ص 57 2 1 / 0 4 / 2 0 1 3 241 www.nuroddin.de www.nuroddin.de
[سه واکنش تکاوران تیزپوی خرد درون خراسان - [PDF Document] آیند محلی سمسور در منطقه پانزده اصفهان]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 03 Jul 2018 16:07:00 +0000