DESCRIPTION

2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 1 www.nuroddin.de www.nuroddin.de 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 2 کتاب سوم، پاسخ فعالیت درس 4تاریخ یازدهم انسانی بخش دوم دورهء اهورایی فصل اول آغاز دورهء اهورایی…

TRANSCRIPT

2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 1 www.nuroddin.de www.nuroddin.de 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 2 کتاب سوم، بخش دوم دورهء اهورایی فصل اول آغاز دورهء اهورایی کتاب خواندیم از زمان کیومرث که تا به گشتاسب مـیرسد چنانکه درون بخش اول این ) خراسان( دوره مـیترایی را درون کشور ما ما مدعی شدیم کـه این ادعا درست نیست ، و دلایل خویش را نیز . پاسخ فعالیت درس 4تاریخ یازدهم انسانی ن نمودندیکه آن را تاریخنگاران بـه مدت سه هزار سال تعی .آوردیم بـه وسیلهء اعراب مسلمان ، دورهء اهورایی را نیز کـه از زمان سلطنت کی گشتاسب آغاز و تا ظهور تجاوز و اشغال خراسان 1122ادامـه دارد، بـه نظر تاریخنگاران از جمله مثلا ًابوریحان بیرونی درون آثار الباقیـه از لهراسب که تا به سقوط یزدگرد ساسانی ، .سال وچهار ماه و سه روز مـی خواند 1212سال جمع مـیزند و بناکتی درون تاریخ بناکتی مجموعه این دوره را ت کـه مدت سلطنت و حاکمـیت اقوام و طوایف دیگری از جمله مدت سلطنت اسکندریـان، کوشانیـان و یفتلیـان و این درون حالی اس زیرا درون بین شاهان ساسانی و همچنان کیـان بلخی گاهی فاصله های بـه وجود آمده کـه مدت بیشتر از . پاسخ فعالیت درس 4تاریخ یازدهم انسانی غیره حساب نگردیده هست هر حال ه ب. تاریخنگاران بر اساس کشفیـات باستان شناسی مـی باشد رسلما ًکابررسی این واقعیت م. چندین قرن را داشته هست ، تحقیقات موشکافانـه و گسترده یین تاریخ موثق و مدت زمان دورهء اهورایی که تا به زمان اشغال خراسان بـه وسیلهء اعرابیتعی ارک و یـافته های باستان شناسی را درون اتکا بـه روایـات سنتی و اسطوره یی و همچنان متکی بـه تواریخ مدرن کـه اتکای آن مد شامل کتیبه ها و سکه ها مـی باشد، ایجاب مـی نماید. بنا برآن این قلم درون اتکا با داشته های اندک خویش بـه خود اجازه نمـیدهد، بر بود کـه البته آرزومندی این خواهد . پایـهء چند کتاب تاریخی و یـا گفتارهای انترنیتی تعین مدت این دوره را مطلق نشان بدهد حتما . اساتید دانشکده های علوم و تاریخ درون این راستا جهت تشخیص هویت فرهنگی کشور ما خراسان اقدام بـه این کار نمایند منظور عبارت از شخصیت و اندیشـه درون مراحل سه گانـهء تاریخی کـه از آن نام اینجا کاری بـه تاریخ نداریم؛ بل گفت کـه ما درون .مـی باشد ،ه دومـی هستیمبردیم و اکنون وارد مرحل 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 3 آوِر خداو خرد حضرت زرتشت ظهور پیـا م : پاسخ فعالیت درس 4تاریخ یازدهم انسانی پادشاهی گشتاسب این آغاز و ظهور درون زمان گشتاسب پور لهراسب . دورهء اهورایی با ظهور حضرت زرتشت پیغام آور خدا ی خرد مـی آغازد گونـه اختلاف ظهور و آغاز دورهء اهورایی درون زمان کی گشتاسب ، هیچ درون این رابطه، یعنی .یکی از شاهان کیـانی بلخ مـی باشد بین تواریخ مبتنی بر ادبیـات سنتی و اسطوریی و تواریخ علمـی مبتنی بر باستان شناسی کـه شامل کتیبه ها و سکه ها مـی شود ، حققین و شرق شناسان غربی اگر کـه بر نکتهء قابل مکثی را کـه مـیخواهم ارائه بدهم اینست کـه اکثر از پژوهشـها م. وجود ندارد مدارک باستان شناسی اتکا نکرده باشند ، استناد پژوهشـهای شان را بیشتر منابع و مأخذ سنتی و اسطوره یی دانشمندان کشور ما بیشتر از همـه بسیـاری ازمستشرقین، منابع تحقیقات خویش را درون مورد ادبیـات و فرهنگ دورهء . خراسان تشکیل مـی دهد .هورایی شاهنامـه فردوسی نشان مـی داده اندا :مـی گوید یدر شاهنامـه فردوسی حضرت دقیقی بلخ فرود آمد از تخت و بر بست رخت –چو گشتاسب را داد لهراسب تخت کـه یـــزدان پرســـتان بدان روزگار –ببلخ گـــــــــــزین شد برآن نوبهار ــــــکه را تازیـان این زمانکه مر م –مران جای را داشــــــــتندی چنان ................................ درختی پدید آمد اندر زمـین –چو یک چند سالان بر آمد برین درختی گشن بود بسیـار شاخ –در ایوان گشتاسب برسوی کاخی کو خرد پرورد کی ُمرد –همـه برگ وی پند و بارش خرد رمن بد کنش را بکشتکه آه –خجسته پی و نام او زردهشـــت سوی تو خرد رهنـــمون آورم –بشاه کیـان گفت پــــــــــــیغمبرم 2 –............................ ---------------------- .، سخن دقیقی 146 – 646، ص 1122ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامـهء فردوسی، نشر قطره ، چاپ مسکو، – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 4 شاهنامـهء فردوسی کـه مسلما ًمورد تأیید فردوسی بزرگ نیز مـی باشد، ونیزمورد تأیید اکثر از بر اساس بیـان دقیقی بلخی درون به ) خدای بزرگ( تاریخنگاران، حضرت زرتشت پیغام آور خدای خرد ، درون زمان گشتاسب درون بلخ گزین از سوی اهورا مزدا .پیغمبری مبعوث گردید و خویش را پیغام آور خدای خرد اعلام داشت سوی تو خرد رهنمون آورم –کیـان گفت پیغمبرم بشاه درون اعلام برگزیدگی حضرت زرتشت بـه پیغمبری از سوی خداوند درون زمان گشتاسب، هیچ تاریخ و تحقیِق که تا به امروز شک و . نـه تاریخنگاران شرقی و نـه غربی ، نـه جنوبی و نـه شمالی. تردید ننموده هست در ) گشتاسپ( ز نقش د وی را درون مورد ظهور زرتشت درون زمان گشاسب بر مـیخوانیم ، اکه تأیی درون تحقیق کریستن سن ضمن این . یین و وجود آتشکده های کـه او درون بلخ و سایر شـهر های کشور ما خراسان اعمار داشته هست با خبر مـی شویمحفظ و گسترش آ :مـی نویسد" کیـانیـان" او درکتاب پژوهشی خود زیر عنوان وی پسر لهراسب بود . قدیم گشتاسبی هست که طبعا ًنام او بیشتر از همـه درون ادبیـات پهلوی ذکر شده استاز مـیان پادشاهان « ویشتاسب جانشین و پسر لهراسب، و بنا بر بـه نحو اخص ذکر شده هست " زریر"نام ه و چند برادر داشت کـه یکی از آنان ب رمزد مزدا پرستی را بر زرتشت الهام مـی کرد، عهد وعهدی کـه اه .بود) نوذران(از خاندان نوذری " ورشتمانسرنسک" اشارهء زرتشت درون سی سالگی نخستین الهام . زرین بود ، و آن دوره کـه گشتاسب دین بهی را از زرتشت فرا مـیگرفت، عهد سیمـین .ا از او پذیرفتده سال بعد هفتمـین وحی بر او صورت گرفت و ویشتاسب درون همـین هنگام دین بهی ر. اهورامزدا را دریـافت از این روایـات چنین بر مـی آید کـه . زرتشت، اخبار و اشارات بسیـار درون کتب آمده استه درون بارهء گرویدن ویشتاسب ب گشتاسب بعد . و آتش اهرمزد برویشتاسب تجلی د و او را بپذیرفتن و پراگندن آیین بهی برانگیختند) امشاسفندان( مـهرسپندان/ درون کتاب دینکرت از الهام دیگری نیز بر ویشتاسب شاه . چه گذشته بود آگاه کرد را از آن) هوتئوس( وتوسهازین وقایع زن خود این روان از . بر ویشتاسب متجلی شد ویسرپاز خاندان سریتنام ه سخن مـیرود و شرح آن چنین هست که روان مردی پاک ب درون حرکت بود، نزد گشتاسب آمد و او را از قبول القا آت یکی خوده عالی کـه خود ب یعنی بهشت، بر روی گردونـه ء" مانگروت" کـه روان ویسرپ رسالت خود را ابلاغ کرد، گردونـهء وی بدو گردونـه بدل ن بعد از آ دراین وقت، یعنی. از دیوان برحذر داشت و به نشستگاه نوذریـان بود، درون گردونـهء جهانی ویشتاسب قرار گرفت) گیـهانی(دو مـینوی و دیگری جهانی شد کـه یکی از آن .رفت، و در گردونـهء مـینوی روان سریت بگروتمان بازگشت هست که کیخسرو بر ) آتورگشسب( اما آتش های مقدس، چنانکه پیش از این گفتیم، یکی از آنـها آتش جنگجویـان یـا آتش شاهنشـهی ، آتش موبدان، و آتور برزین مـهر، آتش کشاورزان، بنا بر داستانـهای موجود آتش دیگر یعنی آتورفربغ. بناکرد " اسنوند"فراز کوه . را ویشتاسب درون نقاطی کـه معابد آنـها درون دورهء ساسانی هم مشـهور بوده هست بنا کرد ساخته بود و آتش فربغ را بر یکی از کوههای خوارزم" ییم: "چنین آمده هست که ) 6 – 5بند 12فصل ( درون نسخهء هندی بندهشن بـه عقیدهء بعضی از . واقع درون کابلستان، انتقال یـافت و هنوز هم درون آنجا باقیست" رشن" کوه ه تش بدر عهد ویشتاسپ آن آ ) . 412چاب انکلساریـا ص ( دانشمندان روایت نسخهء ایرانی بندهشن درون باره رجحان دارد قام دین بهی رسانیده ، درون کشته شد لیکن ویشتاسب کـه خود را بـه م" توربراتر ریش" دست ه زرتشت درون هفتاد و هفت سالگی ب ( طولانی بـه مدت یکصد و پنجاه سال، و پسری بنام پیشیوتن رده بود، درون پاداش این خدمت زنده گینشر آن کوشش فراوان کدر او راه ندارد و خواه از حیث جسمانی و خواه از لحاظ معنوی و ه وگرسن یـافت کـه جاویدانست و پیری و ذبول) پشوتن پژمرده= ذبول 2» .و تواناست روحانی نیرومند --------------------- 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 5 . 542 – 122تهران، ص 2122آرتورامانوئل کریستن سن، کیـانیـان، ترجمـهء ذبیح الله صفا چاپ ششم سال -2 هء خراسان و پارس از پژوهشـهای بـه ویژه مستشرقین بـه استشـهاد اساتید عرصه تاریخ و تحقیق حوز قبلا ًگفته شد کـه منبع بسیـاری بنا برآن به منظور تثبیت کامل این واقعیت چند منبع را از متقدمـین شرق . مـی باشد، بـه ویژه شاهنامـه و خدای نامـه ها و تواریخ متقدم .اینجا نقل مـی نمایم :مـی نویسد" تاریخ الرسل والملوک" طبری درون ما اندیشـه : [ راسب تاج بـه سر نـهاد درون آغاز پادشاهی گفت مطلعان سلف از عجم و عرب گفته اند کـه وقتی بشتاسب پسر کی له« ]و عمل و دانش خویش را صرف وصول بـه نیکی مـی کنیم و به پوست دوازده هزار حک شده کتاب زرادشت بر... بـه سال سی ام پادشاهی بشتاسب زرادشت پسر اسفیمان ظهور کرد 2» . بـه نام دربیشت نـهاد طلا منقش شده بود و بشتاسب آنرا درون استخر درون جایی ------------------- ،جلد 5122، ترجمـهء ابوالقاسم پاینده ، چاپ پنجم دیبا سال " تاریخ الرسل والملوک" محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری – 2 114ص 1 ور خدا و خرد اعلام مـی درون فارسنامـهء ابن بلخی ضمن تأیید اینکه حضرت زرتشت درون زمان کی گشتاسب درون بلخ خود را پیغام آ به منظور اولین بار بـه شکل منظم آن درون زمان ) دیوانی( همچنان از از ایجاد ساختار های دولتی و قاعده و نظم و نسق اداری . دارد گشتاسب خبر مـی دهد کـه این خود سند محکمـی هست بر ضدانی کـه امور دیوانی را مرهون سعی و فکر هخاان و بدتر از کـه چندین سده قبل از هخاان و چندین هزار سال قبل از اسلام درون در حالی. سعی و کوشش اعراب مسلمان مـیدانندآن مرهون .بلخ گزین این رسم بنا نـهاد شده است، کـه بدون شک بیـانگر هویت تاریخی مردمان خراسان درون عرصه فرهنگ و دانش مـی باشد :ابن بلخی دراین مورد چنین مـی نویسد پادشاه گشت هم سیرت پدر سپرد درون عدل و نیکویی با جمله مردم، و از آثار وی آنست کـه شـهر ) گشتاسب( ن وشتاسفو چو« بیضا از پارس را او کرد و ترتیب و قاعدهء دیوانـها او نـهاد بر شکلی کی پیش از آن نبوده بود، اولا ًآیین آورد کی مرجع همـه کار عقد و وزیر را بزرگ فرمای خواندندی و وزیر را نایبی معتمدی بودی کی بهر سخنی ها با وزیر باشد از دخل و خرج و حل و خواندندی و بعد از او موبدان ) ایرانمازعر –ایران اندرزغر ( و مـهمـی او را نزدیک ملک فرستادی و این نایب را ایرانمارغر اهان پیشینـه مختصر بودی او فرمود که تا نامـهاء دراز دیوانـها انشا و زمام بوی ، و پیش از وی نامـها کـه نوشتندی از دیگر پادش خواندی و این دبیر قد عاقلترین و بیدار دل تر از همگان بودی ) دبیرفد( نویسند و بشرح و بسط، و صاحب دیوان انشا را دبیرقد . وزارت مالیـه( دیگرقلم او مبظوط شود، و دو دیوان دیگر نـهادند خراج و ه از آنچ دبیر زبان پادشاه هست و مصالح ملک ب هرچه دخل بودی بدیوان خراج اثبات و ضبط دی و هرچه ) ر .س. وزارت ارزاق و احتیـاجات عامـه ( دیوان نفقات ) ر.س مواجب لشکر ها و حواشی و دیگر اخراجات بدوان نفقات رجوع بودی و دبیر معروف مرتب بودی درون درگاه کـه . خرچ بودی ( هنگان که تا حاجبان که تا خواجگان که تا طبقات حشم و حواشی و افناءاز فرزندان که تا اصفهبدان که تا سرآ تیمردم نگاهداش های مرتبت مردم مرتبهء هریک از ایشان درون نشستن و ایستادن نگاه داشتی و جای هردر خدمت بارگاه و دیوان و سرای ضبط ) اقتاب ا شبهتی بودی رجوع بدان دبیر دی که تا از جریدهء کردی که تا هیچاز اندازهء خویش نگذشتی و چون درون مرتبهء خلافی ی خویش بنمودی، و مانند آیین وشتاسف نـهاد، و زردشت حکیم درون عهد شتاسف آمد و گیش گبرگی آورد و پیش از آن کیش صابیـان بود همـه حکمت بر داشتند و چون زردشت بیـامد وشتاسف او را بابتدا قبول نکرد و بعد از آن او را قبول کرد و کتاب زند آورده 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 6 دوازده هزار پوست دباغت کرده نبشته بود بزر و وشتاسف آنرا قبول کرد، و باصطخر پارس کوهی هست کوه نفشت گویند کی همـه صورتها و کندهگری ها از سنگ خارا کرده اند و آثار عجیب اندر آن نموده و این کتاب زند و پازند آنجا نـهاده بود، و عد از آن کتاب زند را باز نیـافتند و گفتند بر آسمان بردند، و اول آتشکده کـه ساخت ببلخ و دوم بآذربایجان بجیس گبران مـی گویند ب 2» . و سوم آتشکدهء اصطخر پارس ، بعد در آن تاریخ فرمود که تا همـه جایـها آتشگاهها ساختند -------------------- 55 – 14، ص 2622ج و آلن نیکلسون ، نشر دنیـای کتاب تهران چاپ دوم سال ابن بلخی ، فارسنامـه ، باهتمام گای لستران – 2 پیش ازآنکه بـه نقل منابع دیگر پرداخته شود حتما گفت کـه در گزارش ابن بلخی درون فارسنامـه یک مورد اشتباه وجود دارد کـه شده مجای اوستا از زند ناه کـه ب هست از این این اشتباه عبارت. لسترانج و نیکلسون نیز بـه تصحیح آن درون حاشیـه نپرداخته اند ، این کتاب مقدس اوستا بوده کـه پازند بعد از اوستا نوشته شده اند زند و. کـه زند تفسیر و ترجمـهء اوستا مـی باشد هست ، درون حالی کـه توجه را درون یزیـاز سوی دیگر چ. بردوازده هزار و به قول مسعودی بر هژده هزار پوست با آب طلا نوشته شده بود گزارش ابن بلخی جلب مـینماید طرح و تاسیس وزارتخانـه ها با نامـهای بـه زبان بلخی وقت کـه امروز آن را دری مـی گویند و .سیستم اداره و تشریفات هست مفصلا ًاز زرتشت و دورهء گشتاسب چیزی نوشته نکرده هست ، برعاز مانی و مزدک تقریبا ً یعقوبی درون تاریخ یعقوبی صحبت بـه عمل آورده هست که پرداختن او بـه مذهب مانی و مزدپرداختنش بـه زرتشت هدف و موضع فکری او را روشن چون .بدین معنی کـه او مانی و مزدک را بنا بر نحله فکری مسلمـین و خلفای عرب زندیق خوانده و تقبیح نموده است. مـیدارد اماعزالدین . پیغام آور خدا ی خرد نتوانسته پیدا نماید بنا برآن بوده کـه سکوت نموده استدلایل عربی مبنی بر رد خرِد زرتشت کـه مسلما ً. ام آورخدا حضرت زرتشت با بغض و عداوت فکری اسلامـی برخورد مـی نمایددر تاریخ کامل درون رابطه بـه پی ابن اثیر از . ضمن برخورد خصمانـهء خود حقایقی را نیز بیـان مـیداردابن اثیر. سزاواری کـه مـیخواهد تاریخ را بیـان نماید نمـی باشد :جمله او تأسیس سیستم اداره و ساختار های دولتی را درون زمان لهراسب پدر گشتاسب گزارش داده مـی نویسد گونـه چون او بـه پادشاهی رسید، به منظور خویش تختی زرین بر گرفت و آن را بـه گونـه . بعد لهراسب پسِر پِسر کیکاووس است... « وی دبیر خانـه های .بدان داد" زیباشـهر""در سرزمـین خراسان به منظور او شـهر بلخ را ساختند کـه نام . گوهر های گرانبها بیـاراست پادشاهی او با گزینش سر بازان بـه نیرومندی گرایید . جداگانـه پایـه گذاری کرد و به سرپرستی هرکدام دبیری گرانمایـه بر گماشت سپس او از پادشاهی کناره رفت و پارسایی پیشـه کرد و به پرستش خدا روی آورد و پسرش ... ختو او زمـین را آبادان سا 2» .کار پادشاهی و جانشینی خود برگزیده بشتاسب را ب --------------- – 191تهران ، ص 4122چاپ دوم ، چاپ دیبا، سال 2عزالدین ابن اثیر، ترجمـهء داکتر سید محمد حسین روحانی، ج – 2 991 وی را خلاف همـه شواهد تاریخی . بعد از این مقدمـه هست که درون بارهء پیغام آور خدای خرد حضرت زرتشت مـی پردازد . نام ارمـیای پیغمبر مـی خواند ه اسلاف و اخلاف خویش گاهی از مردم فلسطین مـی شمارد و زمانی هم شاگرد یک نبی یـهودی ب مـی دهد ، این مسله را تایید مـیدارد کـه زرتشت درون زمان گشتاسب درون بلخ پیغام خدا ی خرد ولی با وجود تعصبی کـه از خود نشان .را آشکار نمود 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 7 : مـی نگارد کـه الفهرستابن ندیم نیزدر » . پادشاهی رسید نوشتن توسعه یـافت، و زرتشت پسر اسپتمان آیین گذار مجوس ظاهر شده ب) گشتاسب ( هنگامـیکه بستاسب « 2 ------------------ 51تهران، ص 2122محمد بن اسحق الندیم؛ الفهرست، ترجمـهء محمد رضا تجدد، چاپ دیبا ، سال -2 را مـیتوان یـافت کـه مبین مانند گزارش ابن بلخی نکاتی تازه ییدر مروج الذهب ، ابوالحسین علی مسعودیدر گزارش تاریخی مان حوزه تمدنی دزانی را کـه مدعی اند کـه گویـا از فارس سرنوشت مرا خی سرزمـین خراسان بوده و مشت برخیـهویت تاری و نشان مـی دهد کـه کورش خود یکی از حاکمان بوده کـه در خدمت ش شاه بزرگی بوده ، باز مـی نمایدآسیـا تعین مـی گردیده و کور رت زرتشت نیز کار آمد بوده و از خواندن این گزارش درون رابطه بـه پیغام آورخداوخرد حض. شاه بلخ قرار داشته هست بهمن ، .اینجا ما این گزارش تاریخی را با اندکی اختصار نقل مـی نمایم. تاریخ نوشتن زند و پازند نیز ما را با خبر مـی سازد : گزارش تاریخی مسعودی کنده کرد و با آنـها حکایتها چند سال بعد از پادشاهی لهراسب بنی اسرائیل از او رنج ها دیدند کـه آنـها را درون شـهر ها پرا... « ضمن روایتی درون بارهء تاریخ ایران گفته اند کـه بلخ زیبا را او بنیـاد کرد و زیبا از آن رو گفتند . داشت کـه نقل آن بدراز مـی کشد دست ترکان و ه مدت پادشاهیش یکصدو بیست سال بود و خبر کشته شدن و ی ب. کـه آب و درخت و چمن زار فراوان داشت .حاصره او وی کـه پس از کشته شدنش انتقام او را کشید درون کتب ایرانیـان قدیم آمده استکیفیت م کـه بخت نصر از جانب این پادشاه مرزبان عراق و مغرب بود و هموبود کـه شام را بسیـاری از مطلعان تاریخ ایرانیـان گفته اند ی درون شام و مغرب مشـهور هست و عامـه او را بخت ناصر و کاربگرفت و بیت المقدس را بگشود و بنی اسرائیل را اسیر کردو نامند و غالب اخباریـان و قصه پردازان درون اخبار وی مبالغه کنند و دروصفش اغراق گویند منجمان درون زیجها و مورخان درون ردار یک چهارم مرزبان بـه معنی کا. کتابهای خود او راپادشاهی مستقل قلمداد کرده اند، اما او فقط مرزبان ملوک مذکور بود . مملکت و سردار سپاه و وزیر و کاردارو حاکم یک ناحیـه هست سال سی ام پادشاهی او زرادشت پسر اسبیمان سوی وی ه ب. پادشاهی رسید و مقر او بلخ بوده بعد از لهراسب پسرش بشتاسب ب نزد مجوسان نام آن بستاه ه ف هست و بمبر مجوس هست و کتاب معروف را همو آورده کـه بنزد عامـه بنام زمزمـه معرو.آمد زبانی آوردکه از آوردن نظیر آن عاجز بودند و کنـه معنی آن درون نمـییـافتند بعد ازاین از کتاب ه زرادشت این کتاب را ب. هست ه طلا نوشته شده بود کـه این کتاب درون هیجده هزار مجلد ب. زردشت و تفسیری کـه بر آن نوشت و تفسیر تفسیر سخن خواهم داشت مندرجات آن وعده وعید و امر ونـهی و دیگر آداب شریعت و عبادات بود و شاهان پیوسته بـه مندرجات این کتاب عمل مـید که تا .دوران اسکندر و کشته شدن دارا پسر دارا کـه اسکندر قسمتی از این کتاب را بسوخت نگاه به منظور تفسیر نیز تفسیر و تفسیر زند نامـیدند آورد کتاب اول بستاه نام دارد و چون از فهم عاجز ماندند زردشت تفسیری بیـا بیـاورد و آن را پازند نامـید بعد از مرگ زرادشت علمای آنـها تفسیر و شرحی به منظور تفسیر تفسیر و شرحی به منظور مسایل دیگر کـه وی ازمردم آذربایجان بود دانشمند جانشین او شد) جاماسب( وقتی زراتشت بمرد جاماس.گفتیم نوشتند و این تفسیر را پازند نامـیدند .و نخستین موبد بود کـه پس از زاردشت پا گرفت و یستاسب شاه او رامنصوب کرد بعد از او بهمن پسر اسفندیـار پسر یستاسب پسر لهراسب بپادشاهی رسیدو با رستم فرمانروای سیستان جنگهای بسیـار داشت که تا شاهی خود باقیمانده بنی اسرائیل را بـه بیت المقدس بعد فرستاد و دوران پاده گویند وی ب. رستم و پدرش دستان کشته شدند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 8 و این درون ایـام کورش ایرانی بود کـه در عراق از جانب بهمن اقامتشان درون بابل که تا هنگام بازگشت بـه بیت المقدس هفتاد سال بود مدت . دانیـال اصغر دائی وی بود گویند مادر کورش از بنی اسرائیل بود و. لخ بودشاهی داشت و آن هنگام مقر بهمن دربپاد درون روایـات دیگرهست کـه کورش پادشاه مستقل بود نـه از جانب بهمن و این بعد از انقضای پادشاهی . شاهی کورش سی سال بود 2» . بهمن بود و کورش از شاهان طبقه اول ایران بود و این درون همـه کتب تاریخ قدیم نیست ------------------ لی بن حسین مسعودی، مروج الذهب ومعادن الجواهر، ترجمـهء ابوالقاسم پاینده، چاپ ششم شرکت انتشارات ابوالحسن ع – 2 511 - 211ص 2، ج 1122علمـی و فرهنگی تهران ، سال شاید بـه همـین خاطر بوده هست که . چیزی را کـه مسعودی روی آن تاکید دارد اینست کـه مادر کورش از بنی اسرائیل بوده هست و نیز خلاف مـیل عده ای کـه کورش را شاه مستقل مـی دانستند معلوم گردید کـه . رش درون حق بنی اسرائیل لطفها کرده استکو .طبق رواین دو منبع تاریخی کـه کورش یکی از حاکمان شاه بلخ بوده هست : زند و پازند ه مشاهد مـیرسد و از جمله مسعودی هم بـه آن از دوشخصیت دیگری کـه در اکثر از گزارشـهای تاریخی تاریخنگاران متقدم ب . ام آور خدا بـه تحریر درون مـی آید، مردمان از فهم آن عاجز مـی شوند ست کـه کتاب اوستا وقتی از ساشاره نموده هست ، این امر را اما حضرت زرتشت این . از آن کوتاه مـی آیند بخشیبر طبق گزارش مسعودی حتی دانشمندان بزرگ آن عصر از نوشتن قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یـاتوابمثل هذا القران لایـانون بـه { مانند پیغمبر اسلام معجزه نمـی خواند و نمـی گوید کـه بلکه ناشی از درک ." اگر جن و انس جمع شوند نمـی توانند مانند آن را بیـاورند: " یعنی } مثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا کـه همـین امروز هم ن چنا. بـه مسایل علمـی وانمود مـی کند زیرا دانش و خرد سزوار تفسیر و تاویل مـی باشد ابتدایی مردم نسبت مردمان از درک و فهم بسیـاری از مقولات و فرضیـه های فلسفه و نظریـه های فلسفی و ادبی عاجزبوده و طالب استشارت مـی درون شاهنامـه و مولانا درون مثنوی و عطار درون منطق الطیر و غیره وغیره که تا کنون نیز مثلا ًدر ادبیـات آنچه را کـه فردوسی. باشند استدلالات آنـها بیـان داشته اند درون عصری کـه ذهن بشر سیـاره ها را درون فراز آسمان ها کشف مـیدارد، از درک و معنی کلام و ود و کلام او را نمـی شد کهی بـه زیرا آنحضرت پیغام آور خرِد خدایی ب . متحیر مـی مانند، چه رسد بـه کلام حضرت زرتشت بود کـه بعد از رحلت حضرت زرتشت دانایـان درون پی آن شدند کـه تفسیر و تاویلی به منظور با درک این مساله . معنی نماید گیـه ساد برگیرنده برخی مـی گویند و در ) پازند(و بعد تفسیر بر تفسیر کـه آن را ) زند(اما بدبختانـه درون پارهء موارد این تفیسر.اوستابنویسند رین مـی باشد کـه مطلقا ًدر خط انحراف از اندیشـه پاک زرتشت مـیتوان آن مفساز عقایدی هست که ساخته و پرداختهء روحانیون و . را بر شمرد گرانمایـه علی اکبر از دانشمند ی یک ، اینجا دو تحقیق. درون این رابطه کـه زند و پازند چیست و چگونـه بـه مـیان آمده هست . :مـی نویسد" زند و پازند" جعفری زیز عنوان. ی از جناب هاشم رضی را بـه نقل مـی گیریم جعفری و دیگر :زند و پاند آنان کاری را کـه د این بود . این بدان معنی نیست کـه بگویم کـه ساسانیـان از اوستا بیست و یک دفتر بزرگ ساختند و بس « یـا گاتهایی " گاهانیک"بخش یکم را . هر بخش دارای هفت نسک بود. سه بخش دکه سخنان گوناگون زبان اوستایی را بـه ، سرود های زرتشت و آنچه برخی از یـاران نزدیک وی سروده یـا گفته بودند بود و شش " گاتها"دفتر یکم آن دارای . خواندند بسته بـه داد و " دادیک"بخش دوم بـه نام . ا بودو دینی اوست" مـینوی"این بخش، بخِش . دفتر دیگر گزارش و تفسیر دفتر یکم بودند بخش سوم . داوری بود و آن پیرامون زمـینـه های شـهریـاری، کشور داری و دانش ها و آیین و دستور های زمان بود 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 9 ه از بازماندهء کار های دینی، انجمـی، اجتماعی و سیـاسی جور شده بود ک" پیوست سخنان پاِک اندیشـه انگیز"یـا " هذامانتریک" .آنـها را نمـی توانستند درون دوبخش دیگر گنجانند بود کـه آن نیز گزارشی بر " زند"اما آنچه این بیست و یک نسک را سترگ گردانده بود، متن اوستایی نبود بلکه گزارش یـا ا از خوِد ایرانیـان پازند افزوده هایی از دانش ها و آیین های زمان را درون بر داشت کـه ی. را با خود داشت" پازند" گزارش با نام . آنـها را با دستور های کیشی جور ساختندو بـه کار بستند. بود و یـا از هند و چین و روم و دیگر کشور هاگرفته بودند سان ترجمـه و گزارش اوستا بـه ه نوشته های پهلوی بیشتر ب. مـی شناسیم " پهلوی"زندو پازند بـه زبان روز بود و آن زبان رابه نام هست از زبان اوستا دورتر و به پارسی کنونی بسی " پارسی مـیانـه"نا گفته نماند کـه زبان پهلوی کـه نام دانشی آن . دما رسیده ان 2» .نزدیک هست ---------------------- 1992علی اکبر جعفری، پژوهش درون فرهنگ باستانی و شناخت اوستا، بـه کوشش مسعود مـیر شاهی ، چاپ اول پاریس – 2 42 – 22ص : اوستا مـی نویسد کلمـه ء ضمن معنی" چگونگی تدوین اوستا"داکتر هاشم رضی درون باره زند و پازند، زیر عنوان ". دانش،آگاهی و مژده"سنسکریت آمده هست به معنی " وید" گوید اوستا از ریشـهء DhDla" دستور دالا"« :آورده" داکتر محمد مقدم" شتِی خشم و منش بد، و نویِد شکسِت دروغ و کاستی و تباهی و پیروزی و فرمانروایِی اوستا نوید رهایی مردمان از ز . و پدیدآرندگی است) اشا( نیکی و راستی آورده اند و " پایـه، بنیـاد و متن اصلی"این واژه را معمولا ًبه معنای. بر مـی خوریم" اپستاک" درون کتاب دینکرد هست که بـه واژهء "ویکاندر"و BDrthtlpmDe " بارتولومـه"کسانی چون . گفته اند" ایستادن" بـه معنی Dpa Dta اوپستا آن را مرکب از درون " ویکاندر. "دانسته اند" ستودن"به معنی aDpaاز ریشـهء ستاو dDaDpaDta اوپستاوکواژه را بـه صورت mBkaDder اوپست هانـهاین معنی را با توجه بـه واژه هندی باستان گرفته؛ وی" با ادب وآزرم نزدیک شدن"نظر بعدی، آن را بـه معنای بعد از " تاوایـا. جهانگیر ک. "است" درود و نیـایش آتش" تعریف مـی کند کـه به معنی اوپست هانـه –اگنی یـا DaDlpaDta . را مـی نماید" سازمان آموزشی دینی" بحثی مـی گوید روی هم رفته این واژهء مرکب اعادهء معنی بـه " گلدنر. "را کـه در کتیبه های فارسی باستان آمده با واژهء اوستا یکی مـی داند rDpaDED ابشتامواژهء pmBttt "پرتا" " بنیـان و متن اصلی" مشتق دانسته کـه به معنی اوپستاپهلوی را از کلمـه اویستاکواژهء اوستای پارسی و یـا " آندراس"نقل از اما همـین کلمـهء اوپستا را. هست .آورده اند" پناه و کمک"به معنی " ویسباخ"و " ارتولومـهب" این . بـه هیچ وجه خود اوستا نیست" پازند"و یـا " زند"اما . نیز بـه کار رفته است" پازند –زند "و با واژهء " اوستا زند" با کلمـهء . سانی اوستا و زند درون کار بوده استکاربردی داشته منظوری دیگر جز افادهء کلام به منظور یک" زند اوستا" کـه نوشته شده کـه ترکیب چون دریـافت فهم اوستا مشکل بود و اغلب معنی و مفهوم آن . عبارت بوده از تفسیری بـه پهلوی کـه بر اوستا مـی نوشتند" زند" وستا آزاد بـه پهلوی زیر هر سطر اوستا مـی نوشتند کـه دریـافت معنی ا ترجمـه ء دریـافت نمـی شد، بر این شیوه بود کـه تفسیر یـا 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 01 درون دوران اشکانیـان گزارش و ترجمـهء . است" بـه معنی گزارش یـا ترجمـه و تفسیر اوستا" زند"پس . به منظور خواننده حاصل شود . اوستا بـه لهجه پهلوی اشکانی بود و در زمان ساسانیـان این ترجمـه و تفسیر بـه لهجهء ساسانی دیگرگونی یـافت کلمـه 11100کلمـه هست که مـهمترین بخش آن ، یعنی 111000جامانده زند اوستایی کـه از زمان ساسانیـان به منظور ما بـه .کلمـه یسنا مـی باشد 11100فقط ویژهء وندیداد و شرح تفسیر و گزارش یـا "آمده هست به معنی اَزئین تیدر متن اوستا، یسنای پنجاه و هفت بند هشت بـه صورت " زند"واژهء بـه " آ"فرس باستان مشتق شده بـه معنی دانستن و شناختن کـه با پیشوند aDk" دن" اوستایی و aDn زناز ریشـهء " اَزنتی" ترجمـه . شده است" زند"و درون پهلوی اَزنتیصورت بسیـار قدیم کـه یسنا، بـه ویژه هاِت پنجاه و هفت نوشته شده بود و یـا درون ها منتقل مـی شد، بـه موجب بند هشتم از زمان های خواندن آن نیز سبب ساِز خشنودی و نیـایش . سیری بر اوستا وجود داشته هست که اشارت شدهیـا تف" زند"صراحت دارد کـه یـا تفسیری کـه به پهلوی ساسانی امروزه درون دست است، ترجمـهء همان تفسیِر اوستایی اوستا " زند" شاید . امشاسپندان مـی شده هست نامـیده مـی شود و تفسیر یـا زنِد اوستایی سه " بغان یشت" امروزه سه یسنای نوزده، بیست و بیست و یک کـه زیر عنوان . باشد اما چون درون " شرح اوستا بـه اوستا" است، بازمانده ای ست از همان تفسیر یـا و ینگه هاتام، یتا اهووئیریو، اشم وهو نیـایش را " زند"کن بود، آن شرح یـا زمان اشکانیـان و از آن بعد ساسانیـان خواندن و فهم متن اوستا دشوار و چه بسا به منظور بسیـاری نامم شناخته شده و مفهوم اوستا را افاده زرتشتکم کم نام کتاب " زند"در دوران اسلامـی تاریخ ایران ، واژهء . بـه پهلوی ترجمـه د .کرد درون . دیـا تفسیر و گزارشی کـه بر اوستا بـه پهلوی نوشته مـی شد، نیز اغلب نامفهوم و درک و فهم آن دشوار و مشکل بو" زند" را به منظور سهولت فایدت، با بر داشتن هزاروش ها و " زند"به همـین جهت . بسیـار وجود داشت" هزاروش"یـا " ارامـی"پهلوی لغات اما هنگامـی کـه چنین کاری انجام مـی گرفت، دستور و قواعِد زبان پهلوی رعایت . قرار لغاِت فارسی، جرح و تعدیل د کـه عنوان چنین دخل و تصرفی شناخته شد، " پازند"پس . یـادی زیر نفوذ پارسی جدید قرار گرفتنشد، بلکه این زبان که تا حدی ز کـه در ترکیب " صاحب"و " ضد"ترکیبی هست از دوجز اوستایی پئی تی بـه معنی " پازند" . "زند"خود تفسیر و گزارشی بود بـه تی هست که شرحش گذشت؛ بعد شاید بتوان گفت کـه اصل باقی مانده هست جِز دوم نیز همان کلمـهء اوستایی ازئین" پادزهر" 2". شرح و گزارش سادهء زند" پئی تی اَزنتی بوده است، یعنی " پازند"اوستایی _______________ 151 - 551، انتشارات بهجت ،تهران ص 9122اوستا ، ترجمـه و پژوهش هاشم رضی ، چاب اول – 2 و بعد از آن دو تفسیر بزرگ . ستآورد دوره اهورایی درون تاریخ ادبیـات ما کتاب مقدس اوستا استبدین گونـه درمـی یـابیم کـه اولین د زیرا درون بارهء کتاب اوستا از دوره . درون اینجا من نمـی خواهم روی کتاب اوستا مکث نمایم. مـی باشد" پازند"و " زند"نامـهای ه آن ب و هم درون کتاب اول مفصلا ًدر بارهء ادامـه دارد بـه عمل آمده و همچنانـهای ماقبل التاریخ که تا به امروزتحقیق و پژوهش و بررسی یین زرتشتی پیدا خواهد شد کـه به هویت ملی و فرهنگی کشور درون حوزهء تمدنی آو نیز کمتری . اوستا صحبت شده هست .خویش علاقمند باشد و از کتاب اوستا بی خبر مانده باشد آغاز دورهء اهورایی این . ست کـه گفته شود کـه کتاب اوستا، تنـها یک کتاب دینی نبوده و نیستکه درون اینجا لازم مـی دانم این چیزی قوانین مدنی بسوی ویژگی را دارد کـه پیغام آورخدا حضرت زرتشت بـه یـاری خرد درون پی آن شد کـه جامعهء انسانی رامتکی بـه اصول و نظم اجتماعی متکی بـه خرد و قانون ناشی از خرد بدین معنی کـه رشد و تکامل جامعه را بر پایـهء. شاندرشد و تکامل بک :یـا شعار آن عبارت هست از سه اصل مـهم " تز"بدین خاطر اولین . رهنما باشد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 11 .پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک وستا درون پرتوی این سه اصل مـهم و انسانی پیغام آورخدا حضرت زرتشت بـه طرح و تدوین قوانین درون کتاب مقدس خویش ا هر بند از این اصل، خود ایجاب بحث های فلسفی، اجتماعی، سیـاسی و اقتصادی و همچنان نظامـی را مـینموده . پرداخته هست که اندیشـه چیست واندیشـه نیک کدام هست ، بحث بـه عمل آمده هست و این" اندیشـه" بدون شک درون کتاب اوستا روی پندار . هست .همچنان گفتار نیک و تعریف آن را مـیتوان درون اوستا باز یـافت .ست را مورد بحث و شناسایی قرارداده ا برپایـه دیـالکتیک ،گفتار بـه مثابهء عالعمل پندار بـه . ما آگاهیم کـه پیوند پندار نیک با گفتار نیک کاملا ًبحث دیـالکتیکی هست ا درون منطق دیـالکتیک، امروز هم بـه اثبات رسیده زیر. صحت و سقم پندار و گفتار درون کردار انسان بـه اثبات مـی رسد. شمار مـی آیدانسان یـا شخصیت و گوهر اجتماعی انسان مـی ه هست که عمل انسان یـا عمل اجتماعی انسان مبین شخصیت و گوهر اندیش ضیح یـافته بنا برآن مـیتوان گفت کـه همـهء این موارد فلسفی و مدنی زندگی اجتماعی درون اوستا موجود بوده وبر بنیـاد خرد تو. باشد . هست اگر اینجا بـه اثبات موارد فلسفی، اجتماعی و قوانین مدنی و مسایل عقیدتی درون اوستا پرداخته شود، بی گمان حتما که چندین جلد بنابرآن به منظور دریـافت حقیقت بایست بـه کتاب اوستا مراجعه . کتاب نوشت، کـه هر کتاب تخصص لازم خود را نیز طلب مـی نماید . خوشبختانـه امروز درون زمـینـهء هر بند از کتاب اوستا کتابهای بیشماری نوشته شده است. خواند نمود و آن را درون اینجا فقط مختصرا ًدر . درون جلد اول و بخش اول جلد دوم این کتاب درون بارهء کتاب اوستا قسما ًمعلومات ارائه گردیده هست نـهء فشرده بازتابگر اندیشـهء پیغام آورخدا حضرت زرتشت مـی باشد، کـه بخش از اوستا بـه شمار آمد و بگو" گاثاها"رابطه بـه از ل آیینی مطرح مـی باشد با آنکه جزییمکثی کوتاِه مـینمایم زیرا گاثا ها درون تاریخ ادبیـات ما بـه مثابهء شخیصت و اندیشـه مستق .اوستا بـه شمار مـی آید : گاتها = گاثاها گاتها . بخش هست جای داده شده هست 11ی آن را گاثها مـی نویسند، درون اوستا دریسنا کـه پیش از همـه حتما گفت کـه گاتا ها کـه برخ گاتها یکی از بخش های کهن اوستا مـی باشد کـه سرودهء . گات یـا گاث ، سرود معنی مـیدهد. بخش یـا هات مـی باشد 12دارای زمان سرایش خود که تا به امروز از گزند مایـه مسرت این هست که گاتها از.خود پیغام آورخدا و خرد حضرت زرتشت هست یکی از "محقیقن و سخن سنجان گاتها را . کـه سروده شده بـه ما رسیده هست روزگار و حوادث ناگوار درون امان مانده و چنان ین قرار گاتها پنج بخش دارد، نام هر بخِش گاتها از ا. بـه شمار مـی آورند" گرانبهاترین و ارجمندترین نمود های فرهنگ جهانی ، )52 -12سرود های ( ، سپنتمدگات)22-1سرود های (، اشتودگات)1 – 2سرود ( اهنودگات :است ).12سرود(، وهیشتوات گات )62سرود(وهوخشترگات ی کـه گفتیم گاتها سرود هست ، بنا بر مطالعات کـه از متون اوستایی بر مـی آید این سرود ها را هنگام نیـایش با آهنگ قرائت م چنان کـه ولی خوشبختانـه، چنان. اما نوع قرائت آن درون طول تاریخ فرق نموده است. خود گاتها هم دارای آهنگ و زن مـی باشد. نمودند .از گزارش داکتر حسین وحیدی برمـی آید، قرائت اصلی آن درون برخی از نواحی زرتشتی نشینان سرزمـین هند هنوز با برجا هست : مـهاجرت زرتشتیـان بـه هند کـه آگاهیم بعد ازتجاوز اعراب مسلمان بـه فارس وسرزمـین ماخراسان یزدگرد ساسانی پادشاه فارس با دارو دسته اش پا بـه چنان فرار گذاشتند، سرانجام بـه خراسان پناهنده شدند، اما درخراسان یزدگرد بنا برغرور کاذبی کـه داشت و هم بنا بر خیـانت ای از مومنین زرتشتی پارس نیز درون رکاب یزدگرد شاه ساسانی فرار را بر قرار عده . گماشتگانش درون خراسان ، بـه قتل رسید ترجیح داده بودند،پس از قتل یزدگرد و تجاوز اعراب مسلمان بـه بهانـهء تعقیب یزدگرد بـه خراسان، مردم خراسان کـه مانند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 21 ز نمودند ، درون اثر این قیـام و شورش هابود کـه ها را آغا شپارسیـان نمـی خواستند تسلیم شوند ، بر علیـه اعراب مسلمان قیـام و شور نخوار و ددمنش، وحشیـانـه بـه قتل و کشار مردم بی گناه دست یـازید کـه حتی پرنده ها نیز از دد آنـها درون خواعراب مسلمان نمـی خواستند درون این اوضاع و احوال بود کـه نخست پارسیـان و بعد ها هم علما و فضلای کـه . شاخه های درخت آرام نمـی گرفتند درون تحت سیطرهء جهالت کیشان اهریمن اندیش بزیند، اقدام بـه مـهاجرت نمودند، بیشترین این مردمان از کشور ما را مردم سیستان درون تواریخ از . تشکیل مـیداد کابل و همچنان مردمان تخار و بلخ ، یعنی زرتشتیـان پاکنـهاد هرات و قندهار و هرات و غزنی و داکتر حسین . بـه طور عموم این مردمان بسوی هند مـهاجرت نمودند. ارا و سمرقند نیز نام شده استمـهاجرت مردمان بخ گان تاریخ ، ه زرین کوب درون مورد مـهاجرت مردمان پارس بعد از حمله تجاوز خونین اعراب مسلمان و تجاوز این جنایت پیش ون شک تصویر از مـهاجرت مردمان کشور ما خراسان نیز گزارش مفصلی دارد درون کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام کـه بد : داکتر زرین کوب از جمله مـی نویسد. مـیتواند باشد ندرت اتفاق ه یکسره و با هم بـه اسلام گرویده باشند ب –چنانکه درون باب قزوین روایت کرده اند -اینکه عامـهء اهل یک ولایت « وسیـابجه و زط ها ؟ ایران از همان آغاز فتوح از عناصر بومـی و محلی مثلکه درون نواحی جنوبی و غربی افتاده هست و باآن حتی درون جنگهای داخلی ایران با اعراب یـاری نمودند لیکن بعضی بلاد، خاصه " موالی"اساورهء دیلم اسلام آوردند و با عنوان مـی نمودند و در بعضی شـهر های دیگر بلاد فارس و جبال گیلان و دیلم که تا یک چند همچنان از قبول استیلاء عرب خود داری " نیزکه اعراب بـه فتح آنـها نایل شدند خاصه درون آذربایجان و فارس قسمتی از مردم آیین اسلام را نپذیرفتند و با قبول جزیـه و خراج قرن بعد هنوز کـه تا چند –سبب فشار و تحقیر و آزار ه با اینـهمـه ب.شدند و بر آیین سابق خویش همچنان باقی ماندند" اهل ذمـه عده یی از مجوس فارس و خراسان بـه سیستان و مکران رفتند و بعضی از آنـها بـه مـهاجرت راه دیـار –نمونـهء آن دیده مـی شد بلاد کـه به جنگ گشوده مـی شد اراضی آنـها بـه تملک مسلمـین درون مـی آمدند و مـهاجرت و ساعراب . هند را پیش گرفتند ها کـه غالبا ًموافق معاهده حق سهم درون آن بلاد بدست مـی آوردند سبب تأمـین استیلاء عرب و درین بلاد و هم درون دیگر شـهر . موجب نشر و توسعه و ترویج اسلام درون آن بلاد مـی شد اینـها جزیـه را پذیرفته بودند و خراج مـی دادند اما رفته رفته از . این دگرگونیـها به منظور بعضی از مزدیسنان طاقت فرسا بود... چون سرزمـین نیـاکان را درون دست بیگانـه مـی دیدند و دین و قانون و رسم و آیین خود را . حبت و مجاورت اعراب ملول شدندص آنـها را غاصبان و جزیـه . نیز عرصهء فشار و سختی مـی یـافتند زیستن با این مـهمانان ناخوانده هرروز بر ایشان دشوارتر مـی شد و با نارضایی و نومـیدی چاره یی جز ترک یـار و دیـار " ین دارند، چون سگ خورند نانچون دیوان د" ستانانی مـی شمردند کـه چشم این ناراضیـان بـه سیستان و نمـیروز و حتی بـه سرزمـین هند دوخته آمد کـه گمان مـی رفت سوشیـان و شاه بهرام از . نمـی دیدند ر تاخت و تاز اعراب بود عده یی از مزدیسنان از حدود ظاهرا ًدر سالهای کـه خراسان از راه کرمان گرفتا. آنجا بر خواهند خاست مقام و جای و باغ و کاخ و "دژ سنجان واقع درون نزدیک خواف نشابور بیرون آمدند و برای آنکه دین نیـاکان خویش را پاس بدارند اما آنجا نیز دیری نماندند و .به کهستان خراسان آمدند و در آنجا یکچند متواری وار ماندند. خویش را درون آنجا یله د" ایوان و چون درون آن جزیره نیز از . ظاهرا ًدر سالهای کـه مجاشع بن مسعود درون کرمان کر و فری داشت راه جزیرهء هرمز را گرفتند ناچار زن و فرزند . عرب آزار دیدند چاره یی ندیدند الا کـه یکسره دل از یـار و دیـار بر دارند و ترک وطن کنند" دروندان"دست یک چند نیز درون جزیرهء دیب بسر بردند و سپس از . خویش را درون کشتی نشاندند و با پیران و دستوران خویش بـه سوی هند راندند .آنجا راه گجرات را پیش گرفتند پارسیـان هند کـه هنوز درون گجرات و بمبئی و سورت و کلکته و مدرس و جا های دیگر آیین نیـاکان خویش را حفظ کرده 0» .این مـهاجرانند کـه اولین دستهء آنان ظاهرا ًدر حدود پایـان قرن اول هجری بـه خاک گجرات قدم نـهادنداند بقایـای -------------------- 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 31 112 - 112، ص 5122داکتر عیدالحسین زرین کوب ، تاریخ ایران بعد از اسلام ، چاپ نـهم ، چاپخانـهء سپهر ، تهران ، – 2 خراسان نیز درون اوایل و همچنان بعد از آنکه دیگر نمـی توانستند ظلم و ستم اعراب مسلمان را طاقت بـه عین شکل مردمان کـه حرام اندیشان بـه ناموس ملت ها تجاوز نموده زنان و ان را بـه کنیزی و پسران را بـه غلامـی مـی بیـاورند ، بـه ویژه این درون آیند " دروندان"استند کـه دین و فرهنگ خویش را فراموش نمایند و به دین بردند، آنـهایی کـه توان جزیـه را نداشتند و هم نمـی خو ردند و همچنان که تا راب خانـه و کاشانـهء خود را ترک نکاما گروه دیگر با وجود فشار های اهریمنی اع. مجبور بـه هجرت شدند .ا احیـاء نماینداواخر سلطنت سامانیـان کوشش مـی د کـه اگر بتوانند دوباره آیین و فرهنگ خویش ر دستهء کـه از فارس و شـهر های . دو دسته تقسیم بودنده چیزی دیگری کـه قابل ذکراست این مـی باشد کـه گروه مـهاجرین درون هند ب دستهء اول از لحاظ . کشور فارس مـهاجرت نموده بودند و دستهء دیگر کـه از خراسان و شـهر های خراسان کـه ما از آنـها نام بردیم و دستهء دوم کـه از شـهر های کشور . ها بودند" وندیدایی"مربوط مـی شود بـه آیین اوستای ساسانی ، یعنی بیشتر آنـها عقیده و آیین یعنی زرتشتیـان واقعی ومعتقد بـه اصول اصلی آیین . ما خراسان هجرت نموده بودند، مربوط مـی شوند بـه پیروان اوستای اصلی و " مغانی"اولیـه با دومـی ها فرق فاحش دارد کـه حتی مـیتوان گروه وندیدایی را گروه بنا برآن رسوم و امر و نـهی گروه . زرتشتی از همـین روی قرائت . این کتاب خواهیم داشتازما درون این باره بحث مفصل درون جایی دیگری . انحرافی از آیین زرتشتی نامـید آنچنان کـه از قرنـها یعنی از زمان خوِد پیغام گونـه دیگر صورت مـی گرفت و در گروه دوم بـه گونـهء ه گاتاها درون گروه اول ب این مطلب را ضمن معرفی گاتها درون نوشتهء داکتر حسین وحیدی چنین مـی . آورخدا حضرت زرتشت رواج داشت خوانده مـی شد : خوانیم :آهنگ گاتها دیک بـه چهار هزار سال گاتها بـه آهنگ ویژه و بس دلنشینی سروده شده هست که خوشبختانـه امروزه بعد از گذشت نز« هست که هنوز هم نام لحن یـا ) گاتار(اما نکتهء درون خور اعتنا، کلمـهء . "... همانگونـه کـه در آن زمان سروده شده، بجا مانده هست .نوایی هست محلی کـه در کردستان ایران خوانده مـی شود و جنبهء نیـایش دارد ترکیب شده است، و به زبان ] دوستار –ندهء صفت فاعلی، مانند خواستار ساز) [ تار(و ) گات(نام این نوا از دوپاره، یعنی را هم اکنون درون مایـهء بیـات ترک خوانده و نواخته مـی شود معرب ) قطار(شاید بتوان گوشـهء . معنا مـی دهد) خوانندهء گات(کردی .یرانی بـه شمار آورددانست و پرده های سازندهء لحن آن را از دایره های بسیـار قدیمـی موسیقی ا) گاتار( 11مجاهدت قابل ملاحظه ای به منظور یـافتن اصلی گاتها kmDtmBpaBrوجود وزن درون گاتها مؤید سرود بودن آنـهاست وسترگارد .از یسنا کرده هست 15و – 55 – 14 – 42 – – 22 – 52 – 5 -9نیز کوششـهای پربهای به منظور یـافتن وزن یشتهای hBtmtnaDrmBlو هرمان ترپل hDltpaBlوستفال .مبذول کرده اند 11 پیش از آنکه چند نمونـه از این سرود ها ارائه شود رواست با اندکی از کوشـهای این دانشمند درون باب چگونگی دست یـافتن بـه .سرود های اصیل زرتشتی آشنا شویم انجام بـه منبع اصلی و دست نخوردهء جان دریپر کـه هم اکنون استاد دانشگاه ویرجینیـا آمریکاست، بیست و چند سال کوشید که تا سر .سرود های زرتشتی دست یـافت 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 41 بـه قراری کـه مسؤلان انجمن ایران باستان و انجمن زرتشتیـان ایران بـه نگارندهء این سطور اظهار کرده اند آقای دریپر چند سال سرود های زرتشتی را شنیده وسپس پیش بـه ایران مسافرت کرده و شاهد برگزاری آیین زرتشتیـاِن دیـارما بوده و اهنگ برخی از .به هندوستان مسافرت کرده هست دریپر بنا بـه دعوت دکتر کارخانـهوالا کـه یک فیزیکدان اتمـی و هم از پیشوایـان زرتشتیـان هند هست به هندوستان سفر مـی کند و ک را بی نصیب از گزند نوا های بیشتر بـه آتشکده های آن سامان مـی رود و به سرود های زرتشتی گوش فرا مـی دهد، اما هیچی .مجعول اعصار گوناگون نمـی بیند DkDakaنام اودوادا ه بمـی شنود درون روستای دور افتاده یی درپیر سرخورده و مأیوس قصد مراجعت بـه کشور را دارد کـه اما دریپر بـه آن دشواریـها .برآن مـی شود تابدان روستا برود، دوستش او را از دشواری راه آگاه مـی سازد. آتشکده ای وجود دارد بعد از چند شبانـه روز راه پیمایی با اسب و قاطر سرانجام بـه آن دهکده و آن ... و مرارتها نمـی اندیشد و آمادهء حرکت مـی شود اینجاست کـه وقتی آن پژوهشگرشیدا نوای سرود های زرتشتی را مـی شنود احساس مـی کند کـه به چندین هزار . آتشکده مـی رسد ... باز گشته هست سال پیش گان و دانشمندان علوم اجتماعی بر این عقیده اند کـه آهنگهای سرود های زرتشت کـه هم اکنون درون روستا های اوادای ه پژوهند 2» . هندوستان خوانده مـی شود، از بسیـاری جهات متکی بـه همان سرود های اعصار بسیـار دور هست -------------------- 110 - 010، چاپ دوم ، ص 1100ی زرتشت، مترجم داکتر حسین وحیدی ، نشر آفتاب تهران گاتها، سروده ها -0 درون اتکا بـه این گزارش مـی توان حدس زد کـه این آتشکده ء اودواد مربوط بـه زرتشتیـاِن باشد کـه از خراسان بـه هند و در دیـهی سان بـه همان پاکی و قدسیت خویش کـه در زمان زرتشت بود کـه گفتیم آیین زرتشتی درون خرا زیرا چنان.. اودوادا مـهاجر شده اند .حفظ گردیده بود نیکان ما درون خراسان که تا چند سده با ایثار جان های خود مقاومت نمودند، درون حفظ نام و ننگ خویش معامله کـه واقعیت این هست ا کـه پارسیـان البته شاهان و روحانیـان ایشان درون کاری ر. را قبول نداشتند و به بهایی تامـین منافع خاص از نام و ننگ نمـی گذشتند مراحل مختلف از تاریخ انجام دادند و سرانجام درون اثر همـین فتنـه های خود باعث پیروزی اعراب متجاوز مسلمان برخویش فشردهء پیغام درون بالا گفته شد کـه گاثا ها یـا گاتها مجموعهء منسجم و . گردیدند ودیگران را نیز درآتش تجاوز اعراب سوختاندند و . بـه گمان اغلب تصور مـی شود کـه گاثا یـا گاتها پیش از تدوین اوستا سروده شده باشد. آور خدا و خرد حضرت زرتشت مـی باشد وقتی گاتها بـه دقت خوانده شود و توجه دقیق بـه آن بعمل آید، بـه یقین بعد از . بعدا ًگاتها نیز دراوستا درون یسنا جای داده شده هست . بـه عظمت و جامع بودن و کامل بودن کتاب اوستا انسان پی مـیبرد خواندن آن :گاتها و اوستا کتاب آسمانی نیستند . گاتها چنانکه قبلا ًهم گفته شد بـه گونـهء جداگانـه کتاب شده است. درون اوستا شروع مـی شود) یسنا( گاتها از هات بیست و هشتم درون واقعیت این . درون ایران دانشمندان زیـادی این کتاب را ترجمـه نموده اند. مـه شده هست و خوشبختانـه این کتاب بـه چندین زبان ترج هست که ترجمـه ها اگر از لحاظ مضمون تغییری ندارد از لحاظ شکل متفاوت هست و با معیـاری های مختلف ادبی ترجمـه گردیده زمانی هم از گاتها و اوستا . اتها نیز بـه عمل آمده استانکار نباید کرد کـه گاهی دستبرد های هم بـه بهانـهء ترجمـه درون متن گ. هست چنان مبالغه آمـیز اوصاف و تعریف های صورت گرفته هست که این کتاب را بیرون از حوزه خرد قرار داده و مانند قرآن جنون 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 51 ی درون برخی از نوشته های یکه حتی این قلم نیز بدون اندیشیدن بـه یک چنین توصیف ها آمـیز کتاب آسمانی قلمداد نموده اند، طوری .خود متوسل شده هست حتی درون انجیل گفته نشده هست که آن . از یـهودیـان هست ن کتب فقط و فقط یک ترفند و فتنـه ییباید روشن گفت کـه آسمانی خواند را درون سراسر انجیل این خود حضرت عیسی هست که موعظه مـی کند و مردم خدا بـه عیسی نازل شده هست ، بل کتاب از سوی درون حالی. بـه اتکای تورات هست که اسلام نیز کتاب خود را آسمانی مـیخواند. بـه خدا پرستی و پرهیز از ستم توراتی فرامـی خواند کـه قرآن کتاب آسمانی هست ، ووقتی بـه قرآن مراجعه صورت گیرد درون اثر تناقضات کـه انسان وقتی دقیق شود با عنوان این ) الله(امروزی ندارد ، ه گونـه سازش با زند کـه هیچ گردیده و همچنان اوامر و مناهی قرآن کشف بسیـاری کـه از سوی علمای گذشته از بی عقلی نقال هم هست زیرا اکثر موارد امر و نـهی درون قرآن را درون آثار بزرگان . یک عنصر بیعقل معرفی مـی شود درون کتاب اوستا و آیـات جزایی آن را درون وندیداد ساسانیـان بـه یونانی و هندی و کشور ما خراسان بـه ویژه آیـات رحمت آن را .که بیشترین قصه های فلکلوریک تورات را درون سراسر قصه های قرآنی باز مـی یـابیم گذشته از آن. خوبی مـیتوان مشاهده نمود بیم کـه گفته شده باشد کـه خدا یـا درون اوستا و به ویژه درون گاتا کـه سروده های خوِد پیغام آور خدا و خرد مـی باشد هیچ جایی نمـی یـا بلکه این زرتشت هست که با خدای خود راز و نیـاز مـی کند و از او الهام مـی گیرد و خرد خویش . اهورا مزدا این آیت را فرستاد ات را درون اثر الهام خرد خدایی تکمـیل مـی نماید و آنچه را کـه از خداوند الهام مـی گیرد و در باره آفرینش و جهان و مناسب بیشترین مضمون این راز و نیـاز ها را درون گاتا ها درخواست اعطای پندار . اجتماعی مـی اندیشد آن را بـه انسانـها باز مـی گوید مـیدانیم کـه هر پنداری نیکِ مربوط هست به خرد انسان، و آنچه از پندار نیک باز مـی تابد همان گفتاِر . نیک از سوی خدا مـی یـابیم .این دو باعث کردار نیک مـی شودنیک هست که موجودیت ازسوی خدا را و ) پندار نیک( زرتشت درون اوستا و گاتا وقتی از خدا چیزی مـی پرسد و پاسخ مـی یـابد، مثلا ٌاستدعای خرد :خواستن راهنمای از سوی خدا را درون گاتا ها چنین مـی خوانیم ای مزدا اهورا،{ با آوای خود، بـه خرد و اندیشـهء من یـایشـها،راستی و اندیشـهء نیک را به منظور همـیشـه نگاهبانم، کـه با ن بیـاموز و باز گوی کـه }؟در آغاز و آفرینش چگونـه پدیدار گشت ، گاتها 22سرود یکم بند .او درون حقیقت با خدای خرد درون گفت وشنید است، و از او مـی آموزد و سپس آموخته های از خدارا بـه آفریده های او مـی آموزاند و توان دارم، که تا تاب{ بـه مردمان مـی آموزم کـه }.در راه راستی بکوشند 4سرود یکم بند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 61 حضرت فردوسی ، این سه بنمایـهء گاتا هایی ، پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک را درون اول دایرةالمعارف هویت :پس از آن کـه خدای خرد را مـی ستاید که) شاهنامـه( ملی ، آیینی و فرهنگی ملت ما کزین برتر اندیشـه بر نگذرد –خداوند جان وخرد بنام :مـی تاباند) چون سه پاس( چنین درون کلام آفتابینـهء خود .کزین سه رسد نیک وبد بی گمان –سه پاس تو چشم هست و گوش زبان بیـاموز و باز گوی کـه : و در همانجا عین سوال را کـه پیغام آور خرد درون پیشگاه اهورا مطرح مـی نماید کـه :حضرت فردوسی پاسخ اهورامزدا را بما چنین نقل مـی نماید .آغاز و آفرینش چگونـه پدیدار گشتدر .نگهبان جانست و آن سه پاس –نخست آفرینش خرد را شناس بدین گونـه درون مـی یـابیم کـه در واقعیت پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک ناشی از خرد نیک هست و این همـه نیکی ها را یعنی درون مقابل نیکی ها بدی هایی هم . درون مقابل خدای خرد، دیو جهل هم وجود دارد. ست بـه نام خدای خرد یـا اهورا مزداخدای ا . است) اهریمن( هست و این دیو بدی ها ام بدست بهر حال کتاب اوستا و گاتاها یک کتاب زمـینی هست و بـه وسیلهء انسان کـه مانند همـه انسان های دیگر بدنیـا آمده و سرانجه یـاران اهریمن بـه قتل مـیرسد ، نوشته شده هست و یگانـه کتاب هست که باری نخست توحید را بـه وجود آورد خدا را بـه یگان . شناختاند وخدا پرستی را رواج داد و نظام اجتماعی را درون پرتوی خرد اهورایی مدون ساخت بـه عمل آمده هست ، از آنچه کـه این قلم خوانده،از جمله بـه نظر نگارنده کـه گفته شد از گاتا ها ترجمـه های زیـاد درون زمـینـهء این هم چنان ستوت یسن گاتا را ترجمـه کرده و داکتر علی . بهترین ترجمـه گاتا ها توسط داکتر حسین وحیدی صورت گرفته هست تفسیری گاتاها بـه گونـه ء اب اوستااما داکتر هاشم رضی درون کت. اکبر جعفری آن را بر گردان نموده هست که طرف اعتماد هست بنابرآن ما مختصرا ًبخش های از هر . را مورد بحث قرار داده کـه بیشتر مـیتواند از این سرود ها شناخت حقیقی را بدست دهد درون بسیـاری از زیر اوستا و گاتاها تقریباً . سرود را درون اینجا بـه نقل مـی آوریم که تا خوانند ء هموطن با این سرود ها آشنا گردند جز یکی دونفر اقدام - حتی مـیتوان گفت کـه هیچی -کشور های جهان شناخته شده هست ، اما بدبختانـه درون کشور ما کمتری زوال خرد درون زادگاه واقعا ًمایـه سوگمندی هست که . بـه باز شناسی این ننگ و ناموس هویت ملی فرهنگی و آیینی ما ننموده هست . اده استخرد اتفاق افت بنا براین ما قسمتی از سرود های گاتاها یـا یکی از شاخصه های اساسی هویت فرهنگی و آیینی مردما ن مـهین خویش .گاتاها از سرود هشتم شروع مـی شود. خراسان را جهت شناخت مضمون آن کوتاه بـه نقل مـی گیریم :سرود هشتم« او به منظور همـه . را مـی شنویم زرتشتصدای آرام و مطمئن واعصار وناز ورای قر درون این سرود.ه بند استاین سرود دارای یـازد آن گاه به منظور پیروان راستی و خود، کامـیابی درون این جهان و . آفرینش از درگاه خداوند رامش و آسیـایش خواهان استموجودات :جهان دیگر را خواستار هست اکنون گروهی کـه این سرود ها . ی آن چنان کهی نسروده و نشنودهمنم آنی کـه سرودء گویم اهورامزدا را ، سرود های{ را بـه جان شنوده اند و اهورای یکتا را ستایشگرند، باشد که تا به یـاری نیرو های خیر و نیکی که تا بهترین مراحل آموزش راهبری }.شان کنم 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 71 : درون چهامـین بند مـی گوید ی کنم که تا از زندگی نیک برخوردار باشند و تاو توان دارم خواهم برآنم که تا روان مردمان را بـه دستیـاری منش نیک رهبر{ }.آموخت کـه پیرو دین راستین باشند : سرود بیست نـهم این محیط، . و هم زمان با رسالِت وی برقرار بود زرتشتسروِد بیست و نـهم بیـانگر اوضاعی هست که پیش از بر انگیخته شدن .در آن زاده شد و پرورش یـافت زرتشتکه جهان و دورانی را تصویر مـی کند بـه درگاه خداوند ِگله و شکایت مـی کند و با بانگ ِداد خواهی برمـی آورد، درون اجتماع مردمان " روان آفرینش"در این محیط کـه هایی از اما دسته.در سلوک و معاش ، بیـابانگردی، شکار و آذوقه گرد آوری بوده مدار و روال زند. شکافی ایجاد شده بود اینان دام ها و .گله داری و کشاورزی روی آورده و برای سده و آبادی و روستا و شـهر بنیـاد مـی نـهادنده مردم بـه زند جانوران را ارج نـهاده و از قربانی و تحت فرمانبرداری کاهنان و پیشوایـان مذهب درون آمدن و باج و خراج گزاردن خوداری کرپن ها از سویی و بیـابانگردان از جهتی دیگر این مردم را با فشار و محدودیت مورد حمله و یغما و کاهنان و. مـی د یـا بـه تعبیر گاثا ها، گئوش اورون بـه فغان مـی آید و به درگاه " روان آفرینش"در چنین هنگامـی هست که . نددغارت قرار مـی دا بیست " هات. "مـی شود کـه نابسامانی ها را بـه سامان آورد ه و فرستاده ییبرگزید اهورامزدا ِگله و شکایت مـی نماید و خواهان درون چنین محیطی هست که زرتشت . هست ونـهم بیـان هنگامـی ست کـه بی داد و نا امنی و ظلم َکوی ها و کرپن ها بـه اوج خود رسیده :را مـی آوریماینک فشردهء هات بیست و نـهم . بـه اصلاح پرداخته و رسالت خویش را ابلاغ مـی نماید روان آفرینش بـه درگاه خداوند ِگله مـی کند کـه از خشم و ستم و بیداد مردمان بـه ستوه آمده هست و درخواست مـی کند که تا خداوند { نیرویـابند و وی را مورد " فشوینت" و شبان " واستریـه"وی را از این همـه ظلم و بیداد رهایی بخشد و چنان سازد کـه کشاورز .}.ت قرار دهندپشتیبانی و حمای بر جهان سایـه انداخته و پیروان این روش بد، روان آفرینش را بـه ) بی نظمـی و بیداد" (دروج"پس اهورامزدا مـی نگرد کـه چگونـه زرتشت "نخستینی کـه بر انگیختهء خداوند است، "ندای وهومنـه درون جهان هستی بلند مـی شود کـه . داد خواهی بر انگیخته هست }اشد کـه به او زبان و بیـانی شیرین جهت رسانیدن پیـام ها و دین داده شدمـی ب" سپی تامـه وی دریـافته نخستینی کـه در جهان، آیین روا مـی کند . اینک هنگامـی هست که از مـیان مردمان، زرتشت بر انگیخته شده هست : اوست و مـی گوید را براندازم، کـه به من و " درج" قرار کنم و بی داد و ستم آن چنان نیرویم بخش که تا بتوانم صلح و سازش را بر! ای اهورامزدا{ } . همراهان نیروبخش و آن توانایی ارزانی دار کـه خان ومان خوب پدید آید : وندای پیـامبر مـی شنویم درون واپسین بند این سرود بعد ای گروه مردمان، { }رسالت مرا بپذیرید که تا بتوانم آیین را بگسترانم :بنیـان دین –نج سرود سی و چهل و پ آشکار هست که درون برابر جمعی سخن . درون سرود سی و چهل وپنجم، زرتشت درون حال سخنرانی و رسانیدن پیـام و تشریح دین هست به روشنی پیداست کـه مردی هست در پی ساختن و پرداختِن نیک . کلامش قاطع، روشن اما موجز و فشرده است. مـی گوید 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 81 شرافت و اصالت . درون دیگاه وی، انسان معیـار انسان است. محیطی سالم و پاک به منظور زیسِت پیروانو انسانی به منظور مردمان و . آدمـی درون همـهء قرون و اعصار، این چنین مورد اعتنا و اعتماد اندیشمندی نبوده هست ه باشد، که تا بدان حد آزادبد مـی کند یـا نیک، بـه اختیـار و گزینش مـی . آدمـی از نظر زرتشت، مسئول اعمال و کردار خویش مـی باشد اما –گی و اصالت و احترام جهت آدمـی قایل هست که بعد از ابلاغ رسالت مـی گوید هرآزاد هست بر گزیند، نیک را یـا بد راخوش و به کام و شادمانـهء خویش را تباه کرده هست و آنان کـه نیک را برگزینند، حتما با همـهء توان ه آن کـه بد را برگزیند، زند و ) مئین یو –سپنت (گی و عرصهء گیتی صحنـهء ستیز و تعارض زشتی و نیکی، منش پاک ه زند. درون برابر بدان پایداری کنند .اما سرانجام بدی و بدان بر مـی افتند و نیکی غالب و پیروز مـی شود. مـی باشد) مئین یو –انگره (منش بد سیـار، رسالت و مبانی دین خود را توصیف مـی کند چنان هست که هات چهل و پنجم، سرودی هست که زرتشت درون مقابل گروهی ب این سرود با صراحت رئوس اصلی عقاید . دعوتی از همـهء مردمان بـه عمل آمده که تا در جایی معهود، سخنان پیـامبر را بشنوند : مـی گوید. زرتشت را تصویر مـی کند درون جهان دو راه، دو .تان را تباه سازنده موزگاران بد زندهمـه از روی اندیشـه و خرد راِه خود را بر گزیند و مگذارید آ{ آنانی کـه راه بد را بر گزینند، بسیـار . گوهر و دو منش وجود دارد، یکی نیک و آن دیگری بد کـه هیچ گاه بـه هم سازش ندارند . کی و داد و قانون آشا روا باشداهورا مزداِی توانا کـه جهان هستی را بیـافرید، خواهان هست که روی زمـین نی. زیـان خواهد دیدانی کـه از او فرمانبری کنند، از حاصل کرداِر نیک بـه آسایش و بهی رسند؛ مزدا اهورایی کـه خداوند و خرِد کل این جهان }. نیک خواه آفریدگان مـی باشد و امـیدوارم شایسته ترین راِه رهبری را بـه من بیـاموزد. هست :سرود سی و یک درون سرود بیست و هشت پیـامبر مـی . ت سرود بیست و نـه آغاز گاثا هاست، سرود پیـامبرِی زرتشت اعلام مـی شودشاید بتوان گف به منظور گروهی سخنرانی کرده و 54و 52آن گاه چنان کـه گذشت درون دو سروِد . گوید امـیدوار هست آیین اهورایی را انتشار دهد :در آغاز مـی گوید. اساس دیـانت را بیـان مـی کند ه کـه بیـان مـی کنم، آن هست که رسالت دارم که تا آشکار سازم برنامـهء من پیکار و مبارزه با آنانی هست که جهان آشایی و آنچ{ }جهان راستی را تباه مـی کننده از دیگاه زرتشت نظم و قانون و راستی، احترام بـه حقوق فردی، کار و کوشش، شیوهء اقتصادی زراعی، روش زند" اشا" . است... گروهی، برقراری عدل و مساوات و اجتماعی و به همـین مناسبت . مفهومـی وسیع درون یک فلسفهء عملی نوین دارد" اشا"سخن مـی گوید و این " اشا"در همـه جا پیـامبر از برقراری :است کـه مـی گوید مـی توانید بـه نیکی تشخیص چون شما مردمان راه درست را ن... آگاهی مـی دهم شما را از سخنانی کـه تا کنون نشنیده اید{ }.دهید، از سوی اهورامزدا به منظور شما دین راستین را آورده ام کـه بدان عمل کنید مزدا، روشنایی و خرد و جوهر . درون بند هفت و هشِت سی و یکم، خدا را توصیف مـی کند. را که تا اندازه ای تفسیر کردیم" اشا" :زرتشت مـی گوید. راستی هست ( و اشا) منش نیک( مدت ها جست وجو کردم، دریـافتم کـه تو آغاز و فرجاِم هستی و آفرینندهء وهومنچون نیک اندیشیدم و { . }هستی و تو را بر اثِر اندیشـه، درون خود یـافتم) قانون، نظم، داد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 91 ازدهم آمده کـه در بند ی. آنچه کـه از دیدگاه زرتشت بدان تأکید مـی شود، اختیـار آدمـی درون گزینش راه خوب و راه بد درون زندگی هست خداوند درون آغاز آفرینش ، درون وجود و نـهاد آدمـی، دین یـا وجدان یـا نیروی تمـیز و تشخیص ودیعه نـهاد که تا با درایت و فهم راه خود همـیشـه آدمـی را بـه انتخاب خوب و درست بر مـی انگیزد و " درست اندیشی"آرمئی تی کـه صفتی خدایی هست به معنای .را برگزیند بـه موجب بند چهاردهم آدمـی همـیشـه حتما پیش از انجام هرکردار و کاری . ؤل مـی نماید که تا مبادا بـه بدی گرایدوجدان او را مس درون بند هفدهم مـی گوید آنان کـه از دانایی و خرد برخوردارند، وظیفه دارند که تا دیگران را . بیندیشد و با وجدان خویش م نماید کـه به شیوه های بِد زندگی، پویـان هستند آنانیـاز نفوِذ دروغ پرستان یـا . بد تبلیغ شوند برانگیزند و مجال ندهند کـه راه نادانی و آن گاه دستور مـی دهد این چنینان . هشدار مـی دهد چون به منظور شـهر و روستا و خان و مان تباهی و ویرانی بـه بار مـی آورند مـی گوید بشنوید، گوش کنید، اما بـه آن . ه این کار دست زنیدرا از خود و جامعه برانید، حتی اگر مجبور باشید با جنگ افراز ب .گوش فرا دارید *است اهوم بیشگی ه کـه داناست، بهی کـه به راستی مـی اندیشد، بهی کـه شفا دهنده و پزشک زند ------------------------- . اوت و تازگی بخشدبه معنی شفابخش ، پزشک زندگی، آن چه کـه به زندگی طر" اهوم پیش" -* . یسناِی سی و یکم یکی از گفتار های پیـامبر هست که با روشنی و صراحت خطوط سلوک آدمـی را ترسیم کرده هست :سرود سی دوم حتما اشاره شود کـه مخالفان زرتشت، یـا دیویسنی ها ، تیره و قومـی از . درون این سرود مخالفت دیویسنی بـه مزد یسنی بیـان شده هست ایرانیـان بودند کـه آیین زرتشت را پذیرفتند و پیروان زرتشت مزدیسنی، یعنی مزداپرست و یگانـه پرست نام گرفتند و چون آن خود تیره های دیگر بـه ادامـهء دین اریـایی، یعنی پرستش ارباب انواع و خدایـان باقی ماندند، از سوی اینان دیویسنی یـا دیو پرست .خوانده شدند و تن چنان کـه چندین بار درون سرود ها یـاد کرده، درون بشارِت پرستش و دعوِت مردم بـه خداِی یگانـه، یعنی زرتشت بـه همـهء جان اهورامزدایی کـه آفریننده و هستی بخِش جهان هست و درون بند چهارم از یسنای . نامـید) دانا( اهوراست، اهورایی کـه وی را مزدا . است... مان، آب ها ، گیـاهان و چهل و چهار و بسا جا های دیگر آفرینندء زمـین ، آس و در " گرهمـه"و " اوسیج"ها باشند و از ) کرپن(ها و ) کوی(در یسنای سی و دو، زرتشت از مخالفان خود گفت و گو مـی کند کـه : زرتشت مـی گوید. یـاد کرده است" بندو"سرودی دیگر از ن و دیویسنان، مزدا اهورا، آن خدای یگانـه خواهان هست که از پیروا. آیینی کـه آشکار کرده ام به منظور همـهء طبقات و مردم است{ } . پرستش دیوها راهی درست نیست و جزدروغ و بدی نتیجه ای بـه بار نخواهد آورد. قانون اشایی حکمفرما باشد . و سراسر این فصل درون نکوهش راه دیو پرستی و عواقب نافرجام آن هست :سرود سی و سه چنان کـه در یسنای سی . ندهء مفاهیمـی درون بارهء شیوه های سلوک جمعی و رفتار آدمـی درون جامعه استیسنای سی و سه درون بردار درون این بخش نیز بـه . مردمان برابر دین ام از فلسفه و توجیـه خیر و شرسخن رفته و در یسنای سی و دو درون بارهء وظایف .ند پیش آیدناگزیر، مطالبی بیـان شده کـه در یک جامعهء اسکان یـافته مـی توا 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 02 دربند نخست از این سرود آمده کـه داوری حتما از روی داد و درستی باشد، این عدل درون داوری، لازم هست بدون نظرات . خصوصی انجام گیرد چه نسبت بـه پیروان راستی، چه درون بارهء پیروان ناراستی د پسندی، غرور، نفاق و مخالفت و بدگویی و خو: چونخواهد که تا پیروان، صفات نکوهیده یی برابر بند چهارم، پیـامبر مـی از خداوند مـی خواهد که تا در پناه نظم و داد و قانون و .بدرفتاری را یکسره ترک کنند و در پیشرفت زندگی و کار و کوشش بیفزایند خرد و عقل، با کامـیابی بتواند .ار شده ، بـه سر منزل مقصود برسانده درا کـه رهبریش را عهد جامعه یی :سی و چهار سرود و ) هوخته( گفتار نیک) هومته(اندیشـهء نیک: درون آغاز این سرود مـی گوید راه وصول بـه خداوند، انجام سه اصل اساسی استخوب و سالم و شادمانـه با ه این آیین و روشی ست به منظور وصول بـه حق، به منظور برخورداری از یک زند). هورشته(کردار نیک .نعمت و برکت بوده و اعمال و ) هودا( آن کـه همـیشـه از بهترین سود بر خوردار است، آن مـی باشد کـه نیک اندیش: ویددر بند سوم مـی گ .باشد" اشا"کردارش مطابق با قانون کوشش درب دانش و معرفتی کـه . توجه بـه خداوند: سه اصل دیگر به منظور رستگاری و سلوُک راه راستین و جود دارد مـی گوید " اشا"ست و " اشا"هم چنین مـی گوید نماز بـه درگاه اهورامزدا، پیروی از . ت و پیروی از دانایـان و نیکانوهومن و مقدس اس .صفت بارز خداوند مـی باشد :در بند ششم مـی گوید ه ام بـه راستی کـه خداوند برترین و تواناترین نشانـه های ایزدی را آن چنان درون این کائنات بـه ظهور رسانیده کـه من توانایی یـافت{ .}در بر گردانیدن این جهان کامـیاب شوم و هر لحظه با شوق و ارادت افزون تری درون راه مزدای توانا راه مـی سپرم :سرود چهل وسه :در آغاز این سرود آمده کـه انش و هرگاه مـی خواهید بـه خداوند و روشنی و رستگاری دست یـابید، نخست بکوشید که تا دیگران را راهنمایی کنید و به فروغ د{ چون هم آرامش خاطر و .خوُش روانی و تنی، درون پناه اشا، یعنی قانون و درستی استه زند. اشا یـا نظم و راستی بیـاگاهانید }.گی مادی مـی گرددهروان مـی بخشد و هم موجب کامـیابی درون زنده آسود . دی یگانـه آمده استدر این سرود و سرود های دیگر، صفات اهورامزدا و توصیف وی بـه عنوان خداون دانش و علم درست .به دو بند اولیـه داردهآفرینش طرح مـی شود بسته از بند سوم بـه بعد کـه پرسش هایی درون بارهء چگون کوشش آدمـی درون بارهء شناخت افلاک و گردُش ستارگان و رموز دیگر طبیعت، هنگامـی . و راستین راه وصول بـه کامـیابی استو نیـاز های مادی تأمـین ه بشر از نگاه زند. جامعه درون رفاه و تحت پشتیبانِی قانون و امنیت قرار دارد صورت مـی پذیرد کـه :شده و برایش اوقات فراغت وجود دارد که تا به این مسایل بپردازد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 12 که تا ماه ؛ چهی راه گردش خورشید و ستارگان را معین کرد؛ چهی خواست)نظام کیـهانی( چهی آفرینندهء اشاست{ چهی این زمـین را درون زیر و آن آسمان را را درون بالا پدید . گاهی ُبدر باشد و گاه هلال؟ خواستار دانستن این ها هستم ای مزدا کرد؛ و آب و گیـاه بیـافرید و به باد و ابر تندی و سرعت داد، ( را بپرداخت و هم چنین تاریکی پدید کردیکسانی؟ چهی این روشنایی نیکو ) وهومن(ای مزدایی کـه با دانش و عقل کامل پدید آورد کـه به اندیشـه شوند ) خشب(و شب ) رپیتوا( و نیمروز) اوشنگه( و خواب بیداری مقرر داشت و بامداد) شب و روز }دانایـان و دریـابند مقصود زندگی را؟ :به روشنی و آشکاری هدف زرتشت درون پایـان بند پنجم آمده هست مـی گوید دانایی وب آن و معرفت بـه . بـه دانستن راغب باشید، چون رستگاری درون دانایی است. طبیعت تفکر و تأمل نمایید درون مظاهر{ } .طبیعت، شناخت خداوند هست و عبادت مـی باشد :در بند ششم مـی گوید خداوند، این . یـابددر نتیجهء کردار نیک هست که این جهان مـیبالد و پرورش مـی . راه راست این هست که من مـی آموزم{ } سرزمـین را آفریده کـه بر اثر کار و کنش ما بپرورد و برای مان شادی و نیکی بختی پدید آورد " انگره مـینو"این ها از پدیده هاِی راه . با سوگ و اندوه و ریـاضت و رنج مخالف است. زر تشت اصالت آدمـی را تفسیر مـی کند .داری از آن را به منظور آدمـی مقرر داشته استخداوند شادی ، نعمت و برکت و برخور. هست :سرود چهل و چهار با یک سلسله مراتب، راه وصول بـه کمال را بیـان مـی کند، مـی گوید –و ) قانون راستین( گِی روانی شاد و خرسند داشته باشم، تو راه را بنمای کـه چه گونـه بـه وسیلهء اشاه مـی خواهم یک زند{ }ل مقصود برسمبه سر منز) دانش پاک(وهومن به منظور بشر کدام است؟) دئنا(در بند دهم، پرسش این هست که بهترین دین ین هست که با راستی یکسان باشد و آن را بیـاموزد، کـه از روی راستی و آرامش و سازش بـه بار ا پاسخ آن هست که دینی بهتر .و بـه سوی اهورامزدا راهنما باشد به منظور دیگران نعمت و برکت بیفزاید و گفتار و کردار درست بیـاموزد. آورد :سرود چهل و شش دروغ پرستان و رهبران دیو یسنی . درون بند چهارم این سرود مـی گوید.زمان سرودن این سرود حتما در آغاز انتشار دین بوده باشد :راست بگردانند ، ممانعت مـی کنند و نمـی گذارند اینان مردم را بـه راه"اشا"از کار بشارت دین و تبلیغ هواخواهان مـی دانم کـه انتظار یـاری و نیکی از دیویسنان بیـهوده هست و با آنان لازم هست مبارزه و پیکار کرد، تنـهای شایستهء { }.پیشوایی و رهبری هست که پیرو راه پاک ایزدی باشد :سرود چهل وهفت جهان کـه از برگزیدن با اراده و اختیـار تام یکی از آنـها درون سرود ها و کلام زرتشت ، فقط دو راه و دو منش و دو شیوه هست در درون سرود چهل و هفتم ، بدون آنکه از راه بد و زشت، یـا منش ناپسند سخن گوید، زرتشت بـه توجیـه و تفسیر منش . گریزی نیست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 22 س راه سپنتامـینو را درون بند اول آمده کـه هرک. یی است" اشا"یـا منش نیک و راه سپنت مئین یوپاک و راه نیک پرداخته کـه .برگزید، تشرف بـه دین راستین پیدا مـی کند اما . کـه دیویسنان و پیروان دروغ، منافع خود را درون خطر دیدند و پیروی از راه سپند مـینویی ند] مـی گوید[در بند چهارم .بدان گروند مردم کم مایـه بـه نیکان و این راه مـی گرایند و آنان کـه ُپر خواسته و مایـه هستند بـه سوی دوم این ثروتمندان به منظور . نخست آن کـه ثروت و توانگرِی بی تناسب موجب فساد مـی شود: زرتشت دو مسأله را مطرح مـی کند حفظ مقام وخواسته و مال خودشان، بـه سوی بدان کـه قدرتمندند متمایل مـی شوند و به همـین جهت هست که اغلب ثروت ُوبال مـی . این معنی را جایی دیگر نیز درون سرودهای گذشته مورد گفت و گو قرار دادیم. و حقیقت مـی گرددشود و سبب دوری از راستییک جامعه مـی باشد نـه امری استوار به منظور ه البته حتما توجه داشت کـه این قضاوت بی گمان درون موقعیت هایی ویژه از زند .همـیشـه :سرود چهل و هشت رای جاویدانی، پیروان راه اشایی بر پیروان راه دروغ پیروزمند خواهند شد، و این درون آغاز این سرود آمده کـه در جهان و س . بشارتی هست که از دیر باز داده شده :مـی گوید. بند سوم تأکیدی هست روشن بر اساس آموزش دین ناخت درست و سالک شدن به منظور دانا و ایمان مند، بهترین آموزش آن هست که دریـابد راِه دین و اعتقاد بـه اهورامزدا، درون ش{ }.وهومن را حاضر و ناظر قرار درون اندیشـه ها و گفتار و کردار –به نظام آشایی و همـیشـه درون چنین نظامـی، دانش ایزدی و .آنگاه اشاراتی به منظور یک جامعه کـه نظام اشایی را پذیرفته مطرح مـی شود گاهی نیک و اشایی و گاه بد و دروغ باشند، درون جامعهء مزدیسنان جای آن افرادی کـه مـیانـه گزینند، یعنی نـه آن و نـه این راه، هرگاه ایمان و دریـافت درست حاصل باشد حتما چیزی را پذیرفت . نیست، چون مانع مـی شود کـه جامعه یکپارچه و هماهنگ باشد نظام سیـاسی . مـی کند درون درجهء دوم، چگونگی فرمانروایی و حکومت را مطرح. نـه آن کـه مقتضای زمان را ملاک قرار داد ... اشایی حتما بر اساس عدالت اجتماعی و و ظیفه شناسی و سود عموم شالوده داشته باشد بـه .نو مـی شود ه زند. پناهگاه آسایش بخشی به منظور مردم مـی شود) زمـین( = بر اساس چنین شیوه و روشی هست که سپندارمذ آرامش و سیری و خان و مان خوب ، صلح و آرامش و ... ظلم و بی دادگی و خانـه بـه دوشی و جنگ و ه جای تشویش و گرسن .ثروت برقرار مـی گردد این قوانین روابط مـیان فرد و جمع و جامعهء . هم چنان زرتشت قوانینی را کـه لازم هست محترم شمرده شود یـاد آور مـی شود بیـانگر یک و اجتماعی زیـاد مشخص نیستند، بلاقتصادی مرز های اخلاقی و سیـاسی و . مزدایی با اقوام مخالف را تعیین مـی کند .روش خاص درون حکمت عملی هستند خشم و نفرت، آز و حرص به منظور . را از خود دور کنید" خشم: "در بند هفتم، دو اصل دیگر از نظام آشایی را اعلام مـی کند جایز نیست و باید . نسانی برسند، نکوهیده استافرادی کـه پویـان راه مزدایی هستند و مـی خواهند بـه منش نیک و اعتلای مقام ا : زرتشت مـی گوید . زنگار آن از آیینـهء دل پاک شود چون خواستم خداوند را خوب بشناسم، از روی خرد و اندیشـه کوشیدم که تا درونم پاک و آیینـهء ضمـیرم شفاف شود، آن گاه نور { } .معرفت و بینش درون من تابید 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 32 درون : [ درون اصل دوم مـی گوید . وید صفات بد و زشت را از خود برانید، بـه ویژه خشم و نفرت رابه همـین جهت هست که مـی گ 2» ] ... مبارزه و پیکار با ظلم و ستم مصمم و با اراده باشید ------------------------ 552 -252کتاب پیشین اوستا ، ترجمـه و پژوهش هاشم رضی ، ص – 2 ه سرود کـه شامل پنجاه و سه بند مـی باشد، زرتشت بزرگ اصول و اساسات زیست اجتماعی و به همـین گونـه درهمـهء هفد .بنیـادینـه بـه انسانـها بیـان مـیدارد" اهورامزدا"فرهنگی و آیینی را درون الهام از خدای خرد امعه معرفی مـی شود اولین شخصیت هست که درون دوره اهورایی بـه وسیله زرتشت بزرگ بـه ج" گاتاها"دراین حال مـیتوان گفت کـه . و نقش سازندهء خود را ایفا مـی نماید زرتشت بزرگ ، درون دورهء اهورایی ، با حفظ فرشته های دوره . همچنان درون گاتاها مـیتوان با شخصیت های دیگری آشنا شد نیز هر کدام درون وجود این فرشته ها . مـیترایی کـه هر کدام تجلی از اهورامزدا بودند، فرشته های دیگری را نیز معرفی مـیدارد .خویش صفات خداوند را اشکار مـی سازند ) اهورامزدا( درون بخش اول جلد دوم کتاب ما فرشته های دورهء مـیترایی را بـه شمول شخصیت مـیترا بـه مثابهء تجلی خداوند " مـی پردازد، از آنـها درون دورهء اهورایی آنجا کـه زرتشت بزرگ درون گاتاها بـه معرفی فرشته های دیگر . معرفی نمودیم دریک اثر تحقیقاتی خود بـه معرفی این فرشته ) افسانـه های کهن درون اوستا[ داکتر عباس ساسانفردر کتاب.نام مـی برد" امشاسپندان :پرداخته مـی نویسد) امشاسپندان( ها ) :صفات اهورامزدا( امشاسپندان « این صفات یـا فروزه ها را درون ادبیـات دینی امشاسپندان مـی نامند .زرتشت درون گاتاها اهورامزدا را با شش صفت معرفی مـی کند . کـه از دو واژه تشکیل شده امشا بـه معنی جاویدان، سپنتا بـه معنی پاک و مقدس اهورامزدا برترین هست که هستی را بـه گردش آورده و نیرویی هست پاک و جاویدان، مقدس و ابدی همـیشـه بوده و خواهد بود و . ی و پاکی نیـافریده استچیزی جز خوب آشا ، : صفات مزبور عبارتند از . واژه امشاسپندان درون گاتاها دیده نمـی شود و از ساخته های بعد از زرتشت هست . هومنـه، خشتر، آرمئیتی، هئوروتات و امرتات بعدا ًدر زبان فارسی بـه به شکل آرتا و هیشت که" بهترین" اشا درون زبان پارسی هخا آرتا همراه با وهیشت یعنی – 2 . اردیبهشت تبدیل شده هست به معنی راستی و حقیقت یـا نظام کائنات و آن قانون ازلی کـه هنجار هستی بر آن استوار شده هست در زبان پهلوی وهمن و به فارسی امروزی . ساخته شده است" اندیشـه، منش" و من " نیک، به" وهومن از دو واژه وُهو – 1 .است بـه معنی نیک اندیشی، منش نیکبهمن شده خشتر یـا خشتروئیری یعنی نیرو، قدرت، فرمانروایی و شـهریـاری برگزیده و در زبان فارسی امروزی بـه شکل شـهریور درون – 2 .آمده بـه معنی شـهریـاری خدایی، نیروی برتر، مشیت و خواست خدایی آن را بـه آرامش، . فارسی نمـی توان دقیقا ًیک معنی واحد پیدا کرد به منظور معنی آرمئیتی بـه زبان. آرمئیتی یـا سپنتا آرمئیتی – 4 سپنتا . بردباری، وفاداری، پاکدامنی، پارسایی، انصاف، دادگری، تسلیم بـه حق و حقیقت و سایر مفاهیم مشابه مـی توان معنی کرد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 42 واژه آرمئیتی درون زبان . یـار تبدیل شده استآرمئیتی یعنی آرمئیتی پاک و مقدس کـه بعدا ًبه سپندارمذ و در فارسی کنونی بـه اسفند . اوستایی مادینـه یـا مونث هست . هئئوروتات بـه معنی رسایی، بالندگی، کمال کـه در زبان امروزی بـه خرداد تبدیل شده هست – 5 . استگی، جاودانی ، بی مرگی، دیرزیوی، ابدی کـه در زبان امروزی بـه امرداد تبدیل شده ه امردات بـه معنی پایند – 6 از این شش واژه سه وآژه نخست درون زبان اوستایی نرینـه یـا مذکر بوده اند و سه واژه دیگر مادینـه یـا مونث مانند پاره ای از زبان درون گاتاها زرتشت اهورامزدا را با . هستند" خنثی" های هند و اروپایی یـا غیرآن کـه واژه ها دارای جنس نرینـه، مادینـه یـا کماسه عریف مـی کند کـه مفاهیمـی ذهنی و مجرد هستند و نشان دهنده یک مرحله پیشرفت فکری هست که بعد از همـین شش صفت ت .دوران ستایش ایزدان و نماد های مادی مانند خورشید، ماه، آب ، هوا و غیر آن ارائه شده هست ه درون هر زمان و مکان قابل اجرا زرتشت یک سیستم فلسفی و فکری بـه وجود آورد کـه دارای جنبه اخلاقی و اجتماعی کلی هست ک آموزشی هست که ضمن تشویق بـه کار و بهره مندی از دنیـای مادی، رعایت اصول اخلاقی و دادگری را بـه شدت . مـی باشد مفهوم این صفات دارای تمام ارزش ها و معیـار های جسمـی و روانی هست و تمام آموزش های زرتشت به منظور . توصیـه مـی کند مـیان صفات اهورامزدا یعنی امشاسپندان سلسله . نسان با آن صفات هست که اهورامزدا درون رأس آن قرار داردپیروی و هماهنگی ا نشان دهنده یک مرکزیت . همـه بـه یکدگر پیوسته و تفکیک ناپذیر هستند. مراتبی وجود ندارد، یکی بهتر یـا فروتر از دیگری نیست ؟؟ مادی هیچکدام دارای تشخص و تعیت. ورنده و آفریننده دیگری نیستهیچیک از این صفات بـه وجود آ. و نیروی واحدند اما درون ادبیـات دینی پهلوی این مفاهیم . کـه زرتشت معرفی مـی کند بهتر شناخته شود ذهنی انتزاعی هستند که تا خدایی صفات. نیستند مورخین یونانی و بیشتر . ند قلمداد شده اندبه عهده دار دام دارایی سمتی هستند و وظیفه ییذهنی بـه عنوان فرشته هایی کـه هر ک منتهی خدایـانی کوچکتر از اهورامزدا یـا آنـها را همکار و شریک اهورامزدا معرفی . خاورد شناسان آنـها را خدا قلمداد مـی کنند که تا شاید ریشـه و پاره ای از خاور شناسان و پژوهشگران تاریخ ادیـان اندیشـه های دینی را با یکدیگر مقایسه مـی کنند . مـی کنند درون این مقایسه ها بدون توجه بـه ارزش منابع، بـه روایـاتی مراجعه مـی کنند کـه فاقد هر گونـه . مبنای مشترکی به منظور آنـها پیدا شود اثر و ارزش تاریخی هست و یـا درون مورد دین و فرهنگ ایرانی بـه نوشته ها و منابعی کـه از سوی دشمنان این ملت درون طول .توجه مـی کنندتاریخ فراهم شده درون باره اصول و مفاهیم دین زرتشت حتما ارزش منابع را سنجید و به آنچه مربوط بـه منابع یونانی، اسلامـی، یـا ادبیـات پهلوی هست بیشتر آن روایـات آمـیخته با داستان های جعلی و دروغ یـا پر از . حتما با نـهایت احتیـاط و به عنوان بررسی های جنبی مراجعه کرد درون گزیده ها زاسپرم امشاسپندان تابنده و درخشان بسان کانون نو توصیف شده اند و . غلط و ناشی از دشمنی هست اطلاعات ذکر ) 2592جیوانجی جمشید جی مدی بمبئی ( درون جاماسب نامـه. ظاهرا ًهرکدام از دیگری کمتر و کوتاهترند یعنی درجاتی دارند درون بندهشن بـه سلسله مراتب و وظیفه آنـها اشاره شده و برای هر. جلی یـافته اندشده، امشاسپندان هر یک از دیگری خلق شده و ت سان ه درون متن های مانوی نیز امشاسپندان ب. یکی مادی و دیگری روحانی. یـاد مـی کند یک از امشاسپندان چهره دوگانـه یی گایگر امشماسپندان را همانند آدیتی های از خاورشناسان نظیر یی پاره. محافظین و سربازان اهورامزدا نام شده هست هرودت با آنکه نامـی از زرتشت نمـی برد نقل مـی کند کـه ایرانی ها بـه بالاترین قله کوه مـی روند و . ودایی یـا خدایـان بابلی مـی داند باره دین ایرانی ها نظیر این روایـات در. بـه زیر گنبد آسمان به منظور زئوس و نیز خورشید، ماه، زمـین، آب و باد قربانی مـی کنند ) .9192نشریـه انستیتوی شرقی کاما 52شماره ( زیـاد دیده مـی شود زرتشت تنـها بـه اینکه وجود خدایـان را انکار مـی کند، اکتفاء و بسنده نکرد، و به همـین ترتیب نام مـیترا، " مولتون معتقد هست گان درون مـیان ه غالب خدایـان بی نام آسمان، نور و ستار. ی شودفروشی ها و هوم هرگز درون گاتاها دیده نم" بهرام"اناهیتا، ورترغن حل ء قدیم دیوان اوستا را کـه همان اهریمنان دانسته هست مسأله گیـه زرتشت با کمال صراحت و ساد. دیوان آریـایی ذکر شده اند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 52 ن سن درون کتاب مزداپرستی درون مولتون نقل از کریست" ( کـه ما هم مثل زرتشت آنـها را قبول داشته باشیم مـی کند، بـه شرط آن ) ایران .نمـی خواننده ولی تاریخ نویسان یونانی و مسلمان و یـا پژوهش گران غربی مطالب گاتایی و اوستایی را با صراحت و ساد ن به منظور هر واژه آنقدر بـه تعبیر و تفسیر مـی پردازند و به دنبال مقایسه مـی گردند کـه از اصل مطلب دور مـی شوند و به داستا درون این جستجوها بـه ویژه با نبودن مدارک تاریخی غالبا ًمسایل دینی کهن را با آموزش های . پردازی و نقل روایـات مـی رسند . گاتایی مـی آمـیزند درون ایران پیشین از زرتشت کـه دین های گوناگون، خدایـان، ایزدان وجود داشتند، درون هر ناحیـه کـه از یکدیگر فاصله های زیـاد از بزرگ و ی کرد، هرگروه یـا قبیله یید نواحی شرقی و غربی کـه صحراهای گسترده آنـها را از یک دیگر جدا مداشتند مانن چون زرتشت ظاهرشد، اصول فلسفی و کلی ارائه داد کـه مربوط بـه یک قبیله و یک ناحیـه نبود و . کوچک دین خود را داشتند خود منع کرده بود درون نتیجه تمام دین های ایرانی مـی توانستند آن اصول چون مراسم دینی بـه جز نیـایش بـه اهورامزدا را درون آیین از اینرو گاتاهای زرتشت بـه . کلی و فلسفی را بپذیرند یـا بـه به دین خود اضافه کنند و ضمنا ًمراسم دینی خود را بـه جا مـی آورند ها و کشمکش های بسیـار مـیان پیروان دین بدیـهی هست درگیری . صورت نیـایش های مقدس موردپذیرش و احترام همـه دینـها شد 2». های پیشین و زرتشت بـه وجود آمده بود کـه در سراسرگاتاها نشانی از آنـها دیده مـی شود ---------------- 91 – 61، ص 1122داکتر عباس ساسانفر، افسانـه های کهن درون اوستا، چاپ اول پاریس بهار – 2 داکتر ساسانفر بـه نقل از کریستن سن توضیح مـی کند کـه گاتاها بـه شمول چندین یشت کهن کـه دراینجا لازم هست که گفته شود کـه وی مـی . از اوستا اصلی باقی ماند همـه درون بلخ نوشته شده هست و زبان زرتشت زبان شرق ایران امروز یعنی بلخی بوده هست در اوستای نوین بـه طور. شده هست آنـها را نداریم سروده گانی کـه نامـه یشت ها درون زمان های مختلف و به وسیله گویند« : نویسد از پایـان دورهء گاتایی که تا . کلی از لحاظ ساختار اجتماعی و فکری خود از جهت خصوصیـات زبانی تحولات زیـادی دیده مـی شود کـه به آیین زرتشت بـه عقیده کریستن سن قبایل ایرانی. آغاز زمان یشت ها خلایء طولانی متجاوز از ده قرن بـه چشم مـیخورد نده بودند و چون مشرق و مغرب ایران را دشت های غیر قابل زیست مرکزی درون سرزمـین های گسترده ایران پراگباور داشتند از یک دیگر جدا مـی سازد، قبایل ماد و پارس کـه در مغرب مـی زیستند از همکیشان خود کـه در مشرق بودند دور افتاده و از دند و چون زبانی کـه به زبان زرتشت نزدیک هست خاص مردم مشرق بود، بعد بنا براین درون همـین بخش از نظر آنـها محو شده بو کـه از قدیم ترین آنـهاست بـه رود خانـه های آمودریـا، مرغاب، زرفشان و " مـهریشت"در یشت دهم. ایران یشتها پدید آمده هست 2» ...هریرود و خاش رود نام مـی شود از سیستان،" زامـیایشت"در یشت نوزدهم . هریرود اشاره مـی شود ------------------ 21 – 51همانجا ، ص – 2 از پایـان دورهء گاتایی که تا آغاز زمان یشت ها خلاء طولانی متجاوز از ده قرن بـه چشم مـی " آنجایی کـه داکتر ساسانفر مـی نویسد کـه " بلکه برخی از .لهء فکری و آموزشـهای زرتشت مربوط نمـی شودزیرا بسیـاری از یشت ها بـه نح. این یک واقعیت است" خورد ها محصول اندیشـه و باور های مردم بلخ درون دوره مـیترایی بوده و برخی دیگر بسیـار پسانـها درون دوره ساسانیـان درون اوستای " یشت .نو جا داده شده هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 62 :یشت ها از اندیشـه و ییشت ها درون حقیقت یـادگار های. ه وارد اوستا شده اندهر کدام از یشت ها مانند گاتاها شخصیت های مستقل اند ک مـی باشد کـه اهورا مزدا درون یـاز سرزمـین هایباید توجه داشت وقتی بلخ مـی گویم منظور { اندباورهای مـیترایی درون سرزمـین بلخ ر پایتخت بـه حساب مـی آمده شانزده قطعه از آن نام و بلخ همـیشـه مرکز این شانزده قطعه زمـین یـا بـه عبارت دیگ یشت هایی کـه در بلخ بعد از زرتشت بـه منظور احترام بـه باور های کهن نوشته شده است، آن را یشت های کهن مـی نامند }.است از یشتهای کـه در بلخ نوشته شده . و یشت هایی را کـه بعدا ًماد ها و فارس ها تحریر نموده اند بنام یشت های جدید نام مـی برند ست پژوهشگران ایران امروزی و همچنان مستشرقین کـه زیر نظریـات ایرانیـان امروزی تحقیقات خویش را نظم بخشیده اند از ا مـی گویند گرچه کـه این اسم هم درون واقعیت درست بـه " شرق ایران یـا ایران شرقی" بلخ و یـا باختر و خراسان نام نمـی برند بلکه ء مـیترایی و اهورایی که تا ظهور ساسانیـان و نیز درون برخی از ادوار اسلامـی جزء از ایران یعنی نظر مـی آید زیرا کـه فارس درون دوره . و ایران غربی بـه شمار مـی آمده. سرزمـین بلخ کـه بعدها بـه باختر و خراسان مسمـی گردید بوده هست یعنی شانزده قطعه زمـین کـه پژوهشگران از واقعیت مردم بومـی سرزمـین ما نکته قابل یـادآوری هست که عده ء زیـاد این اهورامزدا درون اوستا از آن نام مـی برد انکار نموده و تمام افتخارات باستانی سرزمـین مان را بـه قوم آریـایی منصوب مـیدارند ، بدین معنی کـه از نظر ایشان، این مرزوبوم گویـا پیش از مـهاجرت آریـایی ها خالی از سکنـه بوده و اگر مردمانی هم زیست مـی کـه این یک برداشت تنگ نظرانـه و کوتاه اندیشی بیش درون امر تحقیق نمـی . ودند فاقد باور ها و تمدن ویژهء خویش مـی باشندنم .تواند باشد بهر روی یشت های قدیم کـه ازآنـها نام مـی شود درون بلخ تدوین یـافته و زمان تدوین این یشت ها بر اساس تحقیقات کـه به عمل یشتهای کهن را درون واقعیت مـیتوان بازتاب تمدن عصر زرتشت و پیش از زرتشت . رن بعد از زرتشت مـی باشدآمده هست دو سه ق یکی از علاقمندی توده های مردم . فردوسی بزرگ تقریبا ًتمام مضامـین یشت های کهن را درون شاهنامـه انعکاس داده است. دانست . شاهنامـه فرهنگ و تاریخ نیـاکان خویش راپیدا مـی نمایندبه شاهنامـه درون طول تاریخ نیز همـین هست که آنـها درون خط کـه آیـا برخی از عناصر این یشت ها درون گاتاها زرتشت انعکاس درون مورد اینکه محتوای یشت های جدید و کهن و همچنان این مـی باشد یی و یـا آیین زرتشتیدارد یـا نـه، مـیان محقیقن اختلاف نظر است، پیدایی این حقیقت مسلما ًکار پژوهشگران فرهنگ اوستا کشور مان درون عرصه بوطه شخصیت و اندیشـه درون جغرافیـایحوزه کار ما را اثبات داشته های مر. و خارج از بحث ما مـی باشد ادبیـات تشکیل مـی دهد کـه منظور آن پیدایی هویت ملی و ، ایینی و فرهنگی گمشده و یـا بـه عبارت دیگر بـه غارت شده ء . زهء جغرافیـایی مـی باشداین حو چنانکه گفتیم تحریر یشت ها بـه وسیله خردمندان و ُخبره گان دین و فرهنگ کشورمان بلخ ، تخارستان و سیستان تدوین گردیده ولی با تأسف ما از هیچیک از ایشان نام نمـی توانیم و نمـی دانیم کـه در کدام یک از حوزه های جغرافیـایی وطن مان . هست فقط آنچه ما را بـه . که تا کنون آثار باستان شناسی نیز موفق بـه کشف این مـهم نگردیده است. اینان مـیزیسته و در کدام سنـه و تاریخ این حقیقت نزدیک مـی سازد مضمون و محتوای مطالب ولهجه خود یشتها مـیباشد کـه از روی آن زمان و مکان تدوین آن را نیز درون همـین رابطه داکتر هاشم رضی ضمن نام بردن از یشت های کهن کـه مربوط جغرافیـای کشورما مـی .مـیتوان دقیقا ًباز یـافت شود روی برخی دیگر ازچگونگی های یشت های کهن و جدید پژوهشی خردمندانـهء بـه عمل آورده هست که ما برخی از این نیز بـه خاطر اهمـیت موضوع جوانب دیگر آن پژوهش یـادداشتهای جناب داکتر رضی را درون کتاب اول بازنویسی نموده ام، اینجا : را بـه نقل مـی آوریم داکتر هاشم رضی مـی نویسد : مطالب یشت ها« 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 72 اخلاقی –است؛ مطالبی ست کـه صرفا ًجنبهء دینی " ستایش و نیـایش"مطالبی کـه در یشت های جدید مطرح شده درون باب بـه طور . ه هایی کـه در یسن ها آمده و یـا درون ویسپرد بدان بر مـی خوریمعبادی دارد با شیوه و مفاهیم و مسایل و اندیش – کلی مطالب یشت های جدید با یشت های قدیم متفاوت مـی باشد و هردو، با گاتاها کـه از سرودها و اندیشـه و بیـان زرتشت .است، تفاوت دارده نی، قهرمانی، جنگ و ستیز و زنداما مسایل و مطالب کـه در یشت های کهن مطرح است، پر تحرک ، رزمـی، پهلوا .مردمـی پر جنب و جوش و فعال و پرخروش هست یـاد مـی شود درون آغاز هر " کیـانیـان"و " پیشدایـان" از لحاظ تاریخی، درون این یشت ها از دو سلسلهء فرمانروایـان بـه نام های نزدیک شان، به منظور ایزدی، مراسم فدیـه گانـه یشتی از یشتهای کهن ملاحظه مـی شودکه شاهی از این دو سلسله و یـا وابست و " جمشید" " ویشتاسپ"وجود تاریخی شاهانی چون . و ستایش مـی گزارد و درخواست کامـیابی درون امری را مـی کنند و دیگران درون گاتاها اثبات شده کـه از آنان دریشت ها با تفصیل " فریـانـه"و خاندان" هووی"و " جاماسپ"بزرگانی چون شاید بتوان گفت منظور از کوی ها و کرپن ها کـه به عنوان دو سلسلهء قدرتمند درون گاتاها . ی آمده استبیشتری یـادکرد های بـه هر حال بخشی از مطالب این یشتهای کهن مربوط بـه تاریخ ایران هست که درون . آمده است، کیـانیـان و پییشدایـان باشند هم چنین درون بارهء . خیز زرتشت را روشن مـی کندضمن عقاید و شیوه و سلوک دینی آریـا های قدیم و پیش از رستا نام بسیـاری از خردمندان، وزیران و مشاوران، پارسایـان و . مسایل جغرافیـایی نیز از یشت ها مطالبی دریـافت مـی شوداجتماعی و بنیـان عقاید، سازمان و بخشی های کشور و دیـه ها، قصبه هزنده دینداران، و ضد قهرمانان؛ چگونـه گی، داستان های رزمـی، شوکت و حشمت، ستایش زنددهدر خانواده، روش معیشت و گذران زنده زنـها، خوش و سرشار از رفاه و لذت، نام بسیـاری از الات و ادوات و جنگ افزار ها، رودها و کوه ها، مسایل مربوط بـه َکون . ها مستتر استدر این یشت ... و مکان و لاهوت ناسوت و ستاره شناسی و نجوم و این. ها آمده ثابت مـی نماید"ودا"یشت های کهن نزدیکی بسیـاری از عقاید مشترک هند و ایرانیـان را کـه در اوستا وآریـا های کهن و مردم پیش از زرتشت و شناخت و ه هست برای مطالعهء زند سرود ها چشمـهء جوشان و توفنده یی .سلوک دینی آنان : د از یشت های کهن عبارتن آبان یشت یـا پنجمـین یشت، تیر یشت کـه یشت هشتم است، گوش یشت یـا یشت نـهم، مـهر یشت یـا یشت دهم، فروردین یشت یـا یشت سیزدهم، بهرام یشت یـا یشت چهاردهم، دین یشت یـا یشت شانزدهم، اردیشت یـا یشت هفدهم، زامـیایشت یـا یشت ها یـازدهمـین و یسنا درون هات پنجاه و هفت مـی باشد نیز حتما در نوزدهم و به اعتباری سروش یشت کـه در شماری یشت 0» حتما یـاد کرد 00، و 10، 0این شمار باشد و هم چنین از هوم یشت یعنی یسنا، هات ----------------------- 120 – 320کتاب پیشین ، اوستا ، ترجمـهء هاشم رضی ، ص – 0 .ی هست که فروردین یشت قسما ًدر رابط بـه جشن نوروز هست در اینجا این نکته قابل یـاد آور انسانـها درون روز نوروز) فروهر(= روح و روان : درون فلسفه و آیین زرتشتی یسنای بیست . مـی باشدمـی آید کـه مستلزم بیـان جداگانـه درون فلسفه و آیین زرتشتی فروهر های یک بحث دیگری بـه شمار بند یک صد و پنجاه و پنج فروردین یشت یـاد کردهای از فروهر ها را ملاحظه مـی وششم ویژه فروهر مـی باشد و در فروهر ها همان روح و روان مـی باشد کـه ما از بحث روی آن مـی گذریم ، تنـها درون این جا درون رابطه بـه نوروز کـه . کنیم 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 82 ان انسانـها درون این روز یـاد مـی کنیم و یـادگار دورهء مـیترایی درون آیین زرتشتی یـا دورهء اهورایی مـی باشد از فروهر یـا رو : درون این باره چنین ذکر بـه عمل آمده هست اما درون این حال تعینی . درون آیین مزدیسنا فروهر بعد از مرگ تن ، از جسم انفصال یـافته و به آسمان عروج مـی کند« فروهر . ش بـه جسم برقرار استگی اه یـافته هست و درون حالی کـه جسم تباهی یـافته، با این حال ارتباط معنوی و وابست گان شان ارتباط برقرار مـی کنند و در این جا بدشکلی از آیینی کـه در پاره یی از ه های هر خانواده و قومـی با بازند درون اوقاتی معین . رایج بود و بقایـای هنوز مـیان ملل متمدن نیز شایع هست مـی رسیم" نیـاگان پرستی"مناطق جهان بـه نام گان و فروهر نیـاگان همواره روابطی ه مـیان باز ماند. ران هر خانواده یی مـیان خانوادهء خود بر مـی گردنداز سال، فروه گان از آنان طلب راهنمایی و لطف و مرحمت مـی کنند، همواره مـی ه درون مواقع دشوار، بازماند. معنوی موجود هست . کـه آن صور معنوی مـینوی راضی و مسرور شوندشان از طریقی بگذرد و با شیوه یی سلوک کننده کوشند که تا زند بـه همـین جهت بـه رفت و روب . گان استه اواخر اسفند و اوایل فروردین ماه اوقات نزول فروهر ها بـه مـیان بازماند . پرداخته و خانـه آرایی و خود آرایی مـی کنند و مراسمـی انجام مـی دهند که تا موجب خوشنودی فروهران نیـاگان شان باشد اغلب رسوم عید نوروز کـه در آغاز فروردین ماه و اوایل بهار انجام مـی شود و مبنا ومأخذ آن فراموش شده هست امروزه . ان ما کـه با تغییر شکل های کم و بیش هنوز باقی مانده استک، اقتباسی هست از رسوم نیـا نگ را نـهادند،یـاد کرد ستایش فروردین یشت سپاسی هست از به منظور بزرگ داشتانی کـه بنیـان و اساس تمدن و فره هر نسلی بـه همـین ترتیب تلاش و . انی کـه کوشیدند و مـیراث خود را به منظور نسل بعدی باقی گذاشتندنیـاکآمـیزی هست از جای ه کوشش مـی کند که تا آن مـیراث بدست آورده را غنی تر، رنگین تر ، با ارزش تر و ارجمند تر به منظور نسل های بعدی ب خواهد بود و بازماندگانش با یـاد کرد از او راحت تر ؟؟رنج و زحمت و حاصل کارش مأجورنـهد، چون مـی داند کـه 0». فلسفهء فروهر و فروردین یشت ، سپاس و تقدیس انسانیت و کوشش و تلاش اوست. زندگی مـی کنند ------------------------- . 020 – 020هران ،ص ، ت 3100هاشم رضی ، ادیـان بزرگ جهان ، چاپ انتشارات فروهر – 0 شاید بتوان گفت منظور از کوی ها و کرپن ها کـه به : [ درون باره یشت ها درون جایی کـه جناب هاشم رضی مـی نویسد با آنکه تأکیدی مـیتواند باشد مبنی بر تخاری .] عنوان دو سلسلهء قدرتمند درون گاتاها آمده است، کیـانیـان و پییشدایـان باشند و آزربایجان و ) ری( برخی از تاریخنگاران مـهین زرتشت را . حتما اندکی این موضوع را شکافتاما . بودن زرتشت اکنون زمان آن فرارسیده هست تا پیش از آن. دیگر نام شده هست ستان و به همـین گونـه از چند جایبرخی هم سیو زمان زرتشت بزرگ پیغام ه ره زندپیش از آن درون با. دیشـه و شخصیت های دیگر پرداخته شودنکه بـه بررسی ا .آور خدا سخن بـه مـیان آید 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 92 فصل دوم :و زمان زرتشته زند کـه اولین از چهار قرن پیش از مـیلاد موجود هست چنان) پیغمبر( مطالب و پژوهشـهای درون رابطه بـه پیغام آور خدا . چهار سده پیش از مـیلاد مـیزیسته از پیغام آور خدا یـاد نموده هست که درون KhhsanKoos) خسانتوس( مورخ یونانیو ، زایش و تبار و یـاران پیغام آور خدا از سوی ه درون در باره زند ییپس از آن که تا به امروز پژوهشـهای گسترده این قلم ضمن .ادامـه دارد ویژه یی گیـه دانشمندان و پژوهشگران بـه عمل آمده و همچنان با گسترد بـه این نتیجه رسیدم کـه پژوهِش از یکی از محقیقن تاجکستانی و طالعهء برخی از این پژوهشـهام درون پژوهش . هم چنان پژوهشی دیگر از دانشمند گرانمایـه هاشم رضی را درون اینجا بـه نقل آورم بـه عمل ) افغانستان( پروفیسور یوسف شاه یعقوب اف کـه آن را یکی از مترجمـین خراسانی ت، از لحاظ ارائهء اسناد و مدارک درون آثار متقدمـین و مستشرقین مـیتواند منبع خوبی آورده اس بـه نظر من جامع است، ها اما پژوهش داکتر هاشم رضی درون مـیان همـهء پژوهش. باشد . پژوهشـهای داکتر هاشم رضی درون اتکا بـه اسناد معتبر تاریخ و تدبیر های دانشگاهی استواراست ضی بنا بر تسلط کـه بر زبانـهای گوناگون داشته اند منابع و مأخذ ایشان همچنان جناب هاشم ر گری دارد بنا بر این اصل کمتر جنبه یک جانبه و نیز تفاسیر ایشان . دست اول بـه شمار مـی آید بوده کـه این قلم بیشترین مأخذ را از تحقیقات ایشان نقل مـی نمایم ، زیرا کـه در پژوهش های وی درون اینجا ما بـه منظور اجماع نظر نخست پژوهش پروفیسور یعقوب اف . خذ را با تفسیر نیز مـیتوان یـافتسایر منابع و مأ : یعقوب اف زیر عنوان. را درون نظر گرفته و بعد تحقیق جامع و فشردهء هاشم رضی را باز مـی نویسم . زردشـــــت وطـــــن« )زردشت درون کجاست؟ زادگاه( نظر مرادیدکتـــر: رگـــردانبب اف ف شاه یعقویوس پروفیسور: تحقیق و ظهور او نیز تولدزمان زندهآشو زردشت درون بین دانشمندان همفکری موجود نمـیباشد، درون باره مکان ه ب راجعکه آنسان تند این اندیشـه های آریـایـهای آسیـای مـیانـه را خوبتر مـیدانس تاریخاگر دانشمندان و اوستاشناسان . ملاحظات گوناگونی وجود دارند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 03 تاریخ مردمان آریـایی ه ب آنـهاباید گفت کـه اکثریت اوستاشناسان علمای اروپایی مـیباشند و . ظهور نمایند مـیتوانستندمختلف کمتر این سرچشمـه ها اکثرا ً. اسلامـی شناسایی پیدا نموده اند دورهءتوسط سرچشمـه های یونانی، فارسی و عربی مخصوصا ًنوشته های حتی . اندوجود داشته ) درون پارس(هخاها و ساسانیـان حکایت دارند کـه در آریـانای غربی بزرگامپراتوریـهای درباره ی مـیانـه حکومت کرده اند، نیز بـه ایران کنونی آسیـاپادشاهان پیشدادیـان و کیـانیـان کـه در دوره های خیلی پیش از هخاها درون عصر دراما وقتیکه . اوستاشناسان، اوستا و زردشت را بـه آریـانای غربی متعلق دانسته اند ابتدابنابرین درون . مربوط دانسته شده اند ی نسبت دارد و این موضع باعث بروز عقیده های شرقبیستم بـه آموزش این اثرها عمـیق تر شدند، فهمـیدند کـه زبان آن بـه آریـایـهای . مختلفی درین ساحه گردید القزوینی و ابوریحان یـاقوت،به، البلاذری، ابن فقیـه، المسعودی، حمزه اصفهانی، ابن ابن خرداد: دوره اسلامـی مورخانـهمـه ی، ابن اثیر، مـیرخوند پیغمبر الطبر )2(بیرونی زردشت را از آذربایجان و فعالیت دینی او را بـه دریـاچه ارومـیه وابسته کرده اند زردشت از شـهر اردبیل و سبلان "آراء آمده هست که، انجمندر . )1(ی را از فلسطین و فعالیت او را درون آذربایجان دانسته اندآریـان مـیان مراغه و زنگان، کـه شیزنام داشت، بـه ری آمد و از آنجا بـه پایتخت شاه لهراسپ و بودظهور کرده و اصلا ًاز شـهری .)1("گشتاسپ رفته هست ر شد و دین سابیـان باز داشت و به دین مجوس دعوت زمانی کـه زردشت ظاه. "آمده است" نفایس الفنون"و " نظام التواریخ"در ی یعن )2("دین او بگروید و به زند خواندن مشغول شد و آتشکده ها فرمودن ساخته کرد گشتاسپ از خراسان بـه فارس آمده و بعد ب .ظهور او را از فارس دانسته اند ان وطن زردشت را از خاران ماد و گزان آذربایجان ملتان و دیگر.خ.هرتسفلد ی. بر تولمـی، خ. یوستی، خ. ف اروپاعالمان )4(.نامـیده اند) شیز( اند، اما تعدد آراء درون بین شدهکشف واقعیتهای تاریخی نظریـه طرفداران نسبت زردشت بـه آریـانای غربی خیلی کم باامروز و بیشتر خوارزم جریـان ) سیستان(ر، هامون نظیر سغد، باخت مـیدانند،ریـانای شرقی متعلق آعالمانی کـه اوستا و زردشت را بـه ی زردشت را از آشتیـان. نیوبیرگ، س، پ تالستوف، م. کریستن سن، ان، س.بین فیسیت، ا. ف ادریـاس، یی مارکوارت،. ای. دارد بودن موافق عقیده طرفداران از خوارزم )6(.سکایی دانسته هست مردمانعبایف زردشت را برخاسته از .ای.و )5(.خوارزم گفتند ی او درون نزد شاه این ناحیـه دیندم جامعه پیش از تاریخ، یعنی موبد مردمان خوارزم بود، کـه عقیده های آوی یک زردشت، . س. از جمله ان. مـیرود و زیر حمایـه وی دین خود را گسترش مـیدهد ویشتاسپدستگیری نیـافته اند و به نزد پادشاه تورهای سیر عقیده های درینجادشت درون اول درون خوارزم درون ساحل سیحون مـیزیست و بعد بـه بلخ مـی آید و ی شمارد، کـه زرمنیوبیرگ چنین آمده بود کـه این مقارن بـه همزمانی بودا و مـیلادزردشت بـه نزد گشتاسپ درون عصر ششم پیش از . دینی خود را پهن مـینماید رود سواحلباید گفت کـه . شت درون باختر رشد کرده استنیز چنین عقیده دارد، کـه آیین زرد بینونیسیت. یی. )1(کانفسیوس مـیباشد اما ریزشگاه رود سیحون بـه تورهای نمـیشدند،سیحون هیچگاهی بـه خوارزم اطاعت نمـیکرده اند و جزوی خاک خوارزم محسوب .افراسیـاب و ارجاسپ اطاعت مـینمود -6(ی را بـه عصرهای ونند، از طرف دیگر کـه عالمان از یکطرف زردشت را مربوط بـه زمان پیش از تاریخ مـیدا آنستتعجب مـی ) سیر(را از ترکهای ساحل راست رود سیلس زردشتمومـین جانوا . پیش از مـیلاد نسبت مـیدهند؟ دانشمند تاجیک ح) 1 .ی نداردعلمشمارد، کـه این پندار کاملا ًاساس کـه از یی سرچشمـه . دشت را خوارزم گفتندزرسرچشمـه های مراجعت مـیکنیم، که تا ببینیم درون کدام اساس عالمان وطن بهاکنون کـه آن جائي: کـه شـهریـاران دلیر قوای بسیـار مرتب سازد آنجائي: "خوارزم یـاد مـیشود، مـهریشت است، کـه در آن گفته مـیشود ی رودهاه کـه دریـاهای عمـیق و وسیع واقعست، آنجائیک موجود است، آنجائي... به منظور چارپایـان بسیـارکوههای بلند و چرگاههای 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 13 مرو، هرات بسوی سغده و پارواته،پهن قابل کشتیرانی با امواج خروشان بـه سنگ خارا و کوهها برخورده بسوی اشکت ی هرات، آمو و زرافشان و سیحون سخن مـیرود و خوارزم درون کنار ولایتهای مرو، رودهادر آنجا از . )1(خوارزم مـی شتابند از نواحی عریضه ناحیـه 52در مـیان . نیست ییست، اشاره ا زردشت از خوارزمکه اما درباره آن. سغد ذکر مـیشود وهرات .کشور خوانیرسی باینـهی، سواهی و فرا داشو، ویدا شو، بریشتی و وروسریشگی  2 کـه ستوران آرا مـی آنجائي درخشان . )9("دارند و پناهگاه سالمـی ستورانست، مـهر توانا نظارت مـیکند ی افغانستان امروزی و سرزمـینـهاآن ه ریـانای مرکزی وارد مـیگردد، یعنی بآاد مـیشود، کـه به جغرافیـای آن س یخوانیر کهدرینجا رود ایش. آسیـای مـیانـه داخل مـیشوند  1 12در بندهشن درون باب . ایشکت پروتی مـیرود، کـه کابلدره و ثانیـا ًهند درون نظر مـیباشد بـه در زمان ویشتاسپ آتش فرنبغ درون کوههای . گذاشت بنیـادا فررامندین خوارزم گفته مـیشود، کـه ایم جمشید آتش فرنبغ را درون کوهه کـه کشوري 62در وندیداد درون بین . کـه زردشت از خوارزم باشد، نیست آن ء اشاره اینجاهمـینطور . اپرشن کابل گذاشته شد .یـان ویچ را با خوارزم نسبت مـیدهنداهورامزدا آفریده، نام خوارزم را نگفته اند، اما معلوم نیست کـه محققان از چه رو آر درین ناحیـه از طرف 54-52ی از سببهای بـه خوارزم نسبت آریـان ویچ این کاوشـهای باستان شناسی سالهای یکفکرما ه ب پراق قلعه مرکز شاهان خوارزم با نام فیر با قصر و توخرابیـهای . تولستوف بود.پ.باستان شناسان شوروی با سروری س مـیلادی نسبت دارند و صدها 5-2پیش از مـیلاد و 4-2قلعه با حشمت کـه با عصرهای کریلگنبزرگ گشته بنای کوی معبدهای خود جلب نمودند، و با این ه ی دیگر کـه در سبک سوفستی معماری آریـاییـان مـیباشد کشف شده و توجه اوستا شناسان را بیـادگار زیرا درون اوستا . نام خیوا یـا خیوه نیز نقشی داشته باشد نسبتخوارزم شاید به. سبب خوارزم را وطن زردشت دانسته اند ریشـه بوده یکواژه خیوا و خوانیرس از . عبارت دیگر آریـانویچ درون خوانیرس استه ب. ویچ جای دارد آریـانکشور خوانیرس درون افق گفته بندهشن درون خوانیرس بزرگترین مو کـه چوناما خیوای خوارزم خوانیرس شده نمـیتواند، . معنی مملکت مرکزی را دارند امروز کـه کهن . طوریکه معلومست درون خوارزم و خیوا چنین کوه بزرگ وجود ندارد. کوه از جمله چیکک دایتی جایگیر بود کـه گفته های اول آن. مـینمایندی آتش درون باختر کشف شده اند، خود عقیده وطن زردشت بودن این جا را تصدیق معبدهاترین نخستین سرزمـین و کشور "در وندیداد درباره آریـانویچ گفته مـیشود . ه ها درباره زمـین آریـانویچ بـه خوارزم راست نمـی آیدسرچشم بعد از انگاه اهریمن همـه تن مرگ بیـامد و به . دایتی نیک رودنیک کـه من اهورامزدا آفریده ام آریـانویچ بود، برکنار هست و دو ماه زمستاندر آنجا ده ماه . و زمستان دیو آفریده را برجهان هستی چیرهبخشید ی بیـافریددایتدر رود ) اژدها( زمستان بدترین درون آنجا آسیبها. تابستان و در این دوماه نیز هوا به منظور آب و خاک و درختان سرد هست  )52("را فرود مـیاورد بعد آریـانویچ را درون . درون طول تاریخ چنین سردیـها نبوده هست تاریخی اقلیمـی خوارزم نشان مـیدهد، کـه درینجا هیچگاه تدقیقات .خوارزم جستن اشتباه مـیباشد جایی برخاست و بی هیچ اززردشت . "چهار نقل شده است) نوزدهم(در فرگرد . از وطن زردشت تنـها درون وندیداد یـاد مـیشود تو، کـه برفراز کوهی درون کناره ... اهریمن پرسید. دآور چرخه باهورامزدا گرفته بود، –ترس و وهم سنگ چندی کـه از آفریدگار آنـها را چهای این سنگها را از کجای این زمـین پهناورثانی دور کرانـه برگرفته، به منظور ایستادهرود دراج درون خانـه پوروشاسپ درون بند یـازدهم . شده هست ده ؟ درین متن دقت نمائید کـه خانـه پدر پیغمبر آریـایی درون کنار رود دراج نامبر"به چرخ درون آورده ای کوهی درون کناره رود دراج نیـایش کنان بـه پرستش بـه بارگاه اهورامزدا، بـه فراززردشت بـه : "همـین باب باز گفته مـیشود 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 23 درون بندهشن باب . درینجا نیز زادگاه او دراج معین شده است". نیک بهمن اردیبهشت شـهریور و سپندارمـیزد نشسته بود امشاسپندان رود "که گفته مـیشود 41در باب ". رود دراج درون آریـانویچ بوده، خانـه پوروشاسپ پدر زردشت درون کنار اوست"ت که، آمده اس 51 ".دراج رود بالا بوده، خانـه پدر زردشت آنجاست دا و دهیوپت شـهرخ –دهخدا، زنتوپه -خانـه خدا، ویسپت -نمانپت ) رهبر(کدام اند آن پنج ردان : "آمده هست 12بند 92ی یسنادر ".یزردشتولایت خدا و هیربت درون راغ – :از تحلیل سرچشمـه ها برمـی آید. را نیز بـه زردشت نسبت داده اند راغدرینجا .ابتدا فعالیت دینی زردشت درراغ شروع شده است،اما وطن پدرش ومحل تولدش دهه دراج بوده هست در -2 دهخدا، شـهر خدا، هیربت و خدا،به شمار مـیرفت و در ادارهء آن خانـه درون همانوقت یکی از ناحیـه های بزرگ باختر راغ -1 دانستن زردشت بـه سرزمـین مادها از سوی پژوهشگران و منسوبعلت ه یعنی ب. ولایت خدا یعنی کی شاه اشتراک داشته اند ی آگاهی داشته کنوننـها از ری ایران از اینکه اوستا شناسان ت. آمده هست راغ زردشتی نامـیده اند یسنااوستا شناسان راغ را کـه در .مادها دانسته اند، کـه این برداشت اساسی منطقی ندارد مردمرا ری تعبیر نموده و زردشت را از " راگا"یـا " راغا"اند و واژه ا شناس عقیده این اوستهب. مـی شماردری درون ایران بوده -ا نیز راغ هرتسفلد وطن مادری و محل تولد زردشت ر. ای شناساوستا ی شرقی مـی گریزد و شاه سیستانی ویشتاسپ داعیـه او را قبول و آریـانادین آورده زردشت را شاهان ماد نمـی پذیرند، ازینرو بـه .ی قرار مـیدهدپشتیبانزردشت را مورد درون نواحی باختر " راغ" واژهکه اول آن. تاریخ و جغرافیـای اوستا نشان مـیدهد که، ری ایران راغ زردشتی نیست دربارهتدقیقات شرقی جای خیلی معلومست و با نام های مثل پشته راغ، پستی راغ، کمراغ، راغ، راغون، راغستان، راغک، راغدشت و غیره اشتباه مـی اوستاشناسانبنابرین ناحیـه ری را راغ دانستن . کـه مـیشود بالای آنـها مکث علمـی نمود دارنددهها دهه و موضعها وجود .ینـه سازی بیش نیستقرشده نمـیتواند و این کاربرد جز " ری"، "راغ"باشد، و واژه سرزمـین اوستایی بوده و یکی از محلات بزرگ و واحدهای اداری ولایت بدخشان درون افغانستان 62راغ از جمله کهمعلومست ن از راغ درون بدخشان کـه اوستا شناسا از بس. هست بودهدر زمان زردشت راغ ولایت بزرگ . روستا دارد 512بوده، زیـاده از .ری را بعوض راغ قرینـه سازی کرده اند و زردشت را بـه ری نسبت داده اند آنـهاآگاهی نداشته اند، ) باختر شرقی( . آریـانای شرقی نسبت مـیدهند لهجهمن از آن اوستا شناسان درون تعجبم، کـه وطن زردشت را درون ماد دانسته و زبان گاتها را بـه بزرگ شود، معلومات گیرد و دعوای پیغمبری نماید، اما بـه سبب آن آنجار مملکت مادها تولد شده، چطور مـیشود، کـه زردشت د خود گاتها را بـه لهجه کتاباو را نپذیرفته، و اورا مورد تعقیب قرار دادند، وی بـه باختر فرار نماید و اینجا دینکه سروران مادها . دیـار نامـی نبردآریـانای شرقی نوشته، باری از وطنش و شاهان آن چرا درون باره سرداران . مـی نویسد المو از رقیبان خود با درد و –ی خودسر آریـانای شرقی اوسیچ، کراپانـها " کیـها"از گاتهادر چگونـه او درون یکمدت . کـه به گویش آریـاییـهای شرقی مـینویسد ییـهای غربی نـه بلآریـایـا گاتها را بـه لهجه . مادها چیزی نگفته هست . آریـاییـهای دیگر ترتیب نمود فهمـیدنرا به منظور " زند"آریـاییـهای شرقی را از بر کرد و به آن کتاب نوشت، و حتی لغت لهجهکوتاه . درون آریـانای غربی مـیدانند پایـه علمـی و منطقی ندارد رابنابرین عقیده این گروه دانشمندان کـه وطن زردشت درون زمـینـه دلیل قطعی و استدلالی نیزآنـها . ذربایجان مـیدانندآرا از گزان شیز نی کـه وطن زردشت ی آییم بـه سر عقیده عالماماکنون و درینجا درون شیز ) کلمـه آذربغان باشد(را دارد، کـه شاید شکل اصلی ) غنی از آتش(که نام آذربایجان معنی ندارند و تنـها به منظور آن درون بخشـهای اوستاگاتها . اندوطن زردشت نسبت داده هآتش پرستان عمل مـینمود، ازینرو آنرا ب ساسانیـان معبد بزرگ زماندر 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 33 دیگر این کـه معبدی درون شیز بوده . پارتها و ادبیـات پهلدا مـیشود زماناترپادکن نیست، این نام تنـها درون –ویشتها نام آذربایجان دلیلها بآن گواهی مـیدهند کـه اینـهمـه . ساسانیـان نسبت دارد و در وی حتی آثار زمان هخاها یـافت نشده هست پارتها،زمان ه ب . علمـی ندارد پایـهعقیده زادگاه زردشت را بـه آذربایجان نسبت نیز یـان یکی دانسته اند و این ها یـهودکه چرا مورخان اسلامـی زردشت را از فلسطین گفته اند و با ابراهیم پیغمبر این بارهدر پیش از مـیلاد کوروش کبیر بابل را فتح نموده و همـه اسیران از جمله یـهودیـان 925ل کی و چگونـه پیدا شده اند، حتما گفت، کـه سا از همـین زمان . کرد ازدواجسر مـی بردند، آزاد نموده و با زنی بنام سارا از یـهودیـان ه کـه در اسیری و غلامـی ب رازیـادی آنـها درون دربار یـهودیـان کار . ن انبیـا تقدیس مـیکنندو او را چو اندیـهودیـان کوروش را فرستاده خداوند به منظور آزادی خود شناخته همانوقت بـه کتاب درشاید برخی از جنبه ها و ارزشـهای دینی . آریـاییـها از نزدیک آشنا شده اند آیینمـید و به دین و عوض ه سرزمـین و بدست عربها درون آمدن این ه ییـان و بآراین کار بیشتر درون دوره اسلامـی بعد از . تورات وارد شده باشد بعد از حمله : "محمد معین درین باره درست مـینویسد. ی سرعت پیدا کرده استعربمزدایسنا و خط اوستایی جاری شدن خط تازی مخلوط گردید زبانـه بکه دین مزدا یسنا درون برابر دین اسلام سر اطاعت فرود آورد و زبان ایرانی همچنان ایراناعراب بـه . داستانـهای ملی ما نیز با قصه های سامـی آمـیخته گردید. گشتده باز ماند و رسم مرز و بوم ایران دیگر و خط پهلوی از استفا گان و ه فرشت ازاز جمله زردشت و تنی چند . با پیغمبران بنی اسراییل رابطه و خویشاوندی یـافتند ایرانپادشاهان و داستانـهای زردشتی نیز کـه خود منبع اخبار تاریخی و داستانـهای موبدان. ل منتسب گردیدندشاهان با چند تن از پیغمبران سامـی و بنی اسرایی ایرانی باستان بوده اند، نظر بـه تعصب قشریون کوشش کرده اند که تا پیروان مزد یسنا را همچنانکه پیغمبر اسلام گفته بود، درون یـا یکی گرفته اند، این ." ر داده اندیغمبپازینجاست کـه زردشت را با حضرت ابراهیم . زمرهء اهل کتاب وارد نمایند .موضوع دامنـه دار هست و درینجا ما ازین بیشتر سخن گفته نمـیتوانیم علمای یونانی قدیم کـه اوستا اکثریتباید تذکر داد کـه . ی آییم بعقیده عالمانیکه وطن زردشت را بـه باختر نسبت داده اندماکنون دولت کیـانیـان باختر را از دولتهای بزرگ و 1992در تاریخ خلق تاجیک . اندباختر دانسته شناسان بوده اند، زردشت را از اهل غفوروف . دیـاکانف، ب. م.یـاتماشیک، و گیگیر، .محقیقین چون و. این عقیده را همـه وقت. را باختری شمرده اند پیغمبرزردشت )22(.و مولف این سطرها طرفداری کرده اند )42(.ره زردشت باختری نوشته است، کـه او اساسگذار قاعده و قانون نو درون باختر و جهان مـیباشدمارتسیلین دربا اممـیان طوریکه درون بالا آورده شد، . پیـانکف نظریـه ای از ساحل درگام بودن زردشت را درون سغد پیشنـهاد کرده است. و.ای آخری سالها پیـانکف بـه تحلیل معنا و . و.ای. درون آریـانویچ جای داشت دراجموافق نوشته مولف وندیداد خانـه پدر زردشت درون ساحل رود ی ف ) 4,XIX (" ویدیودادی" ریکه دراژه ایز اوسیتینسکیخ تکستف اوپامـینوته تولکه فی: "مـینویسدمضمون واژه دراج، پرداخته دشت وطن جدیدی درون ها به منظور زر سازي قرینـهسعی مـیکند که تا با جستجوی معنی دراج و نامبرده )52(... ayjarDپدیژنای فارمـی .سغد پیدا نماید اول آنکه درون اوستا گفته مـیشود، کـه پیغمبر درون کنار رود دراج تولد شده هست نـه دریـا جا و نـه درون گام. دوم این کـه دریـاجا معنای درواز را نداشته معنای حوض یـا قول جای آب جمع شدن را دارد. مثلا ًمولف "حدود العالم" قول )62(.ریـاجا نامـیده استاسکندر را درون پرگر د سوم .. درون گام اصلا ًکانالست کـه از زرافشان درون عصرهای چهار و پنج پیش از مـیلاد ساخته شده هست و زمانش بـه زمان .زردشت درست نمـیاید چهارم واژه "درگام" معنای دریـا یعنی رود سیراب را دارد، از همـین ریشـه عبارت آب دریـا گرفته شده است. 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 43 پنجم واژه "دراج" هم رود و هم محل است. بنابرین عقیده ء .و. پیـانکف دربارهء آن کـه زردشت یـا پدر آن از ناحیـه درگام سغد .باشد پایـه علمـی ندارد جایـهای گشت و گذار پیغمبر سببو بـه شـهادت اسناد تاریخی فعالیت دینی زردشت درون باختر گذاشته شده هست و از همـین مابعقیده .جستن لازمست) دایتی(دایتیـا رودخانـهباختر شمالی، حوزه مـیانـه و بالا آب را درون ناحیـه های های اوستایی هماهنگی سرچشمـهگفته ه را پیدا نموده ایم، کـه ب ییدر خریطه امروزی افغانستان و تاجیکستان جایـها مابنابرین که تا هنوز باقیمانده هست و بعقیده ما " دراج"نام ه ودی بکوف دیـهه و ر ناحیـهمثلا ًدر تاپان مـیکی درواز بدخشان افغانستان درون . دارند را اوستاشناسان رودی کـه از بالا مـی آید ترجمـه " edarad "واژه . این دراج وطن پدری زردشت مـیباشد. یـان شدببا دلایلی کـه درواز همان کوفناحیـه بـه نظر ما دیـهه دراج. دیـهه امروزی کـه دراج نام دارد همـین معنا را دارد. استکرده اند و این درست طوریکه از ادبیـات اوستایی . یمـی و یما وجود دارند ایمـیتلدرینجا دیـهه ای با نام ایمـی نو و ایمـی کهنـه . وطن زردشت مـیباشد خدای بزرگ نورستانیـها. درون مـهاباراته، ویدا ایمـی مقام خدایی دارد. ی، یما نام قدیمـی جمشید مـیباشدیممعلومست، واژه ایم، ایمـی، مانند سیپخ، خیودر، و خشیدیو، سیندیو، مدگه، زرین آب، آب زنگ، جم کوه ه درین ناحیـه ها باز نامـهای قدیم ب. را ایمـه مـینامند .وجود دارند کـه این نام ها درون اوستا هستند) فره وش(فروش امروزی تاجیک ها نا زبان ، یخچ و دهها نام دیگر هستند، کـه در)کوه بلند(شاوون کوفه، کاف ) خاون(خانـها کوهها،سفر .که از قدیم بودن این دیـار گواهی مـیدهند دارندگاتی و ویدی هماهنگی –زبانـهای قدیم اوستایی ه مفهومند و ب دوره های بعد تفاوت دارد، باخترقلم و زبان زردشت مربوطند از زبان ه امروز زبان شناسان باین عقیده اند، کـه زبان گاتها کـه ب .)12(یباشدمتها زبان باختریـان شرقی یعنی زبان گا زردشت پسر پوروشاسپ پسر پیترسپ، پسر حجاسپ پسر سپتیـامـه، : موافق روایت بند هشن شجره زردشت از قرار ذیل هست ) بزرگان(در اساس تحلیل شجره ها نامـهای اولاده . )12(پسر ویداشت، پسر انزوم، پسررزان پسر دوراسروک، پسر منوچهر امام علی " که تا سامان آریـانتاجیکان درون آینـه تاریخ از "مولف کتاب . بزرگان باختر با اسم اسپ پیوست بوده استزردشت و دیگر رحمانوف بـه خلاصه درست علمـی منطقی آمده است، کـه این نامـها خاص مردم باختر بوده، بـه این سرزمـین منسوبیت داشتن خصوصا ًبخش ختلان و بدخشان و ناحیـه های راغ، چیـاب و رستاق وطن کـه باختر قدیم م دادباید تذکر . زردشت را نشان مـیدهد ی با اسپان آسمانی آریـایی علاقمند بوده کـه آریـایبنابرین نامـهای اولاده اولین پیغمبر . حساب مـیروده آسمانی آریـایی این دیـار ب اسپان کـه مولف طوري. و آتش مقدس مـی شمارند اسپ را درون اوستا رمز آفتاب. مـیرساند راخود دلیلی از همـین دیـار بودن زردشت دريال اسپ خود گذاشته قوه راتا پادشاهی کیخسرو آتش درون دریـاچه کیـانسه بود، وقتی آتشکده را خراب کرد آتش مـینویسد،بندهشن )92(.تاریکی و ظلمات را دور و زمـین را روشن ساخت، یعنی معبد آتش را ساخت اسپ سفید زیبا، با گوشـها و لجام کالبدبهرام اهورا آفریده، درون : "گفته مـیشود) 9-2(کرد فرشته پیروزی بهرام یشت داستاندر درون آیین مزدا یسنا اسپ رمز حیوان آسمان، بزرگ فرشته، سنبل، زوری، بهادری، همـینطور. )51("زرین بسوی زردشت مـی آید که تا نام مادری زردشت را دوغدویـا دوغدوغه گفته اند و در زند اوس. و بزرگی اولاد زردشت را نشان مـیدهد) روشنایی الهی(ی فرر . )21(دوغدوغه از ملک راغ بوده هست .)ی وجود دارد کـه روینج راغ زادگاه زردشت پیـامبر بوده استاعتقاداتدرینمورد ( عنایشی، کـه زنده هست و م افغانستانامروز درون زبان مردمان درواز، راغ و کولاب مثل تمام مردم تاجیکستان و " دوغ"واژه دیـهه دراج هم مرز با راغ هست و بین آنـها فاصله چندانی نیست و بین . یسازدمدوغ ) جرغات(دوغ تیـار مـینماید، یعنی از ماست .راغی ها چون مناطق همسایـه و نزدیک از قدیم رابطه خویشاوندی وجود داشته هست ودروازیـها 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 53 ی نامـها )11(.رنگوشتر، نوتریگا، نایوتیس و مدیو مانگه بدنیـا آورده اندزردشت، ردوشتر، : از پدر و مادر زردشت پنج پسر زیرا اشتر دو کوهانـه را زاده باختر . بـه اشتر پیوست بودن زردشت و دو برادرش نیز از باختر بودن آنـها را تصدیق مـینماید را درون کنار نام نوزادان خود بر مـی گزیده اشترنام ازینرو . اشتر درون سنت آریـاییـها و باختریـان حیوان مقدس حساب مـیشود. مـیدانند آریـانویچرا از باختر شرقی بر مـی شمریم و این ناحیـه ها کـه از آنـها نام بردیم شامل زردشتهمـینطور ما پیغمبر آریـاییـها . اند شرایط اقتصادی و سیـاسی از مـیلاد درون باختر پیشتدقیقات باستان شناسی درون ختلان قدیم نشان مـیدهد کـه در هزاره دوم . بودند لازم بود، کـه تمامـی ییدولت بزرگ عقیده نمودنی تشکیل برا. بوجود آمده تاسیس دولت بزرگ آریـاییـها را طلب مـینموده اند ه باور عقیده دینی عموم آریـایی یکتاها پرستی بود، کـه آنرا اولین پیغمبر زمـین زردشت ب چنینمنبع . آریـاییـها را باهم متحد سازد .ود آوردوج باشد، گشتاسپ این عقیده را بایددربار گشتاسپ آمده بـه او فهماند کـه در آسمان خدای یکتاست و در زمـین هم یک شاه بهزردشت .این دولت کیـانیـان بود کـه مرکز آن شـهر بلخ درون باختر مـیباشد. پذیرفت و دولت بزرگ آریـاییـهای کشاورز را تشکیل نمود پاورقیـها: .46ص 6122تهران، . مزدیسنا و تاثیر آن درون ادبیـات پارسی . معین محمد -2 .56.همان جا، ص -1 56همان جا، ص -2 -204 .S .II .hPIG // nedinasas red gnagsuA muz sib netier netsetla ned nov snar I ethcnihcseG.F tsuJ .4 .misnairtsaoroZ ylraE H.J notlyM ;4291 ,gruB ssartS .hcubretrow sehcunaritlA .hC eamolohtraB ;404 091-781 .P .7491 .notecnirP .dlow sin dna retsaoroZ .E dlefzreZ ;3191 .reL . یگن: 55.س 2592، .ایکسورنسی. موسیس. پس. دیس. ایرانشـهر ناچ دیر جیوگرافی. ج مارکوارت -5 .1492. پ دریونی خاریزم.؛ تالستاو س9192زردشت تهران . آشتیـانی م ، ص 4192. م. فیلالاگیچیسکی ایسلیداونیـه. ایستاریکا// مـیف و ایستاریـه درون گتخ زراسترا. ن.یف وابا -6 .512 .299، ص 1992لیپز، . رانس/ دای ریلیجیـانین داس. س.یبیرگ چن -1 .12اوستا مـهر یشت، -1 .52مـهر یشت، اوستا -9 .2وندید، فرگردی اوستا -52 16. معین مزد یسنا، ص 1992، 2باب یبلیـا، کتاب ایزرا، ب -22 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 63 .16ص . معین کتاب ذکرشده محمد -12 mi rutluK ehcsinaritsO .w regieG ;07.s ,7781 .neidutS ehcsitaisalartneC .W kehcsamoT ,.анари огеверд ииротсИ икречо .М.И .вонокяьд .612 .s ,2881 .nednalrE .mutretlA огоускиждот яиротсИ .25-15 .с ,1192 ,.М ,икиждаТ .Б воруфаГ 11 , 2695.с ,2692 -11، ص 5551، .آلماتا. تاریخ قدیمـی خلق تاجیک. یو افیعقوب 111.с ,1992 ,ебнашуД .адорон . 51 ) .12،6،11(امـین مردیلین -42 ، 6992، 2شماره . ی.د.و -وریمـیه درپربلیمـه مـیسته : زاراستار درون ایستاری آسیـای مرکزی. و.ی. ینکاپ -52 .52ص، . ص.1192یلسکی پاسیلینیـه گارناگا،ساگدا،دوشنبه سیعقوب اف، . 61ص .2992دوشنبه . العالم حدود -62 .12 .52-9.ص. 1992.اوستا سنگ پطربورگ//باکتریـا و رادینازاراستریزما. ن.س ساکالوف -12 .911. ، ص 1192. بوندهشن، م -12 .94-14، ص، 9992لندن . یـان که تا سامان ای از ار رحمانف -92 .511بندهشن ص ، -51 2» .252ص، . 2وال . زند اوستا -21 ---------------------- سایت خراسان زمـین – 2 حقیقی خدا ) پیغمبر( = اما دانشمند گرامایـه ایران جناب داکتر هاشم رضی با دستمایـه غنی بـه بررسی حال و احوال پیغام آور : وی نخست از زندگی زرتشت بزرگ آغاز نموده مـی نویسد. رداخته و به کامله های بی تردید دست یـافته استپ : زندگی زرتشت ان روزگار گذشته، دشوار تر و نگارش شرح حال و یـا بـه اصطلاح پرداختن سیره ای به منظور زرتشت از همـهء پیـامبران و بزرگ« .ناممکن مـی باشد بل رویداد ها و . جام کار رابه محال مـی کشد، بـه موجب کهنـه بودن و قدمت زیـادی ست کـه زمان پیـامبر داشته استاین دشواری کـه انمـی کرده، درون جزء و کل، آن چنان محو و فراموش شده کـه ساخت ه گی، زمانـه و روزگاری کـه در آن زنده پیش آمد هاِی زند که تا به آنجا کـه برخی از محققان و پژوهشگران ، وی را . ده استو پرداخت سیمای آدمـی با اجزای متشکلهء آن ناممکن ش 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 73 اما با این حال موجویت این بزرگمرد تاریخ، با همـین منابع و مأخذ . و غیر واقعی پنداشته ومعرفی کرده اند یی شخصیتی افسانـه درون این سرود ها کـه . ی وی مـی باشدبزرگترین سند ما درون باره زرتشت گاتاها یـا سرود ها. اندک ، مسلم و بی خدشـه و تردید هست با زبانی بسیـار کهن گفته شده، از نام و نشان و آموزش ها و بر پایی یک دیگر گونی ژرف درون فکر و اندیشـهء دینی و اجتماعی ء درون پاره. البی فرادست مـی آوریمگان و بزرگان دوران مطه از خانواده، دوستان، پشتیبانان، گروند. آن زمانـه آگاه مـی شویم از دشمنان و مخالفانی یـاد مـی نماید کـه با حفظ شعایر و رسومـی کهنـه، . مـی کند جاها بسیـار آشکار عقاید و اصلاحات را بیـان . جامعه را درون یک حالت ایستایی و تباهی نگاه داشته اند هجری قمری، کتاب دینکرد درون سدهء سوم" سپرم –زات "البته مـی توان بـه موجب مداروشته های متأخری چون آثار موبد ء هفتم هجری کـه در سده" زرتشت بهرام پژدو"که بـه خط و زبان پهلوی تدوین و نوشته شده، منظومـهء زراتشت نامـه سرودهء ی بـه جا مانده درون مجموعه ادبیـات عصر ساسانی، نوشته های مورخان یونانی و رومـی از ینده نویسی هاقمری سروده شده، پراگ ش از مـیلاد بـه بعد، نوشته های پراکنده از نیـاکان کلیسا و کنیسه درون سده های مـیانـه و سرانجام نوشته هایی از سدهء چهارم پیـاین بزرگمرد، گردآوری ه مورخان اسلامـی کـه از سدهء سوم که تا هفتم و هشتم هجری بـه یـادگار مانده بسا آگاهی هایی از زند .نمود ... جه بـه آگاهی های ما بیش از سرود ها نمـی افزایداما حقیقت آن کـه این همـه نیز بـه هیچ و مورخان و فیلسوفاِن یونانی از سدهء چهارم پیش از مـیلاد درون بارهء قدمِت زمان و فراوانی سرودها و ژرفای فلسفه و تأثیر هار سده پیش از درون چ –نخستین مورخ یونانی " خسانتوس. "عقایدش بر فلسفهء بزرگ و جریـان های فکری، بسیـار سخن گفته اند . بـه یونان بوده است" خشایـارشاه" سال پیش از حملهء 5556مـیلاد، از زرتشت یـاد مـی کند و مـی نویسد دوران زندگی وی 5556" ارستو" و " اودکسوس" و " تروا"سال پیش ازفتح 5555زمان وی را " پلوتارس"و " افلاتون"شاگرد " هرمودورس" .در بارهء کثرت آثار و اشعار زرتشت درون همـین منابع، یـاد کرد های شگفت انگیزی است. ندگفته ا" افلاتون"سال پیش از سال . و غیر واقعی شناختند یی این چنین درون شرق و غرب درون بارهء حیـات افسانـه ای زرتشت غلو شد کـه وی را موجودی افسانـه راهم آورد کـه بحث و گفت و گو را برانگیخت و اذهان فرا مـیلادی درون اروپا، سالی بود کـه یک کتاب منشأ رستاخیز بزرگ 5512 و افکار را بـه سوی زرتشت و افکار و تعالیم و کتاب وی معطوف داشت و حتی معلوم شد کـه پیرواِن وی هنوز درون ایران و هند .گی مـی کننده زند ، یعنی 2112است بـه سال " توماس هاید"کتابی کـه اشاره شد اثر تحقیقی دربارهء ادیـان ایران باستان از شرق شناس نامـی انگلیسی تحت عنوان زنِداوستا منتشر " انکتیل دوپرون"هفتاد سال بعد از این کار کـه نقطهء عطفی بود، ترجمـهء اوستا بـه فرانسه توسط . اوضاع دگرگون گشت دیگر وجود، هستی، شخصیت، کتاب و پیروان زرتشت آشکار و بی تردید شده بود. شد بزرگترین و عظیم " گلدنر" زودی دامنـهء تحقیقات آن چنان وسعت یـافت کـه در آغاز نیمـهء دوم قرن نوزدهمچنان کـه گذشت بـه اینک از .ترین متن تصحیح شدهء اوستا را درون سه جلد بزرگ منتشر کرد کـه درپی، ترجمـه های انتقادی درست و خوبی انجام شد سال مـی 521در حدود " انکتیل دوپرون"مـه ونشر زند اوستاِی سال و از آغاز ترج 552نزدیک بـه " توماس هاید"آغاز کار بعد از اروپا . زرتشت درون مغرب زمـین با سرعت و شگفتی شناخته شد و بر فرهنگ اروپایی اثرات فراوانی برجای نـهاد. گذرد نی هاست و در فرانسه و بیشترین سهم درون این مـهم، از آن آلما. درون امریکا و آسیـا این دانش، یعنی دانش اوستاشناسی رونق یـافت . انگلستان و اغلب کشور های جهان تعمـیم و گسترش یـافت هرچند درون اروپا چنان اندیشـه مـی شود کـه کارهایی کـه دربارهء اوستا شناسی لازم است، انجام شده اما با آن همـه کار و انبوه کتاب .ها و تحقیقات، هنوز راهی دراز درون پیش هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 83 :زمان ابوریحان "یخ های سنتی کـه بازتاب آن درون نوشته های پهلوی، چون گزیده های زات سپرم آمده و هم چنین قول درون سنت و تار... پیش از مـیلاد 215تا 566گی مـی کرده؛ این اشارات زمان پیـامبر را بـه ه زند" اسکندر" سال پیش از 151، زرتشت درون "بیرونی سرود " بر پایـهء اصوِل زبان شناسی، زبان گاتاها یـا . ریخ را مردود مـی شناسداما دانش و تحقیق از همـه جهات، این تا. مـی رساند سال 5556رقم " خسانتوس"معتقد هست که خبر" استاد پور داوود. "بسیـار کهن تر و قدیم تر از این تاریخ است" های زرتشت وده کـه توسط کاتب و نسخه بردار بـه اشتباه ب 556نمـی باشد، بلکه ) پیش از مـیلاد 514( ، بـه یونان "خشایـارشاه"پیش از حملهء .سال پیش از مـیلاد مـی شود 5152با این حساب، زمان زرتشت . صفری افزوده شده هست بنا بر تحقیق، این مکان درون شمال شرقی . یـاد شده است" ایران ویج"در اوستا زادگاه وی. مـیهن زرتشت درون خاور ایران و بلخ بود درون همان جا بـه پیـامبری برگزیده شد و مردم را بـه فرمان اهورامزدا خواند و کتاب اوستا را کـه بر .ایران و نزدیک خوارزم بوده .وی وحی شده بود، پایـهء آیین قرار داد از ماه فروردین زاده شد؛ فرهء ایزدی از ستارگان بـه آتشگاه ) روزششم( بـه موجب سنت درون مأخذ اخیر زرتشتیـان، درون خرداد روز عروسی کرده بود منتقل گشت و زرتشت با " پوروشسپ"که با " فراهیم" " دغدو"فرود آمد آنگاه این فره بـه " فراهیم"خاندان : هنگامـی کـه زاده شد، خندید کـه موجب شگفتی همگان گشت. آن فره بـه دنیـا آمد زراتشــــــــــــــت فرخ ز مادر بزاد –بدان گه کـه صبح زمان دیمـه داد درخشان شد از خــــــــندهء او سـرا –ـد ز مادر جدا بخنــــدید چون شـ وزان خـــــــــــنده و خوبـــی و آب او –عجب مانـــــد درون کار او باب او جز این هر کـه از مادر آمد گریست –به دل گفت کـه این فرهء ایزدی ست ه ن قدیم نیز این موضوع را نوشته اند و این تقدیس زنداشارات بـه این خنده درون دینکر و زات سپرم آمده که تا جایی کـه مورخان یونا گریـه و مویـه کردار اهریمنی ست و در اوستا و ادبیـات . یکی از اصول آیین مزدیسنا، شادی و شادمانی است.و طبیعت هست .دینی پهلوی نیز بدان اشاره و نکوهش شده هست دات بـه مطالبی درون –ئو –و پرگرد نوزدهم وی –امـیاد یشت ز –در یشت سیزدهم موسوم بـه فروردین یشت و یشت نوزدهم فروردین یشت، با زیبایی و 59تا 29در بند های . بارهء زایش زرتشت و رستاخیز طبیعت و مسایلی دیگر اشاره شده هست :شعری لطیف کـه ژرفای رسالت پیـامبر را نمودار مـی سازد آمده بـه گاه زایش و نشو . بـه گاه نشو و نمایش، آب ها و گیـاهان بالیدند. اهان شادمان شدندبه بارگاه زایش و نشو و نمایش، آب و گی{ خوشا بـه ما کـه آذربانی زاده شد و اوست ) : این چنین( گان سپنتا مـینو بـه خود مژدهء رستگاری دادند، ه نمای او همـهء آفرید از این بعد دین نیک مزدیسنی درون روی هفت کشور گسترش . اسپنتمان زرتشت کـه ما را با نیـاز زور و برسم گسترده خواهد ستودها را ده از این بعد مـیترای دارندهء دشت های بی کران همـهء فرماندان کشور را توان خواهد بخشید و شوری. خواهد یـافت پاکی و فروهر . کشید از این بعد اپم نپات نیرومند همـهء فرماندان را نیرو خواهد داد و غوغا ها را لگام خواهد. فروخواهد نشاند }.مدیوماه پاک، پسر آراستی را اینک مـی ستاییم، نخستینی کـه به گفتار و آموزش زرتشت گوش فرا داد خاندانش بر آن شدند که تا اندرزش . برآن بود که تا بیندیشد و دریـابد.رسید، نیـازمند تفکر درون تنـهایی و انزوا شده چون بـه بیست سال شوربختی های حاصله از جنگ دوباره بـه تأمل و . اما ناگهان جنگ درون گرفت. ه کشت و کار بپردازددهند و بازش دارند کـه ب 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 93 به منظور کار و رسالتی بزرگتر پدید آمده . کم کم احساس مـی کرد کـه چیزی درون درونش درون نمود و بالیدن است. اندیشـه اش واداشت درون بارهء . کمتر مـی خوابید و بیشتر مـی اندیشید. ی خوردجز خوارکی اندک نم. مدت ده سال بـه تفکر و اندیشـه پرداخت. هست زندگی، رنج، خیر و شر ، راه درست زیستن، خداوند، جهان وهستی، گردش و چرخش کائنات، جهان پسین و سرنوشت آدمـیان؛ حقیقت و روز ها و شب ها مـی اندیشید، که تا سرانجام ناگهان بـه . حکومت و شـهرداری، دولت و مردم، عبادت و کار و کوشش دریـافت همان سان کـه زمان از . نور دانش و بینش بـه دلش پرتو افکند. اهورامزدا را درون خود یـافت. اصلی بزرگ آگاهی یـافت روز و شب و تاریکی و روشنایی آمـیخته شده هست و روز را هیچ گاه پایـانی نیست و شب را انجامـی نـه، درون گیتی نیز زشتی و بدی زشتی از نیکی هست که نیکی پدید مـی آید و از : اندیشید که. است، خوبی هم هست بدی. هست و زیبایی هم وجود دارد دریـافت کـه بد کنشان و بدراهان نمـی توانند با توسل بـه خدای بزرگ کـه نیکی ناب هست بدی را . جز تباهی چیزی حاصل نمـی شود ا مـی ست که تا با نیکوکاری و کوشش و راستی، نیروی بد ربر آد. دریـافت کـه بر جهان و آدمـی دو نیرو حکومت مـی کنند. نندبپراگ .ددر وجود خود و جهان مغلوب نمای پرسش ها مـی کرد و به وحی و ژرف اندیشی درون مـی یـافت کـه " اهورامزدا" از خداوندگار بزرگ، . راه درازی درون پیش داشت .بسیـاری از آن درون گاتاها با لطف و زیبایی آمده هست :ندودمان و تبار و یـارا همان گونـه با قاطعیت درون بارهء زمان و مکان پیـامبر نمـی توان سخن گفت و داوری کرد، دربارهء خاندان و تبارش نیز این روش اما درون . منابع و مأخذ پهلوی هستند کـه از پدران و چهارده نیـای وی و فرزندان و همسر و خاندانش مطلب دارند.مصداق دارد .ستاوستا روشنی و آشکاری موجود نی و هر " پوروچیستا" بـه همـین جهت بر پایـهء گاتاها، درون واپسین بخش آن مـی دانیم کـه کوچکترین فرزند پیمبر، ی هست به نام . نیز درون یسنا یـاد شده، اما نـه با نام و نشان پسر بزرگ زرتشت" ایست و استر"چند از –" منوچهر" ب زرتشت یـاد شده، با چهارده پشت بـه به موجب بخش سی و دوم از کتاب بن دهشن کـه در آن از دودمان و نس نام داشته و از همـین روی هست که این نام بـه گونـهء نام " سپی تامـه"نـهمـین نیـای زرتشت، . مـی رسد" بلخی" شاهان پیشدادی .گی به منظور پیـامبر باقی مانده و شـهرت یـافته و هفت بار درون گاتاها یـاد شده استه خانواد دات ، از وی –دئو –و وی ) 22یسنای نـهم، بند ( این نام درون گاتاها نیـامده، اما درون همو یشت. است" ورشسپپ"نام پدر زرتشت دارندهء اسب " بـه عنوان پدر زرتشت یـاد شده و در یشت پنجم موسوم بـه آبان یشت بند هجدهم نیز از او بـه همـین نام کـه به معنی .مـی باشد ، یـاد شده است" پیر ستوده شده هست که " چاخشنی" فروشی پارسایی بـه نام 422در فروردین یشت، بند . هست " چخشنوش"شت، پنجمـین نیـای زرت " هردار. "معرفی شده است" ارج ذرشن"بوده هست که خود پسر " پیترسپ"نام ششمـین نیـا نیز . چه بسا منظور همـین باشدزرتشت از گاتاها گرفته که تا متأخرین بخش های ادبی ه نام خانوادمـی باشد کـه به عنوان " سپی تامـه"هشتمـین و نام نـهمـین نیـا " ( ایریچ" و این نیز پیر " نیـازم"پسر " ویدشت"و " ویدشت"پسر " سپی تامـه. "سنتی بـه فارسی شـهرت و کاربرد داشته هست .پسر منوچهر مـی باشد" دوراسروب"و " دوراسروب"پسر " ایرج. "است) ایرج بـه موجب بند دهم از " دغدو. "یـاد کرده اند" دغذوا"نام داشته کـه در منابع پهلوی از او با نام " دغدو"ت مادر زرتشت بنابر شـهر از همسر . نام داشته است" فرنو"بوده و مادرش بـه موجب اشارهء ذات سپرم، " فرهیم روا"فصل سی و دوم بندهشن، مشاور " فرشوشتر" " هووی"همسر دیگر وی. یش فوت شده باشدگویـا پیش از مـهاجرت و سفرها. نخست پیـامبر آگاهی نداریم .شاه مـی باشد" ویشتاسپ" 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 04 و " ایست واستر" بـه ترتیب . بـه موجب اوستا و هم چنین ماخذ پهلوی، زرتشت دارای شش فرزند بوده است؛ سه پسر و سه .نام داشته اند" تریتی"و " فرنی"و " پئوروچیستا"سه نیز . نام داشته اند" هورچیثره"و "اوروتت نر" پسر " مدیو ماه" نخستین گروندهء زرتشت کـه نامش درون گاتاها آمده هست . و عموی زرتشت بود" پوروشسپ"برادر " آراستی" .مـی باشد" آراستی" دانا با " جاماسپ. " بودند کـه به خاندان زرتشت پیوستند" ویشتاسپ"دو وزیر مشاور و دانای دربار شاه " جاماسپ"و " فرشوشتر" .ازدواج کرد" پوروچیستا"کوچک ترین زرتشت از دیگر یـاران زرتشت حتما از . یـا شاهی بود کـه به آیین مزدایی زرتشت ایمان آورد" کوی"نخستین " ویشتاسپ"به موجب اوستا درون کنار این یـاران و . انیـان مـی باشند از تور نیـاینان خاندا. درون سرود ها از این خاندان یـاد شده است. سخن گفت" فریـانـه"خاندان کـه بی گمان ازشمار نخستین پیروان " خود مانی"به معنی " خیتو" خوئتو: دوستان کـه به موجب گاتاها بـه سه دسته تقسیم مـی شوند عام مـیان گانـه کـه گروند ورزندوم . نزدیک و هن پیـامبر بودند و بدون واسطه از تعالیم و آموزش ها بهره مند مـی شدند ، بی گمان این سه طبقه یـا سه گروه از پیروان زرتشت بـه ترتیب از نگاه زهد و پارسایی و دانایی و ائیریـه منـه مردم بودند و سوم 2» .بینش قرار داشتنـه اند ---------------------------- 54 – 51کتاب پیشین ، اوستا ، ص – 2 کوی ها را از دشمنان زرشت یـاد نموده هست و حتما روی آن مکث " ها و " کرپن" م رضی ما قبلا ًیـاد آور شدیم کـه جناب هاش کـه پیشوند نامـهای های شاهان بلخ بوده کـه در تاریخ " کی:"ها عبارت هست از " کوی " کـه مـیدانیم، زیرا چنان. صورت بگیرد ها عبارت از دسته های روحانیون " کرپن"یره و اما و غ" کی ویشتاسپ" و " کی کاووس"بلخ یـاد مـی شوند؛ مانند " کیـان"بنام با ظهور . زرتشت ظهور مـی نماید" کی گشتاسپ" درون زمان . مـیترایی داشتندآیین " کی گشتاسپ"کی های پیش از . بوده اند " کی"یت از اما کیـان دیگری رانیزما درون سرزمـین خود داشته ایم کـه با وجود تابع. دین او را مـی پذیرد" کی گشتاسب"زرتشت کـه همـیشـه درون رستم با آن. مثلا ًاز آن جمله مـیتوان از کیـان سیستان و از سام و رستم نام برد. بزرگ، خود دارای استقلایت بودند از او مـی خواهد آیین زرتشتی بپذیرد " کی گشتاسپ" خدمت شاهان بلخ بوده یعنی درون خدمت کیـان و دولت مرکزی، اما زمانی کـه در زمان خود . و این مخالفت همچنان باقی مـی ماند . ی کند و تا آخرین لحظهء حیـات بـه آیین مـیترایی باقی مـی ماند، رستم انکار م البته آندسته از مغان کـه منافع خود را درون قبول آیین زرتشتی درون ( زرتشت نیز مخالفت شدید از سوی روحانیون و مغان مـیترایی و آنچه را کـه مـی پرستیدند و آن عنصر را ) کرپن( شت بزرگ برخی از روحانیون را زرت. صورت گرفته بود) تضاد مـی دیدند اما حتما گفت این دیو . مـی خواند" یـا دیو یسنا" و در مجموع ایشان را بنام دیو یسنی ) دیو( خدا مـی انگاشتند ، خدایـان ایشان را ما درون کتاب دوم بخش اول ، آن خدایـان . ه هست اشتباه مـی کنند کـه برخی از پژوهشگران قید مـیدارند کـه عبارت از مـیترا بود چنان مـی نیـاینجا فقط گفتنی هست که این خدایـان اکثرا ًمربوط بـه خدایـا. را کـه زرتشت بزرگ بنام دیو ها یـاد نموده هست ، شناختاندیم . وانات و حتا انسانـهایی کـه جاود بودندگردد کـه در سند و در زمان ودایی ها مورد پرستش قرار داشت مثلا ًاز مار و برخی از حی گرانـه را ترویج مـی داشتند، مانند ستی ها کـه هرگاه مرد از یک خانواده مـی ُمرد زن او مو بر مردم ستم مـی د و آیین های ست آن رواج داشت، کـه در بابل و نقاط دیگری از جهان پرستش را نیز زنده درون آتش مـی افگندند و یـا مثلا ًبرخی از این خدایـان چنان اما درون . ، مانند اینـها بسیـار دیگر کـه همـه را پیغام آور خدا دیو ها و پرستشگران آن را دیویسنا خواند) آلت ی مرد(مانند ن نموده و ستایش آنـها را یمورد مـیترا، اناهیتا و سایر خدایـان دوره مـیترایی، زرتشت بزرگ جایگاه آنان را بـه مثابه فرشته ها تعی گونـه مخالفت و یـا جنگ و ستیز علیـه پیروان مـیترایی حتی درون زمان حیـات پیغام آور خدا زرتشت بزرگ هیچ. اجب دانسته استو تنـها زمانی کـه گشتاسب بعد از مرگ پیغام آور خدا مـیخواهد دین را وسیله تحکیم قدرت ، بهانـه قرار بدهد . بـه مشاهده نمـی رسد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 14 درون این رابطه لازم مـی آید روشنی بیشتر انداخته . او با رستم هست نخستین جنگ دین بهانـه ء که. مایدجنگ و ستیز را آغاز مـی ن .شود بنا برآن بـه یکی دو پژوهش از محققین عزیز اکتفا نموده و مختصرا ًآن را نقل مـی نمایم رستم پور زال، یـا یـادگاِر ستیغ نشین از دوره مـیترایی :هن ماو دورهء اهورایی درون جغرافیـایی مـی ی هست که فردوسی بزرگ یداستان رستم و اسفندیـار درون شاهنامـه یکی از پر ابعاد ترین، تراژیدی ترین و پر مفهوم ترین داستانـها. خاستگاه این داستان بلخ هست و سیستان کـه در آن زمان مرکز آن را . با اندیشـه و قلم توانای خود آن رادر شاهنامـه بیـان نموده هست نام ایران یـاد مـی کند و از قلمرو ه فرودسی بلخ و قلمرو گشتاسب را ب. تشکیل مـیداده ، مـی باشد) هلمند(نیزهیرمندزابلستان و هر حال این داستان درون خاک مـیهن ما اتفاق افتاده مانند همـه رویداد های دیگر ه ب. .زال و رستم سیستان و زابلستان نام مـی برد .. شاهنامـه و تنگ جانبه برخی از این پژوهشـها کاملا ًیک . نوشته اند یدان زیـاد درون اطراف ابعاد این داستان چیزی هایپژوهشگران و دانشمن کـه در حالی. ندنظرانـه بـه عمل آمده هست و برخی دیگر با تکیـه بـه ترفند ها خواسته اند سیمای آیین زرتشتی را خدشـه دار بساز کـه جنگ رستم و اسفندیـار بعد از زرتشت اتفاق مـی اول این. ا مدنظر داشته باشدخواننده حتما دو موضوع درون تحقیق این داستان ر .رتشت بزرگ دنیـا را ترک نموده و به شـهادت رسیده هست افتد، زمانی کـه دیگر ز چنان. کـه حضرت فردوسی با یک جهان بینی و نگرش ژرف عدم بصیرت لازم را درون وجود اسفندیـار باز مـی نمایـاند این: دوم درون هنگام غسل اسفندیـار . از متون اهورایی بر مـی آید، اسفندیـار را، زرتشت بزرگ غسل مـی دهد که تا رویین تنش بسازدکه چشم نشانـهء . چشم های خویش را مـی بندد، اینجاست کـه اسفندیـار رویین تن مـی گردد اما از ناحیـه چشم آسیب پذیر بار مـی آید ه ز جاههای این داستان بـه وضاحت اسفندیـار را بـه بیصریتی متهم مـی سازد و از آزادبصیرت هست و فردوسی بزرگ درون برخی ا از رادمردی و مردم دوستی بالامـی برد و رستم را درون در جایی هم اسفندیـار را نمونـه یی .و آزاد رستم دفاع مـی نماید را بـه یبر حذر دارد و داسفندیـار را از جنگ و نبر مثلا ًوقتی رستم مـی خواهد که. برابر اندیشـهء اسفندیـار کوتاه مـی سازد :خویشتن داری و خرد رهنمون شود، خطاب بـه اسفندیـار مـی گوید کـه ای شاه شادان دل و نیک بخت –چنین گفت رستم بـه آواز سخت « سوی مردمـی یـاز و باز آرهوش –ازین گونـه مستیز و بد رامکوش نـه سختی بر آویختن برین گو –اگر جنگ خواهی و خون ریختن کـه باشند با خنجر کابلی –بگو که تا سوار آورم زابلی خود ایدر زمانی درنگ آوریم –برین رزمگه شان بـه جنگ آوریم ببینی تگاپوی و آویختن –بباشد بـه کام تو خون ریختن ( مـهء مردم کابلستان و زابلستان و بلخ اسفندیـار پاسخ خردگرایـانـهء بـه رستم مـی دهد و در دفاع از مردم سرزمـین خود برآمده و ه :نام ایرانیـان یـاد نموده مـی گویده را ب) خراسان= کـه چندین چه گویی چنین نابکار –چنین پاسخ آوردش اسفندیـار 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 24 وگر جنگ ایران و کابلستان –چه حتما مرا جنگ زابلستان سزا نیست این کار درون دین من –مبادا چنین هرگز آیین من 2» .خود اندر جهان تاج بر سر نـهم –نیـان را بـه کشتن دهم کـه ایرا --------------------- 241 – 541کتاب پیشین شاهنامـه فردوسی، ص – 2 باری از زبان رستم ، اسفندیـار را کامجوی جنگ و خون نشان مـی . درون هربیت فردوسی بزرگ، مفاهیم ژرفی را بیـان نموده هست . سیم مـی نماید کـه نمـی خواهد مردم را به منظور تاج و تخت و خوشبختی خویش نابود کنددهد و بعد از سالاری تر کـه گفته شده ابعاد این داستان بـه وسیلهء پژوهشگران نستوه بـه بررسی گرفته شده هست که اگر من نیز بـه آن هبهر حال همانگون یکی ن داستان لازم آمد که تا پژوهِش بهتر دانستن ابعاد ای برای. بپردازم تکرار آن پژوهشـها خواهد بود جز آنچه را کـه بیـان نمودم حتما گذاشت کـه آقای جلیل آخورده درون بررسی های پژوهشی خود زمان نناگفته . از محققان ایران امروزی را باز نویسی نمایم و نیز درون این پژوهش مـی باشدقابل دقت رستم و اسفندیـار را گاهی مانند مـی کند با مسایل امروزی و از این لحاظ بررسی شان .خواننده درون نظر داشته باشد کـه ایران جایی نیست جز بلخ و سیستان یعنی خراسان کـه امروز ریـاکارانـه افغانستانش مـی خوانند : ش خویش را با عنوان زیر آغاز مـی کند جناب جلیل آخورده پژوه رستم« دین بهی" پیـام آور" ُکشنده ی 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 34 با کل یـا هاین نوشتار بـه نحوی هست که نویسنده مبنا را بر آن گذاشته کـه خوانند"رستم و اسفندریـا "بر داستان تحلیلی آشناست از افتخارات مردم ایران زمـین درون تاریخ ، ظهور سه پیـامبر بزرگ ، " رستم و اسفندیـار " چهار چوب داستان اولی بنیـانگذار مکتب توحیدی درون این حیطه ی . هست مردم این مرز و بوم زرتشت ، مانی و مزدک درون سرزمـین مبارزه ی نور و ظلمت را درون هستی ، جغرافیـایی جهان و دومـی مانی با افکار و اندیشـه های خود به منظور مدتهای زیـادی ی ، مزدک پیـام آور برابری و مساوات به منظور همـه وسومـین آنـها.ن رایج ساخت اجامعه ، تاریخ و انسان درون بین مردم ایر ولی از همـه مـهمتر زرتشت پیـام آور ؛بود زرتشتی –انسان درون جامعه ی طبقاتی حکومت سیـاسی و مذهبی ساسانی چندین قرن ـ درون فرهنگ و روح –مکتب توحیدی هست که افکار و اندیشـه های او بر مردم ایران زمـین مدتها ی طولانی بهره گرفته مـی شود که تا اذهان " ایران زمـین " از واژگان درون این نوشتار همـیشـه ( واندیشـه ایرانیـان استمرار داشت ).خوانندگان درون چهار چوب جغرافیـایی ایران کنونی خلاص نگردد " پیـام آور" زرتشت پیـامبر توحیدی حکومت گشتاسپ را با خود هم آواز و همراه و پشتیبان ساخت و اسفندیـار ، فرزندگشناسپ را جز چشمان او و رستم کـه پهلوان بـه خت که تا ازهر گزندی محفوظ بماند ، او را روئین تن سادین نوین خود خواند و از این روی .ملی و قهرمان نامـی ایران زمـین هست به کمک سیمرغ افسانـه یی او را از پای درون مـیآورد یـام آور دین بهی هست در این داستان چرا حتما این دو شخصیت روی درون روی همدیگر قرار بگیرند ؟ چرا اسفندیـار روئین تن کـه پ حتما به دست قهرمان ملی ایران زمـین درون جوانی از پای درون بیـاید ؟ چرا مردم ایران زمـین کـه دین زرتشت را یکی از افتخارات پیـام آور دین بهی را از پای درون بیـاورد و , مـی کنند و هنوز هم درون جهان بـه آن مـی بالند حتما قهرمان ملی آنـها تاریخی خود قلمدادبر روح ه نباید مورد سرزنش مؤمنان این مکتب قراربگیرد و اگر گزند) رستم( ز این بابت هیچگاه این قهرمان ملی ا واذهان مردم این سرزمـین از بابت قتل اسفندیـار روئین تن پیـام آور پیش بیـاید وجود یک تراژدی و تاسف بر عملکرد اسفندیـار و در خواست پیـام آور پیش آمده ء چرا رستم به منظور اتمام این غائله ؟"رستم " یران زمـین دست یل اه گشتاسپ هست نـه کشتن او ب دین بهی را نمـی پذیرد و دست بـه بند او نمـی نـهد ؟ و از این سرنوشت شوم جلوگیری بـه عمل نمـی آورد و با توجیـه هایی مبنی بر این گونـه چراها درون این داستان .... اسخ مثبت نمـی دهد ؟ کـه من آدمـی اهل تسامح وتساهل هستم بـه درخواست اسفندیـار پ این بسیـارزیـادند و مـی توان توجیـه ها و جواب های گوناگونی به منظور هرکدام از آنـها داد ، آنچنان کـه جواب ها و توجیـه های گوناگونی ! غیر اخلاقی و غیر انسانی هست و اگراین عمل یعنی دست بـه بند عمل -!این داستان داده شده و داده خواهد شد ء دربارهقهرمانی و پهلوانی ه مـی توانست به منظور یک بار هم کـه شده درون زند یگیش پراز افتخارات هست و حتده رستم کـه سراسر زن د خیلی از پهلوانان و قهرمانان بوده اند کـه از خو خود یک اشتباه د که تا از کشته شدن پیـام آور دین بهی جلوگیری بـه عمل آورد ،نشان داده اند و شکست را پذیرفته اند مانند پوریـای ولی درون رابطه با آن یل هند ی و تختی درون برابر قهرمان روسیـه و ه گذشت .... اما نکته اساسی این هست که کـه حکیم طوس مـی خواسته کـه در این داستان بـه یک نکته اساسی و مـهم جامعه شناسی و انسان بـه آن پرداخته خواهد " کـه بعدا یی جه هستیم ـ نکتهاجوامع بشری موء امروز با آن درون همـه کـه گویی یی نکته ،شناسی اشاره کند از طرف دیگر درون شاهنامـه ، هرگاه کـه رستم شمشیرکشیده بر روی دشمن خارجی کـه همان ضد ایرانی یـا تورانی بوده از .شد هم روی خودی شمشیر کشید و آنـه بار ب وتنـها یک. هست خویش بوده ءتورانی و سهراب فرزند ناشناخته جمله افراسیـاب بیخ که تا بیخ سیـاوش جوانمرگ گردید و رستم از روی خشم سر او را) سودابه (زن کاووس شاه ء هنگامـی بود کـه بر اثر توطئه و گرزو کوپال تیر و کمان شمشیر وء درون داستان اسفندیـار قتل بوسیلهاما .در برابر چشمان پادشاه برید و به پیش پای او پرت کرد تیر، کمانی هست که از شاخه ی رز بـه زهر آلوده هست که درون چشم غیر روئین تن یل مذهبی مـی نشیند و او را و دشنـه نیست بل رستم هرگاه درون طول حیـات خود شمشیر کشیده و یـا دشنـه درون پهلوی آنان فرو کرده افرادی بوده اند کـه قصد .از پای درون مـی آورد سرزمـین و مردم این مرز و بوم مطرح بوده و عمل او حتا درون برابر سهراب أله یی یران زمـین را داشته اند ومسبه خاک ا تجاوز ه او را شناخته یـا حتا حدس زده کـه او فرزند خودش هست ـ قابل قبول و توجیـه هست چون وقتی کـه فرزند خویش ـ فرض بر اینک 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 44 باشد هم چون افراسیـاب تورانی ییـاشته باشد، این دشمن چه بیگانـه را د انی آب و خاکدشمن قصد تجاوز و نابودی مردم و ویر کار آنـها یکی هست آن هم تجاوز بـه ء ند و نتیجه اهر دو دشمن . یـا خاقان چین و چه دشمن داخلی باشد مانند سهراب فرق نمـی کند دفاع که تا جایی کـه حتا جان خود را فدا سازد از آن لی موظف هست که از آب و خاک خویش وآب و خاک هست و هر انسان مسئو اما اسفندیـار خود ایرانی هست و ایرانی زاده هست و قصد تجاوز بـه آب و .کند و اجازه ندهد کـه دشمن پای بـه خاک وطن بگذارد مده ، بحث توران درون این درون این داستان شاهنامـه بحثی از ایران و توران بمـیان نیـا" خاک را ندارد و تورانی و بیگانـه نیست اصلا ) گشتاسپ ( و قهرمانی های پدر خود شتداستان تنـها درون دو بیت مطرح مـی شود آنجا کـه اسفندیـاردر پیـام خود بـه رستم از سر گذ .را مطرح مـی سازد کـه با آنان جنگیده و آنـها را مطیع و فرمان بر خود ساخته " توران"یـاد مـی کند و واژه ی د و رومز توران زمـین که تا هن جهان شده مراورا چو یک مـهره موم "و درون بیت دیگر رستم هم متقابلا ً از سرگذشت و دلاوریـهای خود درون بزم اسفندیـار سخن بـه مـیان مـی کشد وبه او مـی گوید نگه دار ایران و توران منم" "دلیران منم بـه هر جای پشت نوشته اند ـ درون متن بیت ضمن توضیح این 242ستم اسفندیـار ص آقایـان دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری درون رزم نامـه ر هست که علاوه بر معیوب ساختن قافیـه ، بی معنی هم هست ، زیرا رستم نـه تنـها " ایران و توران " شاهنامـه ی چاپ مسکو ـ .پشتیبان توران نیست بلکه با تورانیـان دشمن هم هست و خود بیت را اینگونـه آورده هست ار ایران و شیران منمنگه د" "دلیران منم بـه هر جای پشت را آورده هست و اضافه مـی کند کـه آقای دکتر اسلامـی ندوشن به منظور رفع عیب قافیـه ایران و توران را " شیران " "توران" بجای ری بـه عروض و قافیـه مذکور نگردیده هست ـ ما درون اینجا کا ءتغییر داده هست اما متعرض نکته مطابق حاشیـه بـه توران وایران اساسی پی ببریم کـه اسفندیـارنـه تورانی ء اگربه این نکته نظر این هست که منظور ر این موضوع وارد نمـی شویم ـ بلنداریم و د " نگه دار" ء اما اگر به منظور واژه!رگ پی ببریم بلکه ایرانی اصیلی مـیباشد آنگاه بـه دیدگاه بسیـار با وسعت حکیم طوس فردوسی بز . با معنی و با مفهوم هست نگه دار بسیـارء درون این بیت با توجه بـه واژه " توران" ءدر نظر بگیریم وجود واژه نی متفاوت دو مع درون رابطه با ایران بـه معنی پشتیبان و یـار و یـاور مـی باشد و در رابطه با توران بـه معنی جلوگیری از تجاوز و " نگه دار"ء واژه .عنی کـه من یـار ویـاور و پشتیبان مردم ایران زمـینم و از تجاوز و حمله تورانیـان جلوگیری مـی کنم حمله آنـها مـی باشد بدین م چون ایران و توران درون اوستا و اساطیر ایران باستان که تا آنجایی کـه تحقیق شده هست هنوز مرز جغرافیـایی مشخصی نـه طرف ین بار مطرح مـی شود نـه بلکه ایران درون اوستا کـه برای اول. طرف ایران شناسان خارجی ایران شناسان ایرانی بدست آمده نـه نیک ، هء عقید ـ سه اصل اساسی دین زرتشتبه افرادی اطلاق مـی گردد کـه جغرافیـایی محسوب مـی شود بل ءیک منطقه مشـهور و معروف "یرانیـان ا"کردارنیک و گفتار نیک را پذیرفته ا ند وبعدا ًکه مردم این منطقه این آیین مقدس را پذیرفته اند بـه ایرانی ـ " بعد اسفندیـار شخصیتی . گردیده اند بـه این علت هست که هم رستم و هم اسفندیـار هر دو خود را ایرانی تلقی مـی کنند !پس چرا قهرمان ملی ایران حتما پیـام آور دین بهی را بکشد؟. هست و نـه یک بیگانـه و غیر خودی" خودی این داستان وجود دارد این هست که اسفندیـار شخصیتی هست که بـه تازگی یک ایدئولوژی جدید را کـه در اساسی ء آن نکته کـه ایدئولوژی جدید را تبلیغ کند و آنرا اشاعه بدهد و این هم از خصوصیـات هر ایدئولوژی هست که وقتیکه پذیرفته وتصمـیم دارد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 54 آن برمـی آید و اسفندیـارهم ازاین قانون انسان شناسی و جامعه شناسی کند درون صدد تبلیغ و اشاعه ا مـیانسانی بدان اعتقاد پید و اگرمشکلات آن هفت خان را با دل و جان مـی پذیرد هم بدین خاطر هست ـ از فحوای کلام او درون گفتگو با رستم ! مستثنا نیست .این دیدگاه موج مـی زند کـه در یک نوشتار دیگر بـه آن مـی پردازیم جغرافیـای تنگ و تاریک مرزهای سیـاسی نمـی ء ست کـه ایدیولوژی هیچگاه درون حیطه یگر ائدیولوژی این اواز خصوصیت های د ، الهی باشند یـا غیر الهی چون هر ایدیولوژی دارای پیـام جهانی هست ـ چه اینگونـه ایدیولوژی ها! تواند خود را زندانی کند ازین .را قبول کرده هست که آن یـایدیولوژی سفندیـارخواهان اشاعه ا! کند جدید باشند یـا قدیم ، شرقی باشند یـا غربی ـ فرق نمـی را با دگمانتیسم قاطی یم و این دو را کـه بخواهیم ایدیولوژی ها بابت هیچ جایی به منظور سرزنش وی باقی نمـی ماند مگر این .......ر شبه روشنفکران جدید دچارش شده اند یعنی ایدیولوژی و دگمانتیسم را یکی تصور کنیم و این اشتباه بزرگی هست که اکث رستم و اسفندیـار بپردازیم و از بیـان درون این داستان هست ـ گشتاسپ ، کـه حال بـه بررسی شخصیتی سه شخصیت بزرگ و مـهم .داستان نزدیک مـی شویم ء خصیت آنـها بـه منظور نظر سرایندهش آمده هست و درون گاهان " اسب ء دارنده "به معنای که تا گشتاشپ درون اوس !گشتاسپ کیست ؟ و دارای چگونـه شخصیتی هست ؟ زردتشت از وی یـاد شده هست و بر مـی آید کـه شخصیتی تاریخی بوده هست که بـه این آیین روی آورده و با تمامـی قدرت و نیروی ). 22یشت ( دین زردتشت کوشیده حکومتی خود به منظور گسترش و اشاعه و ناقل آن بوده کـه مؤبدان زرتشتی حافظ آن یکی .این شخصیت وجود داشته هست ء ه ی درون بارظاهرا ًدر ایران دو سنت داستان مردم هست که فردوسی آن را درون شاهنامـه ء د و روایت دوم کـه متعلق بـه تودهنیرومند و دادگستر مـیدانسته ان اند و اورا شاهی ان ـ ه گو خودخواه و نیرنگ باز و عیـاش کـه در برابر بیگان منعساخته و این شاه نـه چندان عادل کـه بسیـار ستمگر و حسود رفتار ضد اخلاقی، ضد تورانی ، حتا قادر بـه دفاع از کشور نبوده هست حتا نوع رفتار گشتاسپ با لشکر ارچاسپ -تورانیـان نـه بویی از پندار نیـه و در آن بر خورد نـه اثری از کردارنیک.وضد دینی هست که خود را مع آن مـی دانست انسانی دست تسلیم برابر لشکر , نشانی از گفتار نیک مشاهد مـی شود ، آنجا کـه لشکر ارچاسپ بعد از فرار ارچاسپ از لشکر گشتاسپ گشتاسپ بی توجه بـه او بـه عنوان تسلیم بالا مـی برند و زنـهار مـی طلبند و قول مـی دهند کـه به آیین زردتشت ایمان بیـاورند، کـه اسفندیـار بـه داد آنـها مـی رسد و از ریختن خون آن دستور قتل عام آنـها را صادر مـی کند که تا اینو خواستن زنـهارآنـها ه دپناهن .همـه آدم جلو گیری مـی کند بزاری بگفتند کای شـهریـار بده بندگان را بجان زینـهار اندر آییم پرستش کنیم" بدین " همـه آذران را پرستش کنیم این سخن را بنیزپس آزادگان نـه برداشتند ایچ گونـه چیز زدند و بکشتند ازیشان همـی جهان شد ز خونشان همـی از ایشان بکشنتد چندان سپاه 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 64 کجا رحمت آورد گشتاسپ شاه هم )جاماسپ ( بـه مناسبت این پیروزی بـه نام خودش بسازند و پدرپیر خود را ییپیروزی دستور مـی دهد که تا آتشکده او بعد از .گشتاسپی تقدیم کنند ء مده خانوادخود را بـه آتشکده ت آن مـی کند و به مردم کتبا ًدستور مـی دهد کـه قسمتی از درون آسرپرس بفرمود که تا آذر افروختند برو عود هندی همـی سوختند همـه کارها را بـه اندام کرد پسش خان گشتاسپی نام کرد فرمود که تا بر درون گنبد شب شنـهادند و جاماسپ را مؤبد نامـه نوشت" کاردانانش "سوی کـه ما را خداوند یـافه نـهشت ..................................... ..................................... چو پیروزی شاهتان بشنوید ُگزینی بـه آذرستان دهید .کند ازجمله فرزند خود اسفندیـار را مـیال و خواسته ها ی خود مـیاراحتی همـه چیز و همـه را فدای اوشخصیتی هست که بـه اسفندیـار کیست ؟ وچه شخصیتی هست ؟ آمده هست که دارای سه معنی هست 2- نام کوهی هست که درون بند 6 زامـیاد یشت atadotnapSنام او درون اوستایی " سپن ُت دات دیدهشاید همان کوه سپید باشد کـه در شاهنامـه ذکر گر استجزء کوههای ایران ذکر شده ، .آمده پاک ، بدین معنی درون فروردین یشت و دیسپرد) خرد ( ء یعنی آفریده حت الفظی آن ، معنای ت -1 .پهلوان نامـی ایرانی کـه در بندهش از او یـاد شده -2 انـهای بعدی دو هیچ معنایی به منظور اشاره بـه داست اسفندیـار بـه معنی اخیر بیش از دو بار درون اوستای زرتشت یـاد نشده هست و از آن ( ی دین بهی اما با این حال از پهلوانان نامدار ایرانی هست و از قهرمانان جنگهای مذهبی به منظور توسعه و اشاعه. او بر نمـی آید بـه معنی دلیر و قوی آمده هست و بعد از ذکر اسم اسفندیـار بـه فروهر amhkaT مـی باشدو فقط دردو جا با لقب تخم ) زرتشت اسفندیـار , ه شده اما درون شاهنامـه ی حکیم فردوسی از او داستانـها نقل گردیده و بر اساس روایت دقیقی شاعرپاکش درود فرستاد متولده شده درون اوستا مادر اسفندیـار هوتئوسه آمده کـه این زن از خاندان نوذر ) ناهید یـا کتایون ( فرزند یکی از زنان گشتاسپ 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 74 با ارچاسپیـان هست که درون این مبازره رشادتهای بسیـاری از خود نشان مـی دهد هست از اولین نشانـهای این پهلوان درون مبارزه داستان از این قرار هست که بـه درخواست زردتشت پیـامبراز این بـه بعد ، گشتاسپ چون آیین زرتشت را پذیرفته هست نباید بـه صیت کـه وجود ین هست که از این شخکه حکیم بزرگ بر آن تکیـه دارد ا و اسفندیـار از نظر شخصیتی . ارچاسپ باج بدهد -تاریخی ساخته کـه در یک معرکه با رستم روی درروی مـی شود و این روی دررویی نـه دشمن خارجی ءخارجی داشته اسطوره .است بلکه هموطنی هست که قصد اشاعه و تبلیغ ایدیولوژی جدید خود کـه همان دین زرتشت هست را دارد -تورانی یـا چینی اسفندیـار را از این بابت محکوم مـی کنند و او را مورد سرزنش , ه هم اشاره شود کـه اکثر مفسران داستانـهای شاهنامـه بـه این نکت دست آوردن تاج وتخت بـه هر دری کوبیده و با سخت ترین مشکلات ممکن ه قرار مـی دهند کـه وی آزمند قدرت بود ه و برای ب را سیراب سازد اما واقعیت داستان چیز دیگری را " آز " ا این نـهنگ سیری ناپذیربخورد کرده و آنـها را بر خود هموار ساخته ت بیـان مـی کند و بر اساس داستان نمـی توان اورا شخصیتی آزمند قلمداد کرد بلکه او آرزومند حکومت و قدرت هست و این برداشت قلمداد کرده اند و توضیحات و تفاسیر "چشم طمع " اسفندیـار رویین تن نیست و آنرا بـه عنوان" چشم " رااز آنجا گرفته اند کـه مبنای این داستان باشد حتما موضوع تمامـی داستانـهای شاهنامـه را بـه " چشم طمع" اگر. نـهاده اند " چشم طمع" خودرا بر مبنای یک موضوع طمع و آز تقلیل داد و هیچ فرقی بین جنگجویـان ضد ایرانی و ضد انسانی ومبارزان ایرانی و انسانی شاهنامـه را بعد این کتاب -که هنوز دارند هم چنان -به ایران داشته اند " چشم طمع " جنگجویـان ضد ایرانی ء نباید قایل شد ، زیرا همـه بر اما واقعیت داستان چیز دیگری را بیـان مـی کند و. نام نـهاد " آز نامـه " یـا " طمع نامـه " حتما آنرا نامـید بل" شاهنامـه " نباید " آزمندی " فرق هست بین . اساس این داستان نمـی توان اورا شخصیتی آزمند قلمداد کرد بلکه او آرزومند حکومت و قدرت هست " آرزومندی " و .به این داستان بنگریم عاشق، شاهد زیباروی این داستان خواهیم شد و اگر ازاین دریچه اسفندیـار هر دو بـه دین جدید یـا ایدیولوژی جدید روی آورده اند ولی قبول و بیـان شد گشتاسپ و فرزندش "همان طوری کـه قبلا دیگر ، چونأله مس" جهان بینی " هست و تغییر ألهجدید یک مس" ایدیولوژی"ر دیگر روی آوردن بـه یک دین یـا مکتب یـا بـه تعبی دین د یـا یک گروه یـا یک طبقه یـا یک جامعه ، چون ممکن هست یک فر. تغییرجهان بینی مـهم تر از باور بـه یک ایدیولوژی هست ! یـا مکتب یـا ایدیولوژی آنـها عوض بشود ولی هیچ تغییری درون جهان بینی آنـها صورت نپذیرد یند ، جهان بینی فرد تابع مشخصهزیرا انسان هیچگاه جهان را همانگونـه و همان اندازه کـه جغرافیـا از آن حرف مـی زند ، نمـی ب افکار و اندیشـه و باورها، جهان نیز درون دید افرادی کـه درآن زیست مـی ءاست و با تغییر و توسعهفرد ء امعه معنوی و مادی ج وی درون آینـه ء هقد ، تصویری هست که از جامعه و طند تغییر و توسعه مـی یـابد و به گفته دیگر جهان خارج درون چشم فر بسته زندگی مـی کند ء ج درون چشم انسانی کـه در یک جامعهن ، جهان خاربرگسو بـه گفته. افتاده هست نیتیع ءواقعیت و پرده جهانی هست محدود ، کوچک ، راکد و آنرا بـه صورت یک ده کوچک کـه پشت کوههای آن ظلمات هست و جای دیوان و جنیـان و ، ر و تحول مشاهده مـی کند و آنرا باز ، جهان را نا محدود ، پهناور و همواره درون حال تغیی ر عیک انسان وابسته بـه جامعه ب .به صورت یک امپرطوری تلقی مـی کند یعنی تصویری کـه از هستی و تاریخ و . اینجاست کـه هر آنچنان عمل مـی کند کـه جهان را مـی بیند ألهاهمـیت فراوان این مسفردی و اجتماعی ما تاثیر مستقیم هما ، رفتار اجتماعی ، زند ءا نقش بسته ، درون عمل ما ، عقیده جامعه و انسان درون ذهن م .گی مـی کند و این با عقیده و ایدیولوژی متفاوت هست ه کـه دارد زند" جهان بینی " هربر اساس هطور خلاصه دارد ، ب لوژی هردو دارای دین یـا مکتب یـا ایدیو) گشتاسپ و اسفندیـار (متوجه مـی شویم کـه پدر و پسر " رستم و اسفندیـار " درون داستان وجود آوردن این ه چون به منظور ب -توحیدی شده اند درون نتیجه جهان را یک امپرطوری مـی بیند کـه خود حتما امپراطور آن باشند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 84 بـه این خاطر هست که پدر و پسر از کاووس شاه و رستم هیچ حسابی نمـی برند امپرطوری زحمات بسیـاری را متحمل گشته اند ـ .ه دست درون بند بنـهدو از یل ایران زمـین مـی خواهند ک حتا درون گفتگوی رستم و اسفندیـار متوجه این قضیـه مـی شویم ، آنجا کـه یل روین تن مشکلات هفت خوان خود را به منظور رستم بیـان اما رستم . این دین بپردازد ء را طی کرده که تا به تبلیغ و اشاعه مـی کند و به او گوشزد مـی کند کـه چه مراحل مشکل و سختی جایی پ بـه معنای تکامل نیست ، بلکه این خود آفتی است، بزرگ به منظور ه جواب وی مـی گوید کـه هرروز ب هوشیـارانـه درون پدر شده ای تو اسیر توطیـه ! لشکر کشیده ای تکامل وهمـین عامل باعث گردیده کـه تو جهت بستن دستان یل ایران زمـین بدین جا اشرافیت حاکم بر انسان هستی و آن عوامل تعیین کننده را ءزور و طبقه پیشگاه قدرت و ظلم و زیرا تو ستایشگر بزرگی درون ! فلسفه ، هنر ، ،ارزشـهای انسانی و اخلاقی و در عین حال علم همـه آن عوامل ، عواملی هستند کـه همـه انقلابات ،! من مـی شناسم را بـه سود خویش و به سود طبقه ...... تبعیدها و شـهادتها و فداکاری ها و جهادها و زندانی ها و شکنجه ها و ء ادب را حتا همـه تاریخی را درون حکومت پدر خود متوجه نشده ای یی اگر تویک چنین توطئه ی سازند خود استخدام مـی کنند و همـه چیز را نابود م پردازد و مـی گوید ؟ او درون برابر این پرسش بـه توجیـه ی عملکرد خود مـی!پس از این ایدیولوژی جدید چه درسی آموخته ای . ! چون امر !من دستور شاه را حتما موبه مو انجام بدهم که تا جایی کـه حتا از نوشیدن جامـی درون این ماموریت خوداری کنم :" یی عملیـه ء جز مؤمنی مقدس کـه رساله !یچی بعد تو خود ه :"رستم درون پاسخ مـی گوید !!! پادشاه هست و امر پادشاه مقدس هست است و بدان عمل مـی کنی درون صورتی کـه دین جدید حتما از تو یک انسان بسازد که تا نقش خود را درون رسالت اجتماعی درون اختیـارت گشتاسپ تبلیغ کنی کـه خود این عین ء با زور فلسفه قدرت شمشیر وتشت را با خویش ایفا سازی اما تو مـی خواهی توحید زر شرک و کفر و نفاق هست و دو پول ارزش ندارد حالا هی داد بزن پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک ، فقط ابله ها هستند کـه شعار تو را باور مـی کنند . تو دین را تبلیغ مـی کنی و دعوت بـه آ ن مـی کنی یـا بوسیله ء دین تطمـیع و تهدید مـی کنی !؟ من چون . بیمار و ضد طبیعی هست دارد ، یک جامعه کـه عدالت نیی جامعه دار تو مشاهده نمـی کنم ،هیچگونـه عدالتی درون گفتار و کر حکومتی کـه ظلم را پیشـه ی خود ساخته و . نظام هستی بر عدالت بنا نـهاده شده و بر اساس آن حرکت مـی کند و ظلم را نمـی پذیرد سیر هستی هست بنا بر یک جامعه ی بیمار گونـه با افراد بیمار خلاف م. ظالمانـه رفتار مـی کند یک جامعه با افراد بیمار مـی سازد رو بـه , این نمـی تواند ابدی و جاوید بماند و ناچار نابودشدنی هست همچون سرنوشت تو علیرغم رویین تن بودن و قدرتمند بودنت چون جهان . نابودی هستی و اگر من نتوانم این جریـان خلاف حرکت هستی را از پای درون بیـاورم مرا از غیب کمک خواهد رسید .یک نظام بیمار گونـه را تحمل کند و با آن بسازد بلکه آ نرا ازخود دور مـی سازد نمـی تواند زال بیرون آمد و راه نابودی یل مذهبی رویین تن پیـام آور ءدست غیبی سیمرغ از آتش دود شده و دیدیم کـه همـین طور هم شد و اما . گراز طرف پیـامبر جز گروه مبشرین قرار گرفته ای حکیم طوس بـه این نکته اشاره مـی کند کـه ا.دین بهی را بـه او نشان داد خواهی آمد حتا اگر رویین تن باشی چون تغییر مسیر و جهت بدهی و بر علیـه جبهه گیریـهای پیـامبر حرکت کنی از پای درون " بعدا .خواهند دادکاغذ برائت و رستگاری نداده هست و نیی فرد و قوم یـا قبیله یـا جامعه خدا یـا پیـامبر بـه دست هیچ اصلی و اساسی دیگر این هست که اختلاف بین سرعت عقیده و کندی تغییر ارزشـهاست و همچنین تفاوت بین تغییر ء نکته یک یـا هر ممکن هست فرد ایدیولوژی اسلامـی یـا مسیحی یـا مارکسیستی یـا یـهودی ایدیولوژی و ثابت ماندن جهان بینی هست ، یک فرد بـه ا جهان بینی او براساس ایدیولوژی مورد انتخاب او نباشد همانطور کـه ممکن هست ایدیولوژی دیگر را بپذیرد ام ایدیولوژی های بالا اعتقادداشته باشد اما دارای جهان بینی فاشیستی باشد و به برتری نژاد معتقد باشد یـا لبیرال باشد و با بازار درون ...... سیـاسی و اجتماعی ، آزاد مخالف و حتی بوجود طبقات اقتصادی ،آزاد موافق یـا طرفدار اقتصاد دولتی باشد و با بازاردارد مانند اسفندیـار کـه ه اینـها هیچکدام بـه ایدیولوژی مربوط نمـی شوند بلکه بـه جهان بینی فرد بست جامعه اعتقاد داشته باشد .بود..... نژاد و طبقه و ایدیولوژی توحیدی زرتشت را پذیرفته بود اما درون جهان بینی معتقد بـه برتری 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 94 حال بـه برخی از اندیشـه ها و دیدگاه های این یل مذهبی مـی پردازیم که تا پی ببریم کـه آیـا اوبراثر تغییر ایدیولوژی تغییر جهان بینی وی صورت و آیـا برداشت ما درست بوده کـه وی ایدیولوژی خود را تغییر داده اما هیچگونـه تغییری درون جهان بینی !هم داده یـا نـه ؟ !یـا خیر نپذیرفته یکی از اصول اساسی از دین زرتشت گفتار نیک هست ـ بـه این نکته اشاره شود کـه گفتار گاهی عین رفتار محسوب مـیشود یعنی هنگامـی کـه یک فرد درون گفتار خود از کلمات با ارزش و انسانی و " مثلا. نمـی توان بین اندیشـه و گفتار و رفتار تفکیکی قایل شد اگر بین گفتار و کردار هماهنگی ( -نوی صحبت بـه مـیان مـی آورد شنونده یـا خواننده آن گفتار را عین کردار او قلمداد مـی کند مع ) حاصل نگردد مـی گوییم این فرد منافق هست آوردم حق وقتی کـه تاج و تخت را بـه دست : بـه مادرش مـی گوید .اسفند یـار درون یک دیـالوگ کـه بین اوومادرش صورت مـی گیرد فرادی کـه قبل از مانند اکثر ا -مردم ایران زمـین را کـه تا بـه حال پایمال گشته باز خواهم گردانید ودشمنان را از بین خواهم برد !آن هنگام ترا بانوی شـهر ایران مـیکنم و -به مردم مـی مـیدهند قدرت چنین مژده های رسیدن بـه اریکه ................................ همـه کشور ایرانیـان را دهم ترا بانوی شـهر ایران کنم بزور وبدل جنگ شیران کنم او مخالف هست و او را نصیحت مـی کند کـه از این گفتار دست بشوید و از این عمل ه مـی بیند مادر با رای و اندیشـه اما همـین ک :"در جواب او مـی گویدچشم بپوشد ، چون او عاقبت کار را مـی داند وقیحانـه و با کمال بی ادبی هرگز مگو ی کـه پیش زنان راز چو گویی ، سخن باز یـابی بکوی مکن هیچ کاری بـه فرمان زن "که هرگز نبینی زنی رای زن و حتا درون جواب فرزند خود ـ بهمن ـ هنگامـی کـه از جرات و شـهامت و پهلوانی و قدرت و بزرگواری و مـهمان نوازی و فروتنی اسفندیـار از گفتار او بر آشفته مـی شود و فرزند خود را مورد . اسفندیـار ـ مـی گوید ازپیش رستم یل با پدر ـ رستم بعد از برگشتن سرزنش قرار مـی دهد و اورا درون مـیان جمع خوار زبون مـی سازد و رستم یل را همانند زنی قلمداد مـی کند کـه افراد سربلند، حتما .از اینگونـه افراد بر حذر باشند بر آشفت اسفندیـارزبهمن ورا بر سر انجمن کرد خوار بدو گفت کز مردم سرافراز نزیبد کـه با زن نشیند براز و گر کودکان را بکاری بزرگ فرستی نباشد دلیر و سترگ 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 05 مشاهده مـی توان ...... برادر خود و را درون گفتگو با پدر ، رستم ،) اسفندیـار (یل مذهبی ! و نمونـه های دیگر از این گفتار نیک کرد ومتوجه شده کـه او گرچه ایدیولوژی خود را عوض کرده اما هیچگونـه تغییری درون جهان بینی او دیده نمـی شود و یک اشاره دین زرتشت مانند . ی اصلی حکیم بزرگ طوس همـین نکته از چندین نکته درون این داستان هست که آنرا غیر مستقیم بیـان مـی کند اما ما . ص خود هست و اساسی ترین اصل دین او اندیشـه نیک ، کردار نیک و گفتار نیک هست هر دین دیگری دارای اصول خا مشاهد مـی کنیم کـه بین اندیشـه و کردار این مجاهد مذهبی نـه اینکه هماهنگی و همخوانی وجود ندارد بلکه گفتار و اندیشـه و کردار فردی کـه تغییر ایدیولوژی و دیگر از خصوصیـات .ل هست این یل مذهبی با اصول اساسی دین زردتشت درون تضاد و ضدیت کام فاقد هر گونـه تعهد اخلاقی هست و درون خود هیچ ده و جهان بینی سابق را حفظ کردهده اما جهان بینی اوثابت مانده و عوض نشاد زیر تعهد "انجام بدهد ، او علنا و بخواهند کـه نسبت بـه تعهدی کـه داده پای بند باشد و آنراا گونـه تعهدی احساس نمـی کند و هرگاه از بارز این گونـه تیپ ها خود گشتاسپ هست که درون جنگ با ارچاسپ درون ء نمونـه . ا آشکارا انکار نمـی کند خود نمـی زند و آنر و در آنجا قسم یـاد مـی کند برابر همگان تعهد مـی دهد چنانکه پیروزی از آنان لشکریـانش شد تاج و تخت را بـه اسفندیـار بسپارد و ! .مقدسات و ارزشـها را شاهد مـی گیرد کـه نسبت بـه چنین قولی کـه داده متعهد باشد ء همـه بدین خدای و گو اسفندیـار آن گرامـی سوار بجان زریر کـه چون باز گردم ازین رزمگاه بـه اسفندیـارم دهم تاج و گاه " دست بـه استحمار مـی زنند :" کـه به قول دکتر شریعتی ازبار تعهد شانـه خالی نمـی کنند بل" گفتیم اینگونـه تیپ ها مستقیم و علنا !!!! ن همـه قهرمانی ها و آنـهم زمانی کـه رستم بعد از آ! ؟ اما چرا گشتاسپ مـی خواهد کـه رستم یل ایران زمـین دست بـه بند بدهد که تا کشتن یگانـه فرزند ح، از بین بردن دشمنان ایران زمـینرشادت ها و لشکر کشی ها بـه اطراف جهان و گذشتن از هفت خان و کاووس شاه ـ اختلاف پیدا کرده و مرکز قدرت را رها ساخته و دوران -حال کـه با قدرت حاکمـه . دلیر و جوان خود ـ سهراب ـ ء و پیر گشته و در گوشـه "ویخته آردهایش را بیخته و الکش را آ"خود را سپری مـی کند و بقول معروف ه باز نشست خود به منظور آنـها درزیر کرسی زمستانی یـا ء و نوه ونتیجه نشسته و از گذشته خود با زن و فرزند راحتگرم و ءزابلستان درون خانـه ؟ !دست بـه بند بگذارد حال حتما بیـاید و . گان زیبا و طناز داستانـها نقل مـی کند ه با آسمانی پر از ستار برپشت بام خنک کویری اما حالا این درخواست هیچ قابل توجیـه ! رشادت های او بود ، شاید قابل توجیـه بود و خواست درون اوج قدرت و جوانیـاگر این درون مگر کاووس پادشاه و حاکم و فرد قدرتمند منطقه نیست ؟ چرا او نباید بـه بند اسفندیـاردست بگذارد و " ضمنا. ،!و قابل دفاع نیست مردم او را بپذیرد درون نتیجه همـه ءه ؟ و اگر کاووس سلطو عبودیت بـه زمـین بزنده درون پیشگاه گشتاسپ زردتشتی زانوی بند درست هست که ستاره شناسان افول مرگ اسفندیـار یل .گی گشتاسپ را بر گردن خواهند نـهاد ؟ هو ایران زمـین طوق بند !را درون زابلستان مشاهده کرده اند و آنـها این خبر را بـه گشتاسپ رسانیده اند روم شد آن مگر او درون روم هنگامـی کـه داماد قیصر ؟!خصیتی احساس مـی کند کـه رستم را بـه بند بکشاند گشتاسپ چه کمبود ش مگر الیـاس حاکم خزر را با آنـهمـه قدرت و عظمت و جبروت کتف !های مـهیب را از پای درون نیـاورد ؟گرگ خونخوار و آن اژد . ؟ !قیصر جرات یـافت کـه از ایران باج خواهی کند گشتاسپ نبود کـه ء مگربوسیله ! چادر قیصر نکشانید ؟بسته بـه طور ه از سر راه خود بر مـیدارد کـه فردوسی ب راهدف قرار مـی دهد ، هم اسفتدیـار گشتاسپ ـ با یک تیر دو نشان را مورد -او ه چندین سال هست که درون گشایی مـی کند و خود را از دست این دیو پلید ک" عقده " را بیـان مـی کند وهم آن داستان مستقیم دراین 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 15 از " عقده گشایی "نقش هست ،نکته غیر مستقیم داستان " عقده " و این دیو پلید و زشت . خود را رها مـی سازد جانش خیمـه زده ، .که آیتم داستان هست نظر روان شناسی هست و از او قهر مـی کند و پایتخت را قرار گرفته )لهراسب (این موضوع از زمان جوانی گشتاسپ کـه مورد بی مـهری پدر خود و کمبود سازد ، شروع مـی شود و آن نکته این هست که گشتاسپ درون برابر رستم احساس حقارت بدون آگاهی اطرافیـان رها مـی حرف بـه مـیان آورده مـی شده ..... قهرمانی ، رشادت ، جرات ، اخلاق ، پای بندی و چون هرگاه از قدرت ،. شخصیت مـی کند دست او ه درون خواست مـی کند کـه تا تاج وتخت را رها سازد و ب پدرخود آنجا کـه ازگشتاسپ. اسم رستم مطرح مـی گردید اول بسپارد و مـی گوید کـه من یلی قوی و توانمندم و هیچقدرت و جرات رویـاروی با من را ندارد مگر رستم و این موضوع را بیـان مـی کند " خود علنا بـه مردندارمـی زمردان کـه پیش من آید بروز نبرد مگر رستم زال سام سوار کـه با او نسازدی کارزار جنگ گشتاسپ را با ارجاسپ پیش بینی مـی کنند و مـی گویند حتما فردی همچون رستم رآن قسمت کـه ستاره شناسان آینده و یـا د .و را از پای درون آورد درون مـیان لشکریـان تو باشد کـه بتواند با این یل بزرگ همآورد گردد که تا ا ابر کین شید سب فرزند شاه چو رستم بیـاید مـیان سپاه رستم درون طول حیـات خود ازکودکی کـه با آن .ن شنیده مـی شود برتری از زبان پدر و پسر و دیگراو درون چندین جای شاهنامـه این این برتری و با دشنـه از پای درون آورده هست پیل سفید وحشی درون مـی افتد که تا پیری کـه برای دفاع از آب و خاک وطن پسر خود را گشتاسپ حتا بعد ازچندین سال با نشان آنـهمـه . شتاسپ مـی شودی عقده هاءحسادت و بوجود آمدن گره ناگشوده بزرگی باعث ءجا عقده ه و در همـههموار. رشادت ها و قهرمانی ها درون ایران و در روم نمـی توان خود را از دست آن عقده ها را رها سازد مسائل ءازهمـین جاست کـه همـه. جاد مـی شودای را درون دل پدر و پسرـ گشتاسپ و اسفندیـا ـ " شخصی" ءوبعد ازآن کینـه" حقارت" چون عوامل روانی موجب مـی شوند کـه دوستی بر دوست دیگر اجحاف و ظلم کند یـا حقش را غضب و ! این داستان پیش مـی آیند یک دوست ، احساس حقارتهایی را درون دوست دیگر ایجاد مـی کند و در اینجاست کـه دیگر "های عظمت " گاهی . پایمال سازد کـه تا زیرا. روش و غیره با این یکی نیست ختلاف ختلاف راه و ا ختلاف شعار، ا اختلاف فکر، اختلاف مبنا ،ا آن دوست،" جرم " " فقط و فقط داشتن " جرمش"ش و غیره داشته اند، بلکه بـه حال وحدت فکر، وحدت مبنا، وحدت شعار، وحدت راه، وحدت رو این یک . قرار مـی گیرد " عظمت " وقتی احساس مـی شود کـه در براب"حقارت " درون فرد" زیرا اساسا ! هست و بس " عظمت . پیچیده ی این داستان را بـه ما نمایـان مـی سازد نکته بسیـار حساسی هست که روشنگر بسیـاری از زوایـای تاریک و بلکه درون چشم خود همان فرد بی بی ارزشی حریف و حریفان را ـ نـه تنـها درون چشم جامعه، نفس وجود ارزشـها درون یک انسان ، آگاهی ، دانش و بصیرت یک شخصیت ، بی بصیرتی ، بی دانشی و بی آگاهی . ارزش ـ هم مطرح مـی سازند و آشکار مـی کند عظمت و شـهامت یک انسان ، حقارت و ترس همگامان و هم ان مطرح مـی سازد ،رقیب یـا رقیبان را به منظور خود او هم و دیگر بنابر این گاهی فرد دیگررا با جبهه بندی ، توطئه چینی ....قطاران را به منظور وجدان عمومـی جامعه و خود همگامان علنی مـی کند ولو همراه،همرزم ، همفکر و همدرد !ویش خ" بودن " تهمت ، ضربه زنی و اسلحه کشی مـی کوبد و گاهی فقط با نفس ، فحاشی ، 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 25 دیگری مـی گردد " خودخواهی " محسوب مـی شود و موجب آزار و اذیت حس " جرم"او " بودن " بوده باشد و اینجاست کـه نفس و در یک وقتی کـه در یک جمع یـاجامعه و در یک حرکت . دیگری را درون بر دارد " نفی " او " وجود " " چرا کـه اساسا . چهره , بـه سرعت بالا مـی برد, را ازسطح موجود ها "نصاب ارزش " طلوع مـیکند ویی خیره کننده ، ناگهان چهره نـهضت زیرا که تا زمانی کـه او نبود قرار مـی گیرند و پیشوایـان احساس مـی کنند کـه عقبشان زده هست ، های درخشان تحت الشعاع او هم به منظور خود او اشباع کننده بود و هم به منظور " شخصیت " شـهای انسانی یک شخصیت ، اعمال ، بر خوردها ، امکانات و اررز " این یک فرو رفت و ضعیف گشت و پژمرده شد همـین فت ،گشکه او سر بر آورد ، رشد کرد و اما بـه محض این دیگران ، یـا " وجدان آگاه " ی را درون یـانـه ستقیم و ناآگغیر مآن دیگری است، بذر کینـه و عقده این یکی ، کـه معلول عظمت " احساس حقارت او مـی پاشد و به اشکال گوناگون و غیر مستقیمـی مـی رویند و تجلی پیدا مـی کنند و بالاخره آن عقده ها گشوده مـی "نا خود آگاه " ل لاو درهمـین جاست کـه فردی درون جمع خودش بـه مـیزانی کـه شکوه و عظمت ، ج شوند ـ این حقیقتی هست علمـی درون روانکاوی ـ فته تر مـی شود و درخت وجود او پر بار تر مـی گردد و بیش از پیش مطرح مـیشود ، احساس گو ارزشـهایش از حدعادی مدام ش . داو رشد مـی نمای گیـه گونـه محبوب شدن ، مغبوض شدن با هم درون زند حقارت را درون محیطش بر مـی انگیزند و این جبهه ها ، ءآید و رستم با ارزشـها و عظمت های خودش درون همـه یک چنین وضعیتی به منظور گشتاسپ درون برابر رستم پیش مـی احساس حقارت گشتاسپ را بر انگیخته مـی کند چون رستم درون بین شخصیت ها و قهرمانان نامـی و در بین دوستان و ، خویشان ، قدرت قهرمانی و ، درون صلح و جنگ و در همـه جا قدرت نبوغ فکری خود را نشان مـی دهد و هم زمـین نزدیکان بزرگ ایران، شکست و سقوط دیگران همواست کـه سرنوشت ه بیچار جبهه ها بعد از نامـیدی ، ، زیرا او بود کـه در همـه رهبری خود را ستایش ها درون همـه جا از آن رستم هست هم از نظر کیفیت و هم از نظر ء اح خودی تغییر داده هست پس همـه جنگ را بـه نفع جن ه کـه در روابط و جبهه گیری ها ، کشمکش های داخلی سر باز مـی کند و ب هم باعث عقده ها مـی شود همـین ستایش ها . کمـیت ایراد تهمت ،تحقیرهای ناشایست ، تمسخرهای توهین آمـیز درون مـی آیند و صورت انکار عظمت و جلال رستم و کتمان فضایل او ، زیرا روانشناسی مردان بزرگ . رنج آور و درد زاست مـی بینیم کـه تحمل ، رستم به منظور آنـها بخصوص به منظور گشتاسپ بسیـاراز مال و ه ساده تاریخ و رهبران نامـی نـهضت ها و انقلاب ها نشان داده هست که بسیـارکسان بوده اند کـه در راه ایمان شان ، ب دانی کـه بارها بـه کام شان صرف نظر نمـی د و دلیرترین و فداکارترین مجاه" خود خواهی " جان مـی گذشته اند ، اما از ی آنان را درایمان و یوسه انگیز ترین تطمـیع ها ، لحظه مرگ نزدیک شده اند و مـهیب ترین و تندترین تهدیدها و شکنجه ها وس سست نکرده هست و عمری را بـه اخلاص و تقوا امتحان داده اند و با پیروزی و سر بلندی از این وفاداری و صبر و تحمل ، آمده اند اما درآنجا کـه پای اعتراف بـه برتری دیگری بـه مـیان آمده هست ، خودخواهی ها جریحه دار شده و تا سر بیرون مراحل تجربه های بسیـارنشان داده هست که کم نیستندانی کـه حاضرند درون راه مکتبی ، نـهضتی ، .کشانیده شده هست " خیـانت" حد .به اینکه خود رهبر و همـه کار باشند ازهمـه ی چیز شان بگذرند مشروط...... حرکتی و به دروغ تظاهر کرده اند و برای سود جویی درون این راه ساده اندیشان مـی پندارند کـه اینان افرادی بی ایمان و منافق و از آغاز ، گام برداشته اند ،زیرا درون قضاوت آنـها ، افراد یـا خادم اند یـا خائن ، یـا مؤمن مطلق اند یـا کافر مطلق . درون حالی کـه روح آدمـی پیچیده تر ازآن هست که با این دو معیـار ساده سنجیده شود و ذات آدمـی مرکب تر از آن هست که با این دو جواهر بسیط ارزیـابی مطلق عقده های روانی را درون جانشان وشنام دین زرتشت را ، دیو، دانـه حال کیست کـه باور کند کـه این دو صحابی بزرگ و خ. گردد این هست که درک . بند نـهند و بیمارشان ساخته ، که تا پدر و پسر را وا دارد کـه فرسخ ها راه را طی کند که تا دست رستم درون پاشیده .این دو خدمت گذار و رجال و پیشوایـان وجیـه المله و الدین به منظور مردم عادی دشوار هست عقده بنابراین به منظور درک این " داستان داستان ها " نباید با همان معیـار و ملاک و منطق کـه دشمنان و بدنامان را تحلیل و بررسی مـی کنیم ، تحلیل کنیم ! بلکه بـه جای ملاک آزمند بودن و حق و باطل اعتقادی و منطق عقلی ، حتما به تحلیل روانی ، خصوصیـات ها و نامجویی ها و ضعف شخصیت کینـه ها و کمبود ها ،قدرت طلبی عقده ها، حسد ها و خود خواهی ها ، روابط فردی ، اخلاقی ،خصوصی و منافع مادی و غرض ها و مرض ها ی پنـهانی و اختلاف فردی و دسته بندی های داخلی ، پرداخت و ه ها و زند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 35 را جست وگول سابقه و شخصیت شان را نخورد و نـه عامـیانـه آنان را بـه علت خدماتشان بـه دین بهی .... انگیزه های روانی و دانست کـه چه بسیـار شخصیت ها ی بزرگ و خدمتگزار و خوشنام و معتقد و خوش بلکه حتما عالمانـه ،. نـه دانست مبشر بالج ، آگاهانـه خیـانت مـی کنند و با علم بـه برتری دیگری و حقانیت دیگری ...... خاطر عقده های خودخواهی و ضعف ها و ه سابقه کـه ب ر احساس و عملشان ، دنیـا و دین ، حق پرستی و خود پرستی ، ایمان بـه نـهضت مـی کنند و د حق کشی مـی کنند و کتمان فضیلت ، شخصیت انسانی و نقش اجتماعی این تیپ افراد با و مکتب و تامـین منفعت و نیل بـه قدرت و شـهرت آمـیخته هست و بـه هر حال متعصب بـه و ضد مردمـی و افراد ی کـه اینان نـه دشمن بیگانـه و خارجی و نـه دشمن داخلی آن چه کـه هستند و هست ، شناخت نمونـه دیگر کـه دوستان مؤمن و آگاهند کـه بخاطر مسایل شخصی و عقده های روانی خیـانت مـی کنند ، دین و مکتب هستند و بل این تیپ افراد ٌگرزم هست که پیرمردی هست با وقار کـه زمانی جنگجویی نامـی بود و الان درون حال بازنشستگی هست و هرگاهی با ه مـی بیند همـیشـه حرف از قدرتمندی و دلیری و شجاعت و ک شتاسپ لبی بـه جام و نگاهی بـه زیبارویـان درون باری دارد و از اینگ خار حسادت و شاخ عقده ها درون کویر اندیشـه اش قد علم مـی کنند و گشتاسپ را نسبت بـه اسفندیـار اسفندیـار هست ،...... بی باکی و حقارت " ءاست کـه نا خود آگاه همـه جا عقده از همـین ج . پسر یل مذهبی را زندانی کند ی دارد کـه بدبین مـی سازد و پدر را وا م پدر به منظور رفع این بیماری خانمان . ایجاد مـی بینیم را درون دل پدر و پسر ـ گشتاسپ و اسفندیـار ـ " شخصی" ءوبعد ازآن کینـه " سبز شدن و رشد هست ء به منظور رویش اینگونـه بذرها آماده دادشکه زمـین استع آن مـی زند و" استحمار" سوز دست بـه استحمار چیست ؟ . خود با دل و جان مشکلترین مسائل را مـی پذیرد و حتا حاضر هست در این راه مال و جان خود را بدهد جهت آدم از خود آگاهی انسان , آگاهی و شعور آدم , استحمار یعنی انحراف ذهن آدم :"شریعتی درون این باره اینگونـه مـی نویسد را حتا نسلی را از این دو یینحرف سازد یـا فردی را یـا جامعه هرعاملی کـه این دوخودآگاهی را م .و خود آگاهی اجتماعی جز ه د ور کند عامل استحمار هست ولو مقدس ترین عامل ها باشند و هر اشتغالی بـه جز این دو اشتغال و پرداختن ب خودآگاهیشدن ، ه مسیر این دوخود آگاهی هست دچار خواب خرگوشی شدن ،دچار برد چه درون آگاهی یـا آن پرداختن بـه این دوخود این وبدبختی اسفندیـار ـ کـه نمـی . دعوت و پرداختن بـه یک امر مقدس باشد بـه استحمار مطلق درون آمدن هست ولوقربانی قدرت دشمن و اغفال ذهن او از آن چه کـه باید بدان بپردازد و بدان بیـاندیشد ـ یعنی سرنوشت خودش و تواند تشخیص بدهد ـ همـین هست که به منظور جامعه اش ـ اورا دعوت مـی کنند کـه به چیزهای بسیـار مترقی و عظیم و آبرومند و حتا بسیـار سعادت بخش بیـاندیشد و این هست ،!هر کجا کـه مـی خواهد باشد . کاخ یـا درون پایتخت بماندگول مـی خورد و متوجه آن نمـی شود کـه نمـی خواهند او درون ه کـه بساد به منظور همـین هست که به منظور استحمار او هر روز وی را بـه جایی روانـه مـی کنند . و هدف این هست که درون آنجا کـه باید باشد ، نباشد ی هویدا دین زرتشت ، فرستادن بـه گرد جهان برا. باز مـی گردد ، سرش را جای دیگر گرم مـی کنند هووقتی کـه پیروزمندان رهایی زندانی او بـه عنوان توطئه گر بر علیـه پدر و حکومت ، جنگ با ارجاسب ، جنگ با کهرم ، رفتن بـه هفت خوان ، نگراین هست که او حتما از صحنـه ان خود از بند ارجاسب ، و در آخر رفتن بـه زابلستان به منظور به بند کشیدن رستم و این نشا به منظور استحمار ، همـیشـه فرد را بـه زشتی و پلیدی و جنایت دعوت نمـی . حتما در آن حاضر باشد ، همـیشـه دور باشد کـه یی او کـه دارد ، پدر " تیپ " بر حسب . کنند کـه نفرت زشتی ها او را فراری دهد و متوجه آنجایی د کـه باید بـه آنجا متوجه باشد .سفندیـار دارد مسئولیت هایی برایش انتخاب مـی کند شناخت کاملی از تیپ ا –گشتاسپ – گاه دعوتت مـی کند کـه سرگرم . حق یک انسان ، به منظور کشتن یک حق بزرگ ، حق یک جامعه ،" زیبایی ها " استحمارگر بـه در گرفته وقتی درون خانـه حریقی :" حق باشی که تا به کمک یک حق، حق دیگر را پایمال سازد و باز هم بـه قول دکتر علی شریعتی هرگونـه !که ترا بـه نماز و دعای با خدا مـی خواند ، دعوت یک خیـانتکار هست تا چه برسد بـه کاری دیگر هست ، دعوت آن توجه دان بـه هر چیز درون آنجا ـ هرچیزی چه مقدس چه غیر مقدس بـه جز توجه بـه خاموش حریق ، توجهی هست دعوت شده ای توجه کنی استحمار شده ای ولو با خدای خودت صحبت کنی و یـا بـه نماز استحمار گرانـه و اگر تو بـه آن چه کـه هر کاری کـه !بهترین آثار علمـی و ادبی جها ن بشوی یـا مشغول یک کشف بزرگ علمـی ء ولو مشغول مطالعه ستاده باشی ـ ای !ی و سرت را بـه هرچه گرم کرد ، استحمارت کرد و دیگر رفته ای 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 45 چنین تقدیری گرفتار شده و در چنین بشری کـه به ء وب اشاره مـی کند کـه در یک جامعه طوس بدین نکته خ حکیم بزرگ هست به چیزی دیگر اندیشیدن ، هر قدر آن چیز مقدس باشد دچار " رهایی " ناهنجاری هایی و در چنین بن بستی نیـازمند حرافات دعوت نمـی کند بلکه بـه زیبایی ها و حقایق دعوت مـی کند که تا استحمارشده ای این هست که استحمارگر ترا بـه زشتی ها و ان اینجاست کـه مـی بینیم اسفندیـار غافل مـی .اینکه ترا ازآن حقیقتی کـه اگر بـه آن بیندیشی ، خطر ناک و بیدار کنننده هست ، غافل کند کـه ـ تاج و تخت ،(مـیکند که تا از آن چیزی کـه شود و این جاست کـه متوجه زیبایی و خوبی کارهایی مـی شود کـه پدر بـه او پیشنـهاد شود این " غایب " کـه باید درآن صحنـه باشد و باید متوجهش باشد غفلت مـی کند و ازجایی) قول داده بوده کـه به پسر بسپارد " قبلا الیسم ، ملیت ،نژاد استحمارگر مـی تواند با هر موضوع مقدسی از قبیل جهاد ، تمدن ،دمکراسی ، لیبر.استحمار غیر مستقیم هست کشف مسائل حتا مطالعه ، تحقیق ، فلسفه ، دعا ونیـایش ، آزادی های فردی، آزادی های ، ، قوم ، قبیله ، ایدیولوژی ، علم ، تجربی وفلسفی و هر چیز از این قبیل ، سرمارا گرم سازد که تا ازآن موضوع اصلی کـه همان خودآگاهی و احساس مسئولیت درون .مارا غافل کند هست ، برابر جامعه هست که حکیم نامدار ره اما رستم کیست ؟ آشکار هست که رستم پهلوان شاهنامـه وجود خارجی نداشته و این شخصیت یک اسطو کـه چرا فردوسی دو باره بـه اما سوال اصلی اینجاست . ایده آل های خود را درون شخصیت او تجلی داده طوس بـه بهترین وجهی ، ؟ !خود یل سیستان را باستانی مـی کند ؟و اورا دو باره مورد باز خوانی قرار مـی دهد ؟ودست بـه خلق سبملیک مـی زند ء گفتهو شخصیت گشتاسپ و اسفندیـار بیـان شد کـه حکیم طوس چرا دوباره رستم را از اوراق تاریخ بیرون مـی کشد ـ ه درون باره زند ودر بارهیک فرد یـا یک حکومت یـا یک حزب یـاغیره بازی کنند ه مـی تواند درون زندها چه نقشی " عقده " که تا هم نشان بدهد کـه بین ایدیولوژی و جهان بینی چگونـه هست و چگونـه ممکن هست یک فرد یـا یک گروه تغییر سفندیـار ، که تا نشان بدهد کـه رابطها .ایدیولوژی بدهند امادرجهان بینی آنـها هیچگونـه تغییرو دگرگونی ایجاد نشود خود آگاه مردم جامعه لیتواو درون رابطه با زمانی کـه در آن زیست مـی کند و به عنوان یک روشنفکر متعهد و آگاه مسئو وحشی هست و قرمطی درون سراسر گیتی بـه انگشتانـه مـیکند حکیم مـی داند بـه جز این خاندان محمود غرنوی چون سلطان. را دارد ست درون یک جنگ شکست خورده ، از خود ضعف نشان داده ، خیـانت کرده و از بین رفته هررا نگاه کند مـی بیند ناقص ا اسمش را مـی گذارد رستم کـه از سه سالگی بـه جنگ مـی رود رستمش مـی کند کـه . بعد مـی گردد درون سیستان یلی پیدا مـی کند ، هست که باز به منظور او هم یک امتیـاز هیچ وقت شکست نمـی خورد و اگر یک وقتی ناچار هست که شکستش بدهد بدست پسر خودش پدرش با سیمرغ ارتباط برقرار سازد نسانی هست که مـی تواند بـه وسیله یک ا. بدست دیگری نبا ید شکست بخورد باشد و هرگز درون آن چاه فرو مـی رود باز هم از خود ضعف نشان ) رخش ( هم مـی افتد و بعد با اسبش ) برادرش ( و وقتی کـه در چاه شغاد نمـی دهد و بعد نمـی مـیرد و این قهرمان نباید بمـیرد این قهرمان نباید که تا در چاهش مـی اندازند از بین برود حتما جاوید بماند ، ابدی باشد ، هیچ وقت درون هیچ جنگی نباید شکست بخورد ، درون هیچ جا نباید از خود ضعف نشان بدهد هیچ جا نباید دامنش آلوده گردد و حکیم بزرگ طوس ایرانی هست تا ءپس رستم نیـاز فردوسی و جامعه.ودی کـه به توران یـا سمنگان مـی رپلید شود حتا هنگام ایده آل های خود را حتا که تا بتواند تمام 2» را بازی کند" آخر شاهنامـه خوش هست " --------------------- kmoc.lufzedagm.www بر گرفته شده از سایت اینترنیتی - 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 55 چون پای خاندان علی و حسین درون . شیعه گری هم بود کـه ما از بخش آن صرف نظر کردیم ؟؟ هاییبار یشتهء بالا دارانو آیین و رت فردوسی را کـه خود درون پی احیـایو نیز حض. فضای کـه سخن از اسفندیـار و رستم وگشتاسب هست ، بی مورد مـی نمود بـه هر حال نوشته بالا از یک سری مسایل مـهم اجتماعی و تاریخی پرده . فرهنگ ملی هست ، شیعه خواندن خنده آور هست . برداشته هست که خواننده مـیتواند وجه تلفیقی بین زمان گذشته و حال را دریـابد ه درون نوشته آقای هاشم رضی مورد مکث بود اینست کـه کوی ها و کرپن هایی را ایشان مدنظر دارد کـه در زمان اما چیزیک کـه مثال آوردیم بعد از زرتشت نیز بعضی از کیـانیـان از جمله رستمـییـان با آیین زرتشتی هرچند چنان. ده هست زرتشت بو .مخالفت نموده اند زاده شده و آیین خدا پرستی را از همانجا بـه گوش جهانیـان نوید داده ) خراسان(= بـه هر روی ، زرتشت پیغام آور خرد درون بلخ ر کشور ما دوره اهورایی آغاز و اولین داشته این دوره کـه تا بـه امروز باقی هست گاتاها و اوستا مـی با ظهور این آیین د. هست . باشد متأسفانـه درون کشورما بعد از یورش و تجاوز تازیـان مسلمان و پس از یکی دورهء درون تاریخ ، این دو گنجینـهء کـه مظهر هویت حتی بـه استشارهء عاملان اعراب مسلمان این کتاب مقدس جهانی نحس و ملی و آیینی ما مـی باشد بـه فراموشی سپرده شده و به ویژه برخی از ایـات رحمت آن از همـین ) قرآن( درون حالیکه تازینامـهء . نجس معرفی شده و پیروان او را مجوس خوانده اند . اهیم پرداختکتاب نقل گردیده است، کـه در دوره اسلامـی یعنی بخش سوم کتاب چهارم بـه این مسله خو درون زیِر فتنـهء یک چنین ترفند کـه منظورآن بی هویت گردانیدن جامعهء ما بوده ، مدعیـان تاریخ نگاری و تحقیق، نیز سکوت خود حفظ ( نموده اند و یـا بـه نحوی از انحا طرفه رفته و تاریخ هویت ملی ، آیینی و فرهنگی خویش را بـه نفع اعراب مسلمان و مثلا ًاگر از چند تاریخ نگار و پژوهشگری کـه نامـهای شان سر زبان ها هست نام . شته و یـا کمرنگ جلوه داده اندنادیده انگا) ببریم ، تنـها شاد روان احمد علی کهزاد هست که تقریبا ًمفصلا ًاز این آیین یـاد نموده و به آن افتخار هم کرده هست ، اما آدمـهایی ( جهادی اندیشانـه از آیین زرتشت ] بغض نـهفته[تبار عرب بـه شمار مـیرود با یک نوع مانند مـیر محمد صدیق فرهنگ کـه از وانمود مـی کند و بسیـار با کراهت از او گشتاسب فقط درون چند ) نمـیدانیم( دینی نام و تعین زمان زرتشت را ) اصلاحات ، انتشارات درخشش 11نج قرن اخیر جلد اول ص افغانستان درون پ[رجوع شود بـه کتاب او زیر نام . سطر مختصر نام مـی برد " افغانستان درون مسیر تاریخ " مـیر غلام محمد غبار کـه او هم از تبار عرب بوده و تاریخی را بنام ] . 2122چاپ ایران ، مشـهد از اوستا دانسته نوشته درون رابطه بـه گذشته افغانستان برخورد کوتاه نظرانـه و اسلامـی نموده و حتی ریگ ویدا و تورات را پیش مستند درون رابطه بـه زرتشت و های تاریخی و پژوهشـهای و چیزی درون یک صفحه نوشته نموده کـه خلاف همـه واقعیت. هست قضاوت را مـی گذاریم بـه بناء ً.ر این بـه اصطلاح بزرگان نیستدر اینجا قصد بر نقد آثا. زمان و مکان آن و کتاب اوستا مـی باشد ولی عاین دو تاریخنگار، شاد . ، بـه نتیجه برسند 12و 22ص " افغانستان درون مسیر تاریخ" بـه کتاب خواننده که تا با مراجعه یخی اساطیری روان احمد علی کهزاد و شاد روان عبدالحی حبیبی مفصلا ًدر رابطه بـه زرتشت و کتاب اوستا و نامـهای دوره تار افغانستان از احمد علی کهزاد و تاریخ مختصر افغانستان از عبدالحی تاریخ" رجوع شود بـه . دارند بحث های قابل ملاحظه یی از یـادداشت ها و گزارشـهای شاد روان حبیبی درون همـین رابطه اگر باز نویسی بـه عمل آید عین تحقیقات خواهد بود کـه ما ." حبیبی تاریخ ادبیـات را کـه جناب کهزاد نوشته . از سایر پژوهشگران باز نوشته ایم بـه همـین خاطر اصل منبع بـه خواننده معرفی شد اثر " تاریخ ادبیـات افغانستان" و نیز . هست و از آن از دوره هایی کـه ما آن را اهورایی یـاد مـی کنیم چندان کامل بـه نظر نمـی رسد گفته نگذاشت کـه هرروی حتما ناه ب. شاد روان عبدالحی حبیبی خالی از اشتباهات نیست کـه در جایی دیگر از آن یـاد خواهیم نمود . درون نوشته های کهزاد و حبیبی نوع قوم گرایی و نژاد پرستی بـه مشاهده مـی رسد کـه از صلابت پژوهش های شان مـی کاهد نژادی اص و در تحقیقات کهزاد ترفند هایبخصوص درون تحقیقات شاد روان حبیبی ترفند هایی زبان سازی را بـه نفع یک قوم خ . ه وضاعت مـیتوان مشاهده نمودبه نفع یک نژاد خاص را ب 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 65 کـه از آن یـاد نمودیم از یـادگار های دیگری این دوره کمتر سراغ داریم ] گاتاها و اوستا[ گذشته از دو یـاد گار کتبی دوره اهورایی بیـات فارسیـهای آن ، برتلس درون کتاب تاریخ اده نتیجه گیریی را کـه در رابطه بـه اوستا و سرگذشت آن همراه با دیگر ویژ. خویش محققانـه نوشته هست جالب بـه نظر آمد بنابرآن بخشی از آن را اینجا بـه نقل مـی آوریم : سر گذشت اوستا از نظر برتلس گاری مردمان ایران ه پیداست کـه آن بخش های اوستا را کـه تا امروز مانده، تنـها از نگاه خاستگاه مـی توان دستاورد آفرید... « رفته و تراش آن، هم درون پارس ، هم درون ماد و هم درون آذربایجان انجام گ؟؟ رو نویس و تاش : دانست) خراسان( خاوری از اوستا، درون . سخن از این کـه کجا و چه چیزی بـه اوستا درون آورده اند، یکسره نامـیسر هست مـی توان گفت کـه امروزه. هست ره مـی گرفته اند و هم از این دین هست که امروز این کتاب را، درون سرزمـینـهای فراخ کـه دین زرتشت درون آنجا گسترش داشته، بـه .گوناگون نـهاده هست نجینـهء کهنترین آثار ادبی مردمانگ اما، بـه هیچ روی نمـی توان بـه این برآیند و نتیجه رسید کـه آهنگ . کـه گفتیم ، دبیرهء بسیـار کار آمدی به منظور اوستا ساخته شد چنان کـه در بارهء یـافتن همـهء خرده کاری ها آوا شناختی اوستا، جای سخنی هم با آن. پاک و روشن هست و آوای این زبان به منظور ما نمـی تواند باشد، حتما تفاوتهایی را هم کـه بی گمان، بـه هنگاهم نسخه برداری از متنـهای کهن، درون نویسهء تازه پدید آمده هست از آن یعنی گاتاها را کـه از توانگری آواشناسانـهء بیشتری برخوردار هست برخی ها متن کهن و بویژه، کهترین . دیده دور نداریم برخوانی برتراداد زرتشتیـان هند استوار . چنین برخوانده اند و برخی دیگرچنان؛ برخواندن امروزین ما، برخواندنی هست مشروط .گمان، از تلفظ باستانی، بازتابی اندک درون آن هسته هست که ب کـه این کار بزرگ بـه اما بعد از آن. درون سده ها، رمزخوانی و گزارش نویسی بر اوستا انجام گرفته استپیشتر گفتیم کـه چگونـه گیـه اما چیر: مقدونی زیـان دید] گجستک و ء[اوستا، بار نخست از تازندهء . گِی کتاِب آماده دیری نپاییده پایـان رسید، زند بازهم کتاب را گرد آوری توانستند کرد، اما بعد از چیره آمدن تازیـان، چنین بعد از اسکندر،. سهمناکتری برآن زدتازیـان ضربت دستشان بـه نیـازی بـه گفتن نیست کـه اینان، درون سرزمـینـهایی کـه بر آنجا چیره شده بودند، هر نوشتاری را کـه .کاری دیگر شدنی نبود نام و نشان ورجاوند زرتشتی بیش از آن کاری تازیـان افتاده بود و از آن سر درون نمـی آوردند نابود مـی د، اما گسترش اسلام، دین نیـاکان وفادار ه کـه ب) گبرگان –یـا چنانکه مسلمانان به منظور خوار آنان نامـیدند ( گروهی اندک از زرتشتیـان. گسسته شد 2» .زور آیینی کـه مخالف آنان بود، بـه حال و روز بسیـار دردناکی افتادنده مانده بودند، ب ---------------------- ترجمـه سیروس ایزدی ، انتشارات هیرمند ، چاپ اول ،سال 2یوگنی ادواردویچ برتلس، تاریخ ادبیـات فارسی، ج – 2 11 – 21ص 4122 بدون شک درون دوره اهورایی دستآورد بزرگتری از کتاب اوستا وجود ندارد، دستآوردی کـه بنیـاد ساختار های اجتماعی و خراسان را تغییر داد بلکه ازآن دوران که تا به امروز بر جوامع پنج قارهء جهان اندیشـهء آن گسترش یـافت و = نـها باخترفرهنگی نـه ت . ردیدبر سایر اندیشـه ها تأثیر گذار گ کـه در بخش زرتشت بزرگ چنان.های آیین زرتشتی مدارای آن با سایر ادیـان و مذاهب پیش و بعد آن بوده یکی از ویژ مورد ستایش مردمان بود ، مانند مـیترا و ) خداوند بزرگ( مجلد دوم کتاب ذکر گردید ، یزدان کـه به مثابهء تجلی اهورامزدا اول اناهیتا ، کـه بعد درون اثر منفعت جویی های مغان و روحاینان منحط هرکدام خداگونـه بـه پرستش گرفته مـی شدند، جایگاه آنـها را درون و پرستش را خاص اهورامزدا . جایی پرستش بـه ستایش سزاوار دانسته ین نمود، و هریک را بهئیت امشاسپندان و یزدان تع ضمنا ًهریک از آن خدایـانی را کـه طرف پرستش مردم بـه نحوی از انحا قرار داده شده بود و یـا . مقرر دانست] خداوند یکتا[ 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 75 درون اینجا داستانی کوتاهء را از . خدایـان صاحب اختیـار دانست گرفته بود با منطق و خرد بازشناختاند و مردم را بـه رد و تأیید آن هرچند این موضوع . داکتر حسین وحیدی نقل مـی نمایم کـه منطق زرتشت را ضمن آن داستان درون راه شناختن خداوند بیـان مـیدارد تان کوتاه درون رابطه بـه پرستش پژوهشی نبوده و خارج از حوزه کارما مـی باشد ، اما از آنجایی کـه تحلیل منطقی درون متن این داس چون از جهت دیگر بحث روی فرهنگ و ادبیـات دوره اهورایی بوده و . خدا موجود بود ، با اختصار بـه نقل آن همت گماشته شد : باشد، و داستان چنین آغاز مـی شود مـی" درون راه شناختن خدا" کوتاه عنوان این داستان . این داستان نیز بی ربط بـه آن نمـی باشد درون راه شناختن خدا « ازکجا مـی آیید و چه مـی گویید و خواست شما چیست؟ مـی بینم کـه چهره ای سخت خسته دارید، غبار بر روی و گل درون پا و جامـه ها درهم و پاره و موی ژولیده، از چشمایتان فروغ و از پای تان . ن و ماندگان و دردمندان استبگویید آنچه مـی خواهید کـه اینجا پناهگاه همـهء خستگا. توان رفته هست ما . ای دوست سرگذشت ما را بشنو، ما از راهی بس دور آمده ایم، از شـهر ناپاک و پلید کـه پرورشگاه ستمکاران و دروندان بود ه ما روی بـه مـهراب زرتشت داشتیم کـه شنید. خسته از آن شـهر، دلباختهء آنچه درون بارهء زرتشت شنیده بودیم پای درون راه نـهادیم مـهراب زرتشت جای فروغ مزدا و . بودیم زرتشت را خدای دیگر و آیین دیگر و دین دیگر و شیوه و روش زیستی دیگر هست جای روشنایی دل هست و خدای زرتشت خدای مـهربان و آفریننده، فروغان فروغ شادی بخش هست که زندگی ها را مـی آفریند و روی بـه مـهراب . مان مـی بخشاند و اندیشـه و خرد را با فروغ خود مـی فروزاندبرای آرایش آن گوهر خرد و اندیشـه را بـه مرد زرتشت داشتیم و مـی خواستم خودرا بـه آنجا برسانم و درسایـهء درختهای سرو و گلبن های آن بیـاساییم و رنج و خستگی از تن و به ما گفته . ا از داغ زخمـهای کهن بپیرایدپرتو مـهراب برجان ما بریزد و سرود مـهراب دل ما را بشوید و آن ر. روان بزداییم بودند اگر خوشبختی و رامش و دانش راستین و خدای راستین مـی خواهید حتما خود را بـه مـهراب زرتشت برسانید و به جهان دل .انگیز و زیبای ان پای بنـهید .ما به منظور رسیدن بـه مـهراب مـی بایست از دریـایی مـی گذشتیم رسیدن بـه مـهراب زرتشت و هریک را خدایی بود، جداگانـه , و آماج یکی بود و اندیشـهء سر و آرزو کشتی شور دل همـه سرنشینان هر یک خدای خود را خدای راستین مـیدانست و خدای دیگری را خدای دروغین مـی انگاشت و با آن درون دل مـی . با خدای دیگری . ستیزید تندبادی وزیدن گرفت و از دل دریـا خیزابهای . گهان توفانی برخاستما خاموش و آرام پارو مـیزدیم و به جلو مـی راندیم کـه نا بی بزرگ برکشتی خیزآما هراسیده و با تندی پارو مـی زدیم کـه دریک دم . خروشان، کف برلب تازش هراسناک خود را آغازیدند سرنیشنان کشتی درمـیان دریـای هراس ...گفته های نومـیدانـه و نگران و ترس آلود همراه با ناله از دهان ما مـی جهید... فرو کوبید و غمـی کـه آنـها را فرا گرفته بود بـه آغوش هم مـی شدند و بدرود واپسین را مـی گفتند و در آغوش هم مـی گریستند و پس از آن هم پیش از توفان همـهء ما بر سر خدایـان خود با . زانو بـه زمـین مـی زدند و برای رهایی از مرگ از خدای خود یـاری مـی خواستند هر یک از ما کـه خدایش را خدای راستین مـی انگاشت بـه خود مـی بالید و مـی نازید و دیگری را به منظور . درون ستیز و کشاکش بودیم و اینک همـهء ما درون آستانـهء مرگ دیگر گفتگوها و پرخاش . نداشتن چنین خدایی و داشتن خدای دروغین مـی نکوهید و مـی رنجاند هارا کنار نـهاده بودیم و دست بـه آفرینگان ؟؟ و ستایش برداشته و از همـهء خدایـان به منظور رهایی خود یـاری مـی خواستیم. از ما او تندیس رابرابر خود نـهاده بود و . یکی بود کـه خدایش تندیسی چوبین بود، تندیسی چوبین کـه خود او با دستهایش ساخته بود زروان، . یکی دیگری را خدای دیگری بود. یـاری مـی جستریست و از او مـی گسردر برابر آن فرود آورده بود و دردمندانـه یکی دیگری ... او زروان را خدای جهان و شـهریـار جهان مـی دانست. اکران، زمان بیکران، خدای زمان و روزگار و سرنوشت 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 85 او توفان . واراو به منظور هر نمودی درون گیتی خدایی داشت، با پیکرو چهر و کنش و خو و خیم و زیستی آدمـی . را خدای دیگری بود .و باد را خواست خدای توفان مـی دانست و دست نیـایش بر افراشته بود و از خدای توفان مـی خواست کـه او را از گرداب برهاند ( کـه در این شب تیره خورشید و مـهر چهر نـهان کرده بود رو بـه آسنگاه دیگری را خدای بزرگ، خورشید و مـهر بود و با این او با خورشید پیمان مـی بست کـه . ده از خورشید مـی خواست از گناه او درون گذرد و او را از توفان برهاندخورشید کر) محل طلوع یکی دیگری را خدای . اگر از توفان رها شد بـه مـهرگاه برود و زیبا ترین و بهترین های خود را درون راه خورشید قربانی کند اینک آن . را با اندک لغزش و گناه مـی آزرد و به کیفری سخت مـی رسانیدبود سخت خشمگین و کین توز کـه بندگان آفریده اش این . خدای بزرگ به منظور آگاه ساختن و به کیفر رساندن بندگانش کـه بزرگی او را فراموش کرده بودند توفان را بر انگیخته بود و شکنجه و کشتن، او از بندگانش و خونریزی و کیفر رنج. هر چه درون او بود سنگدلی بود. خدای بزرگ را مـهری درون دل نبود گمراهان را بگیرند و بربایند و خود آنـها ) مال و ناموس( مـی خواست کـه فرمان او را بکار بندند و در راه خشنودی او خواستهء . را بگیرند و بکشند فرینش و نیروی بهنجار و او خدایش فروغ بود وفروغ فروغها ونیروی آ. از مـیان ما فرزانـه ای بود کـه خدایش خدای دیگری بود بجای نالیدن و زبایش بپا خیزید و با همـه : بخرد و آفرینش، او توفان را برخاسته از خشم خدایـان نمـی دانست و به ما مـی گفت درون زمانی کـه ما مـی نالیدیم و مـی گریستیم و دست بر . توان و نیروی خود پارو بزنید و خود را برهانید، و خود چنین مـی کرد بر مـی افراشتیم او پارو را استوار گرفته بود و با چابکی بـه ء توفان مـی زد و با خیزابهای مـی جنگید و سرانجام با آسمان انگیزشـهای او بود کـه همـه بپا خاستند و پارو ها را بـه دست گرفتند و بجان کوشیدند و سرانجام با تلاش و کوشش همگان ما بر . توفان چیره گردیدیم ان مـی غرید و خیزابهای دریـا همچنان برتنـه کشتی مـی کوفت و ما همچنان با همـهء توان خود پارو مـی زدیم کـه ناگهان توفان همچن روشنایی، روشنایی، کرانـه، کرانـه، ما از توفان رستیم و پای بـه : فریـاد شادمانـهء فرزانـه برخاست و نیز شادمانـه فریـاد کشیدیم س از آن آروین سخت و آن شب دهشتناک مـی خواهیم پای مـهراب زرتشت بنشینیم و از زبان کرانـه نـهادیم و اینک اینجا هستیم و پ او خدای او را بشناسیم و پای بـه زندگی تازه بنـهیم و از آن بعد روی بـه شـهرستان او روی بـه شـهرستان نیکویی بنـهیم و بکوشیم .ن زیبا گردیماین شـهر زیبا و دل انگیز را بشناسیم و بکوشیم کـه شـهروند این شـهرستا زرتشت بـه نزد رهسپران آمد و به آنـها درود . زرتشت از مـهرابش بدر آمد، همچنان با چهر پر فروغ و دیدگان روشن وخندان تازه آمدگان راگرامـی بدارید و گرد راه : گفت و با سخن گرم آنـها را نواخت و به باغچه سرای خود فراخواند و به شاگردان گفت ها بزدائید و آنـها را جامـهء نو بپوشانید و خوراوشاک بخورانید و بنوشانیدو شاگردان چنین د و چون از چهر و تن آن خستگی و رنج از تن آنـها رفت، زرتشت آنـها را بـه نشست خود فراخواند و آنگاه با مـهربانی و آرامش و نرمـی و گشاده رویی .س پرسش هر یک را پاسخ گفتهمـهء پرسشـها و سخنـهای تازه آمدگان را شنید و سپ نخست این بدان : زرتشت بهی کـه یک تکه چوپ ساختهء دست خود را خدا مـی دانست و آن را مـی پرستید روی کرد و گفت کـه باور تو بـه نزد من گرامـی هست و تو آزادی و مـی توانی بی هیچ ترسی و بیمـی و بندی و بازدارشی بـه هرگونـه کـه آیین تو مـی ود را ستایش کنی و این بدان ای مرد کـه مرا هرگز با تو سر جنگ و ستیز نیست، من هرگز بای به منظور باور و گوید خدای خ کیشی کـه دارد نمـی ستیزم، کـه باور و کیش هری درون خور خرد اوست و خدای هرکسی همان هست که خرد او بـه او مـی اندیشـهء مردمان را بـه و پویش و بالش درون آورم که تا خود راه و کار من آنست کـه به مردمان راه بنمایم و خرد و . نمایـاند ستیز من تنـها با تاریکی هست و به منظور ستیز و نبرد با تاریکی . من مـی آموزم و نمـی ستیزم. روشن را بیـابند و به روشنایی برسند به منظور باور و کیش مـیان مردمان و این بدانید کـه اگر چنان باشد که. هم شمشیر بروی تاریکی نمـی کشم، چراغ بر مـی افروزم جنگ درون گیرد، با گوناگونی خردی کـه مردم دارند و با پایـهء بالندگی خردی کـه در گامـهء زندگی به منظور هر هست و با باور های گوناگونی کـه مردم جهان دارند، با جنگ بر سر باور و دین و کیش، جهان به منظور همـیشـه آوردگاه جنگ باورمانی و آرمانی 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 95 و این نیز بدانید کـه من جز آموزگار، درمانگر نیز هستم و . د و مردم جهان یک دم روی دوستی و آشتی را نخواهند دیدمـی گرد درون کار درمانگری خود دریـافته ام همانگونـه کـه بیماران را بجای نکوهش و ناسزا و کیفر حتما درمان کرد، کژاندیش و کژمنش و نگریست و باید بـه درمان آنـها برخاست نـه بـه آزار و شکنجه و کشتن آنـها و اینک روی بتو کژ رفتار را نیز حتما به دیدهء بیمار دارم ، ایی کـه یک تکه چوب را خدا مـی انگاری و آن را مـی پرستی، این بدان کـه کار تو از دیدگاه من درست است، تو خدا این تکه چوب درون آغاز . چوب از آغاز این گونـه نبوده استاما این بدان کـه این تکه . را درون آن تکه چوب مـی بینی و مـی شناسی دانـه ای بوده بر خاسته از درخت و دانـه ای دیگری، آن دانـه درون زمـین افتاده و جان گرفته و در پرتوی آفتاب و با آب و خاک دیده ات را بگشا و از این بعد ای مرد . بالیده و درخت شده کـه اینک شاخه ای از آن درخت بـه چهر خدا برابر تو نـهاده شده هست و بـه دانـه و و پویش و بالش و زایش درون دانـه و به آب و خاک و هوا و آفتاب و به نیرویی کـه همـهء . تکه چوب فراتر رو نیروی آفرینش و آفریدگار رو کن و نمود های آن را درون همـه جا بنگر، درون آسمان و خورشید –این نمود ها بر خاسته از آن هست و این بدان ای مرد . تارگان و کهکشان و در زمـین و در خاک و خشکی و کوه و در آب و دریـا و رود و در هزار نمود دیگرو س کـه این سخنان را من از آنجا نمـی گویم کـه تو هر چه را کـه گفتم بپذیری نـه، تو خرد و اندیشـه داری و بزرگترین نمود هستی کـه که چوب آن را بپرستی خرد و اندیشـهء توست، بعد با خرد خود همپرسی کن، بسیـار بیندیش مـی تواند بت تو شود و تو بجای آن ت و بکوش کـه از اندیشـهء خود و از خرد خود به منظور شناختن خدا یـاری بگیری، نـه از آنچه بـه تو گفته اند و مـی گویند، گفته هایی کـه و تو ایی کـه زمان را خدا مـی دانی، تو را گرامـی . دار هاریشـه درون روزگاربسیـار دور دارد، گفته هایی بر خاسته از بافتهء پن براستی سخن تو درست هست که همـهء رویداد های شگرف آفرینش درون آوند . چون تو یک انسانی، نزد من گرامـی هستی.مـیدارم است؟ هر جا کـه زمان جدا از کج. اما زمان بی جا را بـه من بنمای. زمان روی مـی دهد و همـه چیز درون بستر زمان روان هست زمان هست درون آن بستری هم است، بستر جا، و این بستر جاست کـه زمان چهر مـی دهد و درترجایی و در هر گامـه ای آن رابه اگر تو زمان را بـه جا .چهری از زمان کـه تو درون اینجا مـی بینی با چهرزمان درجای دیگر یکی نیست. گونـه ای درون مـی آورد ی آنگاه از زمان و جای یکی شده بـه نیروی آفرینش هستی و خرد هستی و هنجار هستی مـی رسی و بپیوندی و آندو را یکی بدان تو همـه چیز رادر جهان زیر فرمان زمان . نادرست هست و چه اندازه نادرست و بد بر آمد است. خدای راستین را مـی شناسی بزرگی؛ آیـا تو از توان خودت و توان خرد و اندیشـه مـیدانی و برای خواست و اندیشـهء خود نیرو و توانی نمـی بینی، چه لغزش آگاهی داری؟ آیـا نمـی دانی کـه تو از بزرگترین نیرو های هستی برخورداری و تنـها تو کـه انسان هستی این نیرو رادر خود داری؟ . د بودچرا تو نیروی اندیشـه را این اندازه کم بها مـی دانی؟ نیرویی کـه همـه چیز تو بدان بوده و هست و خواه اگر تو چنین . دانشت را بیفزایی، آنگاه خرد و اندیشـه و دانش تو، تو را بـه همان نیروی یگانـه بخرد بهنجار آفرینش مـی رساند... کنی دیگر ترس تو از خدایـان از مـیان بر مـی خیزد و هرگز به منظور خشنودی خدایـان آسمان بهترین دامـهای خود را بـه قربانگاه نمـی و از تو مـی پرسم راستی . و بامردمان نمـی ستیزی و در راه خدا خون مردمان نمـی ریزی. ا قربانی نمـی کنیبری و در راه خد این قربانی کـه شما پرستندگان خدایـان آسمانی مـی کنید چیست و خدایـان شماچه نیـازی دارد بـه کشته شدن دامـهای گرانبهای شما یـان پدید مـی آورد؟ دارند و ریختن خون از گلوی دام چه خشنودی به منظور خدا و تو ایی کـه خدا را چونان فرمانروایی خشمگین و کین توز و ستمگر و فریبکار و تند خو و سخت کیفر مـی انگاری، دیدی خدایی کـه تو . کـه من خدایـان همـهء اینان را پذیرفتم و اندیشـه و باور شان را گرامـی داشتم، اما خدای تو را هرگز نمـی پذیرم تو آدمـی هستی کـه همـهء روان و اندیشـه و دل و جانت مالامال از گره و درد . ازتاب اندیشـه تاریک و دل سخت توستمـی پرستی ب و نمود همـهء این ها چهرهء دژم و درهم و خوی تند و خشم آلود و کنش کین توز و ستمگر . و رنج و زخم و داغ و آزار هست ی و یک دانـه سرشک باران مـهر نباریده هست و این همـه رفتار های ستم درون دل تو چونان بیـابان خشک یک چکه آب نرم. توست گرانـهء تو از همـین دل خشک و بیـابانی تو هست و دیدگاه تو نیز درون بارهء خدا از همـین دل خشوزان تو بر مـی خیزد و از ، هرگز دست بـه این تبهکاری های بزرگ تو اگر اندکی اندیشـه داشتی و اندکی مـهر درون دل تو بود. اندیشـهء تیره و روان ناپاک تو همـهء این بد کنشی تو به منظور آن خدایی هست که تو مـی . نمـی زدی و این سان زنگی مردمان را بـه خون و خاکستر نمـی کشاندی 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 06 آیـا خدا همان هست که تو مـی پنداری؟ . پرستی، آن خدای کـه چیزی نیست جز فرماندهی ستمگر کـه تو بـه فرمان اوگردن نـهاده ای آیـا این همـه نمود های آفرینش و این همـه جوش و خروش هستی تنـها به منظور آن هست که تو بتوانی به منظور نزدیکی بـه خدا و خشنودی شگفتا از این خدایی کـه تو مـی پرستی و شگفتا از کار های . خدا بـه دیگران بتازی و هستی آنـها را بتاراجی و خون آنـها را بریزی ای مرد، بـه تو مـی گویم کـه خدای تو خدای هست دروغین، تو آن را رها کن و به این سبزه . کنی تو کـه برای خشنودی خدایت مـی زار بنگر و نشانـه های خدا را درون دل گلها و سبزه ها ببین و آنگاه گره از ابروانت بگشاو نگاهت را نرم کن و بجای گرفتگی و خدا را نیروی آفرینش بدان . و کشتن، درون اندیشـه ساختن و کاشتن باشدرهمـی و تندی، لبخند بر لبانت بیـاور و بجای اندیشـه ربودن و در زوارش نیروی آفرینش درآ، بـه مردمان و جهان و به هستی و به هر چیز کـه نشان از آفرینش دارد مـهر بورز و آفرینش را و به رهگذران تشنـه و خسته بجای ریختن خون، گل بکار و بجای آزار و شکنجه، از درخت مـیوه بچین. بپرواران و برویـان . بخوران درون راه شناخت نخست آن خدایی را کـه در اندییشـه دارید و . شما مـی خواهید خدا را بشناسید. اینک بـه همـهء شما مـی گویم... انیـها و تنـهایی ها ساخته و پرداختهء پندار و برایند ترسها و ناتوانیـها و امـید ها و دلهره ها و آرزو ها و خواستها و نا آگاهیـها و ناد و بی پناه های شماست و با پیکر و ساختی آدمـی گون از آسمان بر اندیشـه و دل و جان شما فرمان مـی راند و گاه شما را مـی ترساند و گاه امـیدوار مـی کند و گاه کیفر و گاه پاداش مـی دهد و گاه مـی نوازد و گاه مـی چزاند، از اندیشـه خود بیرون کنید و آنگاه ) نطفه( ی خود را بگشایید و به جهان و به گیتی و به خود بنگرید و به آفرینش و زایش خود بیندیشید کـه چگونـه از گشنابیچشمـها و اینک بـه شما مـی گویم، آیـا بهتر نیست بجای ... نخست یک خون بسته بودید و سپس بـه چهر درون آمدید . درون زهدان ساخته شده اید دار ها بروید و رفتار های نابخردانـه ید و دیگران را درون آفرینش این پدیده های شگفت انگیز آنکه به منظور شناخت خدا بـه جهان پن بجوید و با پژوهش درون آفریده ها اندیشـهء خود رابژرفانید؟ دیدگان خود را بگشایید و آسمان را بنگرید؛ چشمک ستارگان و پرتو .پهنایش روشن نیستافشانی ماه را درون شب، فراخنای کهکشان کـه اندازه دراز و باز هم ببینید،و باز هم بیندیشید و باز هم بخوانید و باز هم بدانید کـه در دانایی هست که شما خدا را مـی شناسید، اما چه ... چون دانا شدید و خدا را با . خدای دژم چهرهءخشمگین و کین توز و ستمگر و کیفر رسان نشسته بر تخت آسمان؛ هرگز.خدایی پهنـهء گیتی دیدید، این خدای پنداری شما خود بخود از تخت ستمگریش فرود مـی آید و به ژرفای تاریکی مـی رود و دانایی درون نیروی آفرینشی کـه از خاک .بجای آن ، آن خدایی دیگری درون اندیشـهء شما پدیدار مـی گردد، خدایی کـه در گیتی خود را مـی نمایـاند نیروی آفرینش کـه مـیدان نمایش آن همـه پهنـهء هستی و خود ... از بـه خاک مـی رساند، مرده گل زنده مـی رویـاند و گل زنده را ب اگر با این خدا رو کنید و در . هستی هست و بیرون از هستی نیست و شناخت آن تنـها با شناخت خود هستی هستی شدنی هست ندار و سهش خود شما بوده است، بر خاسته از خشم بارهء آنبیندیشید آمگاه خواهید دید کـه خدای پیشین شما برخاسته از اندیشـه و پ و تندی و خود کامگی و زبونی و سستی و ترس خود شما و خدای شما درون آسمان جز تندیس بـه چهر درون آمدهء این اندیشـه ها و نیز دگرگون اگر شما خدا را درون پهنـهء دیگر بجویید آنگاه رفتار شما با همـهء نمود های آفرینش. سهشـهای دیگر نبوده هست خواهد شد، چونشما خدا را با فروزه های فزایندگی و سازندگی و زیبایی و بالاتر و فراتر از همـهء اینـها با فروزهء مـهر دیدید دژخویی و خود پسندی و . آنگاه بناچار بـه همـهء نمود های نیک آفرینش نیز مـهر ورزید و به زوارش نیروی آفرینش درون آیید نی و خشم و بیداد و دست یـازی و شکنجه و کشتن نیز از دل و منش شما بیرون مـی آید و دل شما بدبینی و تنـهایی گزی مالامال از دوستی و مـهر و عشق بـه همـهء نمود های آفرینش و به مردم مـی گردد و از این فرگشت، آن بهشتی را کـه در ... جستجوی آنید درون همـین جهان و در فرا دست خود خواهید دید بـه خدایی کـه پیکرش فروغ هست و روانش راستی و فروغ فروغها و فروغ آسمان و . مروز بـه شناخت خدای تازه ای برخزیدپس ا چون این خدا را شناختید بعد شما هم خود فروغ مـی . زمـین و فروغ فراتوم هست و هر چیز درون جهان پرتوی از آن فروغ هست 2» ... .ینش و رویششوید، سر چشمـهء روشنایی و گرمـی و زایش و افر 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 16 ---------------------- 551 – 541تهران، ص 5122داکتر حسین وحیدی، شـهر روشن زرتشت، چاپ اول – 2 * چون این نقل قول بودر، درشیوهء نگارش واملای آن تغییری آورده .نشد اما دانستن آنـها، یکی از فرایض و . کتاب استبحث روی اصول ، احکام و امثال اوستا و آیین زرتشتی ، خارج از موضوع این آنـهایی کـه بنا بردلایل تاریخی بیگانـه از . واجبات تمام آنـهایی بـه شمار مـی آید کـه به آیین و فرهنگ بیگانـه، خود را وابسته نمـی داند ود را از قید و بند دین و فرهنگ دین و فرهنگ خود گشته اند اگر امروز مـیخواهند دوباره بـه آنچه کـه داشته اند افتخار نمایند و خ بیگانـه رها سازند، مـیبایست کـه اهل خرد و دانش بدون آنکه تفسیر و تأویل درون این مسایل را تکرار بدانند ، ابعاد گوناگون آن را حدیث پیغمبر چنانکه اعراب هر آیـه قرآن و . مورد بحث قرار بدهند که تا خواستاران برگشت بـه آیین خودی از کنـه مسایل آگاه گردند خود را درون طی مـیلیونـها جلد کتاب درون ابعاد مختلف بـه بیـان مـی گیرند و هچنان بی گسست ادامـه مـی دهند، اینـها نیز بـه کتاب مقدس خوشبختانـه مشاهده مـی شود کـه در پ . خویش مـی بایست مراجعه نموده و گفتار پیغام آورخدا ی خویش را تفسیر و تأویل نمایند .کشور ما خراسان بـه این امر آیینی و ملی و فرهنگی رو آورده اند سالها مردم بـه همـین لحاظ هست که حتما از آنچه کـه ما درون این دوران یعنی دورهء اهورایی داشته ایم ، یـادداشت های مختصری بـه عمل مـی . آوریم، که تا نسل های آینده خود درون غنامندی و اندیشندگی آن سعی و تلاش نمایند : ) قانون ضد دیو( یداد وند پژوهشگران غربی و ایرانی اکثرا ًوندیداد را بخشی از اوستایی اصلی یـا بـه عبارت دیگر اوستایی بلخی یـاباختری درون گزارشـهای . درون حالیکه پژوهشـهایی بسیـاری دیگر خلاف این نظر را بـه اثبات رسانیده است. کـه در زمان زرتشت تدوین گردیده بود مـیدانند اما از لحاظ خط فکری با اندیشـه گفتار و کردار نیک ی مربوط بـه دوران اهورایی مـی شود؛ از لحاظ تاریخ وندیداد گرچه ک احکام شریعتی وندیداد را درون زمان کـه اسلام . زرتشت و سنت های مردم خراسان زمـین، کاملا ًدر تضاد و تقابل قرار دارد اثر تجاوز استقرار پیدا مـی نماید ، درون قرآن و احادیت و روایـاتی شریعت اسلام بـه خوبی ظهور مـی کند و در خراسان زمـین درون از تضاد فکری اوستای اصلی با وندیداد بـه . کـه ما درون جایی دیگری روی این تشابهات بحث خواهیم نمود. مـیتوان دریـافت وندیداد کاملا ًمربوط بـه دورهء انحطاط و . شن پیدا نماید خوبی مـیتواند درک روه انسان ب. ویژه وقتی گاتاها مطالعه مـی شود هر چند کـه برخی از واژه ها و مفاهیم آن بر . انحراف آیین زرتشتی درون زمان ساسانیـان و به وسیلهء مغان ساسانی مـی باشد . گرفته شده از اوستایی اولیـه و گاتاها نیز هست و اصول کـه در آن درج هست مـیتواند مایـه سرافگندگی پیروان آن درون امروز و کام هست که وندیداد منظور از احواقعیت این از حاکمـیت ساسانیـان ) ایران امروزی(که مردم فارس یـهمچنان حتما خاطرنشان ساخت کـه یکی از علل. فردای تاریخ بشری باشد اقعیت انزجار مردم فارس از مغان ساسانی و در و اعراب گردیدند، دسته درون برابر اعراب دفاع ند و باعث سقوط دولت ب شریعت وندیدایی چنان برمبنایی ظلم و تکبر و نژادگرایی و . شیوهء حاکمـیت بود کـه بر مبنای شریعت وندیدایی استوار شده بود ای نجات جان خرفه پرستی استوار بوده کـه مردم کـه از یک تمدن پارینـهء چندین هزار ساله برخوردار بودند ، راضی شدند کـه بر . و مال و ناموس خویش بـه تفکر یله گردان بادیـه نشین کـه نمک را از کافور نمـی توانستند تشخیص بدهند، تن داده تسلیم شوند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 26 امروز نیز پیروان همان یله گردان بادیـه نشین یگانـه دستاویز کـه برای حقانیت دین خود بر آیین پاک زرتشتی دارند، همانا استناد بسیـار با سر . شریعتی کـه هرگز با آیین زرتشتی یکسان نبوده و در تضاد کامل قرار دارد. شریعت وندیداد هست بر احکام و افرازی و غرور مـیتوان گفت کـه احکام و شریعت وندیدایی هیچگاهی درون طرف قبول مردم خراسان زمـین قرار نگرفته و همـیشـه . ه اند آیین پاک زرتشت را منزه از آیین وندیدایی نگهداشت کـه تفاوت اندیشـه یی بین گاتاها و اوستایی اولیـه و وندیداد همـه جانبه تر بیـان شده یـاشد، و ما از مـیان هزاران نقد و برای این بررسی درون این زمـینـه فقط بـه باز نویسی بخش های از پژوهش هاشم رضی کـه از سایر پژوهشـها ، جامع تر بـه نظر مـیرسد، نقل این پژوهش همچنان بـه این پرسش نیز پاسخ خواهد گفت کـه اگر وندیداد . و اینجا با اختصار نقل مـی کنیم آن را بر گزیده دورهء اهورایی سرزمـین چیست؟ بعد ضرورت یـادآوری آن درون جمله ء آثار مربوط بـه آیین و فرهنگ خراسان زمـین نمـی باشد، ند بیـان مـی نماید کـه وندیداد ربطی بـه آیین زرتشتی کـه مردمان پاسخ این پرسش را جناب رضی داده هست و بـه صراحت و مست . خراسان بـه آن ایمان داشتند ندارد : نظریـات هاشم رضی درون مورد وندیداد صفحه یی کـه بر کتاب چهار جلدی وندیداد کـه خود ترجمـه و پژوهش نموده مـی 292جناب هاشم رضی درون پیشگفتار و مقدمـهء : نویسد هر نسکی نام .مـی یـافته ان ساسانی شامل بیست ویک نسک یـا بیست و یک دفتر بوده کـه به سه موضوع ویژاوستایی زم« .بود" قانون یـا شریعت ضد دیو"یعنی دات – دئو – وینام نوزدهمـین دفتر، . خاص داشت ... وندیداد هست دات یـا –دئو –از آن بیست و یک دفتر ، تنـها نسکی کـه تا بـه امروز باقی مانده، همـین وی گاِن ساسانی و مردم ثابت قدم درون دین باستان با ه بعد از زوال شاهنشاهی ساسانی، از دوران اسلامـی بـه بعد، آنچه را کـه باز ماند خود حفظ کرده و تا بـه امروز آن بار کشیده و به دوران ما منتقل د، همان دین مغانـهء کرتیری هست که شدت عمل آن، یکی .ل سقوط ساسانیـان بوداز عوام با انعکاس اندیشـه های زرتشت کـه در گاثاها بـه نظر وندیداد هست که درون هیچ زمـینـه یی نوزدهمبن نسکِ اوستای ساسانی، همـین مـی رسد، سازگاری ندارد، جز نقل برخی از آیـات گاتاهایی کـه آنـها را نیز چون تعویذ و دعا و اذکار به منظور دور راندن دیو بـه کار . اند گرفته چه نیک دریـافته و توجیـه کرده هست که بـه طور اصولی،که ) طلوع و غروب زرتشگری(در کتاب بسیـار خوب خود " زنر"و بیمارگونـه و بیرون از محدودهء دین های ایرانی بوده هست که حتا درون کار گستردهء خود، آن را ه وندیداد یک نظام ساخت از تاریخ خود، کـه با افول و سقوط دولت ساسانی ه کرده، ایرانیـان درون مقطع ویژه ییـاشاراما همان طور کـه . نادیده گرفته هست هرا بـه دوران اسلامـی منتقل د و به نام زرتشتی ها آن را با دلبسته همراه بود گروهی اندک آیین مغانـهء تحمـیلی و ساخت .حفظ کرده و چون مـیراثی بدان عمل کرده نگاهداری د اثر حاضر هم چنین با متقدمان خود درون این مورد کـه این اثر تمام گزارشـهای مربوط بـه یک نظام ساختگی { : مـی گوید" نرز" این . زاییدهء تابوی وندیداد را حذف مـی کند، اختلاف دارد؛ نظامـی جعلی کـه تا بـه امروز از حمایت بـه دینان برخوردار بوده هست که خود بی کشش هست و بی ارزش ترین ه این دلیل کـه برای خواننده جذابیتی ندارد و دیگر آناول ب: کار را بـه دودلیل کرده ام 2» }.جنبه از به منظور دینی جذاب بـه حساب مـی آید ---------------------------- 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 36 44 – 24وندیداد، جلد اول، ترجمـه و پژوهش هاشم رضی، صو شرم آنـهایی بـه شمار مـیرود کـه آیین پاک ه امروز باعث سرافگند درون همـین گفتار یخش دیگری از شریعت وندیدایی کـه له هست که اسلام و أاز سوی دیگر این بخش از شریعت وندیدایی همان مس. زرتشتی را درون هئیت وندیداد معرفی مـیدارند اصل شریعی وندیدایی کـه اسلامـیست ها وقتی مـیخواهند بـه برائت دین خود بپردازند و آیین زرتشتی را محکوم نمایند بـه این این مساله همان . بدبختانـه از سویی نا آگاهان و مغرضین و مغان های ساسانی دین زرتشتی قلمداد شده هست استناد مـی ورزند سه واکنش تگاوران تیز پوی {من این موضوع را اگر چه کـه در کتاب . مـی باشد] ازدواج ُصبی، هم خون[ ازدواج با محرمان مفصلا ًبه بحث گرفته ام اما اینجا نیز ناگزیرم باری دیگر از قول بینشمندان بـه چگونگی این موضوع پرداخته } نخرد درون خراسا این مسله خاص . و واضح دارم کـه این رواج فقط خاص مغان ساسانی و ساسانیـان بوده و به آیین پاک و منزه زرتشتی تعلق ندارد .تن از مغان ساسانی بنام کریتر مـی باشد آیین وندیدایی و ناشی از بدعت شرم آور یک نوشته و " خانوادهء ایرانی درون دوران پیش از اسلام" بدین منظور بخشی از شرحی را کـه پروفیسور علی اکبر مظاهری درون کتاب : مظاهری مـی نویسد. داکتر هاشم رضی نیز بـه آن درون مقدمـه وندیداد اتکا نموده هست به نقل مـی آورم های موبد کریتر معاصر پادشاه ساسانی بهرام دوم هنگامـی کـه ترجمـه و منتشر شد، نکاتی چندی مربوط بـه سنگ نبشته « ُمغستان یعنی کلیسای مزدیسنان درون عصر ساسانی را کـه تاریک مانده بود، که تا اندازه ای روشن ساخت و نقش کریتر بـه ظهور ه است، تشکیلات مذهبی و زحمات و هنر های خود و مغان دیگر کرتیر درون این متن کـه از جمله بر کعبه زرتشت نگاشت. پیوست را یـاد مـی کند کـه چگونـه به منظور مغ ها تشکیلات فراهم کردم و ایشان را بـه یکدیگر مرتبط ساختم و مانند یک سپاه انتظام دادم و .برای آنـها موقوفات فراهم ساختم این خود گواهی تاریخی )... ازدواج ُصلبی، همخون( برقرار نمودم بسیـار ازدواج ها مـیان محرمان: مـی گوید) 54جملهء ( ضمنا ً غرض حفاظت یک خاندان بوده هست تا مکنت و ثروت از آن جا خارج نشود و ] این [و ... و سند معتبری هست که نشان مـی دهد و مـیراث و تخصص شان، یعنی اینگونـه ازدواج درون خاندان کاهنان و مغان رواج داشته که تا از پیوستن با بیگانـه اجتناب ورزند اما مغان و فریضه ای کـه کرتیر درون دین و شرایِع ساختهء خود بدعت گذاشت، عمومـیت [ کهانت و مغی درون مـیان خود شان بماند داشت و یک اصل مـهم و فرض و شریعهء اساسی آیین مزدیسنا بود، چنانکه حدود سی که تا چهل سال بعد از او ، آتورپات و ) درون واژه ای چند از آتورپات مـهر اسپندان( نیز بـه این فریضهء بزرگ و عمومـی اشاره مـی کند) شاپور دومزمان ( مـهراسپندان مغستان موبدان عصر ساسانی بـه همـین نوع بوده هست و ] ... این بدعت بعد از آنان هم چنان چون یک اصل بنیـادی باقی مـی ماند مو های یک دیگر بوده اند و ثروت ایران از فامـیل یـا طبقهء آنان خارج نمـی عموما ًاز مـیان برادران یکدیگر، یـا دست کم پسر ع یعنی اوقاف ضبط سر ) روانگان( نمـی افتاده کـه هیچ یک، بلکه ثلث مـیراث هر مـیتی نیز بـه عنوان) همج رعاع( شده و به دست 2» ...کاِر ایشان مـی شده هست ---------------------- ، 2122هء ایرانی درون دوران پیش از اسلام، بـه زبان فرانسوی، ترجمـهء عبدالله توکل، نشر قطره سال علی اکبر مظاهری، خانواد 212ص قابل ذکر هست که اگر مردم خراسان با قاطعیت و کامل با اندیشـه های وندیدایی ساسانی درون تقابل بوده اند و ازآیین زرتشتی پارسیـان . سم و سنت هایی را کـه از نیـاکان شان بـه یـادگار مانده بود مقدس مـی شمردندبر مبنای گاتاها پیروی مـی نمودند و آن ر یعنی مردم ایران امروزی نیزدر آن زمان یکسره پیروی آیین وندیدایی ساسانی نشده بودند و فروزه های آیین زرتشتی را عمدا ً بـه ویژه کشتار ها و شکنجه هایی را . ایی ساسانی آگاهی مـی دهدتاریخ از مقاومت پارسیـان علیـه آیین وندید. فراموش ننموده بودند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 46 کـه مؤبدان درون حق پرسشتگران واقعی اهورا مزدا و آیین زرتشتی روا داشته هست مبین مقاومت زرتشتیـان واقعی درون برابر پایدار آنـها درون برابر تجاوز پارسیـان یـا بـه عبارت دیگر مقاومت نـه چندان مـهمتر از همـه اسلام پذیری. باشد وندیدایـان ساسانی مـی . اعراب مسلمان و تسیلم شدن آنـها بـه این گروه متجاوز بیـانگر عمق نفرت شان از موبدان ساسانی مـیتواند باشد : تدوین و تألیف وندیداد :در رابطه بـه تدوین و تألیف اوستا همچنان نظرات مختلفی ارائه شده هست از مـیان مـیخوانیم کـه روایت کرده درون مورد یک فرقهء مزدایی معتقد بـه اصول و مبانی epmopoehTکه از تئوپمپ " پلوتارک" از طریق« زمانی . آگاهی مـی یـابیم کـه سدهء چهارم پیش از مـیلاد درون قلمرو ماد ها فعالیت مـی کرد) آنچنان کـه مغان درون آورده بودند( زرتشتی یم، مغان مادی مزداپرستی را بـه شیوه یی کـه در شرق ایران نوسط پیروان زرتشت کـه نمـی توانیم تاریخ آن را بـه درستی تعیین کن مورد عمل بود، بـه ظاهر پذیرفتند و به دنبال گرایش ادبیـات دینی آن را نیز از آن خود د و تکلم بـه گویش ادبیـات یـادشده را کـه اوستایی، یعنی وندیداد } س، ر. بـه ظاهر { ایش یک اثر این همکاری ادبی بـه پید. با گویش خود آنـها تفاوت داشت، آغاز د برخی آن را تدوین شده درون دوران خشایـارشاه ، بعضی حد فاصل مـیان هخاان . تاریخ این اثر بـه تحقیق آشکار نیست . انجامـید ه های منظومـی بـه شیوهء اشعار وندیداد کـه اثر منثور هست و گاه پار. و اشکانیـان و برخی نیز درون اواخر عهد اشکانیـان مـی دانند . باستان نیز دارد از آداب و شرایع و قوانین مغان هست که بـه مجموعهء نوشته های دینی آیین زرتشت افزوده شد تاریخ تدوین و تألیف آن بـه صورتی کـه در دسترس هست . آنچه کـه مسلم هست آن کـه وندیداد یقینا ًدر غرب ایران پدید آمده هست مغان درون بسیـاری جاها، .و تکه تکه بودن را نشان مـی دهده این کتاب نوعی از هم پاشید. پیش از مـیلاد هست 514پس از سال نده، مسایل و معتقدات زرتشتی کهن را نقل کرده اند، اما آنچه کـه به روشنی به منظور یک محقق و یـا خوانندهء آگاه بـه پراگبه طوری ... سر چشمـهء اصلی دین کهن زرتشتی بسیـار دور هست دین زرتشتی حاصل مـی شود آن هست که از جهان گاتاها، جهان . وندیداد جهانی را درون برابر ما مـی گسترد کـه یکسره با جهانی کـه در گاتاها و یشت هاست متفاوت مـی باشده سازندکار، کوشش، راستی، نظم، شادمانی، خدا پرستی، اصالت خرد و عقل و شادی و خوشی و خوش زیستن و رامش و از دیو و پری و افسون و اوراد و اذکار و عبودیت و . غایت پرستش و عبادت درون اندیشـه و گفتار و کردار نیک است. هست جهان یشت ها، گستردهء داستانـهای حماسی، پهلوانی، نبرد درون مقابل بدی و سلحشوری و رزم . سلطهء کاهنان هیچ اثری نیست اما جهان وندیدادی، یکسره جهان تاریک، عبوس، پر از . و ستایش خوشی و شادمانی استگی پر نعمت و برکت ه آوری، زند هر کار و عملی . همـهء وقت مومنان بـه این طریق مصروف نیرنگ های پادیـانی و طهارت مـی شود. ترس و بیم و وحشت هست گی، حتما ماه ها و سالها بـه اجرای ه و آلود کـه از آنـها سر بزند نجس و پلید و آلوده مـی شوند کـه برای بر طرف این پلیدی . اعمالی سخت و پر سواس و طولانی و مشمـیز کننده بپردازند کـه تحت نظر مغان باشد و مقادیر غیر قابل حساب بـه آنان بپردازند ... جهانی تاریک و پروحشت هست که فضای آن را هزاران هزار دیو و جن و پری انباشته اند سهم مغان درون پیدایش و تدوین اوستای جدید، بـه ... ترس ناک درون وندیداد، حالت بهت درون آدمـی پدید مـی آوردبسیـار جزا های آنچه کـه در این پدیدهء عجیب و شگفت آور و ترسناک قابل ملاحظه است، روح تشریفات پرستی، . ویژه وندیداد قابل انکار نیست رواح پلید و جهان پر رمز و راز کـه موبدان بـه عنوان شرایع به منظور سلطه جویی بر مردم، تعصب خشک و اعتقاد شگفت بـه ا کـه گاتاها را مطالعه کرده باشد، زبان و بیـان و انسجام عبارات و معانی و تعاریف و آدمـی هنگامـی... مزدسنان پرداخته اند ران و بهت زده مـی شود کـه وندیداد اصول عقاید روشن و آن الهامات اهورایی را نیبت بـه زرتشت از نظر بگذراند و بیندیشد، حی 2»را چگونـه و با چه نوع برداشت و تفکری مغان بـه دین زرتشت و زرتشت چسپانیدند؟ ----------------- 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 56 کتاب پیشین ، وندیداد ، جلد اول ، سطور مختلف از مقدمـه – 2 نقد و بررسی قرار داده هست ، صرف نظر هایی شریعتی کـه در وندیداد آمده هست و هاشم رضی آن رامورد جزا ما از نوع بـه هرروی ما درون کتاب . نمودیم ، زیرا خلاصه آن ممکن نبود و در این صورت حتما تمام کتاب وندیداد را باز نویسی مـی حتما نمود ده ، نمونـه چهارم برخی از احکام شرم آور و مجازات های غیر انسانی را کـه اسلام نیز بـه نقل از وندیداد فرض و واجب گرانی . خواهیم آورد کـه خواندیم هیچگونـه تعلقی بـه آیین زرتشتی ندارد، و بر علاوه درون تضاد کامل با سنت های اما حرف ما این بود کـه وندیداد چنان . این واقعیت را همـهء پژوهشگران و ومحققین تصدیق نموده اند. مردم کشور ما خراسان زمـین بوده و مـی باشد : ریگ ویدا ودایی ( درون حالیکه ریگ ویدا مربوط بـه زمان ویدایی . ی از پژوهشگران ریگ ویدا را نیز شامل دورهء اهورایی مـی پندارندبرخ درون باره ریگ ویدا درون کتاب دوم بخش اول قسما ًتاجای . یعنی درون کشور ما بـه دورهء مـیترایی تعلق مـی گیرد. مـی باشد) ویدی ها= اینجا فقط این اشاره را حتما نمود کـه آیین ویدایی یـا ودایی و خدایـان کـه در ریگ ویدا . یده استکه لازم بود معلومات ارائه گرد مطرح بوده اند، همچنان از آیین برهمنی بـه بودایی و تا بـه امروز درون اشکال مختلف آیین های هندی از همان زمانـه قدیم، از مقام رده کـه از ایشان درون دوره مـیترایی بخش اول این کتاب نام ب یمانند خدایـان پرستشگرانـهء خود که تا به امروزبر خوردار مـی باشند، را کـه برخی از پژوهشگران دال بر تعلقیت این آیین بـه دورهء اهورایی و مربوط بـه بخشـهایی روی این ملحوظ نظریـه یی. ایم شد همان خدایـان دورهء ودایی و حتا خدایـان کـه گفته امروز هم چنان. شرقی خراسان زمـین ارائه مـیدارند ، دور از واقعیت نیست .قبل از دورهء ودایی مورد پرستش مـی باشند :تقدم کتاب ریگ ویدا نسبت بـه اوستا برخی ها فاصلهء . از پژوهش گران بـه نحوی از انحا ابراز مـی کنند کـه ریگ ویدا و اوستا همزمان مـی باشند تقریبا ًبسیـاری اما واقعیت های تاریخی و داده هایی اسطوریی دال بر این هست که . را خیلی کوتاه ارزیـابی کرده اندزمانی مـیان این دو کتاب . کتاب مقدس ریگ ویدا با اوستا بسیـار بسیـار شاید چند قرن با هم فاصله داشته باشند . ی سروده شده هست ریگ ویدا مانند اوستا درون یک زمان نوشته نشده هست بلکه این کتاب درون فاصله های زمانی معین معینی، بـه وسیله پیغام تدوین گردیده، یعنی بـه وسیله شخصکه اوستا بـه وسیلهء پیغام آورخدا زرتشت بزرگ ریگ ویدا چنان ودایی ها معتقد بودند کـه این کتاب از آسمان به منظور شان نازل گردیده هست و آن را کتاب . نوشته نشده هست ) پیغمبر(= آوری اما پژوشـهای تاریخ نشان مـی دهد کـه این کتاب درون دوره مـیترایی کـه آن را پژوهشگران دوره ویدی مـی نامند . نداشتندآسمانی مـی پ یـا اگر ) دانشمندان( ریشی درون زبان ودایی کـه همان زبان سانسکریت هست به معنی دانایـان. نوشته شده است) ریشی ها( بـه وسیله درون .اجتماعی آن روزگار بوده انده ، روحانیـان ودانشمندان عرصه های مختلف زند بهتر گفته شود این ریشی ها همان شعرا و در حصص فارس اینـها بعد از تسلط ماد ها بنام ) موبد( بخش ازخراسان زمـین کـه زبان بلخی رواج داشته این ریشی ها را بنام و خراسان نیز رواج پیدا نمود و به یک مقولهء زرتشتی بعد ها مغان درون ادبیـات دری درون باختر . یـاد مـی گردیده است) مغان(مغ نکتهء را کـه اینجا پیش از ادامـهء بحث راجع بـه ریگ ویدا پی بگیریم اینست کـه لازم هست یکبار دیگر درون باره . تبدیل مـی یـابد یرا این مفهوم بر مـی گرچه کـه جای این بحث درون بخش اول جلد دوم این کتاب بود ز. مغان و منشأ و اصل مغان پرداخته شود ولی از آنجایی کـه مغان را جز از اندیشـه هایی زرتشتی پنداشته اند ناگزیر، ما این بحث را دراین بخش . گردد بـه دورهء مـیترایی . بـه بررسی مـی گیریم کـه واقعیت مغان کدام هست :اصل و منشأ مغان 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 66 کـه مغان قبل از زرتشت وجود داشته درون حالی. ین زرتشتی مـی دانندگان اشتباًه مغان را محصول آیـه بسیـاری از محقیقن و نویسند اینان بیشتر مربوط مـی شوند بـه ماد ها بـه عبارهء دیگر مـیتوان گفت کـه مغان همان ریشی های اند کـه در بخش شرقی و . هست احمد علی . را مغان مـی نامـیدندجنوب خراسان بـه زبان ویدی ریشی نامـیده مـی شدند، اما درون مـیان قبایل ماد و پارسوا ریشی ها یکی درون « قبایل بوده اند کـه از باختر " پارسوا"و پارسیـان " ماد ها" کهزاد درون تاریخ افغانستان متذکر مـی شود کـه امادی یـا " فارس"و " مدیـا " مناطق همجوار سواحل خزر و دیگری درون اراضی مجاور سواحل جاگزین شدند و این علاقه ها بـه نام شان ف گردید قبل از اسکان ایشان بخصوص درون پارس اشخاص سیـاه پوست بومـی رهایش داشت ، چنانچه بقایـای آنـها هنوز درون معرو بعد گفته مـیتوانیم کـه مدیـا و ... امتداد سواحل خلیج فارس از بین نرفته هست و از طرف دیگر اینـها با مدنیت سامـی متصل شدند مدنیت مشخص و معین افتاده کـه یکی آریـانا مـهد ظهور وید و اوستا و دیگری بین فارس بین دو کانون دو عالم، دو مرکز، دو باختر مرکز مدنیت کلتور، آیین ، سلطنت، ثقافت بوده کـه مـهاجرین شرقی آن درون هند . النـهرین مرکز نژاد و فرهنگ سامـی هست ماد ها قبیله قبیله . امـی امتزاج پیدا کرده اندبا دراویدی ها مخلوط شده اند و مـهاجرین غربی آن، آمادی و پارسوا با عالم س مـهترین قبایل ایشان شش هست که بـه نام های بوس ها ، . مـهاجرت کرده قرنـها بـه حیـات مالدار و قبیلوی امرار حیـات مـی نمودند 2» .پاراتاکنـها ، سترخاتها ، اری سانت ها ، بودی ها و ماجی ها یـاد شده هست ------------------------------ 212 – 122، ص 2احمد علی کهزاد، تاریخ افغانستان ، ج – 2 جایی کـه از ماد ها هه رودوتوسگرچه کـه . .اسمـی نشده است) ماد( و اوستایی از امادی " ویدی"در آثار و سرود های ابوالمعانی محمد بن الحسین الادیـان تألیف درون تعلیقات بیـان . سخن مـی راند مغان را بـه حیث یک قبیلهء از ماد ها معرفی مـیدارد .در مورد منشأ و اصل مغان معلومات جامع بـه عمل آمده هست که ما مختصرا ًآن را اینجا بـه نقل مـی گیریم العلوی غزنوی : مذهب مغان« درون بارهء آیین و کیش درون نوشته هایی درون زمـینـهء ملل و نحل کـه بعد از اسلام درون زبان پارسی و تازی نوشته شده است، از جمله قرار معادل هایی هست برای رسانیدن مفهوم آیین زرتشت کـه تحت عناوینی . باستانی اشتباهات بسیـار رخ داده هست و عواملی چند موجب شده هست که حقیقت و حقانیت آیین . چون مغ، مجوس، آتش پرست، ثنوی، گبر و امثالهم بیـان شده هست . دهء استتار و ابهام و بر انگیختگی بدبینی مردمان باقی بماندایرانی درون پر قبل ازظهور زرتشت و پیدایش آیین زرتشتی درون ایران، و پیش از بنیـان گری سلطنت ماد، آیینی مـیان بومـیان غیر آریـایی و تا راین بر مـی آید، مغان طایفه و به گونـهء کـه از ق. مشـهور و معروف شده است" ایین مغان"اندازه یی آریـایی رواج داشت کـه به هه رودوتوس درون تاریخ خود، کتاب اول بند سدویک، مغ ها را یکی از طوایث برجستهء ماد . گروهی بودند ساکن درون فلات ایران ر تنـها توانست اقوام ماد را گرد خود فراهم آورد، و این اقوام مشتمل ب}س، ر . اولین پادشاه ماد ها { دیو : "معرفی مـی کند " ... بوز، پاره تاسه نی ، اس تروشات، آری زانت، بود، و مغ چنین بود شرح قبایل ماد: چند قبیله بودند بـه این شرح " مغ"گان قدیم منظور از کلمـهء ده همانگونـه کـه تذکر داده شد نزد نویسن. حاصل مـی آید" مغ"اما معانی و مفاهیم کـه از کلمـهء ی اراده شده هست و کلمـه درون هیأت جمع آن رسانندهء پیشوایـان آیین زرتشتی و گاه بـه طور پیشوای دین زرتشت sogam _iogam برخی آن را از ریشـهء . به منظور معنای کلمـه نیز آرایی چند آمده. مطلق از مغان بـه معنای زرتشتیـان اراده و قصد شده هست به صورت مگاو ] 54-1یسنا [ درون اوستا. دبه معنای مال و ثروت و دهش و بخشش دانسته ان ahgam سانسکریت مگ هه 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 76 همـین کلمـه هست ] معرب ؟؟ [؟؟ کلمـهء مجوس نیز از ریشـه و معذب. بـه معنای خادم و خدمت گزار استعمال شده هست ahagam . کـه مـیان نویسندگان و محققان اسلامـی رواج یـافته و مطلقا ًعنوان زرتشتی و یـا پیشوای کیش زرتشتی را شامل شده هست بوده اند از طوایف مادی کـه ریـاست مذهبی با آنان بوده و همواره رؤسای روحانی از مـیان آنان ین ترتیب مغ ها طایفه ییبد اینان همانگون کـه قبل از تسلط پارس ها و هخاان این امتیـاز را داشتند، بعد از تسلط آنان نیز این . انتخاب مـی شده هست ری از آیین زرتشتی را پذیرفتند و از معتقدات آنان نیز درون آیین زرتشتی راه یـافت و این وسیله مقدا. امتیـاز بر ایشان محفوظ ماند بـه همـین جهت نـه بر آن کـه با پیدایی شاهنشاهانی دیگر ، و آیینی نو، مغان بر افگنده . یی بود از به منظور تحکیم و تثبیت موقعیت آنان را پذیره شدند و هم مقام خود را با محبوبیتی مـیان گروهی نوین حفظ نمودند و نشد، بلکه با موقع شناسی تمام و کاملی آیین تازه sunillecraM sunaimmA امـی یـانوس مارسه لی یوس . هم بسیـاری از اعتقادات و رسوم خود را بـه آیین تازه وارد نمودند ی نگارد، هم چنین هست اشارهء چی چه مورخ رومـی قرن چهارم مـیلادی از اهمـیت و محبوبیت مغان نزد ایرانیـان شرح مفصلی م .خطیب و فیلسوف مشـهور رومـی درون سدهء یکم پیش از مـیلاد oreciG رو منشأ }س ، ر –. یکی از مسایل مـهم دیگر ثنویت هست که نحلهء فکری مغان را مـی سازد و با آیین زرتشتی ربطی ندارد{ درون گاتاها کـه کهن ترین . های مغان بدانیمـیمن را بایستی از عقاید و کاراهریـا تقابل اهورامزدا و emsilauDگی و ثنویت ه دوگان و اصیل ترین قسمت اوستا است، اهورا مزدا، مزدا اهورا و مزدا خداوندگار مطلق و یگانـه آفریندهء کل هست و فاعلی جاویدان و یکبار بر حسب اتفاق از اهریمن سخن مـیرود، تنـها –در یسنای چهل و پنج، بند دوم . قدرت مند چون اهریمن را درون برابر ندارد و uyniam atnepeS درون حالی کـه در یسنای سی ام ، بند های یک و دو و سرانجام سوم از خرد پاک یـا سه پن که تا مـی نی یو ویتی سخن مـیرود کـه به هیچ وجهی ثن] خرد خبیث= و انگرمـینو –خرد پاک = سپنتا مـینو [ uyniaM argnAانگره مـی نی یو لیکن .در طبع و درون هر فردی از افراد انسانی بازگو مـی نمایده را درون قلمروالهیـات باز نمـی رساند، بلکه ثنویت و دوگان مغ ها درون برابر فاعل نیکی و پردازندگی و پاکی معتقد بـه فاعلی با همان قدرت و نیرو بودند کـه مصدر شر و زشتی و تباهی و لی اهریمن را درون برابر اهورا مزدا مـی شناختند و این رسمـی بود کـه کم کم درون آیین زرتشتی کـه مبنایش بر ویرانی بود و به طور ک توحید استواری داشت وارد شد و به طوری درون این آیین نفوذ و رسوخ یـافت کـه آیین مزدیسنی، یعنی مزدا پرستی و خداگرایی را 2».به ثنویت آلوده کرد --------------------- 1422ابوالمعالی محمد بن الحسین العلوی ، بیـان الادیـان تصحیح، تدوین و تألیف هاشم رضی ، چاپ سپهر ، بهمن ماه – 2 . 152 – 142تهران ، ص ولی . بهر روی بحث و بررسی درون باره مغان هرچقدر کـه بخواهیم از سوی پژوهشگران غربی و ایرانی صورت گرفته هست ه مکث روی این مباحث خارج از حوصله این کتاب هست از آن درون گذشته و به معرفی یک قشر دیگر از روحانیون ک از آنجایی .که یـادگار زمان قبل از زرتشت و بعد از او یعنی یـادگار دو دورهء مـیترایی و اهورایی درون کشور ما مـی باشند مـی پردازیم : ریشی ها ولی نباید پنداشت کـه اندیشـهء ریشی ها با مغان دوران ماد ها و هخا و . مـی گفتند)یشی ر( درون زبان ویدی روحانیون را گزیده های ریگ {درمقدمـهء کتاب . ریشـه ها درون واقعیت سرایشگران سرود هایی ریگ ویدا مـی باشند. ساسانی ها یکی بوده هست : درون رابطه بـه ریشی ها نوشته شده هست که } ویدا 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 86 این واژه از ریشـهء مـهجور، ورش ، بـه جای درش بـه معنی دیدن مأخوذ . خوانند) ریشی(گویندهء سرود ودایی را معمولا ً... « گان نیز نامـیده اند و در لغت سنسکریت بـه معنای ملهم، عارف ، شاعر، سرایندهء سرود ه هست و بـه همـین جهت ریشیـان را بینند : ها نام هفت ریشی بـه اسامـی ذیل آمده" براهمن"های های مقدس یـا حکیم الهام یـافته هست در رساله اتری ، و اینان را هفت پرچاپتی یـا هفت – 1کشیپه – 6وسیشته – 5چمداگنی – 4ویشوامتر – 2بهردواج – 1گوتم – 2 2». .. ریشی یزرگ خوانده اند ----------------------- نشر نقره، 1122جمـه و مقدمـه، داکتر سید محمد رضا جلالی نائینی، چاب سوم گزیدهء سرود های ریگ ویدا ، بـه تحقیق تر – 2 122تهران ص اسطوره عبارت از یکسره واقعیت های تاریخی . کـه مـیدانیم ریگ ویدا از جملهء ادبیـات اسطوره یی بـه شمار مـی آورند چنان . یخی رسیده و خود را شامل تاریخ ادبیـات جامعه گردانیده استاست کـه ادبیـات شفاهی را ساخته و بـه که تا به دورهء تار افکار ، و اندیشـه های این سروران روزگاران قدیم هست که ما زمان آن را تعین کرده نمـی توانیم کـه چگونـه بصورت کتاب . هست " م چنان کشاورزیمردمداری و ه" درون سانسکریت بـه معنی " ریگ. "یـاد شد) ریگ(تدوین گردید، و اولین بخش آن بنام بعد ریگ ویدا یعنی دانش مردم داری و . معنی دانش و بینش و عرفان را مـیدهد " ویدا -ودا " و چنانکه قبلا ًذکر نمودیم را تمجید و ستایش معنی " ریگ"ناگفته نماند کـه نام هر بخش آن معنی خاص خود را مـی دهد شاد روان کهزاد . کشاورزی . ترجمـه مـی کند" سرود های ستایش" درون معنی ریگ و وید نموده و این کتاب : نامـهاییـه این کتاب درون چهار بخش ب .ریگ ویدا کـه شامل سرود های مربوط بـه ستایش خدایـان هست -2 .یـاجور ویدا ججربید کـه شامل نذورات و دستور قربانی هست -1 . هاو اهنگها هست سام بید یـا ساماودا کـه مربوط بـه الحان و نغمـه -2 .اتهر وودا کـه شامل وردها و ادعیـه جادوئی هست -4 از ریشـه وید بـه معنای دانش و بینش و ء وداکلمـهکه گفته شد چنان گفت کـه برخی این کتاب را بنام ودا ها یـاد مـی نمایندباید رشات و تحقیقاتی کـه صورت گرفته، بخش اول طبق گزا. وداها سرود هائی هستند بـه زبان کهن سانسکریت. دانستن گرفته شده احمد علی کهزاد نیز روی . درون خراسان زمـین نوشته شده هست و متأثر از فرهنگ بخدی یـا بلخ مـی باشد" ریگ"ب یعنی این کتا : له تأکید داشته مـی نویسدأاین مس درون جنوب } س ر. ریگ وید= {دیم آن سرود های ریگ وید کـه قدیم ترین مجموعه منظومـه های ادب ویدی هست و حصص ق« 2»هندوکش سروده شده شامل بعضی قطعات مدرسهء قدیم بخدی مـی باشد _________________ 96، ص 2احمد علی کهزاد، تاریخ افغانستان، ج – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 96 نیم کـه آریـایی ها مـیان مـی دا« : درون کتاب هند و اروپایی و هند و ایرانی ، موسیو واله دو پوسن محقق فرانسوی مـی نویسد کـه در منتها الیـه شمال غربی هند و افغانستان شرقی بودند و در آنجا " ریگ"خود مـی جنگیدند، بطی حرکت مـی د و در عصر بین سرود های قدیم و جدید و برهمن ها صد ها سال سپری شده ، تنـها اگر بـه تقسیمات . انشاد ریگ قرنـها وقت گرفته هست به السنـه سلاله های استادانی کـه مدارس مذکور بـه آنـها مربوط هست و بـه تذکار استادان ازمنـه سابق نگاه کنیم مدارس برهمن ها، 2».هر کدام بـه جای خود ظاهر مـی سازد کـه انشاد آنـها چندین قرن وقت گرفته هست ------------------ 66،واله دویوسن ص همانجا ، بـه نقل از کتاب هند و اروپایی و هند و ایرانی – 2 حتما خاطر نشان کرد، همانگونـه کـه اوستا را بـه بخش ها و عناوین متفاوت تقسیم نموده اند کـه از هر عنوان و بخشـهایی آن نام . ایم ، ریگ ویدا نیز مانند اوستا بـه چندین بخش تقسیم شده هست که هر بخش و عنوان آن شامل موضوعات خاص و و یژه کـه از این کتاب مقدس کـه ریشـه درون اندیشـه و تفکر انسانـهای سرزمـین ما خراسان درون طی قرون و اعصار بعد برای این. ندای هست داشته و هنوز هم دارد، بـه شکل مختصر آگاهی داشته باشیم و عنوانین و بخش های آن را بدانیم لازم بـه عمل آمد کـه این تقسیم . لسفی هند اینجا بـه نقل آوریم بندی را از کتاب ادیـان و مکتب های ف : تقسیم بندی ودا ها« هرودا بـه . )DamDlpD( "آتهارواودا"و )DrDa("پاماودا"، )majDr( "یـاجورودا" ) adevgir("ریگ ودا"ودا ها عبارت اند از های ودا هست تقسیم و براهمانا کـه شامل تفاسیر سرود )aDmpaDr( یعنی مجموعه سرود ها )DpelrDa" (سامـهیتا"دو گروه کـه مربوط بـه عبادت و نیـایش و )aDdDraDmD" ( آرانیـاگا"از سوی دیگر بـه دو گروه )aDaDrlDmE( هر برهامانا. شده هست . کـه مربوط بـه حکمت الهی و طریق وصول بـه معرفت ایزدی هست تقسیم شده هست )akDaeaDta" ( اوپانیشاد"مناجات هست و یـا فصل مربوط بـه نحوهء اجرای مراسم عبادی مـی )DkaDdDrmDd" (کارماکاندا"ها را "براهمانا"و "سامـهیتا"این هست که یـا فصل مربوط بـه مناجات و تفکر و نیـایش درونی مـی نامند و )DkaDd DaDaDta" (اوتاساناکاندا"را بـه "آرانیـاکا"و . نامند .معرفت ممتاز و دانایی مطلق نام نـهاده اندیـا فصل مربوط بـه )DkaDdDaDaj" (جنیـاناکادا"را "اوپانیشاد" . از سایر وداها معتبر تر هست و هم از لحاظ دیرینگی و هم از لحاظ اهمـیت و ارزندگی مطالب بر آنان حق تقدم دارد" ریگ ودا" اب بـه یکی آن کـه این کت. شامل هزاروبیست و هشت سرود هست که دو نوع تقسیم بندی درون آن صورت گرفته هست "ودا"این .است )DhDkaDr) بخش شده و هر قسمت شامل هشت محبث )DdDpaD( هشت قسمت مساوی . بـه ده فصل یـا دوره بخش گردیده و هر دوره شامل سرود های گوناگون است" ودا "دیگر این هست که . طیری گفته شده اندکه درون مدح و جلال خدایـان و موجودات گوناگون اسامـی شود سروده هایی را شامل "ریگ ودا"اشعار منعگردیده اند ، ولی مطالب آنان بر حسب اختیـاجات این وادی بخصوص " یـاجورودا"در " ریگ ودا"بسیـاری از سرود های یـاجور ودای سیـاه شامل اوراد مربوط بـه آیین " . یـاجورودای سیـاه"و " یـاجورودای سفید: "یـاجورودا دو قسم است. تغییر کرده هست . سفید فقط شامل اوراد قربانی هست حال آن کـه یـاجور ودای . آن هست ر هایقربانی و تفسی چهارم " سامـهیتای"گروهی . زیرا بیشتر سرود های آن از ریگ ودا گرفته شده است. ارزش و اهمـیت مستقل ندارد" ساماودا" " ودا"با وصف این ، این . عاستاست کـه از سایر وداها متأخر تر هست و یک پنجم مطالب ریگ ودا درون آن من" آتهارواودا" کتاب سحر و جادو هست و بسیـاری از اوراد و " آتهارواودا. "دارای کیفیت خاصی هست که آن را از سایر ودا ها متمایز مـی سازد ارد اختلاف زیـاد ند" ریگ ودا"با " آتهارواودا" "ماکدونل"سروده های آن جهت تسلط بـه نیروهای اهریمنی ساخته شده و به قول . کـه ریگ ودا با خدایـان بالاتر طبقهء متمدن موبدان سر و کار دارد درون حالی. بلکه نمودار یک مرتبهء ابتدایی تر فکر بشر هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 07 یکی از کتب اساسی سحر و جادو هست که مربوط بـه دنیـای اهریمنی هست و مطابق بـه آن گونـه معتقدات سحر و جادویی " آتهاروا" این دو رساله یعنی . اعتقادات مندرج درون این اثر بسیـار کهن است. ومایـهء جامعه متداول تواند شداست کـه فقط مـیان گروه فر . نسبت بـه مطالب کـه در آن مندرج شده، مکمل یک دیگر اند و مـهمترین آثار ودا بـه شمار مـی ایند" آتهارواودا"و " ریگ" ی دهد کـه در آغاز ودا ها سه گانـه بودند و آتهارواودا بعد ها بدانـها کـه غالبا ًبه وداها اطلاق شده نشان م )iyart( "ترایی"کلمـهء برهما کـه نام . هنگامـی اجرای آداب و مراسم قربانی مورد استفاده قرار مـی گرفته هست "سامـهیتها"چهارگروه . پیوسته هست آن کاهن معروف بـه گردانندهء اصلی مراسم نیـایش بود درون قسمت شمالی محراب قربانی قرار مـی یـافت و طرف راست برهما مراسم قربانی را با سرودن قطعات . قرار مـی یـافت "هوتری"نام ه ب ی مـی نشست و سمت راست او ، کاهن "اودکاتری" کـه کاهن بنام درون حالی. را مـی خواند" ساماودا" "ادکاتری"ریگ ودا را مـی سرود و " هوتری"آتهارواودا آغاز مـی کرد و 2» .را قرائت مـی نمود" یـاجورودا"بانی نثار آتش پاک جاویدانی مـی کرد و اوراد اهدایـای قر "آدهواریو" -------------------------------- . 64 - 44، ص 6422تهران چاپخانـهء سپهر 1، چاپ 2داریوش شایگان، ادیـان و مکتبهای فلسفی هند، جلد – 2 تاریخی بـه ویژه هند و خراسان و در مجموع شرق ، شرقی کـه ادیـان و یکی از مسایل کـه در رابطه بـه شخصیت و اندیشـه های. فرهنگ سامـی نتوانسته خویش را درون آن وارد بسازد، کمرنگ ساختن بنیـاد های تاریخی این کشور ها ، از سوی بـه ویژه ر شرق که تا جایی کـه ممکن پیشنـه های شخصیت و اندیشـه را د ءآنـها سعی نموده اند کـه به نحو از انحا. مستشرقین غربی مـی باشد و . یونانی کـه زماِن دین یـهود درون آنجا حاکم بود بعدا ًعسیـایی. هست چکیده های از هویت فرهنگی بخصوص یونان وانمود سازند مـینـه درون همـین ز. شرق را هم مرتبط مـی سازند با خدایـان اساطیری یونانی" اساطیری" نیز اندیشـه و شخصیت های ماقبل تاریخی باز هم داریوش شایگان این موضوع را زیر عنوان تفسیر و تأویل وداها بـه بحث . درون جهان داریم تأویل های بسیـاری تفاسیر و : . او مـی نویسد. گرفته کـه نمـی توان از نقل آن گذشت : تفسیر و تأویل وداها« و عقاید گوناگونی بر انگیخته و اصولا ً از مسایل پیچیده جهان خاور شناسی هست که آراء" ریگ ودا"تفسیر رمزی سرود های بیشتر مستشرقین قرن نزدهم معتقد بودند کـه سروده های .ایجاد کرده استه بین محققیق هندو و هند شناسان اروپایی دودست عت احساس یعنی آدمـی کـه در مقابل نیرو های اسرار آمـیز طبی. پرداخته و ساختهء تخیلات ساده و بچگانـهء بشر اولیـه است" ودا" نان صفات چند کوشید بـه آترس و وحشت مـی کرد وخویشتن را هردم دستخوش غضب این عناصر درهم گسیخته مـی یـافت و مـی بخشد و آنـها را تحت مفهوم رب النوعی جلوه دهد و پرستش و نیـایش کند که تا مگر با قربانی و نثار اهدایـا و خیرات گوناگون نظر آنـهایی کـه سروده هایی چند از { : مـی گوید" مامولر. "از گزند خشم آنان درون امان باشد لطف و مرحمت آنان را جلب کند و ریگ ودا بخوانند بـه وضوح خواهد دانست کـه اینان اشاره بـه پدیده های اصلی طبیعت اند و بدین ترتیب به منظور درک این سرود ها مذهب ودایی عبادت پدیده { : مـی گوید سرمونئه ویلیـامز. } هستندنیـاز بـه آشنایی پیشین نیست زیرا کودکان نیز قادر بـه درک آنان این پدیده ها گاهی تحت صورت شخصی یک رب النوع جلوه مـی کند و . های طبیعی مانند آتش و خورشید و باد و باران هست . } و گاهی تحت یک مفهوم کلی و مبهم خدای یگانـه درون مـی آید. شایستهء پرستش هست هند شناس مشـهور قرن نزدهم فرانسه معتقد هست که درون سرود های آلبربرکین. اسان نیز اختلاف نظر هست ولی بین خاور شن بـه نظر او بین جهان آدمـیان کـه کارگردانان مراسم قربانی اند و در حکم عالم . شیوهء مجازی و رمزی مراعات شده هست " ودا" . نی و به منزله عالم کبیر اند تقابل و ارتباطات مرموزی موجود استصغیر هستند و جهان بزرگ خدایـان دریـافت کنندگان قربا 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 17 احتمال دارد کـه نطفهء جملهء مذاهب و مکاتب فلسفی کـه بعد ها درون خاک هند توسعه و ترویج یـافت درون ریگ { : مـی گوید راکوزین ده های آن ساده و تعریف آن سهل و آسان لااقل درون نصف بیشتر سرو... ولی مفهوم اصلی این کتاب کتابها . ودا موجود بوده باشد یعنی عبادت نیرو . دین کـه در این مرحله ابتدایی و بی آلایشی تمدن بشری منعشده، همان پرستش طبیعت هست و بس . هست های طبیعت بـه صورت موجودات نیک با استثای خدایـان چند کـه چون خشک سالی و تاریکی اهریمنی هستند و به ندرت دیده مـی این اهریمنان بدون قید و شرط مورد تنفر آدمـیان بوده اند و نیرو های ایزدی با آنان بـه جنگ و ستیزه بر مـی خاسته و آنان . وندش } . را مغلوب مـی ساخته اند معتقد هست که خدایـان ودایی راموهان رویـا. نظر بیشمار محقیقن هندو خلاف و عنظر خاور شناسان باختر زمـین هست نمود " ریگ ودا"عارف و محقق بزرگ هند معاصر مـی پندارد کـه خدایـان سرود های اوروبیندو. لی خدای یگانـه اندیمثمظاهر ت بـه نظر این محقق دین ودایی بـه سان . یعنی احساس سومایعنی عقل ، آگنی یعنی حس وارده و سوریـا: حقایق روانی انسان اند . هست که قبل از پیدایش مکاتب فلسفی یونان باستان موجود بوده اند )aeaaDhs" (اسرارالوزیس"و )eehprO("ارفه"آیین فریضهء کـه من پیشنـهاد مـی کنم این هست که ریگ ودا بـه خودی خود مـهمترین مدرکی هست که از دوران { : اوروبیندو مـی نویسد درون آن هنگام علوم . منحط آن بـه شمار اندگان ه ماندباز" اسرارالوزیس"و " ارفه" باستان اندیشـهء انسانی بـه ما رسیده و آیین معنوی این قوم بـه عللی کـه امروزه تعیین آن دشوار هست ، زیر پردهء صور مادی اصنام و رموز کـه معنی ودا را از عوام کتمان شناسی یکی اساسی ترین اصول عرفا این بوده هست که آیین خویشتن . مـی کرده و به خواص آشکار مـی ساخته هست ، پنـهان شد را مقدس بشمارند و راز آن را درون خود نگهدارند و علمـی واقعی خدایـان را تحصیل کنند ، چه آنـها مـی پنداشته اند این معرفت نـه زیرا بیم آن مـی رفت کـه در صورت ابراز آن بـه افرادی معمولی . فقط متناسب با افکار عوام نیست بلکه خطراتی نیز دربر دارد بعد آنـها . ییر کند و استفادهء سویی از آن بـه عمل آید و یـا این معرفت کیفیت فکری خود را از دست بدهدو ناپاک این معرفت تغ هم مقدمات یک عبادت ظاهری و ناکاملی را کـه از به منظور عوام موثر مـی افتاد، فراهم ساختند و هم روش معنوی جهت خواص ظ و استعارات بدیعی آراستند کـه هم به منظور برگزیدگان مفهوم داشت و منظور داشتند و بدین تر تیب سرود های خود را بـه لباس الفا } . سرود های ودایی بر مبنای این اصل بنیـان شده است. هم پرستندگان عادی از معانی آن بهره مـی بردند قول او برر خاصی داشت و یکی از معین سر سخت جمله تمدنـهای بوده کـه به حبت فرانسوی کـه در ادیـان تطبیقی رنُه گنون ودا چون یگانـه { : درون بارهء ودا و به طوری کلی درون بارهء هرگونـه اثری معنوی مـی گوید اساس آیین سنتی استوار شده اند ، معرفتی هست که بر اساس سنن فنا ناپذیر بنیـان شده هست ، از این رو شالودهء کلیـه شعب علوم فرعییست کـه از آن سر چشمـه نگارش و گسترش این علوم کوچکترین اهمـیت ندارد حتما که این سنت و تمام و جوانب آن را بـه طوری مسالهء تاریخ . گرفته اند کلی و یکجا پذیرفت و هیچ لزومـی ندارد کـه ما از خود همواره بپرسیم کـه چه قسمت این آیین ابتدایی و چه قسمت آن متأخر هست یعنی تمام جوانب آن را مـیتوان بر اصل توالی و . ربوط و پیوسته اند، زیرا آیین هندو مجموعه ایست کـه تمام اعضای آن بـه هم م }. هم بر اصل مقارنـه درون نظر گرفت حال با توجه بـه این آراء و نظرات متضاد ، چه روشی مـیتوان بر گزید ؟ یـایستی اصولا ًبه منشأ این اختلافات کـه به طوری مسایل چند وجود دارد . پی برد دوط بـه حسن تفاهم را دشوار مـی سازعمومـی شرق و غرب را مقابل هم قرار مـی دهد و امور مرب غربی بـه پیشرفت و سیر تکامل و تاریخ . کـه سازش فکری و معنوی بین شرق و غرب را امری غامض و پیچیده جلوه داده هست و اصولا ًآنچه کـه ما بدان کـه زمان امری هست به غایت اعتباری کـه عدم توجهء شرقی بـه زمان و تصور این حال آن. معتقد هست را پیشرفت مـی گویم درون واقع پیشرفت نیست، بلکه انحراف و دوری تدریجی از ابتدأ حقایق الهی است، زمـینـه این سازش فکری کـه مساله تاریخ لااقل بین اقوام کـه برای بیـان مطالب جهان شناسی و حقایق معنوی بـه علم دیگر این. ناهموار ساخته هست که اعتقاد سوم این. هست سل یـافته اند جنبهء کاملا ًاساطیری دارد کـه مفهوم زمان تاریخی را تحت الشعاع قرار دادهالاساطیر تو و اتکا بـه شیوهء رمزی و تمثلی و تأویل آنچنان درون روح مشرق زمـینی ریشـه دوانیده کـه تجلیـات آن را نـه فقط درون کتب مختلف 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 27 بدان حد کـه اصالت . تی افسانـه و داستانـها نیز مشحون از این گون استعارات رمزی هستندادیـان آسمانی مـی بینیم بلکه ادبیـات و ح .گی عرفانی درون غرب دیده نمـی شود ه معادل چنین شکفت. ی با نـهایت احتیـاط پذیرفتستمعنوی برخی از این آثار را بای ورانده و امروزه بین ارباب ذوق و فن سخن پر یـاکوب بوهمو مایسترا کهارتدرست هست که عرفان مغرب زمـین افرادی چون بوده هست و هرمسیـاست و گروهی را عقیده براین هست که شاعر بزرگ انگلیسی تحت نفوذ شکسپیر از تأویل نمایشنامـه های و حتی )موتسارت" (نی سحر آمـیز" و پاره دیگر نیز قدمـی فراتر نـهاده . را گنجینـه اسرار معنوی دانسته اند رابلهگروهی دیگر لی و رمزی درون آورده اند، ولیکن جای یـاست درون زمرهء آثار تمث ژرمانیکرا کـه سخت متأثر از علم اساطیر اقوام " واکنر" اپرای و " رنسانس" درون " اومانیزم"در پایـان قرون وسطی و طلوع مکتب فلسفهء اسکولاستیکتردید نیست کـه بعد از انقراض درون قرن " آنسیکلوپدیستها" درون قرن هفدهم بـه وجود آمدن ادبیـات کلاسیک فرانسه و بعد مکتب " دکارت" پیدایش فلسفه و روش هجدهم و بالاخره پدید آمدن انقلاب بزرگ فرانسه و اعلام اصول مقدس و جاویدان حقوق بشر، منطق و استدلال بـه درجهء معنوی و حتی ضد دینی بـه خود گرفت و انچه مربوط بـه اساطیر یک الهه الهام بخش صعود کرد و ادبیـات اروپا جنبهء کاملا ًغیر . علم اشراق و حقایق معنوی بود از اذهان دانشمندان و متفکرین بزرگ عصر محو شد درون واقع هولدرلینو نوالیسو شاعران چون شلینگآلمان و پیدایش مکتب رمانتیزمدر آغاز قرن نزدهم تحول رمانتیزم خاصه عصر افکار قرن هژدهم بود ولی این تحول نیز بقایـایی نداشت و در نیمـهء دوم قرن نزدهم مکتب اثباتی کـه نوع واکنش درون مقابل را درون آینده مـی دید و اعتقاد بـه ترقی و پیشرفت خلل ناپذیر بشر داشت، غوغا بـه پا کرد و همـه چیز از دریچهء این دیدگاه طلا مشرق زمـین پرداخت و شرق اولین بار بـه ترجمـهء آثاری بزرگ ب برایدر همان عصر بود غر. جدید مورد بررسی قرار گرفت اوستاگان بود بـه صورت یک پیشـه و فن درون آمد و مـهمترین آثار معنوی شرق از ه شناسی کـه تا آن هنگام سرگرمـی نجیب زاد ش بود، چه اگر مکتب زبان شناسی البته تحقیقات شرق شناسان بسیـار ثمر بخ. مورد تحقیق اهل فن قرار گرفت تائوگرفته که تا آیین وقفةء الغه بـه وجود نمـی آمد ، خویشاوندی زبان های هند و اروپایی و علم الاساطیری آریـایی روشن نمـی شد و از این لحاظ یک سلسله از دانشمندان بزرگ اروپایی هست که بدون هناپذیرمشرق زمـین بدون شک مدیون زحمات و کوشش های خست اما آنچه مربوط بـه مسایل دینی و فلسفی . داشت ، عمری را صرف فرا گرفتن زبانـهای کهن مشرق زمـین دکوچکترین چشم کـه یونان منشأ هرگونـه مکتب فلسفی و تفکر و اندیشـه بوده هست بود تعصبات گوناگون از قبیل برتری تمدن یونانی و تصور این آثار این تعصب کلاسیک و معتقدات قرن نزدهم بـه خوبی " گنون" فتند بـه قولقضاوت آنـها را تأتیر قرار داد و در نتایج کـه گر بعد با توجه بـه این عوامل و تضادی کـه بین این دو نحوه تفکر موجود هست جای شگفتی نیست کـه بحث . روشن و منعاست 2». تعبیر وتأویل وداها دست خوش یک چنین پریشانی و اختلاف نظر شده باشد ----------------------- . 92 - 12همانجا ، ص – 2 : آیین فرامرزی) آیین ودایی ( ر یگ ویدا بیـان اندک مفصل تر این بحث بـه خاطری ضروری پنداشته مـی شود کـه از نخستین روز های پیدایش انسان که تا به امروز ، چنان. نام یک جغرافیـا زیسته اند ه ی نیز با هم بمردمان سرزمـین ما خراسان با مردمان هند تاریخ و فرهنگ مشترک داشته و گاه تداوم اندیشـهء ریگ ویدا درون همـه آیین هایی مردمان نام آسیـا مـیانـه یـاد مـی گردد،ه کـه با پارس و دیگر کشورها کـه امروز ب لا ًنمودار خراسان زمـین ، درون آیین زرتشتی ، مانی ، مزدکیـه، و در حصص شرقی خراسان درون برهمنی ، بودایی و غیره کام حتی زمانی کـه اعراب بـه کشور ما تجاوز مـی نماید ، رادمردان کشور خراسان بـه خاطری کـه بتوانند فرهنگ و آیین . هست نام اسلام ه خویش را حفظ داشته باشند ، از اصول اسلام بدوی و پر خشنونت با استفاده از آیین های خویش دین مـی سازند و ب 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 37 هست که ما حتی بسیـاری از مـهره های فرهنگی و آیینی ودایی و زرتشتی و بودایی را درون اسلام دراین صورت. معرفی مـیدارند .غیر عربی و قرآنی باز مـی یـابیم : یـایکی از نماد های آیین های مـیترایی ، ودایی ،بودایی) سبحه( تسبیح ی و مـیترایی و بودایی هست که درون اسلام راه یـافته تسبیح یـا مـهره های کـه به وسیله آن ذکر خدا مـی نمایند یکی از نماد های ودای ... « : ج آربری نوشته شده هست که.از قول ، ا" مـیراث ایران"چنانچه کـه در کتاب جغرافیـایی تاریخی بلخ بـه نقل از کتاب . هست ندان برمکی و از راه ایران کار بردن تسبیح کـه اصولا ًدر مذهب بودا معمول بود ، از طریق معبد بلخ و خاه هیچ بعید نیست کـه ب 2» .اعراب شده ه وارد زند --------------------- 61تهران ، ص 6122الهامـهء مفتاح ، جغرافیـای تاریخی بلخ و جیحون، چاپ اول – 2 زرتشتی دانسته تسبیح را نماد از نیـایش های آیین مـیترایی ، ودایی و" دین وفرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت" واما درون کتاب : از جمله نوشته شده هست که و در ذکر خدایـان دوره مـیترایی و ودایی و همسان بودن آنـها درون مزدیسنا از لحاظ نزدیک مطلق تنـها یک ذات واحد محسوب مـی شوند و گاهی بـه صورت مقدم " اهورا مزدا"هم چنان کـه ...« برهمنیـا و خدایـان وددر . ا نیز این دو این چنین بـه هم پیوسته اندودید درون جلوه مـی نمااهورا –و مزدا –مزدا –آهورا و موخر . ... بسیـار بـه چشم مـی خورد وارونـه و وارونـه مـیترا –مـیترا نیز بسیـار بـه این چنین وضع بر مـی خوریم و رتباط اند، و این پنج ایزد دیگر اما درون این جا قابل ذکر هست که از ارباب انواع دیگری نیز سخن بـه مـیان هست که با این دو درون ا به منظور تکمـیل عدد هفت کـه در نظر آریـایی ها . با مـیترا و وارونـه هفت خدا را تشکیل مـی دهند و شاید این تنـها کوششی بوده باشد * درون ودا سی و سه پروردگار. مقدس و خوش شگون بوده هست --------------------- دگارصفت خدای یگانـه نیست ، اینجا پروردگار صفت هست که بـه فرشتگان بخشیده شده درون اینجا منظور از پرور: توضیح -* هست و هر فرشته پرورندهء یکی از عناصر طبیعی بـه شمار مـی آیند ، هم چنان مثلا ًزن خود پروردگار هست زیرا انسان را بعد .وداها وارونـه یـا وارونا بـه شمار مـی آیدبه همـین سان پروردگار آتش ، مـیترا و در . از زایش ، اوست کـه مـی پروراند یـاد شده هست که اسامـی آنـها کلا ًبه ما نرسیده است، و هم چنین از یک گروه هفت خدایی کـه شاید معادل امشاسپندان باشند نیز یـاد وارونـه – مـیترا، نام کـه نام خدایی مـی باشد، اما از مـیان این هفت خدا آدی تییعنی پسران آدی تیـاشده هست که موسوم اند بـه اما سی و سه خدا درون اوستا پیداست کـه پیشینـهء بسیـار دارد، چون نام امشاسپندان و ایزدان بـه روی هم سی . بسیـار تکرار شده هست و سه مـی باشد کـه ذکر نام آن ها چون دعا و یـاد کردی موجب گشایش درون کار ها مـی شد و تکرار سه بار از این سی و سه خداوند نام واسط دیگر، تشکیل صد و یک نام خداوند را درون مرحلهء وحدت منتقل مـی کند و یـادگار بازماندهء آن درون تسبیح سی و با دو 2». سه دانـه و یک صد و یک دانـه هست -------------------- . 252تهران ، چاپ گلرنگ یکتا ، ص 4122هاشم رضی ، دین و فرهنگ ایرانی ، چاپ دوم – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 47 آیین ودایی . کـه این امر درست بـه نظر نمـی رسد درون حالی. تمدن هند مـی شمارند ژوهشگران، آیین ودایی را ویژه ء پ برخی از و هم . کـه مـیدانیم حوزه آیین بودا یک حوزهء فرا کشوری و فرا ملیتی هست زیرا چنان. مربوط بـه حوزهء تمدنی فرامرزی هست اگر چنین هست پس آیین . حتی آیین زرتشتی . زودایی متأثر از کتاب ریگ ویدا هستندآگاهیم کـه اکثر از آیین ها و مذاهب بعد ا ین زمـین تدو) خراسان( کـه بخش اول این کتاب یعنی ریگ درون سرزمـین باختر ودایی آیین فرا مرزی مـی باشد و مـهمتر از آن جواهر لعل نـهرو نقطه نظر ها و پژوهشـهای ع را دراین موضو. مردمان این سرزمـین مـی باشد گردیده هست و ناشر اندیشـه های این اهمـیت مبنی بر آن هست که خوشبختانـه . حتما در نظر داشت، کـه ما آن را اینجا بنا بر اهمـیت آن مـیخواهیم نقل نمایم کشورهمسایـه و هم کیش ما هند درون قرون و اعصار توانستند بر خلاف مردمان کشورخود ما کـه پس از تجاوز اعراب مسلمان همـه هستی معنوی خویش را فراموش نموده اند،هرگز فراموش نکرده برعداشته های معنوی خویش را پاکیزه نگهداشته و از جانب دیگر درون تحقیق شاد روان نـهرو این مسله . بدون هرگونـه بدبینی بـه قدسیت مفاخرتاریخی خویش تعظیم روا داشته اند ی و بودایی خلاف آنچه کـه اسلام ادعا کرده و مـی کند و بر اساس همـین ادعا های واضح مـی گردد کـه آیین های ودایی و برهمن کاذب خویش دنیـا را بـه خاک و خون کشانیده و مـی کشاند ، دین بت پرستی نبوده بلکه عادعای اعراب مسلمان، آیین های داشته کـه نـه ابراهیم تولد یـافته و نـه موسی و مذکور کاملا ًخدا پرستانـه بوده و این خدا پرستی زمانی درون این سرزمـین ها وجود سوی هند کـه ه کـه که نباید فراموش کرد این هست که شاد روان جواهر لعل نـهرو، کوچ مردمان خراسان را ب اما چیزی. محمدی بوده باشد ، نژادی کـه آریـایی های اگر چنین درون ماقبل التاریخ صورت گرفته هست ، این مردمان را آریـایی مـی نامد ، درون حالی خراسان از مبدأء کـه تا هنوز کشف نشده سرازیر شده اند و اینـها بـه آن پیمانـه نبوده = بوده کـه به سرزمـین باختر یکی دوقیبله یی ردی نموده باشد و به سوی هند مسیر کوچ خود را تغییر داده باشند ، برعاین مردمان خ اند کـه سرزمـین خراسان به منظور شان سوی غرب ه بوده اند کـه برای پیدا نمودن علفچر ها و سرزمـینـهای سبزو شاید هم گسترش دامنـهء کشور خویش ب بومـی خراسان . و شرق بلخ یـا باختر کوچ نموده اند : مـی نویسد " وداها" بـه هر سان نـهرو درون رابطه بـه ریگ ویدا : قدیم ترین آثار خطی، نوشته های مقدس و اساطیر درون . جلگهء سند کشف شود تصور مـی شد کـه ودا ها قدیمترین آثار کتبی و ثبت شدهء تمدن هندی هستند پیش از آنکه تمدن« زمان های تازه تر و محققان هندی بـه زمانـهای ه محققان اروپایی معمولا ًآنرا ب. مورد زمان تاریخی وداها هم گفتگو بسیـار بود یز هست که اغلب مـی خواهندتاریخ هر چیز را هرچه بشود عقب تر ببرندو این تمایل درون هندیـان شگفت انگ. دورتر نسبت مـی دادند . وجود آورنده از این راه اهمـیت بیشتری به منظور فرهنگ باستانی ما ب نوشته های مضبوط هند صورت گرفته تمایلی بوجود آمده هست که تاریخ ریگ ودا کـه قدیمترین موهجوداروکه کشفیـات قتیو زا هر حال تاریخ دقیق آنـها هر چه باشد احتمال زیـاد دارد کـه این نوشته ها و ادبیـات هم از آثار تمدن ه ب. شوداست بـه عقب تر . کـه از نخستین اسناد موجود اندیشـه بشری مـی باشد قدیمـی تر باشد اسرائیلو هم از یونان .مـی نامد" ریـایی بـه آن سخن گفته اندنخستین کلمات و جملاتی کـه مردم آ" دانشمند و محقق آلمانی آنـها را مامولر آنـها افکار خویش را همراه خود مـی آوردند و این . مـهاجرت مـی د هندارمغان آریـایـهایی بود کـه به سرزمـین غنی ودا ها هست منظور نـهرو از بلخ و یـا باختر[ نیز درون ایران اوستااندیشـه ها از همان سرچشمـه و ذخیرهء مشترک تمدن آریـایی بود کـه شکلی دیگر رشد پیدا ه از آن رشد و تکامل یـافت و این افکار درون سرزمـین هند ب] ر . س. زیرا اوستا درون بلخ رشد و تکامل یـافت ا خیلی بیش از ودبه اوستاطوریکه ملاحظه شده قرابت ه شباهت فوق العاده دارد و ب اوستابا زبان وداهاحتی زبان . کرد . قدیمـی هست که درون زبان سانسکریت وجود داردا بـه حماسه های دقرابت و 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 57 غلب پیروان هر رد سنجش و تحقیق قرار داد، زیرا امتأسفانـه اغلب نمـی توان نوشته های مذهبی مربوط بـه مذاهب مختلف را مو ا انتقاد و مقدس و آسمانی مـی دانند و بدینقرار تجزیـه و تحلیل آنـها ی" وحی منزل" مذهب و عقیده، مکتوبات مذهبی خود را درون عین حال را . از آنـها، بـه عنوان اسناد انسانی، پیروان و مومنان آن مذاهب را آزرده مـی سازد و آن را گناهی عظیم مـی شمارند . ... ه دیگری هم به منظور تحقیق و مطالعه درآنـها وجود ندارد شکل خاصی تأسف آور هست ه امر درون نظر من باین . ا ها را الهامات آسمانی و وحی منزل مـی شمارندودبسیـاری از هندو ها درون ، زیرا بـه این ترتیب مفهوم واقعی آنـها کـه بیـان اندیشـه های بشری درون نخستین مراخل تفکراتش مـی باشد از دست مـی رود ی از دانش عه یدر اصل مجمو) دانستن مـی باشد کـه از ریشـهء ویده بـه معنی( وداها . کـه آن اندیشـه ها بسیـار عالی بوده هست حالی هاست کـه شامل سرود ها، ادعیـه، مراسم قربانی، سحر و جادو، و یـار چیزها و اطلاعات زمان خود بوده اند و اختلاطی از بس شوق . گونـه بت پرستی و هیچ نوع معابدی به منظور خدایـان وجود ندارد ها هیچ درون آن. اشعار بسیـار زیبا درون وصف طبیعت مـی شوند ی سر شار ه گاز ذوق زند بـه اندازه یی آریـایی های ابتدایی.که درون آنـها بـه نظر مـی رسد فوق العاده استه بـه حیـات و تأیید زند .پس از مرگ معتقد بودنده شکلی مبهم بـه یک نوع زنده فقط ب. بودند کـه به روح توجه زیـادی مبذول نمـی داشتند یونانی و سپس خدای واحد و سپس همراه با آن تصور و ناز نوع خدایـا ابتدا خدایـانی. تدریجا ًتصور وجود خداوند رشد پیدا کرد و اندیشـه و تفکر را بـه حیطه های شگفت انگیز کشاند، تمایل به منظور کشف رموز . پدید آمد ) msinom ( تفکرات وحدت وجود ه پذیرفت و موقعی کـه ب این جریـان تحول درون طی چندین صد سال صورت. طبیعت فرا رسید و روح کنجکاوی و تحقیق رشد یـافت . بر مـی خوریم اوپانیشاد هابه فلسفه های "پایـان= آنتا "نام دارد ودانتاها مـی رسیم کـه ودازمان آخرین . جامعه بشری درون اختیـار خود داردریگ ودا کـه قدیمـی ترین و نخستین قسمت ودا هاست محتملا ًنخستین و کهنـه ترین کتابیست کـه به گفتهء داکتر . ندیشـهء بشری ، شعلهء شعر و سر مستی از زیبایی ها و رموز طبیعت را مـیتوان یـافتدر این کتاب تراوشات ا درون این نخسیتن ترانـه ها آغاز این ماجرای عظیم ثبت شده دیده مـی شود کـه بشر درون جستجوی مفهوم راز عالم وجود [ :مکنیکول پو و تلاشی را آغاز مـی کند کـه هرگز از دنبال آن دست نکشیده هند از همان زمان تکا...انسان درون آن مـی باشده زند .] هست داشت کـه در ماورای ریگ ودا قرنـها تمدن و اندیشـه وجود داشته هست که از جملهء آنـها تمدن جلگهء سند و بین د توجه بای بـه خردمندان " ه و عالیست کـه ریگ ودا از اینرو بسیـار شایست. النـهرین و سایر تمدنـهایست کـه همزمان همدیگر رشد یـافته اند . اهدا شده باشد" گان راه بوده اند؛ ه بزرگ، بـه پدران ما کـه نخستین جویند وصیتنامـهء شاعرانـه و عالعمل دست جمعی مردمان نسبت بـه " این سرود ها و ترانـه های ودا ها را رابیندرانات تاگور مردمـی با اندیشـه های نیرومند و ساده کـه در اوان تمدن ذهن شان بـه . " کند توصیف مـی" شگفتی های هراس انگیز عالم وجود این نشان سادهاعتقاد ایشان بود کـه در عنصر و نیروی طبیعت .ناپذیر بـه کشف رموز حیـات پرداخته استه شکل خست مفهوم رمزی کـه در برابر شان قرار مـی . بودو شادمانی های ایشان عالی و سر شار از نشاط جنبهء خداوندی مـی یـافتند اما اندیشـهشادمانـه باز دارد و محروم ه از زند سنگینی نبود کـه آنـها را گشت و بارشان مـیه گرفت موجب سر خوشی و نشاط زند اد و ودا ها اعتقادات نژادی هست که درون زیر بار سنگین جستجو های خسته کنندهء فکری درون بارهء گوناگونی های متض. " سازد : " هرچند کـه اکنون از راه آزمایش های معنوی و روحی متعدد روشن گشته هست که . هدف های عالم وجود فرسوده نشده هست 2» ". حقیقت یکی هست ، منتهی خرد مندان آن را بـه شکل های گوناگون مـی نامند -------------------------- 222 – 112تهران،ص 2122سال 1ترجمـهء محمود تفضلی، چاب ، 2جواهر لعل نـهرو ، کشف هند ، جلد – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 67 کـه دورهء مـیترایی را ما درون جغرافیـایی مختلف کشور خود با خدایـان ویژه و سنت های متفاوت با هم از لحاظ شکل چنان شمال بـه دو دسته خصوص درون دو جغرافیـا شرق و جنوب و غرب و ه درون دوره اهورایی نیزمردمان کشور ما ب. ملاحظه نمودیم کـه در دورهء مـیترایی ما چنان. مـی باشد) ریگ ویدایی(و دیگر آیین ودایی ) اوستایی(تقسیم مـی شوند ، کـه یکی همان زرتشتی وارونایینامـیدیم سوی دیگررا مـی شود مـیتراییدر دوسوی یک جغرافیـا هستیم کـه اگر یک سو را " وارونا"و " مـیترا"شاهد از بطن هر دو آیین ملاحظه مـی شود کـه با حفظ . دندر تاریخ هستی خویش تقریبا ًسرنوشت مشابهء با هم دار هردو آیین. نامـید درون بخش اهورایی ما شاهد آیین . برخی از دساتیر اوستا و ریگ ودا تحولات چندی دیگر بنام مذهب و حتی دین ظهور مـی کند بش های مذهبی مـی باشیم کـه ظهور مـی کنند و در بخش دیگر ما شاهد های وندیدایی ، مزدکی و مانی بـه مثابه بزرگ ترین جن هست که این مذهب " چارواکا" و ظهور مذهب خورد بزرگ بسیـار هستیم، اما بزرگتر از همـه ء اینان یکی و نـهضت درون برخی از موارد و سیستم تقریبا ً" چارواکا" مذهب . باعث مـی شود کـه مذهب دیگری با زهد و ورع و پارسایی بـه وجود آید . ی باوری و اندیشـهء ساختاری اجتماعیتفاوت هاگی متشکل از همان نحله فکری مزدکی است، البته با حفظ ه زند . درون سیر تاریخی این نـهضت ها، بعد از ریگ ودا و اوستا درون دوسوی جغرافیـای خراسان کـه منظور از فارس و سند هست در مرحله . گونـه کـه در دوره مـیترایی و وارونایی ما شاهد این همگونی ها هستیم همان. دست یـافت یمـیتوان بـه همگونی های کـه آگاهیم بعد از انحطاط ساسانیـان و به ویژه مغان ساسانی از دین و آیین زرتشتی و بدعت های کـه به نفع خود اهورایی ، چنان مانییعنی مقر حاکمـیت ساسانیـان شاهد اولین نـهضت باوری از سوی ما درون حوزه فارس . و شاهان درون این آیین وارد نمودند .هستیم تأکید درون واقعیت نـهضت مانی یک شکلی از اعتراض علیـه مغان منحط و شاهان ساسانی کـه غرق درون رانی و عیـایشی و سوی اصلاح ه د و پرهیزگاری بمانی مـیخواست جامعه را از طریق زه. بـه انحراف آیین پاک و مقدس زرتشتی داشتند بوده هست جز گدایی کاری دیگر نمـی توانسته داشته ه جامعه کـه مثلا ًطبقهء فقیر آن به منظور زند. و عدالت اجتماعی رهنمون شود باشد و تشکیل خانواده و داشتن یک همسر برایش یک رویـایی بـه شمار مـی آمد کـه رسیدن و یـا داشتن آن را مستلزم کشیدن رنج : درون حالیکه خسروان . مـیدانست " شیرین"برای بدست آوردن " دفرها" غیر از . سه هزار زن داشته است} بر علاوهء شیرین {موافق بـه روایـات بی پیرایـهء طبری، خسرو دوم درون حرم خویش « 2». انی کـه خدمتکار و یـا مغنی و مطرب او بوده اند ----------------------- 216، چاپخانـهء سپهر تهران ،ص 4تاریخ اجتماعی ایران ، ج اول ، چاپ مرتضی راوندی، – 2 درون چنین .. کـه دین زرتشتی چند زنی را نمـی پسندید و از اصراف درون همـه امور زندگی پیروان خویش را منع مـی نمود درحالی آن تدوین نموده و مردم را بـه اجرای یک اوضاع و احوالی بود کـه مانی به منظور اصلاح وضع و عدالت اجتماعی قوانین از سه دین دعوت مـی نمود، درون واقعیت دعوت مانی ، تشویق بـه قیـام مردم علیـه روحانیـان و به ویژه ملا ها کـه آنـها را موبد موبدان مـی موبدان یکی از این موبدان، کـه موبد. خواندند و تمام اشراف و مفسدین و گناهکاران کـه پیروان مفسدین بـه شمار مـی آمدند، بود . نام داشت] کریتر[بود منحط کـه در بعضی از مواقع ساسانیـان حاکمان خویش زیرا درون این سرزمـین با وجود آن. آیین مانی درون سرزمـین خراسان پیروی نداشت ر را داشتند و بخش از این سرزمـین را درون اثر تجاوز درون تصرف خود آورده بودند، اما مردم بـه آیین پاک زرتشتی بدون درون نظ و هرگز از . داشت حاکمـیت موبدان ساسانی و اوامر وندیداد ، بـه گاتاهای زرتشت و آنچه کـه از اوستا اصلی داشتند وفادار بودند بـه همـین خاطر نیز بوده کـه مردم خراسان زمـین همـیشـه بر علیـه هخا ها و . خویش انحراف درون آیین زرتشتی نشان نداده اند ی نداشت کـه ین صورت هست که آیین مانی زمـینـه یدر ا. ل فکری ، آیینی و ملی خود دفاع کرده اندساسانیـان جنگیده و از استقلا 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 77 غیر مغان بود کـه با آوردن بدعت های زیرا اندیشـه های مانی بر علیـه استبداد مذهبی. خویش را درون خراسان تبارز دهد کـه در خراسان آفتاب درون حالی. ضای منافع خویش ساخته بودندبرای ار ام زرتشت ، آیین زرتشتی را وسیله ییزرتشتی، اما از ن . آیین زرتشتی هچنان پاک ومقدس مـی درخشید اکنون نخست مـی پردازیم بـه . هست ] بودا[منظور ما آیین و یـا مکتب . شرقی خراسان نیز اتفاق افتاده هست عین وضعیت درون بخش .آیین بودا فصل دوم : بودائیسم برهمنان به منظور ارضای منافع خود وثروتمندان کـه یکی درون خدمت . شرقی خراسان کـه آیین برهمنی رواج داشت درون هند و بخش انحراف نموده و هندوئیسم را درون اثر تمایلات خویش بـه یک مذهب ) اوپانیشاد(دیگری بودند از آیین ودایی و دنبالهء آن : مـی گوید مـهاتما گاندیکه یسم دین حقیقت بود، چنانکه مذهب هندوئ درون حالی. استبدادی تبدیل نموده بودند حقیقت را از راه عدم خشونت و تشدد جستجو :بگویمـه اگر از من بخواهند کـه مذهب هندو را توصیف کنم حتما در کمال ساد« ... حقیقت هست هنوئیسم دنبال سخت و جدی. ممکن استی بـه خدا متعقد نباشد و بازهم خود را هندو بنامد. کنید 2» .ما دیده ایم کهانی منکر خدا شوند اما ندیده ایمـی منکر حقیقت شود. حقیقت خدا است. هندوئیسم مذهب حقیقت هست --------------------- 512تهران ، ص 2622، ترجمـهء محمود تفضلی ،چاپخانـهء سپهر 2جواهر لعل نـهرو، کشف هند ، ج – 2 فساد ) برهمنان( ملاهای منحرف کـه در هر آیین مظهر شر و فساد هستند درون هندوئیسم نیز این خاخنان ) کاهنان (ولی برهمنان . بر انگیختند : نـهرو این طبقه را چه خوب مـی شناساند و استوار را درون هند طبقهء برهمن علاوه بر آنکه متفکران و فیلسوفان را تشکیل مـیدادند یک طبقهء روحانی بسیـار نیرومند... « . بـه وجود مـی آوردند کـه مـی کوشیدند منافع مستقر خود را محفوظ نگاهدارند با اینـهمـه این نظریـه درون زندگی هند بدرجات مختلف عمـیقا ًاثر گذاشته هست و تصور عالی و ایدالی آنست کـه برهمن مردیست سر باشد و بر خویشتن تسلط کامل دارد و مـی تواند خود را شار از دانش و خردمندی و نیکوکاری کـه اصولا ًانسان خوب و نیک مـی .در راه دیگران فدا سازد اما درون عمل طبقهء برهمن درون گذشته تمام مفاسد یک طبقهء ممتاز و ریشـه دار را داشته هست و چه بسیـار از افراد ایشان کـه نـه و این احترام نـه از جهت داشتن قدرت یـا ثروت و پول دانشی داشته اند و نـه تقوایی، معهذا همواره مورد احترام مردم بوده اند بوده هست بلکه بیشتر از آن جهت بوده کـه ایشان توانسته اند درون مـیان خود مردانی بسیـار شایسته و نیک بـه وجود آورند کـه .مجموعا ًمـیزان خدمت و فداکاری شخصی ایشان درون راه خیر مردم قابل توجه بوده هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 87 ص ممتاز و بر گزیده درون هر دوران سبب شده هست که تمام طبقهء برهمنان از شـهرت ایشان سود ببرند و وجود این قبیل اشخا 2» . بهره مند شوند --------------------- 442همانجا ، ص – 2 رارت پرهیزگاری را سر مـی دهد که تا مگر با شیوهء پرهیزگاری جلو ش ت کـه بودا سر بلند مـی کند و ندایدر چنین اوضاع اس . را بگیرد" شیطانی"نفوس اماره ی همسان درون دوسوی کشور سرزمـین خراسان با تفاوتهای یگونـه کـه گفته شد، درون واقعیت دو شیوه بودائیسم و مانی گری همان مانی گری درون خراسان زمـینـهء رشد نداشت، اما بودائیسم درون شرق کشور. زمانی ، بازتاب علیـهء شرارت نفوس اماره مـی باشد این نکته نیز قابل بحث هست که مانی گری بعد از اسلام درون خراسان پیروان . رشد فعال نمود و خود را بـه وجدان مردم تبدیل کرد چرایی این بر مـی گردد بـه یک بحث گسترده کـه جایی آن درون اینجا نیست و شاید درون بخش سوم این کتاب روی . اندکی داشته هست نـهرو درون . اینجا نخست از بودا یـاد مـی نمایم. ین درون مرز های غربی کشور پیروان خود را داشتنداما این هردو آی. آن مکث نمایم کتاب کشف هند راجع بـه بودا تحقیقات دارد کـه مطالعه آن ما را بـه یک سری از واقعیت هایی مـی رساند کـه نـه تنـها مربوط بـه نیز مـی شود، هر چند کـه نـهرو فقط از هند نام مـی برد، اما جغرافیـای هند هست بلکه شامل سرزمـین خراسان درون بخش شرقی آن از . خوانندهء کـه بتاریخ این سرزمـین و خراسان آشنایی داشته باشد مـی تواند وضع تاریخی را درون هردو جغرافیـا تشخیص دهد کذب اسلام را آشکار جانب دیگر نقل یکی دو پژوهشی را درون رابطه بـه بودا و مانی از آنجا مختصرا ًباز نویسی مـی کنیم کـه که بـه ینموده باشیم که تا مشت این کاذبین باز شده باشد کـه بت پرست حقیقی اعراب مسلمان بوده اند نـه مردمان و مذاهب کشور های نکتهء دیگر اینست کـه جواهر لعل نـهرو بر عبسیـاری از محققین کـه آیین بودایی را نفی . آنـها بـه همـین بهانـه تجاوز نموده اند حرفهای نـهرو از جهتی مـیتواند . ا به منظور رسیدن بـه آخرت قلم داد کرده اند ، رد مـی نماید و تصوری دیگری از بودا مـی دهددنی درون زمان او نیز این دین درداشته کـه هزار سال درون آنجا دین بودایی رواج داشته و ه زند یقابل مکث باشد کـه او درون سرزمـین ه و است، خلاف برخی نظریـات کـه مدعی اند بودائیسم بعد از تسلط دوبارهء هندوئیسم از هند هندوئیسم همچنان موجود بود پهلوی : بـه هر حال ، نـهرو مـی نویسد. رخت بست روز سال نو بودایی . پیش از مـیلاد درون گذشت و همـین زمان مبداء تاریخ بودایی هست 445گی درون سال ه بودا درون سن هشتاد سال« درون ادبیـات بودایی گفته مـی شود کـه بودا درون . ر ماه وایسکا مـی باشد کـه وایساکی پور نیما نامـیده مـی شودماه، د) بدر(روز چهادرهم درون عین حال درون . متولد شده است} با مـهتابهای ماهای مـه و ژوئن بـه سال مـیلادی و خرداد ماه ایران{همـین روز بدر ماه وایساکا .در یک چنین روزی از سال هم درون گذشت یک چنین روز از سال بـه مرحلهء روشنائی رسید و : تعلیمات بودا خوردش با اعتقادات مستقر و ا دگرگون مـیساخت مذهب بودایی وبردرماورای انقلابهای سیـاسی و اقتصادی کـه چهرهء هند ر ت و مناظراتی کـه هند خیلی بیش از مباحثا. باستانی و مبارزه اش با منافعی کـه بصورتهای مذهبی استقرار یـافته بود قرار داشت است، شخصیت عظیم و درخشان خود بودا کـه موجودی فوق العاده بود درون مردم اثر مـی گذاشت ه همـیشـه شیفته و هوادار آن بود . و خاطرهء او درون ذهنشان زنده و تازه بود ر ریزه کاریـها و کنجکاویـهای پیـام بودا هر چند کـه از اندیشـه های عمـیق باستانی هند سرچشمـه مـی گرفت اما برایـانی کـه دداشت و به این جهت اذهان دانشمندان و روشنفکران را مجذوب خویش ساخت و در ه ماورای طبیعی غرق شده بودند تاز .اعماق دل و جان مردم راه یـافت 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 97 ها بگوید کـه فقیر و کم قدر با بـه آن. بـه تمام سرزمـین ها بروید و این حقایق را موعظه کنید: [ بودا بـه شاگردان و پیروانش گفته بود درون این مذهب } طبقهء جنگاوران و حکمرانان= کشاتریـا = کاست { غنی و عالیقدر همـه یک چیز هستند و تمام طبقات و کاست ها ] کـه رود ها درون دریـا یکی مـی شوند بـه یک دیگر پیوندمـی یـابند همچنان هرگز کینـه با نفرت پایـان نمـی پذیرد، بلکه [ بوده زیرا بنا بر تعلیم او پیـام بودا به منظور خیر عمومـی و جهانی و محبت نسبت بـه همـه ] وسیلهء خوبی و نیکی چیره شوده انسان حتما بر خشم بـه وسیلهء لطف و مـهر، و بر بدی ب[ و .] با محبت از مـیان مـی رود ممکن هست [ بودا مـی گوید .در مذهب بودا درستی و درستکاری و انضباط شخصی و تسلط بر نفس و آرمانـهای عالی بود یک انسان نـه ] شخصی درون پیکار بر هزار نفر غلبه کند امای کـه بر خویشتن چیره شود و مسلط گردد بزرگترین فاتحان هست ] شود) برهمن(به خاطر وضع تولد و اصل و نسب خود بلکه بـه خاطر رفتار خود ممکن هست از طبقه پست یـا از طبقهء عالی . د موعظه مـی کرد یـا بـه خدا یـا دنیـا دیگر اشاره ییکه هیچگونـه رنگ مذهبی بـه آن بدهد مطالب عالی را بدون آنبودا تمام این طوریکه ه ب. او همـیشـه بـه عقل و منطق و آزمایش تکیـه مـی کند و از مردم مـی خواهد کـه حقیقت را درون اذهان خودشان جستجو کنند قوانین و حرفهای مرا بـه خاطر احترام بپذیرد بلکه حتما ابتدا آنرا بیـازماید همچنان کـه هیچنباید: [نقل مـی شود بودا گفته هست . بی خبری از حقیقت علت اصلی تیره روزی است. ] طلا درون آتش آزموده مـی شود . نکر مـی شودید مـی کند و نـه مـهست یـا نیست، درون این مورد نـه چیزی را تأی" وجود مطلق"یـا " خدا"بودا هرگز نمـی گوید کـه آیـا .معتقد هست در موردی کـه امکان دانستن وجود ندارد حتما از قضاوت خودداری کرد بل اگر منظور از وجود مطلق چیزیست کـه با تمام موجودات : [ گفته مـی شود کـه بودا درون پاسخ بـه پرسشی کـه ازوی شده بود گفت توان گونـه استدلال دانسته و معلوم و ثابت شود و چگونـه مـی شناخته شده و معلوم ارتباطی ندارد بعد وجودش نمـی تواند با هیچ کـه مـیدانیم سراسر عالم وجود دستگاهی طوریـه ی با چیز های دیگر ندارد اصولا ًوجود دارد؟ بمطمئن شد کـه چیزی کـه رابطه ی بدینقرار ما حتما خود را بـه .] هیچ چیزی را نمـی شناسیم کـه بدون ارتباط با چیزهای دیگر باشد یـا بتواند باشد. از ارتباطات هست . چیز هایی کـه مـی توانیم درک کنیم و در بارهء آنـها معلومات مشخصی داشته باشیم محدود سازیم از بحث درون . منکر آن نمـی شود اما آن را تأیید هم نمـی کند. مـین قرار بودا درون بارهء وجود روح نیز پاسخی روشن نمـی دهده بـه موضوع بسیـار قابل ملاحظه هست زیرا اندیشـه های هند درون آن زمان از روح فردی و روح ن ای باره خودداری مـی کند و خود مطلق و وحدت وجود و خدای واحد و فرضیـه ها و نظریـه های دیگر ماورای طبیعی انباشته بود، و با اینـهمـه بودا بـه دایمـی بودن ر آن هر وضعی بـه وسیلهء شرایط موجود قبلی مشخص مـی یک قانون طبیعی عقیده دارد و آن قانون جهانی علیت هست که بنا ب .تقوا با خوشبختی، و بدی با رنج و شوربختی، خویشاوندی و پیوند دارد. گردد " علل رنج"، "رنج"که بودا اعلام کرد با " چهار حقیقت"در بارهء درد و رنج حیـات تأکید های فراوان هست و ا درون تعلیمات بود . مربوط مـی شود" راه پایـان رنج" و " رنجامکان پایـان یـافتن "، و موقعی کـه شما این رنج را درون طول قرون متمادی مورد توجه قرار {نقل مـی کنند کـه بودا ضمن بحث با شاگردانش گفته هست و بـه دبوده انـه نصیب شان بوده راضی ن ز آنچاو حیـات و از آن جهت کـه مردمـه دهید ملاحظه خواهید کرد کـه در تکاپوی زند آنچه آرزو داشته اند چه اشکهای اندوه فرو ریخته و اگر خوببسنجید خواهید دید کـه اشکهای حسرت و رنج مردمان درون طول قرون .} از آبهایی کـه در چهار اقیـانوس عظیم هست بیشتر بوده هست او چند مدتی ریـاضت کشید و با . ی استراه بودا راه روی و اعتدال مـیان افراط و تفریط، مـیان خود پروری و ریـاضت کش راه . شخصی کـه قدرت جسمـی و سلامتی خود را از دست بدهد نمـی تواند درون راه راست پیش برود: تجربهء شخصی خود مـی گفت ء ک، اندیشـهاعتقادات نیک ، تمایلات نیک، گفتار نیک، رفتار نیک ، تلاش نی: نیکی های هشتگانـه بود* مـیانـهء بودا راه آریـایی 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 08 هء اصلی تسلط بر نفس هست و کوشش به منظور تکامل خویش از این راههای درست، نـه لطف و مسأل. نیک، شادمانی نیک 2» .عنایت ازلی --------------------------- 121 -221ترجمـهء محمود تفضلی ، ص 2جواهر لعل نـهرو ، کشف هند ، ج – 2 درون اکثراز موارد این کلمـه را واست ، و از هرگونـه تعلقیت نژادی مبرا مـی باشد ، نـهر درون این جا بـه معنی نجیب و پاک آریـایی* معمولا ًهند را ای تسینگ{ : درون جایی مـی نویسد تسینگ –ای و در توضیح این مقوله از قول . بـه معنی نجیب استفاده مـی کند بـه معنی ناحیـه " دشا"و " نجیب"به معنی آریـا. معروفست ادشاآریذکر مـی کند اما مـی گوید کهخ بنام ) سی فانگ( غرببا عنوان جهت بـه این سرزمـین داده شده هست که مردانی با نامـی به منظور غرب هست این نام از آن یـا سرزمـین مـی باشد و سرزمـین نجیب همچنین این . ام مـی ستایندخصال نجیب و عالی بدنبال یکدیگر درون آنجا ظهور کرده اند و مردم نیز همـه این سرزمـین را با این ن بدین لحاظ } ... بـه معنی سر زمـین وسطی نیز نامـیده مـی شود زیرا درون مرکز صد ها هزار کشور قرار دارد مادهیـادشاکشور همچنان نـهرو . مفهوم را کـه از کلمـه آریـایی درون معنی نژاد بـه ویژه ساسانیـان ارائه مـی شود ، درون هند و خراسان معمول نبوده هست کلمـه آریـا دیگر معنی نژادی خود را از دست داد و { : جلد اول مـی نویسد کـه در هند 142یی دیگر از کتاب کشف درون ص درون جا معنی غیر نجیب و غیر شریف را پیدا کرد و به قبایل صحرا گرد " غیر اریـا"همچنانکه کلمـهء . را بـه خود گرفت" نجیب" مفهوم . ر – س. }.و جنگل نشین و غیره اطلاق مـی گشت پر امت همـهء زمانـه ها ) پیغمبر( چنانچه کـه از مختصر تعلیمات حضرت بودا بر مـی آید معلوم مـی گردد کـه این پیغام آور. [ هشت اصل بودا،. بیشترین گفتارش با احکام خدایی کـه حضرت زرتشت مردمان را بـه آن فرامـیخواند همسان وهمگون مـی باشد همان اصول ]. تار نیک، رفتار نیک ، تلاش نیک، اندیشـهء نیک، شادمانی نیک و تسلط بر نفساعتقادات نیک ، تمایلات نیک، گف وقتی بـه فلسفه و ] . پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک: [است کـه زرتشت بزرگ درون سه اصل آن را خلاصه نموده هست یعنی ارشاد نموده ، از جمله شادمانی نیک یـا شاد ) پیغمبر( آیین زرتشت مراجعه شود تمام آنچه را کـه حضرت بودا پیغام آورخدا . زیستن را مـیتوان بـه وضاحت یـافت کـه یکی از اصول اساسی آیین زرتشتی را تشکیل مـی دهد برخی از اصول آیین بودا کـه پسانـها بـه توسط راهبان بـه ترک دنیـای و پرهیز از نعمات زندگی . اما چنانکه معلوم استهمسان باشد زمـینـه آن را مـهیـا ه یـا بدبینی را ایجاد مـی نماید چون نمـی تواند باروند زند) پسی مـیسم( ند، و نوع رواج پیدا مـی ک مـی سازد کـه این آیین مقدس بعد از هزار سال درون هند کمرنگ گردد و هندوئیسم کـه به هر حال ریشـه درون تاریخ سرزمـین های هند ما از بحث زیـاد راجع بـه آیین بودئیسم و هندوئیسم درون . ابل قبول به منظور جامعه احیـاء کردداشت دوباره خود را با ارائهء اصلاحات ق هر چند . اینجا صرف نظر مـی نمـیایم چون این بحث لازمـهء یک پژوهش مفصل را دارد کـه از حوصله این کتاب خارج مـی باشد سال با این فرهنگ و آیین یعنی هندوئیسم و از سرزمـین خراسان هزارها یزیرا بخش بزرگ دکه حتما این پژوهش صورت بگیر و حتی بعد از آیین بـه ویژه هندوئیسم بخصوص درون شرق خراسان که تا تجاوز اعراب همچنان حاکم بود,کرده انده بودئیسم زند ء خود نمود تجاوز اعراب مسلمان و اشغال این سرزمـین بـه وسیله دین اعراب ، که تا به امروز ما درون فرهنگ ناب و غیر عربی شدهروزمرهء خویش ملاحظه مـی نمایم و یک طبقه از مردم کشوربا وجود ستم اعراب ه های بسیـار از این آیین و فرهنگ درون زند نام مذهب شان بـه و مستعربه های بومـی همچنان بـه دین و آیین وفرهنگ باستانی سرزمـین خویش وفادار مانده کـه امروز آنـها را این ترتیب بودیسم درون تاریخ ادبیـات باوری خراسان یکی از جمله شخصیت صاحب اندیشـه و قابل ستایش با. یـاد مـی کنند" هندو" . هست اکنون قابل ذکر هست که از دو شخصیت دیگری کـه در تاریخ ادبیـات باوری ما صاحب اندیشـه بـه حساب مـی آید ولی با تاسف جز این دو شخصیت کـه بی گمان حضور درون دوره مـیترایی داشته و در دورهء . نمود روایـات پراکنده چیزی از آنـها باقی نمانده حتما یـاد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 18 اهورایی تندیس های ایشان ساخته شده هست عبارت اند از خنگ بت و سرخ بت کـه به غلط آنـها را پژوهشگران معاصر بـه اثر . .معرفی داشته اند" بودا"عدم آگاهی بودای بامـیان یـا یک غلط مشـهور .ی بامـیان مجسمـه های بودا نیستندتندیس ها بلند بامـیان کـه امروز دیگر درون مـیان نیستند، و بدبختانـه دست اهریمنان پیروز آمد و تن های مبارک ایشان را پاره های پیکره اندیشـهء خویش پاره د ، بـه گمان اینکه کـه گویـا اگر جاودانـه هایی زمانـه ها را از لحاظ مادی از بین ببرند، بـه نفع غول عظمت معنویت را درک نکرده بودند، و دیدند کـه عپندار شومشان، روِح یـاد آن منشولی این غولان دد . خدمتی کرده اند پیکره هاپس از کشتار، بدست اهریمنان، چون خرمن مـهتاب دایرهء روشن دربلندای زمان گردیدند کـه از گرداگرد آن جز . نورچیزی دیگری بـه گوش و چشم نمـی رسد صدایی ستایش و نیـایش و تندیس های بامـیان کی ها بودند؟ . درون پژوهشـهای خویش نام اند) بودا(نام ه اکثریت از پژوهشگران یک قرن اخیِر کشور ما، این دو تندیس بلند بامـیان را ب اما . نام بودا، ستایش بـه عمل آورده انده خود ب متقدم ازاین تندیس ها، درون اشعار اصر ما نیز بر خلاف عقیدهء شعرایشاعران مع .نام بودا یـاد نکرده انده هیچیک از پژوهشگران دیگر پیش از روزگاران زیست روان شاد کهزاد این تندیسها را ب ده بت یـاد گردی) خنگ( و ) سرخ بت ( درون آثار پژوهشی جغرافی و تاریخی متقدمـین چه غربی و چه شرقی این تندیس ها بنام . هست بهار ، "محمد تقی بها درون کتاب . نام داشت ) سیدهارتا: ( ما مـیدانیم کـه حضرت بودا، چنان کـه نـهرو درون کتاب کشف هند مـی نویسد و . مـی نامد) ُبدا(و لقب دیگرش را" علم نفس خویش"به معنی ) سکیـامونی( و لقب او ) سدهان نا(نام بودا را " و ادب فارسی نام وی بوده و ) سیدهارتا( بـه نظر مـی رسدکه آنچه کـه نـهرو مـی نامد درستتر باشد . دمـی شمار) وذاسبب(صحیح اسم بودا را لقب . ساخته است) سدهان نا( ، او } سید{شادروان بهار شاید بـه خاطر کلمـه. درسایر کتب نیز بـه همـین نام یـاد گردیده هست مـی باشد دهخدا نیز نام بودا } بیدار، آگاه، زرنگ، خردمند{ ست بـه معنی کـه در لغت نامـهء دهخدا آمده ا سیدهارتا، یعنی بودا چنان .او ساکیـامونی بوده استه یـاد مـی کند کـه نام خانواد" سیدارتمـه گوتمـه"را . تکه مـیدانیم اسم خاص تغییر ناپذیر اس چنان. بنابرآن، بودا کـه لقب سیدهارتا بوده ، درون تاریخ بـه اسم خاص او تبدیل یـافته هست هیچ ممکن بـه نظر نمـی .نام بودا یـاد گردیده استه بودا درون تمام تواریخ ب. نمـی شود کـه احمد را محمود گفت و محمود را احمد نامـید درون این صورت خنگ بت و سرخ بت شخصیت . بنامند) سرخ بت ( و یـا ) خنگ بت ( اید کـه اگر تندیس ها بودا مـی بود ، آن را .ده استجدا از بودا درون بامـیان بو . نام خنگ بت و سرخ بت یـاد مـی دارنده همچنان این دو شخصیت را تمام لغت نامـه ها و آثار جغرافیـایی و تاریخی ب :یـاقوت حموی درون معجم البلدان وقتی بامـیان را معرفی مـیدارد مـی نویسد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 28 ری کوچک درون سرزمـینی پهناور کـه دژی استوار و شـه. بامـیان شـهر و خوره ای درون کوهستان مـیان بلخ و هرات و غزنـه است« کـه . خانـه ای بلند بر ستونـهای سر بـه آسمان کشیده و نقاشی شده درون آنجا هست. از بلخ ده مرحله و از غزنـه هشت مرحله دور هست کنده شده، دو بت بزرگ و بلند نیز درون آنجا درون تنـهء کوه . درون آن از هرگونـه پرنده نمونـه ای درون آنجا به منظور بازدید بیکاران نـهاده اند 2» .یکی از آنـها را سرخ ُبد و دیگری راخینگ ُبد خوانند، گویند درون همـهء جهان بی همتا هست ------------------ تهران، چاپخانـهء معراج، 5122یـاقوت حموی ، معجم البلدان ، ج اول بخش دوم ، ترجمـهء داکتر علنیقی منزوی، چاپ اول ، – 2 924ص ام رد کـه همـه از تندیس های بامـیان بـه ناز یکسری منابع و مأخذی نام مـی ب) دهخدا( ر دهخدا درون لغتنامـهء شاد روان علی اکب : ، چنین مـیخوانیم]بامـیان[ کلمـهء" ب"در لغتنامـهء دهخدا ردیف حرف . خنگ بت و سرخ بت یـاد مـی کنند از قانون مسعودی " ساخته شده هست ) مایل، خنگسپید بـه تیرگی (بامـیان شـهری هست که درون کوههای آن دو بت سرخ و اکهف« درون هریکی از کوهها دوبت ساخته بوده اند کـه یکی . نام ولایتی هست در کوهستان مابین بلخ و غزنین" . 215ص 1ابوریحان ج ، بلخ را نام شـهری هست به مـیان کابل و بلخ بـه جهت نسبت او" . برهان قاطع. "را خنگ بت و دیگری را سرخ بت مـی گفته اند بامـی خوانده اند و در مـیان آن کوهی هست و درون آن کوه دوصورت هست از سنگ تراشیده و از کوه بر آورده،این دو بت را سرخ بت و خنگ بت نام کرده اند و گفته اند کـه سرخ بت عاشق و مرد،و خنگ بت معشوق و زن بوده، و بعضی این دو بت را لات و وث گفته اند قریب بـه این دو پیکر صورتی دیگری هست بـه شکل پیر زنی و آن را نسرم نام بوده منات دانند و بعضی یعوق و یغ 2» . بامـیکان" نندراج" " از انجمن آرای ناصری" --------------------- علی اکبر دهخدا، لغت نامـهء دهخدا، حرف ب، بامـیان – 2 الم ، از فرهنگ شعوری، از فرهنگ ایران باستان پورداود از فرهنگ همچنان دهخدا از سایر منابع و مأخذ چون حدود الع لغات شاهنامـه ، از فرهنگ رشیدی ، از نزهة القاوب، از آثار البلدان قزوینی و یک تعداد دیکر منابع نام مـی برد کـه همـه این نام بودا یـاد کرده، مجله عرفان شمارهء چهارم ه تنـها از منبع کـه آن را ب. نامـهای سرخ و خنگ بت یـاد نموده اند ه دو تندیس را ب کـه ما قبلا ًگفتیم کـه همروزگاران شادروان کهزاد و همفکرانش این دو تندیس را بدون ارائه هیچ مأخذ و . مـی باشد 2422سال ادبیـات نیز مـی باشند، این گان و شاعران معاصر کـه همـه دوکتورانده نام بودا یـاد نموده و به تقلید از ایشان، نویسنـه منبع معتبر ب این شاعران یک . کـه پیکره های سروران بامـیان را اهریمنان بـه قتل رساندند تندیس ها را درون اشعار خویش بـه ویژه بعد از آن ه این بدون آنکه بدانند ک. را سر دادند" بودا بودا"یـاد این تندیس ها افتادند و گل مرثیـه سرایی شان مـی شگفت و مقلدانـه ه شبه، ب . تندیس ها واقعا ًبودا اند یـا نـه؟ و یـا از سرشت و سرنوشت انـها آگاهی داشته باشند سر " چنانکه از سعید نفیسی درون کتاب. متقدم از احوال و سرشت و سرنوشت این پیکره ها مثل اینکه باخبر بوده اند اما شعرای از سرنوشت و تاریخ این دو پیکره آگاه بوده و دم بلخ بوده بلخی کـه خود از مر بر مـی آید کـه عنصری" چشمـهء تصوف ایران بـه همـین لحاظ مثنوی های وی بنام خنگ بت و سرخ بت درون آن روزگار از عاشقانـه ترین اشعار عنصری بـه شمار مـی آمده : یسداین موضوع را عوفی درون کتاب لباب الالباب قبل قرنـها پیش از سعید نفیسی، نیز بیـان نموده مـی نو. هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 38 عنصری ؛ مثنویـاتی کـه تألیف کرده هست همـه باسم خزانـه یمـین الدولة چون شاد بهر و عین الحیوة و وامق و عذرا و خنگ بت « 2» . و سرخ بت هر یک گنج بدایع و خزانـهء حکم و مستودع معانی دقیق و مجمع امثال رقیق هست --------------------- ، ص 2622،بسعی و اهتمام ادوراد بروان، ترجمـهء محمد عباسی،چاپ اول ، چاپ ممتاز تهران محمد عوفی ، لباب الالباب – 2 925 درون باره اشعاری کـه عنصری بلخی درون مورد خنگ بت و سرخ بت گفته هست ، سعید نفیسی درون کتاب سرچشمـهء تصوف درون ایران ان مـی کنند کـه مثنوی خنگ بت و سرخ بت عنصری بلخی و عبدالحیی حبیبی درون کتاب تاریخ افغانستان بعد از اسلام، هردو بی : اما داکتر ذبیح الله صفا درون تاریخ ادبیـات درون ایران مـی نویسد که. فعلا ًموجود نیست خنگ بت و سرخ بت داستانی بوده محلی مربوط بـه دو بت درون بامـیان بلخ کـه هنوز باقی هست این داستان را ابوریحان بیرونی « 2» . گذاشت] حدیث صمنی البامـیان[ رد و نام آن را بـه عربی ترجمـه ک ------------------ 265، ص 9622انتشلرلت فردوسی ، تهران 2داکتر ذبیح الله صفا ، تاریخ ادبیـات درون ایران، ج – 2 ترجمان البلاغه و همچنان درون همـین منبع ذبیح الله صفا مـی نویسد کـه برخی از پاره های مثنوی عنصری را مـیتوان درون کتب ادبی . حدائق السحر و لغت فرس اسدی و المعجم فی معاییر اشعارالعجم باز یـافت .به دری فارسی نیز ترجمـه شده هست یـا خیر] حدیث صمنی البامـیان[ اما ما آگاه نیستیم کـه آیـا . د نموده انددیگر متقدم بر علاوهء عنصری ، از سرخ بت و خنگ بت درون بامـیان نیز یـا بسیـاری از شعرای : خاقانی مـی گوید گر صبح رخ گردون چون خنگ بتی سازد .تو سرخ بتی از مـی بنگار بــــصبح انـــــدر : و یـا درون جای دیگر درون کف از جام خنگ بت بنگر بر رخ از باده سرخ بت بنگار : و یـا سوزنی سمرقندی مـی گوید کردی مـیان سرخ بت بامــــــیـان ستــیــخ ر آن کـه خنگ بتی را کنی بـه چنگباشی ب : و یـا سیف اسفرنگی مـی گوید مــردم نادان اگر حاکــم داناســـــتی 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 48 . شحنـهء یونان بودی خنگ بت بامـیان نام خنگ بت و سرخ بت یـاد گردیده و به یقین کـه اینـها ه هر روی با صراحت درون تمام آثار و اشعار متقدمـین این دو تندیس بـه ب . دا نبوده اندمجسمـه های بو و همسر ) . مادینـه(در حالیکه سرخ بت زن بوده ) نرینـه( بودا مرد بود: دلیل دیگری کـه تندیس های بامـیان بودا نیستند اینست کـه نام داشت بودا نبود، بلکه بعد از آنکه سیدهارتا بـه مقام بودایی مـیرسد ترک خانـه و خانواده مـی ) DlktaDr" ( یـاشودا"بودا کـه . درون این صورت سرخ بت جز سرخ بتی دیگر نمـی تواند باشد. هیچگاهی همسر بودا درون کنار وی دیده نشده هست . کند کـه داکتر فریـار کهزاد فرزند ایشان آن را بـه نشر سپرده " آثار عتیقه بامـیان"جالب این هست شادروان احمد علی کهزاد درون کتاب بـه عقیدهء کهزاد . نامتناسب ساخته شده بود، بعد در پی ساختن بت دومـی شدند چنین وانمود مـی دارد کـه چون بت اول. هست 2.مرحوم بت دومـی متناسب و زیبا مـی باشد ---------------------- . تألیف احمد علی کهزاد، درون سایت آسمایی " آثار عتیقهء بامـیان"رجوع شود بـه بخش از کتاب – 2 : هشی کوتاه خویش نیز بیـان داشته مـی نویسدعین معنی را بانو زهرا لطفی درون پژو شرایط طبیعي مناسب از لحاظ جنس تشکیل دهنده کوههاي بامـیان بـه همراه حمایت هاي اقتصادي بازرگانان و تجار، باعث « متري بامـیان از لحاظ ساختار 52بت . متري درون دل کوه شد 25و 52حکاکي دو مجسمـه بزرگ بامـیان درون اندازه هاي کار اول «اشي از دقت و ظرافت کمتري درون قیـاس با مجسمـه بزرگ بودا برخوردار است، این مجسمـه کـه بنظر مي رسد پیکرتر دستي صنعتگران بوده و از همـه اول تر بـه تراشیدن آن پرداخته اند اعضاي بودا کلفت تر و بیتناسب، سر او بیحد بزرگ، 2»رانـها مانند شمع دیوار درون بدن او چسبیده استاش نـهایت برآمده، شانـه ها از حد زیـاد فراخ و ----------------------- .بانو زهرا لطفی، مجسمـه های بامـیان ،نگاگری و پیکر تراشی بودایی ، سایت پژوهشسرای تاریخ افغانستان - 2 له این هست که یکی از این أاما مس . جا باشده شاید نظر کهزاد درون باره ء بی تناسبی بت اول و متناسب بودن بت دوم درست و ب من فکر نمـی کنم اشتباه بدین بزرگی را پیکر تراشان کـه شاید صد ها سال روی. تندیس ها نرینـه و دیگری مادینـه ساخته شده اند بـه وجود آید اشتباه مـیتواند درون شکل. کـه یکجا بودا را مرد و بعد آن را زن و یـا برعبسازند آن کار کرده باشند، مرتکب گردند . اما درون ماهیت غیر ممکن بـه نظر مـی رسد درون . بودایی بودن کوشانیـان و ساختن این بت ها درون زمان کوشانیـان مـی باشد تاکید برآن دارد چیزی دیگری کـه کهزاد مرحوم د داشته و تمام ادیـان ه چنانکه خود درون کتاب تاریخ افغانستان مـی نوسید درون زمان کوشانی ها ادیـان معین و مشخصی وجوک حالی . قابل قبول و احترام بوده هست نام باختر یـاد مـی گردید مردم باورمند، نخست بـه ه با ملاحظه تاریخ این واقعیت مسلم مـی گردد کـه که بخش غربی خراسان کـه ب ق خراسان کـه هر و قسمت شر ت زرتشت بـه آیین زرتشتی گرائیدندحضر) پیغمبر(آیین مـیترایی و پس از ظهور پیغام آورخدا نام های مختلف مانند کابلستان ، کاپیسا، بامـیکان و گندهارا و غیره یـاد مـی گردیده ، مردمان معتقد بـه آیین های ه بخش از آن ب . دوره ودایی بودند و بیشتر آیین شیوایی داشتند کـه همان آیین مـیترایی مـی باشد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 58 : مـی نویسد کـه شادروان غلام محمد غبار درهمـین مورد بسیـاربا وضاحت درون دوره کوشانی های بزرگ از قرن اول که تا سوم مـیلادی، تعدد عقیده و مذهب مثل سابق محترم، و طریقه های زرتشتی، « کانیشکا درون مسکوکات خود تقریبا ًتمام ارباب انواع مشـهور مملکت . بودایی و برهمنی، مساویـانـه تحت حمایت دولت قرار داشت 2» . را نمایش مـیداد ------------------ 25مـیر غلام محمد غبار، افغانستان درون مسیر تاریخ، ص – 2 تغییر دین ظرف دو . اشارات تاریخی مبین آن هست که درون روزگار کوشانی ها همـهء مردم بـه آیین بودایی معتقد نشده بودند سرزمـین هند نتوانست کـه بیشتر از هشت نـه از سوی دیگر دین بودایی حتی درون . سه قرن درون جامعه نمـی تواند صورت بگیرد .در حالیکه ساختمان پیکره های بامـیان حداقل چند صد سالی را مـی بایست درون بر گرفته باشد. قرنی دوام بیـاورد زیرا بامـیان درون . و نیز گفته مـی شود کـه بامـیان مرکز دین بودایی بوده است، بازهم از لحاظ منطق تاریخ درست بـه نظر نمـی آید گرچه کـه از قلعهء ضحاک درون این . تاریخی کشور ما مرکزیت نداشته هست یعنی پایتخت شاهان نبوده هست یک از دوره های چهی ولی بامـیان درون خط راه ابریشم . کـه ما از خانـهء ضحاک درون کتاب دوم یعنی دورهء مـیترایی یـاد نموده ایم. شـهر یـاد گردیده هست حضور بازرگانان از گوشـه و کنار جهان کـه هریک ادیـان . جارتی بـه حساب مـی آمده استقرار داشته و یکی از شـهر های مـهم ت و مذاهب مختلف داشته اند ، مسلما ًباعث رونق معابد از هر دینی شده هست و همچنان صنعت پیکر تراشی و مجسمـه سازی نیز هان محلی بـه شمار مـی آمدند و در رونق بخشیدن شـهر از این هم نباید انکارکرد کـه شاهان بامـیان کـه شا. بازار خوبی داشته هست که شکوه و در پهلوی آن. قلعه ها و مجسمـه های زیـاد درون بامـیان مـیتواند مبین این حقیقت باشد. خویش از هر نگاه سعی نموده اند تهء خویش بـه نقل از کتاب باز هم بانو لطفی درون جایی دیگر نبش. نددفِر آیین بومـی خویش را نیز ستایش مـی نمودند و نمایش مـیدا : تاریخ تمدنـهای آسیـای مرکزی روی عقاید کوشانی ها تماس گرفته مـی نویسد شاهان کوشاني از لحاظ مذهبي پیرو آیین خاصي نبودند از اینرو دیده مي شود کـه آیین خاصي را نیز بـه صورت مذهب رسمي « ختلف، آزادانـه بـه فعالیت هاي مذهبي خود مشغول بودند چنانکه قلمرو خود ترویج نکرده اند و پیروان مذاهب و آیین هاي م ایزدان بر روي سکه هاي کوشاني بازتابي هست « تصاویر سکه هاي بدست آمده از دوره کوشانیـان نشان مي دهد، تنوع تصاویر 2».از چندگونگي اعتقادات مذهبي درون گستره وسیع قلمرو امپراطوري کوشان ---------------------- منبع پیشین بانو زهرا لطفی ، بـه نقل از کتاب تاریخ تمدنـهای آسیـا مرکزی ، اتشارات وزارت خارجه ایران ، چاپ اول ، – 2 . 12 – 62ترجمـهء صادق ملک شـهمـیرزاد ، ص اری یـادگار روانشاد علامـه عبدالحی حبیبی درون تاریخ مختصر افغانستان مفصلی درون رابطه بـه عصری کوشانی ها دارد، و از بسی ما نمـیدانیم کـه حبیبی واقعیت . اما از بت های بامـیان درون رابطه بـه کوشانی هاذکر بـه عمل نمـی آورد.های آن دوره یـاد مـی نماید مسله را مـیدانسته کـه این بت ها مربوط بـه دوره کوشانی نبوده و بودا نیست وبنا برآن از ذکر آن خودداری کرده و یـا طوری درون رابطه . اما چنانکه خواندیم درون کتاب افغانستان بعد از اسلام وی این بت هارا خنگ بت و سرخ بت مـی نامد. دیگری بوده هست : تعدد عقاید و مذاهب این دوره مـی نویسد با واسوشکه ختم مـی شود، کـه 551م آغاز و در حدود 512دوره شاهنشاهی کوشانیـان بزرگ از جلوس کنیشکه درون حدود « –درین دوره مبادی فکری و فرهنگی قدیم ویدی و اوستایی کشور، با آثار مدنیت های هخا . ن و ربعی باشدتخمـینا ًیک قر 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 68 از نظر . بودایی یـافته ، و عناصر تهذیبی ساکها و سیتی آریـائیـان تورانی شمالی هم درون آن دخیل گشت –هندی –یونانی شکده های مزدیسنایی آتش مقدس با ستوپه های بودایی کـه در آثار مقدس و دین و پرستش آزادی تام درون آن مراعات مـی شد، آت با وجودیکه کنشیکه و . متبرکات بودایی حفظ و پرسیده مـی شد، ارباب انواع یونانی و هندی درون معابد بر مسکوکات وجود داشت 2» .ر کشور وسیع کوشانی وجود داشتندپسرانش پرورندگان جدی دین بودایی بوده اند، باز هم معابد کیش های دیگر درون سرتاس ----------------------- 96 – 56عبدالحی حبیبی ، تاریخ مختصر افغانستان ، – 2 بدین گونـه ملاحظه مـی شود کـه مردم خراسان درون زمان کوشانی ها دین بودایی نداشتند، تنـها برخی از شاهان از جمله کنیشکا پیرو بقایـای کوشانی ها از دین بودایی بر گشتند و دوباره بـه آیین برهمنی « : عبدالحی حبیبی نیز مـی گوید دین بودایی بودند و قراریکه 2» .معتقد شدند --------------- 96همانجا، رجوع شود بـه ص – 2 بنا ً. اسری نبوده استهم چنین تمام روایـات تاریخی نشان مـیدهد کـه آیین بودایی درون کشور ما مانند آیین زرتشتی و یـا مـیترایی سر از سوی دیگر درون پیش . این فرصت کـه در طی آیین بودایی درون زمان کوشانیـان این دو تندیس ساخته شده باشد، بعید از باور هست لهء دین یک امر کاملا ًمنحصر بـه فرد بوده و آزادی عقیده و اندیشـه مورد احترام قرار أاز اسلام درون مـیان مردم و شاهان مس فردی مـیتوانست دین خود را داشته باشد و هر شاهی مـیتوانست بـه هر دین کـه باشد درون رهبری جامعه قرار گیرد بدون هر . داشت درون حقیقت دین از دولت جدا بوده و دساتیر دینی درون امورات سیـاسی . کـه رعایـای خویش رامجبور بـه پذیرش دین خود نماید آن ثریت مورد حمایت قرار مـی گرفت اما بـه هیچوجه خشونت درون تحمـیل آن بالای اقلیت با وجود آن مسلما ًدین اک. دخالت نداشته هست .های دینی روا نبوده و عمل غیر انسانی بـه شمار مـی آمده هست که ارائه گردید ثابت مـی شود کـه تندیس های بامـیان بودا نبوده هست و درون زمان کوشانی ها یـاسناد بـه هر حال، از مجموعه ء ندیم دین شیوایی بیشتر رواج داشته هست و هم چنان آیین برهمنی دین اکثریت از مردم شرق کشور ما را تشکیل کـه خوا چنان بنا برآن حتما که خنگ بت و سرخ بت را درون آیین های ودایی و برهمنی و مـیترایی و زرتشتی حتما جستجو نمود درون . مـیداده هست او درون . سرشتی خنگ بت و سرخ بت نزدیک مـی سازد ه یک سری از واقعیتهایفی ما را بهمـین مورد هم پژوهش بانو زهرا لط : نبشتهء خویش بـه نقل از منابع دیگرمـی نویسد هنگامي کـه امپراطوران کوشاني درون بلخ حکومت خود را تاسیس د، آیین زردشتي کـه خواستگاه آن از بلخ بود همچنان درون « که تا باورهاي [ ني ها کـه با فتوحات اسکندر بـه این مناطق آمده بودند، کوشش مي د افغانستان رواج داشت، از طرفي دیگر یونا زئوس را با اهورامزدا، هراکلس با ورتراگنا، آپولو و . مذهبي محلي را بفهمند و خدایـان محلي را با خدایـان یوناني مطابقت دهند ین بودایي درون بسیـاري از نقاط قلمرو کوشان ها بـه ترویج آیین بودا همچنین مبلغ. ]هلیوس با مـیترا و آتمـیس را با نانا مطابقت دادند بـه طور کلي شاهان کوشاني از لحاظ مذهب با آنکه پیرو آیین خاصي نبودند، اما هر کدام از این شاهان درون دوره . مشغول بودند علاوه بر اینکه . قرار مي دادند حکومت خود بنا بر مقتضیـات زمان و مصالح حکومتي، آیین ها یـا مذهبي خاص را مورد حمایت بـه طور عموم شاهان کوشاني از دیدگاه مذهبي خود را نماینده و گاه جانشین خدا بر روي زمـین معرفي مي د، بـه طوریکه بعد از مرگ شاهان کوشاني مجسمـه هایي از پیکره آنان ساخته مي شد و در معابد و نمازگاههاي سلطنتي کـه معروفترین آنـها این مجسمـه هاي شاهان کوشاني بـه عنوان نمادي از خدا مورد پرستش قرار . وتل و مات درون متورا بود، قرار مي گرفتسرخ ک شاهان کوشاني قدرت شاهي خود را از حمایت ایزدان حامي خود بدست آورده بودند، و لذا شاهان عطیـه الهي و .[ مي گرفت 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 78 و به دلیل همـین لطف الهي بود کـه شاهان نیز درون . ظاهر شده اندداراي قدرت و نیروي ایزدي بودند کـه بصورت انسان ] نمازگاههاي سلطنتي مورد پرستش قرار مي گرفتند درون واقع هنر مجسمـه سازي بر اساس تصاویر انساني متعلق بـه هنرمندان یوناني بود کـه به همراه موج هلنیسم بـه سرزمـینـهاي ندان یوناني کـه علاوه بر تصاویر انساني از خدایـان خود نیز اثري هنري خلق مي هنرم. شرقي از جمله قلمرو کوشانیـان راه یـافت د، هنگامي کـه وارد سرزمـینـهاي شرقي شدند و در خدمت فرمانروایـان این مناطق قرار گرفتند ابهت و ظرافت و شکوه . مجسمـه سازي خدایـان خود را درون قالب شاهان این مناطق، تجسمي دوباره بخشیدند س نمازگاههاي سلطنتي درون سرخ کوتل و مات درون متورا درون زمان ویما کدفیسس آغاز شد، اما درون زمان حیـات وي بـه پایـان تاسی ویما کدفیسس درون زمان حیـات خود ارجحیت را بـه پرستیدن شیوا داده بود، زیرا کـه مي خواست تمامي سرزمـین هند را . نرسید اما بعد از وي . جهت جلب حمایت هاي مردم این سرزمـین ضروري مي دانست تسخیر کند از اینروي توجه بـه خدایـان هندي را کانیشکاي اول کـه توانست ساختمان معبد سرخ کوتل را بـه اتمام برساند، توجه بـه مذاهب بلخي و ایراني را درون سرلوحه سیـاست 2» مذهبي خود قرار داد ---------------------- تاریخ تمدنـهاي آسیـاي مرکزي،ترجمـه صادق ملک شـهمـیر زادي، تهران، انتشارات از منبع پشین ، زهرا لطفی ، بـه نقل – 2 . . 12-62، بخش دوم از جلد دوم، صص6122وزارت خارجه، چاپ اول را Wihford نظریـات ویلفورد ) بامـیان درون باستان و در داستان(شاد روان داکترعبدالاحد جاوید درون مقاله زیرعنوان . استفاده کرده نیز " هاید"ویلفورد درون یـادداشت های خود از دو مأخذی کـه « : نویسد کـه بیـان نموده مـی ایم دو منلع فرهنگ جهانگیری تألیف تالیف مـیر جمال الدین اینجوی شیرازی و آیین اکبری تألیف شیخ . بهره جسته هست بامـیان مجموعه ایست مشتمل بر پناهگاهها و : مـی نویسدویلفورد . ابوالفضل علالی برادر فیضی دکنی هست این مغاره ها ستون . این سمج ها بعضا ًاست کـه تصور مـیرود معبدی بوده است. استراحتگاههای کـه در کوه کنده شده بیشتر این . ندارد، نقاشی های آن بر اثر دود و کاه دود از مـیان رفته استو بعضی آنـها را مـهجمان عمدا ًاز مـیان اند کـه دوازده بار از بامـیان دیدن کرده بود، درون اختیـارش مـی " مـیان اسد شاه"اطلاعات را یکی از دوستان معتمد او بنام " کیومرث"مسلمانان اصرار داشتند کـه مجسمـهء . هست " بهیم"بنا بر قول او هندوان عقیده داشتند کـه آن نمودار . گذاشت که تا این زمان مردم سمچی را . کـه قبر آنـها نزدیک بلخ است. سومـی شیث پسر شان و همسرش هست یعنی آدم و حوا و را درون آنجا سروده بود، درون محل راهبان و زاهدان بـه تفکر روحانی مـی " ویدا"مشیده های " وایـاسا"نشان مـی دهند کـه 0»پرداختند --------------------- ستان، ، پژوهش درون فرهنگ و شناخت اوستا، بکوشش مسعود مـیر عبدالاحد جاوید، بامـیان درون باستان و در دا – 0 بیشتر معنی و 100شاهی،همایش سویدن، جلد سوم ص و همسرش ) اسوری(همان معنی و اوصاف هست که . اوصاف را کـه در باره خنگ بت و سرخ بت ارائه مـی دهند مطابقت مـی نماید هرچند کـه در نبشته زهرا لطفی بـه نقل از منبع ، درون ادبیـات باوری دوره ودایی دارند) اوشا( اوشس 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 88 چنانکه مـی . یکی دیگر از خدایـان دورهء ودایی مقایسه شده هست ) چندره(دیگری وجه تشابه خنگ بت و سرخ بت با :نویسد ف ها درون مجسمـه بزرگ بامـیان نیز تکرار شده است، با این تفاوت کـه بر بالاي سر چنین نگارگري از بودا و بوداس « این نقش شخصي را نشان مي دهد ایستاده و . مجسمـه بزرگ نقشي خاص قرار دارد کـه از آن بـه الهه ماه تعبیر مي شود یـاد مي شود niWanoa درهماه درون هند با نام چن. شمشیر و سپري بر دست کـه سوار بر گاري با چهار اسب بالدار هست رویش گیـاهان زایش و بالش مردم، نعمت و برکت و فزوني آب بـه [و نمادي هست از حاصلخیزي و در متون اوستایي بر حاصلخیزي و برکت و نعمت و نمادي تاکیدي هایزد ماه ک.] ماه بستگي دارد و تخمـه ي گیـاهان و رویش درون ماه هست ي کـه به همراه چهار اسب سفید بالدار نشان داده مي شود، معنایي سمبولیک از یک از رویش و زایش مداوم هست وقت نجات دهنده و بشارت دهنده مي دهد کـه در انتهاي کالي یوگا کـه همان آخرالزمان بودایی هست براي نجات بشر از ظلم و چون صاعقه مي درخشد درون دست او درون حالي کـه سوار بر اسب سفید هست و شمشیري که[ فساد و تباهي بـه زمـین مي آید 0 »].دارد براي برقراري عدل و انصاف ظاهر خواهد شد --------------------. منصوري، الهام، درآمدي بر اسطوره ها و نمادهاي ایران و هند درون -دادور، ابوالقاسم : منبع پیشن ، زهرا لطفی بـه نقل از – 2 . 912، ص 5122 عهد باستان، تهران، انتشارات کلهر، چاپ اول معرفی " دوره مـیترایی"ل این قلم بر علاوه چندره سایر خدایـان دوره ودایی و برهمنی را درون کتاب دوم نام و ننگ بخش او اینجا لازم دانسته شد کـه با استفاده از کتاب اساطیر هند بـه معرفی سوریـا و . کـه خواننده مـیتواند بـه آنجا مراجعه نماید نموده هست البته این وجه تشابه را درون اوصاف سایر خدایـان . که تا اندکی وجه تشابه روشن گردد دو باره پرداخته شود) اوشا(اوشس همسرش . ودایی و برهمنی نیز مـیتوان دریـافت : سوریـا ات سوریـا درون روای. سوریـا خورشید خدایی هست که بـه تدریج بر سوتری و ویوسوت پیشی مـی گیرد و آنان را درون خود مـی گیرد« سواری هست که هر بامداد بر گردونـهء زرین مـی نیشیند و آسمان را درون مـی ء دارای موی زرین و دست های طلایی و گردونـه او را چشم وارونا و مـیترا مـی دانند و . گردونـهء سوریـا توسط هفت مادیـان و بر روایتی مادیـان هفت سر کشیده مـی شود. نوردد ی هست که بر هنگام آفرینش جهان به منظور اندازه گیری جهان مورد کاربرد این دو خدا قرار مـی درون این روایت درون شمار آدیتیـاهای سوریـا درون نقش سویتری آتش جاوندان آسمان ، بر انگیزانندهء انسان ، فرمانروای باد ها و آبها، جاری درون همـه چیزهای رد،گی ازلی انجام مـی گیرد و نبات و استواری زمـین و ر طبق قانونحرکت سوریـا ب. ند اندراکت و پویـا هست و خدایـانی نیز بدو، نیـازم ن خدایـان سه گانـهء او را چون ایندرا و آگنی پسر دیـاووس مـی خوانند و این سه پسر از کهن تری. و نـهفته استد اآسمان درون وجو ایـان هست سرانجام درون وجود و توجه بـه خدایـان سه گانـه شاید متأثر از حالات خورشید درون آسمان و خورشید خد عصر ودایی استشاید ناشی از بلندی مقام و بی نیـازی او بـه تعریف و ه اسطوره های ودایی سوریـا اندک و این ویژ. سوریـا جلوه گر مـی شوند درون اسطوره کهن آشوین پسران سوریـا و حوری آسمانی هست که بـه حیـات مادیـان نمایـان مـی شود و بدین دلیل آشوینی . تفسیر هست سومـه یـا چندره نیز یکی دیگر از پسران سوریـا و در این روایت سوریـا خوراک آسمانی و نیرو بخش خدایـان و . مـی گیردنام بتدریج توسط ) ماه بدر( درون این روایت سوریـا ، سومـه یـا چندره را بـه کمال مـیرساند و پس از کامل شدن . موجودات زنده هست ) . و این روایت تفسیر اسطوره یی بر حالات مختلف ماه هست . ( از سر مـی گیرد خدایـان مصرف و سوریـا دیگر بار کار خود را 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 98 : )اوشا ( اوشس درون این سرود ها اوشا درون جامعهء . اوشس یعنی بامداد، مشـهور ترین خدا بانو و الهام بخش زیبا ترین سرود های ودایی هست که زیبایی او هر بامداد بـه هنگام پدرود با شوهر خویش فزونی مـی سرخ فام با حاشیـه زرین و چون عروس با وقار یـا زن زیبا اوشا ازلی و پیوسته جوان ، نفس بخش همـهء موجودات ، بیدار کنندهء خفتگان از خواب مرگ مانند ، . گیرد تصویر مـی شود اوشا به منظور انسان فرا . روزانـه هست برانگیزانندهء پرندگان درون آشیـانـه ها و مردان درون خانـه ها و روان سازندهء انان بـه کار موظف اوشا . دست و فرودست پدید آورندهء ثروت ، برکت بخش زمـین و با آنکه خود پیوسته جوان هست نمادگذر عمر بر انسانـها هست نیز. دیـاووس و آگنی و چون او درون آسمان، ابر ها و زمـین دارای تولد سه گانـه و پیوند دهندهء آسمان و زمـین هست اوشس را ی آدیتیـا ها ، یـا همسر سوریـا مـی دانند و گردونـهء او چون سوریـا رخشان و حمل کننده گان آن هفت ماده 2» .سرخ فام اند ------------------ 12 – 22، تهران، ص 2122ورونیکا ایونس، اساطیر هند، ترجمـهء باجلان فرخی ،، چاپ گلشن ، سال – 2 کـه هرکدام ایشان درون زمان خویش و . یدانیم کـه پیوند تنگاتنگ مـیان خدایـان ودایی و مـیترایی وزرتشتی وجود دارداز سوی دیگر م بنا برآن سراغ خنگ بت و سرخ بت را همچنان مـیتوان دریزدان و امشاسپندان . ذات خویش تجلِی خداوند بزرگ و یکتا مـی باشد راجع بـه ایزد بانوان و امشاسپندان زرتشتی و در بخش اول کتاب دوم نام و ننگ این قلم درون همـین کتاب . آیین زرتشتی نیز گرفت .وره مـیترایی مفصلا ًبحث نموده استراجع بـه خدایـان د : بانو زهرا لطفی درون نخستین کلام خویش درون نوشتهء زیر عنوان :مـی نویسد}نگارگري و پیکرتراشي بودایي مجسمـه هاي بامـیان؛{ سرخ بت و خنگ بت، سالهاست کـه در هیئت دو محبوب افسانـه اي درون دل اشعار شاعران جاي گرفته اند، علاوه بر اینکه « . درون اساطیر خنگ بت، نماد ایزد آناهیتا و سرخ بت، نماد ایزد بهرام یـاد شده هست ن بـه واقعیت تاریخي آن نگریسته شود، نماد محبوبه هاي شاعران و قصه پردازان رنگ وقتي کـه از دل اساطیر مجسمـه هاي بامـیا اینجاست کـه مي شود بـه راحتي مشاهده کرد چگونـه واقعیت هاي تاریخي یک سرزمـین سر از افسانـه پردازي هاي تخیلي . مي بازد نگ و تمدن این سرزمـین درون گذشته هاي تاریخي اش بت هاي بامـیان نـه نمادي از دو دل داده کـه نمادي از غناي فره. درون مي آورد 2» ت بوده اس ----------------------- منبع پیشین ، زهرا لطفی، سایت پژوهشسرای تاریخ افغانستان – 2 جلب نظر نمود کـه به نا درست بخش از آثار نوشتاری را کـه کاوشگران پیدا نموده ] شاهمامـه[از جانب دیگرخبری درون سایت : این گزارش چنین تهیـه گردیده است. آن را مربوط بـه احکام شرعی بودا دانسته اند ) سوترا( نام بـه د ان . کاوشگران احکام شرعی دین بودا را درون خرابه هی بت های بودای بامـیان پیدا د« 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 09 توسط رژیم طالبان تخریب شدند توسط محقیقن درون خرابه های مجسمـه های بودا که) سوترا( بخشی از احکام شرعی آیین بودایی بقایـای احکام 6551در ماه جولای somocI تیم محققان شورای بین الملی بنا و محوطه ها ایکوموس . ست آمده درون بامـیان ب را درون خرابه های یکی از بودا ها پیدا د، که تا به حال درون ژاپن اسناد متعددی از داخل بودا ها بدست آمده است) سوترا(شرعی ) ؟( با حروف گلیلگیت، بامـیان نوع یک خط هست که درون مناطق شمالی هند، پاکستان و افغانستان مورد استفاده " احکام"این سوترا بخش بدست آمده مربوط بـه ابتدایی یک حکم شرعی سوترا هست که درون مورد اصول عقاید بودیسم هست که . ... بوده اند نوشته اند نوشته و " قان"است بـه گفته کاوشگران این تیم این قوانین بر روی تکه های پوست درختی موسوم بـه " همـه چیز فانی" مـی گوید همراه با گلوله های گلی کـه احتمالا ًسمبل استخوان های بودا هست در بین پارچه ای پیدا د 2» خبر گزاری کیودو چاپان ---------------------- . شده از سایت خشت و خورشیدسایت شاهمامـه و بر گرفته اکنون ما کاری بـه این نداریم کـه گردانندهء سایت شاهمامـه و خشت و خورشید بـه چه مقدار از . این بود متن مختصر شدهء خبر وط مرب" سوترا"فقط گفتنی هست که . اصول و آیین بودایی با خبر بوده و به چه پیمانـه تاریخ ادیـان هند را مطالعه کرده کرده اند : مراجعه مـی کنیم بـه یک منع تحقیقی معتبرکه مـی نویسد"سوترا"برای روشن شدن معنی . بودیسم نیست : سوترا ها « شروتیـها کـه در فصل جدا بررسی خواهد شد، جزء گروه نوشته های اوپانیشادکلیـه کتب مقدسی کـه بدانـها اشاره شد، بـه اضافهء ار و نیز به منظور استعمال و بکار بستن دقیق آنان ، بـه نظر ضروری آمد کـه نوشته های دیگری به منظور حفظ این آث. یـا منزل آمده اند این . باشد و مراسم عبادی را بـه ایجاز و اختصار هر چه تمام تر بیـان کند" artus "بنگارند کـه شامل سوره های بسیـار کوتاهء : آثار بدین قرار اند هستند و خلاصه و زبدهء مطالب مربوط بـه آیین نیـایش و ) وحی " [ شروتی"بنی بریعنی سوتراهایی کـه م" شراوتاسوترا" – 2 . قربانی را بیـان مـی کند . کـه مربوط بـه سمریتی هست یعنی احدایث و روایـات یـا آثاریکه مبداء انسانی دارند و قیـام بـه شروتی هستند" سمارتاسوترا" – 1 : سمارتا سوترا بـه شرح زیر است"و انجام آداب نیـایش صاحب خانـه و همسرش جهت ه کـه مربوط بـه مراسم نگهداری آتش خانواد" اسوتراگریـه" –الف .این مراسم مربوط بـه اجرای پنج قربانی روزانـه است. خفظ منافع معنوی و مادی خانواده هست این اثر وظایف دینی و " . نظام اخلاقی" ،" شریعت"، " ناموس" یـا وظیفه ، " دارما" یعنی امور مربوط بـه " دارماسوتر" –ب . مذهبی افراد را تعین مـی کند » . درون این رساله فنون هندسی به منظور ساختن محراب آتش و قربانی ذکر شده است. شولوا یعنی اندازه گیری" اشولواسوتر" –ت 2 ------------------ 14 – 14ص 2تهران، ج 6422وسسه انتشارت امـیر کبیر ، سال داریوش شایگان، ادیـان و مکتب های فلسفی هند، چاپ م – 2 کـه مـیخواهند وارد این مبحث یعزیزان. ها بحث کلانی هست که ما نمـی توانیم مفصلا ٌآن را بـه بررسی بگیریم " سوترا"بحث . شوند بهتر هست به کتاب ادیـان و مکتبهای فلسفی هند اثر داریوش شایگان مراجعه نمایند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 19 از کتاب مقدس آیین ودایی یدا مـی گردد کـه سوترا ها مجموعه یی بـه عمل آمده این اصل هو" سوترا"حث کـه در رابطه بـه از مبا بـه دو ) ودا( هر ) آتهارواودا( ) ساما ودا) ( یـاجور ودا) ( ریگ ودا: ( ودا عبارت اند از« .مـی باشد، کـه بنام ودا ها یـاد مـی گردد هست تقسیم شده " ودا"که شامل تفاسیر سرود های ) براهماناها( و ) sartnam( سرود ها یعنی مجموعه) سامـهیتا( گروه کـه مربوط بـه " اوپانیشاد"که مربوط بـه عبادت و نیـایش و مناجات هست و " آرانیـاکا"هر برهمانا از سوی دیگر بدو گروه . هست 2» ... حکمت الهی و طریق وصول بـه معرفت ایزدی هست تقسیم شده هست ---------------------- 44ص 2همانجا ، ج – 2 بـه مجموعه سوترا ها از سوی دانشمندان و علمای دینی هند که تا اواخر قرن سوم مـیلادی با استفاده از کتب مقدسه ودایی افزوده مـی فهم عامـه مـی ساختند و شامل شده هست ، بدین معنی کـه در هر دوره کتب مقدسه ودایی را تفسیر و تأویل مـی نمودند و مطابق او از شصت و دو مکتب غیر متشرع و ملحد نام مـی برد کـه به گمان اغلب زمانی کـه بودا ظهور مـی نماید . دسوترا ها مـی ش . مـی آید رکه خود پرورده همـین مکاتب بـه شما با آن. منظورش از کتاب مقدسهء پیش از خودش بوده هست : داریوش شایگان مـی نویسد ت فحص درون ماهین دقیق تاریخ پیدایش این مکاتب کاری هست بسیـار دشوار، قدر مسلم این هست که نخستین کوشش به منظور تیتعی« درون محافل خارج از نظام برهمنی نیز این روحیـهء ها ظاهر شد ، ولی بدون تردید" اداوپانیش" اشیـاء و کائنات به منظور اولین بار درون . ودا صحبت از شصت و دو مکتب غیر متشرع و ملحد مـی کند کـه در آن هنگام موجود بوده استب. تحقیق و تتبع طلوع کرده بود بر خاسته باشد کـه برای رد و انتقاد عقاید ملاحده بـه " اوپانیشاد ها"گان ه احتمال مـی رود کـه فلسفهء هندو از مـیان عرفا و سرایند 2» قدات غیر برهمنی را درون هم بکوبندمباحثات و مجادلات فلسفی تن درون مـی داند و مـی کوشیدند معت ---------------------- 624همانجا ، ص مجموعه . طور کامل آثار مذهبی قبل از بودا مـی باشد ه حتما گفت کـه اوپانیشاد ها خود یک بحث دیگریست و اوپانیشاد ها ب و . را شش رساله خوانده اند کـه به نثر نوشته شده است، کهنترین گروه اوپانیشاد ها . اوپانیشاد هست 551اوپانیشاد ها درون حدود . گروه دوم منظوم هست همچنان سایر اوپانیشاد ها را بـه دسته های مختلف تقسیم نموده اند : درون رابطه بـه آیین اوپانیشاد ها نوشته شده هست که ندی محض وپیوستگی دو اصل فلسفی یعنی آتمان و است همان" اوپانیشاد ها"اولین و اصلی کـه اساس و بنیـاد کلیـهء تعلیمات « .جریـان دیگر مبحث وحدت وجود هست . برهمن هست . جریـان سوم اشاره بـه مفهوم یک نوع آفریننده و پروردگار بزرگ و بی همتا هست که جهان تحت فرمانروایی و استیلای اوست " ِسراکبر"م تحت عنوان 6562ه فرزند ارشد شاه جهان درون سال بـه فارسی توسط شاهزاده داراشکو" اوپانیشاد" اولین ترجمـهء . صورت گرفته هست داراشکوه همواره کوشیده کـه مفاهیم مـهم فلسفی هند را درون قالب تصوف اسلامـی درون آورد و وحدت و یگانگی این دو سنت بزرگ 2» . لا مذهبی تلقی شد را بـه اثبات برساند این روش عرفان تطبیقی داراشکوه دز مان او نوعی کفر و -------------------- 252 -552همانجا ، ص – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 29 بیـان گردد و این " سوتراها"اینجا خواسته شد که تا معنی . بـه هر حال ، تفسیر و تشریح مکاتب فلسفی و مذهبی هندی کار ما نیست ول پژوهشگران گفته شده بخشی از احکام شرعی کـه در سایت خشت و خورشید ایرانی از ق چنان" سوتراها"نکته ثابت شود کـه . بودایی است، نادرست مـی باشد و سوترا ها قطعا ًبه آیین بودایی تعلق نداشته و شامل آیین ودایی و برهمنی مـی باشد اوپانیشاد ها بنا بر این گفته مـیتوانیم کـه پیدایش سوترا ها درون بامـیان بـه معنی این هست که ودا ها ، بـه شمول هر چهار بخش آن و که همـه را سوتراها مـی نامند ، درون کشور ما موجود بوده و بخشی از شخصیت و اندیشـه راهم درون دوره مـیترایی و نیز درون دورهء از جانب دیگر حضور این سوترا ها بیـانگر . اهورایی وتا چند قرن بس از تجاوز اعراب مسلمان بـه خاک ما ، تشکیل مـیداده هست . کـه مجسمـه های بامـیان تعلق بـه بودا ندارنداین واقعیت هست . ما از این منابع درون بالا یـاد کرده ایم. اعراب خنگ بت و سرخ بت را همانندی مـی دهند با بت های لات و منات : درون باره لات و منات کـه گفته مـی شود کـه . لات و منات هم ، یکی زن و دیگری مرد هست خدایـان دیگر نیز درون ردیف او بیش و كم .همتا بى بود و نـه یكتاآمد اما نـه دایى بزرگ بـه شمار مىخ ،الله ّ پانتئون جاهلى در« لات .بود آنـهاشمردند مورد پرستش خاص لات،منات و عّزى كه قریش آنـها را ان خدا مى جمله،وجوداز .شدند پرستش مى سفید داشت و لات درون آنجا بـه صورت سنگ قرار طائفك معبدش نزدی.آمد ظاهرا خداى شمس بود و مادر خدایـان بـه شمار مى بـه معبدش هم بین مكه و مدینـه بود درون محلى. پروردگار مرگ و اجل بود الخصوصمنات خداى سرنوشت وعلى .شد پرستش مى م وادى نخله بود بـه نا محلىزهره بود و معبدش درون عزى هم خداى.پرستیدند سیـاه مى دریـا و آن را بـه صورت سنگ نزدیكنام قدید 2» .ورزیدند قریش درون تعظیم آنـها اهتمام خاص مى اماالبته اختصاص بـه قریش نداشتند این خدایـان.بین طائف و مكه ------------------ هم چنان درون رابطه بـه ان الله مراجعه .یـادشت های پراکندهء این مولف از کتاب بامداد اسلام اثر داکتر حسین زرین کوب – 2 ، جلد دوم از این قلم و نیز بـه کتاب تاریخ اعراب از فیلیب "سیطرهء هزار و چهارصد ساله اعراب بر افغانستان" د بـه کتاب شو . خوری حتی، و بیـان الادیـان تالیف ابوالمعالی محمد بن الحسین العلوی بـه تصحیح هاشم رضی ی کـه یکی از محقیقن دوره غزنویـان کـه به گمان اغلب درون در کتاب بیـان الادیـان ابوالمعالی محمد بن الحسین العلو . او . دورهء سلطان مسعود غزنوی مـیزیسته هست تصریح شده کـه الله پیش از اسلام درون مـیان اعراب معروف بوده هست نام الله درون عرب مشـهور و معروف بوده هست و جز ایزد تعالی را بدان نام نخوانده اند و در اشعار« : مـی نویسد کـه جاهلی بگفته اند و در ابتدای نامـه ها بـه روزگار جاهلیت بسمک الهم نبشته اند چنانکه ما درون اسلام بسم الله الرحمن الرحیم 0» .مـی نویسیم ---------------------- 2000ابوالمعالی محمد بن الحسین العلوی ، بیـان الادیـان ، تصحیح، تدوین و تألیف هاشم رضی ، چاپ سپهر ، سال – 0 3 – 0تهران ، باب اول ، ص : اما درون حواشی و تعلیقات همـین اثر درون رابطه بـه ریشـهء کلمـهء الله مـیخوانیم کـه لفظ سریـانی هست که بـه معنی خدا است؛ یـا این " الاها"عده یی معتقدند کـه لفظ الله عربی الاصل نیست و اصل آن... « ت کـه مـیم مشدد درون اللهم کـه فعلا ًلفظ دعایی معمول هست و درون زبان اعراب بعید نیس" . مشتق است" الوهیم"لفظ عبری عبری باشد کـه برای جمع یـا تفخیم زیـاد " الوهیم" پیش از اسلام بـه عنوان دعا درون مفتتح نامـه، متداول بوده اثری از مـیم . کرده اند آن با هم موافقت ندارند، ابن جریر درون تفسیر را عربی الاصل مـیدانند ولی درون تعیین ریشـهء" لله"مفسیرین و اهل لغت گفته کـه این آیـه اشاره هست بهانی کـه لفظ الله –وذرواالذین یلحدون فی اسمائه : هء سدو هفتادونـه از سورهء اعرافآی م بیـان ابن جریر مشعر براین هست که درون زمان قدی. مشتق پنداشته اند" عزی"گرفته و لفظ عزیز را از " لات"را از 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 39 بیشتر . علم مرتجل است" الله"به زعم عده یی از مفسرین و اهل لغت . مـی پنداشتند" الات"کسانی لفظ الله را مخفف " الاله"بوده و همزهء آن بـه تخفیف حذف شده و به عقیدهء ایشان الف و لام درون " الاله"مفسرین معتقدند کـه الله درون اصل بـه معنی عبد مأخوذ دانسته " اله"را از ریشـهء " الله" عده یی. علم باالغلبه مـی باشدالله بنا براین لفظ. الف و لام عهد هست به معنی تحیر مشتق گرفته " وله"بهر لام بـه معنی تضرع و تحیر و دسته یی هم آن را از " اله"و بعضی از ریشـهء ب ریشـه گرفته و اعراب قدیم لفظ لاه را بر مدر لاه بـه معنی ارتفاع و احتجا" لاه"از " الله"به زعم عده یی لفظ . اند .خورشید نیز اطلاق مـی کرده اند فصل هشت مسطور هست که 0باب ] sotodoreHهه رودوتوس [ درون تاریخ هرودوت " ینابیع الاسلام"به نقل اعراب پیش از شک نیست کـه " . الات"و دیگری بـه نام " اوتال"اعراب درون زمان جاهلیت دوخدا داشته اند، یکی بـه نام ظهور دین اسلام با لفظ الله آشنا بوده اند، زیرا لفظ الله درون اشعار شعرای جاهلیت موجود هست و اگر هم اشعاری بـه 0» . دوران جاهلیت نسبت مـی دهند مربوط بـه آن زمان نباشد بی گمان نمایندهء الفاظ و افکار آن زمان هست --------------------- 30 – 00همانجا ص -0 : همچنان درون همـین مورد هاشم رضی مـی نویسد کـه تألیف ابوالید محمد بن عبدالله المکی معروف بـه ارزقی هست که " مکه و اخبار ها" بهترین مدارک درون این باره کتاب « بن هم چنین رجوع شود بـه کتاب الاصنام تألیف هشام بن محمد. مـی زیسته] هه 132[ درون زمان خلافت منصور دوانقی ].هه 110[السائب الکلبی، متوفا StnNl هوستون اس مـیتمنتها جمعی هم چون پروفسور . خاور شناسان نیز جمله این معنا را درون نوشته های خود آورده اند یله ء از جمله بزرگترین خدایـان قبگی الله قبل از اسلام بحث داشته و معتقدند کـه الله ه درون چگون" ادیـان بشری"در کتاب lnITN نمایـان معرفی نموده اند کـه در قبیلهء درون کتاب ادیـان بشر الله را خدای نوسو برخی هم چون . واحد و انگشت نما نبوده هست 2» .قریش کـه پیغمبر اسلام نیز از قبیله بوده هست مورد پرستش قرار داشته هست --------------------- 552– 49همانجا ، ص – 2 جامع موجود هست که ما ؟؟ گراشات درون باره لات و منات و عزی بـه مثابهء ان الله اخبار و؟؟ مفصلئاثر همچنان درون همـین . از نقل آنـها جهت جلوگیری از اطالهء کلام صرف نظر کردیم و خواننده خود اگر بخواهد مـی تواند بـه آن کتاب مراجعه نماید ب آنـها را لات و منات و یـا یغوث و یوق مـی دانسته اند ، داکتر جاوید درون مقاله بـه هرحال، درون بارهء این این مجسمـه ها کـه اعرا نخستین دانشمند اروپایی کـه شرحی راجع بـه بامـیان ... « : مـی نویسد" هاید"تحقیقی کـه از آن نام بردیم درون استناد بـه تحقیقات مطالبی درون باره بامـیان و دو بت معروف آن نوشته کـه هاید کـه استاد زبان عربی و تاریخ ادیـان بود،. نوشته توماس هاید هست هاید از سرخ بت و خنگ بت یـاد مـی کند و از اصنام صامـی نام مـی . راهنمای پژوهشگران و طرف علاقه باستان شناسان شد از قرآن را ی ان یعوث و یعوق مـیداند سپس آیـه یبرد و بنا بـه روایـات بعضی از منابع عربی و دری سرخ بت و خنگ بت را هم پروردگارا، آنان نافرمانی د،ی را پیروی نمودند کـه مال و فرزندش جز بر زبان : نوح گفت { : ترجمـهء آیـه . نقل مـی کند و نـه " سواع"را واگذارید و نـه " َود َ"زنـهار ، خدایـان خود را رها مکنید و نـه : وی نیفزود و دست بـه نیرنگ بزرگ زدند و گفتند آیـه بیست وسه سوره . [بارخدایـا جز بر گمراهی ستمکاران مـیفزای. و بسیـار را گمراه کرده اند" نسررا"و نـه " یوق"ه و ن" یغوث" یست کـه این نام ها اصل و ریشـه عربی دارند یـا معرب کلمات بابی و سریـانی استند معانی این اصنام را چنین داده نمعلوم ] نوح : اند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 49 علی مترجم و مفسر معروف ضبط عبدالله یوسف" هاید"ضبط مذکر -به معنی توت –ود مونث –به معنی زیبایی –سواع شیر یـامـیش -به معنی قوت وحشیـانـه –یغوث عقاب یـا شاهین –نسر 2» این ها همـه بت های دوره نوح بوده اند ---------------------- 629عبدالحد جاوید ، منبع پیشین ، ص – 2 .. لوم نیست کـه خود نوح کدام یک از بت ها را و به چه نامـی مـی پرستیده ایـا بت الله درون آن زمان نیز بوده یـا نـهاما مع باستان شناس یک{: بـه این هست که ه اگر بر گردیم بـه آثار دوره اهورایی درون بامـیان چیزی دیگری کـه قابل ذکر هست در رابط }.طلا است، حتمـی شده هست بابیده درون ولایت بامـیان کـه مزین افغان مـیگوید کـه وجود مجسمـه بودای خوا .یـاد مـی نمایند" نیروانا" این مجسمـه را بـه اصطلاح همان { این مجسمـه اگر موفق بـه پیدایی آن شوند، نـه مجسمـهء خوابیده بودا، بلکه این پیکرهء زنی بنام . اما واقعیت چیزی دیگری هست ) نسرم مـی باشد : ع بدین شکل نوشته شده هست که ودهخدا بـه نقل از چند منبع دیگر این موضدر لغت نامـه از ) ( از فرهنگ نظام" ( برهان قاطع"نسرم نام بتی هست به صورت زنی از بتخانـهء بامـیان نزدیک سرخ بت و خنگ بت « هست به شکلی زنی هست و از آن دو خرد تر. از کوه تراشیده اند) از جهانگیری) (انجمن آرا . برهان قاطع( هم مـی گویند } ستوا{ و او را ) فرهنگ نظام( : چنین نوشته شده هست ) ستوا( و در مورد نیز " نسرم " بتی هست که از سنگ تراشیده اند بـه شکل پیر زنی درون موضع بامـیان قریب خنگ بت و سرخ بت و او را –ستوا ) .انندراج(برهان قاطع، . ( گویند . ت کـه این گمان نزدیک بـه یقین هست ، نـه مطلقاما حتما گف ا نیز درون بامـیان حتما موجود باشد و برخی از مجسمـه از سوی دیگر از این واقعیت هم نمـی توان انکار کرد کـه مجسمـه های بود بهتر بل. گفت و معشوق را نباید بودا ولی خنگ بت و سرخ بت ، این عاشق بدون تردید مجسمـه بودا نیز هست ؛ یـافته شده های این دو نام ، عاشق معشوق نماد از فرهنگ دوره هایی مـیترایی ، ودایی و . خنگ بت و سرخ بت یـاد ام هست به همان . اهورایی سرزمـین ما مـی باشد شناسی و یـافت سرشت و سرنوشت این دو پیکره را بـه نسل های آینده مـی گذاریم که تا با استفاده از انکشافات باستانشناسی ، خاک . سنگ شناسی بـه موفقیت هایی نایل آیند ------------------------------- : یـادداشت ها بـه همـین خاطر هست که برخی ها به منظور اینکه . و بودیسم را بت پرستی مـیدانند. درون اصطلاح عوام الناس ، بودا یعنی بت مـی باشد دایی و اهورایی آگاه نگردند، قصدا ًبا تأکید بـه فهم و برداشت غلط عوام مردم از تاریخ آیین های خدا پرستانـه مانند مـیترایی و 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 59 له أالناس همـه آثار و تجلیـات خدایی را درون دوره های پیش از بودیسم ، مربوط بـه همـین دوره مرتبط ساخته و مـی سازند، این مس . نموده ایم یکی از تلقینات تحمـیلی اعراب بـه شمار مـی آیدکه ما درون همـین کتاب روی آن بحث . درون نزد عوام اسم مونث هست در حالیکه سوریـا یکی از خدایـان نرینـه مـی باشد: سوریـا بی مسمـی اند کـه در هیچ یک از به منظور خنگ بت و سرخ بت ، اسمای) هشاهمام(و ) صلصال( د که، اسمایباید خاطر نشان نمو اما شاهمامـه واژهء ترکیبی . ته مخلوط با ریگ معنی نموده اندرا ِگل خشک ناپخ) صلصال. ( لغت نامـه و کتب تاریخی ذکر نیست اگر شاه را بـه معنی شاه یـا فرمانروا بگیرم ، مامـه درون لغت نامـه دهخدا بـه نقل از حاشیـهء فرهنگ اسدی نخجوانی، جغد . هست . معنی گردیده هست محال را نتوانم شنید و هزل و دروغ کـه هزل کفتن کفر هست در مسلمانی رای و قصر بزرگان طلب تو درون دنیـاس . چو مامـه چند گزینی تو جای ویرانی . درون گویش مردم ولایت پروان بـه ویژه پنجشیر بـه معنی مادر است" مامـه"اما شاهمامـه و ( خلیل الله خان خلیلی ملک الشعرای دورهء ظاهرخانی کـه خود از شـهرستان پروان بوده ، باری نخست این اسم کـه از روی آن منبع ، جناب عنایت الله شـهرانی قصه ککِ را تیـار . ذکر کرده است" عیـاری از خراسان"ا درون کتاب ر) صلصال . موجود است" شاهمامـه" نموده و به نشر سپرده هست و متن این قصه درون سایت .ر هست یـا مادر شاه استآن شاه جغد ها مـی باشد و به معنی گویش محلی شاه ماد این صورت شاهمامـه بـه معنی واژه ء درون فصل سوم : آیین مانی (هو بالیده همان گونـه کـه گفته شد آیین مانی بعد از اسلام و قسما ًهم درون زمان ساسانیـان درون سرزمـین خراسان رویید تبارز مـی نماید، احکام آیین مانی زمانی کـه بر ضد مغان منحرف از دین زرتشتی درون دورهء ساسانی ها . داشته است) نشوء ونما از حث های قابل پژوهش هست زیرا عده ییله یکی از بااین مس. زیـادی را از سه دین، زرتشتی، بودایی و عیسایی بر مـی گیرد پژوهشگران نظرات دیگری درون این زمـینـه ارائه مـیدارند، بهر حال مانی درون ادبیـات خراسان زمـین بـه مثابهء یک پدیده دورهء یرات خویش را بـه ویژه بعد از اسلام داشته است، وجزء از ادبیـات باوری درتاریخ دورهء اهورایی سرزمـین خراسان اهورایی تأث اما ما اینجا . بـه شمار آمده کـه اطلاعات درون مورد آن حتما حاصل گردد و پژوهشگران بـه بررسی جوانب مختلف آن بپردازند و یکی دیگر از شخصیت های صاحب اندیشـه درون دورهء اهورایی تاریخ ) رانیـای( مختصرا ًبه شناخت این پیغام آور غیر سامـی :. ادبیـات باوری خویش مـی پردازیم :مانی مـی دانست آخرین و خاتم کـه از زمان آدم که تا مسیح به منظور هدایت نوع بشر بر انگیخته ) پیغام آور( مانی خود را پیغمبری ... « کـه آخرین شان بود و این خاتمـیت مبتنی بود بر آن کـه جهان رین پیـامران مـی دانست بـه جهت آنـهم چنین خود را بر ت. شده بودند . بـه دوازدهمـین مرحله و آخرین دورهء خود وارد مـی شد و دیگر پیـامبری نمـی توانست ظهور نماید 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 69 وی عقیده داشت . معرفی مـی کنددر نوشتهء از مانویـان کـه در ترکستان کشف شده، مانی خود را فرستاده و رسول موعود مسیح کـه تعالیم و احکام همـهء پیغمبران پیش از او ناقص و ناکامل بوده هست و از جانبی دیگر آن احکام و تعالیم ناقص نیز بـه وسیلهء یلهء خدا حواریون و شاگردان و مریدان آن پیغمبران تحریف شده و قابل اعتماد نمـی توانستند بود، درون حالی کـه آیین مانی کـه به وس . مانی آیین خود را آیین جهانی و برای تمام زمـین معرفی مـیدارد. بـه روی زمـین آورده شده هست کامل، مطلق و درست مـی باشد وی بر آن هست که مسیح، بودا و زرتشت اصول تعلیم شان هریک درون منطقه یی نفوذ داشت و مطابق با آمال و خواست ها و نـه تمام آنـها، درون حالی کـه مذهب او شیوه و طریقی هست از به منظور جملهء مردم جهان و بایستی گانی معینی بوده هست ه وضع زند 2» .قبل از آن کـه جهان را پایـان آید، روش او آیین مردم جهان گردد ---------------------- 524کتاب پیشین ، بیـان الادیـان، حواشی و تعلیقات، ص – 2 و احکام پیغمبران پیش از خود را ناقص و نا کامل خوانده باشد ، سندی درون دست نیست و آنچه هست در این مسله کـه مانی تعالیم له حقیقت دارد کـه احکام و تعالیم همـهء پیغمبران بعد از ااما این مس. از سروان وی چنین یک ادعایی بیـان گردیده هست .تایشان از سوی حورایون و شاگردان و مریدان تحریف شده اس انحراف از دین زرتشتی را بـه . بیشترین تفکر مانی را احکام دین زرتشتی ، عیسایی و هندوئیسم و بودایی تشکیل مـی دهد بـه همـین گونـه حتما گفت کـه در . وسیلهء مغان ساسانیـان و انحرافات از آیین هندوئیسم و بودایی را درون گفتار نـهرو بیـان داشته ایم فات عمـیق از سوی حواریون و شاگردان وی، همچنان پاپ های سده های مختلف صورت پذیرفته دین عسیـایی همچنان انحرا مـی باشد کـه از سوی یـهودان حتما صورت گرفته باشد و همچنان یی است، مثلا ًهمـین یکجا نمودن تورات و انجیل خود دسیسه بحث درون این مورد از حوصله و . برجسته ساخته اند تحقیقات و پژوهشـهای متفکرین درون انتقاد از کتاب مقدس این انحرافات را .مضمون این کتاب خارج مـی باشد ابوالقاسم پرتو یکی از پژوهشگران بنام ایرانی . کـه آیین مانی بخشی از آیین زرتشتی بودایی و عیسایی مـی باشد درون مورد این از . فته ها و ناشناخته های این رابطه ها آشنا مـی گرداندتحقیقات و نقدآموزندهء از این آیین نموده کـه مطالعهء آن ما را بـه ناگ را مـی کشاید و معلوم ) اسلام( طرف دیگر پژوهش فلسفه و آیین های ما قبل اسلام درون سرزمـین خراسان، کذب و ریـای محمدیسم ادعایی . ت بوده اندداشته اند و خدا پرس مـیگردد کـه ادیـان قبل از اسلام درون پارس خراسان و هند همـه بـه خدای یکتا ایمان محمدیست ها کـه جهان را که تا به امروز بـه خاک و خون کشانده و به بهانـهء کفرو الحاد درون جهت ارضای شـهوات غیر انسانی خود تش مـی کشند و مال و منال مردم را مـی دزدند، جز یک فتنـهء اهریمنی و شـهر ها را بـه آ دن، همچنان مردمان را بـه قتل مـیرسان . نیستچیزی دیگری با برخی از نظرات دیگر پژوهشگران بـه گونـهء مخالفت مـی نماید بـه ویژه درون " اندیشـه های فلسفی ایرانی"ابوالقاسم پرتو درون کتاب : او مـی نویسد. نظریـه پرتو را نختصرا ًباز نی نویسیم. بارهء اینکه آیین مانی متشکل از یـه آیین زرتشتی ، عیسایی و بودایی هست ه مانی درون بابل زاده شده، از آن روی کـه در زمان زایش او بابل بخشی از فرمانروایی ساسانیـان بـه شمار مـی رفته و هر چند ک« را بـه زبان پهلوی نوشته است، مـی توان کـه او را فیلسوف و پیـامبری " شاپورگان"پدر او فاتک یـا پاتک اسپهانی یـا همدانی بوده و پس از زایش مسیح بـه جهان آمده و چنانکه درون زندگینامـه اش دیده مـی شود درون نو 621یـا 251مانی درون سال های . ایرانی برشمرد کـه در بخشی نیمروزی بابل زندگی ) مغتلسه" ( = خودشویـان"جوانی بـه گونـه ای شایسته آموزش دیده و به ویژه با کیش و آیین 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 79 دی اندیشـه ها و پنداشته های مانی درون بارهء آفرینش جهان، از آن روی کـه یکی از خاستگاه های بنیـا. مـی کرده اند، آشنا شده هست . و دینی این گروه سخن گویم) متافزیکی(= آیین خود شویـان است، بایسته هست که فشرده وار پیرامون باور های َتراگیتکی یـا " زبور" و گفته مـی شود کـه * درون پیوند با نام این گروه دو نام دیگر نیز شده است، یکی صابئین، کـه این نام درون قرآن آمده داود " مزامـیر" ----------------------------- کـه از روی ) صابئین( = هر مسلمان و یـهود و نصاری و ستاره پرستی : برگردان الهی قمشـه ای –سوره ی بقره 16آیـه ی -* خدا پاداش نیک خواهد گرفت و هیچگاه بیمناک و حقیقت بـه خدا و روز قیـامت ایمان آورد و نیکو کاری پیشـه کند، البته از . اندهگین نخواهد بود بیرونی گفته هست که صابئین بازمانده ِی یـهودیـانی بوده اند کـه پس از باز گشت و آزادی هم کیشان . نامـه ی آسمانی بوده هست برخی نیز . زرتشتی و دین یـهود بوده استخود بـه پلستین، درون بابل ماندگار شدند و دینی برگزیدند کـه آمـیزه ای از باور های . و تنی چند از پژوهشگران اینان را پیروان یحیی تعمـید دهنده دانسته اند. صابئین را ستاره پرست دانسته اند افته، پرورش ی" مانداییـان"است، از آن روی کـه مانی درون پیوند با " مانداییـان"دیده مـی شود " خودشویـان"نام دیگری کـه در پیوند با " ُحرانیـان"گاه با نام " مانداییـان. "به بررسی باور های این گروه درون شناسایی زمـینـه های اندیشـه های فلسفی و دینی او مـی پردازیم نیز شناخته شده اند، زیرا کـه حران، دراز زمانی زیستگاه آنان بوده، برخی گفته اند کـه آنان خود را پیروان ادریس پیـامبر یـا بیرونی زرتشت را نیز از . باور های آنان خود آمـیخته ای بوده از اندیشـه های ایرانی ، هندی و یونانی. سته اندِهرمس مـی دان . حرنیـان دانسته کـه بی گمان بر داشت نادرست هست رسان بـه است و همـه فروزه ها یـا پرتوهایش نیود ) کامل" (رسا"حرانیـان خدای یگانـه ای را باور داشته اند کـه آفرینش او نماز پگاه، بـه هنگام دمـیدن : مانداییـان همان نماز های را انجام مـی دادند کـه مـهریـان. آدمـیان و خود بر کناِر از خشم و بیدادگری . خور، نماز نیمروز، هنگامـی کـه خور دربلندنای آسمان هست و نماز پسین، بـه هنگام فرو رفتن خور وضوی مسلمانان همانندی بسیـار با آن دارد و پس از آلودگِی تن، نیز "م مـی داداند کهآنان پیش از هر نماز روش پادیـانـه را انجا .* بـه گونـه ای کـه آب را از نابی و پاکی نیـاندازند) غسل(خود را مـی شسته اند، ------------------------ پاگیزگی را محمدیـان از آیین های بدین گونـه ملاحظه مـی شود کـه وضو، نماز و غسل مربوط بـه اسلام نیست و این: توضیح* . و حرانیـان وارد دین خود نموده اند) مـیترایسم(مـهر بـه سرای ) نفس(= یـا بخش پایـالوده ی روان) روح(=مانداییـان، جاویدی روان را باور داشتند و مـی پنداشتند کـه جان . روشنایی باز خواهد گشت این دانایی و راه بـه کار بستن آن گاهگاه از . خستین خویش را بـه درستی شناخته استآدمـی نـهاِد ن: [ مانی درون شاپورگان، گفته هست سوی فرستادگان بـه آدمـیان آموزش داده شده ، زمانی نام این فرستاده زرتشت بوده ، زمانی بودا و زمانی عیسی و اکنون این از این گفتار نباید پنداشت کـه باور های ] وزش مـی دهمدانایی را من کـه مانی هستم، پیـامبر راستین و پیـامبر واپسین، بـه شما آم زرتشت ) msilauD (والای بودا و دوُبنی ) حقیقت(= فلسفی مانی کـه بنیـاد دین او را تشکیل مـی گذارد، آمـیزه ای از چهار آمـیخ و مسیحی را با یک دیگر وگفتار های عیسی هست و یـا چنان کـه برخی بـه ناروا گمان اند کـه مانی سه دین زرتشتی، بودایی آمـیخته که تا ناسازی درون اندیشـه ِ مردمان سرزمـین های گوناگون را بر اندازد و آنان را از جنگیدن با یکدیگر درون پایداری باورهای 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 89 خود نشان داده است، درون برگیرنده ی " سه آموزش"که بودا درون " راه هشتگانـه ی والا"از سوی دیگر هرچند کـه . دینشان باز دارد " راه رهایی از رنج"ت اندیشیدن، درست گویـایی و درست کرداری نیز هست ولی شیوه ای کـه بودا به منظور زندگی بر بنیـاد درس پیشنـهاد مـی کند با شیوه ِپیشنـهاد شده از سوی زرتشت بـه هیچ روی برابر نیست و هم چنین درون باور های مانی نشانـه ای بـه دست درون بررسی اندیشـه ها و پنداشته . سامان بخشیدن بـه نـهاده های خویش، بهره گرفته باشد نمـی آید کـه او از آموزش های عیسی به منظور بسازند کار سازی اندیشـه های بودا درون زمـینـه ِ" ایین زندگی"ریخته مـی شوند که تا ) قالب(= های مانی، بـه ویژه هنگامـی کـه در تبنگ اسایی خاستگاِه دیگر اندیشـه های مانی حتما با نـهاده ی بودا نمایـانی مـی رسد و از این روی شن) اوج" (= بـه اوگ" درست زیستن" 2» آشنایی یـابیم " درست زیستن"در باره ِ --------------------- 51 – 51، ص 2122ابوالقاسم پرتو، اندیشـه های فاسفی ایرانی، چاپ اول ،انتشارات اساطیر ، تهران -2 مانی و بودا این موضوع صراحت دارد کـه بودا و مانی هر دو درون آیین خویش درون پنداشته های برخی از پژوهشگران درون بارهء به منظور به خدا رسیدن ترک دینا بـه ویژه خانمان را واجب مـیدانند کـه انعکاس این پرهیزگاری را مـیتوان درون تصوف دوره اسلامـی ت کـه گویـا مانی بخشی از آیین بودا را کـه همـین موضوع اصل این پنداشت را بـه وجود آورده اس. درون خراسان نیز مشاهده نمود : ابوالقاسم پرتو درون این باره روشنی ژرف مـی انداخته و کنـه مسله این گونـه بیـان مـیدارد. وارد اصول دینی خود نموده هست ه زاییده شدن از آن روی کـه بودا، دوبار. پیروان است) انقسام(= نکته ِ دیگری کـه بی گمان مانی از آیین بودا بر گفته دو بخشی« باشد کـه دوباره زاییده شدن باز دارنده ِآدمـی از " بی مرگی"را روا نمـی داند و آماج از همگی کوشش های آدمـی حتما رسیدن بـه است اگر همگی آدمـیان از زناشویی رویگردانند و همگی پدران خانواده، چون بودا از خانـه بـه بی " راه رهایی از رنج"پیمودِن نام دارند کـه از همسر " رهروان"گروِه نخست . ند، سامان برهم مـی خورد، پیروان بـه دو گروه بخش مـی شوندخانگی روی آور کـه دوستدار بودا، " پیش نشینان"کامجویی و بستگی، رویگردانند و دیگر گردو : گزینی کـه خود با دو بازدارنده همراه هست پیش نشین مـی آیند، مـی نشیند، آیین را مـی . ی ترک خان و مان نمـی کننداند ول" انجمن رهروان"دوستدار آیین بودا و دوستدار شنود ، ایین را فرا مـی گیرد، آیین را بـه کار مـی بندد و به خانـه باز مـی گردد و با پاکدامنی زندگی مـی کند و فرزندان شایسته ای . مـی پرورد کـه به آیین بودا سر سپرده اند ) msicitsonG= عرفان مسیحی " (= شناخِت ترسایی"مانی کـه بنیـاد دین او را استوار مـی کند خاستگاِه دیگر اندیشـه های فلسفی . هست شناخت ترسایی، آفریده ِ این پندار هست که اگر خدایی مـهربان و دادگر سازنده و بر افرازنده ی زمـین و آسمان است، این همـه مده است؟ نشانـه های بیدادگری، آزار و بدی از کجا و چگونـه پدید آ دانستن آن چه کـه هستیم و آن چه کـه باید بشویم، از کجا آمده ایم، بـه کجا افتاده ایم، : است" خود"شناخت ترسایی بر معیـار ِشناخِت " شناخت خود"بدینگونـه شناخت ترسایی از . بـه کجا مـیرویم، چگونـه زاده مـی شویم و مـی مـیریم و از نودیده بـه هستی مـی گشاییم . مـی رسد" شناخت خدا"شود و به آغاز مـی درون اندیشـه های فلسفی مانی کارساز نیست، تنـها پذیرِش دو جهان جدا از یکدیگر و دو خدای " شناخت ترسایی"ولی این چکیده ِی . بر گرفته از شناخت ترسایی، درون آیین مانی ریشـه دوانده است) تصفیـهء موجود(=و بایستگی پالایش باشنده " هستی"سازنده ِی دانسته ) etsiterhcnyS eihposoehT= الهیـات ترکیبی " (=خداشناسی آمـیزه ای"بدینگونـه هست که برخی، باور هاِی مانی را اند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 99 نوشته ها، نـهاده های خردگرایـانـه، خودآگاهی ها، راز ها، باورها و سرود های آسمانی کـه در سرزمـین : [ مانی نیز خود گفته هست همان گونـه کـه آِب . زایش من پدید آمده، درون آیین خردی کـه من بنیـاد نـهاده ام همـه، بـه هم پیوسته استهای گوناگون و پیش از این یگانـه شدن همان پدیداری آیین خردی هست که درون . چشمـه هاِی گوناگون دریک جویبار بـه هم مـی رسد و یگانـه مـی گردد 2» ]. دانده امدرازای زمان، بر گذشتگان پوشیده مانده و من آن را آشکار گر ------------------- 21 – 21همانجا، ص – 2 گرچه بعد از مرگ مانی که تا به امروز پژوهشـهایی . مطالعهء عقاید و اندیشـهء مانی مستلزم نوشتن چندین کتاب مـی باشد شـها را پروفیسور کریستین وسیع درون عرصهء بینش و دانش مانی از پژوهشگران جهان بـه عمل آمده است، کـه بخش از این پژوه به منظور « : نام مـی نویسد" ایران درون زمان ساسانیـان"در کتاب leunamE ruhtrA nesnetsirhCسن ،آرتور امانوئل از جمله منابع قدیمـه راجع بـه مانویـه مـهمترین همـه رساله : تحقیق بیشتر درون باره مانی و کیش او مـیتوان بـه منابع ذیل رجوع کرد tninaSو سنت اگوستین artsoB ed sutiTی هست که مؤلفان عیسوی نوشته اند، مخصوصا ًرسالات تیتوس بسترایی های جدل و دعا های استغفار، کـه به زبان های یونانی و لاتینی نوشته شده و مانویـان را ialehcrA atcAو رساله موسوم بـه nitsuguA و تکرار آن ها مـی مـی د، رساله درون فلسفه افلاتونی جدید تألیف اسکندر کـه از دین خود بر مـی گشتند، مجبور بـه تلاوت سی وسومـین رساله تبینیـه سریـانیـان تألیف سور انطاکی و کتاب کشیش سریـانی موسوم بـه تئودور لوکوپولیسی، دیگر صد و عمده تحقیقات راجع بـه عقاید مانویـه بر، مطالب این کتاب و شرح مبسوطی کـه در فهرست ابن الندیم مندرج است، قرنـها منبع درون قرون –در خصوص مبدأ آفرینش بوده است، کتب عربی دیگر هم مخصوصا ًآثارالباقیـه بیرونی حاوی مطالب مـهمـه هست 2» جدید عقاید مانویـه را نخست علمایی مورد تحقیق قرار دادند کـه موضوع بحث آنـها تاریخ دیـانت مسیح بود از این قرار ____________ _______ 592، ص 4122پروفسور آرتور کریستین سن، ایران درون زمان ساسانیـان، ترجمـهء رشید یـاسمـی، انتشارات نگاه،تهران – 2 و . پژوهشگر را درون قرون جدید و حدود هفت منبع از قرون قدیمـه را معرفی مـیدارد 52کریستن درون ادامـهء حدود بیشتر از درون بخشی از این . پرداخته هست " مانی و کیش او" ان درون زمان ساسانیـان، فصل چهارم را بـه همچنان یک فصل از کتاب ایر : فصل مـی نویسد یـا اعتراف tfenavutsavhKاگر بخواهیم بـه حقیقت ایمان و اخلاق پاک و لطیف مانویـان پی ببریم؛ حتما کتاب خوستووانیفت « که تا امروز باقی مانده و در ضمن نسخ خطی تورفان و ) اویغوری( زبان ترکی قدیم نامـهء سماعون را بخوانیم، کـه ترجمـهء آن بـه اعتراف نامـهء دیگری، کـه خاص برگزیدگان هست و بـه زبان سغدی بـه دست آمده، توسط هنینگ . توئن هوانگ کشف شده هست 2» . انتشار یـافته هست ---------------------- 521همانجا ، ص، – 2 کمتر از کتب . این هست که پژوهش درون باره مانی و عقاید و آثار او آنقدر زیـاد هست که نمـی توان فهرست آن را داد اما واقعیت حتی درون آثار قبل از اسلام بدون شک روی عقاید و آثار مانی بحث . تاریخ را مـیتوان یـافت کـه در بارهء مانی چیزی ننوشته باشد زیرا مانی دارای هفت کتاب کـه هرکتاب وی . تحقیق روی اثار مانی پایـان ناپذیر استبحث و . های زیـادی بـه عمل امده هست علاوه براین مانی هفتادوهفت رساله نوشته کرده . دارای چندین باب بوده و هر باب آن برابر با یک قرآن اعراب مسلمان مـی باشد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 001 ابن ندیم درون الفهرست مجموعه ای از . مـی باشد هست که هر رسالهء آن نیز خود یک کتاب درون یک باب و یک موضوع مشخص 2. کتب و رسالات مانی را نام هست -------------------- ص 2122رجوع شود بـه کتاب الفهرست ، تألیف محمد بن اسحاق بن ندیم، ترجمـهء محمد رضا تجدد،نشر اساطی،تهران – 2 995 – 195 : او مـی نویسد. از انتشار آیین مانی درون خراسان و ماوراءالنـهر خبر مـی دهد همچنان ابن ندیم درون کتاب الفهرست خویش بدین جهت، کهری وقتی، . اولی کـه به شـهر های ماوراءالنـهر از صاحبان دین ، غیر از سمنیـه درون آمد مانویـان بودند« حرام نمود، پیروان مانی را درون هر جایی کـه مانی را بـه قتل رسانید بر مردمان مملکتش سخن گفتن و مباحثهء درون این کیش را . بودند بقتل مـیرسانید، از این رو، همـه پا بفرار گذاشته و از رود بلخ گذشته، و بمملکت خان درون آمده و همانجا اقامت نمودند ی پیدا کرده و آنان بـه اقامت مانویـان درون ماوراءالنـهر که تا زمانی بود کـه رشته امور فارسیـان از هم گسیخته و کار عربان قوت و رونق آخرین دستهء کـه از آنـها کوچ د، درون دوران . ویژه درون دورهء آشوب ایران، و سرکار آمدن امویـانـه شـهر های خود برگشتند، ب و باقی ماندگانشان پرده پوشی داشتند، و در شـهر ها پراکنده بودند، درون . مقتدر بود، کـه برای حفظ جان خود بـه خراسان کوچ د رقند درون حدود پانصد نفر جمع شده و شـهرتی پیدا د، و والی خراسان درون مقام کشتن آنـها بر آمده ، ولی پادشاه چین، بگمانم سم صاحب تغزغز بود،ی نزد آن والی فرستاده ، و پیغام داد، درون مملکت من مسلمانانی هستند کـه چندین برابر آنـهایی باشند کـه تمام اینـها را خواهم کشت، و . شما هستند ، و سوگند یـاد مـی کنم، هرگاه یکی از آنـها کشته شود کیش ما را داشته و در مملکت مساجد شان را ویران خواهم کرد، و محافظت از آنـها را درون شـهر های خود بر دارم که تا کشته شوند، والی خراسان از قصد خود 2» . منصرف شده ، و از آنـها جزیـه گرفت ----------------------- 566 – 955ابن ندیم ، الفهرست ،ص – 2 بـه قول ابن ندیم ایشان حضور فعال که تا بسیـار سالها درون شـهر های سمرقند و صغد بویژه نوکند کـه یکی از شـهر های ازبکستان .فعلی مـی باشد ، داشته اند کـه اند بوده ید کـه اکثر آنـها عبارت از گاننام مـی برلمان و رؤسای مانویـان درون الفهرست ابن ندیم هم چنان از یک عده از متک اعراب ایشان از خراسان زمـین درون تجاوزات خویش بـه غنیمت گرفته و به مکه و مدینـه و شام بودند، مانند صالح بن ته بودند، هر کتابهایی هم درون بیـان مذهب خویش مانی نوش ن عبدالقدوس، ابن طالوت، ابوشا کر، نعمان ابن ابو العوجا ، کـه ایشا .ولی با آنـهم اکثریت ایشان ازطرف خلفای عرب بـه قتل رسیده اند. چند کـه تظاهر بـه اسلام مـی نمودند همچنان ابن ندیم از شاعران کـه به آیین مانی بودند نام مـی برد کـه ایشان نیز مانند متکلمان ، ها بودند، مانند بشار بن برد بن سبابه، سلم خاسر، علی بن خلیل، علی بن ثابت، ابوعیسی وراق، ابوالعباس ناشئی و جیـهانی تخارستانی، ، اسحاق بن خلف ، ا 2. محمد بن احمد --------------------- 256رجوع شود بـه کتاب الفهرست ابن ندیم، ص – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 101 اما این قول . ان بـه حساب مـی آورد بـه قول دیگر) بـه پیروان مانی(= ابن ندیم برمکیـان جز محمد بن برمک را درون شمار زندیقان نمـی تواند بـه نظر این نگارنده درست باشد زیرا آیین برمکیـان قبل از اسلام زرتشتی بوده و اگر بعضی از اعضایی این خانواده یگری درون باطن آیین باور بـه آیین خویش داشته و در ظار خود را مسلمان وانمود مـی د ، ایین شان جز دین زرتشتی چیزی د .بوده نمـی تواند : اصول کلی آیین مانی درون ) اسلام( گرچه مـیخواستم اصول کلی آیین مانی را درون کتاب سوم یعنی درون دوره اسلامـی بـه مثابه یک اعتراض علیـه دین عرب این کتاب بحث خراسان مورد ارزیـابی قرار بدهم ، ولی اشارات سخن طوری انسجام پیدا کرد کـه ناگزیر حتما روی آیین مانی درون چون بهر حال مانی همانگونـه کـه گفته شد مربوط بـه دورهء اهورایی بـه حساب مـی آید و این درون اشکال . مختصر بـه عمل آید وقتی بـه اصول کلی و واجبات آیین مانی نگریسته شود ، . مختلف درون سایر ادیـان که تا به امروز حضور خویش را حفظ نموده هست اشراق که تا مولانا صدر،و اکثر از فیلسوفان و دانشمندان و شاعران درون خراسان زمـین و پارس و پیدا مـی گردد کـه از شیخ . را بـه نحوی از انحا درون ارشادات خویش تبارز داده اند سرزمـین هند این آیین راسان و پارس از سوی دیگر واجبات آیین مانی ریـا و کذب اسلام را بـه وضاحت آشکار مـی سازد کـه تجاوز ایشان بر سرزمـین خ زیرا پنج بنای مسلمانی کـه محمدیسم روی آن تأکید دارد مانند . هرگز بـه مقصد خدا پرستی و دعوت بسوی دین خدا نبوده هست نماز و روزه و ذکات و کلمـهء شـهادت پیش از اسلام زمانی کـه هنوز محمد درون رحم مادر پیدا نشده بود ، درون خراسان و پارس و البته این یگانـه پرستی نـه تنـها درون زمانی مانی بلکه پیش از .مـی شناختنده اسک را داشتند و خدا را بـه یگانبابل، همـهء این من حضرت زرتشت درون ) پیغمبر( مانی هنوز زمانی کـه ابراهیم جد محمد پیغمبر اسلام تولد نشده بود بـه وسیله پیغام آور خدا . شکیل مـیدادخراسان رواج داشت و باور و ایمان مردم را ت : واجبات آیین مانی : ابن ندیم درون الفهرست مـی نویسد . مانی به منظور سماعین پیروان خود ده چیز را واجب شمرده، کـه بدنبال آن سه خاتمـه و هفت روز، روز داشتن درون هرماه است« سمـه فرشته جنان النور است، و خداوند جل ا. خدا و نورش و توانائیش، و حکمتش: واجبات عبارتست از ایمان بـه چهار بزرگ نور او آفتاب و ماه ، و قوتش فرشتگان پنجگانـهء نسیم و باد و نور و آب و آتش بوده، حکمتش همـین دین مقدس هست که بر معنا –و سماعان . فرزندان غیب –کشیشان فرزندان عقل، صدیقان . مستمعان فرزندان علم. معلمان فرزندان حلم –. استوار هست . ان فطانتفرزند ترک زنا کاری –ترک آدم کشی –ترک بخل و زفتی –ترک دروغگویی -ترک بت پرستی : و واجبات دهگانـه عبارتست از و پایداری درون دو چیز؛ کـه یکی نداشتن شک و تردید درون کیش و یکی هم . و آموختن علل و اسباب جادوگری -ترک دزدی – .در کار باشده سستی و فرهشت : درون آیین مانی نماز روبروی آفتاب بایستد و بعد بـه سجده . کـه با آب روان، یـا راکد مسح نماید: باین ترتیب . یـا هفت نماز را واجب دانست -چهار 2. مبارک هست راهنمای فارقلیط: افتاده بگوید ----------------- 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 201 : مسیح علیـه السلام درون فصل پانزدهم انجیل گوید : ی نویسددر معنی فارقیلط م 21ص 1شـهرستانی درون کتاب ملل و نحل جلد – 2 درون لغت نامـه دهخدا امده هست که . او را فرستاد که تا هر چیزی را بـه شما بیـاموزد) خداوند( = فارقلیط روح حق هست که پدرم .فارقلیط بـه معنی تسلی بخش و شفیع و مددگار نوشته شده هست بان او ، و مسبحان لشکریـان پرتو افشان او، این را درون سجده کـه گفت ، بر خیزد، و دیگر پیغمببر ما، مبارک هست فرشتگان نگه بپاکی یـاد شدهء تو ای مانی پرتو افشان و راهنمای ما، کـه ریشـهء –در سجده نمانده، راست بایستد، سپس درون سجدهء دوم بگوید . هست روشنایی و نـهال زیستی، و شجرهء بزرگی هستی کـه تمامش بهبودی بخش سجده کنم و تسبیح گویم، با قلبی پاک و زبانی راستگو، خداوند بزرگی را کـه پدر انوار و عناصر شان : و در سجده سوم بگوید بوده ، و بپاکی یـادشوی، و مبارکی تو، و تمام عظمت، و عوالم مبارکی کـه آنـها را بخود خواندهء ، و تسبیح گویند تو را مسبحان ر تو، و کلمـه تو ، و عظمت تو، و رضوان تو، به منظور آنکه تویی تو ، آن خداوندی کـه سر بسر حق و حیـات و لشمریـان تو، و ابرا .نکوئی هستی نماز گزارم ، و سجده نمایم، به منظور همـهء خدایـان، و همـه فرشتگانی کـه در سایـه تو بوده، و برای همـهء : درون سجده چهارم بگوید .ق بآن خداوند بزرگ دارندانوار، و همـه لشمریـانی کـه تمانشان تعل سجده کنم، و نماز گزارم، به منظور لشمریـان بزرگوار، به منظور خدایـان پرتو افشانی کـه به حکمت خود، : سپس درون سجده پنجم بگوید 2» .ظلمت را زده، و رانده و نابود د ---------------------- 195کتاب پیشین الفهرست ، ص – 2 .ازده که تا دوازده سجده را نام مـی برد بـه همـین گونـه ابن ندیم :اوقات و فصول نماز درون آیین مانی پنج وقت نماز خوانده مـی شده هست ، . همچنان درون گزارش ابن ندیم اوقات و فصول نماز ها نیز ذکر شده هست نام برد و بعد از آن نماز نماز صبح را نماز بشیر مـی خواندند و نماز دوم ، مـیان زوال و غروب کـه آن را نماز چاشت مـیتوان . مغرب هست که همانا نماز عصر هست ، و بعد نماز شام مـی باشد : روزه درون آیین مانی : درون رابطه بـه روز ها و ساعات روز درون آیین مانی ابن ندیم مـی نویسد روز گیرند بی آنکه افطار کنند، و هنگامـیکه آفتاب ببرج قوس درون آید، و ماه یکپارچه نور گردد، حتما دو روز ، : اما روزه « هنگامـیکه ماه نو رؤیت شود، دو روز حتما روز گیرند و در مـیان آن افطار نکنند، و سپس، همـینکه ماه نو سر زد، و آفتاب درون .برج دلو بود، بعد از گذشتن هشت روز، حتما سی روز روز ، روز گیرند، و در غروب هر روز افطار کنند 2» . همـهء مانویـان، و روز های دوشنبه را خواص مانویـان، با مردمانی گرامـی دارندروز های یکشنبه را ---------------------- 495 – 295همانجا ، ص – 2 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 301 : اصول کـه خراسانیـان قبل از اسلام بـه آن ها ایمان داشتند پنج بنای انسانی دیم درون الفهرست کلی ترین اصول آیین مانی را درون رابطه بـه پاکی و ابو ریحان بیرونی درون آثار الباقیـه هم چنان مانند ابن ن :پاکیزگی و خدا پرستی بیـان نموده مـی نویسد آتش و آب و نباتات را حرام نموده و قواعد و نوامـیسی وضع کرده کـه صدیقون کـه ) اذیت( ذبح حیوانات و ایذاء ... مانی ... « ایثار درویشی و قلع و قمع : اجب مـی دانند و این نوامـیس و قوانین از این قبیل استابرار و زهاد مانویـه اند بر خود فرض و و حرص و و کنارگیری از دنیـا و زهد درون جهان و اتصال روزه بـه روزه دیگر و صدقه درون حدود توانایی و جز قوت یک گردیدن و رسوم دیگری بر سماعین روز نگذاشتن، بعد انداختن چیزی حرام هست و ترک مجامعت و پیوسته درون طواف جهان یعنی اتباع و پیروان خود واجب کرده هست از قبیل تصدق بـه ده یک دارایی و روزه ی هفت یک عمر و اقتصار بر یک زن و 2» .مواسات با زهاد و ابرار و رفع پریشانی و بیچارگی آنان ------------------- . 152ص 1122جمـهء اکبر دنا سرشت،چاپ چهارم ،ابوریحان بیرونی ، آثارالباقیـه ، تر – 2 کـه تا قرنـها بعد از . ما گفتیم آیین مانی پدیدهء دارای شخصیت معینی درون دورهء اهورایی تاریخ کشور ما خراسان زمـین مـی باشد ین، واجبات آن را کـه از اسلام نیز دوام آورد و سرانجام خردمندان و علمای دین درون خراسان بـه نحوی از انحا به منظور حفظ این آی درون این هیچ شکی نمـی .. ریشـه درون آیین زرتشتی داشت درون دین اسلام وارد نمودند و زیرنام اسلام اجرایی آن را ممکن گردانیدند اصولا ًالله ِرا کـه عرب به منظور پرستش برگزید . توان داشت کـه اسلام عربی یک دین ناقص و فاقد اساسات خداپرستی مـی باشد اکنون هر . ما درون این باره درون کتاب اول و دوم معلومات مفصل ارائه داشته ایم. یک بت شناخته شده درون کعبهچیزی نبود جز خواننده زیرک و فاقد تعصبات دینی بـه خوبی متوجه شده و سوال مـی نماید کـه بر علاوه دین زرتشتی کـه مردم خراسان داشتند و دور از هر گونـه خشونت بوده و بعد هم مذاهب چون مانی و ه سانی باساس آن یگانـه پرستی و پرستش و متکی بـه اصول ان مزدک کـه بعدا ًروی آیین مزدکی نیز بحث خواهد شد درون جامعه رواج داشته چرا اسلام بـه این کشور تجاوز نمود و بهانـه دین را شان نبوده ؟ مگر زنا و قتل و دزدی و مگر مردم خراسان خدا را نمـی شناختند؟ نماز و روزه و ذکات از واجبات دینی . قرار داد درون مذاهب چکیده از آیین ده کـه نـه تنـها درون آیین زرتشت بلدروغ و بت پرستی از منکرات بـه شما نمـی رفته است؟ ملاحظه ش همـه این فرایض دینی و خدا پرستانـه پیش از آنکه محمد تولد شده باشد موجود بوده و زرتشتی یعنی آیین مانی و مزدک ، له کـه چرا اسلام بـه بهانـهء دین مـیلیونـها انسان را بـه قتل رسانید، سوالی هست که أاین مس. مردم دین مقدس خدا پرستی داشتند . خوشبختانـه امروز بـه آن پاسخ ارائه گردیده و چهره کریـه و مقاصد شیطانی آن آشکار شده هست پاسخ بدهند کـه چرا مـیلیونـها انسان را مثلا ًتنـها درون سرزمـین خراسان ر حال اکنون حتما اعراب و مستعربه های مسلمان حتما ه بـه اعراب متجاوز بـه قتل رساندند و دین الله پرستی را بـه جایی خدا پرستی با زور شمشیر بر مردم تحمـیل نمودند؟ د مانی را ونیز چرا اعراب نام آیین زرتشتی حکومت جبارانـهء بناء نموده بودنـه و چرا وندیدادییـان یعنی مغان ساسانی کـه ب .مسلمان بعدا ًتمام مانویـان را بیدریغ از دم تیغ گذراندند منحط قرار داشت، نخست درون حضور بهرام شاه ساسانی " کری تر"وندیدادیـان یعنی مغان ساسانی کـه در رأس آن موبد موبدان : وشته شده هست که درون رابطه بـه قتل مانی ن. مانی را با خشم و پرخاش بـه مرگ محکوم نمودند بود موبدان با کمال وحشی گری و خون خوارگی را درون " م – 111" وقوع این رویداد درون چهارشنبه سی و یک ژانویـهء « اعدامش مرعی داشتند و بهرام، آن پادشاه نالایق کـه آلتی بیش نبود بر این امر صحه گذاشت و در واقع اعدام و قتل وحشیـانـه و 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 401 ک و مانی لکهء ننگی شد کـه بر دامن ساسانیـان چسپندگی پیدا نمود و نام انوشیروان و بهرام اول را آلوده و ناجوانمردانـهء مزد .ننگین ساخت با این کـه مزاجی علیل و تنی . مدت بیست و شش روز مانی درون زندان آماج اعمال وحشیـانـه یی بود که تا خشم موبدان رابرزداید روایـان مختلفی کـه در بارهء مرگش نقل شده جمله حاکی . زنجیرهایی گران بر بسته بودندنادرست داشت، دست ها و پاهایش را با مطابق روایتی بدنش را زنده زنده پوست کندند و به کاه انباشته و بر . از آن هست که بـه وضع فجیع و دردناکی بـه قتل رسید هست اما چنان کـه بر مـی آید، سر او را از بدن قطع کرده و به . دروایتی دیگر مـی گوید کـه او را از مـیان شقه . دروازه یی آویختند اندکی پیش از مرگش ، صبح . جایی پر آمد و رفت آویختند و تنش را قطعه قطعه نموده و هر تکه اش را بـه دروازه بند د ن روز بـه قتلش رسانیدند، درون پیـامـی به منظور پیروانش فرستاد و به نیم روز هما. م – 111زود روز دوشنبه بیست و ششم فوریـهء 2» .حالی کـه شصت سال از زندگانیش مـی گذشت --------------------------- 424کتاب پیشین بیـان الادیـان، حواشی و تعلیقات ، ص – 2 .چنانکه ملاحظه شده مانی را موبدان ساسانی وحشیـانـه بـه قتل رسانید د از اسلام نیز همچنان ادامـه داشت زیرا مانی و پیروان او نمـی توانستند با دروغ و بع ل و کشتار پیروان مانی که تا قرنـهایولی قت کتاب ... { :چنانکه راستی و راستگویی مانی و پیروان او را ابوریحان بیرونی تصدیق نموده مـی گوید. ریـا و فریب سازش نمایند مانی ازانی هست که دروغ را ام اردشیر نوشته شده و مانی کـه به شاپورگان معروف هست از مـیان کتابهای ایرانیـان بعد از قی 2} .حرام مـیداند و به تاریخ ساختن هم نیـازی نداشته ----------------- 262ابوریحان بیرونی، آثار الباقیـه ، ترجمـهء اکبر دانا سرشت، ص -2 . درون این صورت مسلما ًریـاکاران و پیروان اهریمن با او دشمنی مـیورزیده هست : زیرا کـه . مانی کشور های جهان را دوزخ های کوچکی مـی دانست و فرمانروایـان و گماشتگان آنان را برگزیده و یـار و همکار اهریمن« .به گفتهء او این شاگردان اهریمن به منظور آکندِن گنج هایشان مردم را بـه جان هم مـی اندازند َسِر پیورزی، آتش ناسازگاری مـیان مردم را دامن مـیزنند و دست درون دست کشیشان و موبدان نیز پروردگان اهریمن اند، زیرا کـه فرمانروایـان خوِن گمراهی را مـی گسترند و مردمان را از رهایش مـینوی کـه باید از راه کار و کوشش و زیست درست انجام 2» .پذیرد باز مـی دارند ---------------------- 29 –59ندیشـه های فلسفی ایرانی، ص کتاب پیشین، ابوالقاسم پاینده، ا –2 بدین لحاظ بود کـه مـهدی خلیفهء اسلام درون دورهءعباسیـان مانند سلطان محمود غزنوی انگشت درون جهان کرده بود و پیروان : درون تاریخ یعقوبی نوشته هست که . مانی را زیر نام زندیقان وحشیـانـه بـه قتل مـی رساند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 501 2» . و کشتن آنان اصرار ورزیدتا آنکه مردم بسیـاری را کشتمـهدی درون تعقیب زندیقان « ------------------------- 254، ص 1احمد بن ابی یعقوب ، تاریخ یعقوبی ، ترجمـهء محمد ابراهیم آیتی ، ج – 2 : خلیفهء مسلیمندر مروج الذهب ، مسعودی از هراس اعراب مسلمان از آیین مانی اشاره نموده مـی نویسد کـه القاهر بالله درون کشتن ملحدان و بیدنیـان کـه در ایـام او پدیدار شده بودند و اعتقادات خویش را ظاهر کرده بودند بکوشید، و این کشتار نتیجهء « رواج کتابها مانی و ابی دیصان و مرقیون بود کـه ابن مقفع و دیگران از فارسی و پهلوی بـه عربی ترجمـه کرده بودند و هم آن ها کـه ابن ابی العوجاء و حماد عجرد و یحیی بن زیـاد و مطیع بن ایـاس درون تأیید مذهب مانویـان و دیصانیـان و مرقیونیـان تألیف کتاب 2» .کرده بودند و به سبب آن زندیقان فراوان شده بودند و عقاید شان مـیان مردم رواج یـافته بود ------------------- . 196 – 696ترجمـهء ابوالقاسم پاینده چاپ ششم ، تهران ص 1دی، مروج الذهب ، جابوالحسن علی بن حسین مسعو – 2 : مانی ، زرتشت ، بودا و عیسا کـه کم گفته اما چیزی. عموم همـه تاریخنگاران و پژوهشگران درون باره مانی و آیین او مفصلا ًمعلومات ارائه داشتند طوربه کـه دین زرتشتی کـه به اساس اتکای آن بـه خرد دین مکمل بوده است، شده و حتی هیچ گفته نشده هست این هست که چرا درون حالی . را بـه جامعه بشری عرضه مـی دارد؟ دیگر معرفی مـی کند و آیین تازه یی )پیغمبر( مانی خود را پیغام آور له پیشتر أروی این مس. زمان هخا ها، از سوی مغان مورد تحریف قرار گرفت له اینست کـه آیین زرتشتی درأواقعیت مسدنیـا و دنیـا سازی داشت، فلسفه آیین زرتشتی استوار هست بر کارو بـه بهای ه آیین زرتشتی تأکید بـه سازند. روشنی انداخته شد . یکی از اصول کلی آیین زرتشتی بـه شمارمـی آیدو شادی و نشاطه لذت بردن از زند. گیـه کار و زحمت ، لذت بردن از زند زمانی نماز و ستایش و نیـایش را از سوی آفریده های خویش قبول مـی کند کـه ) اهورامزدا(بنا بر فلسفهء آیین زرتشتی خداوند یـا فراهم آورده هست انسانـها با کار و زحمت دنیـای خود را آباد ساخته و توانسته باشند از نعمات کـه خداوند به منظور شان درون این دن فقر پدیدهء . جامعه نباید کـه محتاج باشد. درون آیین زرتشتی غم و ماتم راه ندارد.بهره مند شونده استفاده نموده و از لذایذ زند انسانـها موظف مـی شوند کـه دسته جمعی پدیده های اهریمنی مانند فقر و غم را از وجود همدیگر . اهریمنی بـه شمار مـی آید یک چنین عملی ت برند و خوشی نمایند ، درون پرتوگی با کار مشترک و دنیـا آباد سازی ، لذه و مساویـانـه از نعمات زند. یندبزدا جا آورند و خداوند دراین صورت هست که نماز آنـها را قبول مـی نماید و انجام ه را ب) اهورا مزدا(انسانـها مـیتوانند شکر خدا . وند واقع مـی گرددمناسک عبادی آنـها مورد پذیرش خدا مغان منحط و منحرف هخاان و ساسانیـان، به منظور ارضای و منافع مادی خویش ازاین اصول سواستفاده و و لذایذ یعنی درون جامعه هخا و ساسانی تنـها .را ، نـه به منظور همـه بلکه ویژه خود و صاحبان جاه و جلال گردانیدنده و نعمات زند . ملوک بودند کـه مـیتوانستند شاد باشند و از نعمات زندگی استفاده نمایندروحانیـان و رنج و کار طبقات غیر روحانیـان و ملوپهبدان پیدا هست که شاد زیستن ایشان برخلاف صریح احکام آیین زرتشتی بـه بهای وده و با ستخگیریـهایی مذهبی جامعه را از جانب دیگر احکام بسیـار سختگیرانـه و توانفرسایی به منظور جامعه وضع نم. بوده هست زرتشت وانمود مـی نمودند ) پیغمبر خدا( محکوم اوامر خویش گردانیده بودند و اوامر خویش را نیز از سوی خدا وپیغام آورخدا 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 601 کـه یکی . زدند بنابراین چون اوستا دیگر درون اثر حملهء اسکندر از بین رفته بود چیز های از خود ساختند و بنام اوستا آن را رقم از این فتنـه ها همان کتاب وندیداد هست که بیشترین احکام آن چکیده های ذهن و فکر مغان منحط و منحرف دوره های هخا . ها و ساسانیـان مـی باشد پیدا مـی عیسایی نیز بـه شدت داشت درون جامعه نفوذ مـی نمود و پیرو( درون پهلوی این رواج انحرافی از آیین زرتشتی، دین نصرانی اگرکسی بـه یک سوی رویت با { :بدین گونـه کـه . آیین عیسایی مردم را بـه صبر و باری درون مقابل رنج فرا مـی خواند. کرد با این شیوه تفکر }پاداش رنج ترا درون آخرت مـی دهد) الله(سیلی نواخت ، تو سوی دیگری رویت را نیز دریغ مدار،زیرا یـهوه سفاکنان از این شیوه بیشترین نفع را مـی بردند و به ظلم و . دم مقاومت درون برابر ظلم دعوت مـی نمودجامعه را بـه بردباری و ع این تفکر رهایی از . همزمان این شیوه تفکر دینی بودیسم نیز رواج گسترده مـی یـافت. خیـانت نسبت بـه منافع مردم ادامـه مـیداند : ی گفتم" . نیروانا"رنج و درد جهانی را بعد مرگ مـی دانست .هر آنچه بـه هستی مـی گراید محکوم بـه رنج و درد بی پایـان هست - 2« . مبدأ این رنج تولد و پیدایش هست – 1 . یـا بـه عبارت دیگر بایستی این رنج را فرو نشاند. ایستادن گردونـهء مرگ و حیـات باعث رهایی از رنج خواهد بود – 2 2» . گانـه هست راهی کـه بسوی آزادی مطلق مـی رود هشت – 4 ----------------- . 2، ج 242کتاب پیشین ، ادیـان و مکتب های فلسفی هند ص – 2 اما از این چهار حقیقت شریف ، . این چهار حقیقت درون واقع شالودهء دین بودایی بود کـه جامعه بشری را بـه آن فرا مـی خواند استفاده از آیین ء ساسانی سو گونـه کـه مغان ستگاه شاهان ، همانکاهنان مغرض و همچنان از ترحم عیسایی راهبان مزدور د و . راهب و کاهن نیز اندیشـه های عیسی و بودا را تحریف مـی نمودند. زرتشتی بـه نفع خود و ضرر جامعه تحریف مـی نمودند . ازطریق تحریف احکام اصولی بودا و عیسی منافع خویش و صاحبان زور و زر را تامـین مـی نمودنددینی را بـه وجود آورد کـه بیشتر درون آن اصول خداپرستانـهء دین ه کاری کـه مانی نمود تمام این ترفند ها را رسوا ساخت و یگان همـهء احکام وقواعد و جامعه را بـه پنج طبقه تقسیم کرد و"احکام و قواعد"و کتاب " کنزالحیـات"مانی درکتاب . زرتشتی حاکم بود درون این تقسیمات مانی، نـه صبر و گذشت کـه راهب های . عملی این پنچ طبقه را مشخص گردانیده استتکالیف اخلاقی و حکمت اگری بـه یک سوی روی شما سیلی نواخت سویی دیگر روی خویش را نیز برایش " منافق عیسویی تبلیغ مـی د کـه امعه تبلیغ مـی نمودند و نـه فتنـهء مغان کـه بنام آیین و نـه مرگ باوری هایی را کـه کاهنان مفتن به منظور سرکوبی ج" پیشکش نماید زرتشتی جامعه را بـه ستمکشی وامـیداشتند که تا زمـینـه سعادت خویش و حامـیان خود را فراهم سازند، هیچکدام وجود نداشت بر ودائیـان و همـین موضوع بود کـه هم عسیویـان و هم ب. علاوه وظایف و تکالیف همـه تعین و مشخص شده بود و دست تعرض کوتاه و لی بعد از شرارت اسلام عدهء زیـادی بـه حقانیت دین مانی پی بردند کـه . خت مانی گردیدندسهمچنین ساسانیـان دشمنانان سر ولی چنانکه قبلا ًذکر شد اسلام بسیـاری از احکام و واجبات آیین مانی مانند ، زکات دادن، روزه گرفتن . بدبختانـه دیر شده بود مانی دین زرتشتی را با استفاده از بناء ً. احکام را از واجبات دانستندد قرآن خویش نمودند و همچنان این نماز خواندن، را وار نوشته ها ، نـهاده « : کـه خود گفته هست چنان. احکام عیسایی و بودایی کـه با آیین زرتشتی همخوانی داشته هست تلفیق نموده بود اور ها و سرود های آسمانی کـه در سر زمـین گوناگون و پیش از زایش من پدید آمده، هاِی خردگرایـانـه، خود آگاهی ها، راز ها، ب همانگونـه کـه آب چشمـه های گوناگون درون یک جویبار بـه هم مـی رسد . درون آیین ِخرَدی کـه من بنیـاد نـهاده ام همـه، بـه هم پیوسته هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 701 درازای زمان ، بر گذشتگان پوشیده مانده و من آن را این یگانـه شدن همان پدیداری آیین خردی هست که درون . و یگانـه مـی گردد اشکار 2» . گردانده ام ------------------------- . 21 – 11کتاب پیشین اندیشـه های فلسفی ایرانی ، ص – 2 . دهمانگونـه کـه گفته شد، مقصد و مرام درون این کتاب نشان شخصیت و اندیشـه درون تاریخ ادبیـات ما مـی باش جایی هیچ شک و تردیدی باقی نیست کـه در دوره های مـیترایی و اهورایی بیشترین اندیشـه ها را درون وجود شخصیت های بدین معنی کـه اندیشـه و شخصیت درون دوره های مـیترایی و اهورایی ، اندیشـه و شخصیت های باوری . باوری مـیتوان جستجو نمود پایـه و . عی دارند کـه در اتکا بـه باور ها جامعه را بسوی تکامل و تغییر بکشانندشخصیت های صاحب اندیشـه بیشتر س. هست این اندیشـه تأکید بر این داشتند کـه خدا و جهان . اساس اکثر این اندیشـه ها استوار بر تهداب عمـیق و ژرف خرد و عقل بوده هست از شناخت خدا ، جهان را مـیتوان درون اتکا بـه خرد خدایی هم چنان معتقد بودند کـه پس . را فقط از روی عقل و خرد مـیتوان شناخت بـه ویژه درون این راستا آیین زرتشتی مبدأ تأکید بـه خرد و عقل بـه . بـه نفع انسان تغییر وپدیده های مادی و معنوی را تکامل بخشید . شمار مـی آید یعنی انحراف از آیین و خرد زرتشتی، بیشتر ) ایران امروزی(که اشاره کردیم، وضع نابسامان اندیشـه و شخصیت درون فارس چنانایین زرتشتی درون غرب کشور و آیین ه کـه در سرزمـین ما خراسان پاکیز درون حالی.فکری گردید بوده موجب تشدد و پراگند و ودایی درون حصص شرق همچنان حفظ بوده ، مگر اینکه درون آن بخش هایی کـه موبدان ساسانی و حاکمان ایشان مطابق قوانین با وجود آن مردم بـه اصول آیین زرتشتی چنانکه درون گاتا بوده و از اوستای اصلی . دستورات وندیداد بالای مردم عمل مـی نمودند .به یـادگار داشتند عمل مـی نمودند . درون همـین رابط محمدمحمدی ملایری گفتاری دارد نیکو کـه ما آن را با اختصار نقل مـی کنیم یدور نمایی از وضع روح« : درون ایران پیش از اسلام محققان دین زرتشتی را عقیده براین هست که این دین پیش از آن کـه پیرایـه های آن بسته شود و از اصل خود دور افتد، درون این دین از . زمـینـهء زندگی راه و رسم روشنی داشته و ظهور آن پیشرفت بزرگی درون فرهنگ و تمدن جهان آن روز بوده هست جهان را . پایـه اش بر مبارزهء دایم بین نیکی و بدی گذاشته شده بود انسان را پیوسته بـه نبرد با بدی ها بر مـی انگیخت آنجا کـه و چون درون این مبارزه سرانجام فتح و فیروزی نصیب نیکی بود از این رو محیط با . مـیدان پهناور به منظور کار و کوشش نشان مـیداد . د بـه وجود مـی آورد، و توانایی انسان را درون نبرد با سختی های زندگی یک بر چند مـی ساختنشاط و پر از روح خوشبینی و امـی معلوم هست که چنین عقیده ای درون پیشرفت و سعادت ملت هایی کـه به اصول آن ایمان داشته اند و به دستور های آن عمل مـی . د موثر بوده هست ته اند این را دور از پیرایـه نگاهدارند، ولی این را مـیدانیم کـه در دورهء ساسانی درست نمـیدانیم کـه زرتشتیـان که تا چه عصری توانس درون این دوره تعلیمات اساسی این دین جای خود را بـه شعائر ظاهری . اصول عقاید این دین با خرافات و افسانـه ها آمـیخته شده بود 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 801 افسانـه های ساده و خرافات دور از . ریفات آن مـی افزودندو بیـهوده داده بود کـه موبدان پیوسته به منظور تقویت مرکز خویش بر تش عقل بـه اندازهء درون این دین راه یـافته بود کـه حتی خود روحانیـان را هم کـه معمولا ًآخرینانی هستند کـه به سستی این خرافات پی مـی برند، نگران مـی ساخت غزی آن شعائر را فهمـیده و خواسته اند از زیر بار آنـها شانـه درون بین جامعهء زرتشتی از خیلی پیشانی یـافت مـی شدند کـه بی م نـهضت های هم کـه بنام دین مـی شده که تا اندازهء ناشی از همـین امر بوده، ولی از عصر انوشیروان بـه بعد کـه راه تفکر . خالی کنند ی و هندی و همچنین بر خورد عقاید نفوذ فرهنگ های یونان. تامل که تا حدی باز شده بود عدهء بیشتری بـه این مسایل مـی اندیشیدند کـه زمـینـهء مساعد به منظور انتشار یـافته بود کم ) نوافلاتونی(فلسفهء . زرتشتی با عقاید مخالف آن بیش از پیش این امر را تقویت نمود ضع استاد کریستن سین و. و بیش درون محافل دینی و غیر دینی رخنـه کرد و آنـهم سلاح فکری برندهء درون دست مخالفین گردید مـیتوان تصور کرد کـه در دورهء انوشیروان بدبختی های عمومـی { : روحی عصر انوشیروان را با این عبارت خلاصه مـی کند . } و اجتماعی کمتر از دوره های پیش بود، ولی مردم بیشتر آن را حس مـی د زیرا مردم درون این دوره بیشتر فکر مـی د ست، زیرا پیشرفت فرهنگی این دوره مردم یـا لااقل طبقهء روشنفکر را با مسایل تازهء این بیـان پر مغز از هر جهت راست ا روبرو کرده و آنـها را واداشته بود کـه در بسیـاری از مسایل زندگی خود بیـاندیشند، و از آن جمله دین بود کـه هر چند دنبال حقیت .ی آوردندآن مـی کشتند جز افسانـه های کهن و سنت های نامعقول چیزی بدست نم این بیداری فکری هر چند اگر بـه راست و روشنی هدایت مـی شد ممکن بود نتایج بسیـار گران بهایی از آن بدست آید، لیکن چون افکار فلسفی یونان . چنین نشد بـه اختلاف عقیده و پراگندگی درون اندیشـه و افکار منجر گردید و از آن نیز آثار زیـان بخشی پدید آمد بارزه با خرافات کـه دین را احاده کرده بودند عامل موثری بـه شمار مـی رفت، لیکن خود راه و رسم روشنی هر چند به منظور م حکمت های عملی . نداشت کـه جای دین را بگیرد، بلکه بر عاز مباحث پر پیچ و خم آن جز سرگردانی نتیجهء گرفته نمـی شد شیوع یـافته بود هر چند از لحاظ اخلاق درون ردیف تعالیم دینی بکار مـی هندی و ایرانی نیز کـه در این دوره بـه شکل اندرز و پند بدین جهت آن وحدت فکر و کلمـه کـه سابقآً ًً درون پیروان دین زرتشت موجود بود رفته رفته جای . رفت لیکن کار دین را نمـی کرد طبقهء اندیشمند ایران ریشـه دوانید و از خود را بـه اختلاف و نفاق داد و با شیوع مذاهب گوناگون روح شک و تردید نیز درون بین دیگر آن اعتماد بـه تعلیمات دین کـه لازمـهء ایمان قلبی هست وجود نداشت، و طبقهء . ایشان نیز رفته رفته بـه دیگران سرایت نمود رباب تحقیق ا. روشنفکر تعلیمات دین را بـه نظر شک و ریب نگاه مـی د، و حتی حکمت های عملی را بر آنـها ترجیح مـی داند شرح زیر را کـه در مقدمـهء بزرویـه بر کلیله و دمنـه آمده نمونـهء کامل از اختلاف عقاید و بر داشت اندیشمندان این عصر از این : اختلاف دانسته اند خلاف مـیان اصحاب ملت ها هر چه ظاهر تر ، بعضی بـه طریق ارث دست درون شاخ ضعیف زده، طایفهء از جهت متابعت { و بیم جای پای بر رکن لرزان نـهاده، و جماعتی از بهر حطام دنیـا و رفعت منزلت مـیان مردمان دل درون پشتوان پوسیدهء پادشاهان بسته و تکیـه بر استخوان توده ای کرده، و اختلاف مـیان ایشان درون معرفت خالق و انتهاء کار بی نـهایت هر چه ظاهر تر بود ، و با این فکرت درون بیـان تردد و حیرت یک چندی بگشتم و در . خصم من مبطل و مخطی رأی هر یک بر این مقرر کـه من مصیبم و فراز و نشیب آن پویدم، البته نـه راه سوی مقصد بیرون توانستم برد ، و نـه بر سمت راه حق دلیل نشان یـافتم، بـه ضرورت د ایشان استکشافی کنم ، و بکوشم که تا بیت عزیمت مصمم گشت بر آن کـه علمای هر صنف را بینم، و هر از اصول و فروع معتق این اجتهاد بـه جای آوردم و شرایط بحث اندر آن بر غایت رسانیدم و هر طایفهء کـه دیدم درون ترجیح دین . صادق و دلپذیر بدست آید نتوانستم رفتن و تفضیل مذهب خویش سخنی مـی گفتند و گرد تقبیع ملت و نفی حجت مخالفان مـی گشتند بـه هیچ تأویل بر پی ایشان و درد خویش را درمان نیـافتم، و روشن شد کـه بنای سخن ایشان بر هوی بود هیچ چیزی نگشاد کـه ضمـیر اهل خرد آن را قبول } . کردی 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 901 چنانکه . یکی از مـیوه هایی کـه این درخت بار آورد حس بد بینی بـه جهان و در نتیجه ترک دنیـا و گوشـه گیری و درویشی بود تی پایـه اش بر کار و کوشش و خوشبینی نسبت بـه جهان گذاشته شده بود، ولی درون این دوره از خلال بسیـاری از گفتیم دین زرتش درون شرحی کـه از مقدمـهء کلیله و دمنـه نقل کردیم برزویـه از مجاهدت خود بـه نتیجه ای . آثار ایرانی روح بد بینی تراوش مـی کند :در اندرز هوشنر دانا چنین مـی خوانیم. مـی شودمـی رسد کـه بوی زهد و ترک دنیـا از آن استشمام این گونـه افکار با حساس دین زرتشتی سازشی نداشت . } جان موجود هست ولی این تن هست که فریب مـی دهد{ با روح زهد و درویشی عقیدهء دیگری درون دین زرتشی راه یـافت کـه بگفته استاد کریستن سین به منظور روح باستانی و دین مزدایی استاد این عبارت را از کتاب مـینوی خرد از زبان خرد آسمانی یـا . نزل زهر جانگدازی بود و آن عقیده بـه قضا و قدر استبه م : روان خرد نقل کرده هست حتی با نیروی خرد و دانش نیز نمـی توان با قضا درون نبرد شد زیرا هنگامـیکه نیکی یـا بدی مقدر باشد خردمندان درون کار خود { مـینوی خرد را }داندیشان چالاک د، کم دلان دلیر و دلآوران بزدل شوند، تنبلان کوشا و مردم کوشا بـه کاهلی گرایندناتوان و ب عقیده بـه قضا و قدر نیز از خلال مذهب زروانی درون دین زرتشتی راه یـافته بود و چون این مذهب . از کتابهای زروانیـان دانسته اند 2».بسیـاری از عقاید و افکار ایرانی از راه آن درون اسلام راه یـافته استتأثیر بسیـار هم درون اسلام کرده ---------------------- احمد بن ابی یعقوب ، تاریخ – 24122محمد محمدی ملایری ، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام ، اتشارات طوس، تهران – 2 62 - 22، ص ، ص 1یعقوبی ، ترجمـهء محمد ابراهیم آیتی ، ج این . ین بحران دینی و باوری کـه همـهء عرصه های معنویت جامعه را نیز بحرانی نموده و به گمراهی و کژراهه کشانده بودا درون طی این دوقرن . وضع کـه توأم با ظلم و بیداد روحانیون و مغان منحرف از آیین زرتشتی بود،حدود دوقرن و اندی دوام داشت ولی بعد از دوقرن و . و منحرف وجود داشته کـه ما از آنـها که تا کنون منبع درون ست نداریم بدون شک قیـامـهایی علیـه مغان بیدادگر بزرگ مردمـی قرار گرفت و چهره اندی درون تاریخ ادبیـات دورهء اهورایی ما با نام نامـی مردی بر مـی خوریم کـه در رأس قیـام ود کـه شخصیت و اندیشـه والا و گوهرین را درون یک دوره این مرد بزرگ پور بامداد ب. اهریمنان را درون تاریخ افشا و سیـاه نمود . معین از تاریخ با ظهور خویش بـه درخش مـی گذارد فصل چهارم قبل ازآن کـه به بحث روی آیین و فلسفهء مزدک بپردازیم ، بایست از یک شخصیت دیگری کـه هر چند نقش آن بـه مثابه اما برخی از و اسلامـی درون کشور ما کمرنگ است؛ مـیترایی ، اهوراییـه درون تاریخ ادبیـات هر سه دور شخصیت صاحب اندیشـه . این مکتب فکری بنام زروان یـا زروانیسم یـاد مـی شود. عناصر فلسفی آن را درون سیر خطوط ادبی آیینی مـیتوان ملاحظه نمود : زروانی –زروان بنیـادین بـه ویژه درون آیین زرتشتی دوره این شخصیت و اندیشـه بیشتر درون حوزه فکری همان چهار شخصیت و اندیشـه ما . بسیـار از محقیقن آیین زروانی را مانند آیین مانی و مزدک جهان شمول پنداشته اند.ساسانی مورد بحث مـی باشد این هر دو . آگاهیم کـه آیین مانی و مزدک تداوم دین مقدس زرتشتی با اضافات فرعی بنا بر ضرورت زمان بوده هست ین زروان اما آی. غمبر مـی گفتندکه بـه معمول عربی ایشان را پیخود را درون طول تاریخ داشته اند ا و پیشوایـانآیین پیشو برخی مدعی اند کـه از این آیین . بلکه معمایی درون آیین زرتشتیـان دورهء ساسانی مـی باشد. از خود پیشوا یـا پیغمبری ندارد کـه این آیین را بـه شناسایی بگیریم، حتما گفت کـه از روی ، ما پیش از آن بـه هر. درون گاتا ها یـادکرد بـه عمل آمده هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 011 هر چند برخی از تفکرات . زروانیگری بـه مثابهء یک شخصیت شناخته شده فکری درون خراسان زمـین اثری نیست و اندیشـهء دهریت یـا این اثبات بر مـی گردد بـه تفکر . زروانی را درون آثار اسلامـی مورد مطالعه و اثبات قرار داده اند ، ابدی و نا مـیرندگی آن اگر قبول شود کـه زروانیسم همان مادیگرایی و اعتقاد بـه قدامت ماده یعنی قدیمـی ، ازلی. مادیون درون این صورت این اندیشـه را ما مـی توانیم درون برگهای مختلف از تاریخ درون وجود شخصیت ها صاحب مـی باشد، . یـابیم اندیشـهء تاریخ ادبیـات خویش درون در باره زروانیگری زمانی مـی نماید کـه آیین ) پیوندی(تحقیق " ایران درون زمان ساسانیـان"پروفیسور کریستین سن درون کتاب مزدیسنای عهد ساسانی درون خصوص آفرینش بیشتر تابع « : و مـی نویسد کـه . زرتشتی را درون ایران مورد پژوهش قرار مـی دهد 2».عقاید زروانی بوده اند --------------------- 262کتاب پیشین ، کریستن سن ، ایران درون زمان ساسانیـان، ص – 2 و بعد ازآن راجع بـه عقاید زروانیـان بـه استناد سایر پژوهشـهایی پژوهشگران بحث خویش را ادامـه مـی دهد ، کـه ما به منظور جلو .حقیقات او را درون پژوهشـهایی دیگران مطالعه مـی نمایمگیری از اطاله کلام از آن صرف نظر نموده و برخی از قسمت های ت داکتر محمد محمدی ملایری نیز درون کتاب فرهنگ ایران پیش از اسلام ، پژوهشی درون باره زروانیـان بـه عمل آورده و از جمله : مـی نویسد ور ظهور نمودند یکی از آن نیکی آن دو گوهر همزادی کـه در آغاز درون عالم تص{ : درون یکی از عبارات گاتاها چنین آمده« از مـیان این دو مرد دانا حتما نیک را ] درون اندیشـه و گفتار و کردار[ هست در اندیشـه و گفتار و کردار ، و دیگری از آن بدی شته از ظاهر این عبارت چنین فهمـیده اند کـه زرتشت بـه اصلی قدیمتر کـه پدر این دو گوهر بوده؛ عقیده دا} برگزیند نـه زشت را ولی آن را چه نامـیده هست معلوم نبوده، گویـا از زمان خیلی قدیم این امر موضوع مباحثات و مناقشات زیـادی درون الهیـات دین دستهء دوم بـه زروانیـان معروف شده اند زیرا زمان . زرتشتی بوده بعضی این اصل اقدم را مکان و بعضی زمان مـی دانسته اند عقیده این دو دسته بـه تدریج پیشرفت کرد و عقیدهء دستهء اول را تحت الشعاع قرار داد و رفته . ندرا درون پهلوی زروان مـی گفته ا 2».رفته درون دین زرتشتی نیز وارد گردید ------------------------ 621کتاب پیشین ، ملایری ، فرهنگ ایران پیش از اسلام، ص – 2 آن دو گوهر همزادی کـه در آغاز درون عالم تصور ظهور نمودند { : ا مبنی بر این کهدر گاتاه) پیغمبر خدا( گفتار پیغام آورخرد از مـیان این دو مرد دانا ] درون اندیشـه و گفتار و کردار[ یکی از آن نیکی هست در اندیشـه و گفتار و کردار ، و دیگری از آن بدی اما اینکه چرا پژوهشگران از این . نمـی باشد) مکان(و ) زمان( درون صورت و معنی مبین } حتما نیک را برگزیند نـه زشت را بـه نظر . گفتار بـه این نتیجه رسیده اند کـه ، حتما زرتشت بـه اصل قدیم تر کـه عبارت از پدر این دو گوهر باشد عقیده داشته هست از دوگوهر ) پیغمبرخدا( د منظور پیغام آورخر. مـی آید عبارت گاتاها بسیـار واضح تر از آن هست که نسبت بـه آن تفسیری نوشت درون سراسر گاتاها و بخشی اوستایی قدیم و جدید، اهورامزدا مظهر . چیزی دیگری نیست" اهریمن"و " اهورامزدا"نیک و بد همانا و پشتیبان اندیشـهء نیک ، گفتار نیک و کردار نیک مـی باشد و اهریمن مظهر و پشتیبان اندیشـهء بد گفتار و کردار بد شناختانده مثلا ًدر باره آفرینش جهان وقتی . بر اساس گاتاها و اوستا این دو گوهر نیک و بد همـیشـه درون تقابل هم قرار داشته اند. شده هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 111 بـه اوستا مراجعه مـی شود ملاحظه مـی گردد کـه هرگاه اهورا شـهری را مـی آفریند، اهریمن درون آنجا امراض و یـا سردی و یـا بی اینـها همـه درون .و ظلمت را خلق مـی کنده و یـا وقتی اهورا نور مـی آفریند، اهریمن تیر د مـی آوردو یـا خشکسالی را بـه وجوآبی آن دو { کـه شاید مورد شک پژوهشگران قرار گرفته باشد اینست کـه اما چیزی. اوستا و گاتاها بـه روشنی خورشید نمایـان اند زرتشت بزرگ مـیخواهد بگوید که، درون . معنی نیز تفسیر کار ندارداین } گوهر همزادی کـه در آغاز درون عالم تصور ظهور نمودند بدین معنی کـه شناخت این دو گوهر کـه یکی مظهر نیکی و . قدیم ان دو گوهر یعنی اهورا و اهریمن درون عالم تصور ظهور نمودند ده های جهان بـه مثابهء ، یکی بدین لحاظ بوده کـه انسان آن زمان بـه تمام پدی. دیگری مظهر بدی است، شناختی تصوری بوده هست شب ، سرما، مرض، سیل ، توفان ، حیوانات درنده و موذی هرکدام را مظهر . مظهر نیکی و دیگری مظهر بدی مـی نگریستند گان و دریـا های آرام و بهار و گیـاهان و کشتزار ها را ه بدی و خدای بدی ها مـی انگاشتند و بر عخورشید و ماه و ستار . بـه هرکدام خدای ساخته بودند مظهر نیکی و این حالت یعنی زیستن درون عالم تصور، که تا بعد ها وجود داشت و . این حالت ناشی از تفکرات ابتدایی بشر بـه حساب مـی آمده هست . درفرهنگ اسلامـی نیز این مورد را زیر نام شـهودیـه ملاحظه مـی شود درون تکیـه با خرد تکامل بخشید و " وجود" یر عقلانی بـه شمار مـی آید بـه اما حضرت زرتشت اصل شـهود را کـه اندیشـه ابتدایی و غ این شناخت . بشر از تصوربیرون و به واقعیت های جهان آشنا گردانید و حقیقت اهورا و اهریمن را درون اتکا بـه خرد باز شناختاند البته درون عرفان . بنیـان گذاشته شد) داپیغمبرخ(همانگون کـه گفتیم براساس خرد و عقل از سوی حضرت زرتشت پیغام آور خرد . دوره اسلامـی این اندیشـه همان مسالهء وحدت الوجود هست از اندیشـه های زروانیـان را ما درون عرفان دورهء اسلامـی یعنی درون عرفان خراسانی درون دورهء اسلامـی باز مـی یـابیم چون پاره یی مـیدارد درون اینجا بـه نقل مـی گیریم که تا م چنان بنیـاد های زروانی را بیـانبنا برآن پژوهشی کـه در ارتباط بـه این بخش مـی شود و ه از سوی دیگر برخی . تصویر روشنی درون سیر تحولات شخصیت و اندیشـه درون این ُبعد فکری درون خراسان زمـین را داشته باشیم این پژوهش را درون . ل باز خواهیم یـافتاز نظرات را کـه ما ارائه داشتیم راجع بـه دو گوهر همزاد، نیز درون این پژوهش بـه تفصی : فرهنگ نامـهای اوستا چنین مـی خوانیم اََکَرَن –زروان « درون عصر اوستایی بـه عنوان یک ایزد مورد تو جه و حتا درجهء دوم، . بـه معنی زمان هست aDaDn این کلمـهء اوستایی درون اوستا اما اغلب بـه . درون پاره یی از قسمت های متأخر اوستا نمایـان مـی شود از آن نشانی نداریم ، بلکه بـه هیأت ایزدی بسیـار کم اهمـیت . عنوان واژه یی غیر متشخص، بـه معنی زمان آمده هست " دیگری. یعنی بی کرانـه و بی انتها DaDmDdDیکی اکرن . را با آن آورده اند" هیأت تلفظ اخیر"دو صفت هست که اغلب زروان . آمده است" زمان درنگ خدای"در رسالهء علمای اسلام چنانکه مشاهده خواهد شد، کـه DpDkDaldtltBmDa "درغو خودات هر چند -آیـا این ایزد بی اهمـیت درون چه هنگامـی از تاریخ بـه تقریب درون صورت یک فلسفی درون آیین مزدایی جلوه کرد؟ ی مقارن با آغاز شاهنشاهی اشکانی، شروع دلایل متیقنی درون دست نیست کـه به این پرسش پاسخ داده شود، اما باین حال بایست . چنین ی را پیوند داد حاصل این نگرش منفی است، اما برخی از محققان، بر . ابتدا بنگریم کـه آیـا درون اوستای قدیم اشاره یی بـه زروان شده هست یـا نـه مئینیو و انگرمئینیو کـه دو گوهر قدیم و خود مبنای افسانـه یی کـه بعد ها به منظور زروان ساخته شد، یعنی اورمزد و اهریمن، یـا سپنت درون یک قطعهء گاتایی از دو گوهر همزاد کـه نماینده خیر و . آفریده بودند، هر دو پسران توأم زروان هستند، متوجه گاتاها شدند فسانـهء زروانی تعلیل یکی از محققان اوستایی درون این جا متوجه این نکته شده هست و استنباط خود را با ا. شر هستند یـاد شده هست لیل و تفسیر الاهیـات تحبه گونـه یی کـه بعدا ًخواهیم دید، علمای علم کلام مزدایی با پدید آوردن آیین زروانی راهی درون . کرده هست 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 211 معتقد mBdaajیونکر . مزدایی گشودند و گفتند اهورا مزدا و اهریمن توأمان خدایی بزرگ ، یعنی زروان بی کرانـه مـی باشند کـه اشارهء گاتایی دلیلی هست بر قدمت این اندیشـه و مسألهء زروانیسم درون عصر اشکانی و ساسانی جریـانی نو نبوده است، هست و انگرمئینیو یـا اک ) اهورامزدا(= چون درون گاتاها اشاره شده کـه سپنت مئینیو . بلکه بازگشت و عطفی بوده بـه یک اصل کهن نمایـانگر خیر و شر محسوب مـی شدند، اما بـه پدر و آفرینندهء این توأمان اشاره نشده هست توأمان بوده اند کـه ) اهریمن(= مئینیو و بایستی این پدر و آفریننده همان زروان باشد و هر چند بـه موجب سکوت کامل گاتایی بـه هیچ وجه چنین استباط قاطعی نمـی .مـین نقطه بایستی جستجو کردتوانیم داشته باشیم، اما بی گمان منشأ پیدایش زروانیسم را درون ه اما درون اوستای جدید صریحا ًاز زروان بـه عنوان ایزدی بی اهمـیت . چنانکه اشاره شد ، این اشاره یی غیر مصرح بود از گاتاها یـاد شده هست و همـین دلیلی هست که درون آیین مزدایی زرتشتی، زروان اهمـیتی نداشته هست و بـه هیچ وجه نمـی توانسته کـه منشأ بلکه زروانی درون عهد اشکانی و ساسانی ارزش و اعتباریب کرد، اما از سوی . فلسفی مورد توجهی قرار گیرد آیین زرتشتی تصدیق و تأیید نشد و در منابع پهلوی و اوستایی انعکاسی پیدا نکرد، هر چند کـه در مـینوخرت، انعکاسی کـه بایسته . ، دلیلی بر اصالت آن نمـی تواند باشد، البته اصالت زرتشتیـاست پیدا کرد، اما این تنـها مورد بـه تحقیق نمـی توان چنین فرضی را مقرون . آیـا درون اوستای گمشده، درون بارهء زروان مطالبی وجود داشته هست که بـه ما نرسیده... .به حقیقت دانست آیـا هنگام تدوین اوستای عصر ساسانی، عقاید . شتهآیـا درون اوستای زمان ساسانی که تا چه حد درون بارهء زروانیسم مطالبی وجود دا -زروانی بـه شکل فراونی درون آن راه یـافت و بعدا ًعلمایی زرتشتی اجبارا ًاین قسمت های تحت تأثیر زروانی را از مـیان بردند؟ .البته این نظری هست قابل مکث و دقت دو . }شود{که اصل پهلویش از دست رفته اشاره " لهء علمای اسلامرسا"لازم هست تا بـه رساله یی درون زبان پارسی بـه نام } اینجا { رسالهء " نخستین بـه نام . نسخه یـا دو متن از این رساله درون دست هست که با یکدیگر تشابه ندارند و هریک رساله یی جداگانـه هست ساسانیـان، درون عصر اسلامـی، هرچند بعد از سقوط " . علمای اسلام بـه دیگر روش"و دیگری موسوم هست به " علمای اسلام کوشش فراوانی شد که تا زروانیسم از مـیان رفته و فراموش شود، اما مع الوصف تأثیرات شدیدی کـه در مـیان فرق اسلامـی بر جای : [ باقی است، نشان مـی دهد کـه این کوشش کاملا ًموثر واقع نشد" روایـات هرمزدیـار"نـهاد و نشانـه هایی و نشانـه هایی کـه در کتاب و نیکویی و بدی کـه در جهان پدید است، ولی درون –گر بدانند درون آفرینش جهان و اختران و گردش افلاک و روشنی و تاریکی دی -، دیگر همـه آفریده هست و آفریدگار زمان را هم گویند زمانـه، "زمان"کتاب پهلوی جهان را آفریده گویند و پیداست کـه جز از هر کـه خردی دارد نگوید کـه زمانـه –دید نیست و بن پدید نیست، همـیشـه بوده هست و همـیشـه باشد زمانـه را کناره پدید نیست، بالا پ زمان هم آفریدگار بود هم خداوند بـه سوی آفرینش . بعد آتش و آب را بیـافرید، چون بهم رسانید اورمزد موجود آمد... از کجا آمد بعد چون فروشیب تر . ر بود و بر همـه نیکویی ها توانا بودپس اورمزد پاک و روشن و خشبوی و نیکو کردا. کـه کرده بود اورمزد را شگفت آمد کـه خصمـی سهمگین . نگردید، نـه صد وشصت هزار فرسنگ آهریمن را دید سیـاه و گندیده و پلید و بد کردار 2. ]اورمزد چون آن خصم را دید اندیشـه کرد کـه مرا این خصم از مـیان برباید گرفت. بود .-------------------------- از روایت دستور برزو 16روایـات داراب هرمزدیـار، جلد دوم ص – 2 بـه دیگر روش نیز موجود هست و حاکی هست از عقاید زروانی و نویسندهء آن " رسالهء علمای اسلام" این قسمتی بود کـه در . بایستی زروانی بوده باشد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 311 املا ًمشـهود هست و بعد ها دهریـه، کـه روزگار و زمان را عنصر قدیم و خداوند مـی درون این نوشته ها، زمـینـهء عقاید جبری ک آیین زروانی یـا دهری را قدریـه نیز مـی . دانستند، از عقاید زروانی متأثر شدند و خود زروانی ها نیز بـه دهریـه موسوم گشتند بـه موجب مـینوخرد، هیچ نیرویی . قدر را نیز داشت خواندند ، چون زروان تنـها بـه معنی زمان نبود بلکه مفهوم سرنوشت و قضا و چون قدر فرا رسد، دانا و توانایی درون کار خود . قضا و قدر حتمـی هست –را درون کار تقدیر و سرنوشت نمـی توان مؤثر دانست و اندیشـه را درون درمانده مـی شود و چه بسا نادان و ناتوانایی کـه کار خود را بـه خوبی پیش برد، چون قضا و قدر فرا رسد، عقل 2.آن تدبیر نیست و آنچه بایستی علیرغم مجاهدت و کوشش بـه انجام رسد ----------------- 4، 1 \21مـینوخرد ، فصل – 2 دیگر از سوی. قدریـه و دهریـه مـی باشند دو فرقه از فرق اسلامـی سخت تحت تأثیر عقاید زروانی قرار گرفتند و آن دو فرقه ، بریـه نیز اعتقاد صرف بـه سرنوشت و حاکم نبودن انسانی بر کار سازی ارادهء خود، اساس هست ، با این حال هرچند درون فرقهء ج ارباب ملل و نحل اسلامـی، درون نوشته های خود اغلب دهریـان را با سایر . سرچشمـهء این معتقدات مأخوذ از قدر دهریـان نیست به منظور نمونـه . عقاید زروانی درون عربستان شایع بود و پس از آن توسعه یـافتحتا پیش از ظهور اسلام، . مذاهب ایرانی ذکر کرده اند : کـه نویسنده اش معلوم نشده کیست، درون بارهء دهریـه نقل مـی کنیم" اعتقادات مذاهب"یـا " هفتادو سه ملت"، فصل کوتاهی از کتاب قوله –، آسمان و زمـین، هرچه هست همـین هست گویند دوران و گردش لیل و نـهار، زمستان و تابستان –قالوان الله هوالدهر گفتند این زندگی کـه ما مـی مـیریم و زنده مـی شویم ، .[ قالوا وماهی الاحیوتناالدنیـا نموت ویحیی و ما یـهکناالا الدهر : تبارک تعالی 2 ]نیست مگر اینکه ما را دهر هلاک مـی کند ---------------- 21آیـه ) الجائیـه( 54سورهء – 2 خانـه عین خانـهء خدا ست ، چنین بوده و چنین خواهد بود، جمعی مـی آیند و جمعی مـی روند، فلک پدر و مادر خاک چنانکه : مولانا مـی گوید من این ایوان نـه تو را نمـی دانم نمـیدانم من این نقاش جادو را نمـی دانم نمـیدانم زمـین چون زن، فلک چون شو، خورد فرزند خود گوید 2ن را و آن شـــــــــو را نـــــــــــمـی دانم نمـیدانم من این ز ---------------- کلیـات شمس تبریزی – 2 لیل و نـهار ابلقی هست که بـه –اهل سنت و جماعت گویند، فرقهء دهریـه از ایمان معزولند و به مصنوعات از صانع مغفول . تازیـانـهء حکم حکیم مطیع هست جل جلاله 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 411 جمعی درون زمان حضرت رسالت از پریشانی وقت شکایت مـی د و از شدت زمانـه و مشقت ایـام گله مـی درون خبر هست که نمودند و در اثنای شکوه و گله زمانـه را بد مـی گفتند و دشنام مـی داند کـه بدا ؛ روزگارا کـه ما درون وی گرفتار شده ایم، حضرت دهر را بد نگویید ، زیرا [ لاتسبوالدهر فان الله هوالدهر : علیـه و سلم قوله صلی الله –رسالت ایشان را منع فرمود و نـهی کرد 2] دهر خداست --------------------- مجمع البحرین ذیل کلمـهء دهر – 2 دست زمانـه حل و ه منع رسول علیـه الصلوات و السلام آن جمع را از دشنام و بدگفتن روزگار جهت آن بود که تا بدانند کـه ب : گوید} نظامـی گنجوی{ یست گردانندهء روزگار واحد قهار است، تعالی جل جلاله عقدی ن چون قدمت بانگ بر ابلق زند جز تو کـه یـارد کـه اناالحق زند 2» مخزن الاسرار -------------------------- 546 - 426هاشم رضی ، فرهنگ نامـهای اوستا، کتاب دوم ، ص – 2 ه اهورایی و نیز درون دوره مـیترایی خدایـان هند و خراسان درون پهلوی هم درون جغرافیـای نـه چندان دور از یک کـه مـیدانیم درون دور چنان دیگر مورد ستایش بوده اند، تنـها برخی از این خدایـان درون جغرافیـای کـه از لحاظ زبانی با هم یکی نبودند بـه نامـهای ها مختلف یـاد خراسان زمـین که تا تجاوز اعراب مسلمان مردم هند و خراسان خدایـان مشترک حتا مـیتوان گفت کـه در حصص شرقی. گردیده اند مثلا ًدر دورهء اهورایی انجاییکه . و اگر اختلافی نیز درون ستایش خدایـان بوده با آنـهم درون کنار هم دوستانـه مـیزیسته اند. داشتند پرتو مـی افشاند و پرستشگران خدا را بـه سوی خود ای به منظور پرستش خداوند فرازینـه بود چراغ معابد خدایـان هندو نیز آتشکده . فرا مـی خواند بـه همـین لحاظ وقتی مـی خواهیم از اندیشـه و شخصیت ، بـه ویژه درون دورهء مـیترایی و اهورایی تاریخ ادبیـات خویش صحبت داشته مثلا ًهمـین زروانیسم . درون گذشت باشیم ، نمـی توان از وجود شخصیت و اندیشـه مربوط بـه آیین هندو درون اشکال و ادوار مختلف آن چنانکه مـیدانیم دوران ودایی ، یکی از . را ما درون دوره مـیترایی کـه به عبارت دیگر دوران ودایی یـاد مـی گردد مشاهد مـی کنیم .دوره هایی اساطیری کشور ما نیز بـه شمار مـی آید : نشانـه های زروانیسم درون اساطیر ودایی : ن رابطه چنین مـی خوانیم درون فرهنگ نامـهای اوستا درون ای خدایـان عمدهء هندو کـه تثلیث اعظم را شامل مـی شوند، سه خدایند . درون اساطیر ودایی نیز از خدایی زمان بی کرانـه نشانی داریم« خدایی هست . شیوا خدای نابود کننده و خرابی و تباهی است. DaelN شیوا aalaeuویشنو DrlDme کـه عبارت از برهما بـه همـین جهت دو خدای دیگر، یعنی . خدای بی پایـانی هست که ته و بنش را کرانـه یی نیست. ردم از وی درون ترس و هراسندکه م 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 511 به منظور این منظور . بـه سر و ته نیروی زاینده و تولید کننده اش برسند. برهما و ویشنو اراده د که تا آغاز و انجامش را دریـابند این سیر و سفر مـیلیونـها سال ادامـه یـافت، . یگر بـه سوی پایین که تا آغاز و انجامش را پیدا کنندیکی بـه سوی بالا سفر کرد و یکی د . بر هما و ویشنو نتوانستند کـه آغاز و انجام وی را دریـابند، چون شیوا زمان بیکرانـه هست که نـه آغازی دارد و نـه پایـانی ز هست با صفات و مشخصات زروان بـه سنجیم، وجوه تشابه بسیـاری هرگاه برخی از القاب شیوا را کـه خدای زمانـهء بی کرانـه نی خداوند بزرگ و صفاتی مـهشبه معنی مسلط و حاکم ، ای شانبه معنی وحشتناک، اگ هر –صفات شیوا . درون آن خواهیم یـافت 2».دیگر، همان صفات زروان هست ------------------- 246 – 546، ص کتاب پیشین ، فرهنگ نامـهای اوستا، هاشم رضی کـه چندان این نحله درون کشور ما خراسان چنانکه گفته شد پژوهشگران دیگری نیز درون این باره تحقیقات نموده اند کـه بنا بر این . زمـین شناخته نبوده و زمـینـه نداشته از نقل آنـها صرف مظر نمودیم کـه این یی اندیشـهء این دوران را درون پهلوی د، مجموعهبه هرروی، وقتی بـه تاریخ ادبیـات دورهء اهورایی نظر انداخته مـی شو ادیـان بزرگ مانند هندویسم و بودایی بگونـهء قابل ملاحظه نیز تأثیر گذار است، اما اندیشـه و آیین زرتشتی بـه مثابهء دین آسمانی . وس ها گسترش پیدا مـی نمایداز از بنیـادی ترین نحلهء فکری جامعه بـه شمار مـی آید کـه مرز های پذیرش آن که تا فراسوی اوقیـان همچنان پاسداران این آیین همـیشـه درون سنگر دفاع از آن قرار داشته و بنا بر شرایط مشخص و تحلیل مشخص از اوضاع معین زیر کـه بنیـاد هر فکری را که تا پیش از اسلام درون دورهء اهورایی ، یعنی این. عناوین گوناگون اساسات دین را مد نظر داشته اند ماند مانی و حتی مذاهب بزرگ مانند ترسایی و هندویسم و . اساس اندیشـه زرتشت و آیین زرتشتی تشکیل مـیداده هست . بودایی بـه نحوی از انحا تحت تاثیر فلسفهء و اصول باوری زرتشتی بوده اند نش هایی انحطاطی مغان ساسانی از دین و البته مانند نـهضت دینی مانی، چنانکه قبلا اشاره شد ، نوع واکنش درون برابر ک بعد از شکست مانی، درون تاریخ ادبیـات دورهء اهورایی ما با . آیین زرتشت بـه شمار مـیرود کـه بدبختانـه بـه شکست مواجه مـی شود ن ای. یک نـهضت فراگیر دیگر، کـه در واقعیت اساس اندیشـه آن استوار بر اصول فلسفه و آیین زرتشتی مـی باشد بر مـیخوریم .نـهضت نیز درون واقع مانند مانیـان، بر علیـه استبداد مذهبی و اجتماعی و انحراف مغان ساسانیـان از آیین زرتشتی مـی باشد باری دیگر بـه ) ادبیـات آیینی( با سرکوب خونین و نامردانـهء نـهضت و مزدکیـان درون دوره ساسانیـان، انحطاط آیینی استبداد مذهبی چنان بیداد مـی کند کـه مردم پارس و حومـه های . رتشتی بـه اوج خود مـی رسدوسیلهء مغان منحرف از آیین ز نام اسلام مبادرت بـه تجاوز مـی ه یی و صحرایی خویش بقبیله مرزی آن کشور درون سایر بلاد ها، وقتی اعراب متجاوز با فرهنگ از رژیم منحط مغانی ساسانی نیستند، و اعراب با نماید، مردمان پارس جز درون موارد و مناطق خاص مشتاق مقاومت و دفاع حتا تاریخ . شمشیر خونچکان خود بـه سادگی مـیتواند صرف چند سالی تمام پارس را اشغال و دین خود را بر مردم تحمـیل نمایند ن مساله مبین ای. شـهادت مـی دهد کـه مردم پارس بـه نحوی از انحا اعراب متجاوز را کمک نمودند که تا بر کشور شان حاکم گردند این واقعیت هست که رژیم مغانی ساسانی کـه از اصل و اصول آیین پاک زرتشتی منحرف شده و مردم را درون بند استبداد مذهبی این بدان معنی نیست کـه تصور گردد کـه مردم پارس و .خویش نگهداشته بود، مردمان خواهان رهایی خویش از استبداد بودند پذیریش اسلام تنـها مرتبط بوده بـه تنفر مردمان از حاکمـیت سیـاسی استوار بر . آگاهانـه پذیرفته باشند جاههای دیگر دین اسلام را د ظاهری بود، بیشترین مردم ، درون قلب و ذهن ) عرب فریبی( پذیذش مردم درون نخستین سده ها کاملا ً. استبداد مذهبی ساسانیـان 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 611 کـه اسلام را ندمسلمان این نیرنگ را درک نمودند، مردم حاضر نشد خویش بـه آیین زرتشتی ایمان داشتند، حتی وقتی اعراب .بپذیرند بلکه تن بـه جزیـه بـه اعراب درون بدل حفظ آیین خویش دادند مردمان خراسان زمـین با غرور و شـهامت ذاتی خویش دادند که تا دین خود را حفظ نمایند، اگر پارس تقیـه نمودند و جزیـه اعراب درون استقامت های معین و به نحوی از انحا پیکار نمودند کـه بدبختانـه درون اثر کم پنج قرن علیـه دین و فرهنگ نام ه مایگی و خود فروختگی برخی از عناصر درون برابر اعراب شکست خوردند هر چند کـه دین و فرهنگ خویش را ب کـه ما این بحث را درون کتاب چهارم . دین اسلام درون برخی موارد تداخل داده و به حفظ معتقدات خود بنام اسلام پرداختند . . زیر عنوان دوره اسلامـی بـه بحث خواهیم گرفت : مزدک پور بامداد حیث یکی از سه واکنش ه ب) سه واکنش تکاوران تیز پویی خرد درون خراسان( درون باره نـهضت و قیـام مزدک از این قلم درون کتاب درون آن کتاب نظرات و اندیشـه . .سانی و اسلامـیست ها مفصلا ًبحث گردیده استدر تاریخ ابیـات ما آنـهم درون برابر مغان منحرف سا . بسیـاری از پژوهشگران و محقیقن غربی و شرقی درون بارهء مزدک اشاعه گردیده و به بررسی گرفته شده هست های نوشته شود باز هم کم خواهد مسلما ًدر باره مزدک کـه در کشور ما از قیـام و اندیشـه و شخصیت او کمتر آگاهی وجود دارد هر چه بنا برآن ما درون این کتاب گفتاری را درون باره مزدک از کتاب بیـان الادیـان، بنا بر اهمـیت کـه از لحاظ تحقیق و بررسی . بود راکه درون دیگر پژوهشـها کمتر روی آن بحث شده هست شامل مـی باشد ، بدون اختصار یریـالستیکی کـه یک سلسله از واقعیت های . امـید کـه قطرهء از دریـای تفکر و اندیشـهء مزدک بیـان گردیده باشد. کامل بـه نقل مـی آوریم، بطور : مزدک و آیین او« نام داشت و آیین او درون حقیقت مبتنی بر اصلاحات مزدکدر آواخر قرن پنجم مـیلادی نـهضتی درون ایران پدید شد کـه بانی آن کـه در بیداد و جور و ستم شاهان خود کامـه و اشراف و سرمایـه دارانی کـه همـه اجتماعی و بهبود وضع هزاران هزار مردمـی بود . چیز را درون انحصار خود درون آورده بودند مـی سوختند ه روایـات درون بارهء نام پدر و مادرش مختلف است، لیکن نام خانواد. و به سال چهارصد و شصت مـیلادی بـه دنیـا آمدمزدک نامش کـه بر مـی آید این درون آن زمان درون ایران قباد سلطنت مـی کرد و چنان. آمده هست بامدادی اوستااو بـه موجب ترجمـهء پهلو مزدک نیز . پادشاه خود از نفوذ و شاید ظلم و جور اشراف و شاهزاده گان و امرا و به ویژه موبدان سخت درون رنج و ناراحتی بود ه بدان بود، بـه هنگام قیـام و دعوت هزاران هزار نفر از ستمدیدکه خود موجب پیدایشش بیدادگری طبقهء حاکمـه و اشراف و مو . نمودرا بـه جانب مزدک گرایـاند و دعوت او را قبول ) مـیلادی 144( این موضوع علتی بود کـه قباد . گان بـه دعوتش پاسخ دادند ن و اشراف با اتحاد و توطهء بعد روخانیـا. مـهلک را درون بر داشت از به منظور روحانیـان و اشراف سازش و مودت این دو ضربه ء از قضا اوضاع بر مراد شان شد و موفق شدند که تا نیت خود را عملی ساخته و قباد را بـه . یی بر آن شدند که تا قباد را دستگیر سازند ( له بعد از مدتی هواخواهان قباد بـه وسایلی موجب استخلاص و رهایی او را فراهم کرده و قباد بـه پادشاه هیلط. زندان بر افگنند اما بر . سوی ایران آمده گرفت به منظور باز بعد گرفتن مقام خود ب) یفتلیـان( پناهنده شد و با کمـیرویی کـه از هیـاطله ) یفتلیـان . اثر حوادثی تسلیم برادرش جاماسب شد و بدو تسلیم گشت د و شاه نمـی توانست مزدک را یـاری درون این هنگام دیگر قباد جز عنوانی نداشت و قدرت علنا ًدر دست اشراف و روحانیـان بو بعد از درون بحث درآمده و از مزدک به منظور ادعای . موبدان بعد از این ظفر بر آن شدند که تا مزدک و پیروان او را بر افگنند . دهد ش مزدک نیز تمـهید و نیرنگی اندیشید کـه به موجب آن از آتش ،گفتار هایی و سخنانی بسود. پیغمبری اش معجزه یی طالب بودند . درون این احوال نیز جمعی بسیـار بـه مزدک گرویدند. پراگنده مـی شد 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 711 موبدان و اشراف چون مشاهده د کـه قدرت و نفوذ مزدک بسیـار نیرو توان یـافته است، خسرو انو شیروان پسر قباد را فریفتند تشبث گشت ، بدینگونـه کـه مزدک را دعوت انوشیروان نیز بـه حیله و دستان م. که تا با نیرنگ مزدک و مزدکیـان را از مـیان بردارد نمود کـه بر آن هست تا بـه آیین او درآید و از مزدک خواست که تا در موقعی معین کـه جشنی بر پا مـی نماید، مزدک نیز تمامـی پیروان خود را از اطراف و اکناف درون آن دعوت و جشن فرا خواند، و چون جملگی مزدکیـان گرد شدند ، انوشیروان از پیش شتند و بکیل کشتار دستجمعی آنان را فراهم نموده بود، بـه فرمان او بـه شکل فجیعی نفوسی انبوه از مردمان را و مزدک را وسا بدین طریق قیـام مردی ایده آلیست و آرمان خواه و بشر دوست را درون هم شکسته و قدرت اهریمنی پیشین را استواری بخشیدند، . بنام انوشیروان دادگر نامـی شده هست آری اینست دادگری مردی کـه در تاریخ هرگاه برآن باشیم تاانی را درون تاریخ بـه یـاد آوریم و برآنـها انگشت نـهیم کـه خق انسانی شان ضایع و مقام معنوی شان بـه حق امـیران و خونخوار، ناانسان، روحانیـانی بی وجدان، سرمایـه داران سود جویـان. ز جملهء آن مردان استامزدک تباه شده است، فرصت طلب و خودکامـه کـه در زمان قباد منافع و سود و موقعیت خود را درخطر مـی دیدند، عقاید و حیله های شـهزادگان مندی همـهء خلق از ه تعدیل ثروت ، تقسیم زمـین، منع از تعدد زوجات جهت بهر. اصلاحی و انسانی مزدک را واژگونـه نمایـاندند تشار دادند که تا احساسات مذهبی و واکنش اخلاقی خلق را بر ضد مزدک بشورانند و خلق استثمار صورتهای ناروایی انـه زنان را ب شده و زنجیر شده را سدی نمایند به منظور ترقی و تعالی خود مردم بعد از آن ، اندکی نگذشت کـه ایران ساسانی سقوط کرد و تازیـان اکندن آن ناروایی هایی کـه به مزدک رفته بود دامن زدند و برای پیشرفت مقاصد خود و کوچک د ایرانیـان بـه پر) اعراب( و هرج و ) Bpaehelea( لیست نـهیگفتند مزدک زن را اشتراکی مـیان تمامـی خلق نموده و قید مالکیت را بر داشته و او را مردی و ای دریغ از این نامردمـی و مرج طلبی شناسانیدند کـه اخلاق و وجدان و انسانیت درون قاموس او معنایی راستین نداشت، دریغ بی انصافی کـه وحشیـان درنده و شیمشیر آهیخته به منظور پوشانیدن ضعف و عیوب خود ، هنگامـی کـه متوجه شدند فتح و ظفر خون آلوده و ظاهری شان ثمری بـه بار نیـاورد، بـه جنگ ناجوانمردانـه یی بر عیله فرهنگ متعالی و بزرگی دست یـازیدند و با دروغ ، نمردی و ناروایی کوشیدند که تا عظمت فرهنگ ایرانی را با دروغ سازی، روایت پردازی و تحریف تاریخ گرد آلوده کثیف ناجوا . سازد ، بی خبر از آن کـه گرد این پلشت کاری سرانجام چهرهء تیره گون خودشان را فرو خواهد پوشاند : تعالیم مزدک ت ، قسمتی از آن اصلاحاتی بود به منظور بهبود مادی و تعالی زندگانی خلقی بسیـار کلی بـه دو قسمت بنیـان داش ه طورتعالیم مزدک ب به منظور آگاهی از چنین وضعی بایستی که تا به وضع اجتماعی زمان ساسانیـان ، بـه ویژه زمانی . کـه حقوق شان از دست رفته بود بـه هر انجام این تعالیم عبارت بود از . بود مقارن با عصری مزدک آگاهی یـابیم، و بدون این آگاهی درکی از حقیقت مـیسر نخواهد : آنچه بـه کمونیسم مزدکی اشاعه یـافته هست و مورد دستآویز و تهمت دو عنصر ثروت و زن بود، درون شاهنامـه مـی خوانیم بیـامد یکی مرد مزدک بنام سخنگوی و با دانش و رأی و کام گرانمایـه مردی دانش فروش قباد دلاور بدو داد گوش شان چنین گفت مزدک کـه شاه بدی نماید شما را بـه امـید راه روان خود بیـامد بر شـهریـار 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 811 چنین گفت کای شاه پرهیزگار من اکنون سخن پرسم از تو یکی گرایدون کـه پاسخ دهی اندکی گ دارد وی قباد فرزانـه اجازتش داد که تا پرسش کند، و مزدک پرسید کـه مارگزیده یی دم مرگ را کـه درم نیست و رو سوی مر را کـه مار زدهدارد و جز درون ازای درم دارو ندهد و بگذارد که تا مسکین مار زده جان دهد، تکلیف چیست؟ قباد پاسخ داد کـه . آن دارندهء پادزهر درون حکم خونی هست و سزایش جز مرگ نیست : داد کـه دگر بار مزدک از شاهنشاه نظیر چنین مسأ له یی را بـه حل خواست، قباد اجازتش بدو گفت بر گوی ورا مبند کـه گفتار باشد مرا سودمند چنین گفت کای نامور شـهریـاری را بـه بندی بـه بند استوار بـه بیچارگی جان بـه نانی سپرد خورش باز گیرند از او که تا به مرد مکافات آن کـه نان داشت او مرین بسته را خوار بگذاشت او را پادشاچنین باشد بـه گوید م گر این مرد دانا ُبد و پارسا چنین داد پاسخ کـه مسکین تنش ناکرده خون اوست درون گردنش چو بشیند مزدک زمـین بوسه داد خرامان بیـامد ز پیش قباد بـه درگاه او شد، بـه انبوه گفت کـه جایی کـه گندم بود درون نـهفت شوید همـه بهره زو بر گرید بها گر بـه گیرند ده بسپرید 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 911 از گندم برگیرند و چون محتکران ممانعت بـه عمل شد و آنان را فرمان داد که تا بهره یی قباد رأی مزدک دریـافت ، بـه نزد خلق چون گان ه خلق گرسنـه و ماتمزده بسوی انبار های دارند. زایش حتا ده برابر بها بر دهندزور حق شان را طلب نمایند و در ا آورند، بـه خبر بـه شاه باز رسید ، و شگفت شد و از مزدک استسفار . له ور شده و قوت خود را تأمـین دو حتا انبار های شاهی حم مزدک نیز گفت کـه هر آنچه رأی و نظر شـهریـار بوده بـه انجام رسیده و این عینی عدالت هست . نمود :وآنگهی اگر دادگر باشی ای شـهریـار درون انبار گندم نیـاید بـه کار ه مردشکم گرسنـه چند مردم ب کـه انبار آسوده جانش بـه برد همـی گفت هر کو توانگر بود تهی دست با او برابر بود نباید کـه باشدی بر فزود توانگر بود تار و درویش پود جهان راست حتما که باشد بـه چیز فزونی حرام هست و نا خوب نیز زن و خانـه و چیز بخشیدنی هست تهی دست با توانگر یکی هست را کنم راست با دین پاک من این شود ویژه پیدا بلند از مغاک هر آنکه او جز بر این دین بود از ایزد بر آن راه نفرین بود : جایی دیگر مزدک بـه قباد مـی گوید بـه پـــیــچاند از راســـتـــی پــنج چـــیز کـه دانا برین پنج نـــــفزود نــــــــــــیز شم و نـیـاز کجا رشک و کین هست و خ 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 021 بـه پنجم کـه گردد بر او چـــــــــیره آز تو گر چیره باشی برین پنج دــــــــــیو پدید آیــــــــدت راه گیـهان خدیـــــــــو ازین پــــنج ما را زن و خواسته هست که دین بهی درجهان کاســــــته هست زن و خواســــــــــــــته حتما اندر مـیان هی را نــــــــــــخواهی زیـان چو دین ب بدین دو بود رشــــــــــک و آز و نیـاز کـه با خشــــــــم و کین اندر آید بـه راز همـی دیو پیچد ســـــــــــــــــر بخردان بـه باید نـهاد این دو اندر مــــــــــــــیـان گاه زن و مال نزدانی گرد آید و خلقی بسیـار آز آن محروم هر. این تعالیمـی هست که بر پایـهء روان و روح آدمـی بنیـان دارد مانند، مـیان مردمان کینـه، نفرت، حرص و آز و جدل براه مـی افتد، ریشـهء اختلافات طبقاتی بلندی مـی گیرد و منجر بـه جنگ های .داخلی مـی شود و مزدک هر دو انسان هایی زرتشت. ضع شدروشی کـه مزدک آورد، بـه گفتهء خود او به منظور بر قراری دین بهی و آیین راستی و آنان آدمـی را بـه تهذیب و تزکیـهء اخلاق و جویـایی مقام انسانی دعوت . بودند بر جسته با آرمان هایی بشردوستانـه و صلح جویـانـه س گونـه کـه زرتشت جنگ را نـهی و امر بـه نـهادن جنگ افزار مـی نمود، مزدک نیز حق حیـات انسانی را ب همان. مـی نمودند وستی و د درون مردم. تعالیمش آن اندازه پیش رفته و به سامان بود کـه خوردن گوشت حیوانات را منع مـی کرد. محترم مـی داشت مـهمان نوازی دستور هایش سمبول و نشانـهء خوی متعالی انسانی بود و هرگاه امر بـه اشتراک درون مال و زن نمود، این خواست گان و امرا زن و مال را درون انحصار ه سرمایـه داران و اشراف و موبدان و شـه زاد. یزمان بود به منظور برقراری عدالت اجتماع ه خود درون آورده بودند و مزدک مـی گفتی حق ندارد که تا آنقدر ثروت گرد آورد که تا حقوق دیگران پای مال شده و مردم از گرسن ک حق همـه بود و مردمان حق داشتند بـه تساوی از زمـین و استفاده از خا.را بدرود گویندهو شور بختی گروه گروه زند مزدک مـی گفتی حق ندارد که تا از به منظور برطرف حوایج حیوانی خود . این منبع زاد و توشـهء اهورا آفریده بهره بر گیرند نوشته الملک خواجه نظام کـه به وسیلهءی هم چون سیـاست نامـهدر . قفسی بیفگند، بلکه زن و تمتع از او نیز حق همـه هست شده است، هر چند کـه این ناروایی هاسخت آورده شده است، باز از همان نوشته ها مـی توان بـه پاکی و صداقت مزدک و تعالیم او بـه هرچه حاجت مند گردند حتما از مال یک دیگر . مال بخشیدنی هست مـیان خلق کـه همـه بندگان خدا و فرزندان آدمند( پی برد تعالیم مزدک را بنا برمقتضیـاتی کـه از آن بـه کوتاهی سخن ) س را درون هیچ معنی بی برگی و درماندگی نباشدخرج کنند، که تا هیچ ک نخستانی کـه در عصر و زمان او منافع شان سخت تهدید مـی . رفت، آلوده و تاریک گون نمودند که تا به مقاصد خود باز رسند یرانی را بـه نابودی و لوث سوق دادند، سوم برخی از خاور شناسان کـه حیوان وار فرهنگ و تمدن ا) اعراب( شد دوم تازیـان . مزدور مـه نقاب دوستی بر نـهان دشمن گونـهء خود داشتند و دارند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 121 او مـی گفت دوستی را شعار سازید، بـه مساوات . اصول تعالیم مزدک بر حفظ و شرافت انسانی و حقوق طبیعی او استوار بوداز هر جانبی کـه باشد بـه ستیزید ، عدالت و اخلاق و کردار پسندیده را پیشـه نماید، قتل مکنید و ه گرایید، با استبداد و خود کام وی نمـی گفت بدان گونـه کـه گفته هایش را بـه مناسبت انطباقی کـه داشت و . بـه آزاری دست نیـازید که تا انسانی شریف باشید مـی گفت مردی کـه حرم سرایی ترتیب داده و در آن انبوهی زن گرد معجلوه دادند یک زن مـیان خلقی اشتراکی است، بلکه آورده است، حق تمتع پیش از یکی از زنان را ندارد، و مابقی از آنانی هست که بـه مناسبت احتکار او از آن موهبت دست . کوتاه شده اند آن بهره بر گیرند وی را نسبت بـه حقوق مزدک مـی گفت خداوند ارزاق را روی زمـین آفرید که تا جملهء مردمان بـه تساوی از ما به منظور این آمده ایم که تا . دیگران تجاوز نیفتد، لیکن مردمان بدین روش نگراییدند، بـه هم ظلم د و حقوق هم را محترم نشاختند وال و اثاثه و زنان از دارایی توانگران را گرفته و مـیان درویشان قسمت کنیم و هرگاهی را از ام. صلح و عدالت را اجرا کنیم حد احتیـاج بیشتر هست ، افزونی را بـه تساوی ناداران سهم بندی نماییم تای را بری مزیتی نباشد و حرص و آز وحسد درون . دل مردمان خانـه نکند و آنان درون صلح و سلم و خوش بینی و رفاقت زیست نمایند : فلسفهء مزدک درون دبستان المذاهبدر . فلسفه اش بر همـین ثنویت قرار مـی یـابدمانی ر است، همان گونـه کـه فلسفهء مزدک بر اصل ثنویتی استوا فاعل خیر یزدان و آن نور است، و فاعل شر : او گوید از آغاز بی آغازی جهان را دو صانع است: ( بارهء این ثنویت آمده هست یی نیـاید، لاجرم عقول و نفوس و سماوات و کواکب آفریدهء اهرمن و آن ظلمت است، ایزد متعال فاعل خیر هست و از او جز نیکو سرمازده را گرم کند، –یزدان هست و اهرمن را اصلا ًبر آن دستی نیست، عناصر و مرکبات نیز پدید آورندهء حقند، بدان آتش ات ایشان، مثلا ًاز هم چنین مرکب. وزیدن باد محرور را خنرد، آب تشنـه را سیراب گرداند، و خاک محل چمـیدن باشد معادن زر و سیم و از نبات اشجار مـیوه دار، و از حیوانات و و اسب و شتر و انسان پرهیزگار سود بخش همـهء اما سوزانیدن آتش جانور را، و کشتن سموم جاندار، و غرق گردانیدن آب کشتی را، و ب آهن تن را، و . آفریدهء یزدان اند چون بر فلک اهرمن . و درندگان و موذیـات و شیر و پلنگ و کژدم و مار و امثال آن انگیختهء اهرمن هست -را، خلیدن خار بدن را دست نیست آن را بهشت خوانند، چون درون سرای آخشیجان اهریمن را تصرف هست لاجرم ضدیت پدید آمده و هیچ صورت آن حیـات آفرید اهریمن موت، یزدان صحت پیدا کرد، اهریمن رنج و پایدار نباشد، مثلا ًحق زندگی بخشد، اهرمن بکشد، ایزد و یزدان پرستش را سزاست چه ملک او وسیع هست و -بیماری پدید آورد، واهب العطیـات بهشت خلق کرد اهریمن دوزخ یطان بـه دوزخ و دیگر آنکه هر کـه یزدانی شد روح او بـه جهان برین رسد و ش. اهریمن را جز درون عالم عناصر دست رس نیست درماند؛ بعد شرط عقل آن هست که عاقل خود را از اهرمنان باز دارد، هر چند اهرمن او را بیـازارد، چون از تن برهد روان او ) بـه فلک روان شود و اهرمن را بـه فلک نیروی برآمدن نیست رابطهء مـیان . ان و اهرمن تعبیر مـی شودیـا روشنی و تاریکی تشکیل شده هست که بـه یزد" تار"و " شید"وجود و اصل هستی از این دو اصل رابطه یی ترکیبی هست که از آن جهان و هستی مـی زاید، و چون رشته های این امتزاج و ترکیب بگسلد، جهان را پایـان هست و رستاخیز آغاز خواهید یـافت درون فلسفهء ثنوی مزدک اهرمن یـا تاریکی را اصالتی نیست، چون نور با یزدان با اصالتی همراه هست که آن اصالت از روی شناخت و معرفت و قصد و اراده کار است، درون حالی کـه تاریکی و ظلمت از . روی قصد و اراده کار نمـی کند، بلکه اعمالش از روی نا آگاهی و اتفاق هست آیین شکیبتان بوده و شخصی بـه نام نام مـی برد کـه به زبان پارسی باس) دیسناد( کتاب مزدکیـان را " دبستان المذاهب"صاحب نام " زند"اما روایـات هست که مزدک شرح و تفسیری بر اوستا نوشت کـه آن را . آن را بـه پارسی معروف ترجمـه کرده هست بدل کرده و آن رانسبتی عام " زندیق"معروف شدند و تازیـان زندیک را بـه " زندیک"گذاشت و پیروان او بر اثر این کتاب بـه ------------------------- 2». تند از به منظور کفار و مخالفان اسلام و نا مسلمانانساخ 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 221 124 – 454کتاب پیشین ، ابوالمعالی محمد بن الحسین العلوی، بیـان الادیـان، تصیح و تدوین هاشم رضی، ص – 2 اینکه ء اندیشـهء این دوران را درون پهلوییی نظر انداخته مـی شود، مجموعهبه هرروی، وقتی بـه تاریخ ادبیـات دورهء اهورا ادیـان بزرگ مانند هندویسم و بودایی بگونـهء قابل ملاحظه نیز تأثیر گذار است، اما اندیشـه و آیین زرتشتی بـه مثابهء دین آسمانی . پیدا مـی نماید از از بنیـادی ترین نحلهء فکری جامعه بـه شمار مـی آید کـه مرز های پذیرش آن که تا فراسوی اوقیـانوس ها گسترش همچنان پاسداران این آیین همـیشـه درون سنگر دفاع از آن قرار داشته و بنا بر شرایط مشخص و تحلیل مشخص از اوضاع معین زیر یعنی اینکه بنیـاد هر فکری را که تا پیش از اسلام درون دورهء اهورایی ، . عناوین گوناگون اساسات دین را مد نظر داشته اند د مانی و حتی مذاهب بزرگ مانند ترسایی و هندویسم و نمان. زرتشت و آیین زرتشتی تشکیل مـیداده استاساس اندیشـه . بودایی بـه نحوی از انحا تحت تاثیر فلسفهء و اصول باوری زرتشتی بوده اند طاطی مغان ساسانی از دین و البته مانند نـهضت دینی مانی، چنانکه قبلا اشاره شد ، نوع واکنش درون برابر کنش هایی انح بعد از شکست مانی، درون تاریخ ادبیـات دورهء اهورایی ما با . آیین زرتشت بـه شمار مـیرود کـه بدبختانـه بـه شکست مواجه مـی شود این . یک نـهضت فراگیر دیگر، کـه در واقعیت اساس اندیشـه آن استوار بر اصول فلسفه و آیین زرتشتی مـی باشد بر مـیخوریم .در واقع مانند مانیـان، بر علیـه استبداد مذهبی و اجتماعی و انحراف مغان ساسانیـان از آیین زرتشتی مـی باشدنـهضت نیز باری دیگر بـه ) ادبیـات آیینی( با سرکوب خونین و نامردانـهء نـهضت و مزدکیـان درون دوره ساسانیـان، انحطاط آیینی استبداد مذهبی چنان بیداد مـی کند کـه مردم پارس و حومـه های . ج خود مـی رسدوسیلهء مغان منحرف از آیین زرتشتی بـه او نام اسلام مبادرت بـه تجاوز مـی ه یی و صحرایی خویش بـه مرزی آن کشور درون سایر بلاد ها، وقتی اعراب متجاوز با فرهنگ قبیل حط مغانی ساسانی نیستند، و اعراب با نماید، مردمان پارس جز درون موارد و مناطق خاص مشتاق مقاومت و دفاع از رژیم من حتا تاریخ . د صرف چند سالی تمام پارس را اشغال و دین خود را بر مردم تحمـیل نمایندنگی مـیتوانـه شمشیر خونچکان خود بـه ساد مبین این مساله . شـهادت مـی دهد کـه مردم پارس بـه نحوی از انحا اعراب متجاوز را کمک نمودند که تا بر کشور شان حاکم گردند این واقعیت هست که رژیم مغانی ساسانی کـه از اصل و اصول آیین پاک زرتشتی منحرف شده و مردم را درون بند استبداد مذهبی این بدان معنی نیست کـه تصور گردد کـه مردم پارس و .خویش نگهداشته بود، مردمان خواهان رهایی خویش از استبداد بودند پذیریش اسلام تنـها مرتبط بوده بـه تنفر مردمان از حاکمـیت سیـاسی استوار بر . پذیرفته باشند جاههای دیگر دین اسلام را آگاهانـه و ظاهری بود، بیشترین مردم ، درون قلب و ذهن ) عرب فریبی( پذیرش مردم درون نخستین سده ها کاملا ً. استبداد مذهبی ساسانیـان این نیرنگ را درک نمودند، مردم حاضر نشد کـه اسلام را خویش بـه آیین زرتشتی ایمان داشتند، حتی وقتی اعراب مسلمان .بپذیرند بلکه تن بـه جزیـه بـه اعراب درون بدل حفظ آیین خویش دادند مردمان خراسان زمـین با غرور و شـهامت ذاتی خویش پنج قرن . اگر پارس تقیـه نمودند و جزیـه دادند که تا دین خود را حفظ نمایند هو خود فروخته تقامت های معین و به نحوی از انحا پیکار نمودند کـه بدبختانـه درون اثر کم مایعلیـه دین و فرهنگ اعراب درون اسبرخی از عناصر درون برابر اعراب شکست خوردند هر چند کـه دین و فرهنگ خویش را بنام دین اسلام درون برخی موارد ین بحث را درون کتاب چهارم زیر عنوان دوره اسلامـی بـه بحث کـه ما ا. تداخل داده و به حفظ معتقدات خود بنام اسلام پرداختند . خواهیم گرفت :سخن پایـانی نام افغانستان یـاد مـی نمایند، دوران ه دورهء اهورایی درون کشور خراسان کـه امروز این کشور را خلاف تمام صریح تاریخی ب .و شگفتی های تاریخ بشریت بـه شمار مـی آیده شکوهند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 321 اما این پایـان . حضرت زرتشت آغاز گردیده و با فتنـهء اعراب پایـان مـی یـابد) پیغمبر(= ا ظهور نبوت پیغام آورخدااین دوران ب هرگاه اهورامزدا خوشی و خوشبختی . زیرا بـه بیـان سنت هرگاه اهورامزدا نور را آفرید ، اهریمن ظلمت خلق کرد. ابدی نیست ن فتنـه پیروان فتنـهء اعراب کار اهریمن بود و در ایجاد ای. ض و بدبختی را آوردرا بـه مردمان هدیـه داد ، اهریمن غم و مر .ساسانیـان نقش برجسته داشتند اهریمن درون هر دوره بـه ویژه دوره ء آفتاب گاتاها ، . بـه هر روی، دورهء اهورایی درون خراسان دستآورد های عظیمـی آیینی و فرهنگی و اجتماعِی و بشری داشته هست ریگ ویدا، این سه منبع نورینـه درون آسمان سرزمـین خراسان طلوع مـی کند و از این سپهر هست که بخش های دیگر از اوستا، ادیـان هندویی را با تمام شاخه هایش ، بودایی را با تمام نجابت و زهدش، . قاره های جهان را درون نور خویش روشن مـیدارد دیـان بزرگ و آیین مزدک را با تمام خواست هایی انسانی اش درون جهت رفاه و مانییت را با تمام صداقتش درون یکجایی نمودن ا . سعادت بشر درون این سرزمـین مـی یـابیم . اشکانیـان، کوشانیـان و هفتالیـان مـی باشد) اسپه ها(همانگونـه کـه گفتیم، دوره اهورایی از لحاظ تاریخی شامل دوره کیـانیـان بلخی یلایی حاکمـیت هخاان، رومـیان ، و ساسانیـان درون کشور درون پهلویی سایر حکومت های درون طی این دوره بصورت مقاطع ، هست .اقوام و قبایل خوردک و کوچک و بیگانـه ای متجاوز دیگر را نیز درون تاریخ خراسان ملاحظه مـی کنیم مراحل درون خراسان زمـین از همـه این. هر دوره ای از این مراحل تاریخی ، ادب ، فرهنگ و آیینـهای خاص خویش را داشته هست نشانـه ها و یـادگار هایی باقی بوده هست که یـا بعد از تجاوز بیگانـه بـه غارت رفته و یـا بعد از کشف آن دزدی گردیده و در موزه یـا اینکه درون زیر سم ستوران متجاورین با خاک یکسان شده و اکنون بدون آنکهی سراغ آنـهار بگیرند درون . های جهان باقی هست . اک خفته اندزیر خ دوره ء اهورایی را خوشبختانـه برخی از پژوهشگران کشور از جمله روانشاد احمد علی کهزاد درون آثار مقدار معین از یـادگار های تحقیقی خویش و هم چنان علامـه عبدالحی حبیبی درون تاریخ مختصر افغانستان و دیگر یـادداشت های خویش ذکر نموده اند کـه درود .آنـهایی کـه دلسوزانـه خواستار احیـایی عظمت و شکوه تاریخی کشور خویش مـی باشندبر آنـها و همـه یکی از مسایل ناگفته درون تاریخ خراسان این هست که مستشرقین و مورخین جهان سعی نمودند کـه تاریخ مستقل خراسان را نادیده همـین زمـینـه یکی از مستشرقین کـه نخواسته درون در. بـه شمار آورند) ایران امروز( انگارند و آن را چکیده ای از تاریخ پارس تاریخ بـه ویژه تاریخ ادبیـات کشور ها یی کـه دارایی همسویی های زبانی و آیینی هستند تقلب صورت گیرد، یوگنی ادواردویچ : او خود راجع بـه این تقلبات مـی نویسد. برتلس هست ان را درون همـهء دورانـهای تاریخی سرزمـین اساسی بـه شمار آرند و به بسیـاری از خاورشناسان این گرایش را داشتند کـه ایر... « درست هست که پادشاهان ایران درون برخی دوره ها جلگه های زرخیز . آسیـای مـیانـه ، تنـها همچون گونـه ای استان ایران بنگرند شـهر ستانـهای ایران کنونی درون زیر آسیـای مـیانـه را تصرف کرده بودند، اما تاریخ سده های مـیانـه روز هایی را هم بیـاد دارد کـه 2».فرمان حکام آسیـای مـیانـه بوده اند --------------------------- ، ص 0300یوگنی ادواردویچ برتلس ، تاریخ ادبیـات فارسی، ترجمـهء سیروس ایزدی، انتشارات هیرمند تهران - 0 02 هایی فرهنگ و آیینی دوره هایی مختلفه ای تاریخ کشورما خراسان را کـه بنا براین گفته مـی توانیم کـه اکثری از داشته ها و یـادگار .چنانکه نام این کشور را نیز بـه غارت اند. ننگ این کشور بـه شمار مـی آید غدارانـه دزدیده اند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 421 اسان نور افشانی را بدین حساب ، اگر بـه واقعیت گفته شود ، همانگونـه کـه گاتاها و اوستا و بخشی از ریگ ویدا درون سرزمـین خر آغاز نمود، درون دوره اشکانیـان، یعنی بعد از دورهء کیـانیـان و پس از تسلط یونانیـان مردمان کشور ما شاهکاری هایی ادبی دیگر نیز بـه وجود آورده بودند کـه که این آثاردر یک دید دیگرمـیتواند بـه مثایـهء شخصیت های صاحب اندیشـه درون تاریخ ادبیـات ما درون . مـی باشد} ایـاتکارزریران{و } درخت آسوریک{این آثار عبارت از . هایی زیر بنایی فرهنگ بـه شمار آیند ُبعد :مـی خوانیم کـه )ایـاتکارزریران(در کتاب تاریخ ادبیـات اثری یوگنی ادواردویچ برتلس درون بارهء :ایـاتکارزریران. یـادگار های پارتی« درون روزگاری نزدیک بـه سدهء سوم پیش ازگاهشماری عیسویـان که تا سدهء سوم . انا پارتی استسومـین زبان ایرانی آسیـای مـیانـه هم بود کـه اکنون بیشتر درون ) خراسان بزرگ( زبان اساسی ادبی بخشـهای باختری آسیـای مـیانـه ) پهلوانیک( بعد از آن، زبان پارتها های آغازین رشد خویش از خط آرامـی بهرور بود، اما زبان پارتی هم درون دوره . است) خراسان شمالی پیشین( خاک ترکمنستان از انجا کـه دبیرهء . همپای آن الفبای خود را بر پایـهء نوشتار سریـانی پدید آورد کـه سپس درون ایران ساسانی نیز گسترش یـافت اوت داشت نگه ساسانی، از همان آغاز از خط تاریخی بهره مـی گرفت و نشانـه های کهن را بـه گویشی کـه با گویش های کهن تف اما حتما . داشته بود، اکنون دیگر جدا متن پارتی از متن پارسی ساسانی تنـها از روی ساخت واژگان مـیسر هست و بس دانست کـه در این رشته هم، تفاوت بـه همان اندازه نا چیز بود کـه برای هم مـی توان گفت بسان تفاوت واژگانی پارسی دری .دری کـه در خط ایران کنونی بـه کار مـی رفته بوده استآسیـای مـیانـه از پارسی از اینـهایی کـه آمد روشن مـی گردد کـه چرا ایران شناسان ، چنانی کـه بوده هست همـهء ادبیـات پارسی مـیانـه را از ایران دوران –ابنونیست –انسوی ایران شناس فر. ساسانی مـی دانند و نمـی کوشند بخش اشکانی کهنترش ، یعنی بخش پارتی آن را جدا سازند به منظور نمایـانیدن تفاوت مـیان متن های پارتی پهلوی و ساسانی کاری بزرگ کرده، درون آغاز استوار ساخته هست که متن آشنای . همانا متنی هست پارتی) درخت آسوریک( پارسی مـیانـه به منظور ) ایـاتکارزریران( باز گرداندهء را موشکافانـه بررسی کرده هست ) ایـاتکارزریران( –او، سپس یک متن دیگر پارسی مـیانـه چاپ شد و در این مـیان، بـه این متن همواره همچون یکی از یـادگار های انگشت شماری ادبی 5912نخستین بار ، درون سال بنونیست با پیکاوِی نوشته بـه بر آیند های شگفتی برانگیز رسید و .ا. ساسانی کـه تا بـه روزگار ما رسیده هست مـی نگریستند درون آغاز چکامـه ای بوده کـه به روزگار اشکانیـان سروده شده و سپس، بـه دست ) ایـاتکارزریران( توانست چنین نتیجه گیرد کـه یکی از رونوشت کنندگاِن دوران ساسانی افتاده، کـه در نیـافته هست در برابرش چکامـه هست و آن را چون نثر رونویس کرده گار افزده هایی بـه آن درون آورده کـه وزن را برهم زده، که تا اندازه ای زبان را هم دگرگون درون مـیان، او بنابر معمول آن روز. هست . کرده هست نیـازی بـه یـاد آوری . بنونیست ، نخستین متن بزرگ چکامـه یی بـه یکی از زبانـهای مـیانـه ایرانی بـه دست ما رسیده است. از کار ا گواه انکار ناپذیر بر این مان گ زاله.کیشتر، درون پرتوی کار های اگر پ. نیست کـه این از چه اهمـیت بزرگی برخوردار هست نکته یـافته بودیم کـه براستی چکامـهء پارسی مـیانـه هستی داشته هست و اینکه لغت شناسان عرب با تأکید بر این کـه گویـا مردمان خطا مـی رفتند، اکنون نـه اینکه پاره ای ُخرد ایرانی که تا چیرگی تازیـان از چکامـه سر درون نمـی آورده اند، آگاهانـه و یـا نا خودآگاه بـه ...که درون باره اش بتوان بگو مگو کرد کـه چکامـه هست یـانـه، بلکه نوشته بزرگی درون چند بیت بـه دست آورده ایم بـه آیین –پادشاه بلخ –مـی توان پنداشت کـه درونمایـه اش این بوده کـه ویشتاسب .برجای نمانده است" داستان زریر"آغاز نمایندگامـی نزد ویشتاسب –دشمن ویشتاسب –سپس، درون داستان سخن از آن هست که چگونـه ارجاسب . زرتشت گرویده هست : گسیل مـی کند 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 521 ویدرفش –یکی جادو نام خواست –دیگری ] صد هزار[ با دولک اندر لک سپاه و نامـه درون دست) آمدند( مارا نزد : ( مـی گویند )ویشتاسب شاه را دهید اینان را: (شتاسب شاه گفتوی )راه دهید بـه اینجا آنان آمدند، .در برابر ویشتاسب سر خم د .نامـه را دادند ابراهیم دبیر برخاست، .نامـه را بلند بر خواند اما، درون نامـه .چنین نوشته شده بود من شنیده ام کـه خدایگان، ( آن دین سست را .از آُرُمزد پذیرفته هست نان داشته باشید، اگر آن را همچ آنگاه ما را گزندی سخت .از این خواهد رسید خدایگان –اما، اگر شما بپذیرید کـه ازآن روی بر تابید و با ما خمدین باشید، 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 621 .آنگاه شما را خدمت کنیم :بر نویسندهمان دم، زریر تکاوربه سخن مـی گشاید و اجازت مـی خواهد کـه پاسخ نامـه بدهد زریر مـی فرمایدکه چنین درون کنار جنگل سپید و مرو زرتشتی کـه نـه کوه هست و نـه رود، درون آن دشِت هامون کـه اسبان را یـارای تاختن است، شما از آن سویش مـی آیید، و ما از این سو شما ما را خواهید دید، .وما شما را پس، بـه شما بنمایـانیم 2». چگونـه دیو را مـی شکند ------------------------------- 912 – 922همانجا، ص – 2 اما درون پایـان یوگنی . و نمونـه های از چکامـه آن خیلی مفصل بود کـه ما از نقل کامل آن گذشتیم) ایـاتکار زریران( بحث بالای : ادواردویچ بـه مانند نتیجه چنین مـی نویسد کـه ما آن را نقل مـی کنیم دارای اهمـیتی هست بس یزرگ، زیرا مـی نمایـاند کـه در آن روزگاران دور هم، " داستان زریر"روشن ساختن پیدایش پارتی « ابتکار آثار ادبی از شمال بوده و بزرگان ادب ساسانی، بیشتر –گاهشماری عیسوی 52تا 9سده های –همانند روزگاران پسین 2» .روی مرده ریگ ِسرشاری کـه بدستشان رسیده بود کار مـی د ----------------- 912همانجا، ص داکتر احمد تفضلی درون کتاب تاریخ ادبیـات ایران پیش از اسلام ، بـه نقل از کتاب السعاة و الاسعاد ابوالحسن محمد عامری و :البدء مـی نویسد کـه مکش های قبایل داستانـها و اسطوره های کهن هند و ایرانی و اقوام ایرانی کـه در آن ها شرح اعمال قهرمانان قدیم و کش)2« گوناگون و دخالت خدایـان بـه طرفداری از پرستندگان آنان و غیره آمده بوده هست و نمونـهء آنـها را درون اوستا مـی یـابیم ، مانند . داستان های مربوط بـه جمشید و ضحاک، جنگ های ایرانیـان و تورانیـان، یـا تیر اندازی آرش و اژدها ُکشی گرشاسب و غیره 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 721 درون زمان اشکانیـان این روایـات، کـه مـی ) 1. ء اصلی تاریخ افسانـه ای ایرانیـان مشرق ایران بزرگ بوده هست گاهوارهء این هسته توان آن را روایـات کیـانی نامـید، با روایـات مربوط بـه شاهان و قهرمانام اشکانی درون هم آمـیخت و بدین گونـه مـی بینیم کـه گیو و یـادگارزریران همان گونـه کـه ذکر شد ... خدمت دربار پادشاهان کیـانی درون مـی آیندگودرز و مـیلاد و بیژن بـه صورت قهرمانانی درون احتمالا ً. مربوط بـه دورهء اشکانی است، گرچه تدوین آن بـه صورت کـه اکنون درون دست داریم بـه دورهء ساسانی باز مـی گردد نامـه ها هم نبوده هست مانند داستان بیژن و بعضی داستانـهای شاهنامـه نیز کـه در مأخذ دیگر دیده نمـی شود و ظاهرا ً درون خدای اشکانیـان دسته ای از اقوام سکایی درون اواخر قرن دوم مـیلادی بـه ناحیـه ای کـه بعدا ًبه نام آنان . ... منیژه ، اصل اشکانی دارند اشکانی درهم آمـیخت نام سگستان یـا سیستان نامـیده شد، مـهاجرت د و افسانـه های آنان درون باره زال و رستم با اساطیر کیـانی و بنا براین، مـیتوان حدس زد . کـه از نظر لغوی واژه ای سکایی است، دال بر اصل سکایی داستان های اوست" پیر"زال بـه معنی یـادگار زریران و . کـه این داستانـها همراه با اقوام سکایی وارد سیستان شده و از آنجا بـه تاریخ افسانـه ای ایران راه یـافته هست 2». خت آسوری، نیز حکایت از رواج داستان های رستم درون دورهء اشکانی دارددر ------------------------- – 161، چاپخانـه مـهارت ص 4چ 6122داکتر احمد تفضلی ، تاریخ ایران پیش از اسلام بـه کوشش ژاله آموزگار، تهران – 2 111 رفات کـه در دریـادگار زریران از سوی برخی از مترجمـین بـه عمل آمده هست مـی ادواردبرون از قول نولدکه درون رابطه بـه تص :نویسد همان کیفیت عجیب و توصیف ناپذیری کـه درتاریخ حماسی ملل گوناگون دیگر ظاهر مـی شود درون این حماسه نیز :( نولدکه گوید« بعضی قسمت های ان . ل مطلب را عموما ًمـیدانندمشـهود است، مگر آنکه قایل شویم کـه در این مقوله بکلی فریب خورده ایم اص با تطبیق و تصرف و حذف آن ممکن هست از مـیان این مطالب حماسه ای کم و بیش کامل . هنرمندانـه و بدقت تکمـیل گردیده هست قسمتی کلیـات و اصول داستان زریر درون ترجمـهء مختصر عربی طبری بار دیگر ظاهر مـی شود و . و جامع مرتبط باشد بوجود آید از ترجمـهء مزبور تقریبا ًکلمـه بـه کلمـه با همان قسمت شاهنامـه کاملا ًمطابقت دارد و این داستان را حتما از شاهنامـه گرفته باشد و ). آن نیز مبتنی بر روایت عمومـی باستانی هست که مأخذ و اساس حماسهء بزرگ ایران هست د وی تذکر مـی دهد، مراد وی بیشتر تغییراتی هست که بـه منظور تسهیل از تصرفاتی کـه نولدکه اشاره مـی کند، همانطور کـه خو ترکیب و تلفیق وقایع مختلف درون یک حماسه بـه عمل آید و هنر نمائیـهای لازم بکار شود، و نیز مراد وی حذف جهات و نامـهء فردوسی و روایـات بعدی جوانب یـا عباراتی هست که مایـهء ملال و آزردگی خوانندگان مسلمان گردد چنانکه درون مورد شاه 2».دیگر نیز این معنی صادق باشد -------------------- . 612 - 512تهران ، چاپ دوم ص 5222ادواردبرون، تاریخ ادبی ایران جلد اول ، ترجمـه و تعلیق علی پاشا صالح سال – 2 ید دیگر شخصیت صاحب اندیشـه درون تاریخ ادبیـات خراسان بـه یـادگار زریران همانگونـه گفتیم از یک د . منظور از دید دیگر بیـان تاریخ سرایش شعر درون کشور خراسان است. شمار مـی اید کـه تاریخ ادبیـات و تذکره ها مطالعه مـی شود، تاریخ سرایش و شعر را درون خراسان زمـین بعد از تجاوز و حاکمـیت که تا جایی را چند شقیق بلخی و بایزید بسطامـی هر.بیشترین ها از حنظلهء بادغیسی مثال مـی دهند. مرتبط مـیدانند اعراب بـه این مرزوبوم، بـه هرروی هرکی باشد . کـه هر دو از جملهء عرفاء بـه شمار مـی آمدند، نیز درون جمله اولینانی کـه شعر سروده اند یـاد مـی نمایند درون حالیکه این تاریخ نویسان و محقیقن ادب حتما . استیلای عرب مـی شمارند ، تاریخ سرایش شعر را درون خراسان مربوط بـه دوره 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 821 و این اشعار جز اولین سرود را . از گاتاها یشت ها کـه ما درون از داشتن وزن و آهنگ درون این سروده ها یـاد نمودیم ، یـاد مـی د بـه این . از اسلام و عیسایی و موسأیی مـی رسدسرایش این اشعار بـه هزار ها سال پیش . درون سرزمـین ما بـه شمار مـی آوردند سبب بود کـه ما لازم دیدیم درون پهلویی گاتاها و یشتها ، از دو یـادگار دیگر بـه اولین شخصیت های شعری درون تاریخ ادبیـات خویش ین اندیشـهء درون واقعیت هر دوی این شخصیت کـه مب. نام ببریم کـه یکی آن یـادرگار زریران و دوی دیگر درخت آسوری مـی باشد شعری درون تاریخ ادبیـات ما بـه شمار مـیروند فراموش شده اند و غارتگران هویت های فرهنگی ما این دوشخصیت را نیز درون زیرا اگر آنـها این را نمـی د . هر چند کـه این حق را به منظور شان حتما داد. نام خود ثبت نموده انده گنجینـه های ادبیـات خویش ب . ازاین بابت حتما به آنـها سپاس گفت . ین یـادگارها ما نمـی داشتیماکنون هیچ نشان از ا : درخت آسوری این منظومـه درون حقیقت بیـان داشته های . کـه همـهء پژوهشگران معتقد اند یک منظومـهء مفاخره هست در خت آسوری چنان درون حقیقت شاعر این منظومـه . خار مـی نماید افتخار آمـیزی سرزمـینی خراسان بـه شمار مـی رود کـه شاعر بـه آنـها مـی نازد و افت که تا نشود کـه افخارات ملی و فرهنگی سرزمـینش یعنی خراسان . جا بگذارده خواسته هست یـادگاری به منظور نسلهای بعدی از خویش ب همـه را درون اثر عوامل تاریخ فراموش گردد ، کـه بدبختانـه با وجود چنین یـادگار های فخر آمـیز مـی بینیم کـه نسل های خاکستری : درون باره درخت آسوری مـی خوانیم که. فراموش نموده اند و به داشته های بیگانگان افتخار مـی نمایند درخت آسوری با توصیف کوتاهی از یک درخت، بی آنکه صراحتا ًاز آن نام شود بـه شکل معما و چیستان، از زبان « آنگاه نخل خود فوائد خویش را . یـا خواننده پی مـی برد کـه منظور نخل استو با این توصیف شنونده ) 2بند( شاعر آغاز مـی شود مانند فوائد کـه مـیوهء آن درون یر دارد یـا ابزارهایی کـه از چوب و برگ و الیـاف آن ساخته ) 51تا 2بند( به منظور بز بر مـی شمارد تحقیر و استهزا مـی کند و فوائد خود را مانند بز با او بـه معارضه بر مـی خیزد و او را) 25تا 21بند (در بخش بعدی . مـی شود خوراک های کـه از شیر او درست مـی کنند یـا کاربردی کـه شیر او درون مراسم دینی زرتشتی دارد و نیز ابزار هایی کـه از اندام .های او مانند پوست و پشم و روده و غیره مـی سازند، برمـی شمارد بهی کـه این متن را بر خواند یـا نوشته باشد یـا بـه ) 45بند(وز مـی شود، درون پایـان ، یز پیر) 45بند ( سرانجام بـه زعم شاعر . ملکیت خویش درون آورده یـاشد، دعا و به دشمنانش نفرین شده هست به نظر بعضی ، این مفاخره نشان دهندهء مـیان دو جامعهء دینی مختلف است، یعنی بز نمایندهء دین زرتشتی و نخل نمایندهء دین اما بعضی دیگر، این معارضه . فر آمـیز آشوری و بابلی هست که درآن، آیین پرستش درخت نقش مـهمـی بر عهده داشته استک .راجلوه ای از تضاد مـیان زندگی دامداری، کـه بز نماد آن است، با زندگی متکی بر کشاورزی، کـه نخل نماد آن است، دانسته اند نظر او را واژه ها و . نخستینی بود کـه به این نکته پی برد پارتی هست و بارتولومـه همان گونـه کـه ذکر شد، زبان این متن . ساخت های دستوری خاص پارتی تأیید مـی کند بنونیست نخستینی بود کـه به خصوصیت شعری آن پی برد و با تحقیق درون بخش هایی از متن بـه این نتیجه رسید کـه اساس . هجا هستند 6هجا و بعضی دارای 22بیـات دارای بعضی از ا. وزن آن هجایی هست درخت آسوری همچنین شعری هست در بر دارندهء فهرست هایی از کلمات مرتبط با هم کـه هدف آن تقویت حافظه و تعلیم هست و نی ها ، ساز این فهرست ها عبارت اند از پوشیدنی ها ، خورد. از این جهت، آن را از زمرهء ادبیـات اندرزی نیز مـی توان شمرد ها ، عطر ها، زین افزار ها و آنچه درون جنگ بـه کار مـی رود، لوازم و وسایل زندگی ، لغات مربوط بـه نویسندگی و اصطلاحات 2».دینی ----------------------- 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 921 951 – 651کتاب پیشین ، تاریخ ادبیـات ایران پیش از اسلام ، احمد تفضلی ص – 2 حاکمـیت های اقوام مختلف مانند کیـانی ها ، اشکانی ها ، کوشانی ها، یفتلی ها،، گوپتا ها، کیداری ها و و تاریخی از دوره های رتبیل شاهان و غیره ، و نیز از زمان تسلط هخا ها و یونانی ها و ساسانی ها درون روزگاران اهورایی یـادگار هایی زیـاد را کـه با تاسف روی آنـها کار محققانـه صورت نگرفته و چنانکه گفته شد بسیـاری نام مـی برند کـه تا هنوز نا مکشوف باقی هست . ازاین یـادگار ها را دیگران بـه اسم و رسم خویش ثبت نموده اند ) شخصیتی( منظور ما از آن بخش از رویداد و یـادگار هایی . بـه هر حال ، ما درون این کتاب بـه بررسی آثار تاریخی سعی نداریم . بین یک اندیشـه ء معین بوده استمـی باشد کـه م روی این منظور بـه طور قطع حتما گفت کـه با وجود هجوم و تسلط فرهنگ های بیگانـه و منطقه یی اقوام مختلف بر مردمان این ی سرزمـین ، فرهنگ و آیین خراسان را فقط درون پرتوی دو گرایش مـیتوان دریـافت نمود، یکی درون فروغ آیین و سنت های زرتشت . و دیگری آیین و سنت های هندویی بـه شمول آیین بودایی این هر دو آیین و فرهنگ بود کـه تا سالهایی سال بعد از تجاوز غارتگرانـهء اعراب ، هچنان علیـه اعراب مبارزه و پیکار مـی خته و در پی احیـا و بر کـه در نبرد هایی نظامـی شکست خورده بودند، بـه مقاومت پردا نمود و در درون اشکال مختلف با وجود آن همچنان . کـه ما این مقاومت ها و تلاش ها را درون کتاب چهارم بـه بحث خواهیم گرفت . گشت آیین و فرهنگ سنتی خویش بوده اند یین زرتشتی و ما سعی خواهیم داشت که تا در کتاب چهارم از وجود یـادگار های دیگر مانند خدای نامک ها و آثار دیگری از آ و نیز بـه این سوال . پژوهشـهایی را بـه نقل خواهیم گرفت و مقایسه یی از دین اسلام و آیین زرتشتی نوشته ها ه گونـه ءهمچنین ب . پاسخ خواهیم داد کـه چرا اسلام بـه کشور ما تجاوز نمود پایـان کتاب سوم بخش دوم .آلمان 1551.22.11 2 8 / 0 4 / 2 0 1 3 130 www.nuroddin.de www.nuroddin.de




[نام و ننگ جلد سوم - [PDF Document] پاسخ فعالیت درس 4تاریخ یازدهم انسانی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 17:45:00 +0000